رندانه
عرفان عشق مرام مسلک فلسفه زهد کارما طبیعت منطق یا هرچیز دیگری که بخواهید اسمش را بگذارید اما انتها و غایت همگی فقط نتیجه اش یک حدیث متواتر از پیامبر و امامان معصوم است که می فرمایند:هر آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند
عرفان عشق مرام مسلک فلسفه زهد کارما طبیعت منطق یا هرچیز دیگری که بخواهید اسمش را بگذارید اما انتها و غایت همگی فقط نتیجه اش یک حدیث متواتر از پیامبر و امامان معصوم است که می فرمایند:هر آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند
بوی عطری می رسد از دور ، می گویم تویی
قاصدک می رقصد و پرشور ، می گویم تویی
یک نسیمی می وزد بر گونه های خیس من
می رود پس پرده های تور ، می گویم تویی
بغض های کهنه را سر می کشم من بیت بیت
بوسه ها می گیرم از انگور ، می گویم تویی
باد می افتد به گندم زار می لرزد دلم
چون پریشان گیسوان بور می گویم تویی
نیمه شب ها می کنم آغوش روی ماه باز
می شود سر تا به پایش نور ، می گویم تویی
شعر می خوانم برای باغ سبز خانه ام
شاخه شاخه می شود مسرور،می گویم تویی
این غزل می ماند و شب های مهتابی و من
شور می ریزم در این سنتور، می گویم تویی
در میان پنحره ایستاده ام تا یک نفس
بوی عطری تا رسد از دور می گویم تویی
گفتند که نامحرمی و بوسه حرام است!
دل گفت که محرم تر از این عشق کدام است؟
بوسیدم و لب دادم و آغوش کشیدم
نامحرم من!!
محرمی و کار تمام است...