سه تا چیزی که انسان نمی تونه فراموش کنه
سه تا چیز هست که هیچ وقت آدم نمیتونه فراموششون کنه...
صبحانه، ناهار، شام
قرار نیست که همش احساساتی باشه...
😁..
سه تا چیز هست که هیچ وقت آدم نمیتونه فراموششون کنه...
صبحانه، ناهار، شام
قرار نیست که همش احساساتی باشه...
😁..
سعدی یه حکایت داره که یکی چشمش درد میکرده میره پیش بیطار ( دامپزشک) .اونم چیزی که توش چشم حیوونا میریخته تو چشم این هم میندازه و طرف کور میشه
میبرنشون پیش قاضی و قاضی هم میگه تو اگه خر نبودی پیش بیطار نمیرفتی
خلاصه کسی که پیش آرایشگر میره واسه تزریق به کوری میگه تقدیر
داشتم لباسشویی رو خالی میکردم، ناخودآگاه بهش گفتم دستت درد نکنه😂
ولی جدی چرا تشکر نمی کنیم؟؟!؟!؟
من هم مثل شما آقای داستایوفسکی معتقدم چیزی که به زندگی معنا میده رنجه. رنجروور.
امروز اتفاقی ته فریز یه بسته 50 تایی لواشک پیدا کردم که شهریور پخته بودم و برای اکسم کنار گذاشته بودم تا دیت بعدی ببرم براش.
ده دقیقه بالا سر لواشکا گریه کردم بعدش نشستم همشو خوردم.
یه عنکبوتو کشتیم بعد نیم ساعت زنش اومده بالا سرش دلم کباب شد براش 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
زنشم کشتیم.
پی نوشت: گریه کنید اما زندگی کنید
رفتیم رستوران هندی. همه کباب کوبیده ساده و بدون ادویه و برنج سفید سفارش دادیم. گارسون گفت مرض دارید اومدید رستوران هندی؟
حیف نون داشته با خنده از مغازه میومده بیرون بهش میگن چرا خوشحالی؟
میگه فروشنده رو سرکار گذاشتم
میپرسن چجوری؟
میگه پول دادم هیچی نخریدم🤣🤣😂
🐐
برگاااااام!!!!!!! 😳😯
میدونستید محله «زعفرانیه» تهران
از زعفرون درست نشده؟!؟!!!
➕افسانه
نهار یتیمچه درست کردم
دخترک گفت غذا چیه ؟
گفتم راتاتوی
الان راضی نشسته داره غذاشو میخوره😊😊
»وارش«
یه جوک هم در مورد فیزیکداناها من بگم:
یه فیزیکدانی دائم میرفته کافه دو تا بستنی میگرفته، یکی رو میخورده و یکی رو هم میذاشته جلوی صندلی روبرویی.
یه بار صاحب کافه ازش میپرسه: قضیهی این بستنی دومیه چیه؟
جواب میده: از نظر کوانتومی یه احتمالی هرچند بسیار بسیار ضعیف وجود داره که این صندلی روبرویی یک دفعه تبدیل به یه دختر بشه، این بستنی رو میگیرم که اگه اینجوری شد با هم بستنی بخوریم.
صاحب کافه میگه: خب، چرا یه دخترِ واقعی رو با خودت نمیاری دیت؟
فیزیکدانه یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکنه میگه: به نظرت چقدر احتمال داره یه دختر واقعی بهم پا بده؟🙈
➕علی بسکابادی
میگن سعدی به چند نفر شماره داده بود یه شب یکیشون زنگ زد نمیدونست کدومه بعد میگه: مَلِکا مَها نگارا صَنَما بُتا بَهارا متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری:)))
یه بار به مادربزرگم گفتم این پسره چند بار به من نگاه کرد.
مادربزرگم بلافاصله گفت: "به خودت نگیر؛ آدم می رینه هم به عنش نگاه می کنه"
خدا بیامرز چون 6 تا شیکم زاییده بود اعصاب نداشت.😂😂
🐐
پی نوشت:معادل این دیالوگ رو یه زمانی بابام با یک عابر پیاده بی تربیت داشت که عین این جملات رو به خودش گفت
دوران طرح
یه مریض لاتی طور داشتم
با پرستار بحثش شد و توهین کرد
خیلی جدی رفتم بهش گفتم:
“جناب من دارم تمام تلاشمو براتون میکنم
اما توهین به همکارانم رو برنمیتابم”
یهو همراهش پرسید: ”برنمیتابم یعنی چی؟”
مریض گفت: ”یعنی تو تو......نم نمیره”
من: 😑
💭 @zdeschool | ضد مدرسه
من آخرش نفهمیدم ما واقعا چشامون خوشگله یا پسرا الکی به همه میگن.
تبریک میگم، امروز اصلا بهش فکر نکردی.
ولی حالا که اینو خوندی دوباره بهش فکر کردی. تبریکم رو پس میگیرم. خاک بر سرت.
➕دَرسَرگُم
یه بار تو مسابقات اسب دوانی شرکت کردیم، با اینکه دوپینگم کرده بودیم آخر شدیم
بعدا فهمیدم دلیلش این بود که مواد نیروزا رو باید اسبه میخورد نه خودم😐😂
به شوهرم پیام دادم کالباس مرغ و قارچ بخر .
اومد خونه دیدم هم قارچ خریده هم مرغ هم کالباس😂
سلام
امروز دکتر متخصص ارتوپدی کودکان و اعصاب داشتیم یه دفعه برگشتم به رییس درمانگاه گفتم هر سه ژانر انیمیشن اکشن و فیلم ترسناک رو پوشش میدیم خخ
تا حالا فکر کردین آزمایشگاه خون مردم رو تو شیشه می کنه یا دندانپزشکی دهن ملت رو سرویس می کنه یا مورد دیگه اینکه برسی به تزریقات و اورژانس سریع می گن بکش پایین برو رو تخت دراز بکش تازه با این وجود باید برای همه اینها نوبت بگیریم پول بدیم تازه نسخه و تجویز هم باشه
تازه یه مورد دیگه اینکه گاها پیش اومده محیط کشت بلاد -خون- رو با خون خودمون و یا فرد سالم که میدونیم سالمه می سازیم یعنی آزمایشات با پایه ی خودمون عملا شکل میگیره البته صنعتیش با خون گوسفندیه اما خون خودمون مزایای بیشتری داره
همسایهمون با شوهرش دعواش شده، داشت میگفت میذارم از این خونه میرم؛ بچهشون گفت نه مامان من بهت احتیاج دارم...
مادره گفت چی چی رو احتیاج داری تو هم برای شکم من رو میخوای؛ بچهه گفت نه مشقهای ریاضیم هم هست😁😂