سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۲۲۸۳ مطلب توسط «امیر حسین سوری» ثبت شده است

خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.

به هر شکلی که می‌شود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر.

کسی را پیدا کن که پایه‌ی دیوانگی‌هات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، برقصد، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوت‌ها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۱ ، ۱۰:۲۷

در مورد برهه حکومت پهلوی اول این مورد همیشه مطرح است که اعمال و کارهای خوبی انجام شد مثلا امنیت راه ها راهسازی یکپارچه سازی حکومت ایجاد دانشگاه لغو قانون برده داری که توسط حاجیان انجام می گرفت و ادامه می دادند بحث دموکراسی نوین  ورود تکنولوژی های جدید . بله اینها همگی درست است اما مورد استقلال فکری و عملی و بحث نیت هم مهم است یعنی مثلاً ایجاد راه آهن اگر نیت کمک به بیگانه نبود شاید مسیرش عوض می شد یا اگر استقلال وجود داشت و ریاکاری هم از حکومت رخت برمی بست و پشتوانه مردمی نگه داشته می شد و با امام حسین علیه‌السلام مخالفت نمی شد پایداری آن ضمانت می شد اما در عین حال نباید چون مخالف با عقاید هست هر کار خوبی نیز نباید به دست فراموشی سپرده شود چون این موضوع برای انجام کار خیر در آینده نیز مهم است و باید متوجه بود تاریخ ناقص باعث می شود نسل آینده وقتی از این موضوعات مطلع شود فکر کند نگاه مغرضانه باعث می شود همیشه بد بگوییم بلکه مثل آیات قرآن که درباره نجاست شراب می گوید هم خیر دارد هم ضرر اما در کل ضرر است باید متوجه شود در مورد اعمال خیر و شر بعد از دوران صحابی پیغمبر ص هم همین رویه باید حاکم باشد حتی اگر فرض محال اگر فردی با کسی دشمن هم باشد نباید باعث شود کل مجموعه دیده نشود و در عین حال این گونه می شود فهمید ایراد کار کجاست مثلا اگر رضا شاه واقعا می خواست ایران پیشرفت کند چرا فکر نکرد ایران به جای اینکه انگلیسی یا آلمانی شود خودش انگلیس یا آلمان شود اصلا چرا باید وابسته بود اینها درس تاریخ است اما وقتی قابل درک است که تمام تاریخ کامل درک شود به قول حضرت آقا بعضی اوقات گفتن حرف حق در یک جایی حتی می تواند یک ایراد باشد و پازل دشمن را کامل کند حتی اگر حق باشد باید سکوت کرد . وقتی افراد علم به تاریخ و فلسفه و اندیشه داشته باشند این برهه های حقیقی را درک خواهند کرد و به این بینش می رسند که اگر شیطان به یکی از پیامبران گفت بگو با اله الا الله گفت نمی گویم گفت چرا گفت چون تو می گویی بگو یعنی دلیل و نیت در یک حرف متفاوت است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۱ ، ۱۰:۲۵

یکی از همکارام امروز تعریف میکرد که تو مدرسه رو کیف بچش نوشتن «خر» با غم و اندوه و بغض اومده خونه؛ مامانش گفته عیب نداره کیفتو برات با صابون تمیز می‌کنیم.

گفته کیفو ول کن ، من خرم؟؟ من که اینقدر با همه مهربونم..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۲۰

🔻داستانی درباره کافکا وجود دارد به این مضمون:

 

🔹زمانی که کافکا به دلیل بیماری به برلین نقل مکان میکنه در پارک دختر کوچکی رو میبینه که عروسک مورد علاقه‌ش را گم کرده و گریه میکنه. کافکا با دخترک پارک رو میگرده اما پیداش نمی‌کنن و به دخترک میگه، فردا بیا پارک بیا تا با هم دنبالش بگردیم. 

 

🔹فردای کافکا نامه‌ای را به دخترک میده که توسط عروسک نوشته شده و به دخترک گفته، گریه نکن، من به سفر دور دنیا رفتم و برایت از ماجراهایی که در سفر دارم مینویسم. کافکا هر روز نامه‌ای برای دخترک می‌آورد

 

 🔹تا روزی که کافکا عروسکی را با خودش میاره و دخترک با دیدنش شروع به گریه می‌کنه و به کافکا میگه این شبیه عروسک من نیست، همونجا کافکا نامه دیگری به دخترک می‌ده که در آن عروسک به دخترک نوشته که مسافرت سبب تغییرش شده.

 

🔹دخترک عروسک را با خوشحالی بغل میکنه و به خانه ش میره . یک سال بعد کافکا میمیره و دخترک سالها بعد زمانی که یه دختر جوان شده داخل عروسک نامه‌ای با امضای کافکا پیدا میکنه که نوشته

 

هر چیزی را که بدان عشق می‌ورزی، احتمالا زمانی از دست خواهی داد اما عشق به طریق دیگری به تو باز خواهد گشت❤️

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۰۵

💠زیبا سخن بگوییم👌

 

بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم.

نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم.

 

بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود.

نگوییم : گرفتارم.

 

بگوییم : راست می‌گی؟ راستی؟

نگوییم : دروغ نگو.

 

بگوییم : خدا سلامتی بده.

نگوییم : خدا بد نده.

 

بگوییم : هدیه برای شما.

نگوییم : قابل ندارد.

 

بگوییم : با تجربه شده.

نگوییم : شکست خورده.

 

بگوییم : مناسب من نیست.

نگوییم : به درد من نمی‌خورد.

 

بگوییم : با این کار چه لذتی می‌بری؟

نگوییم : چرا اذیت می‌کنی؟

 

بگوییم : شاد و پر انرژی باشید خدا قوت.

نگوییم : خسته نباشید.

 

بگوییم: من.

نگوییم: اینجانب.

 

بگوییم: دوست ندارم.

نگوییم: متنفرم.

 

بگوییم: آسان نیست.

نگوییم: سخت است.

 

بگوییم : بفرمایید.

نگوییم : در خدمت هستم.

 

بگوییم : خیلی راحت نبود.

نگوییم : جانم به لبم رسید.

 

بگوییم : مسئله را خودم حل می‌کنم.

نگوییم : مسئله ربطی به تو ندارد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۰۲

🔻چرا زیاد خوابیدن بد است؟

 

🔹خواب از ۵چرخه تشکیل شده است: هر چرخه حدود یک ساعت و نیم طول می کشد. کل ۴۵۰ دقیقه - حدود ۷.۵ ساعت است. و اگر قبلاً از خواب بیدار شده اید، اما نمی خواهید بلند شوید و دوباره به خواب رفته اید، بر ریتم های بیولوژیکی تأثیر منفی می گذارد.

 

🔹این فرضیه نیاز به ۸ساعت خواب را رد می کند - ۷.۵ کافی است.

 

🔹بیدار شدن در مراحل اول و دوم ساده تر است، در مراحل دیگر بسیار دشوارتر است. و اگر چند ساعت بیشتر بخوابید، این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد و در آن صورت احساس خوبی نخواهید داشت.

 

🔹بنابراین مهم نیست که وقتی به رختخواب می روید چقدر خسته هستید، به محض بیدار شدن از خواب برخیزید . این به شما انرژی بسیار بیشتری نسبت به یک چرت طولانی مدت می دهد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۰۱

تا حالا دقت کردین که از لحاظ علمی تنفس انسان در حقیقت در سطح اندام تا داخل سلول یک آتش و احتراق کاملا علمی و کنترل شدس؟

تا حالا به این موضوع فکر کردین که اگر روی چای که خوردیم دوباره چای بریزید تفاله ها هر بار بیشتر ته استکان باقی می مونه . غذا خوردن و رسوب مواد و سموم هم در بدن دقیقا همین مدله و مثلا شاید این مثال خیلی زیبا و برازنده نباشه اما وقتی آدم سرکه سیب می خوره دقیقا در حالت کلی مثل جرم گیر لوله فاضلاب چربی ها و قندها و سموم به حالت و نوعی دیگر تمیز می شن و میشه نوعی نگاه فلسفی بهش کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۰۱:۱۹

خوشبختی نتیجه‌ی سه چیز است: تجربه‌ی دیروز،استفاده‌ی امروز،و امید به فردا.

اما متاسفانه اغلب انسان‌ها با سه چیز دیگر زندگی می‌کنند: حسرت دیروز، اتلاف امروز،و ترس از فردا...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۰۴

در زمان جدایی دو آلمان٬ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭسید. ﺍﻭ ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺍشت. ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻣﺮﺯﯼ گمرک از او پرسید: ﺩﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟

ﺍﻭ گفت: ﺷﻦ!

ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ کرد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، متوجه شد ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺟﺰ ﺷﻦ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ در کیسه‌ها نیست. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺒﻮﺭ داد.

ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺺ ﭘﯿﺪﺍ شد. دوباره در کیسه‌های همراه مرد چیزی جز شن نبود. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ شد و مأمور به این نتیجه رسید که این مرد دیوانه است.

 

ﭘﺲ ﺍﺯ متحد شدن آلمان یک ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ دید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ گفت : چرا در آن سالها کیسه‌های شن را با خودت از مرز رد می‌کردی؟

ﻣﺮﺩ گفت : من کیسه‌های شن را رد نمی‌کردم. من هر هفته یک دوچرخه نو را قاچاقی از مرز رد می‌کردم

 

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﻓﺮﻋﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ!

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۸

بعضیا یه جوری بخدا میگن اوس کریم انگار اومده سقف خونشونو گچ کاری کنه

 

 

بابا خداستااااااا

خداااا

میزنه کتلتت میکنه هاااا :|

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۲

 

 

سه بیت، سه نگاه، سه برداشت...

 

 

موسی خطاب به خداوند در کوه طور: 

اَرَنی ( خود را به من نشان بده)

 

خداوند:

لن ترانی ( هرگز مرا نخواهی دید)

 

برداشت سعدی:

چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر

که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"

 

برداشت حافظ:

چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر

تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"

 

برداشت مولانا:

ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد

تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۴۸

اگر اونقدر شجاع بودی که شروع کردی، و اونقدر قوی هستی که داری ادامه میدی

پس حتما اونقدر لیاقت داری که به خواسته‌ت یا حتی به بهتر از اون برسی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۴۳

معلم برگه امتحانو قبول نکرده گفته دستخط خودت نیست یکی جات امتحان داده، مامانش با نمونه تکالیف رفته گفته همیشه من می‌نوشتم ولی ایندفعه خودش نوشته🤦🏻‍♂️😅

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۱۶

یه روز یه استاد فلسفه از شاگردانش به عنوان آزمون از شاگردانش یک صندلی وسط کلاس میگذارد و می گوید اثبات کنید که صندلی اینجا وجود ندارد. همگی صفحه ها در مورد عدم وجود صندلی نوشتند اما فقط استاد به یک نفر نمره داد . کسی که نوشت کدام صندلی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۵۴

‏یه جا شاملو میگه:

‏این تنها راهِ نجاتِ من است: حرف بزن آیدا...

‏🥺

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۱ ، ۲۲:۱۵

تلخ ترین قسمت هر آهنگ، همونجاییه که اصلا توجه ات به صدای خواننده نیست! 

تمام توجه ات پیش یه تصویر از گذشتست! 

 

 

✍🏻

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۱ ، ۲۲:۰۵

ضرب المثل چه کشکی ، چه پشمی!!

 

«وقتی آدم سر حرف و وعده خود نمی ماند!»

 

چوپانی، گله را به صحرا برد و به درختِ

 گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدنِ گردو مشغول شد که ناگهان گردبادِ سختی درگرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد، شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.

دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور، بقعه ی امامزاده ای را دید و گفت: " ای امام زاده! گلّه ام نذر تو، از درخت، سالم پایین بیایم."

 

قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه ی قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: " ای امام زاده! خدا راضی نمی شود که زن و بچه ی منِ بیچاره، از تنگدستی و خواری بمیرند و تو، همه ی گلّه را صاحب شوی. نصفِ گلّه را به تو می دهم و نصف هم برای خودم.."

 

قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیکِ تنه ی درخت رسید، گفت: "ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها را خودم نگهداری می کنم در عوض، کشک و پشمِ نصفِ گله را به تو می دهم."

 

وقتی کمی پایین تر آمد گفت: " بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود، کشکش مالِ تو، پشمش مالِ من به عنوان دستمزد. "

 

وقتی باقیِ تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید، نگاهی به گنبدِ امامزاده انداخت و گفت: چه کشکی چه پشمی، حالا ما یک غلطی کردیم. غلطِ زیادی که جریمه ندارد!!

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۵۷

‏من منظورم از استراحت کردن اینه که دلم میخواد بدون استرس وقتمو تلف کنم.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۳۴

آب بعد از بستنی

‏خواب بعد از گریه

‏ساندویچ بعد از استخر

‏نشستن با حوله بعد از حموم

‏بوس بعد از آشتی

‏ساده‌های دلچسب.

تو همینقدر برام خوبی...

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۳۰