ژنتیک و بیماری
یکی از نظریات در مورد بیماریهای ارثی گریه و ناراحتی برای عزیز از
دست رفته است که ناراحتی بیش از حد باعث گرفتاری مرده در زمین و عدم ادامه مسیر می شود زمین جایگاه رفت و آمد زندگان و
مردگانند ولی طبیعی است که این دو به طور طبیعی ارتباطی با هم ندارند اما در صورت
ارتباط بیش از حد و حلول حتی نسبی باعث بروز صفات شخصیتی رفتاری و حتی بیماری فرد
مرده که به آن دلیل از بین رفته است می شود این نظریه به راحتی به روش آمارگیری
قابل حل است البته در نظریات پیشرفته تر فقط
بحث مرگ مطرح نیست و توارث نیز همین طور بلکه محبت و بیماری همسان می شوند یعنی
رابطه اینکه فردی بیمار می شود و احتمال این بیماری و یا شدت بیماری در افراد
وابسته به آنها بحث می شود مورد فوق علل الخصوص بیشتر در موارد تخیله انرژیکی و
روابط انگلی قابلیت جستجو دارد
اوتیس
در
این بیماری فرد بین دنیای درون و بیرون دنیای درون یعنی در عمل سطح مرضیه را زندگی
می کند ولی نمی فهمد این افراد به شدت با هوش اند اما توانایی آنها در درک راضیه
دچار مشکل است تا آنجا که مادر ذهنی را بر مادر حقیقی ترجیح می دهند
نکته قابل تامل در مبانی فلسفی تعریف لذت وهمی و عقلی
است که به این موضوع مربوط است
بیش فعالی
در
بیش فعالی فرد در سطح راضیه کاملا فعال است و از نظر طبع فردی در طبع مورد نظر
دچار قلیان است خیلی هم شدید این افراد دنبال راهکار بروز خویش اند ورود ایشان به
عرصه های بروز خویش از جمله شعر نوشتن نقاشی داستان خواندن و معرفی کردن دنیای
درون به آنها خیلی اهمیت دارد امام مهمتر از همه داشتن حس مهربانی به آنها و نشان
دادن حس توجه بر اساس حس پدر و مادر بودن است دوستی با آنها برای نفوذ خیلی مهم
است.
نکته خاص درمان امروزی برای بیماری ها جالب است مثلا در خودکشی درست است که یک اورژانس تلقی می شود اما راهکار درمانی در کل فقط دادن داروهای شل کننده و خواب آور و سپس وصل برق به مغز برای پاک کردن حافظه و خاطرات است یعنی به نوعی جهت دادن فکری و کنترل فکری و یا جواب دادن فلسفی به موانع در زندگی و همچنین تغییر دادن سبک زندگی در غرب به طور کلی به عنوان راه حل اساسی مطرح نمی شوند مثلا فقط فرد را باید به زندگی خوشبین کرد همین .که خب درست نیست وگرنه فرد گرفتار نمی شد یعنی اصلاح سبک زندگی غربی ملاک نیست نکته جالب در خودکشی که هیچگاه غرب نتوانسته حل کند این است که چرا میزان زاد و ولد در جوامع دارای رفاه بیشتر کمتر از جوامع دارای رفاه کمتر است و دیگر عدم تناسب خودکشی با جنگ و بدبختی است و اینکه انسان در قرآن ذکر شده انسان در صورت فقط حس بی نیاز شدن طغیان می کند بدیهی است که یک انسان جهان بین که دنیای درون را قبول نمی کند و فقط رسیدن به مسایل دنیوی را مد نظر قرار می دهد با اشباع خویش طغیان نمی تواند کند و به دنیای خویش هم نمی رسد در اثبات وجود بهشت و جهنم دو اصل نفس و روح خدایی انسان و پذیرش واقعیت کامل انسان و خود توحید مطرح است در نگاه دنیوی همگی نادیده گرفته می شوند به همین سادگی خب راه حل درمان نیز سرکوب این افکار قلمداد می شود بدیهی است خیلی از دلایل به طور قطع همین سوالات بدون جواب در غرب است .فراموش نکنید همین غربی های به ظاهر خوشحال بیشترین مصرف کننده داروهای خواب آور و افسردگی هستند مثلا در اسلام مرده شوری شغل مستحب است نه به خاطر دیدن خود مرده بلکه به خاطر توجه به بحث اخروی اما در علم روانشناسی امروزی دقیقا برعکسش مطرح است
افسردگی پس از زایمان
این بیماری دقیقا یک بیماری مختص انسان نیست بلکه در
شامپازه نیز قابل مشاهده است که در آن به قتل رساندن فرزند عمل می شود پس این
بیماری یک بیماری با زمینه
روحانی است و بر اساس فتنه بودن فرزند است در حقیقت انسان به دنبال طارق است اما
فرزند یا بچه آزمایش است در اینجا ما تفکیک روحانی فرزند تازه به دنیا آمده از
مادر را داریم.
بیماری بیدار خوابی
دو بیماری در مورد خواب وجود دارد که هردو منشا و درمان
بیشتر روانپزشکی دارند یکی عدم توانایی در خواب و دیگری خوابهای طولانی مدت که تا
بیست و چهار ساعت در شبانه روز می کشد و دوره های سه هفته یا بیشتر دارد که فرد
توانایی فهم زمان بیداری و خواب را نیز از دست می دهد و این باعث می شود حتی
نیازهای اولیه مثل خوراک و دستشویی خود را با اشکال رفع کنند و حتی در ادامه روند
بیماری بمیرند بیماری نادر است و شاید در جهان کلا هزار نفر بیمار باشند از بعد
روانشناسی و تفاوت آن با خواب بیدار مورد نظر ما و یا احیانا شباهت بین این دو و
حتی ارایه راهکار درمانی قابل بحث است
مدثر
در کل سوره اشاره به جنبش و فعالیت اشاره دارد.
شرح
گشادی سینه و دادن امید