سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام محمدی» ثبت شده است

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ

امید

☀️عید نیمه شعبان بر خلاف سایر اعیاد، عید نگاه به آینده است


📝بیانات رهبر انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۲ درباره عید ولادت حضرت امام زمان(عج) برای اولین بار منتشر شد.


🔴پر کردن عالم از نعمت عدل و داد، فضیلتی در انحصار مهدی موعود


✳️✨نکته و حرف دوم، مربوط به امشب است؛ شب میلاد امید تاریخ، شب میلاد #مهدی_موعود، شب ولادت آن کسی که مصداق وعده‌ی لایتخلّف الهی است، شب میلاد آن کسی که درباره‌ی او سخنی گفته شده است که درباره‌ی هیچ یک از پیغمبران و اولیای الهی و ائمه گفته نشده است و آن این است که «یَملَأُ اللَّهُ بِهِ ‌الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً» درباره‌ی هیچ پیغمبری چنین چیزی گفته نشده؛ حتی درباره‌ی پیغمبر آخرالزمان. آن  دست توانایی که میتواند همه‌ی سطح عالم را از نعمت و عدل و داد برخوردار بکند، دست توانای اوست. خداوند این فضیلت بزرگ را برای او قرار داده است؛ نه برای دیگر اولیا، نه برای دیگر انبیا،‌ نه برای دیگر برجستگان عالم و مقربان مقام حق، فقط او است که این تعبیر درباره‌ی او آمده است. امشب شب ولادت این بزرگوار است. خب، عید بزرگی است.

 

✳️دو محصول «نگاه متوجّه به آینده» در عید میلاد مهدی موعود:

✳️1⃣ امید

اعیاد موالید ائمّه و موالید نبیّ اکرم و عید مبعث پیغمبر و بقیّه‌ی اعیادی که ما داریم، یک فرق اساسی و جوهری با این عید دارد؛ در آن اعیاد، همه‌ی نگاه به گذشته است؛ در این عید، همه‌ی نگاه به آینده است. در اعیاد موالید ائمه یا عید بعثت، از حادثه‌ای که در گذشته اتفاق افتاده است و البته اثرات آن مثل رودخانه‌ی فیّاضی جریان در تاریخ دارد، تجلیل میکنیم؛ از گذشته تجلیل میکنیم؛ به گذشته متوجه میشویم، اگرچه آن گذشته در زندگی کنونی ما و در آینده‌ی ما هم اثر دارد؛ اما در این عید، همه‌ی نگاه به آینده است؛ یعنی چه نگاه به آینده است؟ یعنی دو چیز را این نگاه با خود دارد: یکی امید، یکی تلاش. وقتی نگاه [متوجه] به آینده شد، اولین چیزی که محصول این نگاه است، امید  است. دلهای افسرده در نهایت گرفتاری و تنگنا، یک روزنه‌ی روشن و درخشانی به یک دنیای نورانی و بهشت‌آسا در مقابل چشمشان میبینند و به آینده امید دارند؛ میدانند قضیه این‌جوری نخواهد ماند. حتّی آن وقتی که همه‌ی دنیا از ظلم و جور پر شده باشد، یعنی همه جا را ظلم و جور فرا گرفته باشد، این روزنه‌ی امید نه فقط بسته نمیشود بلکه حتی گشاده‌تر میشود؛ چون وعده کردند. حالا در یک دعا «بَعدَ ما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً» است؛ فرق چندانی با هم ندارند. هرچه ظلم بیشتر بشود، این امید زنده‌تر میشود؛ لذا معتقد به این امید، معتقد به عقیده مهدویت هرگز مأیوس و سرخورده و مانند اینها نمیشود. میگوید ممکن است من درک نکنم اما خواهد شد؛ ممکن است من خزی  و خذلانظالمان را نبینم، اما خزی و خذلان ظالمان حتمی است. این، امید است؛ این اولین چیزی است که از این اعتقاد منشأ میگیرد و در دل انسان ریشه میدواند، و طبعا تأثیرش را در زندگی میگذارد.


✳️2⃣تلاش

دومی، تلاش [است]؛ تلاش. هر آینده‌ی قطعی متوقف به تلاش است. شما پای یک کوهی که قابل عبور است ایستادی، آیا رسیدن به آنجا ممکن است؟ بله. آیا رسیدن به آنجا قطعی است؟ بله؛ حتما کسانی به آنجا خواهند رسید؛ اما رسیدن به آنجا متوقف بر یک شرط است و آن، تلاش [است]؛ [باید]راه بیفتی.[اگر]بنشینی اینجا، نگاه کنی، تحسین کنی، خوشحالی کنی، کف بزنی برای کسانی که میروند،‌ نخواهی رسید؛ تلاش لازم است. این دومین شرط است. البته در همه‌ی کارهای بزرگ تلاش لازم است. چشم که به آینده بود، لازمه‌ی قطعی این نگاه به آینده، ایجاد تکلیف تلاش و فعالیت و مجاهدت است. ما که معتقدیم به آن روز، باید تلاش کنیم تا آن روز تحقق پیدا کند، و تلاش ما میتواند ان‌شاءالله آن را نزدیک بکند. این هم نکته‌ی دوّم در این حادثه‌ی بزرگ است.


☀️[نیمه شعبان]عیدی است برای مردم، ان‌شاءالله مایه‌ی شادی باشد. ان‌شاءالله ادعیه‌ی زاکیه‌ی آن بزرگوار، دعای غیر مردود آن بزرگوار شامل حال شما، شامل حال ملت ایران، شامل حال همه‌ی مسلمانان، شامل حال مظلومان فعلی عالم بشود؛ و ان‌شاءالله که از برکات دعای آن بزرگوار استفاده کنیم.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته






شیعه پاسخ می دهد



📜 آیا در نهج البلاغه به ظهور حضرت امام مهدی(عج)، اشاره‌ای شده است؟


📋 پاسخ


✍ کتاب نهج البلاغه‌ در برگیرنده سخنان حضرت امام علی(علیه السلام ) در زمینه‌های مختلف است. مطالب متعددی در نهج ‌البلاغه وجود دارد، که برخی از آنها مربوط به امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است:


1⃣  خطبه 182آمده است: 

«زره حکمت و دانش بر تن دارد، و آن‌را با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت کامل، فرا گرفته است. حکمت گمشده او است که همواره در جست‌وجوى آن است و نیاز او است که آن‌را طلب می‌کند.


👈  او غریب است در آن زمانى که اسلام چون شترى خسته که دُم بر زمین گذاشته و سینه بر آن نهاده دچار غُربت است. او باقى مانده حجّت‏هاى الهى، و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است»‏.


این جملات اشاره صریحی به موعود آخر الزمان حضرت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد.


📘  ابن ابی الحدید نیز در شرح آن می‌گوید: 

شیعیان معتقدند که منظور امام علی(علیه السلام) از این سخنان، حضرت مهدی منتظر است... بعید نیست منظور او همان قائم آل محمد باشد که در آخر الزمان قیام می‌کند.


2⃣  خطبه 150: 

«بدانید آن‌کس از ما (حضرت مهدى «عجل الله تغالی فرجه الشریف ») که فتنه‌هاى آینده را دریابد، با چراغى روشن‌گر در آن گام می‌نهد، و بر جاى پاى صالحان گام نهد (بر همان سیره و روش پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) و امامان(علیهم السبلم ) رفتار می‌کند) تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملّت‌هاى اسیر را آزاد سازد، جمعیّت‌هاى گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آورى می‌کند.


 👌 حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) سال‌هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر می‌برد، آن‌چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی‌شناسند، اگر چه در یافتن اثر و نشانه‌ها تلاش فراوان کنند.


 سپس گروهى براى درهم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند، و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند، دیده‌هاشان با قرآن روشنایى گیرد، و در گوش‌هاشان تفسیر قرآن طنین افکند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام‌هاى حکمت سر می‌کشند».


به نظر می‌رسد که همین دو مورد را می‌توان مخصوص امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) دانست.


🔍 لازم به ذکر است که سخنان دیگر از امام علی(علیه السلام ) درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده است که در نهج ‌البلاغه نیامده و باید در کتاب‌های دیگر، به جست‌وجوی آن پرداخت.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۶
چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۵ ب.ظ

نفس اماره

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی بود که در پی بحث نفس اماره بودم و در موتورهای جستجوگر ایرانی نیز مطالبی بسیار عالی از شهید مطهری پیدا کردم .یا بخثهای مثل عدم تفکیک نفس ها از یکدیگر و بدن مثالی یا همان جدا نبودن نفسها از اصل نفس یا سه نفس اصلی مطرح شده در قرآن شامل اماره و لوامه و مطمینه یا اینکه در قرآن علاوه در داستان موسی علاوه بر اینکه ما قضیه سه چهره ی شیطان در انسان را داریم یا بحث جادوگران ایمان آورده ی شهید یا بحث ازدواج و برادر و توحید و شناخت خدا را داریم بحث سامری هم داریم.  بحث انتهای داستان یوسف و زلیخا و تعداد دیگری از احادیث و روایت امام علی(ع) در مورد اینکه دشمن ترین دشمن انسان نفس انسان است که در بین دو سینه است و بحثهای دیگر در مورد خفاش و بحث شیر خوردن بچه در مورد بخش حکمت قابل بحث است اما چندی پیش یکی از اساتید دانشگاه تهران داستان جالبی از کلاس خودش را برایمان نقل کرد گفت یکبار یک داشنجو سر کلاس از وضعیت خیلی ناراحت بود و همش می گفت اروپا و آمریکا چنین و است و چنان است و مثرا اختلاس نیست و از این جور حرفا و ده مورد ردیف کرد من در جوابش گفتم تو ده مورد گفتی اما مورد یازدهم را نگفتی اینکه آنها خیانت ندارند همان خیانتی که کربلای پنج را درست کرد و اینکه هرجا در عملیاتی به اهداف نرسیدیم دلیلش خیانت بوده فقط و فقط خیانت.

بحث را از ابتدای انقلاب شروع می کنیم از اول انقلاب التقاطی بودند و سهمگین ضربات به نظام را فقط خیانت عاملش بوده است فقط و فقط خیانت .از ابتدا می بینیم هرچه ارزش اسلام و انقلاب است اینها به نام دین و اسلام هزار بار بدتر از داعش انجام می دهند مثلا اگر باب علم الهی و مکاشفه در این سرزمین و تمام جهان امام هشتم است و پایندگی اسلام به شریان خون امام حسین (ع) در آن است می بینیم در روز عاشورا در گنبد ایشان بمب گذاری کردند یا در بحث نفوذ ماجرای هاشمی در بیت آیت الله منتظری یا اینهمه شهید ترور و بحث شهدای دولت و شهادت بزرگان نظام در ترور دفتر ریاست جمهوری یا اگر در بین مردمان این کشور ازدواج برپایه ی ایمان ارزش است و باید دید درست نسبت به اصل فرهنگ حجاب داشت در این سازمان متحجرترین موجودات کره ی زمین دست به فاسدترین رفتارها به نام انقلاب ایدیولوژیک زدند و حتی با فطرت هم به مقابله برخواستند نقش این سازمان در جاسوسی و دروغ پردازی های آشکار در قضایای هسته ای و بحث شروع جلسات حقوق بشری اروپا و سازمان ملل و دفاع از حقوق بهاییان-شاید جزو تنها فرقه هایی که ازدواج محارم دارد- و همنجنسبازان به اوج خود می رسد این سازمان با همکاری واضح در ساختار شبکه های منو تو و استیج و مثال واضح ارمیا در بحث رواج فساد اقدام کرده است یا باید میزان حمایت آنها از شبکه های ماهواره ای مروج رسمی فساد و شوهای غیراخلاقی که حتی درونمایه های شعریشان و محتواییشان نیز برضد خانواده و صدبرابر بدتر از فرهنگ خود غرب است یا شبکه های جذب و به دام افکندن آنها به امید زندگی بهتر در خارج بحث کنیم. یادتان باشد اینها مثال کامل نفس اماره اند یعنی با وجود آشنایی با دین و خدا و پیغمبر دست به تاویل می زنند و فتنه به پا می کنند .گفتم فتنه دقیقا نقش این سازمان جاسوسی متصل به موساد و سیا در فتنه هشتاد و هشت پر رنگ است امروزه هم پیش بینی می شود دلیل غیبت مسعود رجوی از دوربین دلیلش بازی کردن در نقش منجی و نعوذ به الله امام زمان باشد این سازمان انقلاب مردم عراق در زمان صدام را نیز سرکوب کرد در بین مردمان اکر گناهی هم باشد از روی عناد با خدا نیست اما در این سازمان اگر حتی در ظاهر نماز بخوانند آخرش موذنش مرضیه-خواننده ی زن- است پس همه اش عناد با خداست 

کسانی که سرپرستشان خداوند است خدا ایشان را از ظلمات به نور و کسانی که ولی شان طاغوت است بازهم خداوند آنها را از نور به تاریکی ها رهنمون می شود .این در مورد تکوین و شدن است و بحث افعال بود.اما در بحث شخصیت ها فقط بحث بهشت و جهنمی نیست اعراف هم دارد که بازهم بهشتی اند و از چهره قابل شناسایی اند و حتی در بدترین انسانها از نظر عمومی بازهم نمی توان زیبایی ها و زیبایی دوستی را ندید.در روایات ها هم جهنمی های خالد خیلی نیستند ولی وجود دارند و دقیقا همانهایی هستند که هیچ راه حل غفرانی ندارند البته مشی قرآن واضح است و جهنم جا کم ندارد و حتی می گوید بازهم اگر هست بریزید و مشخصات خالدون هم مشخص اند و اینکه می گویند چند روز بیشتر جهنم نیست هم گفته ی یهودیان است این را قرآن اشاره کرده در ضمن یادتون باشه بزرگترین مشکل جهل از دست دادن گران قیمتها است و فقط بحث ضرر نیست-منظور جهنمی شدن یا نشدن-بلکه برای بهشت باید هزینه داد.امام علی(ع)-به مضمون-می فرمایند هرگز همچون بهشت ندیدم که طالبانش در خواب غفلت باشند.و اینکه رحمت خدا بر خشمش سبقت یافته یعنی حتی در زمان عذاب خدا خشمگین نیست بلکه به خاطر حبش است و امام(ره)چون ما صدام را دوست داریم و نمی خواهیم در آن دنیا بیشتر عذاب شود طالب مرگش هستیم چپن در زنده ماندنش خیری نیست و فقط به دنبال معصیت است.یک نکته ی کوچک دیگر اینکه در بحث سود و ضرر بحث وقت تلف کردن و در مسیر ایمان عمل صالح  توصیه به حق و توصیه به صبر نبودن  و پشت امام عصر نبودن نیز عین ضرر و خسران-ضرر بدون توان جبران- خواهد بود.



پاورقی:خیانت صفت مضموم است اما طبق نظر امام خیانت به خیانت عین وفاداری است.اینجا ذکر تعریف اصل امانت ضروری است.نظر آیت الله جوادی اختیار و نظر شهید مطهری تکلیف است و در خصوص نظر امام خمینی(ره) اینکه ایشان ولایت الهی، امانت الیه یا نفس الهی را امانت می دانند.

یک بحث هم در مورد خنثی سازی عملیاتهای این سازمان اینکه نظر امام رضوان الله علیه این است که هر فردی در هرکجای این کشور و جمهوری اسلامی باید خود را جزو وزارت اطلاعات بداند و مراقب باشد و چشم نظام باشد








فتنه:قرآن خیلی خیلی خیلی خیلی بیش از حد خودش همه چیز را گفته تاویلش نکنید گفته گردنه برده داری است این گردنه باید رد شود باید در جامعه برده داری به هر نحوی به هرنحوی نباشد حتی قلاده ای از جنس طلا بازهم قلاده است-یاید بین امنیت شغلی و تعهد شغلی و جایگاه شغلی و حساسیت آنها بحث کرد و در موارد سازمانی و شرکتی بحث مشارکت سازمانی نیز لحاظ شود تا فرد حداقل در مقداری ارزش کار خویش را به طور مستقیم ببیند اما در عین حال سرمایه داری بر اساس سرمایه های حقیقی باشد همه اینها مرزی اند و باید روی این لبه شرکتها و یا افراد با اختیاط حرکت نمود در ضمن در اسلام اصل فردی- اصالت فرد در سازمان و جایگاه خانوداه با رعایت امانت، مثال قوم لوط اثبات است-است چه دوست داشته باشید چه نداشته باشید چه امروزه بشود اجرا کرد یا نتوان اجرا کرد.حتی حقوق کارگر باید قبل از خشک شدن عرقش با احترامی که حتی نشان از بی حرمتی در شکل دادن پول نباشد به وی پرداخت شود اینها حداقل به عنوان اساس ارزشهای اصلی باید در روح اجتماع باشد البته نه فقط اخلاقی بلکه قانونی و اینکه قانون هم اجرا شود و قدرت داشته باشد- در ضمن اختلاف افکنی بین زن و مرد و بحث تجاوز به امر زناشویی اصل فتنه شیطان است زیاد دوباره توضیح نمی دهیم اما تاریخچه ی منافیق از اول دانشگاه ها و اردوهای مختلط و کمپهای شستوی مغزی و بردن فرزندان و جداکردن شان از خانواده به منظور تروریست کردنشان و همچنین جدایی انداختن بین زن و شوهر و مستمسک قراردادن آیات قرآن برای پیش برد اهداف شیطانی خویش مصادیق جنایت حقوق بشر است قرآن همه را صریح گفته صریح صریح بدون پرده.البته ببینید این کمپها در کدام کشورهای اروپایی دایر است.همانهایی که ادعای حقوق بشر دارند.اصل تحجر واقعی نیز زاده ی اینهاست البته اینها در فساد هم کمکاری نکردند فساد و تحجر در اینها روی یک سکه است.اینها ادامه دهنده ی راه شیخ صباح ها هستند و ادامه دهنده ی راه یهودیان.و اینها نابودگر علوم حقیقی هم هستند و ترور علم و عالم کار اینهاست روشان نابودی علم و عالم است در قرون وسطی نیز مسیحیان دست به تفتیش عقاید نزدند اینها بوده اند و اگر نگویید توهم توطیه دارم شک ندارم یهودیان نیز یک پای قضیه بوده اند نه علوم غریبه که با تمام قوانین علمی مخالف اند و همینها برای بردگی بیشتر جامعه و نیروی کار ارزان فمنیسم را به نام حقوق بشر بر پیشانی بشریت زدند اینها بودند که برده داری کردند و می کنند.اینها تمام مشکل تاریخ بشریت اند. این یک اخطار جدی است.و یک اخطار جهانی و نه فقط نام و نشان ها بلکه تمام راه و روش و مسلک ایشان.اینها ادامه دهنده ی یزیدند شباهت دیوارهای کمپهای اینها عجیب شبیه دیوارهای اطراف رژیم غاصب صهیونیستی است اینها از داخل هیچی ندارند و در عین حال بیرون را نفی می کنند  اینها ترس از ارتباط دارند چون در همان جمعشان هیچ عنصری خودش نیست و از خودش هیچی ندارداین دیوار نه برای حفاظت بلکه برای اسارت بنا شده است و حفاظهای امنیتی آنها به سمت داخل است نه بیرون.انواع سندروم ها را نیز مبتلایند اما بدترینش جهل از روی آگاهی کامل به علم است.یاران شیطان شدند.البته اینها هماینهایی هستند که می گویند ما مصلح ایم اما به نام اصلاح فساد می کنند و خود عاملش اند در ضمن وقتی می گویند مانند اکثر مردم ایمان آورید مردم را احمق می دانند اما برعکس اینها امام خمینی مردم را و رایشان را میزان می داند این یعنی نحوه پیداکردن راه صحیح که سخت نیست البته امانت مشخص است و حتی یزدیان امام را می شناختند اما حرف حق در بینشان اثر نکرد شناختن امام زمان و حتی دیدن سخت نیست او داد می زند اما ما جلوی گوشهایمان را گرفته ایم نه به خاطر فقط گناه بلکه نمی خواهیم بشنویم خدا برای تک تک ما خدایی می کند و تک تکمان می توانیم خلیفه الله باشیم اما بستگی است به خودمان دارد فهم اینکه چه کسی از روی نفس اماره حرف می زند و کسی که صدایش از جنس خداست سخت نیست امانت ملاک است

یکی از اصلی ترین راهکارهای مبارزه با طبقاتی شدن جامعه کمک افراد به خودشان است و اینکه هرکس دلسوز خود خویشتن خانوداه و جامعه خویش باشد و نیازمند و فقیر به خدا باشند نه خلق خدا.در ضمن هرچه آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند البته به یک شرط با رعایت امانت.



باید از بحث نفس اماره و لوامه عبور کرد باید وارد نفس مطمینه شد باید مردم طبق نظر آقا همیشه منتخبشان اصولگرای اطلاح طلب و انقلابی باشد این یعنی جامعه ی آرمانی که سوره ی فجر نیز به آن رهنمونمان می کند.و دانشگاه دانشگاه باشد نه محل بازیهای سیاسی




تعصب:این مورد نیز همراه با بی بند و باری و شاید حتی بیشتر از آن به جامعه آسیب می زند چون تا زمان فاجعه بروزی ندارد این امر در بعضی از اقوام که اتفاقا هم اصیل و هم خیلی مذهبی اند اما به آفت سنتهای غلط گرفتار شده اند خیلی زیاد است علل الخصوص اگر این مذهبی بودن بدون شناخت باشد .اشاره ای به گروه خاص به طور مستقیم نمی کنیم اما ازدواجهای اجباری عامل دردسر و صورتگرایی صرف در ظاهر اعمال عبادی باعث تشدید این موضوع می شود آنهم زمانی که عشق از بین می رود و تیره و تبار از هر چیز مهمتر شود.میزان خودکشی آنهم به شیوه خودسوزی در زنان این قوم کمی نگران کننده است و باید تحول در رفتارها رخ دهد تا نماز و عبادت و حجاب در جایگاه خاص خودش باشد


یکبار اشاره شد بازهم هم تاکیید می کنیم اینکه اساسا برده داری در حیطه دنیا می تواند اتفاق بیافتد نه دین و آخرت زیرا کمترین امکان و نماد برده داری تعلق و وابستگی شخص به جهان است غل و زنجیر نماد حقیقی این برده داری اند اما این امکان که شما گردن بندی از جنس طلا و نقره یا خلخالی زیبا به پا بیاندازید یا مثل یک غلام حلقه به گوش گوشواره ای از نماد این موضوع را استفاده کنید هم بازهم همان اتفاق می افتد و در اصطلاح امروزی و مدرن بحث برده داری مدرن در بخشهای بعدی اتفاق می افتد و برای خود فرد هم لذت های دنیوی بر لذتهای اخروی ارجح می شود البته یادتان باشد این آخرت همانی است که امروز ساخته می شود و نقد است نه نسیه و در بحث شبهات بهشت و جهنم بحث کرده ایم و به همین مقدار بسنده می کنیم.در آخر اشاره می شود تعلق به دنیا آخرین مرحله است و علت اینکه ما نیز در بخشهای قبل به بحث امکان بیشتر ایمان جادوگر به ایمان و خدا و پیامبر و ولی و آخرت کردیم همین بحث خودبینی و خودشناسی جادوگر و از خود طلبکاری حتی در دنیا خواهی بوده و اینکه در صورت آشنایی با مسایل ایمانی زیباشناسی را درک کرده است مثال فردی که در تمام جهان جایگاه همه چیز را می دانست و هر تغییری را در هرجای جهان می یافت اما در مقابل امام علی سرتعطیم فرود آورد چون نتوانست شی داخل دستش را ببیند و فقط از اینکه چه چیزی در آن لحظه غیب شد حدس زد داخل دست امام تخم مرغی از یک سرزمین دور است به همین خاطر ایمان آورد به ولی هم ایمان آورد.قبلا نیز بحث اینکه چرا دنیا زندان مومن است و بعد از مرگ رهایی می یابد بحث کردیم و گفتیم که مرگ در هر صورت مصیبت است و این جا حدیث مبنای زجرکشیدن خواهی در دنیا ندارد بلکه ویژگی های روح انسان مومن آنقدر وسیع و آزادی خواه و جاه طلب  و خودخواه که حتی می توان گفت آنقدر ظلوماجهولا هم هست که با این کوچکی جانشینی خدا را هم می خواهد و البته خدا هم خپشش می آید و می دهد اما دنیا نمی دهد خدا می خواهد و ودیعه خدایی را در روحش می دمد و کسی که خدا را یاد داشته باشد خود را از یاد نخواهد برد..دقت شود دنیا خواهی می تواند در مقابل دین خواهی و آخرت قرار گیرد و این همان مرز است که امام خمینی(ره) فرمودن که   اگر دنیای آنها در مقابل دین ما قرار بگیرد دنیایشان را خراب می کنیم بازهم اشاره مجدد و تاکید می شود بحث شکستن و لغو برده داری را خودمان باید انجام دهیم و خدا نیز با ماست و نباید چشم امید به بیرون و سایر ملل نیز دوخت البته قوانین احکام نیز بیشتر همین مبنا را نیز تاکیید کرده است -مثل قضیه مکاتبه یا همان خودخری در همان برده داری در شکل رایج اولیه- در ادامه بحث اخلاقی قناعت نیز تاحدی کامل کننده است و بحث اعتکاف نیز در ایام بیض و زمان ولادت حضرت امام علی(ع) در مساجد از جمله اگوهای دیگر است.مساجد سنگر الهی و منبرهای محل تعالیم الهی است  علم به ما هو علم باعث زیادشدن انسان است زیادشدنی به معنای حقیقی و با توجه به روح و روحی.و خدایی.رب زدنی علما.و اینکه طمعکار به علم آخرت طلب است و خیلی خیلی خودخواه و اتفاق دنیا مجاز نیست بلکه نمود است .

پاورقی آزمایشی در مورد اعتکاف اینکه یکبار -البته با شرط عدم حضور در زمان کلاس درس و رعایت قوانین و احتیاطات کامل-در کلاس درس یک چرت بزنید و مدل عمق و میزان کیفیت خواب را و با توجه به عامل مکان بسنجید.

در موضوع ازدواج نیز گفتیم دنیا مجاز نیست نمود است و رجوع کنید به نحل هفتاد و دو و نور سی و سه و تمام آیات مربوط به ایمان و بهشت و جهنم و آخرت


ضمیمه حجاب:شاید دقت کرده باشید ما در این مقاله و چند مقاله دیگر در مورد اهمیت رویکرد اصلی به حجاب که اساسش برپایه ی ایمان باید باشد و البته کمبود آن نیز به معنی بی عفتی نیست و اساسا  حتی در صورت مشکل هم باید رویکرد ازدواج را درست کرد بحث کردیم یعنی بحث دوم حجاب اصل مراقبه از چشمان بیماردلان است.در بحث نفس اماره هم حجاب ظاهری بدون ایمان و به نام ایدولوژی و مظاهر دنیوی را خطرناک دیدیم و باید اصل خانواده حفظ شود-هرگونه اعمال سازمان مجاهدین خلق که واقعا منافقین اند را نفی کنید-سبک بدون عشق قومیت گرایی که در آمار ها نیز منجر به خودکشی بالای زنان و بالا رفتن میزان افسردگی در آنان شده است را نیز گفتیم و دوباره اشاره می کنیم حجاب به معنای جدایی نیست و باید حضور زن در اجتماع با حفظ امانت و خانواده و اصالت زن بودنش و اینکه مردواره نشود حفظ شود تاکید می کنیم حجاب  زن  نشان دهنده برای سه راه ارتباط و حرف زدن خدا با انسان است.حالا بحث را از دید رسالات عملیه دنبال می کنیم در دو جا مورد حجاب-اجباری- کلا نداریم اساسا یکی کافر ذمی یکی برده که با توجه به اینکه مقالات در مورد باب برده را اتمام کردیم پس زیاد بحث نمی کنیم.اینجا هم هدف بحثمان امکان وجود بحث شرعی در مورد حجاب است نه برده که بحثش را کردیم و نحل ۷۲ نور۳۳ و نور ۵۸ اتمام کننده کار است.اما مورد بعدی اصطلاحی در باب زنان روستایی است که بیشتر بر زنان در حال کار مزرعه دلالت دارد .باید اشاره شود اولا در روستا معمولا بیشتر افراد خویشاوند اند در ضمن اشاره می شود نقص حجاب یا حجاب به صورت نامتعارفی دارند که اصلا حجاب نیست اما باعث ریبه هم نیست ایرادی ندارد مثلا در لباسهای سنتی اقوام شاید مثل امروز خیلی هم همه نقاط حجاب پوشیده نیست اما اگر هدف جلب توجه جنسی و شهوت انگیزی نباشد خب ایراد ندارد.در ضمن اشاره هم کردیم که معمولا در زمان کار این اتفاق می افتد و نه لزوما همیشه مثلا زنی که در شالیزار کار می کند و یا مثلا نوع پوشش کلاقی که در اهالی کردستان مرسوم است و اقوام لر یا لک نیز دارند.منظورمان این است که در کل این بحث حجاب و عفاف در رساله نیز با عنوان زنان روستایی موجود بوده است و بحث خیلی جدیدی هم نیست.البته باید اشاره شود به طور کلی چه افراد و چه جامعه نیز نباید ترک اولی کنند اما در عین حال نیز باید اصل حجاب در جایگاه خودش به کار رود تا نتیجه بدهد مثلا به جای برخورد قهر آمیز با یک بدحجاب-البته بی عفتی علنی و یا توهین به حجاب با پوشش و آرایش غلیظ موضوعش باید بیشتر از منظر قانونی و یا درمانی و حتی مسایل ازدواج و خانواده نگاه کرد و نه البته قهر آمیز و خشن-چرا تا به امروز مثلا کتاب حجاب شهید مطهری را به وی اهدا نمی کنند؟!؟!






در آخر یک نکته:

جمله ای معروف از یوهان کرایف بازیکن و مربی معروف و عالی تیم آژاکس هلند و کاپیتان تیم ملی هلند که یک جمله فوق العاده زیبا به این مضمون در بازی مقابل ایتالیا برای هم تیمی هایش گفت:

ایتالیاییها نمی توانند شما را شکست بدهند اما شما می توانید از آنها شکست بخورید.

جمله بالا برداشت بد و خوب توسط افراد مختلف دارد اما باید بیان می شد.انسان باید به حق خلافتش برسد

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۴۵
شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ب.ظ

تاریخ



بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند،تیره بخت تر از آن ملتی است که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد و شوربخت تر از همه ملتی است تاریخ خود را به ریشخند بگیرد


از تاریخ عبرت بگیرید تا از تکرارهای خطرناک جلوگیری شود....




وقتی پس از نماز این دعا را تکرار می کنید که ما به تمام پیامبران و کتب پیشین ایمان آوردیم دیگر حق ندارید بگویید پیامبر اسلام فقط یک شخص خاصی است که شریعت اسلام را آورده بلکه حتی خود قرآن را اگر مبنا قراردهیم و شریعتی قبول کنیم ابراهیم مسلمان است پس اصل داستان از زمان اولین پیامبر است و در اسلام باید تک تک تعالیم و داستان ها و تمام آموزه های پیامبران و تجربه های آنها و حداقل آنچه از ایشان در قرآن است باید آموخته شود تا بتوان مسایل و رخدادهای تاریخ را پیش بینی کرد و سرفراز از آنها بیرون آمد اگر مبنا را قرآن که به حق از تحریف دور مانده قرار دهیم می توانیم درون مایه ی دینی اصلی ادیان تحریف شده را نیز استنباط کرد و حقایق بیشتری را استفاده کرد مثال خاص ما فقط مثلا حضرت عیسی یا حضرت موسی که مهمترین مسایل قرآن به ایشان تعلق دارد نیست بلکه با شواهدی که در ادیان دیگر مثل صایبین یا زرتشتیان وجود دارد مثل مثال حضرت ادریس که تاریخ یونان هرودیس می خواندندش یا ارسطو را احتمالا پیامبر می خواندند دقت کنید تمام پیامبران الهی در یک خط اند و آموزه هایشان نیز در یک سیر است مثلا دلیل اینکه به احتمال قوی شاید زرتشت-نه آیین تحریف شده ای که موبدانش جیره خپر پادشاه شوند و نظام را طبقاتی کنند و شدید ترین احکام را تحت لوای ارتداد بر مومنین جاری کنند و همچنین ایشان یا پیامبران بوده اند یا حداقل پیابمران را درک کرده اند و آموخته اند یا به وسیله ای از ایشان درس گرفته اند مثل مالکی و شافعی-مسایلی وجود دارد مثل حجاب معاد موعود یکتاپرستی-شبه آتش قبلا بحث شد که در مورد توحید نیست در مورد ارزش توحید امانت و مسایل دیگر است تقریبا مثل یهود اما از یک بعد دیگر و ترکیب با بحث شیطان شناسی مثل ابتدای خلقت که بحث برتری انسان بر جهانیان پیش آمد-و یا جزای خیر و شر یا بحث خاص حلقه در مورد ازدواج یا نوروز که مورد نوروز نه تنها اسلام تایید بلکه تقویتش هم کرده است یا مسایل اصلی زناشویی و یا بحث طارق یا همان کی نژاد البته بدون بحث طارق .اینها تماما باید بحث شوند یک مسلمان واقعی نباید حداقل از نظر آموزه های تاریخی که تاریخ به او یاد می دهد فقط به ظواهر توجه کند مثلا اگر یاد نگیرد در زمان موسی چه بلایی سر ساحران ایمان آورده از روی علم آوردند یا فرعون چگونه سواستفاده ازشان می کرد نه تنها فرعون بلکه منتظر کیخسروهای دیگر باید باشیم که طغیان کردند و مثل فرعون که خدا را شناخت اما قبول نکرد می شوند مهمترین داستانهای قرآن که تمام حوادث بشری را در خود تفکیک کرده است داستان حضرت موسی است که باید جز به جز آموخته شود تا از خطر یهودی شدن اسلام جلوگیری شود. یا اگر ندانیم اصحاب اخدود چه کردند، باز هم  منصور حلاج ها را به آتش می کشند و قبر حافظها را چند باره زیر رو می کنند. اینها شوخی تاریخ نیست ما به تاریخ مسوولیت داریم که اگر در اینگونه امتحانات رد شویم مردودی تاریخ معولا در اینگونه موارد خاص خونین خواهد بود در امتحان تاریخ هیچگاه زمان به عقب برنمی گردد. مثلا هیچ گاه نباید بگذاریم سامری برگردد یا باید مراقب رفتارهای فرعون مآبانه بود یا یوسف ته زندان نماند یا زلیخای خواهان یوسف که پیر شده در حسرت زجر نکشد یا بهتر بگوییم اگر علی ما را صدا کرد تنهایش نگذاریم چون آنوقت خودمان زیر لگد دشمان بیدار می شویم یا اگر دست دست کنیم سر حسین را به نیزه می کشند و ما فقط نگاه می کنیم .این یعنی تاریخ
اگر امام خمینی فرمودند میزان رای ملت است بفهمیم وقتی ساسانیان خوارزشاهیان غزنویان و پهلوی ها شکست خودند دلیلش ضعف ظاهری حکومت و یا ارتش نبود بلکه عدم حمایت مردم بود یا اگر دیدید پیامبر به خسروپرویز نامه نوشت و او پاره کرد همان نامه را مثل آن را امام خمینی به کومونیستهای شوروری نوشت آخر عاقبت هر دو را ببینید اگر امروز امام خامنه ای به جوانان اروپا نامه می دهند و برای جوانان ایرانی نیز آینده ای درخشان پیش بینی می کنند بی شک حوادث درخشانی پیش رو است که این پیچ تاریخی جهانی روشن را ایجاد کرد شاید این افراد یعنی ولی فقیه معصوم نباشد ولی بدون شک با توجه به مسایل مشاهده شده قطعا حتی با این استنادات تاریخی و روشهای حکومتی می توان اقرار کرد اصل حکومت متعلق به معصوم است و ایشان ناظر اند حکومت علوی امروز دیگر سرکوب شدنی نیست و تاریخ حسینی ما را رهنمون به آینده ی مهدوی می کند




ضمیمه پیرامون بودا و آیین های هندو و آیین های اساطیری روم:
به طور کلی ما در قرآن در مورد اقوامی داریم که فرشتگان و حتی اجنه و شیاطین را می پرستیدند به طور واضح شاید اینکه در روایات است که اولین بت پرستی عالم ساختن بت خود آدم ابوالبشر به دست نوادگانش بود و کم کم از یک یادآور جد و آباد و نیاکان تغییر کاربری داد گویای این سبک انحرافات باشد که از روی جهل در توحید و عدم علم به علوم غریبه و سایر علوم با نگاه علمی می باشد.دقت کنید ابن موضوع انحراف حتی در زمان خود پیامبران نیز رخ داده یعنی در قرآن به صراحت حضرت عیسی خود را پیامبر خداوند خوانده و از اینکه سایرین او را خدا و فرزند خدا می خوانند برایت و تبری جسته است در زمان امامان و علل الخصوص این جریان غلات وجود داشتند و امروزه جریان علی اللهی خوانده نومی شوند طیف تفریطی نیز همان وهابی های سلفی اند یکی در دوستی اهل بیت غلو کردند و دیگری در دشمنی و سیات و بدخواهی کم نگذاشتند. پس این موضوع باید بحث شود که انحراف از اصل موضوع باعث لغو و حذف موضوع نمی شود و نباید هم بشود اما اصل حقیقت با همان شرایط یعنی توحید امنت خانواده ایمان و علوم غریبه و بحث شیطان شناسی و حتی نفس اماره قبل از همه.به قولی نمی توان از ترس طلاق ازدواج نکرد بلکه باید راه و رسم زندگی را آموخت و فهمید دیکته نانوشته غلط ندارد اما باید دانست روش انحرافی نه نمره ضعیف است نه تک و تجدیدی بلکه مثل خواندن یک تبلیغ اتومبیل سر درس ریاضی است.


شاید بپرسید چرا روی بحث جادو و رابطع اش با ایمان بحث کردیم و آیات و روایات را نیز در این مورد و بحثهای دیگر انجام دادیم خب نظر شما به یک نوشته از یک سایت تحلیلی جادو،البته علاقمند به جادو و فن فیکشن نویسی و فانتزی تخیلی جذب می کنم.متن کپی پیست است

جادوگر که باشی ...

محدودیتی در دنیایت وجود ندارد.
وارد دنیای شگفت انگیزی خواهی بود.
قدرت های ماوراطبیعی را خواهی داشت.
با دوستانت چیزهایی را خلق میکنی که جهان تا به الان قادر به خلق آن نبوده.
جادوگر که باشی معجزه میکنی.

و فراموشت نشود، هرچه که هستی،

تو خودت خودِ معجزه ای...


یا به این یکی توجه کنید


ایا میدانید❓

♦️♦️هری پاتر منجی است،در محفل ققنوس این نام برده است،مانند حضرت عیسی،ولی با این تفاوت که همش با سحر و جادو انجام می گیرد،و اسمی از خدا برده نشده است!♦️♦️




خب حالا اگر فرد با یهود آشنا نباشد و یا از اسلام مسیحیت بودا زرتشت و بحث تجزیه تحلیل ایمان و مسایل داستانها آشنا نباشد خدایی نمی شود بلکه بیشتر میل به صهیونیزم و افراطی گری خواهد داشت .در داستانها باید بین حسن فعلی و فاعلی نیز تفاوت قایل بود یعنی حتی آنجا که داستان زیبایی دارد حتی زیبایی دینی،بازهم اهداف و شکل ارایه باید شناخته شود-مثال رابطه ی هری و رون که ما می توانیم برادری تعبیر کنیم اما با توجه به اصالت جادوگری و نه ایمان,این رابطه به گفته خود رولینگ همجنس بازانه است- مثلا یکی از اصلی ترین و مهمترین مسایل در داستان هری پاتر بحث فضل تبلیغ و موگل-در مورد تبلیغ قبلا بحث کردیم اما در مورد موگل کلیدواژه گاو وجود دارد و نه چیز دیگر یعنی سطح زندگی مثل گاو و مورد زامبی در رابطه با شیطان و کفر و آنهم با کیفیتهای متفاوت و قابل درمان و متفاوت با الگوهای سینمایی بحث می شود-و چند مورد خاص دیگر یهودیان است که همگی تحریفی اند و از اصل دین جا به جا شده است و تحریف می باشند.پس ضروری است که اصل شناخته شود تا بتوان تحریف ها را شناخت نکات مثبت را درک کرد و ما بقی را اصلاح کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۸
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ب.ظ

شوی اسلامی؟!؟!؟!


🌹🌹🌹🌹🌹


*ذبح «عفاف» با چشمانی بسته


رعایت حیا به منزله روح پوشش است و پوشش بدون حیا کالبد بدون روحی است که زن را از دست یابی به کمالی که قرار است با رعایت حجاب اسلامی به آن برسد وامی‌دارد.


کمپین‌های مدعی ترویج حجاب با برچسب «#اسلام»، «#زن مسلمان» و «#حجاب زیبا» اقدام به جذب و تشویق دختران محجبه برای انتشار تصاویر خود در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند؛ تصاویری که قرار است برای ترویج اسلام و پوشش زن مسلمان در مقابل نگاه نامحرمان قرار گیرد. اما دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟!


قرآن کریم، زن و مرد مومن را به کم نگریستن مأمور ساخته است: «قل للمومنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى‏ لهم ان الله خبیر بما یصنعون؛ به مردان با ایمان بگو: دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ زیرا خدا به آنچه می‌کنند، آگاه است». (سوره نور-آیه 30)


بدون شک گذر زمان و ورود تکنولوژی‌های جدید که دستور استفاده از آنها نیز وارداتی است موجب تغییر ذائقه افراد می‌شود اما با پیروی از اصول دین مبین اسلام و تمسک جستن به قرآن کریم، احادیث و روایات می‌توان اسلام ناب محمدی(ص) را به راحتی از سایر اسلام‌های وارداتی آمریکایی و انگلیسی بازشناخت و به الگویی مناسب برای زندگی با شرایط نوین رسید.



اسلام دین تمام زمان‌هاست و احکام ناب آن با گذشت زمان منقضی نخواهد شد، با تأکید بر این نکته این پرسش را می‌توان مطرح کرد که آیا صرف انتشار تصاویر زنان باحجاب در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند گامی در جهت تبلیغ حجاب زن مسلمان و دیندار باشد یا بیشتر شبیه نوعی تبرج (خودنمایی) است؟ تشخیص این مهم با توجه به تصاویر منتشر شده از سوی یک کمپین مدعی ترویج حجاب به عهده مخاطبان گذاشته می‌شود.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ب.ظ

اسلام ناب محمدی


اسلام ناب محمدی چیست؟وقتی شما به دین و به طور خاص و کلیدی قرآن می نگرید مسایل خاصی پیش می آید که باید کمی محطاتانه تر نگریست اول اینکه قرآن هم هدایت می کند و هم ضلالت این جمله مبین و آشکار قرآن است حتی اگر ضلالت را عدم هدایت بگیریم باز بار معنایی و هدف جمله فرقی نمی کند بدین معنی که قرآن حتی برای شرور ترین افراد نیز راهکار ارایه می دهد و به گفته خود قرآن هدایت فقط در پرتو ایمان حاصل می شود اگر ما این موضوع را بپذیریم و با توجه به قسمت اول آیه آل عمران موضوعات دیگری را نیز مورد توجه قرار دهیم مثل اینکه اساسا از نظر فقهی و لغوی ما چیزی به نام تفسیر به منظور شفاف سازی قرآن نداریم چون قرآن مبین است و اگر هدف کنکاش بطون قرآن است اصل این وظیفه نیز به دست معصوم است پس باید اول این موضوع فهمیده شود چیزی که ما از قرآن می نویسیم اساسا تاویل به معنای نوعی برداشت است خواه نا خواه باید درک کنیم که ما باید تدبیر کنیم نه تفسیر طبق خود آیه عدم توجه به این موضوع و فهم روح و منطق قرآن و عدم تمسک به کل قرآن که شامل تمام روندها و تمام دستورها با هم است دقت کنید تمام دستور ها با هم است منجر به ایجاد فتنه خواهد شد بدین معنی که اسلام دو رو ندارد بلکه عدم فهم اسلام منجر به فتنه است نه نوع دیگری از اسلام مثلا در قوانین شرع به طور خاص برده داری را مد نظر قرار دهیم اینکه اسلام از جایی شروع شد که تکثیر از طریق پرچم سفیدها انجام می شد و کودکان دختر فقط به منظور بهره جنسی و کتثیر نسل زنده باقی می ماندند و زن جزو اموال مرد بود و بعد مرگ شوهر به فرزند ارث می رسید حال از بیان دیگر اشکال ازدواج معذوریم و هدف مقاله نیست این امر و برده داری حال به صورت قانونی و غیر قانونی شرعی یا غیر شرعی در دو ابر قدرت زمان یعنی ایران و روم جاری بوده و به طور خاص در ایران موارد بدتری و قوانین خاص تری موجود بوده است اما کلی در نظر می گیریم دقت کنید اسلام خود را از این نقطه شروع کرده است این یک بحث بحث دیگر اینکه آیا اسلام به معنی واقعی کلمه اسلام در زمان خود پیامبر و بعد حضرت آیا پیاده شد؟در مورد برده داری آیه نور 33 کامل تمام موارد را پوشش می دهد و طبق روایات و داستانهای باقی مانده از اهل بیت یعنی دو مورد اصلی شهربانو و حرمت نگاه به زن برده و قوانینی مثل اولویت آزاد کردن بردگان در شرع موضوع روشن می شود که جریان اصلی در اسلام نیست بعضی می گویند که اصلا برده داری در آن موقع رسم بوده و عیبی هم نداشته و هدف اسلام هم برداشتن آن نبوده اما ما می گوییم اتفاقا هدف اسلام تغییر فرهنگ است دقیقا به همان شیوه که در مقابل خمر و میسر پیش رفت یا همانطور که با فرهنگ شرک مبارزه کرد پس این استدلال مورد قبول نیست با این فهم حتی بعضی رفتارها در صیغه و متعه نیز صحیح نیست و می تواند شکل و نوع دیگری از برده داری شود و نباید استدلال در احکام را به هدف توجیح مفاسد در اسلام تلقی کرد این در مورد متعه با توجه به نحل 72 و نور 33 قابل تفسیر است که ملاک عده دخول است نه بچه دار شدن یا نشدن کسی هم نباید در قبل این ازدواج به جز خود فرد پول بگیرد و همچنین در انتخاب افراد این زن است که قبل از مرد باید آزاد باشد نه برعکس  شاید بگویید این موضوع غلو باشد ولی برای شناخت جریان منحرف می توان این طور استنباط کرد که جریانی است تجمل گرا که فساد را می خواهد با شرع توجیح کند و حکومت بر مردم را نوعی بازی تلقی می کند در مورد دوست و دشمن نیز اگر بخواهیم با قرآن پیش برویم مایده 82 طرح کلی دوست و دشمنان مومنان است و در خود آیه دلیل و برهان نیز آمده و ضمیمه دیگری نمی خواهد دو دلیل انتهای آیه جواب خیلی از مسایل خواهد بود در ضمن در مورد طرحها و شیوه های ازدواج نیز دو شیوه درون منجر به فحشا با پایه فساد در نور 58 آمده و دیگر موارد  در بقره 221 222  آمده ساختارهای انحراف در شیعه و سنی قابل مشاهده است و در هر سطحی اتفاق افتاده مثال اینکه چند وقت پیش در یک نرم افزار یک حوزه علمیه تعدادی زیادی از این موارد متشابه یکجا با ذکر متشابه بودن و حتی آوردن موارد کاملا متضاد در یک صفحه و ذکر تضاد آمده بود و این خطرناک است مثلا در آیه 221 آمده هر طریقی ازدواج صحیح نیست و حتی طبق روایات و احادیث مکروهات و واجبات و حرمات خیلی خیلی زیاد در ازدواج موجود است و اینکه قرآن در مورد ازدواج گفته در زمان خونروش از زن لطفا دور شوید متن صریح است و کلا از امر جنسی پرهیز شود البته طبیعی آیه است که بحث شامل روابط اجتماعی نشده و برعکس الویت پس از رفع مسایل جنسی در این برهه ایجاد فضای آرامش برای زن است تا بعد از تطهیر خیلی خیلی ساده.نکته جالب اینجاست که اگر خیلی از موارد و طرحهای کلی آیات را نبینیم با بعضی استدلالهای خیلی غلط حافظ کافر می شود سعدی انحراف دار جنسی می شود حلاج جادوگر قلمداد می شود و خیلی از موارد دیگر که کم نیستند و امروزه نیز در مورد برخی افراد به دلیل اعتقاد و دانش در مورد علومی مثل فلسفه و علوم غریبه و نوع نگرش به موسیقی وارد می شود .خط بال اسلام ناب محمدی و شیعه همان گذشته سرخ است و آینده سبز و تغییر ناپذیر است

یک بازی دیگر در واژه اسلام رحمانی در تفسیر الرحمن الرحیم است که رحمن نسبت به تمام موجودات حتی کافر و شیطان است اما رحیم فقط به مومنان است اتفاقا در اینجا اگر قصدمان خیر باشد باید اسلام رحیم معرفی می شد که قبل از آن رحمن بودن را نیز داشت

یک بحث دیگر نیز که شاید سنگین باشد این است که قرآن هدایتگر است اما کتاب هدایت نیست یعنی قرآن کتاب ذکر است و یادآوری و به راه پایدارتر هدایت می کند دقت کنید پایدارتر یعنی اقوم و در قاعده کلی نیز هدایت در پرتو ایمان است حال ایمان در وجود هر نوع و هر مسلکی که می خواهد باشد حتی ستاره پرستان که از آیین الهی پیامبر خویش تا شرک و بت پرستی کامل وارد شده اند یک نظریه هم در این مورد وجود دارد که اسلام برده داری را شرعی کرد و بعد با آن مبارزه کرد  در اسلام بنیانی ترین سازمان خانواده است و تنها سازمان رسمی نیز پیوند خویشاوندی و به نوعی قبیله-پدر بزرگ پدر پسر-است و مبارزه نیز باید در این سازمان انجام شود اساسا در شیطان شناسی اصلی ترین چهره چهره رحمانی بدون رحیم بودن شیطان که خود حارث و نگهبان کتاب بوده است است اهمیت دارد یادمان نرود اسلام حقیقی با برده داری مبارزه کرد نه اینکه با مشروعیت بخشی به آن هدفش گسترش آن باشد این موضوع دقیقا یک نقطه عطف و تیغ دولبه و پرتگاه فتنه است نکته دیگر در مورد فتنه که بازهم به آن اشاره می کنیم این است که تفسیر بطون آیات قرآن فقط و فقط و فقط متعلق به معصوم است و لاغیر در زندگی اجتماعی بشر حتی برای تفسیر کتابی مثل قانون اساسی کشورها مرجع در نظر می گیرند آن وقت قرآن همینگونه رها شده باشد؟اما حقیقتی دیگر در مورد فتنه اینکه بدون غرض شخصی اینکه اولین آیات قرآن در مورد خواندن و نوشتن بوده و عملا اهمیت سواد و اینکه اگر پیامبر مفسر قرآن بوده اند تفاسیر و صحبتهای ایشان در جامعه سوزانده شد و ایشان شروع کننده تغییر در نقطه صفر بی سوادی و جاهلیت محض بوده اند فتنه نه بعد از مرگ ایشان بلکه حتی در حیات ایشان حضور پررنگ داشته است تنها خط سیر منطقی فقط و فقط ولایت مداری براساس قرآن و خواست پیامبر است همین و بس در ضمن در موارد دیگر قرآن مثل بحث گروگانگیری و یا کتک زدن زن دقیقا همان جوابها کافی می باشد در قرآت اولین داستان از لحاظ زمان داستان شروعش با شیطان است و سپس اگر روند داستان ها در قرآن و پیشگویی های پیامبر و امامان را ادامه دهیم تا زمان گردن زدن شیطان ادامه پیدا می کند پس  ماجرا اصلا شوخی نیست و شاید از نظر معرفتشناسی توحیدی شناخت جایگاه و روش عملکرد شیطان جزو مهمترین بخشهای دین باشد در رابطه با فتنه مهمترین اصل انتقال هدایت است و سعی در به راه آوردن مگر زمان دست به شمشیر شدن که دیگر فقط قتال راهکار است در ضمن اولویت نیز اول سران فتنه است نه یک مشت مردم خام

یک پاورقی مهم اسلام دارای بدنه ی زنده است یعنی نمی توان بخش بخش نمود و جداگانه استفاده کرد اتفاقا اگر هر زمان این کار انجام شده بیشتر در محکمات نیز افتاده نه موارد متشابهات هرحکم اسلام جزیی از بدن است اگر این اشتباه تفکیک را دچار شویم نفاق ایجاد می شود البته این به معنی عدم استفاده از مطالعات و دانشهای دیگر ادیان مذاهب دانشمندان و سایر علوم نیست بلکه خود دین میزان و روش برخورد را نیز مشخص کرده و در آیات و احادیث کاملا مشخص است مثل کسب دانش از چین که دور بود کافر بود ولی پیشرفته یا مبین که می گوید ببین چه می گوید نمونه قرآنی نیز بحث جدایی ایمان از اسلام در داخل خود دین اسلام و وجود شرع و منهاج در آیات قرآن و اینکه بهترین دوست مومنان با دلایلی نصارا هستند که آنهم بحث پذیرش حق آنهاست و اینکه اگر کسی مسلمان مسیحی یا حتی ستاره پرست باشد ولی مومن ترس و ناراحتی ندارد  قرآن بزرگترین دوستان و دشمنان مومنان را معرفی کرده و در ضمن در قرآن از اصحاب اعراف یاد شده است و این نکته ی خیلی مهمی است در مساله عاشورا نیز جمله معروف اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید ناظر بر این بخش معرفت دینی است براین اساس اگر اسم خیابانی به نام گاندی یا چگوارا یا هر آزادمرد مبارز دیگری شد باید به این موضوع افتخار کرد نه اینکه با آوردن بعضی تعصبات و عصبیت های دینی بحث اصلی را منحرف کرد این مسایل در دیگر مسایل نیز وارد است مثل تلاشها و اختراعات  واتسون یا علوم دیگر مثل فیزیک نوین هاینزبرگ و انیشتین و حسابی یا علوم پزشکی پاستور و مثالهای فراوان دیگر دقت کنید اگر ما فکرمان را بخواهیم با فکر امام خامنه ای دامت برکاته حداقل نزدیک و واقع بینانه کنیم باید با حتی ویکتورهوگو را به عنوان یک حکیم بپذیریم و کتابی مثل بینوایان و سایر کتب ایشان را به عنوان حکمت بپذیریم دقیقا ایشان همین خط مشی را نسبت به فردوسی طوسی نیز دارند.و ما نیز باید با همین خط مشی پیش برویم و دنبال اصالت و اصل برویم و ایمان را مد مظر خود قرار دهیم و حق جو و حنیف باشیم و ارزشهای نفسانی و روحانی را ببینیم.


دقت کنید به عنوان کلیدواژه در حالت کلی فقه پویا یعنی عقل سلیم در پرتوعلوم وحیانی این گونه است که عقل و قرآن و سنت و اجماع با هم باعث دستیابی به اجتهاد می شوند و امانت در آن لحاظ می شود.کلماتی مانند فقه سنتی پ فقه بشری بیشتر بازی با کلمات اند و اصالت هم ندارند و البته خوشانید آمریکایی ها هم هست و هردو مصداق تحجر و بدعت اند و از طرف امثال اللهیاری  ها و شیرازی ها و مصدق ها کارآیی و ماهیت خود را نشان داده اند.دقت کنید مسایل بالا راه صحیح را از ناصحیح به طور سبکی کاملا مشخص می کند.و به هر میزان از این سبکها جدا شد و راه خودمان یعنی فقط عقل در پرتو وحی را دنبال می کنیم.با هم.نمی دانم چه ربطی دارد اما این دو نوع فقه با وجود ناسازگاری ظاهری-سنتی و بشری-با هم سازگازند اما با فقه پویا مشکل دارند.با اینکه علی الظاهر فقه پویا حد وسط این دو نوع فکر است اما در حقیقت با توجه به اصول فکری کاملا از آنها جدا و بیگانه است.

فقه پویا همان اصالت فقه جعفری را دارد.همان خط شیخ مفید و شیخ بهایی و امام محمد غزالی و امثالهم است و بحث اسلام هم هست و نه شیعه و سنی و با دید واقع بینانه و قرآنی خط تمام پیامبران الهی و میراثی گرانبها است



ضمیمه:جدیدا و بیشتر در سمت عراق و شام با کلمه اسلام مکی و اسلام مدنی مواجه شده ایم که از زبان بعضی روحانی نماهای حتی شیعه بر زبان رانده می شود بیایید کمی به این موضوع این بنگریم تا ببینیم واقعیت ماجرا کجاست بیایید اول یک واقعیت تاریخی که مربوط به شیعه و حتی اسلام نیست را بیاوریم و ارتباطش را بحث کنیم

در دو کشور ایتالیا و آمریکا برای مبارزه با مشروبات الکی اقدام ملی و قانونی شد اما در ایتالیا به خاطر ضعف و فساد سیستم پلیسی و قضایی و مافیایی این عدم قانونی بودن نه تنها باعث کاهش بلکه باعث گرانتر شدن بازار شد اما در آمریکا این قانون با تصویبش جنگ الکلی را راه انداخت چون سیستم به نسبت و نه کاملا قوی تر بود و بحث عمومی جامعه نیز مخالفتر. اما اینجا هم شکست خورد

حالا برمی گردیم به اسلام و اینکه در دین از ابتدا حلال محمد(ص) حلال بوده و حرامش هم حرام دقیقا در مورد مشروبات این سیر وجود دارد یعنی حلال حرام نشده بلکه در سیری منطقی و با توجه به فرهنگ هدف شارع اجرا شده این در مبانی توحیدی نیز ملاک است و اساسا خدا در ابتدا و انتهای قرآن در سیر نزولی هیچ تغییری ندارد و از اول تا آخر قرآن ما تضادی هم نداریم.این یک بحث بود بحث دیگر پیرامون این است که بعضی ادله می آوردند بعد حضور حضرت در مدینه جنگها شروع شد و قبل از آن جنگی در کار نبود و خونی هم ریخته نمی شد.یک سوال اساسی اینکه بیشترین تعداد شهدای شکنجه ی صدر اسلام چه زمانی بودند؟!؟برای مثال شهادتهایی از جنس سمیه و یاسر در چه زمانی بود در ضمن پیامبر نوعی تقیه انجام ندادند بلکه نوع تبلیغ نسبتا مخفی را در ابتدا و آرام آرام و با تغییر سطح اقدام کردند و کمی با تقیه متفاوت است که جای بحث دارد 

از دید دیگر هم یک بحث اساسی وجود دارد که اینها دسته ای هستند که حکومت اسلامی را مشکل و عامل دردسر می دانند دلیلش این است که دوست دارد آیات را بیشتر اخلاقی ببینند تا احکامی چون در اخلاقی ما یک معذرت خواهی داریم اما در احکامی، قصاص و دیه و از این جور چیزها مطرح می شود و این سیر تبدیل اخلاق به احکام در مدینه النبی کامل تر شد دقت کنید از اول هم بود بلکه نظام مند تر شد و اساس آن هم پیدایش مسجد بود .اگر اینها را ول کنیم به محل ذکر نام خدا هم گیر می دهند.که البته واقعا هم داده اندو البته قرآن نیز می فرماید که ظالم تر از اینها که نمی خواهند صدای ذکر خدا بیاید کسی نیست.البته در همان ابتدا هم مسجد ضرار را پیامبر خراب کردند و از همان ابتدا بحث نفاق به دلیل وجود قدرت در اسلام وجود داشت اما این موجب نفی قدرت نیست و اساسا قدرت محض ناشی از قدرت الهی است و فقط آن واقعی است که حتی اگر کسی یاریش نکند بازهم خداوند ابابیل را دارد و اگر هم کسی کمکش کند به خودش کمک کرده و درعین حال توانایی نبرد ده برابر را پیدا می کند.باید مراقب بود اسلام از گردنه ها درست عبور کند و مراقب باشیم سر امام حسین (ع) را سر نیزه نکنند و علی (ع)نیز تنها نماند.حقیقتا کسی هم که واقعا دنبال آبادانی دنیا و آخرت و قدرت طلب و جاه طلب و از همه مهمتر زیباشناس و محب باشد دنبال این خاندان باید برود.مورد دیگر بحث اسلام حسنی و اسلام حسینی است که باید بگوییم اینها اختلاف در اصل اسلام نیست بلکه تفاوت در راهبرد و روش است و در ضمن خود امامان معصوم نیز دلیل این تفاوت را گفته اند اول اینکه دلیل صلح مشروط حفظ جان بوده و دیگر اینکه دلیل قیام نیز حفظ اسلام و شریعت جد و اصلاح امور و امر به معروف و نهی از منکر بوده پس مابقی تفاسیری که با این اصول خود امامان معصوم تضاد داشته باشد دروغ محض و تفسیر نابجا و تاویل و سو استفاده است نظر تفاوت عمل کرد آیت الله بروجردی و امام خمینی نیز نشان از تفاوت عملکرد است و دلایل خود را دارد یکی حفظ حوزه را در برنامه داشت و دیگری که محصول حوزه است وظیفه انقلاب و ایجاد ساختارهای اولیه حکومت اسلامی یکی سید حسنی است و دیکری سید حسینی و امروزه نیز ما باید پشتیبان علم و عملی حکومت علوی برای رسیدن به آرمان مهدوی باشیم و پشتیبان ولایت. و راه حل اهداف بلند مرتبه نیز در جهان از همین رویه شکل می کیرد.یک مثال دیگر قرآنی یوسف پیامبر است در اینجا یوسف (ع) تا آخرین لحظات به امانت پایبند وبودند و خیانت نکردند حتی ازدواج ایشان با زلیخا در ادامه بازهم براساس امانت خواهی است و یوسف تغییر نکرد.

اگر هم بحث امکان ایجاد نفاق را بدهند خب می توان بحث ریا تقیه و بحثهای مبنای خداشناسی توحیدی و امانت خواهی را مطرح کرد و اساسا پیرو قرآن باشیم نه تاویل کننده ی آن و احادیث را نقل کنیم و نه کتاب سوزی.

پدران امت مشخص اند.خانواده پاک بدون رجس مشخص است.خانواده ای که باید به ایشان محبت شود مشخص است.راکعون مشخص است.اینکه چه کسانی مفتاح علم غیب اند مشخص اند.اینکه حتی ولی به معنی دوست هم باشد پس دوست پیامبر هم مشخص است دوستی ای که به خاطرش همه ی کاروانها باید بایستند و همه بیاند این دوستی را به شخصش تبریم بگویند و برایش شعر بگویند.اینها با هم صبر و صلاه اند و اگر از ولایت دور شویم از هیچ گردنه ای عبور نمی کنیم.همین قرآن خط مشی است و اگر گفت زنان پیامبر ام المومنین بدون شک حضرت عایشه(ع) را نیز که قضیه افک و رد ناپاکی ایشان از زبان قرآن مطرح شده است از جمله ی مادران مومنین هستند و رفتار حضرت علی(ع) در انتهای جنگ جمل الگوی رفتاری ما با ایشان است.این یعنی شیعه و محب اهل بیت بودن. البته در مورد دختری که مادر پدرش است و همسر امیر المومنین و دو نگین سبز و قرمز به گوشش آویخته چه بگویم.

یک نکته اساسی در خطبه فدکیه که خواندم و به نظرم جالب بود اینکه ایشان اعلام کردند شما هرکاری از دستتان برمی آید بکنید ما هم هر ماری از دستمان بر بیاید دریغ نخواهیم کرد و این یعنی حضرت زهرا(س) هنوز هم حتی همین حالا مادرمان اند و مادری می کنند و امامان معصوم جایگاه دارند واقعیت هم همین است اکر کسی کرامات را انکار می کند برود طبس و همه چیز را ببیند در ضمن ایشان در ادامه تاکید کردند که رحنت در خاندان ایشان است.دیگر بقیه اش و انتخاب با خودتان.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۸