سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هری پاتر» ثبت شده است

به نام خدا

نقشه و توطعه جهانی را به طوری می‌توان ریزبینانه اما واضح دید اصلی ترین نقشه آن و نقطه اوج آن زمانی اجرا شد که جایگاه بازیگری در پر امتیاز ترین فیلم و مهمترین نقش در پرفروشترین رمان فانتزی که قدرت گرفته از داستان انسان کامل و خلق اول و ستاره آن یعنی دست خداوندی است است به زیباترین ترین بازیگر که از خاندان دوازدهم یهود است و در تاریخ شهادت مولود کعبه و درهم کوبنده خیبر و درب ورودی اسم اعظم به دنیا آمده است می دهند که هیچکدام از موارد به هیچ عنوان شانسی نبوده است  اما باید گفت که نه تنها امامان و معصومان و اهل بیت پیامبر و پیامبر اسلام نور واحد هستند بلکه تمام پیامبران الهی فقط و فقط یک حرف زدند و همگی به کلمه الله دعوت کردند پس هیچ فرقی بین آنها نیست و کل شی یرجع الی اصله این یعنی بیست و پنج سال در حال اتمام است و نوزده سال آینده حقیقت بیشتر آشکار می شود.

 

بخشی از دیالوگ فیلم بانوی عمارت وصف حال است کسانی که به آفتاب ایمان ندارند پس صریح و صادقانه بیان می داریم

 

اعلان اخطار

 ما نیز چون شما سایه نشینیم خورشید عدالت بر خلوت شما تابیدن گرفته و بزودی یکان یکان شما را آفتابی خواهیم کرد از جناب کاووس پذیرایی درخور به عمل می آید منتظر اعلام بعدی باشید.

 

از ما بترسید و از این ترس بمیرید که مستضعف ضعیف نخواهد ماند چون ذاتش قدرت است 

 

 

یا علی

 

            

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۱ ، ۰۲:۵۴


بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند،تیره بخت تر از آن ملتی است که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد و شوربخت تر از همه ملتی است تاریخ خود را به ریشخند بگیرد


از تاریخ عبرت بگیرید تا از تکرارهای خطرناک جلوگیری شود....




وقتی پس از نماز این دعا را تکرار می کنید که ما به تمام پیامبران و کتب پیشین ایمان آوردیم دیگر حق ندارید بگویید پیامبر اسلام فقط یک شخص خاصی است که شریعت اسلام را آورده بلکه حتی خود قرآن را اگر مبنا قراردهیم و شریعتی قبول کنیم ابراهیم مسلمان است پس اصل داستان از زمان اولین پیامبر است و در اسلام باید تک تک تعالیم و داستان ها و تمام آموزه های پیامبران و تجربه های آنها و حداقل آنچه از ایشان در قرآن است باید آموخته شود تا بتوان مسایل و رخدادهای تاریخ را پیش بینی کرد و سرفراز از آنها بیرون آمد اگر مبنا را قرآن که به حق از تحریف دور مانده قرار دهیم می توانیم درون مایه ی دینی اصلی ادیان تحریف شده را نیز استنباط کرد و حقایق بیشتری را استفاده کرد مثال خاص ما فقط مثلا حضرت عیسی یا حضرت موسی که مهمترین مسایل قرآن به ایشان تعلق دارد نیست بلکه با شواهدی که در ادیان دیگر مثل صایبین یا زرتشتیان وجود دارد مثل مثال حضرت ادریس که تاریخ یونان هرودیس می خواندندش یا ارسطو را احتمالا پیامبر می خواندند دقت کنید تمام پیامبران الهی در یک خط اند و آموزه هایشان نیز در یک سیر است مثلا دلیل اینکه به احتمال قوی شاید زرتشت-نه آیین تحریف شده ای که موبدانش جیره خپر پادشاه شوند و نظام را طبقاتی کنند و شدید ترین احکام را تحت لوای ارتداد بر مومنین جاری کنند و همچنین ایشان یا پیامبران بوده اند یا حداقل پیابمران را درک کرده اند و آموخته اند یا به وسیله ای از ایشان درس گرفته اند مثل مالکی و شافعی-مسایلی وجود دارد مثل حجاب معاد موعود یکتاپرستی-شبه آتش قبلا بحث شد که در مورد توحید نیست در مورد ارزش توحید امانت و مسایل دیگر است تقریبا مثل یهود اما از یک بعد دیگر و ترکیب با بحث شیطان شناسی مثل ابتدای خلقت که بحث برتری انسان بر جهانیان پیش آمد-و یا جزای خیر و شر یا بحث خاص حلقه در مورد ازدواج یا نوروز که مورد نوروز نه تنها اسلام تایید بلکه تقویتش هم کرده است یا مسایل اصلی زناشویی و یا بحث طارق یا همان کی نژاد البته بدون بحث طارق .اینها تماما باید بحث شوند یک مسلمان واقعی نباید حداقل از نظر آموزه های تاریخی که تاریخ به او یاد می دهد فقط به ظواهر توجه کند مثلا اگر یاد نگیرد در زمان موسی چه بلایی سر ساحران ایمان آورده از روی علم آوردند یا فرعون چگونه سواستفاده ازشان می کرد نه تنها فرعون بلکه منتظر کیخسروهای دیگر باید باشیم که طغیان کردند و مثل فرعون که خدا را شناخت اما قبول نکرد می شوند مهمترین داستانهای قرآن که تمام حوادث بشری را در خود تفکیک کرده است داستان حضرت موسی است که باید جز به جز آموخته شود تا از خطر یهودی شدن اسلام جلوگیری شود. یا اگر ندانیم اصحاب اخدود چه کردند، باز هم  منصور حلاج ها را به آتش می کشند و قبر حافظها را چند باره زیر رو می کنند. اینها شوخی تاریخ نیست ما به تاریخ مسوولیت داریم که اگر در اینگونه امتحانات رد شویم مردودی تاریخ معولا در اینگونه موارد خاص خونین خواهد بود در امتحان تاریخ هیچگاه زمان به عقب برنمی گردد. مثلا هیچ گاه نباید بگذاریم سامری برگردد یا باید مراقب رفتارهای فرعون مآبانه بود یا یوسف ته زندان نماند یا زلیخای خواهان یوسف که پیر شده در حسرت زجر نکشد یا بهتر بگوییم اگر علی ما را صدا کرد تنهایش نگذاریم چون آنوقت خودمان زیر لگد دشمان بیدار می شویم یا اگر دست دست کنیم سر حسین را به نیزه می کشند و ما فقط نگاه می کنیم .این یعنی تاریخ
اگر امام خمینی فرمودند میزان رای ملت است بفهمیم وقتی ساسانیان خوارزشاهیان غزنویان و پهلوی ها شکست خودند دلیلش ضعف ظاهری حکومت و یا ارتش نبود بلکه عدم حمایت مردم بود یا اگر دیدید پیامبر به خسروپرویز نامه نوشت و او پاره کرد همان نامه را مثل آن را امام خمینی به کومونیستهای شوروری نوشت آخر عاقبت هر دو را ببینید اگر امروز امام خامنه ای به جوانان اروپا نامه می دهند و برای جوانان ایرانی نیز آینده ای درخشان پیش بینی می کنند بی شک حوادث درخشانی پیش رو است که این پیچ تاریخی جهانی روشن را ایجاد کرد شاید این افراد یعنی ولی فقیه معصوم نباشد ولی بدون شک با توجه به مسایل مشاهده شده قطعا حتی با این استنادات تاریخی و روشهای حکومتی می توان اقرار کرد اصل حکومت متعلق به معصوم است و ایشان ناظر اند حکومت علوی امروز دیگر سرکوب شدنی نیست و تاریخ حسینی ما را رهنمون به آینده ی مهدوی می کند




ضمیمه پیرامون بودا و آیین های هندو و آیین های اساطیری روم:
به طور کلی ما در قرآن در مورد اقوامی داریم که فرشتگان و حتی اجنه و شیاطین را می پرستیدند به طور واضح شاید اینکه در روایات است که اولین بت پرستی عالم ساختن بت خود آدم ابوالبشر به دست نوادگانش بود و کم کم از یک یادآور جد و آباد و نیاکان تغییر کاربری داد گویای این سبک انحرافات باشد که از روی جهل در توحید و عدم علم به علوم غریبه و سایر علوم با نگاه علمی می باشد.دقت کنید ابن موضوع انحراف حتی در زمان خود پیامبران نیز رخ داده یعنی در قرآن به صراحت حضرت عیسی خود را پیامبر خداوند خوانده و از اینکه سایرین او را خدا و فرزند خدا می خوانند برایت و تبری جسته است در زمان امامان و علل الخصوص این جریان غلات وجود داشتند و امروزه جریان علی اللهی خوانده نومی شوند طیف تفریطی نیز همان وهابی های سلفی اند یکی در دوستی اهل بیت غلو کردند و دیگری در دشمنی و سیات و بدخواهی کم نگذاشتند. پس این موضوع باید بحث شود که انحراف از اصل موضوع باعث لغو و حذف موضوع نمی شود و نباید هم بشود اما اصل حقیقت با همان شرایط یعنی توحید امنت خانواده ایمان و علوم غریبه و بحث شیطان شناسی و حتی نفس اماره قبل از همه.به قولی نمی توان از ترس طلاق ازدواج نکرد بلکه باید راه و رسم زندگی را آموخت و فهمید دیکته نانوشته غلط ندارد اما باید دانست روش انحرافی نه نمره ضعیف است نه تک و تجدیدی بلکه مثل خواندن یک تبلیغ اتومبیل سر درس ریاضی است.


شاید بپرسید چرا روی بحث جادو و رابطع اش با ایمان بحث کردیم و آیات و روایات را نیز در این مورد و بحثهای دیگر انجام دادیم خب نظر شما به یک نوشته از یک سایت تحلیلی جادو،البته علاقمند به جادو و فن فیکشن نویسی و فانتزی تخیلی جذب می کنم.متن کپی پیست است

جادوگر که باشی ...

محدودیتی در دنیایت وجود ندارد.
وارد دنیای شگفت انگیزی خواهی بود.
قدرت های ماوراطبیعی را خواهی داشت.
با دوستانت چیزهایی را خلق میکنی که جهان تا به الان قادر به خلق آن نبوده.
جادوگر که باشی معجزه میکنی.

و فراموشت نشود، هرچه که هستی،

تو خودت خودِ معجزه ای...


یا به این یکی توجه کنید


ایا میدانید❓

♦️♦️هری پاتر منجی است،در محفل ققنوس این نام برده است،مانند حضرت عیسی،ولی با این تفاوت که همش با سحر و جادو انجام می گیرد،و اسمی از خدا برده نشده است!♦️♦️




خب حالا اگر فرد با یهود آشنا نباشد و یا از اسلام مسیحیت بودا زرتشت و بحث تجزیه تحلیل ایمان و مسایل داستانها آشنا نباشد خدایی نمی شود بلکه بیشتر میل به صهیونیزم و افراطی گری خواهد داشت .در داستانها باید بین حسن فعلی و فاعلی نیز تفاوت قایل بود یعنی حتی آنجا که داستان زیبایی دارد حتی زیبایی دینی،بازهم اهداف و شکل ارایه باید شناخته شود-مثال رابطه ی هری و رون که ما می توانیم برادری تعبیر کنیم اما با توجه به اصالت جادوگری و نه ایمان,این رابطه به گفته خود رولینگ همجنس بازانه است- مثلا یکی از اصلی ترین و مهمترین مسایل در داستان هری پاتر بحث فضل تبلیغ و موگل-در مورد تبلیغ قبلا بحث کردیم اما در مورد موگل کلیدواژه گاو وجود دارد و نه چیز دیگر یعنی سطح زندگی مثل گاو و مورد زامبی در رابطه با شیطان و کفر و آنهم با کیفیتهای متفاوت و قابل درمان و متفاوت با الگوهای سینمایی بحث می شود-و چند مورد خاص دیگر یهودیان است که همگی تحریفی اند و از اصل دین جا به جا شده است و تحریف می باشند.پس ضروری است که اصل شناخته شود تا بتوان تحریف ها را شناخت نکات مثبت را درک کرد و ما بقی را اصلاح کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۸

به نام خدا

در این مقاله سعی در واکاوی شخصیت خاص بتمن می کنیم 

از لحاظ تاریخچه بتمن در بازی ماقبل مارول و دی سی به نوعی مقابل شخصیت استارک در آیرنمن قرار دارد و مثل او آدمی پولدار است و از فناوری و تکنولوژی و لباس خاص استفاده می کند در نقش تکمیلی داستان کاپیتان دوست استارک و سوپر من در داستانهای بتمن قرار دارد اما از لحاظ عملیاتی کاپیتان از سوپرمن و بتمن به طوری از مرد آهنی برتر است بتمن شخصیت حقیقت جو دارد و وام دار کسی نیست حتی پلیس و برای دفاع از عدالت به دلایل شخصی از هیچ کاری کوتاهی نمی کند برای شکل گیری این شخصیت از یک پرنده ی پستاندار خاص یعنی خفاش که در ادبیات غرب معنای نسبتا متفاوتی با همین موجود در ادبیات شرقی و اسلامی دارد الهام گرفته شده حتی برای همسر و معشوقه بتمن از طرحهایی مثل مدل گربه برای زن نیز اقتباس شد اما رویکرد اصلی در خفاش و تجزیه تحلیل عملیاتی برای شخصیت سازی انسانی برای یک هیرودیا قهرمان است شاید داستان از اصل دینی اقتباس و پیروی نکرده اما با دست گذاشتن روی این موجود خواه ناخواه خود را وارد مسایلی خاص کرده نگاه ما نگاه اصلی به خالق این پرنده یعنی شخص مسیح است که اتفاقا رفتارهای خاص خفاش گواه رویکرد -و نه شخصیت-خالقش است بدین معنی که در اقتباس شخصیت بتمن از خفاش مسایلی مثل مخفی کاری و حرکت در شب علاقه شدید به علم نداشتن دوست و تعهد برادری و نداشتن همسر  از جمله اینها هستند که همگی با توجه به زمان خاص حضرت عیسی (ع) در مورد ایشان رخ داده است اما ماموریت این شخصیت بزرگوار کامل نشد و ایشان در معراج به سر می برند تا ظهور.دقت کنید زمان پیامبر طوری نبود که بتوانند ازدواج کنند نه اینکه نخواهند ازدواج کننددقت کنید حواریون به عنوان جانشین و برادر دینی به عنوان خلیفه نیستند اما در مورد حضرت موسی(ع)هارون حکم برادر و خلیفه را دارد و در اصل امور هدایت دخالت دارد و خود پیامبر نیز به شمار می رود البته تبلیغی حضرت موسی ازدواج نیز کردند اما حضرت عیسی به دلیل سفر زیاد از ترس جان خویش فرصت ازدواج نیافتند نه اینکه نخواهند اما در مورد بتمن اینچنین نیست و در داستانها روایتهای خیلی متفاوتی از این شخصیت داریم و البته با توجه به سبک تحمیلی غربی در رسانه های غربی ندل پارتنری نیز داده شده است رفتارهای بتمن از خفاش تقلید شده و همچنین توانایی هایش مثل پرواز گوشهای خاص و بدن قوی و هوش استراتژیک در حل مسایل برخلاف استارک دوست دایمی ندارد و دوست دایمی سوپر من نیست و در برخی کمیک ها با وی می جنگد و در برخی دوستش است مخفی کاری اش هم از همه ی هیروها بیشتر است چون این مخفی کاری در عین داشتن جای ثابت است و نه مدل یک جاسوس و مثل مرد عنکبوتی هم جداییدبین دنیای واقعی و دنیای قهرمانی خویش را ندارد یعنی در تضاد موفقیت و شکست نیست در تضاد شهرت و عدم شهرت است بتمن کلا تنهایی کار می کند و علاقه ای هم به شهرت ندارد گفتیم این شخصیت به دلایل نام برده الگوی صحیحی نیست بلکه برای استفاده حتما در موارد مختلف باید اصلاح شود البته این به معنی دست بردن کامل در شخصیتش نیست بلکه اتفاق همین شخصیت توانایی های خاضی را ایجاد می کند به نوعی این مدل رفتاری غرب هم هست آمار ها را دقیق نمی دانم اما از نظر الگوی رفتاری و محبوبیت عمل از نظر فکری این مدل اصلی غرب است اما با الگوی عملی جوانانشان تفاوت دارد اما این مورد هم مانند هری پاتر در اصلش مشکلی نیست و به نوعی ناخواسته دست روی دم شیرگذاشته اند فراموش نشود خفاش معجزه(اصلش نشانه است نه معجزه)زنده و باقی مانده از عصر خودش است و این مورد قابل تبدیل به شخصیت دلخواه می باشد و اگر از این دید نگاه کرد می توان جواب قانع کننده ای برای جوانان غرب باشد یعنی اگر حق جو باشند جواب را می یابند و الگوی صحیح اصلی را می یابند و حتی اگر غیر مذهبی نگاه کنیم بازهم بتمن واقعی با الگوی اولیه و با تکمیل و تخیل گرایی و همراه با فانتزی گرایی با این الگوی مدل سازی شده رسانه ای تفاوت خواهد داشت و قابلیت رشد بیشتری خواهد داشت مثلا در رسانه هیچ وقت علوم شامل علوم خاص مثل علوم غریبه نشده یا مورد شفا دادن یا زنده کردن موجودات اینها همه قابل دستیابی با این شخصیت است اتفاقا روح علمی گرا و تکنولوژی خواه بتمن بیشتر به این موارد نیز علاوه بر سایر متدها جریان خواهد داشت مثلا ساخت ابزارهای دفاعی ترکیبی از علوم و فنون مختلف اتفاق شخصیت خود بتمن یک شخصیت کاملا الهام گیر است و به همین دلیل اولین الگوی الهامی خفاش است و به عنوان پایه قرار گرفته است در ضمن موارد داشتن یا نداشتن همسر و برادر همراه صرفا به عنوان یک نقطه ضعف مطرح نیست و حتی به عنوان نقطه قوت با توجه به خط داستان مطرح می شود و یک ویژگی است اما باید بتمن طوری باشد که بتواند این موارد را هم کسب کند و مثلا با حذف خدا و یا عدم رویکرد حقیقی به علوم طوری شود که بگوییم اینهم طرفدار همجنس بازی است دقیقا در هری پاتر این خط مشی رقم خورده است بلکه حتی در مورد تکامل شخصیت و حتی فانتزی سازی حقیقت جویی و اینگونه بهتر است مدل بتمن حتی از سبک هری پاتر نیز پایه ای تر محسوب می شود و در دنیای کمیک  و ساختن آمریکای مدرن امروزی جایگاه ویژه ای دارد اگر هم برایتان مهم است این مورد هم ضروری است که حضرت آقا از بین تمام قهرمانهای داستانهای غربی در مورد بتمن و عدم امکان الگو بودن این قهرمان غربی برای جوانان ما نظر داده اند این مقاله سعی در واکاوی این موضوع داشت تا پیامد الگوبرداری غرب زده وارانه را بررسی و منابع آنها و طرز تفکرشان به مسایل سنجیده و هدف آنها مشخص شود نکته اینجاست که ما به هیچ عنوان با دشمن بی سواد روبرو نیستیم و حتی آگاهی آنها به خیلی از مسایل ما و جهت دادنهایشان به فکر و ذهن نویسندگانشان و طراحانشان و اتاقهای فکریشان توسط شیطان قابل توجه است 

چند نکته دیگر

نوع پوشش بتمن به طور خاص برگرفته از خفاش نیست بلکه به نوعی از شوالیه های قرون وسطی الهام گرفته شده و داستانهای آن مشخص است بخش دوم همپاهای بتمن است یکی سوپر من که به عنوان رقیب گاه در کنار و گاه در مقابل بتمن قرارگرفته اما به دلایلی مثل عدم داشتن منشا آدمی در زمین نمی تواند الگو شود جوکر هم به عنوان دشمن همیشگی در اصل خیلی در توان الگو شدن و در اصل مهم شدن نیست و در حقیقت اصل بتمن خود را بروز می دهد و با وجود فضایی بودن سوپر من بتمن با الگوهای اصلی ایمانی تطابق دارد بازهم تاکیید می کنیم این مقابرت ها آنهم به دلیل الگو قرار گرفتن یک معجزه یعنی خفاش رخ داده و اینجا به دلایل عدم اشاره به ایمان و ولایت الهی ابعاد کاربرد در ولایت طاغوت است و ما خلا نداریم البته با دادن آگاهی منشا و مشخص کردن حقایق و امکان رشد و پیشرفت حقیقی و سرعت دادن به آن و وصل به منبع الهی و ایمانی اشخاص اتفاقا آنها مستعد تر برای ایمان اند 



ما تا الان در باره بتمن و این شخصیت کردیم و بحث خفاش را مطرح کردیم.درست است که خفاش خاص ترین معجزه و دارای امکان نابود کردن کردن تمام اصول خاص داستانهای بنی اسراییل است چرا که معجزه آخرین پیامبر از نسل بنی اسراییل است و تمام داستانهای پیامبران قبلی در این قوم با مدل حضرت عیسی و آیات وی و نوع نگرش کاملا ایمان گونه به علوم غریبه به نوعی مهر پایان بر بازی های این قوم است نکته هم اینکه بعد از ظهور حضرت عیسی شیاطین فقط دیگر می توانستند تا آسمان چهارم پیش بروند نه همه ی آن و بعد از ظهور حضرت خاتم (ص) تمام دسترسی شان قطع شد.به نوعی داستان این حضرت در تمامی داستانهای پیامبران قبلی جایگاه خاصی دارد از لحاظ دسترسی به اسم اعظم نیز جایگاهشان معلوم است نکته اینکه در زمان ایشان خواستن معجزه ی غذای آسمانی اصلا اصل نیست و اصل ایمان سلامت و امنیت است اما در مورد رفتار خداوند در قبل با این قوم این ویژگی نیست و قضیه من و سلوی را داریم این پیامبر در حقیقت پس از ترد جایگاه بنی اسراییل آمده در رویکرد پیامبران پیشین ما هیچ اشتباهی نمی بینیم ولی نقاط خاصی وجود دارد مثلا در مورد حضرت یوسف و بانو زلیخا و ازدواج این  بعد از مرگ عزیز قبلی مصر و جوان شدن زلیخا و بحث خاص اسم اعظم در این نقطه یا بحث رقابت آصف بن برخیا با عفریت در تسخیر سلیمان و در ادامه مورد خاص رواج جادو و اختلاف افکنی بین زن و شوهر و در عین حال عدم نابودی تخت سلیمان یا بحث شهادت جادوگران ایمان آورده که خورده شدن چوبهای آنها مثل داستان رسوایی زنان در مقابل فرعون و داستان یوسف است و مطلب مهمتر اینکه شهید زنده است و یکی از آیات حضرت عیسی زنده کردن مردگان است و همه ی این روندها خاص است دقیقا در زمان حضرت عیسی است که کشتارهای دسته جمعی پیامبران و مومنام در قوم یهود اتفاق می افتد  و حضرت مسیح به خواست و اراده خدا زنده می ماند و معراج می کند حتی در بخشهایی از تلمود ما اندیشه کشتن و به شهادت رساندن ماشیح در صورت عدم پیروی از بزرگان یهود را داریم که کاملا عجیب و غریب است و پا را فراتر از گلیمشان گذاشته اند-تلمود حاصل اندیشه های خاخام های یهود در طول قرنهاست که در بعضی فرق یهود از تورات نیز جایگاه بالاتری دارد-اما چه دلایلی داشته که خفاش باید با وجود اینکه اتفاقا جایگاهی در شیطان پرستی مثل جغد ندارد اما اقتباسات خاصی گرفته شده است 

این پرنده در غارهای خالی و سرد و جدا از محیط زیست معمولی زندگی می کند و در ضمن به طور وارونه می خوابد و صورتش را نیز به صورت نیمه می پوشاند

شب گرد است

تقریبا جزو تنها پرندگان دارای گونه خهای خون آشام است و البته پستاندار است در ضمن حتی در نوع خون آشام هم یک قاتل گوشت خوار  بی رحم باشد معمولا حضور ندارد

دارای امکان  و تمایل همجنس بازی هم هست 

چند مورد خاص مثل سیستم شنوایی و وجود سیستمهای جلوگیری از پیری و تفاوت مدل دی ان ای تلومری در این پرنده پرسشهای زیادی را مطرح کرده است که در دین و تعریف روح و تعریف روش بوجود آمدن این مخلوق به واسطه ی انسان جپاب داده شده است اما علم پزشکی با مدل غربی جوابی ندارد


تقریبا مثل داستان اول خلقت است که نوعی ظلوما جهولا و فساد و خونریزی را داریم در عین حال روندهای مثبت هم هست و اینجا ما بحثهای بیشتری باید بکنیم 

البته درست است که ما اینها را ذکر کردیم اما دقت کنید این موجود حیوان است نه انسان و امانت انسان نیست بلکه یک نشانه است .در ضمن رویکرد ما سعی می شود مثل رویکرد حضرت امام علی(ع) در مورد سگ باشد که صفات دهگانه نیکوی.این حیوان را نیز شمرد 

این اقتباسهای خاص معمولا با نام دراکولا در اساطیر غرب رواج دارددقت شود اگر بدون امانت فقط بخواهیم حیوان بودن و نفس اماره را بپذیریم دچار انحراف می شویم مثال تاریخی در خود غرب چیزی شبیه گروه راد فرل در ۱۹۹۸ در آمریکا می شود. یعنی اینها خود حیوان را الگو قرار دادند،اما نه برای انسان ساختن بلکه برای حیوان شدن و فقط نفس اماره ای بودن.

مورد خاص بعدی یکی بحث سامری و گوساله ی صدا در آر است و خدا خوانده شدن آن توسط قوم با آنکه ارزش خدا شدن نداشت و دیگری تفرقه انداختن بین زن و شوهر در انتهای حکومت سلیمان به وسیله جادو برآیند این دو در تیاتر و رسانه تصویری و به طور خاص در نام هنر هفتم یعنی سینما بروز پیدا می کند حداقل آمار نسبی ازدواج و طلاق در بین بازیگران که خود الگوی قشر عظیمی از جامعه هستند و نوع تفکرات خاص به نام هنر و بحث رواج ازاج سفید و یا هر طرح دیگری در بین آنها و بحث بیماری های روانی رواج یافته در این افراد قابل تامل است که تقریبا هیچ وقت هیچ صحبت جدی ای در این مورد نمی شود دقت کنید خواه ناخواه امکان هیچ گونه فیلمبرداری مثبتی در بحث زناشویی و ازدواج نداریم در روایات نیز بحث خر دجال  و دجال مطرح می شود که در بحث روایات و نظرات علما به آن بحث کرده ایم و یکی از احتمالات و محتمل ترین آن در همین موضوع است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۴


شاید جالب باشد بدانید طبق گفته های رسمی 80 درصد کتب نسخ خطی ایران در ایران نیست بلکه در کشورهای خاورمیانه و غربی است و حتی شامل کتب دینی و پایه نیز می شود که البته این به معنی عدم دسترسی به آنها نیست چون نسخ اصلی کپی یا میکروفیلم یا به طرقهای دیگر دسترسی وجود دارد و کتبی مثل بارتیمیوس بدین شیوه نگارش شده است اما در مورد هری پاتر داستان کمی فرق می کند از سبک نیروی بیگانه مستقل برای تعریف خود بهره نمی برد و فقط به کتب و اسناد اکتفا نشده و داستان در بطن دل افراد با حفظ ویژگی سبک زندگی انگلیسی کاملا رعایت شده است اما مطابقت بخشهای زیادی از داستان با داستان های موجود علل الخصوص در بین شیعیان قابل ذکر است مثلا در مورد ماشین پدر رونالد ویزلی که پرواز هم می کرد بدون سوخت بوده این داستان بدون سوخت بودن دقیقا معادل یک داستان برای روحانی بزرگواری بوده که راننده وی را در بیابان سوار کرد و شخص از او کرایه نخواست در عوض شیخ ذکری را در باک خودرو خواند و سنگی انداخت و گفت تا ابد نیازی به سوخت در خودرو تا  موقعی که درب باک را باز نکنی راننده تعجب کرد و قبول نکرد ولی دید تا مدتهای طولانی خودرو نیاز به سوخت ندارد و این موضوع خیلی طول کشید و تعجب کرد اما همان اشتباه را کرد و و کرامت به کار رفته برای ماشین راننده از بین رفت مورد معروف دیگر حمام فین کاشان بوده است که توسط شیخ بهایی انجام شد و هنوز توضیحی برای آن ارایه نشده است به جز موارد مبرهن که قبلا گفته شده مثال بیماری زیرپا گذارندگان عهدنامه امام علی و کتمان کنندگان حقیقت،برص بوده است اصل قضیه نیز مشخصا مربوط به شخص خاص انس می باشد-خط چهارده و پانزدهم صفحه ی ۵۹۲ کتاب قصص قرآن محمد محمدی اشتهاردی انشارات نبوی نوبت چاپ ششم تابستان ۸۲ با اقتباس از نورالثقلین جلد سوم صفحه ۴۲۰ و تفسیر جامع جلد چهار صفحه ۱۸۱و سپس  هری پاتر و بخش مربوط به ارتش دامبلدور و تالار مخفی گاه یا اتاق ناشناخته و انباری مانند و داستان چو چانگ- در مورد لو رفتن اتاق اسرار در هاگوارتز نیز این مورد موجود است یا مورد جان پیچ که در مورد یک روحانی در نزدیکی مرگ با یک سماور که عاشقش بود رخ داد که شیطان تهدید به خراب کردن سماور می کرد و باعث شد فرد به مرگ تن ندهد بعد این ماجرا بعد بهبود کامل فرد سماور را خودش نابود کرد و چند وقت بعد به راحتی جان سپرد موارد اصلی دیگر برای جان پیچ شدن که مطابق کامل روح است کتاب نگارش شده ی خود فرد براساس علوم غریبه است که زکاتش ندهند  و دیگری عصا ساختن بدون در نظر گرفتن قدرت مستقل برای چوبدستی و هم فازی کامل آن با خود فرد است که قابل ساختن است در انتهای داستان هری پاتر شکستن ابرچوبدستی ایراد فیلم استو وجود زامبی در آخرین فیلم ورود عرصه های جدید است دو شخصیت هرمیون و اسنیپ جای تامل خاص در داستان دارند و امکان اصلی شکستن تابوهای داستان از طریق همین دو شخصیت امکان پذیر است نوع مرگ هری پاتر در فیلم با نوع مرگ کرامت گونه شیخ نخودکی کاملا تطبیق دارد و به نظر این همه تطبیق یک جا اتفاقی نیست و با مطالعه است

 در داستان هری پاتر که توسط خانم جوآن کتلین رولینگ نوشته شده است به طور کلی دو سبک و یک طرح خلاقیت شاهد هستیم که در تمام طول جریان داستان از اول تا آخر خود را بروز می دهد اول الگوی اصلی داستان را براساس مدل قرآنی ذکر می کنیم که وقتی خداوند از موسی (ع)پرسید از عصا چه استفاده ای می کنی موسی در جواب خداوند فرمودند که برای جمع کردن گله و ریختن برگ درختان یعنی عصا کاربرد تکیه دادن نیز نداشته است اما خداوند فرمود بیانداز و مار شد این اساس خلاقیت به طور تمام و کمال است مثلا در داستان یک آینه فقط یک آینه نیست می تواند رویا ها را نشان دهد یا می تواند خود اقداماتی نیز انجام کند یا یک وسیله ارتباطی بین دو نقطه باشد اما در سبک نگارش داستان رولینگ از سبک حرفه ای بهره وری تخیلی استفاده کرده یعنی از کوچکترین موضوع موجود در پیرامونش نیز بال و پر داده و آنچه که خود خواسته را ساخته است از همین زندگی معمولی یک سبک براساس قرار گیری علمی تخیلی در فانتزی یا فانتزی علمی تخیلی البته طرح اولیه تبدیل عصا به چوبدستی از بحث جادوی موسیقی و نمونه یک رهبر ارکستر سمفونی گرفته شده اما ادامه ی آنها بر اساس همان سبک اصلی است نه فقط یک رهبر ارکستر یا مدل فقط موسیقیایی و سبک دیگر الگوی کامل قرار دادن بحث جادو در فانتزی تخیلی است نمونه های اول مواردی مثل دشواژه که در زمان خویش بحث شنود کلمات کلیدواژه در تلفنها مطرح بود یا بحث کوییدیچ که ترکیب فوتبال و ساکر و همچنین در خود داستان شباهتی با بسکتبال دارد(البته شبیه اصلی بومیان آمریکا) است با درونمایه فانتزی یا شباهتهای موتور با جاروی پرنده سبک دوم موارد کاملا اختصاصی است مثل پیشگویی و گوی پیشگویی یا مواردی مثل غیب و ظاهر شدن

نمی دانم چقدر صحت دارد اما یک مورد خاص تاریخی هم داریم 

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفته می شود قلب مومیایی شده آگوست دلگرانس معروف به دراکولا که در سال 1900 میلادی در آمریکا به دلیل کشتن 40 نفر و نوشیدن خون آنها تحت تعقیب بود و به دست کشیش معروف "آمونو کاتولیک" و دستیارش "وودو هوگان" شناسایی و کشته شد به حراج گذاشته شد.

طبق شنیده ها و مستنداتی که در تصویر مشاهده می کنید دراکولا به روش مرسومی که برای کشتن دراکولا وجود داشته با فرو کردن نیشتر به قلب وی کشته شده است.


در منبعی دیگر دستیار کشیش یک جادوگر معرفی شده بود جالبی دیگر شکل نیشتر که شبیه همان مدلهای چوبدستی است اشاره می شود کشتن از طریق قلب نیز در داستانهای حماسی قدیمی ایران نیز وجود دارد و بحث را کمی پیچیده تر می کند.

یک مورد دیگر مربوط به چوبدستی در کارتون صد و یک سگ خالدار است که استفاده شده است

بحث پسری که زنده ماند نیز بی شباهت به داستان حضرت موسی و حضرت ابراهیم در کلیت ماجرا نیست.یعنی اقتباسی است

بحث همجنس بازی در داستان توسط خود نویسنده نیز تایید شده و دقیقا همین الگو در سری های ماتریکس نیز قابل مشاهده است اساسا الگوی برادری بد نیست اما اینجا اساسا برادری مطرح نیست چون برادری بر اساس ایمان و توحید یا هرگونه باور شکل می گیرد اما اینجا جادو و توانایی های خاص الگوی رفتاری است که البته این موارد در نظر ارباب تاریکی بیشتر مورد نظر است نه افراد محفل ققنوس

بحث دیگر اشاره های فراوان به عدم امکان غذا ساختن و یا در قسمت هری پاتر و یادگاران مرگ عدم امکان زنده کردن مردگان و در آخر شکستن ابرچوبدستی است در قرآن به صراحت بحث من و سلوا و بحث جایگزینی آن با عدس و انتخاب پست تر توسط یهود مطرح شده یا شفا غیر ممکن نیست و افراد به انجام آن مبادرت می ورزند در داستان اشک ققنوس نماد آن است در زمان حضرت عیسی (ع)آخرین محدوده ی بحث علوم پزشکی شکسته شد یعنی بحث خلقت کامل یک موجود از صفر زنده کردن  کامل یک مرده یا بینا کردن کور مادر زاد که می تواند ژنتیک هم باشد و درمان بیماریهای غیر ممکن در آن زمان مثل برص اینها جدا از بحثهای دیگر در داستان محدود شده است یک بحث دیگر در داستان کشتن باسیلیسک و یا ابرمار در ابتدای داستانهای هرب پاتر است نکته شباهت این موجود با همان اژدهای عصای موسی است دقت کنید مار در ادبیات عهدین عامل گمراهی و ضلالت آدم -و نه حوا-معرفی شده اما در اسلام چنین چیزی نیست و حتی مورد احترام هم هست و چند داستان خاص هم در این مورد داریم اما قضیه کلمه بی مار به عنوان مار برای سلامتی و بحث آسکولاپیوس کلا چرت و پرت است و دلیلی بر قرار دادن این موجود به عنوان نشان سلامتی جهانی از سوی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیست اما گفتیم از نظر اسلام مار گناه کار نیست و عامل هبوط و نه سقوط از جهنم هم آدم و هم حوا و اطاعت از حرف دشمن مبین بوده است

یک مورد خاص دیگر بحث زمانی است که در انتها لرد ولدمورت یا همان تام رایدل قلب شده -مثل حارث و ابلیس-در یک توانایی خاص صدای خود را به طور جهانی البته در اینجا دهکده هاگزمید و اطراف آن و هاگوارتژ به طور واضح می رساند و از آنها عدم نبرد یا تسلیم یا فرار را می خواهد این مورد با ندای آسمانی فراخوانی حضرت تشابهاتی دارد که حضرت به سمت حق و علی (ع)می خوانند دقت کنید یکی از مسایل آخر الزمان تشابه حق و باطل و متشبه شدن آن بر مردم است این موارد دقیقا مثالهایی متناسب با این موضوع اند

گفتیم در آیین یهود خدا کم ارزش است و تبلیغ نیز در بین سایرین معنی ندارد در مقاله یهود به این موضوع اشاره شد در داستان اگر در بهترین حالت ما دامبلدور را حداقل نمادی از ویژگی های پیامبران ببینیم مسایلی مثل شکست پذیری و عدم تعریف خدا و بالاخره عدم فهم قدرت جادو و منبع اصلی آن  و علت کم و زیاد شدن این توانایی در افراد حل نمی شود البته داستان با روال سحر قرآنی مطابقت دارد و تقریبا مباحث ایمان در قرآن در داستان وجود ندارد

تمام داستان ها بدون شک از تاثیر ذهن نویسنده و شرایط روحی و فکری نویسنده متاثر است اما طبق بعضی نظرات در پاره ای از بخشها ما الگوهای خاص دیگری نیز شاهد هستیم که ناشی از عدم حل مشکلات خود نویسنده است مورد خاص مورد نظر ما دمنتورها یا شادی خوارها یا روح خوار ها هستند که بعضی خلق آن را ناشی از دوران افسردگی نویسنده و بستری شدن وی می دانند که این موجود به نوعی نماد آن دوران است و البته در داستان نقش اساسی ندارد و جبهه گیر است و این اثبات ثبات حداقلی روح نویسنده و تسلط کامل ذهنی نویسنده بر داستان است و نشان از مشکلی در ادامه نخواهد بود و نقطه ضعف محسوب نمی شود اتفاقا راه حل مقابله با این موجود و ایجاد سپر دفاعی با تکیه بر خاطرات شاد یک راه حل زیباست

در مورد واژه ای تحت عنوان نمودار ناپذیر یا ناپیدا و کشف نشدنی که برای خانه های جادوگران محفل هاگوارتز و محل مسابقات جهانی کوییدیچ به کار رفت و به قول داستان ماگل ها یا مشنگ ها قابل دستیابی به آن را ندارند اما در روایات و داستان ها خط خاصی جریان دارد اینکه صیهونیست ها معتقدند معبد سلیمان درست است که ناپدید است-البته بعد از چند مرحله تخریب و بازسازی-اما بقایای آن هنوز هم وجود دارد مثل دیوار ندبه و هدف از تخریب زیربنای مسجد الاقصی پیدا کردن بقایای معبد است بخشی هم به گم شدنش معتقدند زیرا این حفاری ها چیزی فراتر از تخریب ساده ی مسجد است اما داستان اصلی به خود معبد برمی گردد اینکه معبد اساسا جن ساز است و بعد از قضیه مرگ حضرت سلیمان ما و پادشاه غیر پیامبر یهود از نظر ما پس از حوادث هاروت و ماروت معبد نمودار ناپذیر شد و اتفاقا جادوگران مبدل نعمت الله به آن دست نیافتند در ضمن دو ملک نیز مراقب صندوق عهد و انگشتری سلیمان زبور و زره شکست ناپذیری هستند و احتمالا دلیل بیشتر کاوشها دستیابی به آنهاست که البته موفق هم نبوده اند معبد سلیمان جایی است که سر شیطان در آنجا بریده می شود آنهم توسط آخرین منجی بشریت


موارد دیگری در هری پاتر مشاهده شده که از فرهنگهای مشترک اساطیری سرچشمه گرفته مثل شیر دال این مورد از موارد باستانی است و میل نویسنده در کتب دیگر لو رفته مثل حیوانات جادویی و زیستگاه آنها مشخص است





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال، واژه کردی برای عقاب است و این واژه در اکثر مناطق کردنشین کرمانشاه و کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌ است.


گریفن یا گریفون ( Griffon / Gryphon ) که به فارسی شیردال نامیده می شود یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است. پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی میکرد. در هنر و فرهنگ یونان باستان شیردال ها بیش از هر جایی دیده می شوند. طبق معمول یونانی ها در نشر و اشاعه باور به چنین موجودی بیش از هر قوم دیگری فعال بودند و در فرهنگ و هنر خود فراوان به شیردال های مختلف اشاره کرده اند. اما مصریان باستان از حدود ۵۳۰۰ سال پیش ( احتمالا پیش از یونانی ها ) با شیردال آشنا شده بودند.


قدیمی ترین شیردال کشف شده از اسیای مرکزی به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و مربوط به حکومت های تابع امپراطوری هخامنشی می شوند. هخامنشی ها شیردال را « نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ » می دانستند. سر ستون های مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین مصنوعات بشری هستند که شیردال ها را نمایش می دهند. نام این جانور در پارسی میانه"بشکوچ" است.


در ادبیات اروپایی نیز به شیردال اشاره فراوانی شده است. برای مثال دانته در کمدی الهی، جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان می رسد سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت می کند، سفر به بهشت را آغاز کرد. معمولا شیردال ها بدون بال تصور می شدند، اما در نشان های خانوادگی که از قرن یازدهم در اروپا رایج شدند، پاهای پیشین شیردال ها شبیه پای عقاب به نظر می رسید و در برخی شیردال ها بال هایی آشکار پیدا کردند.


گریفین ها طبقه افسانه ها موجوداتی وفادار بودند و حتی اگر جفتشان می مرد، پس از او به سراغ جفتگیری نمی رفتند. می گویند نگاه منفی کلیسا با ازدواج مجدد به افتخار این افسانه مربوط به شیردال ها بوده است، زیرا کلیسا شیردال را که موجودی زمینی و آسمانی بود، نماد عیس مسیح ( ع) می پنداشت. اما به هر حال افسانه ها همیشه با هم سازگار نیستند. می گویند گاهی اوقات شیردال ها با اسب ها جفت می شدند و از نسل آنها جانوری به نام اسپدال ( Hippogriff ) متولد می شد. طبق افسانه های اروپایی پنجه شیردال شفا بخش بوده و پر شیردال می توانست چشمان نابینا را بینایی بخشد، اما انچه در عطاری های اروپایی به عنوان پنجه شیردال فروخته میشد چیزی نبود جز شاخ بزکوهی .


اما منشا همه این افسانه ها کجاست؟ بر خلاف هر جانور دیگری که مورد بحث قرار گرفته، هیچ موجود مشابهی در میان جانوران خاورمیانه، مصر یا یونان وجود ندارد که بگوییم شیردال نسخه تخیلی شده چنین موجودی است. تا اینکه خانم ادریان مه یر، مردم شناس و متخصص تاریخ علم دانشگاه استنفورد که هم در زمینه افسانه ها و هم درباره تاریخ اکتشافات دیرینه شناسی تحقیقات زیادی انجام داده نظر جالبی ابراز کرد. طبق نظر خانم مه یر، شیردال تصویر بود که تاجران عصر باستان که در جاده ابریشم سفر می کردند در کوهستان های آلتایی  فراوان به چشمانشان می خورد، اسکلت های سنگواره شده دایناسوری متوسط به نام Protoceratops که هنوز هم در این مناطق به وفور پیدا می شود! این اسکلت به خاطر شکل خاص منقار این حیوان، چهار پا بودنش و پس سر برآمده و یقه مانندش برای مردم آن زمان چیزی جز بقایای جانوران ناشناخته و جادویی معنی نمی داد. تعجبی ندارد که نخستین شیردال در آسیای میانه دیده نشدند، زیرا سرزمینی که سنگواره هایProtoceratops  در آن پیدا شد، مهد هیچ تمدن یکجا نشینی نبود ولی محل عبور کاروان های بسیاری بود که در دوران باستان به این مناطق سفر می کردند.



نمی دونم این دقیقا ربطی داره یا نه اما در ضرب المثل های فارسی ما داستان با عنوان کلاهت را قاضی کن داریم در هری پاتر یک فصل هفتم نیز عنوانی با عنوان کلاه قاضی وارد داستان می شود این شباهت ظاهری و عملکرد کلاه با توجه به جادو قابل توجه است.

ضرب المثل کلاهت را قاضی کن چگونه وارد گنجینه ضرب المثل ها شده است . داستان زیر را بخوانید .

ضرب المثل ها

بی گناهی را به جرم این که هزار سکه از مرد مسافری گرفته و پس نداده بود به محکمه فرا خواندند و به او گفتند: دو روز دیگر باید به قاضی در این باره توضیح دهی. مرد بی گناه با دنیایی ترس به خانه رفت، همسر او که وی را چنین آشفته دید سبب را پرسید. مرد گفت: قاضی شهر می خواهد مرا به جرم گناهی که نکرده ام مجازات کند و جریان هزار سکه را به زنش گفت و ادامه داد: من تاکنون به محکمه نرفته ام، می دانم که آن جا زبانم بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش گفت: خدا بزرگ است، این هم راهی دارد، همین الان به اتاق برو و در را به روی خود ببند و با کلاهت حرف بزن یعنی این که کلاهت را قاضی کن. خیال کن که در محکمه هستی و آن کلاه هم قاضی شهر است هرچه می خواهی به قاضی بگویی به آن کلاه بگو. آن قدر با کلاهت حرف بزن تا زبانت باز شود.

مرد پیشنهاد زنش را پذیرفت و داخل اتاق رفت و در را به روی خود بست، آن گاه کلاه خود را برداشت و بالای اتاق گذاشت. بعد با احترام مقابل کلاه ایستاد و گفت: جناب قاضی من این مرد را نمی شناسم اگر او مرا می شناسد بگوید پدر من کیست؟ من اهل کجا هستم؟ اگر پول به من داده کی داده و کجا داده و برای چه داده؟ آیا سندی دارد یا نه؟ مرد چندین بار با کلاهش حرف زد تا زبانش روان شد و دو روز بعد نزد قاضی رفت و آن چه به کلاهش گفته بود را بازگو کرد. قاضی رو به شاکی کرد و پرسید: تو چه می گویی؟ شاکی ناچار اقرار کرد که حق با آن مرد است و او را اشتباه گرفته است و قاضی هم آن مرد را مرخص کرد. حالا هم وقتی به کسی بخواهند بگویند که در حق دیگران انصاف داشته باش این ضرب المثل حکایت حال او می شود. برگرفته از قصه ما مثل شد – میرکیانی


موارد خاص دیگر اقتباسات زیاد از موارد مستقیم جاسوس بازی های جاری در بین کشورهای غربی در داستان است یکی جادوی گوش در استراق سمع از اتاق محفل یکی دیگر بحث دشواژه بود که در زمان انتشار کتاب مورد بحث عمومی بود و شامل کلماتی مثل خدا و بمب می شد و امروزه نیز ادامه دارد و در کتاب کلمه لرد ولدمورت است و یک مورد دیگر خانم رییس گروه گریفنذور است که می تواند شبیه گربه شود و خانه ی دورسلی ها را زیر نظر گرفته بود.دقیقا در جنگ سرد داستان گربه چند میلیون دلاری جاسوس مشهور است.در زندگی شخصی خانم رولینگ نیز که البته خواهشا خودتان تحقیق نکنید پوشش تقریبا همیشه سینه باز این فرد است و حتی در مقابل تمایل افراد برای لمس سینه ممانعتی نمی کند و الگوهای شانتاژی را نیز دارد و بحث حمایت از همجنس بازی نیز به طور علنی در کارنامه این شخص وجود دارد.تاکید می شود شانتاژ فقط در یک آیین وجود رسمی دارد و مربوط به جشن پوربم در بین یهودیان-منظور صیهونیستها-است که امروزه برای سران جنبش های مقاومت به کار رفته است.البته اصل تاریخی داستان زیر سوال است اما نفس وجود داستان در یهود یکی از عوامل فساد برانگیز می باشد

در مورد عدد هفت به کار رفته در مجموعه هری پاتر مواردی وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم که قابل بحث است

در هاگوارتس هفت سال تحصیلی وجود دارد. 


تولد هری در جولای هفتمین ماه سال میلادی است. 


ویزلی‌ها هفت فرزند دارند. 


در کوییدیچ هفت بازیکن وجود دارند. 


شماره های سکوی 9و 3/4 رو به هم اضافه کنیم 9+4+3=16و شانزده یعنی 1+6=هفت. 


در هاگوارتس 142ردیف پله وجود دارد که مجموع آنها هفت می‌شود 1+4+2=7. 


برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع شده. 


گریفیندور قبل از آمدن هری هفت سال بود که در کوییدیچ پیروز نشده بودند. 


نیکلاس فلامل و همسرش هفت سال با هم اختلاف سنی دارند. 


در کتاب اول هفت مرحله برای رسیدن به سنگ جادو بود. 


یکی از مراحل رسیدن به سنگ جادو در کتاب اول که هری و هرمایونی آن را حل کردند شامل هفت بطری به اشکال مختلف و یک چیستان بود. 


دانش‌آموزان در هاگوارتس باید تمام هفت کتاب لاکهارت را می‌خریدند. 


هفت راه مخفی برای بیرون رفتن از هاگوارتس در نقشه غارتگر وجود دارد. 


دفتر فلیت ویک در طبقه هفتم واقع شده. 


در کوییدیچ هفتصد نوع خطا وجود دارد. 


شماره هری پاتر در کوییدیچ در فیلم سوم هفت بود. 


مسابقه سه جادوگر هفتصد سال قبل از اجرای آن در جام آتش پایه گذاری شده. 


 صندوق مودی هفت قفل دارد. 


در نسخه امریکایی کتاب 3 وقتی هاگرید به هرماینی درباره دادگاه باک بیک می‌نویسد هفت قطره اشک روی نامه دیده می‌شود. 


در کتاب 5 فرانک برایس گفت نزدیک هفتاد و هفتمین سال تولدش است.


بعد از رسیدن هری و دیگوری‌ها و ویزلی‌ها به پورت کی‌ صدایی گفت "seven past five from stoats head hill" 


در دادگاه هری در کتاب 5 دامبلدور برای تبرئه هری به بند هفتم قانون «استفاده از جادو قبل از رسیدن به بلوغ قانونی" اشاره کرد. 


اتاق احتیاجات در طبقه هفتم قرار دارد. 


لیلی و جیمز در هفتمین سال تحصیل با هم قرار می‌گذاشتند و بیرون می‌رفتند. 


پیشگویی در ردیف نود و هفت در وزارت‌خانه قرار داشت. 


در محفل ققنوس وقتی هری از پله‌ها افتاد هفت نفر به کمک او آمدند: نویل، سیریوس، لوپین، مودی، تانکس، کیگزلی و دامبلدور 


در وزارت‌خانه هری و دوستانش با هفت در روبرو شدند. 


در کتاب سوم وقتی اسنیپ به جای لوپین برای مدتی به کلاس آمد گفت: صفحه 394 را بیاورید. 394=3+9+4=16 16=1+6=هفت. 


فقط هفت فرد در فهرست کسانی که می‌توانند تغییر شکل دهند در اداره «استفاده نابجا از جادو» ثبت شده‌اند. 


کتاب 5 در روز 16 جولای 2005 انتشار یافت مجموع هر کدام از روز و ماه و سال هفت می‌شود 2005=2+5=هفت جولای =هفتمین ماه سال میلادی 16=1+6=هفت. 


در اطلاعیه وزارتخانه هفت راه برای جلوگیری از جادوی سیاه آمده است. 


هری و رون هر کدام هفت o.w.l گرفتند 


کتاب 6: هری پاتر در کنار پنجره اتاقش ایستاده و منتظر دامبلدور بود در حالی که ساعت هفت بود. 


مادر بلیز زابینی هفت بار ازدواج کرده و طلاق گرفته. 


در کتاب 6 هری از کتاب شاهزاده نیمه خالص این دستور العمل را می‌گیرد: "به هر هفت دور در جهت خلاف عقربه‌های ساعت یک دور در جهت عقربه های ساعت هم زده شود". 


اسلاگهورن برای دومین بار از معجون شانس در سن چهل و هفتسالگی استفاده کرده است. 


در کتاب 6 وقتی هری پنهان شده بود پرفسور ترلانی گفت هفت پیک. یک اتفاق نا گوار. 


دفتر دامبلدور در طبقه هفتم قرار گرفته است. 


تمرین کوییدیچ در ساعت هفت بعد از ظهر برگزار می‌شد. 


ولدمورت معتقد است که با قدرت‌ترین عدد جادویی، عدد هفت است. 


کتاب اخر شامل دو کلمه deathly hallows که هر کدام هفت حرف دارند. 


  کتاب هفت در تاریخ  هفت/هفت/دو هزار و هفت منتشرشد


یک مورد دیگر هم وجود دارد بحث وجود حقیقی یک سرباز کشته شده ی متفقین در جنگ جهانی دوم در انگلیس است که بعدا این هم نامی برملا می شود که داستان کمی شبیه قضیه سنگر ناپلیون و همچنین کتاب معروف انجیل لوسیفر نکارش شده در یک هفته می باشد که کمی ماجرا را داغ تر می کند.با توجه به قراین موجود باید در مورد عرفان کابالا که عرفان مخصوص یهود است بحث شناختی صورت بگیرد.

نمی دانم تا بحال چقدر دقت کرده اید اما در بحث دشمن ما دزدی زیاد داریم مثلا آرم پرچم رژیم غاصب صهیونیستی یک نشان کاملا دینی و اسلامی است و اتفاقا به تعداد زیاد حتی برروی مهر نماز با مرکزیت الله در وسط آن استفاده می شود یا قبلا بر روی حرم امام رضا (ع) در طرح قدیم پارچه روی تابوت بوده است-در موزه رضوی موجود است- یا مثلا در بحث عدد نوزده به صراحت این عدد رازآلود مقدس مومنین است اما امروز یکی غصبی صهیونیستها و دیگری استعمالی بهاییان شده منظور اینجاست که هویت داخلی و اصالت ندارند شیطان اصالت ندارد و اساسشان تبدیل نعمت الله بوده است که قرآن به صراحت اشاره می کند در آخرین فصل هری پاتر هفت آخرین سکانس نوزده سال بعد است.


.در رابطه با بحث کتاب لو رفته اول شاید بتوان با اغماض اینکه ما نژاد شناسی در داستان نداشتیم و در مورد رنگ مو  و موارد دیگر چندبار تابو شکسته شد و بحث رویکرد مبارزه با نژادپرستی حداقل ظاهری بوده خیلی هم پایان دوم بد نیست اما علتهای متفاوت این دو قابل بحث است اگر بحث نژادپرستی به نژاد شناسی را در نظر بگیریم و مدل دوقطبی آلمانی -مالفوی-انگلیسی-ویزلی-که هردو خون خالص آمده را نادیده بگیریم و اصل را بر نژادشناسی ببینیم که در دنیای واقعی انگلیس خیلی بیشتر از آلمان نازی ثابت کرد نژادپرست می باشد اما فرضا با توجه به استقلال نسبی داستان و تمییز کلی و ایجاد روندعقلانی و داستانی و رویکرد فرهنگی و مراقبت از به دام فرهنگ غلط نیلفتادن و اینکه حقیقت اصلی دنیای انگلیس ظاهر خوب و خوش داستان نیست و بحث طغیان سلطنت هم باید مطرح شود در بحث فیلم هری ثاتر یک صحنه حذف شده وجود دارد که جایگزین شد و آن صحنه پیوستن مالفوی به گروه به اصطلاح مقاومت بود البته این نکته هم باید لحاظ شود با توجه به روند داستان و بحث ارباب تاریکی همین بحث عدم خیانت اسنیپ به دامبلدور و نجات جان هری توسط خاندان مالفوی و عدم حمایت آتها از ارباب تاریکی قابل ستایش است.  البته به نوعی جای این مورد هم از نظر توصیه ای خالی است که بخش روح ولدمورت در هری حداقل می توانست به عنوان نفس اماره مطرح شود یا به جز قدرت دادن باید بر تصمیمات کلان و اصلی یا حتی موارد جزیی تاثیر می گذاشت یا یک مورد دیگر این است که از اول تا آخر داستان خواهان ایجاد یک دو قطبی مخالف هم است اما گروه های مرگ خوار حتی با گروهای مقاومت مطرحه در داستان خیلی متفاوت نیستند چون یکسری تابوهای اساسی هیچگاه شکسته نمی شود و حتی شاید بیشتر تفاوت تاکتیکی را مطرح می کند و حتی دوره های تاریکی طبیعی می نماید و یا اینکه توهم تندرو کندور را ایجاد می کند که کاملا غلط است مثلا در بعضی فیلمهای دراکولایی می بینیم دروکولای خوب دراکولایی است که در موقع خوردن خون طرف را نمی کشد یا قبلش اجازه می گیرد اما دراکولای بد اینطور نیست یعنی تجاوز خوب و بد داریم.اما البته در اصول کلی در داستان هری ثاتر خیلی اینطور نیست اما بزرگترین دشمن خود هری می باشد و انتظار اصلی شکستن کامل قدرت لرد ولدمورت به معنی حقیقی در آخر داستان هری پاتر بود شاید به نوعی در بخش دوم هری پاتر هفت هدف اصلی نویسنده سینمایی کردن داستان بود کمااینکه داستان هشتم که البته جزو داستان اصلی شاید محسوب نشود و شاید هم بتوان حسابش کرد فقط به عنوان نمایشنامه و این خط مشی نوشته شد.دقت شود الگوی اصلی گروه بندی به خود رژیم غاصب صهیونیستی برمی گردد که هدفش هم فقط به عنوان طبقه بندی کشوری است و انجام می شود  یعنی الگوی فکری حزب بندی یا استعداد یابی در دنیای واقعی مطرح نشده است.یک گذری هم اگر به موارد دیگر بزنیم مثل فیلم ناهمتایی مثال دیگری بر این موضوع است البته در قرآن هم بحث دوازده شاخه بودن بنی اسراییل و اینکه آبشان توی یک جوب از اول هم نمی رفت و دقیقا مثال قرآن همین بحث قضیه چشمه ی آب است از اول هم بود و اتفاقا بحث دوازده فرقه بیشتر نیست بلکه بیشتر حرف چهار گروه بود که در داستان حضرت یوسف خود یوسف بنیامین لاوی و یهودا در داستان وارد شده اند و ادامه بازی در تاریخ نیز بین خاندان یهودا و خاندان یوسف است و آرزوی یهودا بود که بنی اسراییل را یهودی بخوانند جالب اینجاست که شخصیت اسلیزیترین بیشتر از نازی بودن گرایش یهودایی بودن را یدک می کشد و به اسراییل نیز شبیه تر است.باید جزیی تر بحث شود خیلی خیلی جزیی تر تا ببینیم آیا هدف کتاب شستن گناه اسراییل و پاک کردن این کشور است چون قراین دیگر را هم باید حساب کنیم.برای فهم بیشتر داستان بنی اسراییل در قرآن و سه شخصیت اصلی یعنی پیامبران الهی موسی یوسف و سلیمان را در قرآن و کتب قصص انبیا بدون اسراییلیات بخوانید. همانطور که در رابطه با خط سیر ایمان و خط سیر اسم اعظم در داستانهای بنی اسراییل جداگانه صحبت کردیم خط سیر یهودا و سامری و ابلیس هم باید بحث شود در رابطه با این گروه بندی ها نمی دانم آیا باید در این مقاله می إوردم یا در بخش یهود اما قضیه یهودا و پیروان و خاندانش در رابطه با یوسف و نوادگان و پیروانش بی شباهت به رابطه بنی امیه و بنی هاشم نیست با این تفاوت که علی کینه ی خیبر و بدر و احد و جنگهای دیگر را نیز به دوش می کشد اما یوسف فقط خوب بودنش مایه ی ذردسرش شد. در ضمن سبک قانون ژن در فیلم مارول ددپول کامل می شود یعنی فرد دانشمند دنبال روش شناساسی و علمی کردن به قول خودشان ژن برتری جهش یک شنکنجه گر است که افراد را برده می کند در ضمن از اصل زیبایی چهره هم خبری نیست دقت شود بین شکنجه و ریاضت فاصله است و بین ریاضت و روزه داری فاصله ای ده برابر بیشتر در ضمن الگوی علمی دقیقا این شکلی و مزدوری نیست.بگذریم. در ضمن شبیه ترین ساختار در اروپا به وزارت سحر جادو نامش وازرت امور جن گیری در واتیکان است واتیکان اولین جبهه ی مخالف کتابهای هری پاتر نیز بود البته با وجود تفاوت کاملا إشکار و رویکرد کاملا متحجرانه در عربستان سعودی و با نام حقیقی حجاز در پلیس عربستان نیز ارگان مبارزه با ابزار سحر وجود دارد و از مردم گزارشات را دریافت می کند البته بیشتر فقط دنبال عروسک اند تا چیز دیگه ای چون عروسک وسیله شرک هم هست البته استفاده داعش ساخته ی عربستان در بمب گذاری عروسک ها و توزیعشان در مراسم اربعین حسینی جلوه ای دیگر از سنجش وجدان این گونه انسانهاست, بحث شناخت خود جادو و یا رویکردهای شناساگرمآبانه باید وجود داشته باشد.در ضمن درست است که درونمایه های توحید و یهود را داریم اما اصول داستانها بر مبنای داستانهای علوم غریبه و به طور عجیبی به دلیل استفاده به هدف کارکرد بهتر یا حتی سواستفاده از داستانهای خاص-حجم گلچینی از این داستانها و بدون اسراییلیات و با سند معتبر در کتاب قصص قرآن به قلم روان محمد محمدی اشتهاردی موجود است-باعث شده در صورت استفاده و داشتن رویکرد علمی دین با فقه پویا و برحق بودن اسلام بتوان استفاده صحیح نمود البته با شرط حقیقت دانستن داستانهای قرآن که بر حق است و اساطیر الاولین نیست.این گونه حقیقت دستیابی به نعمت الله ایمان و اسم اعظم فراهم است برای مابقی شرایط کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و اسم اذکار شیخ بهایی و امام محمد غزالی عصای موسی را به ما می شناساند.امیدوارم این بی پروا سخن گفتنها موجبات هدایت انسانها باشد وگرنه سواستفاده ها و دشمنی و کینه با اسلام از هزاران سال پیش و با کینه یهودایی ادامه دارد و بعد از کندن درب خیبر آماج حملات امام علی(ع) و محببین آنهایند




در آخر حدیثی جالب پیدا کردم که نه تنها قشر اخباری و روشنفکر مآب را جواب می دهد بلکه پاسخی نیز برای پیروان شیطان و شیطانیان نیز هست

نقل از امام علی(ع):بارالها قطعا می دانم که ماده ی علوم اهل بیت از بین نمی رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۰


در یهود دو اعتقاد خاص وجود دارد که درون مایه ی تمام تحریف های تورات و اصل نگارش کتب زحل و بحث خاص عدم خروج از بهشت و زامبی دانستن تمام جهان در تلمود است یکی بحث گرایش به یهود و عدم توانایی در تبلیغ دین در بین دیگران و فقط و فقط ارزش خون دیگری عدم امکان قدرت و ارزش خداوند اتفاقا در دین یهود این نگاه که خدا ناظر نیست و در حال حاضر نیست وجود ندارد بلکه نگاه این است که همین الان ناظر است و در آسمان ما را می بیند ولی قدرتی ندارد در قرآن دو نوع سبک جادوگری خاص وجود دارد یکی هری پاتری که سبک انگلیسی است و دیگری بارتیمیوسی در قرآن پس از اثبات توحید هردو مدل به ایمان رسیدند اما در زمان موسی طغیان گر خودش جادوگر نبود بلکه جادوگران را به خدمت گرفت و ایمان آورندگان خود جادوگران بودند در ضمن تمامی یا بیشتر پیامبران نیز عصا داشتند و این مورد باید تحقیق بیشتری شود اما در مورد اجنه آنها مایه ی طغیان مردانی از انسان می شدند یعنی طغیان برای خود جادوگران بود در این مورد نیز اجنه ایمان آوردند نه مردان از جن پادشاه یا ملکه انگلیس حکم همان فرعون را دارد و  آمریکای پلیس جهان در حکم این دسته از جادوگران اند نکته اینکه در مورد پیامبران ارتباط با موکلان و فرشتگان است نه به طور خاص اجنه و یا بدتر از آن شیاطین در بیانات رهبری نیز انگلیس خطر بالاقوه و بالفعل برای شیعه و آمریکا برای اهل تنسن معرفی شده و این اثبات خاص این موضوع است که باید بیشتر مورد توجه قرار داد

در کتاب هری پاتر اصول فراماسونری شیطان پرست و مخفی کار وجود دارد و درونمایه دینی بر اساس یهود است یعنی نمی توان جادوگر شد بلکه خونی انتقال می یابد در ضمن گرایش به این جادوگری یا جادوگر شدن فقط بر طبق اتفاقات خاص ناشناخته است در آخر نیز ابر چوبدستی می شکند و سنگ مرگ نیز گم می شود تا بحث ابر بودن فراموش شود و این همان موارد خاص داستان است که وجود موسی را لغو می کند مورد فراماسونری نیز در تعریف شیطان است آنهم بدون تعریف خداوند آنهم به طور کلی با اینکه در علوم غریبه افراد تشنه ترین حالت به خداوند محسوب می شوند در فراماسونری شیطان یک فرشته یا یک موجود مقدس تعریف و حتی هم رده پیامبران و نه حتی فرشتگان قرار می گیرد به طور مثال به صراحت کامل در قرآن مبحث خالص سازی جهانی در قرآن توسط شیطان مطرح شد و خداوند هم در پشت آن مبحث توبه را و باب توبه را مطرح کرد اما در فیلم نوح نوح حتی فرشتگان سنگی یا گولم-که در کلش آف کلنز هم هستند-برای جلوگیری از ورود انسانها استفاده می شوند در این فیلم نیز باز هم نقش یک بازیگر خاص با بقیه فرق دارد و مثل هری پاتر نقش خاص کلیدی قابلیت شکست دادن داستان است و در صورت ادامه قابلیت تغییر پذیری و عدم تعریف روایی حقیقت داستان نوح را مشخص می کند که در هری پاتر هرمیون بود و در اینجا نیز باز با بازی اما واتسون مورد موجود است و آنهم مورد توبه و بخشش و رحمت است که در یکجا شفا یافتن و توانایی بچه دار شدن و دیگری بخشش توسط نوح برای صرف نظر از کشتن کودک است که با مورد صرف نظر کردن ابراهیم از قربانی کردن اسماعیل کمی شباهت دارد و خط تحریف تورات را مشخص می کند در فیلم اگر پدر نوح در آخرین لحظه توت می خورد نشان از حب دنیاست اما در حدیث پیامبر اکرم داریم اگر دو درخت هم داشتید در دنیا بکارید تا قبل از اتمام دنیا این حدیث با این داستان شباهت و تفاوتهایی دارد که بازهم احتمالا خط تحریف را نشان می دهد در داستان نوح قرآنی حرف نوح بحث ایمان به خدا نبود بلکه فقط درخواست برای نجات آنها در آخرین لحظه بود یعنی درست است که عذاب به خاطر عدم ایمان بود اما شرط نجات ایمان نبود و هرکس بیاید نوح وظیفه داشت نجات دهد در داستان نوح دشمن نوح وارد کشتی شد و در داستان دینی اسلامی آخرین فرد وارد شونده شیطان بود آنهم به طور کاملا آشکار چون کشتی کشتی نجات بود

جدا از مباحث بالا مواردی مشاهده شد از جشنهای پوریم از معرفی و توضیح جشن پوریم می پرهیزیم و به شرح نکات خاص آن می پردازیم که شامل موارد زیر است اینکه به نوعی اولین و شاید تنها آیین دینی -چه الهی چه زمینی-باشد که به نوعی سواستفاده از قدرت منصب خیانت دروغ و این مسایل به صراحت کامل با همین ویژگی ها به عنوان یک جشن قبول دارند و حتی در حین جشن خود را شبه زامبی ها نیز می کنند و به طور نمادین خون می خورند نکته دیگر اینکه این داستان فقط در کتاب تحریف شده خودشان آمده و در هیچ گزارش دیگر سندی دال بر حقیقی دانستن آن نیامده و برای سیزده به در در آیین ایران زمین به جز این استدلال باطل استدلال های دیگر حتی اسلامی-البته احتمالا اشتباه که بعدا قابل بحث است- هم وجود دارد و هنوز تاریخچه به قطع دقیقی وجود ندارد و فقط ذکر چند داستان مبنی کار است در ضمن این داستان در یهود به این فرقه اجازه داده به طور کاملا مشخص با واژه ی شانتاژ دست به شکست عناصر دشمن بزنند در عرصه های نظامی بزنند که در تعدادی از موارد این گونه مسایل به صراحت با گذشت زمان و بروز اسناد خود را بروز می دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷


 

 

مدیریت و جنگ هوشمند

اساسا در مدیریت هوشمند و جنگ هوشمند موارد اصلی و تعریفی داریم اول مغز است و روشهای فکری آن که شامل چشم گوشها و قلب می شود و این دارایی های انسان است در حالت طبیعی در بحث جنسی خانه وجود دارد و هیچ موردی خارج از خانه و جز با همسر اتفاق نمی افتد و سبک رابطه و انواع بر اساس وجود مراحل قبل از بلوغ فرزند و طارق به سادگی قابل فهم و ردیابی است و می توان درک کرد از نظر عرفانی با ورود به مرحله بلوغ درونی و ارتباطات برتر جایگاه نماز به شدت مهمتر از قبل می شود خیلی مهمتر در تمام مراحل فکر بهشتی و وجود صحت و امنیت حتی در فکر و وجود خانه و بروز افکار و رفتار جنسی از درون خود خیلی مهم است موارد جنسی بروز توحید است در هر سطحی.ارتباط با سه شیوه فرشته وحی و ورای حجاب انجام می گیرد راهکارهای فهم تمایز بین شهود شیطانی و الهی خیلی سخت نیست اول اینکه فرد در رابطه با برخورد امانت کاملا توحیدی عمل کند و با توجه به ذکر امنیت خود را ارتقا بخشد و همیشه امانت را فراموش نکند در ضمن شیطان به بدی امر و از خوبی ها باز می دارند 

اساسا جنگ هوشمند یعنی بحث امانت و تظاهر در روش زندگی در مورد شیطان مبارزه با اندیشه و ذهن و اینکه چیزی را فکر کنی که خودشان می خواهند توسط رسانه انجام می شود در بروز سه چهره در سطح انتظام و چهره ی آخر در سطح نظام

متشکل مغز شامل چشم گوش قلب و در مومن منافق کافر و مشرک

تفاوت شعبده با کرامت و سحر با معجزه و ضریب قدرت ایمان بحث اینکه ایمان تعریف دارد خارق العاده بودن حتما معنی ایمان نیست ایمان تعریف حقیقی دارد و موضوعات آن و شعبه های مختلف کاملا مشخص اند از نظر امانتی و بحث جنسی با میزان زیبایی تطابق دارد یعنی زیبایی تنها عامل صحت و درستی ازدواج نیست بلکه اخلاق و دین مهم است

رسانه و تاثیر آن و اثر مستی موسیقی غنایی مشروبات الکلی

نماز و ارتباط با خدا و رسیدن به شهود در مقابل رسانه و بازی های تحمیلی که حتی وارد بعد اراده می شوند

سلامتی در مقابل بیماری

خانه و مسجد در مقابل بار و مستی

در فانتزی س ک س ی معرفی شده از سوی غرب هدف بالا بردن شهوت از طریق ذهن است به هر قیمتی نکته جالب اینجاست که این مورد آرامش زا نیست و بدون همسر فقط ذهن در حالت منفی برانگیخته می شود و وجود بیماری در قلب

محبت وی و زنانه را برانگیخت در اینجا شهوت ابزار است نه هدف اینکه شهوت زن بیشتر است در این حیطه است

در نماز قلب را نکه دارید نماز برنامه ریزی برای عملکرد فرد است هر نماز برای اصلاح فرد است نه عادت با حضور قلب به تمام نکات و ظواهر نماز می توان قلب را نگه داشت همسر را نیز به نماز بیاورید حتی خانوادگی نماز بخوانید.

ذهن بارور با جهاد ذهنی یکی زیبایی شناختی جنسی در محیط بسته و اینکه هر طرف روی کنیم معشوق را بتوانیم بنگریم دیگری علوم غریبه اینها صفات و قدرتهای میل دهنده علوم غریبه اینها همگی قدرت محسوب می شوند می تواند برای مشرک باشد چه زمینه بروز با قدرت کم چه در معشوقه های بیگانه اما طبیعی است که اصل نیست یعنی فقط زیبایی زن باعث نمی شود شایسته ازدواج باشد یا اینکه در علوم غریبه و جادو بداند اصل ایمان است

اساس سینما بر پایه فیلم و سریال و تفریح و سرگرمی بنا شده است در زمان مشاهده ی تلویزیون و پخش یک فیلم به هیچ وجه ذهن فعال نیست رسانه بر اساس سبک اندیشه ذهنی یعنی صدا و تصویر عمل می کند یعنی به جای فرد می اندیشد در نتیجه نیازهای فرد نه بر اساس درون خودش بلکه بیرونی تامین می شود کاملا غیر فعال در طی این روش سلولهای مغزی روز به روز فعالیتشان کمتر می شود بازیهای رایانه ای بدترین حالت این اتفاق اند و این عمل به شدت باور نکردنی قوی تر اتفاق می افتد نکته بعدی تشتت افکار است و تنوع بیش از حد و بدون مرز-نه از نظر مثبت بلکه جنبه منفی که باعث ایجاد نیاز کاذب و بی ربط به موقعیت بیننده دارد و فقط ذهن او را درگیر می کند همچنین به دلیل ایجاد تاثیر کاذب در مغز که به دلیل مقاومت سلولها به خاموشی است باعث بد خوابی و پریشانی های روحی نیز می شود با پیشرفته تر شدن گرافیک بازی ها و بالا رفتن کیفیت تصویری بازی ها خطرات بیشتری متوجه ما می شود حال که ورود رسانه های چند بعدی را نیز شاهد هستیم .مشکل دیگر فساد انگیز بودن رسانه و خواه ناخواه میل به فساد است زود قضاوت نکنید و جبهه نگیرید کمی منصفانه به قضیه نگاه کنید آیا امکان اینکه یک صحنه و رابطه ی صحیح در حیطه زناشویی امکان دارد در رسانه اتفاق بیافتد وقتی دو بازیگر می خواهند مسایل زنا شویی را به تصویر بکشند حضور فیلم بردار صدا بردار کارگردان و نویسندگان موجود است مگر آنها آدم نیستند هر آدمی شهوت دارد خب به راحتی این مسیئله چه در جنبه های جنسی چه غیر جنسی و حتی درون مایه های پنهان داستان رخنه می کند حقیقت این است که حتی خود بازیگران از پیامدهای این حوادث دور نیستند و حتی نقش بازی کردنهای مختلف باعث افسردگی آنها نیز می شود بازی در نقشهای مختلف به معنی تجربه کسب کردن در روابط اجتماعی نیست بلکه خوردن هر چیز دم دستی است اساس مبارزه روشهای موسی است مبارزه بر اساس توحید است.دشمن بدترین گناه را انجام می دهد آنها هدفشان تفرقه بین زن و شوهر است.روش دجال به سه طریق است که در سطح انتظام و و نتیجه آن که لواط و شرک و کفر است همان شرکت صفاتی در سطح نظام بروز می کند.روش دجال استفاده از رسانه و بازیهای رایانه ای است در این موارد ذهن منفعل است و تحمیل اندیشه صورت می گیرد ذهن در زمان فیلم دیدن حتی از زمان خواب بودن کم کارتر است خواه ناخواه ارتباط بین بازیگران با توجه به نوع نمایش که دروغ پردازی است به فساد کشیده می شود و این میل وجود دارد اما به هیچ وجه سینما و تاثیر مثبت آن و انسانهای شایسته ی آن زیر سوال نمی بریم بلکه کلیاتی بحث می کنیم و نتیجه را می خواهیم و روش صحیح رسیدن را و اینکه هدفمان اصلاح و رسیدن به نتیجه بهتر است و این امر در میان مجموعه هنری رسانه امکان پذیر و بالاخص مهمتر است.

در شناخت روشهای سه گانه چهره پردازی شیطانی موارد زیر به طور کلی قابل بحث است:

سه مدل نمایش شامل خشونت تصویری و فیلمی است و شامل کشتی کج هم می شود بعدی نشان دادن رابطه ی هم زمان یک زن با چند نفر است و دیگر روش بحث پول پرستی و استفاده از زن برای پول است و شامل مدل کردن زن برای تبلیغات و مذل نقاشی و امثالهم می شود در تمام موارد رابطه ی با زن رابطه ی غیر مشروع تعریف و تمام موارد مشکل دارد در تمام موارد مشکلات جنسی وجود دارد و گرمی روابط از مسایل جنسی بیرون می رود خشونت جنسی گرمی با چند نفر و سردی جنسی برای بروز در حیطه های دیگر سه چهره ی فرعون باعورا و قارون بروز عملی این حوادث اند در کل مبارزه با این چهره ها نیز در سطح انتظام است اما بروز آخر لواط است لواط حتی بین زن و شوهر پایه این رفتار تاکیید بر رفتار کودکانه است و افراد بالغ فرض نمی شوند بروز آخر این چهره سامری است و بروز جنگ و رفتار در سطح نظامی را می طلبد در اینجا گوساله سامری رسانه های تحت سلطه دجال بوده است دجال شخصیتی حقیقی است بروز امانتی وی گاو است شبکه های اصلی شامل موارد فاکس ازجمله فاکس نیوز و فاکس موویز است و تعدادی شبکه های برزگ دیگر او صاحب اصلی شبکه های ماهواره ای و از جمله بزرگترین سرمایه داران است .شرکت سونی نیز در فریم گذاری بین تصاویر برای تبلیغ در رسانه ها عمل می کند اینکه در کارتون شیر شاه کلمه س ک س به صورت یک خاک برخاسته نقش می بندد یا اینکه طرح برند فولکس واگن در چرخش علامت حزب نازی را می سازد یا در بین تصاویر فیلمها تبلیغات شرکتهایی وجود دارد که حتی در صدا و سیما متاسفانه چند مورد مشاهده شد که به دلیل بد کیفیتی ضبط و پخش تصاویر در بخشهایی بروز کرد فیلمهای فروخته شده و استعمالی توسط صدا و سیما برای دوبلاژ آلوده بوده است شرکت سونی مسوول این کار بود تبلیغات مربوط به این شرکت بود این تنها یکی از هزاران مورد بود که توسط این شرکت و هزاران مورد دیگر انجام می شود.سانسور خبری مثلا در مورد قتل عام مردم بحرین از جمله دیگر جانب داری های شبکه های ماهواره ای است که حتی اطلاعات بروز یافته نیز در رسانه ها و اینترنت و شبکه های اجتماعی حذف و اصطلاحا مورد شتتشوی خبری واقع می شود.یا سانسور خبری درباره جنبش تسخیر وال استریت یا حوادث لندن بخش دیگر و عظیم این سانسور هاست. تقریبا تنها کشوری که همجنسبازان رسما در ارتشش حصور دارند و بیشترین فعالیت صهیونیزم در آن جریان دارد آمریکاست.واقعا آمریکا شیطان بزرگ است.در یک روند زندگی مشترک بحث شهوت صرف ملاک نیست بلکه اصل همسر است و زیبایی های او حتی در حیطه جنسی اما حتی در روند بوجود آوردن و طراحی لباس همانطور که گفته شده شیطان می خواهد زشتیها را نشان بدهد نوع لباس فقط پوشاننده ی بخشهای جنسی که چسبان هم هست تجاوز به اطمینان و آرامش قلبی و محدود کننده اعمال جنسی خواهد بود حتی نوع آرایش ها نیز آرامش بخش نیست در روند شیطانی هدف از مستی و مطربی عدم تفکر درست است یعنی دفع شهوت و هوسرانی مهم است آنهم در شرایطی غیر اخلاقی حال به هر طریقی در ضمن هیچ وقت هم فیلمهای غربی علل الخصوص موارد صهیونی روابط صحیح را نیز ترویج نمی دهند و اندیشه را آلوده و میل به پوچگرایی می دهد یادتان باشد آمریکا اگر بخواهد هر کشوری را شکست دهد باید اول آنها در سینما شکست دهد و ذهن آنها را تسخیر نماید در جنگ نرم قربانی هزینه نیز می پردازد اشاره کردیم جنگ سخت بر اساس تعرضات امانتی است و بین حق و باطل و باطل با باطل بروز می کند جنگ نباید بین مومنان اتفاق بیافتد اگر چنین شد باید میانجی گری کرد و نباید اختلافات طوری باشد و یا طوری بروز کند که دشمنان سو استفاده کنند

نکته در مبحث ازدواج درونی این مورد خیلی اهمیت دارد که ازدواج بر مبنای راضیه است تمام و کمال پس اگر در این حیطه فراهم نشود و آموزش های غلط وارد شود به هیچ عنوان منتظر رضایت درونی و حقیقی نباشید برای افرادی که مجرد اند وضعیت خیلی سخت تر و مهمتر است و خیلی بیشتر باید به عمق مبانی توحیدی بپردازند تنها راه حقیقی همین است

در سبک داستان کتاب هری پاتر واقعا بهترین نگارش را داشته است و اصولی خاص در آن رعایت شده است حال در شبکه ی منفی اصول خودشان وارد شده بحث وجود پیر برادر یک دختر از نظر وجودی در عملکرد زنانه بحث برتری و جدایی سبک زندگی عالم غیب برای نگارش جدا و برتری آن و پیراستن مطالب شهود از غیب بحث قدرت های جادویی وجود خانواده در داستان و جریان داشتن زندگی دخیل کردن و استفاده کردن از تمام اتفاقات و به اوج رساندن آنها برای دخالت دادن در داستان اصل ماجرای هری پاتر بر اساس درون های یهود بود برای موسی شدن اما سامری شدن را رهنمون شد اگر هری پاتر هفت لو رفت و ویرایش دوم با کیفیت پایین جای آن را گرفت هدف ایجاد جنبش فن فیکشن نویسی عظیم با هدف میل دادن به سامری بود به جرات می توان گفت تا حداقل جلد فهت قدیم تمام مبانی بر اساس موسی بوده و دلایل کافی نیز می توان آورد خودتان تشابهات را ببینید در قرآن نیز بیشتر موضوعات داستانی پیرامون قوم بنی اسراییل و بیشترین داستان در مورد حضرت موسی ذکر شده است  اما وقتی کار به دست جدال رسید بازیگران آن بزرگترین نقش را پیدا می کنند دجال امپراطور ماهواره هاست فیلمهای هری پاتر متناسب با سن همراه با نگارش کتابهای هری پاتر پیش رفت

          در ابرباب حلقه ها حلقه نابود نشدنی است و نوشته های مرموزی دارد حلقه باعث قدرت و فتنه انگیزی صاحبش است و باید نابود شود وجود اجنه و هزاران موجود دیگر با اسامی مختلف اینها با شباهت به شیطانی جلوه دادن حکومت سلیمان و انگشتر اسم اعظم نیست انگشتر در صندوق عهد باقی مانده است

          در بازی بحران crisis دشمن در حیطه آخر الزمان که اجنه به بشر نزدیک می شوند کاملا پوشش می دهد اما لباس بر اساس لیاقت فردی نیست و جدا است

          در ماتریکس روش دوستی کاملا درست و قدرت ها مورد نظر است اما پوچ گرایی زیادی مشاهده می شود بحث اسارت و پوچی دنیا و حتی دنیای بعد بیداری

          در بازی شیطان مستقر resident evil 5  یا نام دیگر برای خود ژاپنbiohazard جمله معروف I want to be a god دقیقا بحث خلافت اللهی را زیر سوال می برد چرا که شیطانی است جالب اینکه در شماره 5 مردم قرآن خوان بومیان آفریقایی و سیاهان مورد تهاجم قرار گرفته و آنها مستعد ترند و حتی به زور سفیدان علل الخصوص زنان را آلوده می کنند دقت کنید بحث خدا بودن و خلیفه الله بودن دو بحث کاملا جداست در یکی بشر تنها موجود یکه تاز جهان است و خدا اما در دیگری اشرف مخلوقات است و خلیفه و جانشین خدا و احتمال اسفل سافلین هم دارد نه فقط اعلی العلیین بودن را

          نیروهای مورد نظر با توجه به چشمان مار گونه آلبرت وسکر در اینجا همچون سالازار و لرد ولدمورت مار نماد پلیدی است در کل نماد شیطان و جادوگری مار مطرح می شود در بحث شیطان شناسی شیطانی ها از نور خوششان نمی آید و حتی باعث مرگشان نیز می شود معمولا خون خوار اما مرده اند مثل خون آشام ها اما در عین حال توانایی های قدرت و تکامل فقط در این روش بروز می کند یعنی شیطان قوی است چشمان مارگونه داشتن از دیگر ویژگی هاست که باید به آن اشاره کرد شیطان شاید شکست بخورد اما هزاران نفر و شهرها را ویران می کند گاها بر اساس قانون تعادل که مسیحیت تحریف شده بیان می دارد اساسا شیطان باید در توازن باشد در مسیحیت شیطان شهوت است و برای تکامل باید از شهوت دوری جست و به عقل وابسته بود در اسلام گفته می شود عقل سوار بر شهوت نه شهوت سوار بر عقل.در ضمن گاها شیطان هیچ وقت شکست واقعی نمی خورد همیشه قوی تر زرنگتر و باهوشتر است گاها برای شکست او باید خود نیز شیطان شد یا مثل او رفتار وی را تقلید کرد مثل هالک که اساسا قدرت را در خشم و خشونت می بیند گاها در فیلمها طوری رواج داده می شود که بد بودن امری طبیعی است و اساسا بد بودن بد تلقی نمی شود یک وظیفه است در برابر شیطان نیروی خاص و قدرتمندی وجود ندارد اگر هم باشد فقط بر اساس تکنولوژی و یا حتی نیروهای خاص این عالم است نه عالم غیب در کل ضد مسیح دقیقا ضد مسیح است یعنی اگر ما نگاهی به آیات حضرت مسیح بیاندازیم شامل شفاعت و سلام و زنده شدن مردنگان و در کل در حیطه سلامتی است اما در ضد مسیح دقیقا معکوس این موارد حاکم است. همیشه قدرت نفی می شود و اساسا علت جنگ انسان با برتر هاست یا رشد فناوری برتر یا قدرتهای برتر مثل ترمیناتور البته گاها مجبوریم از قدرت به نفسه بد هم استفاده کرد؟!همیشه نیز انسان باید در جنگ باشد  

          تام و جری موش همان یهودی های مال جمع کن اند سگ نماد زور و قدرت زور حاکمه در اختیار بخش اندک است و گربه که همیشه باید بد باشد اما بیشتر مشکلات از موش است و آزارهای او

          در فیلم چهار شگفت انگیز چهار نفر نماد چهار عنصر است و قدرتهای آن

          در فیلم هنگ اوور مورد غیبی پرش که مبنای جادو و تسخیر دارد درون مایه ی فیلم است

فرد مهاجم از فضا برای رضایت اربابش و رسیدن به معشوق جهان را نابود می کند توانایی فرد تطابق با کی نژادی دارد

          در حالت ضربه دیدن از دجال و شیطان چشمان زرد خواهد شد

          نماد آنتی کریس یا ضد مسیح صلیب وارونه است

          زامبی فرد مرده کور و کر و بی رحم است از نظر بهبود معمولا بدون بهبودی معرفی شده است موارد بیماری با هاری و جزام و ایدز تطابق دارد و همراه با شوک روانی در علوم غریبه دقیقا با فرد جن زده یکسان است در روش شناسی قدرت بیماری بدون پیش بینی و هیچ گونه پیشگیری در مراحل سه گانه است و بدون درمان و راه حل یعنی شیطان قدرت محض است درمانش یا بهتر بگویم پیشگیری از زامبی شدن نیز بیمار شدن است یعنی افراد با بیماری مهلک باقی خواهند ماند فیلم جنگ جهانی زامبی تقریبا برآیند تمام بازیها و فیلمهای قبل از خودش را دارد اما واقعیت به غیر از اینهاست و دقیقا برعکس بیماری نیز همه گیر نیست افراد مستعد با روح مطابقش این مشکل را خواهند گرفت

          در طرح کلی فیلم ها امنیت و سلامت مورد هجوم است و خانواده را نابود می کنند این مورد ذهن را خیلی درگیر می کند

          در مورد داستان بحث کمی فرق می کند داستان پایه همه موارد است در داستان لازم نیست سند ارایه شود اما خود داستان توسط افراد آشنا به مسایل مطرح می شوند مثل رمانهای بارتمیوس در زمینه جن و مثل همان چیزی که در روش کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد مشاهده شد در روش غرب امروزه برای گروه سنی نوجوان و جوان فانتزی تخیلی و فانتزی س ک س ی مطرح شده است در در نگارش ها معمولا هر دو با هم اند در اولی موارد علوم غریبه بدون ایمان و حتی شیطانی مطرح می شود و حتی درون مایه اشاره به ادیان نیز به صراحت مطرح می شود در دومی اساسا فکر آمیزش باز و فقط شهوت انگیز مطرح می شود اساسا با فکر صحیح جنب شدن اتفاق نمی افتد و فشار جنسی نباید باشد آنها چه در کتاب داستان و چه رمان چه فیلمنامه و چه تبعات آنها در سینما و موارد دیگر سحر می کنند نه کرامت اژدهای عصای موسی می تواند مارهای آنها را ببلعد اگر بیافکنیم

تئاتر نیز یکی از زمینه های محدود کننده ی فرد نمایش دهنده و انحصار کننده ی ذهن است گفتیم بازی شیطان یک بازی باخت باخت است که هم خودش و هم پیروانش را می سوزاند دقت کنید ما به هیچ وجه من الوجوه هدفمان شیطانی نشان دادن رسانه و تئاتر و سایر جنبه های هنری نیست ولی ما مشکلات این روش ها را نیز بیان می داریم تا علت مورد توجه قرار گرفتن آنها توسط دجال را بررسی کرده باشیم وگرنه هرکس قیلم محمد(ص)رسول الله را دیده باشد یا شب دهم یا مختارنامه یا هنر تعزیه به آنها می بالد ما بازیگران سرشناسی مثل شهاب حسینی داریم مستند سازانی مثل آوینی داشته ایم فیلم آژانس شیشه ای یا اخراجی ها پس باید رویکرد دینی الهی در سینما وارد شود تا جواب بگیریم

—  کلید واژه ها: سینما هزار رنگ ابزار دست دجال است

—        شبکه ی فاکس موویز

—        شرکت سونی و فریم گذاری در تلویزیون ایران

—        فهم سانسور خبری و نفوذهای افراد مختلف در رسانه

—        بازده فکری زمان فیلم دیدن از زمان خواب معمولی کمتر است

—        تشتط افکار و اتلاف وقت

—        میل بازیگران به فساد

—        اژدها در برابر مارها ارتباط با خدا از سه طریق-وحی-با رعایت جنبه ی فردی حتی پیامبر هم حدیث قدسی داشت

شیطانی نمایاندن خوبیها و برعکس

در روند مدیریت هوشمند نیز که عملا بر اساس داستان شکل می گیرد و قصه،ما بحث صحت و امان را داریم که سلامتی را می سازند عملا دقیقا شاید بتوان تعریف سازمان بهداشت جهانی را در مورد سلامتی قبول کرد سلامتی کامل جسمی و روانی و اجتماعی فرد و عملکرد صحیح و تلاش برای ارتقا آن مهم است و بهبود هرچه بیشتر سطح سلامت زندگی اساسا امنیت و سلامت فردی با هم تعریف می شوند و عملا سلامت اجتماعی همان امنیت مورد بحث است اگر نظریه مدیریت ذهن را هم قبول کنیم و ذهنیت سازی بهشت را از طریق قرآن بپذیرم به این نتیجه می رسیم که حتی فکر یک پزشک و افسر باید در این باشد که از مشکل پیشگیری شود و ارتقا سطح سلامت مد نظر باشد و نان در گروی سلامت باشد با این طرح هرگونه مشکل اجتماعی در اجتماع باید مشکل فرد تلقی شود و سلامتی روحی فرد از اجتماع جدا نیست به نوعی درک توحید نیز در گرو همین اجتماعی بودن است و اساسا نزول پیامبران و سطح بندی مردم و روش برخورد نیز از همین جا تبیین می شود فرد باید به ایجاد جامعه ای سالم فکر کند که البته این نوع فکر بیشتر مورد حمله شیاطین و ایجاد وسوسه و حتی میل به تسخیر خواهد داشت که فقط با ایمان و توکل و توسل می توان از حملات شیطان پناه برد یعنی به خدا پناه ببرید

اساس جنگ هوشمند کنترل ذهن و دادن خوراک به آن است  عملا به اشتباه بخشی از جنگ نرم را  شامل آن در نظر می گیرند که مشمول بودن آن درست است

 یک نکته کلی را به خاطر داشته باشید اساسا لیبرالیسم حرفهای قشنگی می زند اما اساسش آزادی نفس اماره و بردگی عقل و نفس مطمینه است دقیقا برعکس اسلام دقت کنید دقیقا برعکس اسلام این یک نکته کلی و کامل در باب تمام ایسم های زیرمجموعه ایدیولوژی لیبرالیسم شامل جهانبینی اومانیسم قانون مکتب اصالت عقلی راسیونالیسم و مکتب اخلاقی علی الظاهر هرچه بر خود می پسندی بر دیگران بپسندی راسلی نیز هست که امانتی و اخلاق اجتماعی حقیقی نیز تعریف ندارد و اگر ما اصول اخلاقی خودشان را نیز بپذیریم همیشه جلوبرندگان اجتماع یعنی نیوتون ها و اصلاح گران جامعه را قربانی می کنند امانت وجود تعریف نمی شود و اخلاق نسبی است یعنی مرگ میلیون ها آدم یک آمار است اما مرگ یک سگ را هزاران پوشش خبری می دهند چون منافعشان ایجاب می کنند دوست و دشمنشان را اینگونه عمل کنند در ضمن اخلاق نسبی نیست شاید در مسایل شرعی بین ازدواج در طول تاریخ مسایلی فقهی با توجه به شرایط تغییر کند مثل ازدواج اول تاریخ یا ازدواج با دو خواهر  یا خاله اما همیشه ازدواج با محارم مثل مادر یا همسر پدر همیشه ی همیشه حرام بوده و حرام خواهد ماند و همیشه همیشه همجنس بازی گناه خواهد بود دقت کنید در غرب مسیحیتی حاکم نیست بلکه مردم مسیحی حضور دارند که در حکومت دین تعریف و جایگاه ندارد البته چه مسیحیت تحریف شده چه اسلام عباسی و اموی و امروز اسلام آمریکایی و مسیحیت خنثی هیچ کدام پیش برنده جامعه علمی نبوده اند در اسلام دلیل پیشرفت جایگاه علمی و حتی مشاوره ای امامان معصوم و بحث ولایت بوده و در مسیحیت نیز طبق نظر قرآن قسیسین و رهبانیون(مدل قرآنی) که حرف مومنان در دلشان اثر می کرده عامل پیشرفت بوده اند و اسلام و مسیحیت حقیقی تا زمان ظهور منجی و آمادگی مستضعفین برای سربازی حضرت و ساختن جامعه جهانی محقق نخواهد شد این روند جهانی باید شکل بگیرد و بدون شک شکل گرفته است و رشد خواهد کرد و نظم نوین جهانی شیطانی را نابود کدخدا و پولدار زورگو را بی اعتبار خواهد کرد حقیقت استکبار رو به نابودی است و همین الان هم صدای شکستن استخوانهایش می آید هرچه قدر هم صدای سانسور و موزیک را بالا ببرند بازهم صدای میزان مشکلات جنسی و خانوادگی افسردگی پوچ گرایی و تبعیض جنسی و نژادی آنها غیرقابل کتمان است و حتی به قول خودشان جزوی از ژنتیکشان است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۳