سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ستاره» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ

همرنگ جماعت

تک ستاره

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۹
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

فصل پنجم درخت نامه


 

 فصل پنج

بدن ها

لایه های مختلف انرژی یا غلاف ها و پوشش روح

نوسانات یا ارتعاشاتی که در بدن رخ می دهد حاصل تحرک سلول ها و اتم ها و مولکولهای بدن فیزیکی ماست.این ارتعاشات داراری فرکانسهای مختلفی هستند.کوچکترینذرات ماده در بدن موجودات زنده دارای ارتعاشات مختلفی است و تفاوت عمده ای در فرکانس موجودات زنده با اشیا بیجان وجود دارد. در اطراف موجودات زنده لایه های اتمسفر الکتریکی حضور دارد.

در مطلب قبل میدان مغناطیسی مغز را در حالت آرامش و خلسه بررسی نمودیم.و دانستیم که فرکانس نوسانات و ارتعاشات مغز در هماهنگی با میدان مغناطیسی زمین در حدود 7 هرتز است.

این بررسی در مورد مغز بود حال تک تک بدن نیز دارای میدانهای مغناطیسی خاص خود هستند و امواج و فرکانسهای متفاوتی از خود ساطع کرده که با دستگاه های آزمایشگاهی قابل اندازه گیری هستند.

پس فرکانسهای مختلف،در رده ها و طیف های مختلفی تجمع پیدا می کند که هر گروه،محدوده خاصی را اشغال می نمایند که لایه یا بدن آن طیف بخصوص نام می گیرد که به طور کلی در پنج گروه دسته بندی شده اند.هرچه این فرکانس ها قویتر باشند یعنی ارتعاش بیشتری وجود داشته باشد لا یه ها و بدنهای لطیف تر را تشکیل می دهند.

ابعاد ظریف وجود انسانی تنها با تمرینات خاص روحی و تنفس صحیح و تمرکز قابل شناخت و ردیابی می باشند.با هیچ تمرین مستقیمی نمی توان بر روی این لایه ها تاثیر گذارد.بلکه در حالت تمرین و تمرکز،تجربیاتی به صورت اصوات،رنگها،بوها،نور و تصاویر سمبلیک جلوه می کنند که از بدنهای ظریف تر و غیر قابل رویت حاصل شده است.سفر یا پرواز روح،ارتباط بیشتر و انتقال آگاهی به این بدن هاست.هرچه سفر به درون عمیق تر باشد تجارب عظیم تری کسب می گردد.

پس از بدن فیزیکی که کاملا قابل مشاهده و بررسی است،لایه و بدنهای نامریی وجود دارند که به ترتیب به آنها می پردازیم.

اولین لایه نامریی،بدن اتریک نام دارد از 5/0 تا 5 سانتیمتر از بدن فاصله دارد.طیف رنگی آن از آبی-سفید بسیار روشن تا خاکستری تیره است.کاملا به فرم خود شخص است ولی پوشش آن از نخ ها و رشته های نورانی دیده می شود.حرارت بدن سبب می شود که بین بدن فیزیکی یا لایه اتریک،حدود نیم سانتیمتر فاصله وجود داشته باشد.

هرچه شخص از نظر جسمی فعالتر باشد رنگ آن خاکستری تر و هرچه از نظر ذهنی قوی تر باشد رنگ آن به سفیدی متمایل تر است.

وضعیت سلامتی و بیماری و بحرانهای فیطکی،کاملا بر روی این بدن مشهود می باشد.اختلال و بیماری در این بدن به رنگ تیرع مشخص می شود.هرجای آن سیاه دیده ،در آن نقطه درد وجود دارد.

در انرژی درمانی،درمانگران روی این بدن کار می کنند.در این بدن ضربان وجود دارد و 15 بار در دقیقه تپش دارد.پس از مرگ، این لایه در قبرستان ها به مدت شش یا هفت ساعت الی شش تا هفت روز دیده می شود و بعد از مدتی تجزیه شده و مضمحل می گردد. به این بدن که پس از مرگ در اطراف جسم فیزیکی یا در حئالی مزارها حضور دارد،پدیده فانتوم می گویند.

لایه نامرئی دوم که بدن روانی یا عاطفی نامیده می شود.به شکل ابری از گرد و غبار رنگی مشاهده می شود.این بدن،عواطف،احساسات و امیال ما را بیان می کند.تنواع طیف رنگین کمان در آن دیده می شود. بسیار سریع تغییر رنگ می دهد.هرچه شفافتر و درخشانتر باشد.شخص از نظر روانی-عاطفی سالمتر است.اگر تیره،کدر یا ناواضح باشد شخص از نقطه نظر عاطفی-روانی دچار اختلال است.اغلب روشن بینان و هاله بینان فقط قادر به دیدن این بدن هستند.در اثر خشم و عصبانیت به رنگ قرمز و در اثر غم و ناراحتی قهوه ای رنگ می شود.به طور کلی به سرعت تغییر فرم و نگ می دهد.

لایه سوم،بدن ذهنی نام دارد.دقیقا به بدن فیزیکی شباهت دارد و از ریسمانها و رشته های نورانی در هم تنیده تشکیل شده است.انواع طیف رنگ زرد را شامل می شود.از هفت تا دوازده سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.این لایه در هنگام خواب کاملا آرام است.و در حالت مراقبه،شخصی که با این لایه ارتباط داشته باشد در اطراف خود اشکال هندسی مانند دایره و مربع و مثلث مشاهده می کند.اشکال هندسی نمایانگر چهارچوبها و قالبهای ذهنی ما هستند که در ما به مرور تقش بسته اند.به طور کلی رنگ زرد در هاله شخص،نشانگر تفکر است.در مرحلع ذهنی،منطق و تفکر به دور از عواطف و احساسات وجود دارد.اما در لایه دوم که لایه روان بود تفکر همراه با عواطف و احساسات می باشد.

این سه لایه در محدوده دنیاهای مادی هستند و چهارمین لایه،پل ارتباطی بین دنیاهای مادی و غیرمادی است.نیروهای منفی حاکم بر کره زمین،همه تلاشهای خود را بر روی این سه لایه متمرکز می کنند.ذهنیت و عواطف و احساسات و جسم ما کاملا آسیب پذیر هستند و امواج و انرژی های آلوده را به راحتی دریافت می کنند.

در مورد نقوش اسلامی و طرحهای مهدنسی با مضامین عرفانی در معماری اسلامی می توان به راحتی تحقیق کرد که بیانگر کاربرد عملی این حقیقت در زندگی مردم است.

لایه نامرئی چهارم،جسم ستاره ای یا کالبد اختری نام دارد و از 12 تا 20 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله داردومانند بدن دوم،بسیار شبیه بدن فیزیکی است و به حالت ابر و غبار رنگینی مشاهده می شود که رنگهای آن بسیار شفافتر و واضحتر و بیش از هفت رنگ رنگین کمان است اما اختصاصا طیفهای رنگ سرخ بسیار مشهود است.رنگهای سرخ در این لایه نماد عشق می باشد اما بدون هیچگونه توقع و چشمداشت است و عواطف و احساسات متعالی را نشان می دهد.اگر طیف به رنگ آبی به نظر برسد علامت ترحم و شفقت و مهربانی بیش از حد است.درمانگران و شفادهندگان،برای درمان بیماران خود،از این بدن خود استفاده می کنند.این لایه از بدن باید کاملا قدرتمند باشد و می تواند از طریق نجوم و ستاره های آسمانی تقویت و ترمیم شود.پرواز روح و برون فکنی مربوط به این لایه می باشد. در فصلهای آینده،اطلاعات بیشتری در مورد این لایه مطرح می گردد.

لایه پنجم موسوم به بدن جهانی است و از 50 تا 75 سانتیمتر با بدن فیزیکی فاصله دارد.بسیار شبیه به لایه اول و سوم است و از تارها و ریسمانهای مشبک نورانی تشکیل شده است.رنگهای آن طیفی از نور آبی است.برای این لایه فضا و زمان منفی است و این بدن نگاتیو یا انعکاس بدن اول است.این لایه کاملا ساکن و بی حرکت است و صوت حاکم بر ماده است ومی تواند بر ماده تاثیر گذارد و آن را تغییر دهد.کسانیکه با این لایه ارتباط داشته باشند در مراحل عالی خلاقیت قرار دارند و مصداق آیه کن فیکون هستند.این لایه مربوط به موجودات غیر ارگانیک نیز می باشد.اگر آگاهی و شعور و مشاهده ما به این لایه منتقل شود.اشباح،ارواح،جنیان،حامیان و فرشتگان و موجودات نامرئی قابل رویت هستند.

یکی از مهمترنی مراحل فعال شدن اذکار الهی،ارتباط با این لایه ها است.

بدن نامرئی ششم،بدن کیهانی نام دارد که از پولکهای نورانی و رنگارنگ تشکیل شده است و 75 تا 100 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.تصور،تجسم،تخیل و رویا نیروهای حاکم بر این لایه هستند.این لایه فقط در دو حالت تجسم و خواب فعال است و رنگ درمانی بر روی این لایه به خوبی پاسخ می دهد.دنیای خیالات و تهمات و افسانه های خارق العاده و هپروت در این سطح ایجاد می شود.

به همین علت،افراد نادان می پندارند که با مواد مخدر و مواد توهم زا می توان به این لایه دست پیدا کرد.این تصور کاملا باطل است.استفاده از مواد مخدر سبب می شود که بعضی لایه ها یا بدنهای نامریی خشک و ترد و شکننده شوند(شبیه پوست تخم مرغ یا کتیرا)و جریان انرژی از این لایه ها قابل عبور نمی باشد.یعنی کانالهای دریافت انرژی مسدود می گردد و چشم درون تیره و تار می شود و شخص فقط با منابع زمینی تا مدتی قادر به ادامه حیات است.

متدهای تجسم خلاق و مراقبه پویا روی لایه ششم کاملا تاثیر گذار است.

بدن نامرئی هفتم،بدن عِلی نام دارد و 100 تا 140 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.شبیه به یک تخم مرغ غول آسا یا پیله کرم ابریشم بزرگ است که از رشته های نقره های و طلایی بافته شده باشد.نتیجه اعمال و کارماها و حافظه گذشتگان و زندگی های گذشته در این لایه محفوظ می باشد.در جهت عقربه های ساعت و از پایین به بالا در چرخش است.عبادتها و نیایشها مستقیما بر روی این لایه تاثیر می گذارد.

این هفت بدن کاملا با هفت مرکز مهم انرژی یا چاکراها(یا شوکره ها) در ارتباط مستقیم هستند.این بحث در فصلهای بعدی بیشتر بررسی می شود.

دانشمندان برای پی بردن به رازهای خلقت انسان آزمایشات بسیار مهمی انجام داده اند و دستگاه های قوی و عالی اختراع کرده اند که بتوانند این لایه ها را با دقت ببینند و بررسی نمایند.تا کنون به بیش از 600 لایه از بدنهای نامرئی پی برده اند که تا بیکرانها می تواند انبساط یافته باشد.

از لایه هفتم به بعد،بدنهای کریستال مانند بزرگ مشاهده می شوند که ارتباط با نیروهای غیرارگانیک و جنیان و فرشتگان توسط این لایه ها صورت می گیرد.فرکانسهای این لایه کاملا از ماده جداست و ماورای حیات دنیاهایی است که انسانهای معمولی می شناسند.

لایه دهم،طرح مبهم یک پرنده غول آسا است که شبیه شاهین یا عقاب می باشد و نیروی فروَهر است.اگر در شخص این لایه فعال باشد،قادر است از زمین با جسم خارج شود و عروج نماید و به طور کلی از توهم این جهان رها گردد.

نمونه ها و الگوهایی در تاریخ وجود دارندکه این مراتب را اثبات کرده اند.اما هنوز کافران در انکارند.

هاله چیست؟هاله،فاصله بدنهای لطیف و نامرئی از بدن فیزیکی یا جسم ما است که در این فصل کاملا بررسی گردید.هاله به مثابه سپر یا پیله و محافظی است که ما را در تمام طول عمر در خود زنده نگه می دارد.

آسیب ها و صدماتی که می تواننند روی هاله انسان تاثیر بگذارد

به طور کلی هر اتفاق و حادثه ای که در زندگی ما رخ دهد،حداقل بر یک و یا بر چندیدن لایه از بدنهای ما تاثیر می گذارد.تصادفات،عمل جراحی،ضربه ها،فشارها و ناراحتی های روحی و روانی و وابستگی های عاطفی همه و همه می توانند اثرات مخرب جبران ناپذیری بر وجود و هاله ما ایجاد کنند.

شخص چه زن و چه مرد هنگامی که به تولید مثل مبادرت ورزد،در هاله اطراف او سوراخی ایجاد می شود که دایما بخشی از انرژی وجود او از این سوراخ به سمت فرزندش جاری می شود و این جریان،یک جریان مستمر و مداوم است و شاید تا پایان عمر ادامه پیدا کند.و کمتر کسی است که بتواند چنین روزنه ای را بشناسد و یا بتواند آنرا ترمیم نماید.اینکه ازدواج نکنیم و یا بچه دار نشویم راه صحیحی نیست زیرا باید از همین راه عبور کنیم و به کمال الهی برسیم.مهمترین شیوه برای ترمیم چنین روزنه هایی از طریق فعال شدن اذکار الهی است.خصوصا که با توکل به خداوند و توسل به اولیاء الله می توان بار عاطفی و احساسی خود را سبک نمود و کسانی را که به آنها دلبستگی عمیق داریم به خداوند بسپاریم و از بندها و تعلقات دنیایی خود بکاهیم.این بندها و تعلقات نوعی انگل انرژیایی هستند که اغلب بسیار مخرب و آزار دهنده می باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰ ق.ظ

فصل یازدهم درخت نامه


 

فصل یازده

معرفت پنهان

سیستم اعصاب بدن

به طور کلی در بدن انسان به دو بخش اساسی تقسیم شده است.

1-سیستم اعصاب مرکزی:شامل مغز و نخاع.

2-سیستم اعصاب محیطی:که بیرون از جمجمه و ستون فقرات قرار دارند و بر سه دسته اند:

الف)موتور عصبی ب)موتور حسی) ج)سیستم اعصاب خودکار (اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک) بدیهی است مسیر انتقال پیام از مغز توسط نخاع صورت می گیرد و فعالیتهای پیچیده مربوط به هم ذهن و هم جسم را منظم می سازد و تمام وظایف  اعضا بدن را بر حسب جنبه های مختلف اداراکات عالی مانند شعور،آگاهی،فکر،احساس و تواناییهای عضلات تفکیک می نمایند.

موتور عصبی:انتقال پیام از مغز به سایر قسمتهای بدن را بعهده دارد.

موتور حسی:برعکس موتور عصبی،انتقال پیام از اندامهای بدن به مغز را عهده دار است.

سیستم اعصاب خودکار:وظایف غیر ارادی بدن (سمپاتیک) مانند ضربان قلب، فشار خون ،مراحل گوارش و فعالیت غدد داخلی را نظم می دهد.این حرکات در اختیار و کنترل ما نیست اما به شیوه ای خاص می توان این حرکات را تحت کنترل قرار داد.

فشار،هیجان و احساسات قوی،سیستم سمپاتیک را وارد به صحنه عمل می سازد.اما در زمان استراحت و خونسردی سیستم اعصاب پاراسمپاتیک فعال می گردد.

بافت اعصاب پاراسمپاتیک به احساس آرامش،ریلکس و وانهادگی ناحیه گردن و لگن خاصره در ستون فقرات ارتباط دارد.با تحریک اعصاب لگن خاصره نه تنها آن ناحیه منقبض می گردد بلکه رشته عصب پاراسمپاتیک بر عصب سمپاتیک تسلط می یابد یعنی سیستم خودکار بدن که قبلا در اختیار ما نبود،در حالت کنترل در آمده و نیاز به استراحت عمیق ذهن و بدن احساس می شود.

پس سیستم خودکار سمپاتیک،هر تغییر درون بدن را بررسی می نماید و با اجرای تمرین انقباض جدار درونی بدن،تغییر پیدا می کند.

کنترل آگاهانه سیستم اعصاب،مهمترین وظیفه است.معرفت و راز و رمز این کنترل در لگن خاصره نهفته است.

هنگامیکه این انقباض توسط اذکار الهی صورت پذیرد،از پایین ترین بخش مرکز بدن یا ستون فقرات یعنی مقعد و آلت تناسلی ارتعاشات را به سمت بالا به جریان می اندازد.از مرکز اراده (ناف ) و مرکز دانایی (جناق سینه ) عبور داده و به مخارج حروف هدایت می نماید و همین جریان درونی،سبب همسوتر شدن جریانهای گردابی داخلی بدن به سمت گردن و سر می گردد و جریان مغناطیسی قطب نمای درون بدن را به شدت تقویت نموده و از قسمتهای بالای بدن یعنی از دهان و بینی و چشم و فرق سر به سمت بالا فوران می کند و در نتیجه چون فواره ای عمل می کند.هاله اطراف بدن را تقویت نموده و سوراخها یا آسیبها و صدماتی که ممکن است در هاله موجود باشد را ترمیم می نماید.

رشته ها و تارهای نورانی

قبلا با لایه ها و بدنهای لطیف انسان آشنا شده و آنها را بررسی نمودیم.از بدن انرییایی ما دایما رشته اه،تارها و نخهای نورانی ای در فضای اطرافمان ایجاد می شود.

عارف وارسته همواره با کنترل امیال و خواسته های خود سعی بر ارتباط هرچه بیشتر با خداوند  نیروهای الهی دارد و اجازه نمی دهد که از وجودش هیچگونه تاری خارج شود مگر نهایتا جهت کمک و یاری و یا همدردی یا شفا. که همه این موارد نیز جز با اجازه و اذن الهی باید صورت گیرد.برای کسانیکه چشم بصیرت دارند و این جریانات را رویت می کنند،بسیار سخت و طاقت فرسا است که دایما جریانات انریی های آلوده بین مردمان را ببینند و به روی خود نیاورند و بی تفاوت از آنان بگذرند.

بررسی و توضیح این جریان فقط و فقط به این علت انجام می پذیرد که مواظب افکار و پندار و کردار خود باشیم و هرگز از حضور در پیشگاه خداوند غافل نباشیم و همواره او را شاعد و ناظر اعمال خود بدانیم.و همچنین مراقب باشیم تا مورد سو استفاده افراد نادرست قرار نگیریم.

انگلهای انرژیایی:انسان برای ادامه حیات ناگزیر به زندگی اجتماعی است و برای رفع نیازهای خود نیاز به برقراری ارتباط با محیط اطراف و دیگر افراد دارد.این ارتباطات غالبا از طریق گفت و شنود و یا مکاتبه صورت می پذیرد.اما این شیوه ها تنها راهای اصلی ارتباط نیست بلکه اساسی ترین نوع ارتباط از طریق انریی است.بین افراد انسان،نوعی ارتباط انگلی وجود دارد که با دادن و گرفتن و تبادل انرژی همراه است.در این رابطه شخص می تواند از طریق رشته های نورانی که از مراکز انریی (چاکرا-شوکره )سر چشمه می گیرند تارهایی به سوی طرف مقابل خود امتداد دهد و از وجود او استفاده نموده و یا بر او تاثیر بگذارد.

معمولا هر چاکرا بر چاکرای هم ارز خود تاثیر می گذارد.بدین ترتیب اگر فرد تاثیر گذار را فاعل و فرد تاثیر پذیر را مفعول بنامیم،حالتها و روابط زیر انجام می پذیرد:

-از چاکرای اول به اولین چاکرای طرف مقابل:فاعل رشتهای قرمز رنگ به سوی مفعول می فرستد تا او را تحت تسلط خود در آورد.در حالت مثبت آن،روابط بین مادر و فرزند،و در حالت منفی ارتباط نامشروع بین افراد همجنس برقرار می شود.

-چاکرای دوم:ارتباط فاعل بر مفعول از نوع سواستفاده از رابطه جنسی است و یا تسلط و عشق یکطرفه و انفرادی.در اینحالت برای مفعول،احساس سوزش و خارش شدید در ناحیه آلت تناسلی ایجاد می شود.بین زن و شوهر تا یکسال پس از جدایی این رشته وجود دارد.

-چاکرای سوم:فاعل از موقعیت و امکانات و یا شغل مفعول استفاده می کند.در این وضعیت احساس انقباض در عضلات شکم و یا درد در آن ناحیه برای مفعول رخ می دهد.

-چاکرای چهارم:رابطه عاطفی برقرار می گردد و هیچگونه خطری وجود ندارد.به دلیل بعد روحانی این چاکرا و ارتباط با قلب و مرکز دانایی مجاز و مشروع است.حالت اضطراب و دلشوره داشتن برای مفعول وجود دارد.

-چاکرای پنجم:چنانچه ارتباط کلامی بین دو نفر برقرار شود برای مفعول مانند آن است که شیئی در گلو و حنجره اش گیر کرده است.

-چاکرای ششم:یک ریسمان از چشم سوم فاعل به پیشانی مفعول وارد می شود.نتیجتا فاعل فکر طرف مقابل را می خواند و از ذهنیت او با خبر است.

-چاکرای هفتم:در این حالت فاعل اختیار کامل دارد و مفعول را برده خود می کند.

دو چاکرای فرعی کف دست و کف پا نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.در چنین وضعیتی،فاعل،طرف مقابل را واردار به انجام کار با دست و پا و یا رفتن و آمدن می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۰