سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عالم» ثبت شده است

#داستـــــان هاے

                    پنــــــد آمــ👏ـوز 🍃🍂


🍃توبه سردسته دزدان و تشرف به حرم امام حسین(علیه السلام)🍃


عالمی می گوید: « من کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر همیشه با من همراه بود ولذا کتاب یاد شده نیز به سرقت رفت. به ناچار به یکی از سارقین گفتم من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید و اگر ممکن است آن را به من برگردانید زیرا به درد شما نمی خورد ولی من برای نوشتن آن خیلی زحمت کشیده ام.»

آن شخص گفت: «ما بدون اجازه رئیس و سردسته مان نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم .»

گفتم: « رئیس شما کجا است ؟»

گفت: « پشت این کوه جایگاه او است .»

لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتم، وقتی وارد شدم دیدم که رئیس دزدها نماز می خواند! موقعی که از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت:

«این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم .»

من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز کجا؟ دزدی کجا؟ »


گفت: «درست است که من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی که هست، انسان نباید رابطه خود را با خدا به کلّی قطع کند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلکه باید یک راه آشتی باقی گذارد. حالا که شما عالمید به احترام شما همه اموال را برمی گردانیم.»

و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.

پس از مدّتی که به کربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت:

«مرا می شناسی؟»


گفتم: « آری!»

گفت: « چون نماز را ترک نکردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داد و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اکنون توفیق زیارت پیدا کرده‌ام....


✍رابطه من و شما با خدا نباید قطع بشه حتی در زمان گناه ...



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۸

جاهلیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۰

هیچ می دانستید 

در مورد مداحی که ملاباسم کربلایی برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟

آیا

میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت اباالفضل علیه السلام این شعر را

می خوانند برای زوار 

ابا عبد الله علیه السلام !؟!! ایشون صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعدا توسط آقای باسم کربلایی مداحی می شود .ترجمه نوحه را در زیر میخوانید


تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇


تِزورونی اَعاهِـدکُم


به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

▪️

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم


می‌دانید که من شفیع شمایم

▪️

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم


اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

▪️

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

▪️

وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه


قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

▪️

أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه


من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

▪️

یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه


ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

▪️

عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه


بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

▪️

تواسینی شَعائرْکُم


عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد

▪️

تْرَوّینی مَدامِعْـکُم


و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

▪️

اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم


من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

▪️

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ


خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

▪️

إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ


آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

▪️

وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر


قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

▪️

اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ


در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

▪️

عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم


در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

▪️

مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم


پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

▪️

یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی


ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

▪️

تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟


می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

▪️

بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی


به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب

▪️

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی


و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

▪️

کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ


تیر هجرت کمرم را شکست

▪️

نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ


بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

▪️

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ


سفارش این پرچم را به شما می‌کنم

▪️

هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

▪️

یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ


ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

▪️

اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ


حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

▪️

وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ


قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم

▪️

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ


زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

▪️

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ


برادر زینب به خاطرتان شاد شد

▪️

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم


خوش آمدید صدایتان می‌زند

▪️

یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم


مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

▪️

زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی


زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید:

▪️

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!


کاش در جنگ حاضر می‌شدید

▪️

ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی


که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

▪️

و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی


با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند

▪️

تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره


صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

▪️

اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم


شما را بر این مصیبت می‌گریانم

▪️

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم


خوش آمدید ای زائران من،‌خوش آمدید.

غ

این متن رو برای همه کسانی که میدانید زائر اباعبدالله علیه السلام در اربعین میباشند بفرستید

یا علی مدد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۶

وقتی گریبان عدم، با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را، پیش از ازل می آفرید

وقــتی زمـــین ناز تـو را، در آسمانها می کشید

وقــتی عـــطش طعم تو را، با اشکهایم می چشید

مـــن عــــاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی

چــــیزی نـــمی دانــم از این، دیــــوانگی و عــــاقلی

یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود

آن دم کـــــه چـــــشمانت مــــرا، از عمق چشمانم ربود

وقــــتی که من عـــاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمــــینی تــــر شــــد و، عـــــالم بـــه آدم سجده کرد

مــــــــــــن بـــودم و چــــشمان تـــو، نــــه آتشی و نــه گلی

چـــــــیزی نـــــــــمی دانم از ایـــــــن، دیـــــوانگی و عــاقلی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۵

اسرار و رموز

انرژی اذکار یا اسماء الهی

تاثیر ذکر  و اسماء الهی در بدن از طریق چاکراها

تسخیر موجودات غیر ارگانیک

نحوه تولید نوزاد نورانی در بالای چاکرای هفتم

روابط شخص با جهانهای برتر

مهمترین نشانه داشتن موکل است

بیان شیوه شیخ بهایی و امام محمد غزالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

انرژی،انرژی،انرژی.روزانه بارها و بارها این کلمه را می شنویم و به کار می بریم.اما آیا واقعا می توانیم آن را در یک جمله تعریف کنیم؟

تاکنون هیچ تعریف دقیق و جامعی برای این واژه یافت نشده است.شاید بتوان انرژی را اقتدار خداوند نامید که در ماده به ودیعه گذاشته شده است.علم فیزیک یا فلسفه طبیعت بر پایه مفاهیم پذیرفته شده و بدیهی استوار است و نمی تواند واژه هایی مانند ماده،زمان،فضا،نیرو،....را به درستی تعریف کند بلکه ناچاراً یکسری قواعد را به طور بدیهی الفبای کار قرار داده و از آنجا مسایل را به شیوه تجربی مورد بررسی و تحقیق قرار می دهد.

همه چیز از تبدیل انرژی به ماده آغاز شد و همواره این زنجیره به طور متقابل ادامه یافته است.شیخ شهاب الدین سهروردی در فلسفه اشراق همه هستی را نور می داند و برای نور درجات و لایه ها و طبقاتی قایل است.از عالی ترین نور که نورُ علی نور است،که خداوند است تا نور کثیف که ماده تاریک است،همه و همه را نور می نامد.لایه هایی از نور که میل صعود به طبقات عالی تر و لطیف تر را دارد،انوار اسپهبدیه می داند و لایه هایی که میل نزول به عوالم و طبقات اسفل دارند را انوار قاهریه می نامد.هر لایه از نور را نسبت به لایه برتر خود تاریک و شر می خواند و هر لایه فراتر از لایه زیرین را خیر می داند خیر و شر را در هر لایه نسبی می- بیند. اگر چشم باطن باز شود و بصیرت الهی حاصل آید که بتوان ذات و جوهره اشیاء را درک نمود همه چیز به صورت نور تجلی می نماید و حجاب ها و پرده های غفلت و نادانی بی تاثیر می مانند.

برخی فلاسفه،جهان هستی را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر دانسته اند و آدم را نمونه جامع و خلاصه ای از کل هستی عنوان نموده اند.در دیدگاه متقابل،جهان و همه عوالم هستی،انسان صغیر است.با شناخت اندکی از مرتبت آدم می توان چنین ادعا کرد که آری همه جهان خلقت،بخش کوچکی از وجود انسان کبیر است و جهان با همه عظمت و بزرگی خود،در برابر عظمت هویت و ماهیت آدم،جز گرد و غباری بیش نیست.

بدیهی است تفکر،درونی ترین عملی است که انسان در خفا می تواند انجام دهد.درون مغز آگاه ،اندیشه ها حتی بدون نیاز به عمل، در شرف تکوین اند و هیچ نیروی سرکوبگر و دیکتاتوری در همه قرون و اعصار نتوانسته فکر کردن را در انسانها متوقف نماید.مغز همواره فعال است و حتی در هنگام خواب،استراحت نمی کند.

اما اکنون جهان پیرامون ما را اقیانوسی از امواج احاطه کرده است که به دلیل نوع فعالیتها و تفکر پست و مادیِ نیروهای سلطه- طلب امروز به شدت آلوده است و ما را از این امواج گریزی نیست.زندگی ما چنان دستخوش نیروهای ناشناس و قدرتمند قرار دارد که دانستن آن آرامش را از ما می گیرد و فاجعه را نمودار می سازد و ندانستن آن نیز به عمق این فاجعه می افزاید.نیروهای اهریمنی از علوم و دستگاههای پیشرفته ای استفاده می کنند که تمام زوایای وجود همه موجودات ساکن زمین را در اختیار گرفته اند.برای درک این مورد،مثالی مطرح و بررسی می کنیم.

در حدود 30 سال پیش،روانشناسان خارجی برای بررسی تاثیر تبلیغات بر بهبود اوضاع اقتصادی و تجاری دست به آزمایش خطرناکی زدند که متاسفانه سرآغاز دوره جدیدی از اسارت و بردگی انسان شد.

می دانید که برای دیدن یک فیلم با سرعت عادی،در هر ثانیه 24 فریم از مقابل چشم بیننده عبور می کند.در یک سالن نمایش فیلمی پخش شد که در لا به لای هر 60 فریم فیلم یک تصویر از یک نوشابه سیاه رنگ محصول یک کارخانه خاص را قرار دادند که درون یک ظرف مملو از یخ بود و از شدت خنکی،از روی آن بخار بر می خواست.در راهروی سالن نمایش نیز چند نمونه دیگر برای فروش قرار داده بودند.با دادن آنتراکت،تماشاچیان بی اختیار احساس عطش شدیدی می کردند و هنگامی که برای رفع عطش کاذب خود اقدام کردند،فروش نوشابه سیاهرنگ حاوی بلورهای یخ از افزایش چشمگیری برخوردار شد.به همین جا اکتفا نکردند،از این ترفند در جهت اهداف سیاسی نیز استفاده نمودند.تصویر یک شخصیت سیاسی-مذهبی که محبوبیت خاصی در جهان داشت را با حالت خون آشام و وحشت آفرین ترسیم نومدند و در بین هر 60 فریم یک فیلم معمولی قرار داده و بعد از خاتمه نمایش از مردم حاضر در سالن یک همه پرسی بع عمل آوردند.در آن مصاحبه ها مردم حاضر بی اختیار و بدون آنکع بدانند علت چیست همان پاسخی را می دانند که آنها می خواستند و بدون اراده،آن شخص را یک دیو خون آشام می نامیدند.باز هم به این بسنده نکردند و در پس زمینه فیلمها و یا در بین فریم فیلمها،تصاویر فوق العاده مستهجن و یا خشونت بار جاسازی کردند و با پخش چنین فیلمهای برای جوانان،میل به خشونت و بی بند و باری و نفسانیات را در آنها افزایش دادند.اما کلید اصلی این قضیه در کجاست؟

چشمان هیچ یک از تماشاچیان و بینندگان اینگونه فیلمها،مستقیما این تصاویر را ندیده و این تصاویر طوری قرار می گیرد که با سرعت از جلوی چشم افراد عبور کند ولی مغز آن پیام را دریافت نماید.

آنها به این نیز اکتفا ننمودند.این بار با امواج صوتی آزمایش خود را ادامه دادند.می دانید گوش ما امواج خاصی را در محدوده خاص تسخیص می دهد و خارج از این محدوده قابل شنیدن نیست.با ارسال امواجی که با گوش معمولی قابل ردیابی نیست ولی بر اعصاب و روان مغز انسان آثار مخرب دارد به این آزمایشات فاجعه بار خود ادامه دادند.به مراکز درمان بیماریهای خاص و مراکز روانپزشکی و محل نگهداری بیماران روانی سری بزنید و تباهی نسلها را شاهد باشید.

فرض کنید شبی به یک مسابقه فوتبال نگاه می کنید و تیم محبوب و مورد علاقه شما با بازیکنان سرشناس در حال رقابت هستند و هیجان بازی چنان در شما و دوستانتان بالا گرفته که در جای خود بند نمی شوید.گذشته از مدل مو و کفش و لباسهای بازیکنان دورتادور زمین بازی و حتی کف زمین بازی را آگهی های تبلیغاتی تکراری احاطه کرده است و ظاهرا هیچکس به آنها توجه ندارد. اما اثرات آن بعدها در زندگی ما هویدا می گردد که پیامهای خاصی بدون آنکه چشم آنها را دیده باشد،مغز دریافت کرده است.آیا می دانید سردمداران تزویر چگونه خوراکی برای فکر و ذهن شما در نظر دارند.با یک توپ و بیست سی نفر بازیکن و مربی میلیاردها انسان را سر کار می گذارند.برای دیدن یک مسابقه حتی کلاس درسها و بازارها تعطیل می شود!

و اینک با ماهواره های خود و با ارسال امواج بسیار آلوده خصوصا در شب که اکثریت مردم در خواب به سر می برند،اهداف کثیف خود را دنبال می کنند.از طرفی سیل بنیان کن نفسانیات و شهوات را از زمین و هوا به دختران و پسران و زنان و مردان ما تزریق می کنند و از طرف دیگر از مرزهای کشور توسط عناصر خودفروخته و سودجو انواع مواد مخدر وارد کشورهای جوان می کنند.واقعا چه باید کرد؟چه می توان کرد؟

این ترفند در همه جای شهر و کشور و در زندگی ما جا باز کرده است و به صورت یک فرهنگ خطرناک و نابودگر در تمدن بشری درآمده است!

و جنگهای خانمان برانداز و غارت و تجاوزات بی امان به نوامیس و مقدسات و اماکن اعتقادی مردم محروم و سرزمینهای بی دفاع نیز از سوی دیگر.

آیا شما فکر می کنید با چند دقیقه عبادت کردن در شبانه روز می توان با این امواج بنیان کن و ویرانگر مبارزه نمود؟!

تنها سلاح دفاعی ما در برابر اینگونه تهاجمات اعتقاد ماست.نباید اجازه داد تا اعتقادات درونمان روز به روز کمرنگ تر شود و دشمن در رگ و پی ما نفوذ کند.باید ابتدا حصاری به دور خود بکشیم و قلعه ای مستحکم بنا کنیم و بعد از خود به یاری دیگران بشتابیم.این حصار نه از نوع سنگ و چوب و آهن و نه از نوع پادگانها و تاسیسات نظامی و شلترهای اتمی است بلکه از نوع انرژی است؛انرژی ناب که از اسماء الهی پدید می آید.

همین انرژی که توسط کلمه ی الله ایجاد می گردد مورد نظر ماست؛انرژی اذکار یا اسماء الهی.

امام محمد غزالی ذکر را در چهار مرتبه عنوان کرده است:

اول،ذکر است به زبان که دل از آن غافل است.اثر آن ضعیف است اما بی تاثیر هم نیست.

دوم،آن ذکر که بر دل بود اما هنوز استقرار نیافته و باید چون تکلیفی بر دل دانست.

سوم،آنکه ذکر بر دل قرار یافته و بر آن غلبه نموده که این مرحله عظیم بود.

چهارم،آنکه بر دل،مذکور مستولی بود و بس و آن دیگر ذکر نیست بل حق تعالی است.

پس کمال در آنست که ذکر و آگاهی از دل برود و مذکور ماند،دل تهی گردد و همه وی باشد و هیچ در وی نگنجد.

امید است که انوار تابناک نامهای الهی تا ابد بر زبان و دل و جانمان متجلی گردد. 

                                                          نور الهی همواره روشنگر راهتان

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۹



طبق بعضی نظرات دیگر ما پنج عالَم داریم ذات ال.. ،فعل ال..،عقول(مکان فرشتگان)،مثال(برزخ)و ماده علوم غریبه در عالم عقول است اما استفاده صِرف باعث درویشی می شود علوم رزق اند علم ریاضی علم عالم مثال است و طبیعیات علم عالم ماده در عالم ماده زمان و مکان تعریف می شود نه در عوالم دیگر


طبق بعضی نظرات اگر عالم را به عالم طبیعی مثال و عقل تقسیم کنیم رویای صادقهجدا از عالم طبیعی اتفاق می افتد در ضمن در حالت کلی سه نوع خواب دیدن شیطانی براساس فقط مشغله فکری و بعضی اضغاث احلام که به دلیل بدخوری نیز حادث می شود مورد سوم رویای صادقه است که تعبیر هم دارد البته در اصل کلی خواب حکم شخصی دارد البته در مواردی مثل خواب حاکم مسایلی نیز وجود داررد



انواع علم شامل علم حضوری و حصولی است



نکته:سحر و کرامت اصلاً هدف اصلی علوم غریبه نیست ایمان اصل است



انواع روشهای دستیابی علوم



حسی و تجربی که در موارد مادی است



عقل که مجرد است



کشف ،شهود ،وحی،الهام،کشف و شهود.   وحی و الهام بالا به پایین است مخصوص پیامبر امام یا ولی است اما کشف و شهود از پایین به بالا است در علوم غریبه 150 علم داریم که یادگیری 100 مورد حرام و 50 مورد حلال شمرده شده است اما بزرگترین مشکل این روش دستیابی به علوم شخصی بودن آن است یعنی خواب یا کشف یا موارد دیگر فقط برای خود فرد حجت است نه دیگران مگر اثبات و دستیابی به علم یا هدف از روشهای دیگر نه استناد مستقیم در مورد پیامبران نیز آیات(همان لغت مرسوم معجزات)اثبات وحی و الهامشان بوده است



نقل که برای تاریخ به کار می رود



 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۱