سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی» ثبت شده است

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۴۷ ق.ظ

شلوار پر ماجرا

~«شلوار پرماجرا»~

 

 

گفت زنی لباس کنیزِ شوهرش رو آورده بود و گفت که این زنا کرده 

اینم اثرش روی لباس این زن پیداست 

و چند زن هم برای شاهد آورده بود

دستور از عمر رسید ؛

این زن رو سنگسار کنین.

 

زن را برای اجرای احکام میبردن، که بین راه با اقا امیرالمومنین رو به رو شدن؛

درخواست کمک و مطالبه قضاوت به اقا جانمان امیرالمومنین رسید

اقا فرمودن؛

صبر کنید

قضیه رو تعریف کردن .....

اقا در برار جمع دستور داد که آبجوشی فراهم کنین

از اون آبجوش ریخت روی آن شلوار 

و از اون ماده روی شلوار برداشت خورد

اقا دستور داد که این زن بی‌گناه و اون شخص تهمت بسته و محکوم

همه مات و مبهوت و متحیر مانده بودن

اقا فرمودند که از این مواد خوردم که بدونید این جز نیرنگ نیست

اینم سفیده تخم‌مرغ هست که این زن با خباثت روی لباس این زن ریخته 

گفتن از کجا معلومه که سفیده تخم مرغ

اقا پاسخ دادند از انجایی که آن مایع با شستن و آبجوش از بین میره 

اما این جمع شد و مچاله شد 

 

#با_ولایت_تا_سعادت

 

 

 

یک درنگ تاریخی از مثال پزشکی قانونی و اهمیت آن در قضا

 

و ذکر یک جمله تاریخی از عمر که گفتند اگر علی نبود عمر هلاک بود

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۱۱:۴۷
سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۱۹ ق.ظ

رمز و رموز یهود

یک روز امام علی علیه السلام از کنار یک یهودی گذشتند و آن یهودی با اسبش [بدون اینکه اسبش وارد آب شود یا خیس شود] از روی رود عبور می کرد، پس در همان لحظه امام علی علیه السلام را صدا زد و عرض کرد: ای آقا! اگر این چیزی که نزد من است نزد شما بود چه کار می کردید؟

امام علی علیه السلام در جوابش فرمودند: در جایت بایست !...

سپس روی آب ایستاد و آن یهودی میخکوب شد. امام علی علیه السلام نزد او رفت، آنگاه یهودی به امام گفت: ای جوان! چه چیزی گفتی که آب برایت مانند سنگ شد؟ امام علی علیه السلام در جوابش گفت: تو چه چیزی گفتی که از آب عبور کردی؟ آن یهودی در جواب حضرت گفت: من اسم وصیّ پیامبر اسلام علی علیه السلام را بر زبان آوردم و از آب عبور کردم .

پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : من همان وصیّ محمد صلی الله علیه و آله هستم؛

آنگاه آن یهودی گفت: حق است، و اسلام آورد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۱۹
جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۲۱ ب.ظ

گواهی عشق

‏ترک کعبه گواهی میدهد این عشق را 

که علی در دلِ الله کریم جا دارد ...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۲۱

به نام خدا

نقشه و توطعه جهانی را به طوری می‌توان ریزبینانه اما واضح دید اصلی ترین نقشه آن و نقطه اوج آن زمانی اجرا شد که جایگاه بازیگری در پر امتیاز ترین فیلم و مهمترین نقش در پرفروشترین رمان فانتزی که قدرت گرفته از داستان انسان کامل و خلق اول و ستاره آن یعنی دست خداوندی است است به زیباترین ترین بازیگر که از خاندان دوازدهم یهود است و در تاریخ شهادت مولود کعبه و درهم کوبنده خیبر و درب ورودی اسم اعظم به دنیا آمده است می دهند که هیچکدام از موارد به هیچ عنوان شانسی نبوده است  اما باید گفت که نه تنها امامان و معصومان و اهل بیت پیامبر و پیامبر اسلام نور واحد هستند بلکه تمام پیامبران الهی فقط و فقط یک حرف زدند و همگی به کلمه الله دعوت کردند پس هیچ فرقی بین آنها نیست و کل شی یرجع الی اصله این یعنی بیست و پنج سال در حال اتمام است و نوزده سال آینده حقیقت بیشتر آشکار می شود.

 

بخشی از دیالوگ فیلم بانوی عمارت وصف حال است کسانی که به آفتاب ایمان ندارند پس صریح و صادقانه بیان می داریم

 

اعلان اخطار

 ما نیز چون شما سایه نشینیم خورشید عدالت بر خلوت شما تابیدن گرفته و بزودی یکان یکان شما را آفتابی خواهیم کرد از جناب کاووس پذیرایی درخور به عمل می آید منتظر اعلام بعدی باشید.

 

از ما بترسید و از این ترس بمیرید که مستضعف ضعیف نخواهد ماند چون ذاتش قدرت است 

 

 

یا علی

 

            

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۱ ، ۰۲:۵۴
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ

اسم اعظم الهی

اسم اعظم الهی امام علی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۴
چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ب.ظ

مرگ،خواب و بیداری

مردم خوابند،و وقتی می میرند،بیدار خواهند شد.

امام علی(ع)خواب و بیدار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۰:۴۹
شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

چرا؟2


نام گذاری بیماری وبــا در سخن حضرت امیر(ع) و امام زین العابدین(ع)

 

بیماری وبا بیماری واگیر عفونی است... عامل بیماری باکتری به نام ویبروکلرا است

که با تولید سم در روده ی کوچک تکثیر می شود عامل بیماری تا مدت زیادی در اب زنده می ماند و در مناطقی

که سطح آبهای زیر زمینی آن بالاست بیشتر شایع است...

آشامیدن آبهای آلوده بویژه در فصل گرما برای رفع تشنگی و یا استفاده از آبهای آبیاری درختان برای شستو شوی میوه ها، خرید انواع خوراکی های خام توسط دست فروشان، بستنی و مصرف یخ آلوده آمکان انتقال میکروب بیماریهای روده ای و اسهالی را شدت می دهد

بیماری وبا در فصل مساعد سال و در ایران در اردیبهشت ماه امکان بروز و شیوع پیدا می کنددر بیماران مبتلا به وبا، اسهال آبکی با دفعات زیاد می‌تواند به کمبود آب و املاح بدن منجر شود و در صورتی که آب و املاح از دست رفته به سرعت جبران نشود، موجب مرگ بیمار خواهد شد.

 

 

 

 

 

بعد از آشنایی با بیماری وبــا سراغ سخن حضرت علی(ع) می رویم که در کتاب نهج البلاغه به تاریخ بشریت این بیماری را اعلام می کند.

 

 

 

جای شگفتی است که امام علی(ع) در 14 قرن پیش آب را محل تکثیر و رشد انگل

<< وبـــا >> مطرح می کنند . درحالی که لوئی پــاستور پس از کشف باکتری در تداوم تحقیقات خود با استفاده از نظر تجربی ثابت کرد

 

 

 

خطبه 174-نهج البلاغه **نکوهش غافلان**

 

 

اى بى خبرانى که آنى مورد غفلت نیستید، و اى ترک کنندگان فرامین الهى که از تمامى کارهایتان بازخواست مى شوید، شما را چه شده است که از خداى خود رویگردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چارپایانى مانید که چوپان آنها را در *بیابانى وباخیز، و آبهایى بیمارى زا * رها کرده است. گوسفندان پروار را مى مانید که براى کارد قصاب آماده اند. ولى خودشان نمى دانند! چه آنکه هرگاه به گوسفندان با مقدارى علف نیکى کنند یک روز خود را یک عمر پندارند، و زندگى را در سیر شدن شکمها مى نگرند.

 

این اعجاز در خطبه دیگر هم به این شکل آمده:

 

 

 

 

خطبه 162 نهج البلاغه:

 

 

بیا و داستان پسران ابوسفیان را به یادآور، که روزگار مرا به خنده آورد از آن پس که مرا گریاند،

سوگند بخدا! که جاى شگفتى نیست، کار از بس عجیب است که شگفتى را مى زداید،

و کجى و انحراف مى افزاید، مردم کوشیدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند،

جوشش زلال حقیقت را از سرچشمه آن ببندند،

چرا که میان من و خود، << آب را وباآلود کردند >>، اگر محنت آزمایش از ما و این مردم برداشته شود،

آنان را به راهى مى برم که س راسر حق است و اگر به گونه دیگرى انجامید ..

(با حسرت خوردن بر آنها جان خویش را مگذار، که خداوند بر آنچه مى کنند آگاه است)

 

 

بعد از سخنان حضرت امیر سراغ کتاب صحیفه سجادیه امام زین العابدین(ع) می رویم این کلمات در صورتی است که هنوز علم طب در آن دوران برای این بیماری نامی برنگزیده بود.

 

 

امام سجاد(ع) با مضامین عرفانی این بیماری را معرفی می کند والبته راههای انتقال آن را خوراک و آب آشامیدنی معرفی کرده و بشریت را در بهت علم خویش می گذارد..

 

 

ایشان در دعای 27 - پاراگراف 12 از طریق دعای خیر برای مرزداران ودعا برای دشمن

می فرمایند:

 

 

َللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیاهَهُمْ بِالْوَبآءِ

 

وَ اَطْعِمَتَهُمْ بِالْاَدْوآءِ، وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ اَلِحَّ عَلَیْها

 

بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْها بِالْمُحُولِ، وَاجْعَلْ مِیَرَهُمْ فى اَحَصِّ

 

اَرْضِکَ وَ اَبْعَدِها عَنْهُمْ، وَامْنَعْ حُصُونَها مِنْهُمْ، اَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقیمِ وَالسُّقْمِ الْاَلیمِ.

 

 

 

 

خدایا!آب آشامیدنی شان را به * میکروب وبــا * بیامیز,خوراکشان را به بیماری ها

بیالای,شهرشان را در دل زمین فرو بر و با فرو باریدن سنگهای آسمانی

آنها را ویران کن.

وبا تازیانه خشکسالی و قحطی بر سرشان بکوب و زادو توشه ی آنان را در بی برکت ترین و دورترین نقطه ی زمین قرار ده.

و سنگرهای زمین را به رویشان بربند و به گرسنگی دائم وبیماری دردناک دچارشان گردان!

 

 

والسلام

 برگرفته ازhttp://bargah.blog.ir/

 

 


 

80- آیا میدانید چرامتاع دنیا به بیماری وبا تشبیه شده است؟

موضوع :وجه تشابه متاع الدنیا به وبا

آیا میدانید چرامتاع دنیا به بیماری وبا تشبیه شده است؟

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه حکمت 359 جمله فوق الذکر را فرمودند.
وجه تشابه:

1-وبا انسان رادچار دل پیچه واسهال میکند ، متاع دنیا هم در وجود انسان حقیقی نمیماند وباید دفع شود.

2-وبا فرد رادچار حالت تهوع میکند ، متاع دنیاهم درظرفیت انسان قرار نمیگیرد وباید بالا اورده شود.

3-وبا فرد را سیاه میکند، متاع دنیاهم انسان را ظلمانی میکند.

4-وبا مسری است ، دنیا طلبی هم بیماری مسری است وحتما به سایرین سرایت میکند.

5-وبا یکباره حمله میکند وفرد را هلاک مینماید ،متاع دنیاهم یکباره انسانیت انسان را از بین میبرد.

6-وبا کشنده است ، متاع دنیا هم گاهی ظاهر وهمبشه باطن انسان را نابود میکند.

7-منشاءوبا آب آلوده است ، علم غیر نافع هم از مصادیق متاع دنیاست وانسان را دنیا طلب میکند (در روایات از آب تعبیربه علم شده است)

 

 

برگرفته ازhttp://emamraoof.ir

 

 

 

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

هو النور علی النور

حق با علی است و علی با حق است

این مقاله دوم می باشد

دعای امام حسن(ع):خدایا آبهای دشمنان ما را به وبا آلوده گردان.

به دلیل انتشار این مقاله برای عموم از ذکر نکات تخصصی و نامهای  خیلی خاص سعی شده استفاده نشود

مقالات قبلی از منابع دیگر در همین جا کپی شده و ذکر منبع نیز شده است

برای شروع از خود باکتری وبا شروع می کنیم این باکتری فلور طبیعی نیست اما در حالت عادی بیماری زا هم نیست بلکه باکتری مولد وبا باید با ویروس  آلوده شود تا به اصلاح خاصیت بیماری زایی داشته باشد و به این طریق جزو مباحث نسبتا پیشرفته در علم باکتری شناسی محسوب می شود و مشترک بین ویروس شناسی نیز می باشد

دقت کنید امام علی(ع) و امام سجاد(ع)هزار و چهار صد سال پیش زندگی می کرده است  نه الان و حالا به ذکر تاریخ عمومی باکتری شناسی واکر می پردازیم در سال 1677 هوک در مشاهدات ابتدایی با میکروسکوپ دستساز خویش وجود ارگانیسم هایی رابه انجمن سلطنتی لندن اعلام می کند اما به دلیل محرمانه نگه داشتن روش ساختن لنزها ادامه فعالیتهای تکنیکی شخص وی غیرممکن شد و ما بقی کارها با اصول دیگران پیش رفت آنهم توسط لینه البته بازهم بحث بیماری زایی باکتری مطرح نیست در ضمن بحث سرایت و انتقال بیماری در 1546 در کتاب سرایت فراگاسترو آمده که بحثهای کلی را ذکر کرده اما شناخت باکتری یا مولد بیماری زا یا میکروب در دسترس نیست .......از ذکر دیگر مسایل چشم پوشی می کنیم و وارد 1854 در لندن می شویم شهر دچار آلودگی با وبا شده است و شخصی به نام جان اسنو آب آلوده در یکی از چاهای شهر را به دلیل مشاهدات عینی عامل بیماری می داند و مسدود کردن آن را چاره رفع بیماری می داند و بدین گونه نام خود را به عنوان یکی از بنیانگذاران و به نوعی پدر علم اپیدمیولوژی وارد تاریخ می کند در نهایت رابرت کخ در 1876 بالاخره رمز باکتری سایه زخم و چرخه بیماری زایی و سبب شناسی اش کشف شد و به عنوان عامل بیماری شناسایی و معرفی گردید بحث ویروس نیز در 1900 در ارتش آمریکا و با ویروس تب زرد توسط والتر رید تکمیل شد البته قبل از آنها در 1890 ایوانوفسکی و مارتینیوس بجرنیک اولین ویروس  را شناسایی کرده بودند البته به طور جداگانه

حالا برمی گردیم به بحث قبلی خودمان طبق بحث ها اگر حق جو باشیم حداقل علی الظاهر امام علی(ع) بر طبق حدیث با سند و مدرک باید به عنوان  پدر علم باکتری شناسی ویروس شناسی و اپیدمولوژی معرفی شود و این فقط بحث اول ماست اگر بخواهیم با کلمه به کلمه ی تقسیر جلو برویم در حدیث کلمه آلودگی آب با عامل بیماری زا مطرح شده و رابطه ی بین بیماری و آب نیز وجود دارد اما وارد بخشهایی اصلی می شویم اول بحث خدایا و دعا بودن این متن است دوم بحث کلمه ی دشمن شناسی وبا و اینکه عامل بیماری زنده است و می تواند بین دوست دار اهل بیت و دشمنان ایشان تفاوت قایل شود که حتی با علم امروزی نیز قابل فهم نیست

اول از بحث دعا شروع می کنیم و به ذکر تفاوت آن با خطبه می کنیم که دعا رابطه بین خدا و انسان(بنده ی خویش)است و بزرگترین نکته و برتری آن این است که در این سمت ماجرا خداوند بشر نیست که بخواهیم بر اساس قدر عقولش صحبتکرد بلکه خودش است که فیض دعا کردن را داده و خودش هم می شنود و اجابت می کند هدف امام از  عمومی کردن دعا به منظور آموزش است این موضوع دقیقا در مورد صحیفه سجادیه تطبیق می کند و هر دو اصل عمق خیلی خیلی فراوان و بحث آموزش غیر مستقیم در آن وجود دارد.دقت کنید اینها دعا هستند و در هر شرایطی نیز قابل استفاده اند حتی در نماز.بحث دیگر خود بحث رابطه توحید و خداشناسی و بحث بیماری است اینکه دقیقا چه رابطه ی مستقیمی وجود دارد رابطه کاملا مستقیم و عین فقر بودن موجودات. و در ادامه به جز بحث دعا بحث ذکر و علم تجوید و جایگاه انسان و میزان قدرت او نیز خواه ناخواه مطرح می شود و اینجا نه تنها علم لدنی امام تایید و مورد ستایش قرار می گیرد بحث امکان دستیابی به آن نیز مطرح می شود مثل الگوی ابن سینا در نماز خواندن.دقت شود که ما به آرامی وارد بحث و مقوله تحت عنوان روح شدیم چه روح القدس چه نفس.کتاب ولاها و ولایتهای شهید مطهری و شرح حدیث نافله که مشترک بین شیعه و اهل سنت است بیانگر امکان دستیابی صحیح به علم و منبع حقیقی علم و بحثهای پیشرفته تر و پیچیده تر مثل تصرف می شود.شاید خیلی مد نظر  نباشد اما از دید حدیث شناسی چه در قرآن چه در روایات آب به معنوان مبدا و منشا حیات الهی است بیماری وبا با دفع آب موجب مرگ می شود.که البته منشا بیماری آب آلوده است و درمانش نیز وصل شدن به آب پاک است به همین سادگی و بیماری کشنده ی حتمی محسوب نمی شود نکته بحث جنگ بیولوژی نیست بلکه شناخت یک حقیقت است و یک عذاب چون بیماری می تواند نتیجه گناه نیز باشد و فقط بلا نباشد یا نتیجه بدبینی باشد یا نتیجه بدخوری باشد و همه اینها در در احادیث آمده و شفا و درمان نیز ذکر شده است.اینجا رویکرد علمی شناخت مساله مطرح است مثل حقیقت شناخت زلزله یا طوفانها(طبس)یا یکی از عذابهای نه گانه فرعونیان که یکی از آنها خون شدن آب بود قبل از نوشیدن

دقت کنید اصلا و به هیچ وجه هدف تبیین علم امام با علم امروز یا بحث تکمیل علم امروزی با علم امام نیست چون از ماهیت این سبک از علوم کاملا متفاوت است نگاه کنید فلسفه علم امروزی کاملا مادی گراست و این نگاه باعث می شود که حتی در علوم مثل روانشناسی کابردی و علوم تربیتی نیز حتی نتوان به این علوم اعتماد کرد چون مقوله به نام روح تعریف نمی شود و اساسا حتی کلمه روحانیت نیز دلیل بر بحث روح دارد مثلا نگاه دینی به مثلا نماز جماعت بحث امام و ماموم است اما با نگاه مادی بحث رهبر و نظم صفوف و از این جور چیزها مطرح می شود دقت کنید فلسفه علم غرب در علوم پزشکی بر روی تکامل سوار شده است به طور دینی و با توجه به نظریات شهید مطهری در عدم رد می توان نظریه حکمت و نظریه زمان خداوندی را مطرح کرد دقت شود نظریه تکامل اصلا نظریه نیست و فرضیه است و روح و موارد متافیزیکی جهان تعریف نمی شود و با قانون دوم ترمودینامیک فیزیک تناقض دارد و بحث موجود هوشمند خود ساز وخودبازیافت اولا در طی میلیونها میلیون سال قلمداد می شود و قابل آزمایش نیست و پیش فرض اول اول آن وجود موجودات فضایی و ورود حیات از کرات دیگر است؟!؟!در ضمن با موجودی به نام خفاش که نشانه ی جاودان حضرت عیسی نیز هست کنار نمی آید در غرب امروز نظریات مخالف و کاربردی مثل فرضیه اینتلجنت دیزاین همیشه مورد هجمه قرار می گیرد و بحث علمی نمی شوند نکته جالب اینکه پس از سوار شدن علم پزشکی بر روی قوانین فیزکی نیوتون و به تبع آن در شیمی پس از ورود هاینزبرگ و انیشتین حسابی و حتی استیون هاوکینگ ماتریالیست به علوم انتزاعی کاملا انتزاعی، علوم پزشکی را از این موضوع دور نگاه داشتند  با توجه به مسایل فوق می بینیم اساسا فلسفه و رویکرد علم غرب با ما متفاوت است و در حقیقت هم ما قرار نیست در این فلسفه غرب نفوذ کنیم و آن را تغییر دهیم بلکه با ارایه فلسفه  قوی تر و متصل به خداوند حتی می توان ساحران فرعون را به ایمان واداشت.و در اصل هدف هم همین است کاملا واضح و آشکار و بدون ترس از شیطان.

شاید بد نباشد بدانید زمل وایز به دلیل اینکه می  گفت بین دستان آلوده پرستاران و پزشکان و بیماری نوزاد تازه متولد شده رابطه مستقیم وجود دارد اما کسی حرف او را باور نکرد دیوانه شد –البته از نظر خودشون-و در بیمارستان روانی بستری شد-البته حق روانی شدن هم داشت.

اما

دیگر قرار نیست امام علی در چاه ناله کند .مسمانانان اعم از شیعه و سنی باید به دین برگردند و به قرآن و سه اصل اساسی در این رجعت علمی و رنسانس جدید این است که تمام علوم و تمام نکات به ریز ترین جزییات به هدف هدایت و حتی ضلالت بازهم در قرآن موجود است این قانون صفر بود و قانون مرجعیت قرآن قانون اول اینکه تمام مسایل حکمت خواهد بود نه دلیل و سیطره به علم شارع عملا و عقلا غیر ممکن است در ضمن رویرکرد با رویرکرد روش علمی نیز در حقیقت مخلوط شده و همین مبانی نیز تبعات و روش و سبکهای خود را دارد اما رجحان و اولیت بازهم با روش علمی با منطق اسلامی است و اصل سوم یا همان قانون دوم قانون سربریدن اسماعیل است یعنی شاید یک حکم را دلیلی نتوان بیان کرد ولی اطاعت از خداوند دستور عقل است و تمام

حکومت علوی در ایران(تمام مستضعفین جهان) باید مقدمه حکومت مهدوی در جهان باشد و به گفته مقام معظم امام خامنه ای هرکس در هرجایگاه از سازمان در نظام باید خود را مهمترین بخش در نظام بداند پس بر هرکسی علل الخصوص کسانی که نام سرباز امام زمان(عج)را بر خود ثبت کرده اند فریضه است که در این امر کوشش و یاری کنند و برادرانه و دلسوزانه دل کار ببندند و از قصور سردی و سرد کردن بپرهیزند و خود نیز نقشی ایفا کنند در ضمن دیکته نانوشته غلط املایی ندارد.




طیف بسیار بسیار زیادی از انسانها در طول قرنها به نام دین و به خیل زیادی به دلایل بیماری های روانی و یا میکروبیشان مجنون و جن زده خوانده شدند حتی کار به جایی می رسد که حتی نگارش با دست چپ جرم محسوب می شود و از شیطان که موجودی ضعیف و پست است که ابرقدرت ساخته می شود-اصالاتا خیلی از مشکلات به خاطر کوتاهی علمی و عملی خودمان و پیشبرد نفس اماره است_.طبق این احادیث که مفصل بحث و طیف های دیگر احادیث پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و تفکیک بیماری ها و جن زدگی، اثبات عدم گرایش به این موضوع می باشد و این یکی از راههای شناخت بخشهای انحراف در بخشهای مختلف دین می باشد امروزه بعضی عرفانهای نوظهور و یا سبکهای فکری که به شدت به دنبال ارتباط دادن اجنه به بیماری ها هستند خالا در هر لباسی و با هر سطح علمی خطرناک اند.آنچه در احادیث و روایات معتبر است بحث تاثیر گناه و بدبینی و شکم پرستی در بیماری است و بقیه بیماریها نیز نه در حکم عذاب بلکه بلا و آزمایش الهی اند امل قابل تفکیک اند و حتی در نهج البلاغه داریم تا زمان امکان درمان  اتفاق نیافتد و بدن خودش عمل کند که امروزه ما بحث مقاومت (نه فقط دارویی)بلکه در همه ی ابعاد را داریم و در میزان سطح سلامت مهم است.ما برای پیامبر و هم امامان بحث طبابت داریم و خودشان نیز این علم را گسترش می دانند آنهم از منشا و نفی نمی کردند و به دنبال سلامت مردم بوده اند  و نه ققط درمان مثل قضیه پزشکی که به شهر وارد شد اما دید بیماری وجود ندارد  پرس و جو کردند فهمیدند چون قبل از آنکه سیر شوند دست از غذا خوردن می کشند.و بحث مسواک خیلی مهم است.

در مورد چشم زخم هم همین بحث فوق مطرح است و شهید مطهری در کتابشان گفته اند که شاید در یک شهر بزرگ یک نفر این توانایی ر ا داشته باشد و خیلی همگانی نیست.منظور اینکه به هر قسمی این شخص و آن شخص را دارای چشم زخم نخوانید و طرد نکنید تازه اگر هم اثبات شود خب آیه قرآن راه حل را ارایه داده و خیلی در جامعه مشکلی ندارد.

دقت شود آنچه در مورد شیطان آمده فقط قدرت وسوسه کردن و تاثیر بر نفس اماره است و اگر اولیای کسی شود او را فریب می دهد و به شراب و قمار و دنیازدگی و فریفتن گناه و زیبانشان دادنش دچار می شود استثنا رباخواری در حکم مس شیطان و هم رده با جن زدگی است اکر هم بعضی امکان اینکه شیطان در مکاشفات هم تصرف می کند را علم می کنند بعد از بحث امانت مشکل حل می شود چون شیطان نمی تواند خود را شبیه معصوم و اولیای به حق کند البته این موضوع و بحثهای امانت و خانواده بازهم جای بحث دارد اما شیطان شناسی باید در جایگاه علمی باشد و بازهم تاکید می شود شیطان بعد از امام عصر(عج)،دقت شود بعد از او عالم ترین موجود است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۹
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ

مشکل یابی

بسم الله الرحمن الرحیم


مشکل کجاست؟


امام على علیه السلام :


لا یَزکو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛


هیچ آیینى، با نادانى رُشد نمى کند.


تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۳۰
پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ

ماندگار

امیرالمومنین علیه السلام : 


ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. 


اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند ، ولی شریف ودرستکار باش


نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش


بهترینهای خودت را به دیگران ببخش ، حتی اگر اندک باشد . 

درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو ومردم.......

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۳۲
پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

ترتیب زیبایی

♻♻♻♻♻♻♻♻♻

🍃حضرت علی (ع)میفرمایند:🍃


✳✨زیبایی زمین به انسان,💫

❇✨زیبایی انسان به عقل,💫

✳✨زیبایی عقل به ایمان,💫

❇✨زیبایی ایمان به عمل,💫

✳✨زیبایی عمل به اخلاص,💫

❇✨زیبایی اخلاص به دعا,💫

✳✨وزیبایی دعابه صلوات,💫

❇✨برمحمد وال محمد صلوات ,💫 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۰
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ق.ظ

خدا چه شکلیه؟!

خدا چه شکلیه؟!


سوألى که براى اکثر مردم ، مسلمون و غیر مسلمون ، کوچیک و بزرگ حتما پیش اومده،اینه که خدا از کجا اومده ، الان کجاست ؟

 

از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!



اگر شما هم دوست دارید جواب این سؤالها رو بگیرید باید بدونید عقل و درک و فهم ما قادر نیست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال کفار راجع به خداوند به زیبایی جواب دادند وهم ضعف و عدم درک ما از وجود خداوند را  شرح دادند .👌🌺



سؤال کفار از امام على(ع)

 

در چه سال و تاریخى خدایت به وجود امد ؟

 

امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزى که وجود داشته . 


کفار گفتند:  

چه طور میشود؟ !

هرچیزى که به وجود آمده یا قبلش چیزى بوده که از او به وجود آمده ویا تبدیل شده!!


امام على (ع) فرمود : 

قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟

گفتند ٢ 

امام پرسید قبل از عدد ٢ چه عددیست ؟ 

گفتند ١ 

امام پرسید و قبل از عدد ١ ؟

گفتند هیچ 


امام فرمود چطورمیشود عدد یک  که بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند که خود احد و واحد حقیقى است نمیشود چیزى نباشد ؟؟



کفار گفتند خدایت کجاست وکدام جهت قرار گرفته؟!!

امام فرمود همه جا حضور دارد 

وبر همه چیز مشرف است .


گفتند چطور ممکن است که همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!


امام فرمود : 

اگر شما در مکانى  تاریک خوابیده باشید صبح که بیدار شوید روشنایی را از کدام طرف و کجا می بینید ؟ 


کفار گفتند همه جا و از همه طرف 

امام فرمود پس چگونه خدایى که خود نور سماوات و ارض است نمیشود همه جا باشد؟؟



کفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشید است خدایت از چیست !؟


چطور میشود از چیزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟


امام فرمود خداوند خودش خالق خورشید و نور است ایا شما قدرت طوفان و باد را ندیده أید؟ باد از چیست که نه دیده میشود نه از چیزى است،در حالى که قدرتمند است؟

خداوند خود خالق باد است. 



گفتند :خدایت را برایمان توصیف کن.از چه درست شده ؟

ایا مثل آهن سخت است ؟ 

یا مثل آب روان ؟

ویا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟


امام فرمود : 

ایا تا به حال کنار مریضى در حال مرگ بوده اید و با او حرف زده اید ؟

گفتند : آرى بوده ایم وحرف زده ایم .

امام فرمود : آیا بعداز مردنش هم بااو حرف زدید ؟ 

گفتند نه چطور حرف بزنیم در حالى که او مرده ؟! 


امام فرمود : فرق بین مردن و زنده بودن چه بود که قادر به تکلم وحرکت نبود؟؟


گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.

امام فرمود شما آنجا بودید و میگویید که روح از بدنش خارج شد و مُرد.


حال آن روح را که جلو چشم شما خارج شده برایم توصیف کنید از چه جنس و چگونه بود !؟ 


همه سکوت کردند .

امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصیف روحى که جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا  بیرون آمده را ندارید؛ چطور قادر به فهم و درک  ذات أقدس احدیت و خداى خالق روح هستید؟


🔊لطفأ نـشر دهید.🔊

⏳صدقه جاریه است⏳

✍ الـلـهـمـ عـجـلـ لـولـیـکـ الـفـرجـ ✍                                 

این را بخوانید قشنگه👆🏻

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۸:۰۸
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

عقد اخوت و برادری

ما مطالبی را در باب ایمان و برادر بودن مومنین با هم گفتیم فرمول های خاص مثل مباحث فطرت رشد و تولد و مورد رضاعی را نیز بحث کردیم اما در انتها این عقد صیغه ای نیز دارد که مکمل و جامع ویژگیهای مورد نظر ماست

الحمد للله الذی جعلنا من متمسکین بولایة علی بن ابی طالب (ع)

والایمةالمعصومین    دقت کنید معمولا این عقد در روز عید غدیر انجام می پذیرد به جز دعای فوق در مفاتیح الجنان صیغه عقد اخوت نیز در ذیل همین مورد آمادهذو ترجمه و شرایط و اهداف آن نیز در آن موجود است که اگر دوست داشتید مطالعه بفرمایید


پاورقی:دو کلیدواژه برادری و علی در مقالات آمریکا توسط سازمان امنیت ملی آمریکا به عنوان کلمات ممنوعه انتخاب شده است این یعنی شیطان بزرگ این یعنی اختلاف غیرقابل حل این یعنی حکومت شیطان و طاغوت در لباس دموکراسی بر مردم آمریکا این یعنی سرکوب جنبش نود و نه درصدی و تسخیر وال استریت حتی در گوگل دقت کنید امنیت در آنجا یعنی امنیت همان یک درصد سرمایه دار و فقط تامین اهداف ایالت پنجاه و یکم اساسا پنجاه ایالت دیگر هم بازی خورند

مرگ بر یهودی صهیونیست آمریکایی که عامل تفرقه بین شیعه و سنی و اسلام و مسیحیت و دنیای موحدان و آزادیخواهان جهان اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۷
يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ

تصفیه عمل

بسم الله الرحمن الرحیم


تصفیه عمل



«مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:

تَصفِیةُ العَمَلِ اَشدُّ مِنَ العَمَلِ!

تصفیة عمل (تا به حدّ خلوص برسد) از خود عمل سخت‌تر است! (فهرست غرر، ص ۲۸۰)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۰
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ب.ظ

اگر مادر نباشد

راست میگویند''مادر که نباشد نظم خانه بهم میریزد...''

علے  در نـجف...

حســن در بقیـــع...

حسیــن در کربــــــلا...

زینب در دمشــــق...

ومهدے فاطمــــه نمیدانیم کجــا...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۴
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به هری پاتر


شاید جالب باشد بدانید طبق گفته های رسمی 80 درصد کتب نسخ خطی ایران در ایران نیست بلکه در کشورهای خاورمیانه و غربی است و حتی شامل کتب دینی و پایه نیز می شود که البته این به معنی عدم دسترسی به آنها نیست چون نسخ اصلی کپی یا میکروفیلم یا به طرقهای دیگر دسترسی وجود دارد و کتبی مثل بارتیمیوس بدین شیوه نگارش شده است اما در مورد هری پاتر داستان کمی فرق می کند از سبک نیروی بیگانه مستقل برای تعریف خود بهره نمی برد و فقط به کتب و اسناد اکتفا نشده و داستان در بطن دل افراد با حفظ ویژگی سبک زندگی انگلیسی کاملا رعایت شده است اما مطابقت بخشهای زیادی از داستان با داستان های موجود علل الخصوص در بین شیعیان قابل ذکر است مثلا در مورد ماشین پدر رونالد ویزلی که پرواز هم می کرد بدون سوخت بوده این داستان بدون سوخت بودن دقیقا معادل یک داستان برای روحانی بزرگواری بوده که راننده وی را در بیابان سوار کرد و شخص از او کرایه نخواست در عوض شیخ ذکری را در باک خودرو خواند و سنگی انداخت و گفت تا ابد نیازی به سوخت در خودرو تا  موقعی که درب باک را باز نکنی راننده تعجب کرد و قبول نکرد ولی دید تا مدتهای طولانی خودرو نیاز به سوخت ندارد و این موضوع خیلی طول کشید و تعجب کرد اما همان اشتباه را کرد و و کرامت به کار رفته برای ماشین راننده از بین رفت مورد معروف دیگر حمام فین کاشان بوده است که توسط شیخ بهایی انجام شد و هنوز توضیحی برای آن ارایه نشده است به جز موارد مبرهن که قبلا گفته شده مثال بیماری زیرپا گذارندگان عهدنامه امام علی و کتمان کنندگان حقیقت،برص بوده است اصل قضیه نیز مشخصا مربوط به شخص خاص انس می باشد-خط چهارده و پانزدهم صفحه ی ۵۹۲ کتاب قصص قرآن محمد محمدی اشتهاردی انشارات نبوی نوبت چاپ ششم تابستان ۸۲ با اقتباس از نورالثقلین جلد سوم صفحه ۴۲۰ و تفسیر جامع جلد چهار صفحه ۱۸۱و سپس  هری پاتر و بخش مربوط به ارتش دامبلدور و تالار مخفی گاه یا اتاق ناشناخته و انباری مانند و داستان چو چانگ- در مورد لو رفتن اتاق اسرار در هاگوارتز نیز این مورد موجود است یا مورد جان پیچ که در مورد یک روحانی در نزدیکی مرگ با یک سماور که عاشقش بود رخ داد که شیطان تهدید به خراب کردن سماور می کرد و باعث شد فرد به مرگ تن ندهد بعد این ماجرا بعد بهبود کامل فرد سماور را خودش نابود کرد و چند وقت بعد به راحتی جان سپرد موارد اصلی دیگر برای جان پیچ شدن که مطابق کامل روح است کتاب نگارش شده ی خود فرد براساس علوم غریبه است که زکاتش ندهند  و دیگری عصا ساختن بدون در نظر گرفتن قدرت مستقل برای چوبدستی و هم فازی کامل آن با خود فرد است که قابل ساختن است در انتهای داستان هری پاتر شکستن ابرچوبدستی ایراد فیلم استو وجود زامبی در آخرین فیلم ورود عرصه های جدید است دو شخصیت هرمیون و اسنیپ جای تامل خاص در داستان دارند و امکان اصلی شکستن تابوهای داستان از طریق همین دو شخصیت امکان پذیر است نوع مرگ هری پاتر در فیلم با نوع مرگ کرامت گونه شیخ نخودکی کاملا تطبیق دارد و به نظر این همه تطبیق یک جا اتفاقی نیست و با مطالعه است

 در داستان هری پاتر که توسط خانم جوآن کتلین رولینگ نوشته شده است به طور کلی دو سبک و یک طرح خلاقیت شاهد هستیم که در تمام طول جریان داستان از اول تا آخر خود را بروز می دهد اول الگوی اصلی داستان را براساس مدل قرآنی ذکر می کنیم که وقتی خداوند از موسی (ع)پرسید از عصا چه استفاده ای می کنی موسی در جواب خداوند فرمودند که برای جمع کردن گله و ریختن برگ درختان یعنی عصا کاربرد تکیه دادن نیز نداشته است اما خداوند فرمود بیانداز و مار شد این اساس خلاقیت به طور تمام و کمال است مثلا در داستان یک آینه فقط یک آینه نیست می تواند رویا ها را نشان دهد یا می تواند خود اقداماتی نیز انجام کند یا یک وسیله ارتباطی بین دو نقطه باشد اما در سبک نگارش داستان رولینگ از سبک حرفه ای بهره وری تخیلی استفاده کرده یعنی از کوچکترین موضوع موجود در پیرامونش نیز بال و پر داده و آنچه که خود خواسته را ساخته است از همین زندگی معمولی یک سبک براساس قرار گیری علمی تخیلی در فانتزی یا فانتزی علمی تخیلی البته طرح اولیه تبدیل عصا به چوبدستی از بحث جادوی موسیقی و نمونه یک رهبر ارکستر سمفونی گرفته شده اما ادامه ی آنها بر اساس همان سبک اصلی است نه فقط یک رهبر ارکستر یا مدل فقط موسیقیایی و سبک دیگر الگوی کامل قرار دادن بحث جادو در فانتزی تخیلی است نمونه های اول مواردی مثل دشواژه که در زمان خویش بحث شنود کلمات کلیدواژه در تلفنها مطرح بود یا بحث کوییدیچ که ترکیب فوتبال و ساکر و همچنین در خود داستان شباهتی با بسکتبال دارد(البته شبیه اصلی بومیان آمریکا) است با درونمایه فانتزی یا شباهتهای موتور با جاروی پرنده سبک دوم موارد کاملا اختصاصی است مثل پیشگویی و گوی پیشگویی یا مواردی مثل غیب و ظاهر شدن

نمی دانم چقدر صحت دارد اما یک مورد خاص تاریخی هم داریم 

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفته می شود قلب مومیایی شده آگوست دلگرانس معروف به دراکولا که در سال 1900 میلادی در آمریکا به دلیل کشتن 40 نفر و نوشیدن خون آنها تحت تعقیب بود و به دست کشیش معروف "آمونو کاتولیک" و دستیارش "وودو هوگان" شناسایی و کشته شد به حراج گذاشته شد.

طبق شنیده ها و مستنداتی که در تصویر مشاهده می کنید دراکولا به روش مرسومی که برای کشتن دراکولا وجود داشته با فرو کردن نیشتر به قلب وی کشته شده است.


در منبعی دیگر دستیار کشیش یک جادوگر معرفی شده بود جالبی دیگر شکل نیشتر که شبیه همان مدلهای چوبدستی است اشاره می شود کشتن از طریق قلب نیز در داستانهای حماسی قدیمی ایران نیز وجود دارد و بحث را کمی پیچیده تر می کند.

یک مورد دیگر مربوط به چوبدستی در کارتون صد و یک سگ خالدار است که استفاده شده است

بحث پسری که زنده ماند نیز بی شباهت به داستان حضرت موسی و حضرت ابراهیم در کلیت ماجرا نیست.یعنی اقتباسی است

بحث همجنس بازی در داستان توسط خود نویسنده نیز تایید شده و دقیقا همین الگو در سری های ماتریکس نیز قابل مشاهده است اساسا الگوی برادری بد نیست اما اینجا اساسا برادری مطرح نیست چون برادری بر اساس ایمان و توحید یا هرگونه باور شکل می گیرد اما اینجا جادو و توانایی های خاص الگوی رفتاری است که البته این موارد در نظر ارباب تاریکی بیشتر مورد نظر است نه افراد محفل ققنوس

بحث دیگر اشاره های فراوان به عدم امکان غذا ساختن و یا در قسمت هری پاتر و یادگاران مرگ عدم امکان زنده کردن مردگان و در آخر شکستن ابرچوبدستی است در قرآن به صراحت بحث من و سلوا و بحث جایگزینی آن با عدس و انتخاب پست تر توسط یهود مطرح شده یا شفا غیر ممکن نیست و افراد به انجام آن مبادرت می ورزند در داستان اشک ققنوس نماد آن است در زمان حضرت عیسی (ع)آخرین محدوده ی بحث علوم پزشکی شکسته شد یعنی بحث خلقت کامل یک موجود از صفر زنده کردن  کامل یک مرده یا بینا کردن کور مادر زاد که می تواند ژنتیک هم باشد و درمان بیماریهای غیر ممکن در آن زمان مثل برص اینها جدا از بحثهای دیگر در داستان محدود شده است یک بحث دیگر در داستان کشتن باسیلیسک و یا ابرمار در ابتدای داستانهای هرب پاتر است نکته شباهت این موجود با همان اژدهای عصای موسی است دقت کنید مار در ادبیات عهدین عامل گمراهی و ضلالت آدم -و نه حوا-معرفی شده اما در اسلام چنین چیزی نیست و حتی مورد احترام هم هست و چند داستان خاص هم در این مورد داریم اما قضیه کلمه بی مار به عنوان مار برای سلامتی و بحث آسکولاپیوس کلا چرت و پرت است و دلیلی بر قرار دادن این موجود به عنوان نشان سلامتی جهانی از سوی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیست اما گفتیم از نظر اسلام مار گناه کار نیست و عامل هبوط و نه سقوط از جهنم هم آدم و هم حوا و اطاعت از حرف دشمن مبین بوده است

یک مورد خاص دیگر بحث زمانی است که در انتها لرد ولدمورت یا همان تام رایدل قلب شده -مثل حارث و ابلیس-در یک توانایی خاص صدای خود را به طور جهانی البته در اینجا دهکده هاگزمید و اطراف آن و هاگوارتژ به طور واضح می رساند و از آنها عدم نبرد یا تسلیم یا فرار را می خواهد این مورد با ندای آسمانی فراخوانی حضرت تشابهاتی دارد که حضرت به سمت حق و علی (ع)می خوانند دقت کنید یکی از مسایل آخر الزمان تشابه حق و باطل و متشبه شدن آن بر مردم است این موارد دقیقا مثالهایی متناسب با این موضوع اند

گفتیم در آیین یهود خدا کم ارزش است و تبلیغ نیز در بین سایرین معنی ندارد در مقاله یهود به این موضوع اشاره شد در داستان اگر در بهترین حالت ما دامبلدور را حداقل نمادی از ویژگی های پیامبران ببینیم مسایلی مثل شکست پذیری و عدم تعریف خدا و بالاخره عدم فهم قدرت جادو و منبع اصلی آن  و علت کم و زیاد شدن این توانایی در افراد حل نمی شود البته داستان با روال سحر قرآنی مطابقت دارد و تقریبا مباحث ایمان در قرآن در داستان وجود ندارد

تمام داستان ها بدون شک از تاثیر ذهن نویسنده و شرایط روحی و فکری نویسنده متاثر است اما طبق بعضی نظرات در پاره ای از بخشها ما الگوهای خاص دیگری نیز شاهد هستیم که ناشی از عدم حل مشکلات خود نویسنده است مورد خاص مورد نظر ما دمنتورها یا شادی خوارها یا روح خوار ها هستند که بعضی خلق آن را ناشی از دوران افسردگی نویسنده و بستری شدن وی می دانند که این موجود به نوعی نماد آن دوران است و البته در داستان نقش اساسی ندارد و جبهه گیر است و این اثبات ثبات حداقلی روح نویسنده و تسلط کامل ذهنی نویسنده بر داستان است و نشان از مشکلی در ادامه نخواهد بود و نقطه ضعف محسوب نمی شود اتفاقا راه حل مقابله با این موجود و ایجاد سپر دفاعی با تکیه بر خاطرات شاد یک راه حل زیباست

در مورد واژه ای تحت عنوان نمودار ناپذیر یا ناپیدا و کشف نشدنی که برای خانه های جادوگران محفل هاگوارتز و محل مسابقات جهانی کوییدیچ به کار رفت و به قول داستان ماگل ها یا مشنگ ها قابل دستیابی به آن را ندارند اما در روایات و داستان ها خط خاصی جریان دارد اینکه صیهونیست ها معتقدند معبد سلیمان درست است که ناپدید است-البته بعد از چند مرحله تخریب و بازسازی-اما بقایای آن هنوز هم وجود دارد مثل دیوار ندبه و هدف از تخریب زیربنای مسجد الاقصی پیدا کردن بقایای معبد است بخشی هم به گم شدنش معتقدند زیرا این حفاری ها چیزی فراتر از تخریب ساده ی مسجد است اما داستان اصلی به خود معبد برمی گردد اینکه معبد اساسا جن ساز است و بعد از قضیه مرگ حضرت سلیمان ما و پادشاه غیر پیامبر یهود از نظر ما پس از حوادث هاروت و ماروت معبد نمودار ناپذیر شد و اتفاقا جادوگران مبدل نعمت الله به آن دست نیافتند در ضمن دو ملک نیز مراقب صندوق عهد و انگشتری سلیمان زبور و زره شکست ناپذیری هستند و احتمالا دلیل بیشتر کاوشها دستیابی به آنهاست که البته موفق هم نبوده اند معبد سلیمان جایی است که سر شیطان در آنجا بریده می شود آنهم توسط آخرین منجی بشریت


موارد دیگری در هری پاتر مشاهده شده که از فرهنگهای مشترک اساطیری سرچشمه گرفته مثل شیر دال این مورد از موارد باستانی است و میل نویسنده در کتب دیگر لو رفته مثل حیوانات جادویی و زیستگاه آنها مشخص است





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال، واژه کردی برای عقاب است و این واژه در اکثر مناطق کردنشین کرمانشاه و کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌ است.


گریفن یا گریفون ( Griffon / Gryphon ) که به فارسی شیردال نامیده می شود یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است. پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی میکرد. در هنر و فرهنگ یونان باستان شیردال ها بیش از هر جایی دیده می شوند. طبق معمول یونانی ها در نشر و اشاعه باور به چنین موجودی بیش از هر قوم دیگری فعال بودند و در فرهنگ و هنر خود فراوان به شیردال های مختلف اشاره کرده اند. اما مصریان باستان از حدود ۵۳۰۰ سال پیش ( احتمالا پیش از یونانی ها ) با شیردال آشنا شده بودند.


قدیمی ترین شیردال کشف شده از اسیای مرکزی به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و مربوط به حکومت های تابع امپراطوری هخامنشی می شوند. هخامنشی ها شیردال را « نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ » می دانستند. سر ستون های مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین مصنوعات بشری هستند که شیردال ها را نمایش می دهند. نام این جانور در پارسی میانه"بشکوچ" است.


در ادبیات اروپایی نیز به شیردال اشاره فراوانی شده است. برای مثال دانته در کمدی الهی، جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان می رسد سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت می کند، سفر به بهشت را آغاز کرد. معمولا شیردال ها بدون بال تصور می شدند، اما در نشان های خانوادگی که از قرن یازدهم در اروپا رایج شدند، پاهای پیشین شیردال ها شبیه پای عقاب به نظر می رسید و در برخی شیردال ها بال هایی آشکار پیدا کردند.


گریفین ها طبقه افسانه ها موجوداتی وفادار بودند و حتی اگر جفتشان می مرد، پس از او به سراغ جفتگیری نمی رفتند. می گویند نگاه منفی کلیسا با ازدواج مجدد به افتخار این افسانه مربوط به شیردال ها بوده است، زیرا کلیسا شیردال را که موجودی زمینی و آسمانی بود، نماد عیس مسیح ( ع) می پنداشت. اما به هر حال افسانه ها همیشه با هم سازگار نیستند. می گویند گاهی اوقات شیردال ها با اسب ها جفت می شدند و از نسل آنها جانوری به نام اسپدال ( Hippogriff ) متولد می شد. طبق افسانه های اروپایی پنجه شیردال شفا بخش بوده و پر شیردال می توانست چشمان نابینا را بینایی بخشد، اما انچه در عطاری های اروپایی به عنوان پنجه شیردال فروخته میشد چیزی نبود جز شاخ بزکوهی .


اما منشا همه این افسانه ها کجاست؟ بر خلاف هر جانور دیگری که مورد بحث قرار گرفته، هیچ موجود مشابهی در میان جانوران خاورمیانه، مصر یا یونان وجود ندارد که بگوییم شیردال نسخه تخیلی شده چنین موجودی است. تا اینکه خانم ادریان مه یر، مردم شناس و متخصص تاریخ علم دانشگاه استنفورد که هم در زمینه افسانه ها و هم درباره تاریخ اکتشافات دیرینه شناسی تحقیقات زیادی انجام داده نظر جالبی ابراز کرد. طبق نظر خانم مه یر، شیردال تصویر بود که تاجران عصر باستان که در جاده ابریشم سفر می کردند در کوهستان های آلتایی  فراوان به چشمانشان می خورد، اسکلت های سنگواره شده دایناسوری متوسط به نام Protoceratops که هنوز هم در این مناطق به وفور پیدا می شود! این اسکلت به خاطر شکل خاص منقار این حیوان، چهار پا بودنش و پس سر برآمده و یقه مانندش برای مردم آن زمان چیزی جز بقایای جانوران ناشناخته و جادویی معنی نمی داد. تعجبی ندارد که نخستین شیردال در آسیای میانه دیده نشدند، زیرا سرزمینی که سنگواره هایProtoceratops  در آن پیدا شد، مهد هیچ تمدن یکجا نشینی نبود ولی محل عبور کاروان های بسیاری بود که در دوران باستان به این مناطق سفر می کردند.



نمی دونم این دقیقا ربطی داره یا نه اما در ضرب المثل های فارسی ما داستان با عنوان کلاهت را قاضی کن داریم در هری پاتر یک فصل هفتم نیز عنوانی با عنوان کلاه قاضی وارد داستان می شود این شباهت ظاهری و عملکرد کلاه با توجه به جادو قابل توجه است.

ضرب المثل کلاهت را قاضی کن چگونه وارد گنجینه ضرب المثل ها شده است . داستان زیر را بخوانید .

ضرب المثل ها

بی گناهی را به جرم این که هزار سکه از مرد مسافری گرفته و پس نداده بود به محکمه فرا خواندند و به او گفتند: دو روز دیگر باید به قاضی در این باره توضیح دهی. مرد بی گناه با دنیایی ترس به خانه رفت، همسر او که وی را چنین آشفته دید سبب را پرسید. مرد گفت: قاضی شهر می خواهد مرا به جرم گناهی که نکرده ام مجازات کند و جریان هزار سکه را به زنش گفت و ادامه داد: من تاکنون به محکمه نرفته ام، می دانم که آن جا زبانم بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش گفت: خدا بزرگ است، این هم راهی دارد، همین الان به اتاق برو و در را به روی خود ببند و با کلاهت حرف بزن یعنی این که کلاهت را قاضی کن. خیال کن که در محکمه هستی و آن کلاه هم قاضی شهر است هرچه می خواهی به قاضی بگویی به آن کلاه بگو. آن قدر با کلاهت حرف بزن تا زبانت باز شود.

مرد پیشنهاد زنش را پذیرفت و داخل اتاق رفت و در را به روی خود بست، آن گاه کلاه خود را برداشت و بالای اتاق گذاشت. بعد با احترام مقابل کلاه ایستاد و گفت: جناب قاضی من این مرد را نمی شناسم اگر او مرا می شناسد بگوید پدر من کیست؟ من اهل کجا هستم؟ اگر پول به من داده کی داده و کجا داده و برای چه داده؟ آیا سندی دارد یا نه؟ مرد چندین بار با کلاهش حرف زد تا زبانش روان شد و دو روز بعد نزد قاضی رفت و آن چه به کلاهش گفته بود را بازگو کرد. قاضی رو به شاکی کرد و پرسید: تو چه می گویی؟ شاکی ناچار اقرار کرد که حق با آن مرد است و او را اشتباه گرفته است و قاضی هم آن مرد را مرخص کرد. حالا هم وقتی به کسی بخواهند بگویند که در حق دیگران انصاف داشته باش این ضرب المثل حکایت حال او می شود. برگرفته از قصه ما مثل شد – میرکیانی


موارد خاص دیگر اقتباسات زیاد از موارد مستقیم جاسوس بازی های جاری در بین کشورهای غربی در داستان است یکی جادوی گوش در استراق سمع از اتاق محفل یکی دیگر بحث دشواژه بود که در زمان انتشار کتاب مورد بحث عمومی بود و شامل کلماتی مثل خدا و بمب می شد و امروزه نیز ادامه دارد و در کتاب کلمه لرد ولدمورت است و یک مورد دیگر خانم رییس گروه گریفنذور است که می تواند شبیه گربه شود و خانه ی دورسلی ها را زیر نظر گرفته بود.دقیقا در جنگ سرد داستان گربه چند میلیون دلاری جاسوس مشهور است.در زندگی شخصی خانم رولینگ نیز که البته خواهشا خودتان تحقیق نکنید پوشش تقریبا همیشه سینه باز این فرد است و حتی در مقابل تمایل افراد برای لمس سینه ممانعتی نمی کند و الگوهای شانتاژی را نیز دارد و بحث حمایت از همجنس بازی نیز به طور علنی در کارنامه این شخص وجود دارد.تاکید می شود شانتاژ فقط در یک آیین وجود رسمی دارد و مربوط به جشن پوربم در بین یهودیان-منظور صیهونیستها-است که امروزه برای سران جنبش های مقاومت به کار رفته است.البته اصل تاریخی داستان زیر سوال است اما نفس وجود داستان در یهود یکی از عوامل فساد برانگیز می باشد

در مورد عدد هفت به کار رفته در مجموعه هری پاتر مواردی وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم که قابل بحث است

در هاگوارتس هفت سال تحصیلی وجود دارد. 


تولد هری در جولای هفتمین ماه سال میلادی است. 


ویزلی‌ها هفت فرزند دارند. 


در کوییدیچ هفت بازیکن وجود دارند. 


شماره های سکوی 9و 3/4 رو به هم اضافه کنیم 9+4+3=16و شانزده یعنی 1+6=هفت. 


در هاگوارتس 142ردیف پله وجود دارد که مجموع آنها هفت می‌شود 1+4+2=7. 


برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع شده. 


گریفیندور قبل از آمدن هری هفت سال بود که در کوییدیچ پیروز نشده بودند. 


نیکلاس فلامل و همسرش هفت سال با هم اختلاف سنی دارند. 


در کتاب اول هفت مرحله برای رسیدن به سنگ جادو بود. 


یکی از مراحل رسیدن به سنگ جادو در کتاب اول که هری و هرمایونی آن را حل کردند شامل هفت بطری به اشکال مختلف و یک چیستان بود. 


دانش‌آموزان در هاگوارتس باید تمام هفت کتاب لاکهارت را می‌خریدند. 


هفت راه مخفی برای بیرون رفتن از هاگوارتس در نقشه غارتگر وجود دارد. 


دفتر فلیت ویک در طبقه هفتم واقع شده. 


در کوییدیچ هفتصد نوع خطا وجود دارد. 


شماره هری پاتر در کوییدیچ در فیلم سوم هفت بود. 


مسابقه سه جادوگر هفتصد سال قبل از اجرای آن در جام آتش پایه گذاری شده. 


 صندوق مودی هفت قفل دارد. 


در نسخه امریکایی کتاب 3 وقتی هاگرید به هرماینی درباره دادگاه باک بیک می‌نویسد هفت قطره اشک روی نامه دیده می‌شود. 


در کتاب 5 فرانک برایس گفت نزدیک هفتاد و هفتمین سال تولدش است.


بعد از رسیدن هری و دیگوری‌ها و ویزلی‌ها به پورت کی‌ صدایی گفت "seven past five from stoats head hill" 


در دادگاه هری در کتاب 5 دامبلدور برای تبرئه هری به بند هفتم قانون «استفاده از جادو قبل از رسیدن به بلوغ قانونی" اشاره کرد. 


اتاق احتیاجات در طبقه هفتم قرار دارد. 


لیلی و جیمز در هفتمین سال تحصیل با هم قرار می‌گذاشتند و بیرون می‌رفتند. 


پیشگویی در ردیف نود و هفت در وزارت‌خانه قرار داشت. 


در محفل ققنوس وقتی هری از پله‌ها افتاد هفت نفر به کمک او آمدند: نویل، سیریوس، لوپین، مودی، تانکس، کیگزلی و دامبلدور 


در وزارت‌خانه هری و دوستانش با هفت در روبرو شدند. 


در کتاب سوم وقتی اسنیپ به جای لوپین برای مدتی به کلاس آمد گفت: صفحه 394 را بیاورید. 394=3+9+4=16 16=1+6=هفت. 


فقط هفت فرد در فهرست کسانی که می‌توانند تغییر شکل دهند در اداره «استفاده نابجا از جادو» ثبت شده‌اند. 


کتاب 5 در روز 16 جولای 2005 انتشار یافت مجموع هر کدام از روز و ماه و سال هفت می‌شود 2005=2+5=هفت جولای =هفتمین ماه سال میلادی 16=1+6=هفت. 


در اطلاعیه وزارتخانه هفت راه برای جلوگیری از جادوی سیاه آمده است. 


هری و رون هر کدام هفت o.w.l گرفتند 


کتاب 6: هری پاتر در کنار پنجره اتاقش ایستاده و منتظر دامبلدور بود در حالی که ساعت هفت بود. 


مادر بلیز زابینی هفت بار ازدواج کرده و طلاق گرفته. 


در کتاب 6 هری از کتاب شاهزاده نیمه خالص این دستور العمل را می‌گیرد: "به هر هفت دور در جهت خلاف عقربه‌های ساعت یک دور در جهت عقربه های ساعت هم زده شود". 


اسلاگهورن برای دومین بار از معجون شانس در سن چهل و هفتسالگی استفاده کرده است. 


در کتاب 6 وقتی هری پنهان شده بود پرفسور ترلانی گفت هفت پیک. یک اتفاق نا گوار. 


دفتر دامبلدور در طبقه هفتم قرار گرفته است. 


تمرین کوییدیچ در ساعت هفت بعد از ظهر برگزار می‌شد. 


ولدمورت معتقد است که با قدرت‌ترین عدد جادویی، عدد هفت است. 


کتاب اخر شامل دو کلمه deathly hallows که هر کدام هفت حرف دارند. 


  کتاب هفت در تاریخ  هفت/هفت/دو هزار و هفت منتشرشد


یک مورد دیگر هم وجود دارد بحث وجود حقیقی یک سرباز کشته شده ی متفقین در جنگ جهانی دوم در انگلیس است که بعدا این هم نامی برملا می شود که داستان کمی شبیه قضیه سنگر ناپلیون و همچنین کتاب معروف انجیل لوسیفر نکارش شده در یک هفته می باشد که کمی ماجرا را داغ تر می کند.با توجه به قراین موجود باید در مورد عرفان کابالا که عرفان مخصوص یهود است بحث شناختی صورت بگیرد.

نمی دانم تا بحال چقدر دقت کرده اید اما در بحث دشمن ما دزدی زیاد داریم مثلا آرم پرچم رژیم غاصب صهیونیستی یک نشان کاملا دینی و اسلامی است و اتفاقا به تعداد زیاد حتی برروی مهر نماز با مرکزیت الله در وسط آن استفاده می شود یا قبلا بر روی حرم امام رضا (ع) در طرح قدیم پارچه روی تابوت بوده است-در موزه رضوی موجود است- یا مثلا در بحث عدد نوزده به صراحت این عدد رازآلود مقدس مومنین است اما امروز یکی غصبی صهیونیستها و دیگری استعمالی بهاییان شده منظور اینجاست که هویت داخلی و اصالت ندارند شیطان اصالت ندارد و اساسشان تبدیل نعمت الله بوده است که قرآن به صراحت اشاره می کند در آخرین فصل هری پاتر هفت آخرین سکانس نوزده سال بعد است.


.در رابطه با بحث کتاب لو رفته اول شاید بتوان با اغماض اینکه ما نژاد شناسی در داستان نداشتیم و در مورد رنگ مو  و موارد دیگر چندبار تابو شکسته شد و بحث رویکرد مبارزه با نژادپرستی حداقل ظاهری بوده خیلی هم پایان دوم بد نیست اما علتهای متفاوت این دو قابل بحث است اگر بحث نژادپرستی به نژاد شناسی را در نظر بگیریم و مدل دوقطبی آلمانی -مالفوی-انگلیسی-ویزلی-که هردو خون خالص آمده را نادیده بگیریم و اصل را بر نژادشناسی ببینیم که در دنیای واقعی انگلیس خیلی بیشتر از آلمان نازی ثابت کرد نژادپرست می باشد اما فرضا با توجه به استقلال نسبی داستان و تمییز کلی و ایجاد روندعقلانی و داستانی و رویکرد فرهنگی و مراقبت از به دام فرهنگ غلط نیلفتادن و اینکه حقیقت اصلی دنیای انگلیس ظاهر خوب و خوش داستان نیست و بحث طغیان سلطنت هم باید مطرح شود در بحث فیلم هری ثاتر یک صحنه حذف شده وجود دارد که جایگزین شد و آن صحنه پیوستن مالفوی به گروه به اصطلاح مقاومت بود البته این نکته هم باید لحاظ شود با توجه به روند داستان و بحث ارباب تاریکی همین بحث عدم خیانت اسنیپ به دامبلدور و نجات جان هری توسط خاندان مالفوی و عدم حمایت آتها از ارباب تاریکی قابل ستایش است.  البته به نوعی جای این مورد هم از نظر توصیه ای خالی است که بخش روح ولدمورت در هری حداقل می توانست به عنوان نفس اماره مطرح شود یا به جز قدرت دادن باید بر تصمیمات کلان و اصلی یا حتی موارد جزیی تاثیر می گذاشت یا یک مورد دیگر این است که از اول تا آخر داستان خواهان ایجاد یک دو قطبی مخالف هم است اما گروه های مرگ خوار حتی با گروهای مقاومت مطرحه در داستان خیلی متفاوت نیستند چون یکسری تابوهای اساسی هیچگاه شکسته نمی شود و حتی شاید بیشتر تفاوت تاکتیکی را مطرح می کند و حتی دوره های تاریکی طبیعی می نماید و یا اینکه توهم تندرو کندور را ایجاد می کند که کاملا غلط است مثلا در بعضی فیلمهای دراکولایی می بینیم دروکولای خوب دراکولایی است که در موقع خوردن خون طرف را نمی کشد یا قبلش اجازه می گیرد اما دراکولای بد اینطور نیست یعنی تجاوز خوب و بد داریم.اما البته در اصول کلی در داستان هری ثاتر خیلی اینطور نیست اما بزرگترین دشمن خود هری می باشد و انتظار اصلی شکستن کامل قدرت لرد ولدمورت به معنی حقیقی در آخر داستان هری پاتر بود شاید به نوعی در بخش دوم هری پاتر هفت هدف اصلی نویسنده سینمایی کردن داستان بود کمااینکه داستان هشتم که البته جزو داستان اصلی شاید محسوب نشود و شاید هم بتوان حسابش کرد فقط به عنوان نمایشنامه و این خط مشی نوشته شد.دقت شود الگوی اصلی گروه بندی به خود رژیم غاصب صهیونیستی برمی گردد که هدفش هم فقط به عنوان طبقه بندی کشوری است و انجام می شود  یعنی الگوی فکری حزب بندی یا استعداد یابی در دنیای واقعی مطرح نشده است.یک گذری هم اگر به موارد دیگر بزنیم مثل فیلم ناهمتایی مثال دیگری بر این موضوع است البته در قرآن هم بحث دوازده شاخه بودن بنی اسراییل و اینکه آبشان توی یک جوب از اول هم نمی رفت و دقیقا مثال قرآن همین بحث قضیه چشمه ی آب است از اول هم بود و اتفاقا بحث دوازده فرقه بیشتر نیست بلکه بیشتر حرف چهار گروه بود که در داستان حضرت یوسف خود یوسف بنیامین لاوی و یهودا در داستان وارد شده اند و ادامه بازی در تاریخ نیز بین خاندان یهودا و خاندان یوسف است و آرزوی یهودا بود که بنی اسراییل را یهودی بخوانند جالب اینجاست که شخصیت اسلیزیترین بیشتر از نازی بودن گرایش یهودایی بودن را یدک می کشد و به اسراییل نیز شبیه تر است.باید جزیی تر بحث شود خیلی خیلی جزیی تر تا ببینیم آیا هدف کتاب شستن گناه اسراییل و پاک کردن این کشور است چون قراین دیگر را هم باید حساب کنیم.برای فهم بیشتر داستان بنی اسراییل در قرآن و سه شخصیت اصلی یعنی پیامبران الهی موسی یوسف و سلیمان را در قرآن و کتب قصص انبیا بدون اسراییلیات بخوانید. همانطور که در رابطه با خط سیر ایمان و خط سیر اسم اعظم در داستانهای بنی اسراییل جداگانه صحبت کردیم خط سیر یهودا و سامری و ابلیس هم باید بحث شود در رابطه با این گروه بندی ها نمی دانم آیا باید در این مقاله می إوردم یا در بخش یهود اما قضیه یهودا و پیروان و خاندانش در رابطه با یوسف و نوادگان و پیروانش بی شباهت به رابطه بنی امیه و بنی هاشم نیست با این تفاوت که علی کینه ی خیبر و بدر و احد و جنگهای دیگر را نیز به دوش می کشد اما یوسف فقط خوب بودنش مایه ی ذردسرش شد. در ضمن سبک قانون ژن در فیلم مارول ددپول کامل می شود یعنی فرد دانشمند دنبال روش شناساسی و علمی کردن به قول خودشان ژن برتری جهش یک شنکنجه گر است که افراد را برده می کند در ضمن از اصل زیبایی چهره هم خبری نیست دقت شود بین شکنجه و ریاضت فاصله است و بین ریاضت و روزه داری فاصله ای ده برابر بیشتر در ضمن الگوی علمی دقیقا این شکلی و مزدوری نیست.بگذریم. در ضمن شبیه ترین ساختار در اروپا به وزارت سحر جادو نامش وازرت امور جن گیری در واتیکان است واتیکان اولین جبهه ی مخالف کتابهای هری پاتر نیز بود البته با وجود تفاوت کاملا إشکار و رویکرد کاملا متحجرانه در عربستان سعودی و با نام حقیقی حجاز در پلیس عربستان نیز ارگان مبارزه با ابزار سحر وجود دارد و از مردم گزارشات را دریافت می کند البته بیشتر فقط دنبال عروسک اند تا چیز دیگه ای چون عروسک وسیله شرک هم هست البته استفاده داعش ساخته ی عربستان در بمب گذاری عروسک ها و توزیعشان در مراسم اربعین حسینی جلوه ای دیگر از سنجش وجدان این گونه انسانهاست, بحث شناخت خود جادو و یا رویکردهای شناساگرمآبانه باید وجود داشته باشد.در ضمن درست است که درونمایه های توحید و یهود را داریم اما اصول داستانها بر مبنای داستانهای علوم غریبه و به طور عجیبی به دلیل استفاده به هدف کارکرد بهتر یا حتی سواستفاده از داستانهای خاص-حجم گلچینی از این داستانها و بدون اسراییلیات و با سند معتبر در کتاب قصص قرآن به قلم روان محمد محمدی اشتهاردی موجود است-باعث شده در صورت استفاده و داشتن رویکرد علمی دین با فقه پویا و برحق بودن اسلام بتوان استفاده صحیح نمود البته با شرط حقیقت دانستن داستانهای قرآن که بر حق است و اساطیر الاولین نیست.این گونه حقیقت دستیابی به نعمت الله ایمان و اسم اعظم فراهم است برای مابقی شرایط کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و اسم اذکار شیخ بهایی و امام محمد غزالی عصای موسی را به ما می شناساند.امیدوارم این بی پروا سخن گفتنها موجبات هدایت انسانها باشد وگرنه سواستفاده ها و دشمنی و کینه با اسلام از هزاران سال پیش و با کینه یهودایی ادامه دارد و بعد از کندن درب خیبر آماج حملات امام علی(ع) و محببین آنهایند




در آخر حدیثی جالب پیدا کردم که نه تنها قشر اخباری و روشنفکر مآب را جواب می دهد بلکه پاسخی نیز برای پیروان شیطان و شیطانیان نیز هست

نقل از امام علی(ع):بارالها قطعا می دانم که ماده ی علوم اهل بیت از بین نمی رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۰
دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ

سیاسی ترین

بیدارسیاسی ترین، زیبا ترین و کوتاه ترین حدیث سیاسی:


أمیرالمؤمنین علیه السلام 


کسی که

موقع

یاری 

رهبرش 

در خواب باشد ، 

زیر لگد

دشمن 

بیدار 

می شود.


غررالحکم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۴۵

 

رفع ابهاماتی در مورد درگیری اسلام با سلطنت هخامنشیان

بعضی می گویند که ایران که در آن زمان موحد بوده و ایرانیان نیز در سطح عالی رشد و ترقی بوده اند پس درگیری اسلام با ایرانیان به زور بوده و نباید سرزمین کوروش یا همان ذوالقرنین مورد حمله قرار می گرفت جوابهای منطقی وجود دارد اولا اینکه حملات در زمان خلافت عمر(رضی الله عنه) صورت گرفته و شکی نیست که قوانین جنگ اسلام در خیلی از بخشها رعایت نشده که البته نمی توان گفت به خاطر شخص ایشان بوده است دوما ایران بعد از گذشت 200 سال از اموی بودن خویش بازگشت و خیلی به آرامی به تشیع روی آوردن شروع تندتری گرفت دقت کنید این دویست سال یا دو قرن تقریر زبان فارسی یعنی حتی حرف زدن آن نیز ممنوع بوده است در ضمن پس از دویست سال تا قرنها نه فقط مذهب تشییع بلکه اهل تسنن نیز به آزادی های مذهبی خود رسیدند و همین موضوع تکثر مذاهب و فرقه ها تا قرنهای طولانی و همچنین تعدد کویش ها و لهجه ها و حتی ورود زبانهای دیگر بیانگر این رشد در  ایران است در ضمن با استناد به تاریخ هم شش نویسنده صحاح سته و هم چهار نویسنده کتب اصلی شیعه ایرانی انذ دقت شود در طول تاریخ شیعه اصل شیعه ای است که خط امامت و ولایت را تا انتها و تا حضور موعود غایب از انظار پیش گرفته و به فقه پویا و عقلانیت سرمنشا گرفته از دین معقتد است خود را یافته است در ضمن در بین تمام زبانها زبان فارسی رمز هویت ملی ایرانیان است.در مورد اینکه کدامین مذهب حق است بحث اصل حقیقت و بحث امانت و بحث شناخت خاندان مطهر اهل بیت وجود دارد که در مقاله ای جدا به آن پرداخته شده است.

 در مورد حکومت روم هم همین بس که اسلام به آنجا نیز روی برد و عامل جنگهای صلیبی نیز شدند در قضیه مباهله نیز آنها فقط کوتاه آمدند و به همین خاطر نظام برده داری و فاسد خودشان بود که نتوانستند اسلام را قبول کنند یادمان باشد امام علی با نظام برده داری مخالف بود و شهربانو با اختیار خویش و به دلیل انسانیت دیده شده در امام حسین در جنگها ایشان را خود انتخاب کردند همسران امامان نیز  خیلی شان کنیز بودند اما کدامین امام برده داری کرده بلکه به هر بهانه ای برده ها را نیز آزاد کردند پس از قضیه شکست حضرت عایشه در جمل امکان منسوخ شدن برده داری وجود داشت اما دست بقیه خلفا درد نکند که متعه را نیز به تبع حکم یکی از خلفای اولیه حرام کردند این جریانات برده داری عملا امروزه منسوخ شده اما از نظر پاسخگویی در اسلام غیر ولایی و اسلام بدون پذیرش عقل که عملا اسلام هم نیست چه در بعضی از شیعه و چه در بعضی از اهل تنسن  هنوز وجود دارد و به نوع انحرافی و افراطی گری در سلفی گری و در بدترین وضع فساد فکری در داعش بروز نموده است اما در فقه پویای شیعه قوانین آزاد کردن شصت برده و قوانین دیگر حقوق بردگان عملا در بلاد زیرمجموعه برده داری را منسوخ کرد برمیگردیم به ایران نکته ایران در زمان کوروش نیست بلکه وارثان وی است اگر بپذیریم کوروش ذوالقرنین است طبق قوانین الهی درست است که پیامبر نبود اما مثل طالوت و داوود حکم حکومتی الهی داشت اما این حکم در مورد جانشینان صادق نیست نکته اینکه ذوالقرنین بودن کوروش نیز اثبات صد در صد ندارد و اطلاعات کامل از زندگی و روش و سبک این فرد به طور دقیق وجود ندارد اگر هم زرتشت را به عنوان پیامبر زمینی فرض کنیم اشکال طبقاتی شدن ایران در دوران بعد برعهده ی موبدان بوده است اینها در طبقه دوم حکمت همراه با نظامیان قرار داشتند این نطام برده داری سنگین ترین حالت ممکن است که دقیقا با همین سبک در غرب در حال پیشروی است مشکل آیین زرتشت نیز در سنویت نیست بلکه در ابهام آتش است بدین معنی که نور الهی با واسطه است این مشکل فهم این موضوع در بین اهل طریقت و حتی شریعت هم رسوخ دارد و خود را در مبانی وحدت و کثرت بروز می دهد آیه قرآن جواب را داده که نور خداوند مثل نور منعکس شده از شیشه ی کاملا شفاف چراغدانی است که آتش آن از زیتونی است که نه شرقی و نه غربی است که مورد آخر با مبانی فلسفی اصل عدم معنی یافتن چپ و راست یا به طور نظری بحث طرف و وسط بوعلی معنی می یابد طبق این اصل صفات خدا از ذات خداوند جدا نیست اما نور الهی در مورد عین فقر بودن مخلوقات بدین معنی است که بین خود خدا و جهان حجابی خواهد بود مثل حجاب بین خدا و پامبر در معراج یا ارتباط موسی با خدا در وادی ایمن نکته اینکه آتش وادی ایمن نیز مصداق کاملی از همین بحث آتش است البته بعضی بحث احترام به آتش را مطرح می کنند مثل ارزش برق در زندگی امروزی که این نیز قابل تامل است و می توان در مورد آن بحث کرد بحث بعدی در مورد نماد فروهر است از معنی های مختلف این نماد می گذریم اما بحث حلقه در دست که نماد نوعی شکست ناپذیری ارتباط است بحث حلقه ازدواج بین زن و شوهر نیز از این آیین گرفته شده اما بحث اصلی این حلقه در موکل گیری است البته این بیشتر در جنبه تسخیر نیز موجود است اگر فرد به طغیان گرفتار شود که در مورد شاهان آن زمان اتفاق افتاد که این موضوع امکان طغیان بشر تسخیر کننده اجنه در سوره جن نیز آمده است بحث حلقه و عصا در مورد سلیمان و موسی به طور کامل شرح داده شده و به نظر باید به این موضوع با دید علمی و در نظر گرفتن علم الهیات و علم اسما(مثال آصف و قبول مقام آدم در نظر فرشتگان)ورود کرد اهداف آمریکا و انگلیس با انتشار کتابهای فانتزی تخیلی بدون محوریت توحید و سپس توهین به تک تک پیامبران الهی دقیقا میل به جادوگر کردن افراد است نه اینکه آنها پیامبران را الگو قراردهند تا بتوانند آنها در حیطه بردگی خود بگیرند رصد شبکه های اجتماعی نیز امروز نکات زیادی را نشان می دهد با توجه به اینکه معمولا هدف عضویت در این گروه ها بیشتر فقط به منظور تفریح و شادی است روشهای طنز آمیز و یا روشهای محرک شور اجتماعی بازده بالایی دارد و نکته دیگر مجازی بودن افراد و عدم توان شناخت نگارنده های اولیه و یا حتی گاها متن اولیه نگارش است ویژگی کپی پیست سرعت انتقال داده را بالا می برد و وجود گروه ها نیز به سادگی گلچینی از افراد و گزینه های هدف را پیش رو می گذارند که این ویژگی شبکه های اجتماعی را به یک ابزار  دولبه تبدیل کرده که هم می توان به خوبی از آن استفاده کرد و یا هم در صورت قصور و غفلت خطرات زیادی برای فرهنگ جامعه ایجاد می کنند  بحث توهین به اقوام که از قبل توسط رضاخان و انگلیس اجرا می شد تا آنها کم ارزش شوند اما امروزه دلایل نامگذاریهای آنها مشخص شده است بحث جدیدتر توهین به پیامبران الهی و تمسخر آنها و یا کلید واژه های مثل غضنفر و اهانت به مراجع و پایین نشان دادن و ناآگاه نمایاندن مقام روحانیت است و به طور دروغین و بدون استدلال گفتن و چسباندن تمام ویژگی های محض مثبت به تاریخ گذشته قبل از اسلام که اسناد زیادی هم در دست نیست در مورد مثلا پیامبر الهی موسی هدف کاملا مشخص است که بخواهند درک الهی و ارزش شناخت توحیدی را از کارهای موسی بگیرند و فقط اتفاقات افتاده شده را بر مبنای علوم غریبه صرف تبیین کنند سپس در مرحله ی بعد حتی اشتباه و ضعیف بخوانندش و از او جادوگر بسازند این روند در نسلی در حال رخداد است که هری پاتر را خوانده اند آنهم طی روند از کودکی تا جوانی و بروز عرفانهای نوظهور جدا و متضاد با دین نیز در حال افزایش است اینها همگی زنگ خطر است و نشان از برنامه های بلند مدت  این روند در ایران اسلامی با توجه به فشار تحریمهای اقتصادی و فسادهای عناصر خودباخته داخلی و وجود شبکه های متعدد ماهواره ای به طور اختصاصی برای ایران که بنیان خانواده را برهم می زنند  و عدم توان کافی شبکه های داخلی برای ایجاد خوراک فکری سالم و جذاب برای مخاطبین و عدم جذب نیروهای تحصیل کرده برای بازار کار و عدم تطبیق تحصیل و کار و عدم پیش بینی صحیح از طرف فرد مشاور و نظام آموزشی همگی دست به دست هم داده تا عملا سن ازدواج هر روز بالاتر برود و ازدواج سخت تر شود علت اصلی نیز همان بحث اقتصادی است که دلایل خاص خود را دارد و از حوصله مقاله خارج است اما هدف این است که بگوییم جوان ایرانی سالم و صحیح از نظر فکری است و فقط گرفتار چندی از مشکلات شده است آنهم نه همه که این مشکلات نیز ناشی از دشمنی دشمنان است

نکته دیگر در مورد پادشاهان در مورد عصر صفوی است که چند نکته قابل تامل است اینکه بیشتر بحث در مورد خشونت صفویه دروغ محض است و حکومت عثمانی عامل آن بود تا تشییع را بد جلوه دهد البته بعضی از اشتباهات شاه عباس که شیخ بهایی نیز با آن مخالفت کردند مثل قضیه علم در عزاداری ها نیز امکان وجود دارند ولی عملا تا حد زیادی نگاه فقه پویای اسلامی با نگاه و درک حقایق دین و ایجاد ارتباط موثر و انسانی و نجات بخش و دوطرفه مثل قضیه نجات ارامنه از دست عثمانی ها و یادگیری علم اسلحه سازی از آنها و همچنین استقلال هرچه بیشتر در زمینه های علمی و همچنین عزاداری برای اهل بیت و شادی برای آنها در این عصر نهادینه شد نکته در مورد سرنگونی صفویه هم این است که افغان ها جزوی از حکومت ایران و استانی از آن بوده اند و شورش داخلی محسوب می شود نه دشمن بیگانه

یک اتهام دیگر نیز باید رفع شود اینکه می گویند اسلام را اگر ایرانیان نمی خواستند با حمله مغول نیز باید برمی گشتند اینکه حمله مغول به هدف آوردن دین جدید در ایران نبود حتی قتل میلیون ها انسان در قحطی جنگ جهانی منجر به تغییر دین نشد چون هدف هم این نبود و اینکه ایرانیان اسلام را به نرمی پذیرفتند و آنچه را نیز که صحیح بود گرفتند

جدا از مطالب ذکر شده در بالا در مورد کنیز و غلام مطالبی عنوان می شود اینکه فقه پویای شیعه در جهت حذف برده داری اقدام کرده است نکته دیگر این ابهام که امامان همسران کنیز داشتند جواب اینکه آنها پیشوا بوده اند مجبور بوده اند که رفتار های جامعه را به عنوان الگو مردم به آرامی تغییر دهند رفتار آنها با کنیزان یا غلامان مشهود است نکته بعدی اینکه ما در اسلام دفاع بحث ملی و اسلامی واجب است اماجهاد با دفاع کمی فرق دارد  نظام برده داری در جهاد تعریف می شود و کلمه برده با اسیر کمی فرق دارد یک اسیر در جنگ سه حالت پیش رو داشت تا آزاد شود شامل فدیه مبادله یا روشهای جایگزین مثل درس یاد دادن اما مورد چهارم برده شدن است که نه کشتن است و نه زندانی کردن و همگی بر اساس صلاحدید صورت می گیرد اما نکته اصلی غنیمت بودن برده است یعنی امکان اینکه برده اصلا در جنگ نبوده باشد هم هست بلکه در خانواده طرف مغلوب بوده باشد البته موارد خاص دیگر هم هست مثل همراه بودن همسر افراد در جنگها به دلیل واداشتن آنها به جنگ تا پیروزی و یا فریفتن جنسی طرف مقابل که در زمان جنگهای پیامبر در غزوات فقط خود پیامبر به عنوان فرمانده همسر خویش را همراه می برد و قضیه افک در قرآن که در آخر به صراحت بر پاکی حضرت عایشه دلالت دارد بیانگر همین موضوع است.نکته در این برهه زمانی اسلام برده گرفتن را فقط در شرایط جهاد صحیح دانسته و تمام موارد قبلی مثل قمار ربا قرض و شرط بندی و سایر موارد را به طور مستقیم در زمان پیامبر ایشان توانستند حذفش کنند. اما آنچه نظر اسلام است عدم زور و اجبار است امام علی در مورد شهربانو و حضرت عایشه خط بطلان بر روی برده داری می کشد اما خلفای بعدی رویه را تغییر دادند خط مشی ضد برده داری در مورد مادر آخرین امام که غایب هستند بار دیگر تکرار می شود در ضمن در قرآن به صراحت عدم در آیه حکم به عدم مجبور کردن کنیزان به زنا را داده است و این مبنای عدم امکان برده داری  به عنوان تجارت یا رسپی گری را می آورد و هدف اسلام در پناه آوردن بازماندگان از جنگ بوده است حتی اسلام حکم به اجبار مسلمان شدن بردگان یا کنیزان را ندارد و قوانین حکومتی قضایی در مورد آنها تخفیف دارد مثلا در مورد زنا در قرآن در صورت محرز شدن آن حدش نصف فرد آزاده یا در مورد دزدی در نهج البلاغه حد قطع دست آنها مجاز نیست اما در مورد آزاده جایز است در ضمن تمام احکام مربوط به همسران و کنیزان بر اساس امانت است نه چیز دیگر و عملا فرقی ندارد فقط میل احکام مشخص است مثل مورد حرمت شراب در قرآن در ضمن پیش بینی فتح ایران توسط پیامبر یک پیش بینی بود و حکومت ظلم باید برداشته می شد اما این تایید اعمال و حکومت خلفای اول تا سوم نبوده است در ضمن طبق تاریخ تا 200 سال ایران اموی بود اما در حال اسلام مورد نظر شیعه با آنچه در مکه و مدینه اجرا می شود فرق دارد و این دلیل حق طلبی ایرانیان است و جزو خدمات متقابل ایران و اسلام است پیشگویی خلفای جور به ترتیب اسم و کنیه و حتی روش حکومتی توسط امام علی انجام شد و این نشان از حقیقت مطلب است از تفاوتهای اساسی فقه جعفری امامی امروزی با اهل سنت در صیغه و کنیز و بحث دفاع مقدس و جهاد است نکته خاص دیگر در مورد شهربانو همسر امام حسین و نرگس مادر امام زمان است

دقت کنید اصلی ترین حکم مربوط به لغو برده داری که پایه ای ترین حکم در اسلام در این موضوع است در سوره ی نحل آمده یکی مکاتبه و دیگری عدم اجازه داشتن به مجبور کردن به زنا و حرام بودن این امر در آیات دیگر شرایط نگهداری از کنیز و غلام در خانه به صراحت آمده تا هیچگونه فسادی نیز در خانه رخ ندهد مثلا در زمان خلوت با همسر  کنیز و همچنین کودک نابالغ  نباید وارد این خلوت شوند در مقالات دیگر بحث مفصل تری خواهیم کرد

در ضمن نظر دیگری در مورد برده داری نیز وجود دارد در مورد علت قانونی بودن آن اینکه اولا این موضوع رسم بودن این موضوع در بین اعراب و رومیان و ایرانیان جای بحث دارد و اینکه در ایران وجود نداشته اشتباه است مثلا احکامی که حکم به اعدام در زرشت بوده علل الخصوص برای مرتد خیلی تعداد بالایی دارد اما شبهه می اندازند که نیست یا در متن خود کتیبه کوروش بحث به اعدام کودکان مهندسانی داده که خانه را مهندس ساخته و بر سر خانواده ای خراب شده این که قصاص حقیقی نیست یا موارد دیگری که قابل بحث است از موضوع دور نشویم اینکه قانونی کردن آن برای مبارزه با آن بوده است و اثباتش کردیم چون اگر هدف مبارزه با آن نبود در دین و قرآن از آن از به عنوان گردنه نام نمی بُرد و ثابت هم کردیم روح قوانین اسلام با برده داری و زیرمجموعه های آن مثل گروگانگیری و یا قطع اعضا و جوارح یکی نیست تنها راه حل مبارزه اساسی با آن و کنترل آن قانونی یا به اصطلاح دینی شرعی کردن آن است یادتان باشد اسلام از سرزمینی شروع شد که همسران پدران خویش را به عنوان ارث برمی داشتند چه برسد به شکست خورده های در جنگها.و این قانونی کردن به معنی اجازه دادن برای رشد آن یا به هدف رشد دادن آن نیست به قولی برای مبارزه باچیزی با آن خوب نجنگید بد دفاع کنید حداقل طبق کتاب و نظر و رفتار اهل بیت هیچ کدام با محدود کردن و برده کردن انسانهای آزاده موافق نبودند و از هر راهی برای آزاد کردن بردگان استفاده می کردند مثل کفاره روزه با در صورت بچه دارشدن آزاد محسوب شدنشان یا آزادب به دلیل جراحت حداقل اسلام بردگان را سرباز نکرد یا وسیله بازی گلادیاتورشان قرار نداد طبق بعضی روایات در تفسیر قمی جلد دو صفحه۲۲۴حتی امام علی این امر را بر شیعیان حرام کردند همین متفقین با زنان لهستانی که از خودشان بودند چه کردند مگر در تمام روسپی خانه های آسیا پخششان نکردند چون هزینه نگه داریشان را نداشتند یا ژاپن دویست هزار زن کره ای را در سربازخانه ها به روسپی گری نگرفت یا قضیه منشوری که بزرگترین آزمایشگاه بیولوژیک جهان با نمونه های طبیعی روی انسانهای اسیر رخ می داد یا همین آپارتاید تا چند سال پیش در قرن بیستم کجا رخ داد یا مگر هنوز بعد دویست سال برده داری سیاهان آمریکا تمام شد؟!؟!حداقل اینها را هم کمی بحث کنید بد نیست.

آیا ایران به وسیله مسلمانان فتح شد جواب بله است اما آیا به وسیله اسلام اتفاق افتاد جواب خیر است به نظر و مبنای دیگر و طبق اعتقاد شیعه آیا ایران باید فتح می شد و جنگ با ایران درست بود جواب این است که   امامین حسن و حسین توسط امام عصر به لشگر مسلمان فقط به عنوان نیروی ساده نه فرمانده ملحق شدند تا حد امکان از خرابی ها جلوگیری کنند اما اینکه آیا اقدام به زور درست بود آنهم تحت عنوان جهاد  یا آیا اعمال بعد فتح چگونه است جواب این است که امام عصر در این جنگها شرکت نکرد در ضمن پیامبر دقیقا قبل از وفات خواستار اعزام نیرو به مرزهای روم شدند سرنوشت آن لشگر چه شد؟مورد قرآنی دیگر در مورد بردگان امکان مکاتبه است که قانون مکاتبه نوع خود خری در نظام برده داری است که عملا برده داری را از هم می پاشاند حتی ازدواج دادن بردگان نیز مورد قرآن است سوره نحل قبلا هم قانون عدم حق مجبور به زنا نیز آمده بود اینگونه عملا برده به خدمتکار تبدیل می شود و قابلیت ارتقا دارد

نکته پاورقی ولی مهم اینکه برده داری نوین نیز با توجه به اصل سه چهره ی شیطان قابل انجام است و اساس آن قانون رییس و مریوس و بحث جنسی است که می تواند در مشاغل مختلف بروز کند در مورد صیغه هم اگر دو قانون اصلی جلوگیری از فساد یعنی خود خری و عدم اجبار از بین برود عین فساد است به ترجمه دیگر خانه عفاف حتی اگر فقط و فقط یک ریال توسط فردی به جز خود صیغه شونده به خاطر عمل زن دریافت شود عین مصداق برده داری است نکته اینکه ما هزینه کارت بهداشت یا مکان را می توانیم لحاظ کنیم اما شرعا حتی خود نیابتا صیغه خواندن نباید پول دریافت شود شاید شیرینی رسم بوده اما همان هم جای سوال دارد چون زیرمجموعه دین و هدایت است و نباید به عنوان منبع مادی لحاظ شود حکم دوم در این است که زن باید از بین افراد مختلف یکی را برگزیند نه برعکس که عملا خانه عفاف اینگونه نیست در ضمن این موارد نیز فقط برای قشر مفرح جامعه قابل دسترس است یک حکم دیگر نیز اینکه اگر ما موارد قرآنی همسر ابراهیم و و بچه دار شدنش در پیری و به دنیا آمدن عیسی را نشانگانی مکفی بر سوره طارق بدانیم دلیل حکم عدم نکاح برای ازدواج بعد از نزدیکی خود مقاربت است و دخول در نتیجه پوشش یا کاندوم یا حتی یایسگی و سن حتی بالای پنجاه سال نیز در اصل حکم تغییر نمی دهد و ملاک نیز در اصل همان فرزند حقیقی و طارق است و اتفاقا اصل نیز همان است نکته اینکه حتی تحقیقات روانشناسی در غرب نیز برده های جنسی که اغلب از بین مهاجران هستند این مورد را از لحاظ عاطفی اثبات کرده است شاید خیلی خوب نباشد ولی فیلم اکولایزر که به شدت جانب دارانه ساخته شده بر علیه روسیه و به شدت از آمریکاییها و جاسوس های آن قدرت امنیتی ساخته و کشورش را بهشتی دیگر توصیف کرده حتی برای مهاجرین ولی صداقت خوبی در نشان دادن نوع برده داری جدید به خرج داده است و علت اینکه اسلام با روش های دیگر برده داری را منسوخ کرد را نیز مشخص کرد-در فیلم از اول تا آخر فقط خشونت موج می زند البته قهرمان فیلم در اول پیشنهاد خریداری برده و آزاد کردنش را می دهد که قبول نمی شود-

در مورد اختلاف با اعراب نیز نمی دانم این حدیث چقدر صحیح است اما اینکه پیامبر فرمودند من از اعرابم ولی اعراب از من نیستند جواب تمام مسایل پیش آمده است البته این نکته به صراحت قابل ذکر است که اعراب و سایر نژادهای دیگر در ایرانمثل آذری های ایران به معنی واقعی کلمه با اعراب و آذریهای اطراف در همسایه از لحاظ فرهنگ کاملا متفاوت اند حتی بعد از جنگ تحمیلی ملت عراق در حوادثی مثل اربعین حسینی ثابت کردند که حقیقتا برادران ایمانی ما هستند و نباید فشار صدام و اشتباه قومی گرایی آنها را به حساب دین گذاشت در ضمن دقت کنید حدیث پیامبر در مورد اعراب جاهلی زمان خویش است که فرهنگشان هنوز تغییری نکرده است نه نژاد عرب به صرف عرب بودن منظور همان اعرابی اند که سر نوه پیامبر را به نام دین سر نیزه کردند در قرآن نیز یکبار به فردی که تسلیم پیامبر شد ولی ایمان نیاورد بود اما گفت ایمان آوردم با لفظ اعرابی اشاره کرده است دقت کنید اینجا ویژگی های اعراب از نظر نژاد نیست بلکه بحث بحث فرهنگهای اشتباه مطرح است وگرنه ابوذر و مالک هم عرب بودند و تمام امامان نیز عرب هستند و آنها که تبر بر این ریشه می زنند جز گروه تفرقه بیانداز حکومت کن نیستند اینها همان دسته ای هستند که به جای شهید خواندن شهدای حج واجب آنها را به نرفتن و خالی کردن فضای دین ترغیب می کنند اما اگر کسی از سفر تفریحی خودشان به کشورهای حامی تروریست آنهم با پولهای چندین برابر آنهم معمولا فقط برای گناه بپرسند ناراحت می شوند.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۱
يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ق.ظ

علم بهتر است یا ثروت؟

👏👏👏

شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "


 جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند .. 


مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:


- یا علی ! سؤالی دارم .

 علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.


 در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟

 امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !


 مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟


حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛

 زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.


 در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود: 

علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !


هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :


- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.


 نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد . 


حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.


 با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !


 کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد : یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


 امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.


همهمه‌ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز ! 


چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ 


نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد..


در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.


 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .


سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت ..


همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که … نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود .


نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به‌ رو چشم دوخت ..


مردم که فکر نمی‌ کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. 


هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم .


 کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۱۱