سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفت» ثبت شده است

با سلام

مرام و معرفت در بخشندگی این است که وقتی قدرت و مکنت و صندلی دارید ببخشید و بهترین آن و ارزشمندی بخشش در این است که اگر درخواست نکرد و قبل از درخواست ببخشی نه تازه بعد از التماس یا خرد کردن شخصیت مقابل بخشش هم فقط منظورمان عفو یا بخشیدن مال نیست بلکه در معنای گسترده بخشیدن است  در ضمن یادمان نرود همانگونه که یاری کنی یاری می شوی این اصول در عفو کردن بخشیدن ریاست فرماندهی و مدیریت کاربرد دارد.یادمان باشد ما کار می کنیم برای خانواده نه اینکه خانواده برای کار در ضمن به نظر من این مشاغل هستند که لباس ما می شوند و فرد داخل آن باید ارزش گذار آن باشد یعنی سفره دار باشید نه نان بر. این را یادتان باشد خدا کس دیگری است اگر خدا بخشید کدخدا هیچکاره است چه برای خودتان چه دیگری و زیردستتان. این را بدانید که خشم بر زیر دست نشانه ای از پست فطرتی است و در بحث امانت یادتان باشد اگر دشمنتان به شما امانتی داد باز هم امانت دارد باشید اما این نکته را هم بدانید مرام گذاشتن برای کسی که مرام نمی داند ظلم است و این هم یک نکته است.در مورد مشاوره دادن هم اگر کسی از شما مشاوره خواست حتما درست ترین مشاوره که می تواند بدهید یعنی اگر خودتان بودید چه می کردید چون مشاوره اشتباه دادن روش شیطان است در ضمن نجات در راستگویی است و سعی کنید دروغ نگویید اگر مشکلی وجود دارد راستش را کامل نگویید یا حرفی نزنید اما دروغ نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۲ ، ۱۴:۱۱

خصوصیات عارفه بحقه در زیارات ائمه که اشاره شده است:؛

1.بداند او امام و الگو و جلودار است.یعنی مهمترین چیز زندگیمان امام باشد. 

2.اطاعت امام واجب است.یعنی هرچی امام فرمود حتی اگر عقلی نباشد باید عمل کرد. کارهایمان پسند امام باشد. 

3.بداند امام شهید است یعنی زنده و شاهد و ناظر است. امام زمان همیشه مارا میبیند 125 توبه

4.بداند امام غریب است. باعث میشود غربت زدایی کنیم با دین با آبرو با مال با هر چه داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۰

فصل 8

رعایت دستورات دینی

نماز،روزه،حج و زیارت و انفاق چهار ستون اصلی عبادت هر مسلمانی است و این دستورات در همه ادیان به اشکال خاص خود تاکید شده است.اما چرا اسلام خاتم ادیان است؟خاتم به معنای آخرین و پایان دهنده راه که صراط مستقیم و کوتاه ترین مسیر است و معنای دیگر آن،خاتم به معنای نگین و گوهر انگشتری می باشد.

خاتم ادیان

حلقه معرفت:همه پیامبران در همه اعصار و قرون از ابتدا تا انتها در مسیر دانایی،یک حلقه را تشکیل می دهند و نگین این حلقه که تابناکترین و خالص ترین وجه خلقت در این حلقه است خاتم(نگین و پایان دهنده دهنده)محمد مصطفی(ص) حبیب خداوند است که زیبا ترین و با شکوه ترین نامهای الهی را بر رهروان حقیقت معرفی و راه رسیدن به آرمانهای الهی را با کوتاه ترین مسیر هموار نموده است.درود خدا و فرشتگانش بر چنین روح عظیم و اولاد مطهر و اصحاب و انصار و امتش باد.

صراط مستقیم،راه کسانی است که خداوند به آنها نعمتی عطا کرده که مغضوبین و گمراهان از ادراک آن عاجزند.

ستون برپایی دین و رمز تقرب به خداوند

نماز همانند آب است که با شستشو در این چشمه سار نورانی،می توان غبار آلودگی های روزمره دنیای مادی و رخوت و سستی را از زوایای مختلف تن و جان زدود.نماز،تعظیم و تکریم و احترام به الله و انرژی کیهانی و اتحاد با شعور کیهانی است.

یکی از مهمترین افعال در نماز،سجده است.در سجده پیشانی بر مهر قرار می گیرد،با توجه به اینکه کف دستها و زانوها و شست پاها کاملا بر زمین قرار گرفته و در این حالت قفل مانده و امکان خروج هیچ نوع انرژی از پایین بدن نیست(خروج انرژی از بدن باطل کننده وضو و نماز است) ،در اثر قرار گرفتن پیشانی بر مهر،فشاری به نواحی داخلی آن وارد شده و با سرازیر شدن انرژی از کانالهای پایین بدن به سمت سر،بخش عمده آن به سوی پیشانی متمرکز می شود و از همان مسیرِ جای مهر،به فضای بین دو چشم منتقل می شود.

اگر دقت و تحقیق کنید می بینید.رشته های عصب بینایی هر چشم مشخص شده است.نیمی از رشته های اعصاب چشم به نیمکره مقابل خود و نیمی دیگر به نیمکره مخالف می رسند.محل خاصی وجود دارد که از روی هم یا اخل هم عبور می کنند.

با فشار بر روی این نقاط مدار خاصی برقرار می گردد و انرژی زیادی به محل پیوندگاه اعصاب سرازیر می شود.در نتیجه در این نقطه گرما احساس می شود و نبض شروع به ضربان می کند.این مکان،پیوندگاه بدن فیزیکی با لایه های لطیف تر و خصوصا بدن ششم می باشد که به چشم سوم یا چشم روح معروف است.

ادراک و آگاهی توسط این چشم در فضای بالای سر رخ می  دهد.هنگامی که این چشم فعال شود،چشمان عادی ما در حالتی قرار می گیرد که انگار بر هیچ کجا متمرکز نیست و در حال ارتباط روحانی،مانند این است که ما در جسم خود نیستیم و در جای دیگری حضور داریم و با چشم سر یا عقل و منطق ارتباطی نداریم.

صحنه ها و تصاویری که با چشم روح نظاره می کنیم،حقایق و واقعیاتی هستند که مکاشفه یا مشاهده نام دارند.ولیکن این آگاهی هایی که به ما منتقل می شود از فیلترها و صافی های فکر و ذهن ما عبور کرده و با زبان قابل درک برای ما مطرح می شود.هرچه ما با زبانهای سمبلیک و استعارات و تعابیربیشتر آشنا باشیم،دریافت بینش ها بهتر صورت می پذیرد.

عرفا و اولیاءو انبیا بیشتر وقت خود را در نماز به سجده های طولانی می پردازند.الگوهای بارز ما حضرت امام سجاد،زین العبدین هستند که پس از حیله های اهریمنان در واقعه کربلا در جذبه های شدید الهی قرار گرفتند تا حجت حق در زمین برقرار بماند و تنها نماز و سجده و نیایش بود که می توانست چنین روح عظیمی را تسلی دهد.

در علم نجوم،چشم سوم با سیاره مشتری در ارتباط است و رمز پیر یا مراد یا آموزگار معنوی است.در حالت بیداریِ چشم سوم، سالک با نیرویی در ارتباط قرار می گیرد که همه سوالات و ندانسته های او را پاسخ می گوید و هیچ چیز در برابر این چشم پوشیده و پنهان نمی ماند.

به همین دلیل پیامبر بزرگ اسلام فرموده اند:نماز نور چشم من است و به اقامه نماز تاکید بسیار داشته اند.در اینجا ذکر این نکته اهمیت دارد که نماز خواندنی نیست بلکه اقامه کردنی است.برپا داشتن نماز با قیام کردن همراه است و قیام بر هرچه نادانی و جهل و گمراهی.بدیهی است که حضرت حق،هیچ نیازی به نماز ما ندارد و این ما هستیم که برای تقرب به او باید چنین موهبتی را پاس بداریم.

 با رعایت نمودن این عبادات،چهار عنصر در بدن بتدریج پالایش می یابد و راه برای ورود و عبور انرژیهای ناب تر باز می گردد.

 در مکانی که برای نماز و عبادت در نظر گرفته می شود،وقتی یک نفر مشغول عبادت باشد فضای خاصی ایجاد می شود پر از نورانیت و درخشش.هرچه با اخلاص بیشتر و رهاتر از وابستگی های دنیوی و شهوات باشد،نیروها و خواص الهی تشدید و تقویت می شود و ستونی از نور تا آسمانها شکل می گیرد که به چشم اولیاء الهی کاملا مشهود است.به همین علت،مکان برگزاری نماز و عبادت،توسط این انرژیها پاکسازی شده و به محض ورود به چنین مکانهایی،احساس روحانیت،امنیت و آرامش به انسان دست می دهد.

اگر دو نفر با هم به نماز قیام کنند،نیرو و انرژی ایجاد و ساطع شده فقط از دو نفر نیست بلکه منبع عظیمی ایجاد می شود که دهها برابر حالت انفرادی است.در این موقعیت اگر شخصی در مسیر الهی پیشرو باشد و نفردوم نوپا و مبتدی،میدان انرژی و حالت عرفانی و روحانیت یکی،چشمه ای از نور می شود برای شستشوی دیگری از تاریکی ها.

اگر تعداد نمازگزاران بیشتر باشد،چنانچه همه آنها بحث درونی دنیای خود را تعطیل کنند و با جماعت با خلوص نیت همگام شوند،چنان میدانی از انرژی های پاک ایجاد می شود که تاثیر آن تا زمانهای متمادی برقرار می ماند.به همان نسبت اگر اشخاص تاریک و بدون اخلاص در جمع نمازگزاران حضور داشته باشند،احساس فشار و خستگی و تاریکی برای افراد قوی ایجاد می شود.

فرد سالک مقتر،اگر بتواند بار سنگین گناهان و جهل دیگر نمازگزاران را بدوش کشد و تاریکی آنان را بدل به نور و روشنایی نماید،در پیشگاه خداوند بسیار عزیز و محترم است.چنانچه امام جماعت باید دارای چنین کرتبت و منزلتی باشد.

با این تفاسیر،سالک بصیر می تواند بین هزاران نفر نمازگزار،امام جماعت حقیقی را تشخیص دهد.

روزه

مانند آتش است که چون شعله می کشد خواهش های نفس و تمنیات حیوانی و شهوات را می سوزاند و نفس اماره را در کوره اراده و همت تنبیه ساخته و از چاه ظلمت به وادی اطمیننان رهنمون می گردد.

در هنگام روزه،انرژی بدن که صرف امور روزمره مانند گوارش و زناشوییو .... می شود،فعال مانده و در عوضِ مسیر اتلاف و خروج از سمتپایین بدن،با هم همسو شده و به سمت بالا جهش می کند.

حرارت و گرما،اخلاط و چربیها و مواد راکد و فاسد  جسم را سوزانده و از تجمع آنها جلوگیری کرده و کانالهای  مسدود شده انرژی را پاکسازی می کند و مستقیما بر مرکز ناف که محل اراده و چاکرای سوم است،تاثیر می گذارد.در این حالت انرژی مونث"یین"که سرد و تاریک بوده و با ماه در ارتباط است با حرارت،تحریک شده و با انرژی مذکر"یانگ"که با خورشید در ارتباط است پیوند خورده و تبدیل به انرژی عالی تری می گردد که به ادراک آگاهی می انجامد.

همه رهروان طریقت الله در همه مکاتب الهی،به این آداب تمسک می جویند و محترم می شمرند.

رفتن به معابد و اماکن متبرکه و زیارت مرقد اولیاءو انبیاء و عبرت گرفتن از اقوام و گذشتگان،چون باد در حال جابجا شدن و یکجا نماندن و رفتن و هجرت کردن است از جایگاه تاریک خود بینی و خود محوری و سکون.

انفاق یعنی پرساختن چاله ها و فاصله های طبقاتی  و رفع نیازهای مالی و دست کمک و یاری دراز کردن به سوی ناتوانان و بازکردن و شکافتنِ قبر درون برای بخشش و گذشتن از آزمندی و خساسات و جاری شدن اندوخته هاست که از خصوصیات عنصر خاک است.

قربانی کردن و سفره نذر کردن و نیاز دادن از همین مقوله است.قربانی کردن یکی از راههای خاص برای ابراز ارادت به مقام خداوندی است.هنگامی که حیوانی زنده به اذن و اجازه خداوند ذبح می شود و بین جماعتی به هر شکل تقسیم شده و تناول می گردد،همه دانسته یا ندانساته،آن نفس را که برای انتقال از جامه حیوانی یا نباتی به درجات بالاتر انتخاب شده به صورت غذا مورد استفاده قرار می دهند.معمولا مراسم قربانی کردن با رعایت آداب و رسوم خاصی برگزار می گردد و با دعا و سلام و صلوات توام می باشد.این خوراک،چه حیوانی باشد و چه گیاهی فرق نمی کند،بدون آنکه وارد چرخه طبیعت شده و درجات کمال را مرحله به مرحله بپیماید،به یکباره وارد بدن انسانها شده و جزئی از وجود انسان می شود و در نتیجه با نور و اندیشه عالی تری پیوند خورده و به فرکانسهای برتر اتصال و ارتقاء می یابد.خصوصا وقتی نفوس بیشتری برای برآورده شدن آرزو و نیاز صاحب قربانی هم نفس شوند،میدان انرژی قوی تری ایجاد می گردد و فرکانسها و ارتعاشات عالی تر،جهت وقوع آن نیاز با هم همنوا و یکصدا می گردد.

ارتباط چهار عنصر با فطرت افراد

با رعایت دستورات ساده قرآن کریم-این موهبت الهی-می توان به بصیرتی دست یافت تا دشوارترین موانع را شناخته و از سر راه       برداشت.

-کسانی که دارای فطرت آبی هستند برای تقویت نیروی دورنی خود با اقامه نماز و سجده های طولانی به راحتی می توانند چشم باطن خود را باز نمایند.متولدین تیر و آبا ن و اسفند دارای فطرت آبی هستند.

-افرادی که دارای فطرت آتشی هستند با روزه داشتن و کنترل قوای شهوت و نیروی خشم خود می توانند درون خود را پالایش نمایندو قدرت آتش را درون خود تقویت کرده لیکن مهار کنند.

روزه داری فقط نخوردن غذا و ننوشیدن آب نیست.مهمترین بخش آن به بند کشیدن نفس اماره است که دایما فرمان به بدی می دهد و از آنجاییکه آتش سرکش است باید با آب نماز،تمرد و سرکشی آن را خاموش نمود.کسانیکه روزه می گیرند ولی نماز به پا نمی دارند،شاید بتوانند آتش و قوای شهوت خود را کنترل نمایند ولی همین نیرو در درون  به خشم تبدیل می گردد و ممکن است با کوچکترین برخورد با دیگران،اختیار خود را از دست داده و حرکات خشونت بار انجام دهند و پس از فرونشستن آتش خشم،جز پشیمانی و ندامت هیچ ندارد.

متولیدن فردوردین و مرداد و آذر  فطرتهای آتشی هستند.

-کسانیکه درای فطرت باد هستند و چون باد نیرویی است که مهار آن بسیار دشوار است و از آن افرادی دمدمی و تنوع طلب می سازد،برای تقویت نیروی درونی خود باید انرژی های پاک ماکن متبرکه و معابد و عبادتگاهها را در سرزمینهای مختلف جستجو و دریافت نمایند.

متولدین خرداد و مهر و بهمن فطرتهای بادی هستند.

-افرادی که دارای فطرت خاکی هستند میل به اندوختن و پنهان کردن و کنز اندوزی و اشتن کلکسیونهای اشیاء مختلف در آنان بسیار است و تنها راه مقابله با آزمندی و خست،بخشیدن و صدقه دادن و رها کردن دلبستکی ها است زیرا خاک میل به بلعیدن و پوشاندن و نگهداشتن دارد پس باید قبر وجود  را شکافت و آنچه را که زاید است و دست و پاگیر و مانع حرکت و رشد می گردد از خود دور نمود و جاری شد.پرداختن خمس و زکات و صدقات و دادن هدایا و بخشیدن وسایل غیرضروری،بسیار به روشن شدن درون این افراد کمک می کند.

متولدین اردیبهشت و شهریور و دی فطرتهای خاکی هستند.

لازم به تذکر است که چهار عنصر یاد شده در همه افراد و موجودا تعالم وجود دارد ولی گاهی یک عنصر بر سایر عناصر غلبه یافته و خصلتها و خصوصیات خود را تحمیل می نماید و صفات بارز خود را نشان می دهد.

در مورد کسانی که شعور و معرفت در آنان رشد نیافته،شخصیت و رفتار آنان تابع غلبه این عناصر است و چون کنترل این نیروها برای چنین افرادی بسختی امکان پذیر است به مانند این است که بر اسب سرکش و وحشی سوار شده اند و نمی توانند افسار نفس را در اختیار گیرند و این اسب وحشی هردم آنان را به پرتگاه های انحطاط و گمراهی نزدیک می کند،رفتار و کردار متعادل و متناسبی بروز نخواهند داد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۵


خدا غیر قابل شناخت است بلکه میزان شناخت ما از خداوند همان قدری است که خودش را به آن وسیله به ما شناسانده و قوه ی شناخت را در ما قوی کرد. هیچ آیه ی قرآن برهان نیست آیه است حتی آیاتی نیز با لفظ انا آمده است تعدادی سوره کلمه ی قل را جزو آیه دارد خاص ترین سوره نیز فاتحه الکتاب یا حمد است و اینکه قرآن مبین است تدبیر در آن مجاز است  تفسیر نیز در آیات دارای تاویل و متشابه انجام می پذیرد نه همه ی آیات مابقی همان تدبیر است نه تفسیر و اصل عدم دخالت دادن پیش فرضها در خواندن قرآن است.علم عامل شناخت خود خدا نیست بلکه علم در راستای حکمت است اصل عامل شناخت امانت است و امانت بدون اشباع است  و مستی دارد.دنیای بهشت چون با مغز و اندیشه یکی است در کن فیکون است برای جلوگیری از اشباع نیاز به مستی دارد.اصلی ترین کار شناخت خدا نیست شناخت خود است.هیچ لذتی حرام نیست به جز شراب چون تطبیق صد در صد ذهن با بیرون غیرممکن است و دنیا مجاز است اما اندیشه مجاز نیست.حرمت شراب و وجود حجاب اصلش به خاطر گناه نیست بلکه حکمتش مجاز بودن جهان است.شاید برایتان جالب باشد که شیطان که مورد اصلی خطر در صورت عدم رعایت حجاب یا رمان مست بودن می باشد خود از نمازگزاران است این موضوع بعدا بحث خواهد شد.گفتیم از نظر برهان خدا غیر قابل اثبات است بلکه واجب الوجود قابل اثبات است به همین دلیل بعضی براهین مثل نظم کارکرد دو لبه دارد بحث سنگین تر اینجاست که خدا نیاز به اثبات ندارد یک نظریه خاص وجود دارد که می گوید امکان زندگی در حال وجود ندارد دقت کنید مومن نه ناراحت می شود نه می ترسد یعنی نه خاطره ی بد دارد و نه ترسی در آینده  بلکه رویا دارد.زندگی در حال امکان ندارد چون دنیای ما این قابلیت را نداردفکر بدون استفاده از رمان معنی ندارد فکر یا در آینده است یا در گذشته حال برای حس است اما موجودات شعور دارند و فکر .این ویژگی فکر برای واجب الوجود یا حال مطلق نقص است نه برتری.یک پارادوکس  در مجاز مغز تجربه حسی را حال می داند اما فکر حال و آینده دارد معاد آینده نیست بلکه حال واقعی است این تدبیر نفخ فی صور است و اینکه کفار معاد را دور می بینند اما خدا نزدیک در دید خداگونه مومنان نیز مبنی همین است این موضوع بر اساس اینکه معاد برای هرکسی بعد از خواب ابدی است صورت نمی گیرد بلکه همین خواب معمولی بیانگر مصداق موضوع است همچنین رویاهای صادقه.زندگی در مجاز با فکر حال غیر ممکن است  نوع فکر ثقلین خاص است  اما اگر شخصیت سازی ذهنی صورت بپذیرد زندگی واقعی است یعنی حال واقعی و هرفکری براساس حال است شخصیت ساخته شده ی ذهنی برمبنای کتاب یا نوشته یا هر روش دیگر از نظر ذهن واقعی تر و زنده تر از مجاز است نکته جالب اینکه ما برای زندگی مجازی بیشترین استدلال ها را می خواهیم اما برای قصه هیچ دلیلی ارایه نمی کنیم با اینکه قصه و فیلم خیلی قوی تر و واقعی ترند پس یک قصه واقعی تر از مجاز بیرون است آخرین پازل مجموعه قدرت فکر در مورد بدن مثالی کامل می شود این مورد تمام مسایل را پاسخ می دهد در مورد ازدواج مورد فوق به شدت وارد و علاوه بر طارق می شود یعنی کامل ترین ازدواج رخ خواهد داد یعنی زمانی که هردو حداقل در سطح ایمان باشند و مبانی تسلیم را نیز با خود همراه کنند آنهم همراه با هم

نکته در مورد بدن مثالی و برزخ این مورد وجود دارد که حقیقت برزخ از همین جهان قابل فهم و درک است  و اینکه  سطح فکر افراد اصل برزخیشان را می سازد در ضمن دنیا مزرعه آخرت است ایمان صرف مهم نیست ایمان منجر به عمل صالح ملاک رشد و سعادت است

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۴