دانلود کامل جزوه انرژی اذکار
دریافت فایل مقاله انرژی اذکار
عنوان: انرژی اذکار
حجم: 100 کیلوبایت
توضیحات: جزوه اصلی و پایه استفاده شده در اینجا برای علوم غریبه
دریافت فایل مقاله انرژی اذکار
عنوان: انرژی اذکار
حجم: 100 کیلوبایت
توضیحات: جزوه اصلی و پایه استفاده شده در اینجا برای علوم غریبه
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!
این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!
باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،
به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!
جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!
...
هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،
ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!
حسین جنتی
نترس عشقم ،
این پرنده با مشتی دانه ،
اهلی هیچ دلی نمی شود
وقتی پرواز را فقط در آسمان تو آموخته . . .
"عشــق" لیاقـت میخواهد؛
و "عاشــق" شدن، جــرات...
همیــشه در پـیِ کســــی بـاش کـه
بـا تمـــامِ:
کاستــی ها و کمــی ها و عیــب هایـت،
حاضــر باشـد به "تـــو" عشــــق بــورزد..
و تــو را بـه همـــه ی دنیــــا نشــان بـدهــد
و بگویـــد کــه:
ایــن" تمـــــامِ دنیـــــایِ مـــن اســت
اول شعر که یارب بشود خوب تر است...
عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است...
هر کسی در پی وصل است بگویید به او:
با توسل که مقرّب بشود خوب تر است...
سجده بر تربت ارباب سراسر نور است...
سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است...
ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم
نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است...
پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما...
در حسینیه مورّب بشود خوب تر است...
سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین...
آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است...
اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا...
اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است...
باده ی ناب حسین است و بدانید اگر...
ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است...
سائل روضه شریف است ولی سائل اگر...
سائل حضرت زینب بشود خوب تر است...
گر بنا هست کسی خادم این خانه شود...
عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است...
عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم...
قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است...
دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار...
دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است...
با توجه به فرا رسیدن ماه محرم شعری زیبا در توصیه به مداحان یکی از شاعران معاصر سروده که بسیار جالب است
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه مداحان و کسانیکه مجلس عزاداری دارند،عزیزان لطفا به شعور و باور مردم توهین نکنید!
چون خون خدا بیا مسلمان باشیم/
یا حداقل شبیه سلمان باشیم/
مولا ، سگ آستان نمی خواهد مرد !/
او کرده قیام ، تا که « انسان » باشیم/
ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست/
با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست/
اسلام دو نور عترت و قرآن است/
جز این ، سخنی اضافه گفتن کفرست/
وقتی که حسین را تو « سین » می خوانی/
در تعزیه ، روضه ی حزین می خوانی/
یعنی که حماسه را غلط می فهمی/
وقتی که ز کوه ، اینچنین می خوانی/
ای دل شدگان ! حسین « عبدالله » است/
گوینده ی « لا اله الا الله » است/
هر کس که حدیث دیگری می گوید/
سوگند به نور ! مشرک و گمراه است/
ای دوست ، بیا مُکرّم باشیم/
در بندگی خدا ، مُصمّم باشیم/
اسلام ، غلام و سگ نمی خواهد مرد!/
دین آمده است ، تا که « آدم » باشیم/
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( ع )
استاد رحیم پور ازغدی
قلاده میبندند به گردنشان و صداى سگ در میاورند و در کنار اسم اباعبدلله ، پارس میکنند. همین امسال عاشورا، در مشهد ما این کار شد. قلاده بستند و آن مداحى که بالا ایستاده بود گفت، " کنم عو عو ، دهم دست ولایت"، ... جمعیت یکمرتبه همه با هم صداى سگ! به مدت دو دقیقه....بعد میگوید ، " یک تکه استخوان امشب بس است ما را آقا!" ، ذکر اباعبدالله قاطى عوعو سگ!؟
ما باید از ساحت اباعبدلله دفاع کنیم ، ما باید یک عاشوراى فرهنگى درست کنیم و از فرهنگ عاشورا دفاع کنیم.
هیئت راه انداخته اند، همه لخت ، بعد شروع میکنند اداى مست ها را در میاورند و تلو تلو میخورند، فیلم اش هست، بروید ببینید، طفلک بچه هاى ناآگاه شیعه اند که خیال میکنند این کارها باعث تقرب به اباعبدالله است. تلو تلو میخورند و اداى مست ها را در میاورند، بعد مداحشان داد میزند که " ما گر زسر بریده میترسیدیم، در محفل عشاق نمیرقصیدیم" ، نامرد! محفل عشاق اینجا نیست، محفل عشاق زیر بمباران شیمیایى در شرق دجله بود، آنجا باید میامدى حسین حسین میگفتى و میرقصیدى ، ما آنجا رقص بچه ها را زیر باران آتش و خون دیدیم ، تو رقاصى!؟ ،میگوید "رقاصم و رقاصم ، رقاصه عباسم" ، عباسى که دستش قطع میشود، میگوید "والله ان قطعتموا یمینى ، انى احامى ابداً عن دینى" ، شما پیرو مکتب این عباس هستید؟ شماها اصلاً به مکتب کارى ندارید.
بعد هم میگوید بگذار مسخره مان کنند، ما سگ خانگى شاهیم، بعد داد میزند، " خرابم و مستم ، مست و خرابم، من سگ خانگى بى بى ربابم" ، بعد دوباره صداى سگ ....، بعد میگوید " والله صد قدح بشکست ، حضرت شراب،حسین!!!" ، به سیدالشهداء میگوید حضرت شراب!!! این محبت و عزاى اهل بیت است؟! البته اینها کمتر از ده درصد هیئت ها هستند اما فیلم اینها را وهابى ها برداشته اند و در شبکه هایشان پخش کرده اند که سى دى اش را براى من آورده بودند. مرتیکه وهابى بعد از پخش فیلم میگوید، خب! شما بینندگان بگویید که آیا حسین عاقل تر بود ، یا یزید؟!!!
تو دارى آش وهابى ها را هم میزنى، تو دارى هیزم میگذارى زیر دیگ آنها ...
"تشیع انگلیسى، اسلام آمریکایى" شبکه یک، ٢٤ آبان٩٣
زندگی زیباست چشمی باز کن،
گردشی درکوچه باغ راز کن...
هرکه عشقش در تماشا نقش بست،
عینک بدبینی خود را شکست...
علت عاشق زعلت ها جداست،
عشق اسطرلاب اسرارخداست...
من میان جسمها جان دیده ام،
درد را افکنده درمان دیده ام...
دیده ام بر شاخه احساسها،
می تپد دل در شمیم یاسها...
زندگی موسیقی گنجشکهاست،
زندگی باغ تماشای خداست...
گر تو را نور یقین پیدا شود،
می تواند زشت هم زیبا شود...
الگوی هوش با داستان کودک باهوش پیدا و قابل دستیافتن است که کودک باهوشی را نزد پیامبر آوردند که توانایی های شگرفی در سوال و جواب و حل مسایل و حفظیات و از این قبیل داشت پیامبر که جواب و علت را می دانست برای روشن شدن موضوع برای سایرین از کودک دلیل را جویا شد گفت علتش عشق و محبت به شماست سپس از وی درباره خداوند و عشق به او سوال پرسید کود گفت من شما را نیز به خاطر خداوند دوست دارم.اینگونه پیامبر قایت توحید و نتایج آن را به همگان توضیح دادند
الگوی فتنه در این است که اگر جوانی مومن و با اخلاق خواستار ازدواج با دختری-هم کفو و مومنه-شود اما به دلایل کمی مال و بر اساس دیگر دلایلدنیا دوستی مثل نسب پرستی به وی ندهندفتنه برقرار خواهد شد-یک الگوی خاص نیز داریم و براساس مکر زنان است آنهم بحث عشق یوسف و زلیخاست که اگر یوسف کوتاهی می کرد اتفاق می افتاد مقاومت و بحث اصرار عشق در زلیخا تا تغییر پایانی مصداق عملکرد روش شناسی و نوع مقابله است ابتدا و انتهای داستان و تمام جزییات در قرآن و روایات موجود است و الگوی امانت و عدم شرک در آن وجود دارد عشق یوسف و زلیخا مقدس است و به هیچ عنوان این عشق را مورد تمسخر قرار ندهید در آخر نیز عشق اثر خود را گذاشت- در رابطه با حکم ازدواج که تقریبا در تمامی رسالات علمیه تمام مراجع یکسان است شبه ای وجود ندارد ازدواج مستحب است اما اگر خوف آن رود که فرد به گناه بیافتد واجب است دقت کنید حتی ترس از به گناه افتادن یعنی این که مثلا بترسد یک فیلم آلوده ببیند حتی اینکه تغییر کند یا نه منظور نیست بلکه فقط ترس از هر گناهی به دلیل مجرد بودن آن را مثل نماز جزو واجبات دین قرار می دهد وقتی بحث النکاح سنتی پیامبر(ص)و بحث بالا.بردن ارزش نماز برای فرد متاهل مطرح می شود اهمیت موضوع چندین برابر می شود و به نوعی جهاد محسوب می شود که آقا نیز ازدواج رابرای جوانان جهاد خواندند
و در آخر دقت شود که
به نام خدا
همسرت که"حسینی"باشد،تو را زهیر خواهد کرد؛
وگرنه عشق زمینی،زمینت می زند.....!
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مینویسم محرم
تو بخوانش حسین
مینویسم برادر
تو بخوانش عباس
مینویسم دختر
تو بخوانش بی بی سه ساله ام
به نام مظلومان تاریخ یک صلوات بفرست عرض تسلیت به مناسبت ایام محرم الحرام......التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سوره ای غم میرسد؛آیات مریم میرسد
عطر سیب و بوی اسپند محرم میرسد
دست خود را روی سینه می گذارم با ادب
آه دارد مادری با قامت خم میرسد
میزبان؛ زهرا که باشد من خیالم راحت است
چون که الطافش به
مهمان ها دمادم میرسد
انبیا پشت سرهم یک به یک صف بسته اند
حضرت خاتم برای خیر مقدم میرسد
بار عام است و ضیافت خانه ی هیئت شلوغ
نامه های دعوت از عرش معظم میرسد
زیر و رو کردن فقط کار حسین ابن علی ست
در محرم ارمنی هم زیر پرچم میرسد
چایی روضه دوای درد بی درمان ماست
بین این دارالشفا پیوسته مرهم میرسد
ما فقط دم میدهیم و مرده زنده میکنیم
آن دم عیسی بن مریم کی به این دم میرسد
با لباس مشکی ام از قبر
می آیم برون
یک نخ این پیرهن؛ فردا به دادم میرسد
جبرئیل عرش خدا را آب و جارو میکند
کاروان کربلا از راه کم کم میرسد
غمگین نشو
وقتی کسی تلاشت را نمیبیند
و هنرت را درک نمیکند..
طلوع خورشید منظرهای تماشایی است
اما بیشتر مردم
همیشهی خدا
آن موقع صبح
خواب هستند.
از کودکی پرسیدند:وقتی بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟
گفت:می خواهم خوشحال شوم!
گفتند:ظاهرا تو مفهوم سوال را درک نکردی.
پاسخ داد :چرا،اما گویا شما مفهوم زندگی را درک نکرده اید!!
کودکی از مسئول سیرکی پرسید: چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل می تواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمیتواند بکند . چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است. آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
کودک پرسید: چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود، مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت ، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. فیل به این باور رسیده است که نمی تواند این کار را بکند!
شاید هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.......
"باورهایتان را تغییر دهید..
..........تا دنیایتان تغییر کند"
💕❤️خیلی زیباست این داستان❤️💕
ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺯﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﻤﮏ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ .
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻣﻲ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻱ ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ.
ﺑﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﻳﺶ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺑﺮﻑﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺷﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﻲﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﻱ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﮐﺸﻴﺪ .
ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩﺷﺪ .
ﺯﻥ ، ﮐﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ .
ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ، ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ .
ﺍﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺯﺩ .
ﺯﻥ ﭘﻮﻟﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶﮔﺮﻓﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :
" ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺳﻌﻲ ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮐﺴﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ".
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
ﺍﺯ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺭﺍ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﻣﻨﺪﺭﺳﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺯﻥ، ﻏﺬﺍﻳﻲ 80 ﺩﻻﺭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ ﺩﻻﺭﻱ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ.
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﺍ
ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻋﻮﺽ،ﺭﻭﻱ ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ .
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ .
ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ
ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﻱ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ .
ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : " ﺳﻌﻲ ﮐﻦﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻱ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ".
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺯﻣﺎﻥ
ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺁﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ : ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻱ ﺯﻧﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ .
ﻗﻄﺮﻩ ﻱ ﺍﺷﮑﻲ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ....
گاهی دلم میسوزد که چقدر میتوانیم مهربان باشیم و نیستیم .!
چقدر میتوانیم باگذشت باشیم و نیستیم .!
گاهی دلم میسوزدکه چقدر میتوانیم کنار هم باشیم و از هم فاصله میگیریم .!
چقدر میتوانیم کنار هم بخندیم اما اشک یکدیگر را در میآوریم .!
گاهی دلم میسوزدکه چقدر میتوانیم حرفهای قشنگ بزنیم و نمیزنیم .!
چقدر میتوانیم دل بهدست آوریم اما دل میسوزانیم .!
گاهی دلم میسوزدکه چقدر میتوانیم شاد باشیم اما غمگینیم .!
چقدر میتوانیم امیدوار باشیم اما ناامیدیم...
شما هم آخرین نفر نباشید
و آنها هنوز چشم به راه ادامه دادن راهشان از سوی ما و ما همچنان با ذکر شهدا شرمنده ایم در حال دور شدن از راهشان......
رفتند تا بمانیم
شعری زیبا احسنت به شاعرش👋👋👋👋👋
عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
این یکی در عمق دجله,آن یکی آنتالیا
هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
این یکی با گازخردل, آن یکی با گاز پارس.
هردو میسازند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
هردو فعالند اما این کجا و آن کجا!
✌????✌????✌????✌
باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب
هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا!
✌????✌????✌????✌
آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک
هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا!
✌????✌????✌?
عده ای بر تار شیطان میتنند چون عنکبوت.
عده ای بر حق وجاویدند اما این کجا و آن کجا
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
گله هارابگذار!
ناله هارابس کن!
روزگارگوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...
فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!
تابجنبیم تمام است تمام!!
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....
یاهمین سال جدید!!
بازکم مانده به عید!!
این شتاب عمراست ...
من وتوباورمان نیست که نیست!!
***زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگی معرکه همت ماست...زندگی میگذرد...