سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۳ ب.ظ

یلدای امام زمانی پیشاپیش مبارک

🔴🔴🔴 یادتونه پارسال از دوماه قبل از شب یلداتو شبکه های اجتماعی تبریک و شاد باش میومد ما ها هم بی توجه فوروارد میکردیم اما امسال هیچ خبری نیست نه پیشوازی نه تبریکی ..... میدونید چرا ؟؟؟؟؟


چون پارسال شب یلدا با رحلت پیامبر صلی الله و شهادت امام حسن علیه السلام مصادف شده بود ولی امسال شب یلدا با آغاز امامت امام زمان ارواحنا فداه یکی شده .... 


کمی تامل کنیم چه جور بازیچه ی  دست دشمن میشیم

پس 

یلدای امام زمانی رو به خودم و شما پیشاپیش تبریک می گم(heart)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۳
چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۰۳ ب.ظ

حرف حساب

اهمیت کتاب از دیدگاه مقام معظم رهبری(ره)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۷:۰۳
دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ

درد واقعی

ما از مردن نمی هراسیم...

میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند...

باید بمانیم تا آینده شهید نشود و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند...


عجب دردی!


شهید سید مهدی رجب بیگی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۴
شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ

پدر پسر سیم خاردار

واسه رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یه نفر داشتن تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشن ...

داوطلب زیاد بود

قرعه انداختند... افتاد بنام یه جوون...

همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد!

پیرمرد گفت: " چیکار دارید، بنامش افتاده دیگه! "...

بچه ها از پیرمرد بدشون اومد... دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون ... 

جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار،

بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون... همه رفتن الا پیرمرد...

گفتند: " بیا! "

گفت " نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش!


پیرمرد پدر اون جوون بود...


(نقل از گنجینه خاطرات جنگ)



__________________________

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ

بحث آتش


طبق بعضی نظرات-هم در اسلام هم در مسیحیت توسط روحانیون و نه حتما نقلی و در فیلمها و حوادث گذشته مشهود است- آتش برای مرگ جادوگر تنها راه حل است جادوگر علوم غریبه را در غیر راه شرعی و الهی و اگر برای تفرقه بین زن و شوهر به کارببندد توبه نکند و در صدد اصلاح برنیاید حکمش اعدام است در زمان زرتشتیان علوم غریبه به نوعی در حد اعلا بود اما نسبت به توحید سر خم نکردند و این تابع حکومت بود نه مردم به همین خاطر مردم از حکومت پشتیبانی نکردند و از مسلمانان و نه اسلام شکست خوردند آنها مسلمان شدند نه به زور شمشیر و اسلام حقیقی یعنی شیعه آوردند-البته بُعد زمانی و ترتیب مکانی روی آوردن به شیعه نیز مهم است- آنهم با تحقیق. نکته آتش مرد حق را نمی سوزاند و حتی برایش بهشت می شوند مسیر راه بهشت نیز از جهنم می گذرد اما مومنان نخواهند سوخت البته موارد انسان سوزی در قرآن هیچ کدام تصحیح عملکرد نشده و اثبات نفی و نهی اعدامات بی منطق و گناه آلود است موارد اصحاب اخدود و حضرت ابراهیم  نشان از همین موضوع است در شاهنامه نیز مورد سیاووش است ولی جدا از بحث اهمیت حفاظت از زبان پارسی و اهمیت حفظ فرهنگ نمی توان به هیچ وجه داستانهای شاهنامه را به عنوان قصصی برای رشد و تعالی معنوی استفاده کرد چون در برخی موارد اشتباهات و خطراتی وجود دارد که غیر قابل قیاس است و باعث می شود در مسیر سلوک به مشکل برخورد کنیم که باید در فهم داستان اصلاحاتی توسط فرد صورت پذیرد یکی همین داستان سیاوش است که نکات اشتباهش بعدا قابل بحث است و اگر توجه نشود در مراحلی فرد را از طی طریق باز می دارد و یا رشد او را کند می کند بگذریم منصور حلاج نیز قربانی همین اعتقاد ناصحیح در مورد عرفان شد و اعدام  شد و اعدام چند مرحله ای را گذرانید امروزه نیز داعش و دیگر متحجران در همین مسیر اشتباه گام برمی دارد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۴