سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیخ بهایی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۹ ق.ظ

فرق برای خود بودن و برا خدا بودن

فرق هست برای خدا باشی تا برای خودت.


ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﻋﺎﻟﻴﻘﺪﺭ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﺋﻲ (ﺭﻩ) ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺻﻔﻮﻱ ﺑﻪ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺷﺪ، ﺷﻴﺦ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﻣﻠﺎﻗﺎﺗﻲ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺳﺨﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻭ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﻇﺎﻫﺮﺍً ﺑﺮ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﻏﺎﻟﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺤﺚ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﺩﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺶ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩﻥ ﻛﻠﺎﻡ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻧﻤﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﺭﺩﺑﻴﻠﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﺎﻩ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﺮﺍﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﻔﺘﻲ؟ ﻣﻘﺪّﺱ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺷﻴﺦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺷﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺎﻩ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻏﺎﻟﺐ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻡ، ﺍﺯ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺷﺎﻩ ﺩﺍﺭﻱ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻱ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻏﺎﻟﺐ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻱ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻧﺰﺩ ﺷﺎﻩ ﻋﺰﻳﺰ ﮔﺮﺩﻱ ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻃﻠﺒﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻃﻠﺎﺏ ﻧﺠﻔﻢ ﻭ ﺩﺭﺟﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﻠﻤﻲ ﻣﻦ ﻛﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﻧﻤﻲ ﺑﺮﺩ، ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺎﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺍﻟﺂﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ.

 #از_خود_گذشتگی  

 #از_اسلام_نگذشتگی  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۹
پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۲ ق.ظ

اصالت یا تربیت

🌹اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی؟🌹




❤روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه شیخ بهائی رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: 

در برخورد با افراد اجتماع  اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟

شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من "اصالت" ارجح است.

 و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که "تربیت" مهم تر است.

بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند.

 بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.

فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید

بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود 

در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند. 

در هنگام شام،  شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم "تربیت" از "اصالت" مهم تر است

 ما این گربه های نااهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت "تربیت" است.

شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند.

شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت

 این چه حرفیست فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! 

کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین یاد انجام می شود 

ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند

لذا شیخ فکورانه به خانه رفت. 

او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست به کار شد

 چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.

 فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید

 زیر لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.

در آن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب.....

این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهریارا !

 یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه "تربیت" هم بسیار مهم است

 ولی"اصالت" مهم تر

یادت باشد با "تربیت" می توان گربه اهلی را رام و آرام کرد

 ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و "اصالت" خود بر میگردد

و این است حکایت بعضی تازه به دوران رسیدها.

ﺁﻥ ﻧﺨﻞِ ﻧﺎﺧﻠﻒ ﮐﻪ ﺗﺒﺮ ﺷﺪ ﺯ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩ!

ﻣﺎ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﮔﺮ ﺷﮑﻨﺪ ﺳﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ!!!❤


ﺻﺎﺋﺐ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ

مقدمه انرژی اذکار

اسرار و رموز

انرژی اذکار یا اسماء الهی

تاثیر ذکر  و اسماء الهی در بدن از طریق چاکراها

تسخیر موجودات غیر ارگانیک

نحوه تولید نوزاد نورانی در بالای چاکرای هفتم

روابط شخص با جهانهای برتر

مهمترین نشانه داشتن موکل است

بیان شیوه شیخ بهایی و امام محمد غزالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

انرژی،انرژی،انرژی.روزانه بارها و بارها این کلمه را می شنویم و به کار می بریم.اما آیا واقعا می توانیم آن را در یک جمله تعریف کنیم؟

تاکنون هیچ تعریف دقیق و جامعی برای این واژه یافت نشده است.شاید بتوان انرژی را اقتدار خداوند نامید که در ماده به ودیعه گذاشته شده است.علم فیزیک یا فلسفه طبیعت بر پایه مفاهیم پذیرفته شده و بدیهی استوار است و نمی تواند واژه هایی مانند ماده،زمان،فضا،نیرو،....را به درستی تعریف کند بلکه ناچاراً یکسری قواعد را به طور بدیهی الفبای کار قرار داده و از آنجا مسایل را به شیوه تجربی مورد بررسی و تحقیق قرار می دهد.

همه چیز از تبدیل انرژی به ماده آغاز شد و همواره این زنجیره به طور متقابل ادامه یافته است.شیخ شهاب الدین سهروردی در فلسفه اشراق همه هستی را نور می داند و برای نور درجات و لایه ها و طبقاتی قایل است.از عالی ترین نور که نورُ علی نور است،که خداوند است تا نور کثیف که ماده تاریک است،همه و همه را نور می نامد.لایه هایی از نور که میل صعود به طبقات عالی تر و لطیف تر را دارد،انوار اسپهبدیه می داند و لایه هایی که میل نزول به عوالم و طبقات اسفل دارند را انوار قاهریه می نامد.هر لایه از نور را نسبت به لایه برتر خود تاریک و شر می خواند و هر لایه فراتر از لایه زیرین را خیر می داند خیر و شر را در هر لایه نسبی می- بیند. اگر چشم باطن باز شود و بصیرت الهی حاصل آید که بتوان ذات و جوهره اشیاء را درک نمود همه چیز به صورت نور تجلی می نماید و حجاب ها و پرده های غفلت و نادانی بی تاثیر می مانند.

برخی فلاسفه،جهان هستی را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر دانسته اند و آدم را نمونه جامع و خلاصه ای از کل هستی عنوان نموده اند.در دیدگاه متقابل،جهان و همه عوالم هستی،انسان صغیر است.با شناخت اندکی از مرتبت آدم می توان چنین ادعا کرد که آری همه جهان خلقت،بخش کوچکی از وجود انسان کبیر است و جهان با همه عظمت و بزرگی خود،در برابر عظمت هویت و ماهیت آدم،جز گرد و غباری بیش نیست.

بدیهی است تفکر،درونی ترین عملی است که انسان در خفا می تواند انجام دهد.درون مغز آگاه ،اندیشه ها حتی بدون نیاز به عمل، در شرف تکوین اند و هیچ نیروی سرکوبگر و دیکتاتوری در همه قرون و اعصار نتوانسته فکر کردن را در انسانها متوقف نماید.مغز همواره فعال است و حتی در هنگام خواب،استراحت نمی کند.

اما اکنون جهان پیرامون ما را اقیانوسی از امواج احاطه کرده است که به دلیل نوع فعالیتها و تفکر پست و مادیِ نیروهای سلطه- طلب امروز به شدت آلوده است و ما را از این امواج گریزی نیست.زندگی ما چنان دستخوش نیروهای ناشناس و قدرتمند قرار دارد که دانستن آن آرامش را از ما می گیرد و فاجعه را نمودار می سازد و ندانستن آن نیز به عمق این فاجعه می افزاید.نیروهای اهریمنی از علوم و دستگاههای پیشرفته ای استفاده می کنند که تمام زوایای وجود همه موجودات ساکن زمین را در اختیار گرفته اند.برای درک این مورد،مثالی مطرح و بررسی می کنیم.

در حدود 30 سال پیش،روانشناسان خارجی برای بررسی تاثیر تبلیغات بر بهبود اوضاع اقتصادی و تجاری دست به آزمایش خطرناکی زدند که متاسفانه سرآغاز دوره جدیدی از اسارت و بردگی انسان شد.

می دانید که برای دیدن یک فیلم با سرعت عادی،در هر ثانیه 24 فریم از مقابل چشم بیننده عبور می کند.در یک سالن نمایش فیلمی پخش شد که در لا به لای هر 60 فریم فیلم یک تصویر از یک نوشابه سیاه رنگ محصول یک کارخانه خاص را قرار دادند که درون یک ظرف مملو از یخ بود و از شدت خنکی،از روی آن بخار بر می خواست.در راهروی سالن نمایش نیز چند نمونه دیگر برای فروش قرار داده بودند.با دادن آنتراکت،تماشاچیان بی اختیار احساس عطش شدیدی می کردند و هنگامی که برای رفع عطش کاذب خود اقدام کردند،فروش نوشابه سیاهرنگ حاوی بلورهای یخ از افزایش چشمگیری برخوردار شد.به همین جا اکتفا نکردند،از این ترفند در جهت اهداف سیاسی نیز استفاده نمودند.تصویر یک شخصیت سیاسی-مذهبی که محبوبیت خاصی در جهان داشت را با حالت خون آشام و وحشت آفرین ترسیم نومدند و در بین هر 60 فریم یک فیلم معمولی قرار داده و بعد از خاتمه نمایش از مردم حاضر در سالن یک همه پرسی بع عمل آوردند.در آن مصاحبه ها مردم حاضر بی اختیار و بدون آنکع بدانند علت چیست همان پاسخی را می دانند که آنها می خواستند و بدون اراده،آن شخص را یک دیو خون آشام می نامیدند.باز هم به این بسنده نکردند و در پس زمینه فیلمها و یا در بین فریم فیلمها،تصاویر فوق العاده مستهجن و یا خشونت بار جاسازی کردند و با پخش چنین فیلمهای برای جوانان،میل به خشونت و بی بند و باری و نفسانیات را در آنها افزایش دادند.اما کلید اصلی این قضیه در کجاست؟

چشمان هیچ یک از تماشاچیان و بینندگان اینگونه فیلمها،مستقیما این تصاویر را ندیده و این تصاویر طوری قرار می گیرد که با سرعت از جلوی چشم افراد عبور کند ولی مغز آن پیام را دریافت نماید.

آنها به این نیز اکتفا ننمودند.این بار با امواج صوتی آزمایش خود را ادامه دادند.می دانید گوش ما امواج خاصی را در محدوده خاص تسخیص می دهد و خارج از این محدوده قابل شنیدن نیست.با ارسال امواجی که با گوش معمولی قابل ردیابی نیست ولی بر اعصاب و روان مغز انسان آثار مخرب دارد به این آزمایشات فاجعه بار خود ادامه دادند.به مراکز درمان بیماریهای خاص و مراکز روانپزشکی و محل نگهداری بیماران روانی سری بزنید و تباهی نسلها را شاهد باشید.

فرض کنید شبی به یک مسابقه فوتبال نگاه می کنید و تیم محبوب و مورد علاقه شما با بازیکنان سرشناس در حال رقابت هستند و هیجان بازی چنان در شما و دوستانتان بالا گرفته که در جای خود بند نمی شوید.گذشته از مدل مو و کفش و لباسهای بازیکنان دورتادور زمین بازی و حتی کف زمین بازی را آگهی های تبلیغاتی تکراری احاطه کرده است و ظاهرا هیچکس به آنها توجه ندارد. اما اثرات آن بعدها در زندگی ما هویدا می گردد که پیامهای خاصی بدون آنکه چشم آنها را دیده باشد،مغز دریافت کرده است.آیا می دانید سردمداران تزویر چگونه خوراکی برای فکر و ذهن شما در نظر دارند.با یک توپ و بیست سی نفر بازیکن و مربی میلیاردها انسان را سر کار می گذارند.برای دیدن یک مسابقه حتی کلاس درسها و بازارها تعطیل می شود!

و اینک با ماهواره های خود و با ارسال امواج بسیار آلوده خصوصا در شب که اکثریت مردم در خواب به سر می برند،اهداف کثیف خود را دنبال می کنند.از طرفی سیل بنیان کن نفسانیات و شهوات را از زمین و هوا به دختران و پسران و زنان و مردان ما تزریق می کنند و از طرف دیگر از مرزهای کشور توسط عناصر خودفروخته و سودجو انواع مواد مخدر وارد کشورهای جوان می کنند.واقعا چه باید کرد؟چه می توان کرد؟

این ترفند در همه جای شهر و کشور و در زندگی ما جا باز کرده است و به صورت یک فرهنگ خطرناک و نابودگر در تمدن بشری درآمده است!

و جنگهای خانمان برانداز و غارت و تجاوزات بی امان به نوامیس و مقدسات و اماکن اعتقادی مردم محروم و سرزمینهای بی دفاع نیز از سوی دیگر.

آیا شما فکر می کنید با چند دقیقه عبادت کردن در شبانه روز می توان با این امواج بنیان کن و ویرانگر مبارزه نمود؟!

تنها سلاح دفاعی ما در برابر اینگونه تهاجمات اعتقاد ماست.نباید اجازه داد تا اعتقادات درونمان روز به روز کمرنگ تر شود و دشمن در رگ و پی ما نفوذ کند.باید ابتدا حصاری به دور خود بکشیم و قلعه ای مستحکم بنا کنیم و بعد از خود به یاری دیگران بشتابیم.این حصار نه از نوع سنگ و چوب و آهن و نه از نوع پادگانها و تاسیسات نظامی و شلترهای اتمی است بلکه از نوع انرژی است؛انرژی ناب که از اسماء الهی پدید می آید.

همین انرژی که توسط کلمه ی الله ایجاد می گردد مورد نظر ماست؛انرژی اذکار یا اسماء الهی.

امام محمد غزالی ذکر را در چهار مرتبه عنوان کرده است:

اول،ذکر است به زبان که دل از آن غافل است.اثر آن ضعیف است اما بی تاثیر هم نیست.

دوم،آن ذکر که بر دل بود اما هنوز استقرار نیافته و باید چون تکلیفی بر دل دانست.

سوم،آنکه ذکر بر دل قرار یافته و بر آن غلبه نموده که این مرحله عظیم بود.

چهارم،آنکه بر دل،مذکور مستولی بود و بس و آن دیگر ذکر نیست بل حق تعالی است.

پس کمال در آنست که ذکر و آگاهی از دل برود و مذکور ماند،دل تهی گردد و همه وی باشد و هیچ در وی نگنجد.

امید است که انوار تابناک نامهای الهی تا ابد بر زبان و دل و جانمان متجلی گردد. 

                                                          نور الهی همواره روشنگر راهتان

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۹
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

چرا؟


کاری به کلیت بحث ندارم اما علم مثل آب حیات می مونه یا بارون یا چشمه یا استفاده از آب رودخانه مابقی فضل است اساسا علمی که به توحید منجر نشود علم نیست فضل است البته منکر پیشرفت نمی شویم آنهم بخشی از همین آب است ولی شاید ناخالص است و شاید بحثهای دیگری را باید در موردش بپذیریم اما چیزی که حتمی است اگر بخواهیم از زمین خشک گیاهی بروید و درخت امانت وجود سیراب شود به آب احتیاج داریم به علمی که انسان را زیاد کند

قضیه رمل و جفر در  سبک زندگی قرآنی استادرحیم پورازغدی و اینکه حتی ما تعدادی تفسیر منقول از امام برای تعدادی آیات با حروف ابجد داریم.یا اینکه چطور می شود با اعداد آینده را در مورد افراد یا حوادث آینده پیش بینی کرد؟  یا بحث زامبی و آیات قرآنی و در بحث تفسیر بحث ختم و طبع و ناگهان در فیلم سینمایی هالیوودی وارم بادیز  با گرایش کاملا جانب دارانه و تحریف شده به نفع خودش و یهودی گری و اینکه دوست داشتن یک دختر شروعی است برای آدم شدن اما مشکل اینجاست که اولا چرا آدمها بهتر نمی شوند و باید از زامبی شدن به آدم شدن برسند نه از آدم بودن به تولد و حیات جدید و ایمانی و اینکه چرا اوج ماجرا نیمه برهنه دیدن دختر است نه مثلا محجبه دیدنش یا حتی معمولی دیدنش بالاخره در یهود و مسحیت نیز حجاب موجود است اما کلا فمنیسم افراطی و صهیونیسم موج می زند. یا اینکه اینهمه حدیث از امام علی درباره رمل و جفر داریم و حتی در پاره ای از آیات با این روش رمز گشایی های صورت گرفته از ایشان سند است یا روش مکاشفه از طریق حدیث سلسله الذهب یا دریافت علم با قبول شهر علم بودن پیامبر و درب  این شهر بودن امام علی یا به اینهمه دعا ها و اوراد در مفاتیح الجنان قضیه طی الطریق حکمت مطهر حاج آقا  حریزاوی رییس حوزه قضیه حیات طیبه و خواب بیدار  در اخلاق جاودان و ابراهیمی و اینکه خسیس نباشید و اگر در علوم غریبه می دانید به بقیه هم یاد دهید حاج آقا ابراهیمی گفتند دلیل چیرگی جهان غرب و دشمنان یادگیری همین فلسفه بوده است اتفاقا علم فلسفه خیلی مهم و عالی است و گفتند اگر از علوم غریبه چیزی می دانید خسیس نباشید و یا نگویید استادم گفته به کسی نگویید بلکه به دیگران هم یاد بدهید یا قضیه شفا حاج آقا پناهیان و مقایسه با اولین استاد دانشگاه و حتی اینکه حاج آقا پناهیان توضیح داد حتی شاید فرد شفاگر در کسوت روحانی باشد به خود یا شیطان متصل باشد و به خدا متصل نباشد یا اینکه کار او اهداف الهی نداشته باشد یا در درس جریان شناسی موسیقی حرام نیست آلات موسیقی شامل دف و نی و تنبور و ... حرام نیست بلکه مستی و بی هدفی حرام است و غنایی گرایی و منافاتی با شادی ندارد غم و شادی در غم و شادی اهل بیت با این روش ها جایز هم هست در حوزه و مباحثات فقه پویا و اهمیت عقل اهل بیت و جایگاه درک مبانی احکام بحث شده است اصول تعبیر خواب قرآن و ابن سیرین و دانیال و یا علم کیمیا اینها دروغ نیست به خدا دروغ نیست در ضمن این ساحران بودند که به موسی ایمان آوردند و در زمان سلیمان این علوم به دست نا اهلان فساد انگیز افتاد که برایشان سود نداشت و ضررش بیشتر بود چون بین زن و مرد اختلاف می انداختند  اینکه حدیث آمده روزگار را ناسزا نگویید روزگار ماییم یا مباحث قربانی کردن تسخیر عفریت حلقه صالح خفاش عیسی  یا خواب عزیر و عدم تاثیر زمان چهله ی پیامبران و آتش زدن های مومنان به اسم جادوگر بودنشان توسط اصحاب اخدود ایمان درخت وجودی انسان است که باید بارور شود سپس مسایل دیگرداهمیت می یابد شاید دشمن در زمینه علوم از ما بیدارتر عمل کرده شیطان دانشمندترین موجودات است اما بعد از امام عصر این موضوع را می توان از فیلمهای تولید شده و بازی هایشان فهمید  از بارتیمیوس از هری پاتر از ماتریکس از ایکس من از زامبی و هزاران مورد دیگر از اینکه در دیشونورد دو روش طی الطریق جزو بازی آمده یا در هری پاتر دعای بیماری ظاهری برای عهد شکنان پیمان ارتش دامبلدور یا وقتی تعدادی کارگردان از هالیوود میایند قم درباره دخان تحقیق می کنند سپس همان سال چندین فیلم در مورد شیطان و جن زدگی و از این جور موضوعات ساخته می شود یا این موضوع که من میکروب شناسی جاوتز را پاس کردم ولی توضیح نداد چطور می شود امام علی برای دشمنانش در آب وبا را از خدا خواست و نفرینشان کرد اینجا اینکه امام چگونه هم باکتری را می شناخت هم ویروسی که باید با باکتری ترکیب شود و هم اینکه وبا باید در آب وارد شود و اینکه چگونه بیماری هدفمند فرد یا افراد خاصی را پی می گیرد و مبنای کلی اینکه بحث دعا است و از خدا خواسته است توحید معنی دارد اینجا میکروسکوپی در کار نیست یا در فیزیولوژی گایتون چیزی از تعبیر خواب نیاورد  با اینکه خواب بخش عظیمی از سالهای عمر است و در عرفان به آن تاکید شده و اینهمه هم چه در قرآن و چه در روایات و احادیث تعبیر خواب داریم رویای صادقه حقیقت محض است انسان در خواب نیز زنده است و به کسب کمال می پردازد یا در ژنتیک اِمری اشاره ای به بحث ژنتیک انگشتان دست و بحث قرآنی آن نیامده یا چیزی از تاثیر مراحل و روش قبل از آمیزش در نطفه بچه یا حتی تعیین ژنتیک و فنوتیپ فرزند قبل یا حین تولد بدون انجام آزمایشات مرسوم با اینکه در روایات به تعداد بالا و حتی در جزیی ترین موارد مباحث مطرح است از قبل و بعد از ازدواج و حتی برای حین دخول . کارگاه کار با حیوانات را گذراندم با لیندوکایین موش را بی هوش و با آستروتکس عمل جراحی کردیم ولی در آخر نشان ندادند چگونه مورچه حرف می زند یا پرنده خبر میاورد یا در انگل شناسی نگفتند چگونه پشه سرباز برای قتل نمرود شد یا در خود سایت حوزه در مورد اینکه یک عالم با دعا ساس ها را از خود دور کرده آمده شاید بگویید قبولش سخت است ولی آن برای من باورپذیرتر است یا اگر در هری پاتر هاگرید با عنکبوت ها حرف بزند و دوست شود می توان به عنوان یک بحث پایه ای قبول کرد چون از یک منشا گرفته شده یا قبول بحث فیزیک نیوتونی درست اما طبق درسهایی که با استاد نبویان دکترای فلسفه علوم داشتیم نتایج این نوع فیزیک مادی گرا درست نیست امامبانی فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتین و حسابی و دیگران همین انیشتین که با آیت الله بروجردی دیدار داشت تا سوالات علمی اش را بپرسد و حتی شک مسلمان بودنش وجود دارد کسی که ریاست جمهور شدن در رژیم اشغالگر را رد کرد و نامه معروف تکفیر صد دانشمند یهود را برایش نوشتند کسی که در نیرونظامی آمریکا قدرت گرفت و ورود به متافیزیک اندیشه روح نور زمان مکان و مبانی دیگر چیست را هیچ وقت نگفتند یا نگفتند چگونه ابو علی سینا از طبیعیات شروع می کرد بعد ریاضی می گفت بعد خدا را اثبات می کرد  یا جدا از بحث بوعلی کسی اثبات خدا از طریق عدد یک را در دانشگاه یادم نداد یا همه از اینکه بوعلی اولین هوشبری با تریاک را انجام داد گفتند یا ابداع کننده جراحی بود را نظر دادند یا از پدران پزشکی جهان است هم گفتند و حتی طب سنتی مزاج ها و طبایع را هم نشرکردند اما کسی نگفت او از اسماعیله کَند و امامیه شد کسی نگفت از عرفان درس آموخت کسی طبقه بندی لایه ها را نگفت و نظریه جدایی روح و نفس و اینکه روح به معنای روح القدس با روح در معنی عام فرق داردش را نگفت و اگر گفت بسط نداد کسی نگفت چگونه نماز می خواند تا معانی را درک کند و گمشده ی خویش را در نماز می یافت و کسی نگفت چگونه؟چرا در نماز انسان گمشده را می یابد چرا نماز اینگونه است یا در موارد دیگر مثل استخاره چرا قرآن زنده است و حرف می زند  یا در قرآن اگر از بیدار شدن ربا خواران در قیامت هم چون جن زدگان وبیدارشدنشان به این حالت یا از چشم زخم صحبت آمده اما کسی جواب نمی دهد که آن چیست فقط باید دعا آویزان بماند همین یا اگر حدیث داریم که بلایا از آسمان نیز نازل می شوند یعنی چه یا عامل بیماری پرخوری گناه و بدبینی است یعنی چی و روش درمان در میان اهل بیت چگونه بودت یا اهمیت پیشگیری چقدر است؟!؟ یا اگر در هری پاتر  دیدن آیینه جادویی انسان را به آرزو سرگرم کند یا آینه ای ببینیم که آینه نیست قابل فهم است که ببینیم که آینه باعث خودبینی است و حتی در زمان احرام در حج نباید خود را در آینه دید.یا تا زمانی که ماهیت زمان وحقیقت علم محض امامان که از طرف خداوند به امامان داده شده فهمیده نشود توجیحی برای پیش بینی های چند صد ساله و چند هزار ساله امام علی(ع) پیدا نمی کنیم یا اگر فهم دارای بطن بودن دعا و دارای اصول و قواعد بودن دعا و قانون تلاش برای دعا را ندانیم و ندانیم رب زدنی علما یعنی چه آنوقت  صحیفه را بی معنی می دانیم و هزاران مورد دیگر درباره ی تک تک امامان و حتی خود قرآن اما نهال درخت ایمان باید ثمر بدهد و این علوم نیز به صورت علمی بحث شود نباید ابزار شیطان بماند شروع بازی نیز از ازدواج است همانطور که در ابتدای خلقت بازی را شیطان باعثش شد و این ازدواج بر اساس ایمان و خدابینی و درخت توحید در روح بشر است که میوه اش بهشت ساز خواهد بود بهشتی که خود می سازیم نه آنکه آماده فراهمش کنند.من جو زده شیطان و فراماسونری و هری پاتر و بارتمیوس یا کمیکهای مارول و دی سی و هالیوود نیستم اینها در حال استفاده از علوم ما هستند و از آن بر علیه اسلام و برای پوشاندن حقیقت استفاده می کنند جو زده ی قصص قرآن و مفاتیح شیخ عباس قمی هستم رنسانس علمی دینی باید شروع شود فقه پویا عالم معنی بهشت ساختن و آرمان شهر منتظران باید ساخته شود اینجا جهاد لازم است شروع لازم است.رنسانس دینی علمی لازم است حفظ دین با دانش لازم است تعریف هدف و جهاد علمی لازم است تعریف کردن جهان اول و سعی به آن رسیدن و نیل به اهداف ساختن مملکت برای امام زمان لازم است.باید خودمان جهان اول را تعریف و برای آن اقدام کنیم نه هرچه دیگران گفتند بگوییم چشم شما درست می گویید و باید توجه کرد با علم گام برداشت تا دین مورد خطر قرار نگیرد البته یادمان هم نرود دیکته نانوشته غلط هم ندارد

از تناقضات کلی دیگر روش درس امتحان و مشارکت دانشجو و اهمیت مباحثه و تفاوت هر کدام است یا ما حفظ کردن نداریم اگر هم باشد اسامی با مسمی هستند حضور در کلاس و تدبیر و مشارکت مهم است امتحان مهم نیست مفهومی است سوالات از قبل مشخص است و اپن بوک و اتفاقا نقش حفظیات بر خلاف تصور در حوزه کمتر است و بیشتر بر مفهوم تاکید می شود

شاید زیاده روی باشد اما در حالت کلی به نوعی بشر با تمام زوایا و ویژگیهای روحی و روانی ممکن در این نوع دانشگاه در سراسر جهان هنوز تعریفی ندارد یعنی با وجود تمام متدها و متریالها و تحقیقات و انواع روشها حتی با رویکرد به ظاهر علمی نسبت به دین ولی  در عمل بدون نگاه علمی به دین و نگاه توحیدی و مبانی علوم دینی با تمام جزییاتش به دین و باهدف رویکرد دانشگاهی کردن دین نه دینی کردن دانشگاه رخ داده است به نوعی برای مثال به طور مطلق این نوع مثال زدن درست نیست اما مثلا وجود یک انسان دوقطبی در هیچ در هیچ سند دانشگاهی و علمی معتبر با روش علمی دانشگاهی امکان نداشته است و ندارد یا مسایلی مثل تعبیر خواب یا سحر یا هزاران مورد دیگر اینها واقعیت های مسلمی است که در مورد هزاره ی سوم به ظاهر خیلی پیشرفته و مدرن لحاظ نمی کنیم این موضوع نگاه ماتریالیستی و مادگی گرایی نه تنها در مسایل شخصی پزشکی و خانوادگی دارد بلکه در مسایل عالی تر و بزرگتری مثل انقلابهای ناشی از آزادی خواهی و مسایل استقلال طلبی در مقابل استکبار جهانی نیز وجود دارد برای مثال انقلاب نور ما در هیچ کتاب و در هیچ دانشگاهی در جهان تدریس یا آموزش داده نشده است انقلاب با مکتب حسینی که منجر به انقلاب خمینی باشد در هیچ جا در اندیشه با مدل غربی یاد داده نشده که حالا جوان انقلابی بخواهد از این منابع به جایی برسد که شایسته انقلابی بودنش باشد اساسا ساختار زندگی ما تفاوت دارد و قرار هم نیست هیچ وقت ما الگوهای آنها را تکمیل یا بهتر یا بدتر کنیم بلکه همه چیزمان متفاوت هست و اینجایی هم که آنها در جهان هستند به پشتوانه تکیه بر مستضعفین جهان و استعمار محض بوده نه تکیه بر الگوهای علمی حتی خودشان

به نوعی در بازی امروز ما باید در زمین خود با روش خود بازی کنیم که حتی باخت پیروزی است مثل قیام امام حسین اما در بازی حریف پیروزی اش هم منجر به باخت است بعد واقعه کربلا سرنوشت تک تک افراد حضور پیدا کرده در مقابل امام حسین را در تاریخ جستجو کنید دنیا اساسا بازیچه است و قواعد آن دین است حال با هر اسم و نامی خواه ناخواه سنن و قوانین الهی ای حاکم است که تحویل و تبدیل برای محو کردنش امکان ناپذیر است پس باید آنها را شناخت و با آنها در جهان زندگی کرد این الگوهای زندگی اسلامی معارفی هستند که دشمن حتی در صورت دانستن وحتی عمل کردن جز به جز آن بازهم قدرت فهم و درک حقیقی آن را ندارند پس اگر روزی تشییع از انگلیس صادر شود یا نخست وزیر انگلیس هر صبح قرآن بخواند و در کلیسا شرکت کند بازهم چیزی از اسلام و مکتب حسینی بویی نمی برد یا اگر در فراموشخانه ها با خواندن تمام کتب آسمانی هم شروع جلسه کنند جهلشان جهل مرکب است و اربابشان شیطان است شیطان هم زیاد می داند حتی مرگ و عاقبت خویش را اما آخرش با عدم درک ولایت و درک امانت  و نعمت اللهو عشق هیچ کدام از علم ها به دردش نمی خورد

در حقیقت در رابطه حوزه و دانشگاه هدف باید حوزه ای کردن دانشگاه باید باشد و نه برعکس که البته خواه ناخواه علم حقیقی جای خود را باز خواهد کرد و ایران اسلامی به جایگاه اصلی خود با تکیه بر ارزشهای علمی خود بر اساس دین دست خواهد یافت.این را نیز حاج آقا قرایتی تاکید کردند و اولین درس تفسیر یادگرفته شده در اولین روز حوزه درس طالوت بود و درس طالوت تبعیت از رهبری است در راه شاید سختی باشد ولی آنها که در راه خدا و گوش دادن به حرف ولی مقاومت می کنند در آخر هرچند اندک باشند بر عده ی زیادی از دشمنان پیروز می شوند.تمام این موارد در همه چیز دین قابل اثبات است مثلا رویکرد اثبات بهشت و جهنم و شبه عدم امکان وجود آن با رویکرد فکری جهان غرب یا همان لیبرال ها مصداق این موضوع است

نکته دیگر اینکه هدف ماموم ساختن نیست امام جماعت ساختن است  و مشخص هم هست فمن احیاها کانما احیا الناس جمیعا یک الگوی کامل در همه ی مبناهای فکری است. هدف باید مشخص شود و الهی و برمبنای توحید و وحی و مسایل حقیقی و آخرت خواهی باشد در ضمن حتی در صورت خسته شدن به خاطر شنا در خلاف جهت آب بازهم نباید خسته شود و از آرمانها کوتاه آمد 

یادتان باشد همیشه فساد برای موجود ارزشمند اتفاق می افتد یعنی خطر سقوط برای پرنده ای است که پرواز می کند البته بعد سقوط نیز می توان پرواز کرد اگر زخمی شد اما هرچه ارتفاع بیشتر شود خطر بیشتر است اگر تشنه شوید و آب نبود بازهم باید صبر کرد تا از آب زلال آب نوشید و نه هر آب گل آلود و کثیفی که بعدش بیمار شد شاید کسی به شما آبی ندهد اما بازهم تلاش خود را بیهوده نکنید و بر راه خداوند صبر کنید حتی اگر گناهی یا اشتباهی نیز مرتکب شدید اصل خود را فراموش نکنید که این کار گناه است و نفس خود را پذیرای گناهان نکنید یعنی هرچیز بالاخره به اصل خویش بازمی گردد –کل شی یرجع الی اصله-پس نگران نباشید و تلاش خود را فقط برای خداوند انجام و ادامه دهید او حتما می بیند این در مورد ازدواج نیز صدق می کند.بازهم تاکیید می کنیم خطر کفر بعد از ایمان بیشتر است و تاثیر آن عمیقتر پس همیشه مراقب باشید

 

  از تفاوتهای ساختاری بین علوم غریبه و علوم تجربی معمول بحث قبول ماهیت علم در علوم غریبه و علوم الهی است مثل رب زدنی علما  یا نور بودن علم در قلب مومن و وسیله عبادت خداوند بودن علم یا پیامبر شهر علم است و علی بابش یا امامان مخزن علم بوده اند و هزاران مورد دیگر که اثبات این موضوع استو مبانی فلسفی شعور کل در مورد خداوند علوم غریبه درون زاد زاد است و با کشف و شهود یعنی تفکر درونی و شهود حاصل می شود کرامت نیز پیاده کردن نتایج علوم بر روی خود فرد است نه محیط غیر خود یا آزمایشگاه یکی.دیگر از تفاوتهای اساسی این است که علم باید اثبات گر خدا و یادآور او باشد تا خود حقیقی ما نیز در پرتو یاد خدا خود را فراموش نکنیم یعنی علم باید آیات الله و نعمت الله را در خود داشته باشد و به طریقی راهکار ارایه دهد و ما را در عین علم یادآور حقیقت و قدرت و عزت خداوند کند روش کسب نوع و ماهیت تعریف و اساسا همه چیز علم بر اساس دین خواهی و در بهترین حالت پیش فرض تسلیم با علم بر اساس دین خواهی یعنی حداقل ایمان و حتی فقط تشنگی صرف که منجر به حیطه اول علوم غریبه و حتی میل به جادوگری هم حتی شاید باشد فرق دارد

 در روش های تحقیقی نیز روشهای ترکیبی بر اساس قاعده کلید واژه است و به قولی اگر بخواهیم با هم استفاده کنیم در این روش،گرا می دهد یکی از اشتباهات در مورد مباحث قرآن نیز همین است که قرآن در عالی ترین درجه و نوع وحی قرار دارد و نمی توان مباحث آن را با سبک یا شیوه علمی دقیقا با همان شیوه دنبال کرد بلکه با روش سبک درک عرفان و عالم معنی و مبانی فقه پویا نیز باید مدد جست و اتفاقا اولویت اینها هستند چون اعقاد قرآن بدون زمان و مکان بودن است و تفضیل دادن تمام علوم در خودش و بطن های عمیق و صحبت در مورد همه چیز قرآن با سبک روش علمی به دست نیامده که بخواهیم به همان طریق با آن برخورد کنیم


 درد من حصار برکه نیست،درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

اما

یا راهی هست یا راهی خواهم خواست!

مرحله ی اول ارتباط حوزه با دانشگاه است(البته حوزه دانشجویی)  در ابتدا این امر انجام می شود و ادامه هم خواهد داشت و اصل موثر است اما در ادامه تغییر در ماهیت اولیه علوم و اغنای علوم پایه و در اینجا علوم پزشکی با ریاضیات و علوم انسانی نیز باید رخ دهد و لازم الاجراست اول هم ریاضی خواهد بود این امر باید در دانشگاه طرح ریزی و در پایه ها اجرا شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳