سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صادق» ثبت شده است

ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ،

ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ،

ﭘﺴر ﮔﻔﺖ:

ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ،

ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ...

ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺩ،

.

ﺍﻣﺎ: ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ

ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎ روﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ.

.

اوﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد

و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید...

.

اما: پسرﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتوﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ،

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک

ﻫﻢ ﯾﻪﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ...

.

ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺖ...

.

وﺁﺭﺍﻣﺶ از ان ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند....

.

ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ افراد صادﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﻨﺪ،

.

از آن ﻛﺴانیست ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ میکنند...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۴

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!



این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!



باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،

به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!



شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!



جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!



...

هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،

ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!


حسین جنتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۸