با سلام
چند کلید واژه به هم مرتبط اند اینکه اگر انسان فقط خود را بی نیاز ببیند طغیان می کند و انسان طمع دارد آنهم بی نهایت و این همیشه بد نخواهد بود کلیدواژه دوم این است که ز خدا امام حسین را بخواهید از امام حسین خدا را این چرخه نامتناهی است و بیشتر و بیشتر می شود چرا که امام حسین خون خداست و عشق امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و حضرت رسول اکرم ص وامام علی نام متبرک ایشان و حب ایشان کلیدواژه اسم اعظم به همراه اذکار نام هو است که جناب شیخ عباس قمی در گنجینه مفاتیح الجنان بخش اصلی را جمع آوری نموده اند اگر هم قبر حضرت زهرا ناپیداست دلیل بر عدم برکت دادن و توسل به ایشان نیست همانطور که امام زمان حاضرند و ظاهر نیستند
پی نوشت :ادیان ابراهیمی اساسا یکی هستند و اسماعیل و اسراییل(نام مبارک پیامبر الهی و مورد غصب رژیم غاصب صهیونیستی است )اساسا همگی باید در یک نقطه به هم برسند و می رسند یعنی دین واحد است. قبلاً در مورد انتظار صحبت کردیم و انتظار در احکام و اصل دین و وحدانیت نیست بلکه صبر و انتظار بر اجرا ی دین است اما این نکته نیز باید ذکر شود که خط سیر قرآن فقط مربوط به پیامبران نیست بلکه حکمت لقمان و علم اذکار آصف و حکومت داری ذوالقرنین نیز مد نظر است . تا اینجا یش آمدیم یادآوری مجدد هم کنیم که روش مکاشفه الهی کاملا مشخص و بدون حاشیه است و همان حدیث سلسله الذهب است و هنوز هم با نام امام رضا علیه السلام کاربرد دارد در عین حال اینکه امام منتظر و بحث انتظار نیز مورد کتمان و تکذیب قرار نگیرد و ولایت علی ابن ابی طالب و حب اهل بیت باید باشد
بحث شریعت طریقت و حقیقت نیز در دین اسلام است و اوج قله ی هرکدام به ترتیب نماز شب یتیم نوازی و شهادت است
در بحث خاص برده داری و اسلام مواد زیادی را مطرح کردیم در کل این گردنه است و باید از آن عبور کرد کلیدواژه اصلی بحث فرزند رضاعی و سبک زندگی بر اساس آن است این در مقابل آن است و تفاوت اساسی دارد
بحث ولایت فقیه یا حاکم اسلامی نیز در امتداد بحث ولایت پدر و حب مادر است و بحث احکام فقهی نیز حتی مبین این موضوع است و بنا بر بعضی استدلال ها این یک بحث کلامی محسوب می شود و طبق نظر امام خمینی حتی از بحث فقهی نیز جدا طلقی می شود و اینکه در زمان اولیه رهبری حضرت آقا این بحث مرجعیت تام اولویت و اساس نبوده مبین همین است یعنی شرایط حکومت موارد مهمتری از بحث فقه و احکام هم هست یعنی در بحث حکومت احکام الهی مرجع تقلید و احکام جهاد و نکاح و وجوهات شرعی همگی اعتبار دارند اما از اینها مهمتر هم هست و بحث اصل و اساس خود حکومت دین است یعنی اساسا اگر حکومت دین و اسلام نباشد بقیه احکام هرچه باشند عملا غیر قابل اجرا می شود پس اینجاست که می شود گفت حفظ نظام از اوجب واجبات است و اینکه رای دادن در نظام یک وظیفه شرعی تلقی می شود این همان بیعت است و در بحث انتظار اشاره شد که اساسا مفهوم انتظار چیست و این حتی در بحث حکومت نیز جاری است یعنی همان نظر آیت الله بهجت که بود و نبود حضرت نباید فرقی ایجاد کند یعنی اگر کاری خوب است باید انجام شود و اگر بد است نباید یعنی فطرت مشخص کننده این موضوع است
حال هم که بحث کمی زیاد شد این اشاره که امام خمینی فرمودنداصل حساب کردن مسلمان بودن فرد اقرار به ظاهر کفایت می کند حتی اگر نود و نه کفر در وی باشد در بحث نفاق و ریا هم باید اشاره شود نفاق یعنی وقتی کاری از اصل و اساس مشکل دارد و شاعر کار موافقت با آن است و دقیقا و بدون شک مجاهدین خلق مثال تام است که رضایت مخلوق جای خالق است با شیطان بزرگ آمریکا با نام مبارزه با آن اقدام به دوستی با آن می کنند و از همه مهمتر بحث ازدواج سازمانی و بحث معروف طلاق و ازدواج مریم قجر است در بحث ریا این موضوع است که فرد اصل کار را قبول دارد اما هدف ریا و رویت دیگران بر اصل قلمداد است یعنی اگر نگاه دیگران فالوور ها یا طرفداران نباشند فرد آن کار نخواهد کرد وگرنه ریا به هدف ترویج خیر خوب است و اگر فردی خود را شبیه گروهی کند شبیه آن خواهد شد