به نام خدا
کمی با نگاه عمقی تر به مسایل دوست و دشمن در خاورمیانه بنگریم درست است که بدون تحریکات خارجی دشمنان در منطقه هیچ قدرتی به معنای واقعی کلمه ندارند اما این کینه توزی و دشمنی تاریخی به قدمت آدم و حوا و دشمنی قابیل با هابیل و دشمنی یهودا با یوسف دارد همان دشمنی ای که سر نوه ی پیامبر (ص) را روی نیزه می برد.بیایید کمی ویژه بنگریم و از زاویه دید دشمن به موضوع بنگریم از نظر داعش به ترتیب دشمنان شامل رافضی ها یا همان شیعه ها صفویون یا همان ایرانی ها بعد صلیبیون یا همان صلیبیها و سپس مرتدون یا عدم تمکین کنندگان از خلافت هستند جالب است که حداقل طبق نص قرآن دشمنی با کافر و یهود حداقل طبق نظر قرآن در اینجا وجود ندارد و اتفاقا دقیقا مثل حکومت اموی بارگاه حکومتی رابطه ی خوبی با کعب الاحبارها دارند.چندی پیش نتانیاهو در تلویزیون خودشون دشمنانشان در منطقه را به دودسته خلافت طلبها و منتظران تقسیم کرد و گفت فرقی هم ندارند.البته شروع بازی تفرقه ی کشتن بین گروهها از اسراییل شروع شد و آل سعود اما صداقت کلی خوبی وجود دارد که در آخر حتی طرفداران وابسته را نیز دشمن می دانند و فقط تا زمان انقضا حمایت خواهند کرد .نظر آقا نیز در مورد دشمن واضح و صریح و بی پرده است یهودی صهیونیست آمریکایی.اگر طبق قوانین حکومت اسلامی اصل یهود بودن را فی نفسه دشمن به عنوان موجود خطر جانی-و نه اعتقادی- در نظر بگیریم در صورت قبول عدم تبلیغ از سوی خودشان مشکلی نداریمدو حتی طبق قوانین اسلامی در ایران حتی مشارکت سیاسی هم باید داشته باشند و همچنین در دفاع از میهن.اما در مورد صهیون بودن که شاید به نوعی با توجه به اعتقاد به تحریف تورات و دور شدن از اصل آموزه های دینی این افراد کاملا افراطی و علب اظاهر معتقد هم هستند نمی شود اغماض کرد بزرگترین اشتباه هیتلر نیز همین بود بیایید به تاریخ جنگ جهانی برگردیم هیتلر در شناخت دشمن اصلی یعنی یهود کاملا درست اندیشید و در سخنرانی معروف خویش در خانه بودن آنها و لی نفوذ در همه جا را گوشزد کرد یا تاثیر آنها در انقلاب کمونیستی با وجود درصد خیلی خیلی کم جمعیتی اما در راس هرم قدرت بودن اتفاقا اشتباه تزار هم نادیده گرفتن جلسه پروتکل نویسی یهودیها و بسنده کردندبه زندان یادتوبیخ کردن آنها بود هیتلر درست فهمید که یهود از جان مایه نمی گذارد و در جنگها تماشاگرند و پولها را بلوکه کرده و عامل اصلی رباخواری هستند و موجب فساد آنهم انواع فساد در هرزمینه ای هستند در قضیه لهستان در شروع ماجرا در حقیقت مشکل آلمان متحد نازی نبود و شروع کننده جنگ هم نبود اما واقع بینانه بنگریم بعد از لهستان وارد بازی استعمار در مقابل استعمار شدیم اینجا هیتلر در قضیه هولوکاست اشتباه تاریخی کرد اشتباهش این بود که واقعا هولوکاستی رخ نداد.و همه را ول کرد و اجازه ی فرار داد حتی صهیونیستها شاید بد نباشد بدانید هیتلر و آلمان نازی حتی در صورت ضبط شرکتهای یهودی به آنها غرامت هم دادند اشتباه بعدی عدم پاکسازی فرانسه از فراماسونها و پاکسازی ارتش فرانسه بود که نفوذ اصلی یهودیان در حقیقت اینجا بود نکته تاریخی اینجاست که لابیهای صهیون بودند که دو قدرت شرق و غرب را بر علیه نازیها وارد جنگ کردند -البته بیشترین نقش را در ورود آمریکای فرصت طلب داشتند که از قبل هم برنامه داشت و منتظر تحریک بود-و این را تاریخ گواهی داده است پس اگر ما می گوییم دشمن اصلی صهیونیسم جهانی است و این نوع فکر حتی اگر در بین افراد به ظاهر مسلمان یا حتی مسیحی هم باشد خطرناک است و مصداق نفوذ جریانات فکری است مثل یزید.در ضمن هم پیمانان آلمان مثل ایتالیا و ژاپن در حد آلمان و با نظریات فکری نبودند در نتیجه در جنگها نیز حماقتهای تاریخی و فسادهای بزرگی دیده می شود البته هردو کشور جدا از اشتباهاتشان می توان گفت دارای رویکرد صحیحی در جنگ بودند علل الخصوص ژاپن در ضمن یکی از پیوندهای استعمار نفوذ و وجود نیروی نظامی در دو کشور آلمان و ژاپن و نفوذ در دانشکده ها و دانشگاههای این کشورهاست که خود این ممالک باید برای استقلال خویش فکری بکنند یک اشتباه اساسی دیگر بی سوادی و حماقت محض رضاشاه بود دقت شود ما در هیچ جنگی بی طرف واقعی نداریم یعنی حداقل حادثه یا مصالحه دادن بین طرفین یا کمک به مردم و نجات افراد در نگاه مثبت مثل سوییس یا عمان و یا حتی فروش اسلحه مثل خیلی شرکتها است اما بدون شک حتی در صورت باطل بودن هر دو طرف حداقل باید بینشان بازی می کرد مثل صفویه و بازی بین پرتغال و انگلیس یا موارد دیگر رضا خان اولا خیلی دیر و زمانی که هیتلر در شرق اروپا قدرت گرفت فکر ورود به جنگ به سرش زد که البته نمیتوان خرده هم گرفت و شاید درست بود اما دو اشتباه اصلی یکی عدم کشتن جاسوسان یا زندانی کردن یا بازی اطلاعاتی با نفوذیان و جاسوسان انگلیسی بود و دیگری عدم حمایت مردم از حکومت برعکس حمایت مردم آلمان از هیتلر که رضاخان این مورد را نمی فهمید البته چوب حوادث را بیشتر مردم دیدند و قحطی و هولوکاست یازده میلیون ایرانی که این عدم حمایت از حکومت در تاریخ ایران ویژگی شکست است مثل حملات اعراب مغولها اسکندر و امثالهم اما در مورد جمهوری اسلامی دقیقا برعکسش صحیح بود یعنی با وجود عدم وجود ارتش منظم بعد از انقلاب و وجود اختلافات داخلی شدید در راس حکومت و اقدامات تروریستی گروهکها و اعلام خودمختاری های بی اساس اما حمایت مردم حتی یک وجب از خاک نرفت و سه روز فتح ایران هشت سال طول کشید و در آخر هم عراق به دلیل عدم رسیدن به نتایج دلخواه و قبول مرزهای الجزایر شکست خورد.شاید اگر شاه حداقل با امام حسین و خاندان اهل بیت درگیر نمی شد این بلا سرشان نمی آمد هردو شاه این اشتباه را کردند و خون امام حسین(ع)از همه بیشتر می گیرد در ضمن مابقی عمر نظام نیز به خون شهدا و حکومت مستقیم آقا و حضور نایبش به عنوان عصای دست ایشان است و فرو ریختنی نیست در ثانی باذیک رویکردی شاید اگر نفت ایران که بلای جان ایران بود نبود و انگلیس ایران را نمی گرفت یا حداقل به هر روشی کمی آتش سوزی رخ می داد تا نفت به انگلیسها نمی رسید الان انگلیس انقدر پررو نمی شد.البته این را برای جنگ می کوییم نه اصل نفت و همان ها یی هم که در ابتدا نفت را بدبو و سیاه و زشت می خواندند و آن را برای اجنبی می خواستند امروز درباره انرژی هسته ای و فردا درباره سایر علوم اظهار فضل خواهند کرد.از تاریخ باید درس گرفت وگرنه تکرار می شود و هر بار تجدید شدن فایده ای ندارد باید واحدها بالاخره پاس کرد چون شاید اخراج شویم. امام خمینی(ره) فرصت توبه و بازگشت را به شاه داد اما خودش نخواست.نظام اسلامی بزرگترین فرصت برای حضور واقعی مردم در صحنه بازی جهانی است.این نظام هدیه ای الهی است که حتی به سلیمان و ذوالقرنین هم با این ویژگی ها داده نشد و حفظ آن از هرچیز دیگری واجب تر است این نظام را نمرود و بخت النصر هم نمی توانند زمین بزنند اما خودمان می توانیم.و عدم مراقبت و عدم شکر نعمت همین می تواند باشد البته بزرگترین رکن اصل ولایت فقیه است و پشتیبانی از آن موجب حفظ نظام خواهد بود.
برگردیم به خودمان در خاورمیانه و این واقعیت که فرهنگ انتظار فرهنگ مشترم بین شیعه سنی و مسیحی و حتی یهودی است و در بین منتظران حقیقی اسلام و دین خدا جریان دارد.در اینجا سر مار همان اسراییل غاصب است آل سعود همان مثل همانها رفتار می کنند و هردو فقط و فقط بر پول سوارند و خود خر شیطان اند و مشکل آنها اساسا فلسفه مقاومت است و بازگشت به دوران جاهلیت و برده داری و حکومت طاغوت است اصل بحث انتظار و حکومت اسلامی از واضحات دین اسلام و تمام ادیان توحیدی است و بیان اختلاف در اصل موضوع نوعی انحراف است و اساسا تفکیر و تز فکری داعشی متعلق به هیچ دیدگاه توحیدی نمی باشد و حکومت اسلامی با پایه ی جمهوری اسلامی ایران زمینه ساز حکومت جهانی اسلام است اسلام به معنی اسلام و آزادی تمامی آزادگان حکومت تمامی مستضعفیان جهان.بازی بازی شیعه سنی و یا مسلمان و مسیحیت نیست بازی بازی با اصل تفرقه و نفاق و عامل آن یعنی اسراییل است هم اسراییل هم تمام صهیونیزم جهانی آن و تمام شعبات حمایت آن.این شجره خبیث باید از ریشه و گل و دانه و همه چیز خشکانده شود و نماد حکومتی و اصل آن رژیم غاصب صهیونیستی است و فلسطین متعلق به فقط فلسطینیان ساکن در آن نیست که بخواهند تصمیم بر خرید و فروشش بگیرند فلسطین معراجگاه تمام پیامبران بوده است و اصل سازمان ملل به معنی واقعی حکومت بر حق الهی باید یکی از شعبات اصلی است در خود قدس باشد و این دور از ذهن نیست و عملی است.البته دقت شود با توجه به مساله و قضیه لهستان و روسپی های یهودی و یا تحریک به کشتن یهودیان برای مهاجرت به اسراییل و یا استقلال آمریکا و قضیه پشتوانه های دلار و پوند و رویکردهای همسوی کلی فرانسه انگلیس و آمریکا صهیونیزم که با پیوند با فراماسونری قدرت جدیدی گرفت پیوند علمی و عملی خود با سرمنشا اصلی طاغوت یعنی شخص ابلیس و خلق دجال به عنوان دستنشانده ی خود برای بردگی و کنترل تمام تفکرات سرمایه ها و حتی سرمایه دارها و بشریت اقدام کرده دقت کنید حتی اسراییل و آل سعود و حتی بزرگترین سرمایه داران جهان نیز بازی خورده ی اصل طاغوت یعنی ابلیس اند.ابلیس و یهودی صهیونیست آمریکایی دجال اصلی ترین مبانی دشمن شناسی می باشند که فقط مربوط به آخرالزمان نیست و اثبات شد که از ابتدای خلقت و حتی حماسه کربلا این رویکرد وجود داشته است
دقت شود هر دو دیدگاه اشتباه است چون بحث خلافت و انتظار نیست بحث ولایت و عصای موسی است و بدنه ی دین و نه فقط اسلام به معنی ظاهری می باشد در ضمن هدف ما مسضعفین جهان است و ملاک هم امانت است و دشمنی و دوستی براساس اصل توحیدی امانت مداری بنا شده است و دشمن اصلی در یک کلام یهودی صهیونیست آمریکایی است
در مدلهای انقلاب نیز الگو انقلاب نور است نه مدل انقلاب کبیر که از اساس متفاوت اند و موضوع قابل بحث است انقلاب نور متعلق به هیچ حزبی نیست و مردم و تمام مردم بدون اهمیت هیچ فرد خاصی اصل ماجرایند