رندانه
عرفان عشق مرام مسلک فلسفه زهد کارما طبیعت منطق یا هرچیز دیگری که بخواهید اسمش را بگذارید اما انتها و غایت همگی فقط نتیجه اش یک حدیث متواتر از پیامبر و امامان معصوم است که می فرمایند:هر آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند
عرفان عشق مرام مسلک فلسفه زهد کارما طبیعت منطق یا هرچیز دیگری که بخواهید اسمش را بگذارید اما انتها و غایت همگی فقط نتیجه اش یک حدیث متواتر از پیامبر و امامان معصوم است که می فرمایند:هر آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند
#حدیث
💐 پیامبر مهربانی(ص)
خانهای که در آن دختر باشد،
هر روز برکت و رحمت خدا بر آن نازل میشود، و محل دیدار فرشتگان است.💞
📚جامع الاخبار:285
🏴سه کار در خانه
✍امام سجاد (علیه السلام ) :
پیامبر (ص)، وقتى به خانه خویش مى رفت ، اوقاتش را سه قسمت مى کرد :
🌸بخشى براى خدا ،
🌸بخشى براى خانواده
🌸و بخشى براى خود .
📚 مکارم الأخلاق ، ج ۱، ص۴۴
🦋
پیامبر اکرم (ص) :
از علما سوال کنید ، با حکما سخن بگویید ، با فقرا همنشین شوید. ....................................
نه تنها ماتم جان سوز پرچمدار توحید است
که هستى شد سیه پوش امام ممتحن امشب
گهى گریم ز داغ جانگداز حضرت خاتم
گهى نالم چو نى در سوگ فرزندش حسن امشب . . .
💥🌹👌بوسیدن پای مادر:
👈پیامبر(ص) فرمودند:
«کسیکه پای مادرش را ببوسد؛ مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)
👈ونیز فرمودند:
«هرکس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهدماند».(نهج الفصاحة)
👈درحدیث دیگرفرمودند:
«کسیکه قبر والدین خود را در هرجمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده میشودو ازنیکوکاران نوشته شود.
(مستدرک الوسائل، ج 2)
👈حکایت جالب:
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟
حضرت فرمودند:آیا پدر و مادرت زنده اند؟
گفت:تنها پدرم زنده است.
فرمود:به پدرت احترام ونیکی کن؛تاخداوند تو راببخشد.
وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمودند:
«ایکاش مادرش زنده بود».
(بحارالانوار، ج 71)
👈رسول خدا(ص)فرمودند:
«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛
همانگونه که دعای پیامبران در مورد امتشان مستجاب است، دعای پدران نیزدرحق فرزندان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)
💥🌹جهت سلامتی وعاقبت به خیرشدن همه مادران و پدرانی که در قید حیات هستند و همچنین جهت آمرزش و مغفرت پدران و مادرانی که اسیرخاکند…صلوات..
💠💠💠💠💠💠💠💠
◀داستانهای آموزنده
﷽
.
❖بقیـة الله الاعظم «عـجّ» وارث اسم اعظم❖
.
🌟وجود مبارک امام زمان «علیه السلام» که آخرین ذخیرهٔ الهی و وصیّ انبیاء، و جانشین جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم «صلیاللهعلیهآله» و ائمه معصومین قبل از خود «علیهمالسلام»است، دارنده و وارث اسم اعظم است.
🌟در این زمینه احادیثی وارد شده، که ما در این بخش به چند حدیث اشاره میکنیم.
.
🌹امام صادق «علیه السلام» فرمودند:
🌼عیسی بن مریم دو حرف از اسم اعظم را داشت و با آن دو حرف کار میکرد و موسی بن عمران چهار حرف داشت و ابراهیم دارای هشت حرف بود و به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد و خداوند همه آنها را برای حضرت محمد «صلیاللهعلیهوآله» و اهل بیتش جمع کرد و اسم اعظم هفتاد و سه حرف است که خداوند هفتاد دو حرف آن را پیامبر خاتم داده است. [۱]
.
🌟این حدیث روشن میکند که اسم اعظم الهی هم جزء مواریث انبیاء و ائمه معصومین «علیهم السلام» است و در حال حاضر نزد امام مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» است تا آن را هم در حال حاضر و هم در هنگام ظهور و قیامش مورد استفاده قرار دهد.
.
🌷در حدیث دیگری امام باقر «علیه السلام» فرمودند:
🌻اسم اعظم خدا، هفتاد و سه حرف است و تنها یک حرف آن نزد آصف (برخیا) بود و آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس شکافته شد تا او تخت را بهدست گرفت، سپس زمین به حالت اول بازگشت و این عمل در کمتر از چشم برهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در علم غیب برای خود مخصوص ساخته است وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِالله. [۲]
.
.
📚منـابـع:
۱- بحارالأنوار، علّامه مجلسی، ج ۲۷، ص ۲۵، ح ۲.
۲- اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۳۲۴.
.
.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
و طبق نظر امام خمینی(ره):امام علی(ع)مظهر اسم اعظم الهی هستند.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
هنگامى که حضرت یوسف علیه السلام به سلطنت مصر رسید، چون در سالهاى قحطى عزیز مصر فوت کرده بود زلیخا کم کم فقیر گردید، چشمانش کور شد، به علت فقر و کورى بر سر راه مى نشست و از مردم براى گذران خود گدایى مى کرد
به او پیشنهاد کردند، خوب است از ملک بخواهى به تو عنایتى کند سالها خدمت او مى کردى . شاید به پاس خدمات و محبتهاى گذشته به رحم نماید.
ولى باز هم عده اى او را از این کار منع مى کردند که ممکن است به واسطه عشق ورزى و هوى پرستى اى که نسبت به او داشتى تا به زندان افتاد و آن همه رنج کشید خاطرات گذشته برایش تجدید شود و تو را کیفر نماید.
زلیخا گفت : یوسفى را که من مى شناسم آن قدر کریم و بردبار است که هرگز با من آن معامله را نخواهد کرد. روزى بر سر راه او بر یک بلندى نشست .
هر وقت حضرت یوسف علیه السلام خارج مى شد جمعیت کثیرى از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند زلیخا همین که احساس کرد یوسف نزدیک او رسید گفت :
سبحان من جعل الملوک عبیدا بمعصیتهم و العبید ملوکا بطاعتهم ، پاک و منزه است خداوندى که پادشاهان را به واسطه نافرمانى بنده مى کند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نماید
یوسف علیه السلام پرسید: تو کیستى گفت : همان کسى که از جان تو را خدمت مى کرد و آنى از یاد تو غافل نمى شد هوا پرست بود، به کیفر اعمال بد خود به این روز افتاده که از مردم براى گذران زندگى گدایى مى کند که برخى به او ترحم مى کنند و برخى نمى کنند. بعد از عزیز اولین شخص مصر بود و اینک ذلیلترین افراد، این است جزاى گنهکاران .
یوسف گریه زیادى کرد و بعد پرسید:
آیا هنوز چیزى از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقى مانده ؟ گفت : آرى ، به خداى ابراهیم قسم ، یک نگاه به صورت تو، بیش از تمام دنیا براى من ارزش دارد که سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند.
یوسف پرسید: زلیخا چه تو را به این عشق واداشت ؟ گفت : زیبایى تو. یوسف گفت : پس چه خواهى کرد اگر پیامبر آخرالزمان را ببینى که از من زیباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است که نامش محمد صلى الله علیه و آله است ؟ زلیخا گفت : راست مى گویى .
یوسف علیه السلام پرسید تو که او را ندیده اى ، از کجا تصدیق مى کنى ؟ گفت همین که نامش را بردى محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به یوسف وحى کرد زلیخا راست مى گوید ما نیز او را به واسطه علاقه و محبتى که به پیامبر ما محمد صلى الله علیه و آله دارد، دوست داریم و به این خاطر تو با زلیخا ازدواج کن . آن روز یوسف به زلیخا چیزى نگفت و رفت .
روز بعد به وسیله شخصى به او پیغام داد که آیا میل دارى تو را به ازدواج خود درآورم . زلیخا گفت : مى دانم که ملک مرا مسخره مى نماید، آن وقت که جوان و زیبا بودم مرا از خود دور کرد، اکنون که پیرو بینوا و کور شده ام مرا مى گیرد؟!
حضرت یوسف علیه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا کرد شبى که خواست عروسى کند به نماز ایستاد، دو رکعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانى و شادابى زلیخا را به او باز گرداند،
چشمانش شفا یافت ، مانند همان زمانى که به او عشق مى ورزید، در آن شب یوسف او را دخترى بکر یافت ، خداوند دو پسر از زلیخا به یوسف داد، با هم به خوشى زندگى کردند تا مرگ بین آنها جدایى انداخت .
هنگامى که یوسف علیه السلام مالک خزاین زمین شد با گرسنگى بسر مى برد و نان جو مى خورد، به او مى گفتند با این که خزینه هاى زمین در دست توست به گرسنگى مى گذرانى ؟ مى گفت مى ترسم سیر شوم و گرسنگان را فراموش نمایم
💠💠💠💠💠💠💠💠
یک مورد دیگر خاص اسم اعظم در مورد ازدواج داریم و آن مهریه ی حوا در قضیه خواستگاری آدم و خواستنش از خدا بوده است.مهریه یاد دادن اسامی یادگرفته شده توسط آدم به معلمی خدا و یاد دادن آنها به حوا بوده است.
نوع تشخیص و طبقه بندی خیر و شر در مورد شیطان کاملا متفاوت است شیطان مخلصین روز موعود و درک توحید تا حد عزت خداوند را می شناسد و اولین دعای قرآن از لحاظ بعد زمانی برای وی است طبق حدیث عالم ترین موجود پس از امام هر عصر شیطان است شیطان با وجود نظریه های خیر و شر مورد قبول و توافق به طور کامل شناخته نمی شود بلکه کمی پیچیده تر است با نظریه سرد و گرم و قدرت نور شناخته نمی شود چون شیطان نمازش را می خواند با نظریه طبیعی بود و ماهیت علمی نیز مورد قبول نیست چون او حارث بوده و دارای تاریخچه ی قبل و بعد از خلقت آدم به طور کاملا متفاوتی است از لحلظ نظریه نسبی بودن شر و خیر نیز قابل توجیه نیست چون گمراه کننده اجنه نیز می باشد و فقط دشمن انسان نیست و شیاطین هم از جنس انسان اند هم آدم قرآن نیز دو مورد در مورد عدم هدایت دارد مغضوبین و ضالین که عذابهای الهی هر مورد از نظر طرح کلی با هم متفاوت است در مورد عذابها اول از همه باید توجه داشت که اصحاب اعراف و به نوعی بی طرف در همه ی موارد عذاب تقریبا وجود دارند عذاب الهی از قبل آگاهی وجود دارد و حتی مرحله مرحله وارد می شده است تا امکان توبه باشد مثل قوم عاد یا در مورد قوم یونس یا مورد قوم فرعون که اگر علم کامل الهی در مورد خشکسالی داشتند نجات پیدا می کردند که علم تعبیر خواب را یوسف داشت و خود مدیریت را نیز برعهده گرفت یا در مورد نوح کشتی وی نجات برای همگان بود نه فقط مومنین اما حتی در آخرین لحظه نیز لجاجت در میان قومش بود حتی پسرش. ضالین شیطان و جهود اند خودشان عذاب یکدیگرند و قلبشان سختتر از سنگ است پس نظریه کامل نظریه همان نعمت الله قرآن است و به نوعی عشق الهی الهی.جهود نعمت الله را تبدیل کرند یعنی شناختند و تبدیلش کردند در ادامه قرآن به پیامبر کشی آنها بدون هیچ دلیلی نیز اشاره می کند در قرآن بحث قتل فرشتگان و دشمنی با روح القدس -جبرییل-نیز آمده است که دشمنی با خداوند است
در ضمن در جمله امام خمینی(ره)می فرمایند بدون تهذیب نفس علم توحید هم به درد نمی خورد.به نظر این جمله کاملا مصداق توضیح رویه شیطان شناسی باشد علامه حسن زاده نیز در بحث مثلث سه رکن مهم اساسی حیات علاوه بر قوه غریزه شهوت و غضب و قوه عاقله بحث محبت را وارد می کند و اهمیت آن از دو مورد بیشتر است و مهمتر است
البته یک بحث هم داریم بحث تفاوت اجازه و رضایت که هم در خیر و هم در شر بحث می شود
دو داستان خاص در مورد شیطان داریم یکی بحث احادیث موثق به موعظه های شیطان تا قبل توبه وی از موعظه ی انسان و پیامبران مثل موعظه سه صفت بد شامل کبر شیطان و حسد قارون و طمع آدم بعد از طوفان نوح به نوح البته بعدا شیطان قسمش را تکمیل کرد و شامل موعظه هم کرد این یعنی اینکه شاید شیطان وجه خوب هم داشته باشد اما ذاتش بد است این در مورد خطا یا در این مورد اشتباه برادران دینی نیز به طور عکس ذات شیطان صادق است البته بحث بحث چشم پوشی نیست و اعمال به نیات است اما مقوله ذات و حب و بغض و پایبندی به عهد غیر قابل چشم پوشی است و این مهمتر است مورد دیگر در داستانی با حضرت عیسی(ع) است که شیطان به وی می گوید بگو لا اله الا الله حضرت سر باز می زند شیطان علت را می پرسد حضرت فرمودند چون تو می گویی من نمی گویم دقیقا همچنین موردی امام خمینی در مورد آمریکا دارند و از نظر رهبری آمریکا از شیطان بدتر است چون شیطان فقط و فقط وسوسه می کند و نه هیچ کار دیگر پاورقی اینکه مورد جن زدگی مورد خاص مشترک است بین بشر و جن یعنی یا از طرف بشری مامور شده و توانایی کسب کرده یا خود احضار کننده دچارش می شود دور از بحث نشویم اینکه استکبار از شیطان بدتر است در بیان رهبری مشخص است و یادمان هم نرود اگر تمام عالم علیه ما باشد اما ما طرف خدا باشیم خدا گره گشایی می کند
سوال امامان که علم به غیب داشتند چرا بر اساس آن عمل نمی کردند
جواب علم امام علم کامل است اما به دلیل مقام امامت بر اساس تعریف قرآن در این سبک هدایت لزوم و وجوبی به عمل بر اساس علم غیب به جز در موارد خاص و بیشتر هم برای اثبات امامت نداشته. مثال قرآنی خضر است که اساس رفتارهایش فقط علم غیب بود وی حتی به موسی تا آخرین لحظه حکمت کارهایش را نگفت اساسا رفتار و عمل به علم غیب شخصی نیز هست حتی بعضی مبنی را گذاشته اند که در آن زمان خضر پیامبر نبوده شاید هم بعد پیامبر خاتم واین مثال فوق دلیل مبرهنی بر موضوع ماست در ضمن بعضی قضیه های اتفاق افتاده بین موسی و خضر را رابطه ی بین پیامبران تشریعی و پیامبران تکوینی می دانند
یک مورد خاص مطرح است اینکه در زمان ظهور حضرت در جنگ ها بدون دلیل می کشند اولا این بحث دارد آیا اساسا بدون دلیل است یا نه و اینکه خود حاکم شرع اند اما دلایل مطرح کردن از ارکان حکومتی است مثل حکومت امام علی و قضیه سپر اما دو نکته اصلی اینکه کشتن بدون دلیل به معنی کشتار بالا نیست یعنی اگر به دقت نگاه کنیم یکی از دو نفر همراه حضرت در زمان و لحظه ظهور یکی شان خضر است مدل خضر در اینجا مطرح است که در قرآن مطرح است یعنی در جنگ و نزاع ها آنکه آتش افروز و وسوسه انگیز است باید مجازات شود و.از کارش جلوگیری شود یعنی سر فتنه از نظر شرعی هم هیچ دلیل برای قتل شیطان وجود ندارد چون قصاصی در کار نیست مگر با استدلال خضر در زمان کشتن کودک در آخر الزمان مخفی کاری ای در کار نیست و جبهه کفر و ایمان کاملا واضح و عیان در مقابل هم قرار می گیرند و علوم حداقل در بخث بیان و سطح شروع علمی مکفی است مثلا در مورد علوم غریبه یا بحث جادو یا مباحث دیگر پس دیگر جای اغماض به دلیل جهل علمی نیست اینجا بحث جهل مدرن و جهل مرکب عالم امروز پیش می آید ولی در کل جامعه جهانی برای قبول حضرت و مسیح و خضر و مباحث رجعت و سربازان امام آمادگی فکری و نیازی را خواهند داشت و به قولی تشنه اند
متن زیر پس از حادثه توهین به ساهت مقدس پیامبر(ص)در مجله شارلی ابدو فرانسه نگارش شد
سلام متاسفانه خبرهای ناگواری شنیده شد
ضمن عرض تسلیت به امام زمان(عج)برای توهین به ساحت مقدس پیامبر می خوام یه
پیشنهادی رو مطرح کنم.طرح دشمن در انتهای هفته ی وحدت و کریسمس در اروپا و اجرای
هدفمند نقشه ی ترور خودساخته و سپس توهین به پیامبر با این هدف که حالا هرکس به
این نشریه اعتراض کند تروریست است و حامی آن یادمان باشد در زمان ظهور امام زمان
حضرت مسیح نیز با ایشان خواهد بود دشمن از ما انتظار جنگ مثبت و سازنده ندارد
بهترین روش دعوت از هنرمندان و طراحان برای نقاشی زیبا و معنی گرا از پیامبران
الهی است و کشیدن کاریکاتور ابلیس به مسخره ترین شکل اینها همراه با مقالات سازنده
در مورد پیامبران و وحدت کلمه آنها درباره توحید این اولین توهین آنها به پیامبران
الهی و کتب آسمانی نبوده و نخواهد بود هدف آنها تفرقه انداختن بین موحدان عالم است
لطفا این روش را در گروه های عضو پیشنهاد دهید
دو مورد دیگر جالب در این حادثه این بود که اولین پلیس کشته شده در اول ماجرا در فرانسه قبل از ورود عناصر تروریست ،یک پلیس مسلمان بود اما این موضوع در رسانه های غربی محو شد مورد دیگر درباره توقیف و اخراج یکی از کارکنان این مجموعه به نام ساینی است که پس از یهودی شدن پسر رییس جمهور وقت فرانسه کاریکاتور وی را کشید اما با فشار سیاسی مجبور به عذر خواهی شد و اخراج نیز شد
بخوانید و عبرت بگیرید
زنی زیبا و نازا پیش پیامیر زمانش میرود و میگوید
از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقت دعا میکند و
وحی میرسد او را نازا خلق کردم.
زن میگویدخدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود
و باز وحی می آید نازا
و عقیم است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و
میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند.کودک از آن زن ....!!!
با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد
او که نازا خلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم عقیم است ،او باور نکرد
و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت
چه خوب بود اگر غم ها
را در برابر رحمت الهی
باور نمی کردیم.....
توکلت علی الله
با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی
بزنید تا در باز شود...
طبق بعضی نظرات دیگر ما پنج عالَم داریم ذات ال.. ،فعل ال..،عقول(مکان فرشتگان)،مثال(برزخ)و ماده علوم غریبه در عالم عقول است اما استفاده صِرف باعث درویشی می شود علوم رزق اند علم ریاضی علم عالم مثال است و طبیعیات علم عالم ماده در عالم ماده زمان و مکان تعریف می شود نه در عوالم دیگر
طبق بعضی نظرات اگر عالم را به عالم طبیعی مثال و عقل تقسیم کنیم رویای صادقهجدا از عالم طبیعی اتفاق می افتد در ضمن در حالت کلی سه نوع خواب دیدن شیطانی براساس فقط مشغله فکری و بعضی اضغاث احلام که به دلیل بدخوری نیز حادث می شود مورد سوم رویای صادقه است که تعبیر هم دارد البته در اصل کلی خواب حکم شخصی دارد البته در مواردی مثل خواب حاکم مسایلی نیز وجود داررد
انواع علم شامل علم حضوری و حصولی است
نکته:سحر و کرامت اصلاً هدف اصلی علوم غریبه نیست ایمان اصل است
انواع روشهای دستیابی علوم
حسی و تجربی که در موارد مادی است
عقل که مجرد است
کشف ،شهود ،وحی،الهام،کشف و شهود. وحی و الهام بالا به پایین است مخصوص پیامبر امام یا ولی است اما کشف و شهود از پایین به بالا است در علوم غریبه 150 علم داریم که یادگیری 100 مورد حرام و 50 مورد حلال شمرده شده است اما بزرگترین مشکل این روش دستیابی به علوم شخصی بودن آن است یعنی خواب یا کشف یا موارد دیگر فقط برای خود فرد حجت است نه دیگران مگر اثبات و دستیابی به علم یا هدف از روشهای دیگر نه استناد مستقیم در مورد پیامبران نیز آیات(همان لغت مرسوم معجزات)اثبات وحی و الهامشان بوده است
نقل که برای تاریخ به کار می رود
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...و تمام درهای بسته برایش باز شد...اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته بروچون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست...