سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زینب» ثبت شده است


🌸 کاظم عبدالامیر کیست؟!!!


توی اردوگاه تکریت۵، مسیول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم عبدالامیر

یکی از برادران کاظم اسیر ایرانیها، و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت، و انگار ایرانیها را مقصر همه مشکلات خودش می دانست!

کاظم آقای ابوترابی را خیلی اذیت می کرد. او می دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، به همین خاطر ضربات کابلی که نثارش می کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسراء داشت، اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت!

کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی اسرا بویژه آقای ابوترابی استفاده می کرد

تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود. خانواده کاظم به روحانیون و سادات احترام می گذاشتند. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر رو برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی

یکروز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت:بیا اینجا کارت دارم...

ما تعجب کردیم و گفتیم لابد شکنجه جدید و...

اما از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.

وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم ، گفت:

کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود. بارها بهم گفته بود مبادا ایرانی ها را اذیت کنی، اما دیشب خواب حضرت زینب(س) رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده.صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه ایرانی ها رو اذیت می کنی؟ ، حلالت نمی کنم...

حالا من اومدم که حلالیت بطلبم

کم کم محبت حاج اقا ابوترابی در دل کاظم جا باز کرد و شد مرید ایشون، بطوریکه وقتی قرار شد آقای ابوترابی رو به اردوگاه دیگری بفرستند کاظم گریان و بسیار دلگیر بود.

وقتی اسرای ایرانی آزاد شدند ، کاظم برا خداحافظی با اونا بخصوص اقای ابوترابی تا مرز ایران اومد.

او بعد از مدتی نتوانست دوری حاج اقا ابوترابی رو تحمل کنه و برای دیدن حاج آقا راهی تهران شد. وقتی فهمید حاج آقا توی سانحه تصادف مرحوم شدند به شدت متاثر شد و رفت مشهد سر مزارش و مدتها آنجا بود.

کاظم از خدا می خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذره. حتی رفت سراغ برخی از اسرای ایرانی که شکنجه شون کرده بود و حلالیت طلبید. او حتی تا روستاهای خراسان رفت.

تا اینکه کاظم داستان ما مدتی قبل رفت سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب به شهادت رسید.

منبع:کتاب مدافعان حرم، کاری از گروه شهید هادی ص۲۴


#نتیجه:

هرچقدر هم کج رفته باشیم، با یه توبه واقعی و مردونه و جبران خطاها و دیون،  میشه برگشت به دامن اهل بیت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۸

اربعین

کاش می‌شد بنویسم که حلالم بکنید

ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید


کاش آن روز که روزی مرا می دادند

بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند


همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم

بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم


کاش همراه تمام رفقا می رفتم

پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم


خستگی در وسط راه چه لذت دارد

زائرت در نظر فاطمه عزت دارد


عاشق آن است که اسپند در آتش باشد

هربلایی رسد از یار دچارش باشد


جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم

قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم


در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم

ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم


داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم

از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم.

#حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۰:۵۷

هیچ می دانستید 

در مورد مداحی که ملاباسم کربلایی برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟

آیا

میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت اباالفضل علیه السلام این شعر را

می خوانند برای زوار 

ابا عبد الله علیه السلام !؟!! ایشون صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعدا توسط آقای باسم کربلایی مداحی می شود .ترجمه نوحه را در زیر میخوانید


تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇


تِزورونی اَعاهِـدکُم


به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

▪️

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم


می‌دانید که من شفیع شمایم

▪️

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم


اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

▪️

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

▪️

وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه


قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

▪️

أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه


من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

▪️

یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه


ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

▪️

عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه


بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

▪️

تواسینی شَعائرْکُم


عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد

▪️

تْرَوّینی مَدامِعْـکُم


و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

▪️

اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم


من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

▪️

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ


خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

▪️

إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ


آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

▪️

وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر


قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

▪️

اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ


در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

▪️

عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم


در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

▪️

مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم


پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

▪️

یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی


ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

▪️

تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟


می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

▪️

بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی


به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب

▪️

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی


و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

▪️

کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ


تیر هجرت کمرم را شکست

▪️

نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ


بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

▪️

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ


سفارش این پرچم را به شما می‌کنم

▪️

هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

▪️

یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ


ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

▪️

اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ


حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

▪️

وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ


قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم

▪️

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ


زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

▪️

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ


برادر زینب به خاطرتان شاد شد

▪️

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم


خوش آمدید صدایتان می‌زند

▪️

یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم


مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

▪️

زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی


زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید:

▪️

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!


کاش در جنگ حاضر می‌شدید

▪️

ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی


که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

▪️

و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی


با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند

▪️

تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره


صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

▪️

اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم


شما را بر این مصیبت می‌گریانم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من،‌خوش آمدید.

غ

این متن رو برای همه کسانی که میدانید زائر اباعبدالله علیه السلام در اربعین میباشند بفرستید

یا علی مدد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۶

چرا بالای گنبد امام على(ع) پرچمی وجود ندارد؟ 

برای بسیاری از مردم این سوال وجود دارد که چرا بر گنبد نورانی امیرالمومنین(ع) پرچمی وجود ندارد در حالیکه تمامی گنبدهای ائمه اطهار پرچم دارند؟ 

●پرچم نمادی ست به نشانه خونخواهی و طلب تقاص و تقاص!

 خون امام علی(ع) توسط فرزندش امام حسن علیه السلام از ابن ملجم ملعون پس گرفته شد!

 در حالیکه سایر ائمه در انتظار قیام امام منتظر برای قصاص مجرمین هستند!

 گنبد حضرت زینب نیز پرچمی نداشت تا اینکه بارگاه نورانی اش بدست شمر صفتان بمباران شد و مدافعان حرم حضرت زینب پرچم تقاص را بر گنبد ملکوتی اش برپا داشتند . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۹

ما در مقالات شبه رشد اسلام و برده داری و مقاله جلوگیری از فساد در همین وبلاگ اثبات کردیم که که در حقیقت شیعه(فقه پویا چه سنی باشد چه امامیه) از همان ابتدای بعثت دقیقا بر اساس قرآن و پیامبر و اهل بیت پیش رفته و از گردنه برده داری عبور کرد دقت کنید در شیعه برده داری تمام شد و احکامش مشخص است اینکه اسلام شیعی از زمان خود شخص پیامبر دست به برده داری حال از هر نوع مثل مدل اروپایی نزد و مدل شکنجه گریBDSM  مخصوص اروپا و رومیان است و همچنین حکومت اموی و عباسی البته دقت کنید امروزه در کشورهایی مثل افغانستان بلغارستان-مسیحی و مسلمان-مسایلی مثل بازار عروس یا نوع نگاه طالبان به زن یا گروههای الشباب یا به طور واضح داعش بیانگر این است که برده داری تمام نشد بلکه این دولتهای به ظاهر اسلامی ضعیف شدند و الان هم نمی توانند از قلمروهای دیگر برده داری کنند با خودشان درگیرند دقیقا همانهایی کربلا را ساختند امروز هم هستند اما مثلا در تاریخ در مورد صفویه و افشاریه و حکومت  پاکستان(البته به دلیل نفوذ آمریکا  در ارتش و مرزبندی انگلیسی و نفوذ فرهنگی و زبانی این کشورهای لیبرال و طاغوتی و عدم وجود ولایت فقیه و مساله رهبری واحد مسایلی خطرناک هنوز وجود دارد)و حتی قاجاریه ما این مسایل را نداشتیم -البته در مورد برده داری خود خانواده سلطنتی مجزا بوده و برده داری می کردند آنهم به صورت سنتی قضیه حرمسراها نیز کاملا مشهود و تکمیل کننده پازل هستند.در مورد پهلوی هم بحث ورود روسپی های لهستانی و بیشتر هم یهودی توسط متفقین و انگلیسی ها به ایران شروع بازی برده داری مدرن و ساخت محله هایی مثل اگر اشتباه نکنم میدان قزوین شهر نو سابق به عنوان تجمع کاباره ها و محله فساد شد در ضمن موارد خاص دیگری مثل فروش علنی کودکان در خانواده های بی بضاعت در آمریکای اوایل قرن بیستم و همچنین باغ وحش انسانی همین دوره در اروپا نیز قابل بحث است آپارتاید نیز که در همین بغل گوش ما رخ داد در ضمن بعدا باید بحث مفصلی درباره اردوگاه های کار اجباری و محاسن و معایب و شباهتها و تفاوتهای آن با بردگی و شاید تفاوت اسارت و بردگی سازمان یافته اقدام کرد که بازهم تاریخ ایران اسلامی در جنگ هشت ساله پاک است و هیچ شبه های ندارد موارد اخالاف آمارهای حقوقی مالی زندانیان میزان بیکاری و جرم جنایت ثبت و میزان محکومیت و آمارهای توزیع دیگر در مورد سیاهان آمریکا هنوز مصداق برده داری در آمریکاست و به قول خود رییس جنهور آمریکا برده داری در ژنتیک آمریکایی ها قرار دارد رفتارشان با مهاجران و اردوگاهای پناهندگان جنگی و همچنین الک کردن آنها برای پذیرش دقیقا چه مفهومی دارد؟!؟!آنهم در جنگهایی که خودشان سرمنشا آنند و بهشت نمایی ظاهری را نیز با تبلیغ رسانه برای خودشان انجام می دهند تا مخاطبین را جذب کنند-و به طور واضح جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد استکبارستیزی تمام اشتباهات را اصلاح و نوع حکومت جهانی مستضعفین را نشان داده است ولی در عین حال در جنگ اروپایی بین استعمارگران(به اصطلاح جهانی)ما این مساله را بین خودشان حتی بین دول پیروز داشتیم و امروز به کمک داعش و قوانین مهاجرتی و سینمایی نوع پیچیده و مدرن برده داری جنسی را در بین مهاجران روسپی ها و بازیگران و حتی استخدامات شاهدیم

اما گذر از گردنه برده داری فقط اینها نیست و اینقدر ساده نبوده است بلکه فهم این آیات قرآنی است  که برده ی کنیز از آزاده ی مشرک بهتر است این بهشت می خواند و آن جهنم اساسا این زیباترین تناقض قرآن است چرا که ایمان با تمام جنبه های برده داری و عبور از گردنه آن اساسا نفس اماره را به بند کشیده و تماما همه ی انواع الگوهای برده داری را از هر شکل و نوع از بین می برد اما شرک در هر حالت با نام زیبای ظاهری آزادی هم گره خورده باشد بازهم با رهایی نفس اماره عقل را به زیر می کشد نعمت الله را تبدیل می کند و همه نوع برده داری را می سازد و اساس لیبرالیسم همین است این اولین تناقض زیبای قرآنی نیست تناقض روزه بودن در مهمانی و ماه خدا و تناقض قرض دادن به خدا برای افزایش مال و تناقض زنده بودن شهید و تناقض شکست پیروزمندانه در کربلا زیباترین تناقضات اسلام اند که اگر درک شوند سخاوت اسلام خود را نشان خواهد داد

 دو داستان خاص یکی در قرآن بین یوسف زلیخا و ازآن مهمتر شهربانو و امام حسین(ع)

کل یوم عاشورا کل ارض کربلا اگر بیشتر دنبال حقایق برده داری هستید زیاد نگردید اربعین زینب خودش طعم اسارت را چشیده و به کربلا برمی گردد 

در این موضوع خاص حتما حتما عقل و نقل و وحی باید دنبال شود و هرگونه تناقض بین نقل روایات و وحی باید جانب قرآن گرفته شود و تمام قرآن لحاظ شود از جمله نور سی و سه و نور پنجاه و هشت و چند آیه اصلی دیگر دقیقا مورد بحث ما هستند لطفا حنیف باشید در ضمن مقالات قبلی ذکر شده در اول مطالعه شوند خوب است

در ضمن یک نکته پاورقی اینکه شاید در ابتدای امر مخالفت باشد اما با توجه به تعریف شیطان و امکان سوار شدن نفس اماره و شهوت بر عقل ،صرف ایمان ناجی امر نیست بلکه یک کلیدواژه به نام محبت و بحث امانت نیز مطرح می شود.مراجعه شود به داستان یوسف و زلیخا و در بحث دیگر مراجعه شود به شیطان شناسی شخص ابلیس-حارث سابق.باید تاکید شود شاید منظور ما همان ایمان منجر به عمل صالح است اما بحث محبت منجر به عمل می تواند موجب تفکیک بحث و اهمیت دادن و مجزا بودن و در عین حال در امتداد بودن آن را در پی دارد.در بحث محبت به طور ویژه محبت به اهل بیت و علل الخصوص امام حسین (ع) و حضرت زهرا(س)خیلی مهم است و ذره ای از آن نجات دهنده ی دنیا و آخرت و گذراننده از پل صراط  است-نظر کلی آیت الله بهجت

برای اصل محبت دو داستان نیز پیدا کردیم یکی آزادکردن یک برده از روی عطوتفت و واسطه گریکه برده از دیر رسیدنش به خانه ارباب می ترسید گریه می کرد و حضرت در راه وی را دید دلداری داد و تا خانه همراهی کرد اما اربابش بر برده سخت گرفت و به امام بی توجهی کرد اما متوجه امام -نامش- که شد عذرخواهی کرد و برده را نیز آزاد کرد دیگری مورد اهدای یک گل زیبا بود که برده در راهش آن را دیده بود و برای امام چیده بود که بعدش امام برده را آزاد کردند در نتیجه اصلی ترین مورد که تمام شیون حتی یک زندگی مشترک را می گیرد این است که طبق نحل هفتاد و دو همسر را نعمت الهی بدانیم و اصل این است که همسر از خودمان است و هدف ایمان است و حتی فرزند آوری-یعنی خود فرزند به خاطر رابطه با همسر است- اصالت ندارد بلکه به خاطر همسر است در نتیجه اصل و اساس همه چیز فقط محبت بین زن و شوهر و بخواهیم در یک کلام بگوییم یک خنده ی محبت آمیز بین دو نفر جزو اصیل ترین و اساسی ترین ستونهای یک خانواده است و خیلی خیلی صریح بکویم س ک س جزو مقدس ترین حقایق هستی در درک و معنی دادن به همه چیز است و زیبایی اصالت دارد و اصالت تصنعی حقیقت ندارد-منظورمان این است که مثلا هیچ شاعری و یا حتی بازیگر و خواننده ای در ترانه اش نمی تواند از جدایی و یا رابطه چندگانه بخواند حتی اگر واقعا داشته باشد و دروغ بگوید- و خداوند هم می خنداند و می گریاند ولی در هردو شادمانی است در زیبایی شناسی هم فقط نوع رابطه و ترادفهای رفتار کودک تا زمان بلوغ با رپابط با همسر فقط بحث نمی شود و یکی از اصلی ترین جهادهای جهان جهان زن برای شوهرش و همان آرایش است و هر نوع آرایش و لباس بدون شک معانی خود را دارد و یا یک سلام از روی محبت که تمام قلب مرد را می لرزاند و هیچ خستگی ای را اذن پایداری نمی دهد و جزو موارد خیلی خاص است که امام علی(ع) حتی جواب سلام زنان جوان را هم نمی دادند تا نکند قلبش بلرزد

طبق نظر علامه حسن زاده نیز علاوه بر شهوت و عقل محبت ضلع بزرگ تر و پایه ای تر در هستی است و اگر ما قانون خودخری و بحث ایمان و در امتداد آن حجاب را اصل ضد برده داری بدانیم محبت به نفس و در نتیجه ی آن ساختن یک زندگی مشترک بر اساس نفس مطیمنه و جهاد و آرایش و زیبایی و زیبابینی جنسی بر اساس امانت و نه نفس اماره ؛به نوعی اصل همه چیز تلقی می شود

در بحث مشاغل برای زنان نیز طبق آمارهای خارجی در مشاغل پرستاری با رویکرد سلامت و مهمانداری و هتل داری با رعایت موازین شرعی و عدم رویکرد هوسبازانه با زن بلکه ارزشی نسبت به زن و اهمیت دادن به بحث همسری وی در خانواده و رویکرد کلی خواهرانه - البته خب اگه کسی رو دوست دارید برید جلو و اصلا نگاهتون هم الکی خواهرانه نباشه و.خانوما هم الکی مجرد نمونیدا-و همچنین طبق نظر عموم مردم معلمی ابتدایی جزو مشاغل با پایه محبت اصیل است.

دقت کنید به هیچ وجه من الوجوه من نفی کننده هنر موسیقی نقاشی یا کارتونهای فوق العاده زیبا و همچنین کارهای ارزشی نیستم و فیلم نامه نویسی و کتاب جزو اصیل ترین موارد نیز هستند اما حداقل از نظر مخاطره ی کاری این قابل بحث است که در دو مورد خاص که اولی کار سینما و تلویزیون و بازیگری و دیگری بازیگری تیاتر که نه فقط جزو سخت ترین مشاغل در جهان محسوب می شوند از نظر آمار طلاق و حتی اصل تعریف ازدواج دچار مشکل اند یا بحث اساسی تلاش برای واقعیت نیز مهم است که باید مورد سنجش قرار گیرد .مسایل دیگر مثل بازی های متفاوت و تاثیرات آن نیز باید توسط ارکان علمی مورد تحقیق و پیمایش قرار بگیرد،حداقل آنچه مسلم است آمار افسردگی نیز در این قشر حالا به هر دلیلی چه نوع روابط با طرفداران یا بین دیگر بازیگران یا افراد دست اندر کار یا حتی نوع نمایشنامه ها قابل بحث است.یادمان نرود یک بازیگر قبل از بازیگری یک انسان کاملا ساده و در سطحی ترین تعریف ممکن،یک موجود با چهل و شش کروموزوم است،عین من و شما.


دقت کنید به طور کلی دراین موضوعات و مباحث اسلام شناسی به هیچ وجه به ویکی پدیا مراجعه نکنید طبق مشاهدات در موضوعاتی خاص مثل اسلام و برده داری فراماسونری و علوم غریبه این سایت کاملا مغرضانه سیاسی و بدون هیچ حقیقت جویی و فقط به هدف ضربه به جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۳

اول شعر که یارب بشود خوب تر است...


عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است...

 


هر کسی در پی وصل است بگویید به او:


با توسل که مقرّب بشود خوب تر است...



سجده بر تربت ارباب سراسر نور است...


سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است...


 

ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم


نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است...



پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما...


در حسینیه مورّب بشود خوب تر است...

 


سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین...


آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است...



اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا...


اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است...



باده ی ناب حسین است و بدانید اگر...


ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است...

 


سائل روضه شریف است ولی سائل اگر...


سائل حضرت زینب بشود خوب تر است...


 

گر بنا هست کسی خادم این خانه شود...


عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است...



 عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم...


قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است...


 

دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار...


دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۳