سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۳۶۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

فصل دوم

امواج و ارتعاشات

مفاهیم اولیه

برای آشنایی با این مبحث ناگزیر هستیم کلمات و واژه هایی را به کار گیریم که دایما از زبان همه شنیده می شود و نوعی کاربرد ‏نادرست در زبان محاوره ای پیدا کرده اما در بحث انرژی،معنای دقیق آنها مد نظر ماست.تعاریفی نظیر ارتعاش، فرکانس، امواج، ‏طول موج،تداخل امواج و ....را به دقت مطالعه نموده و با درک مطلب به مراحل بعدی وارد شوید.وقتی مطالب پایه را کاملا ‏درست فرا گرفته باشیم،با افزایش و پیچیده تر شدن بحث، موضوعات زیربنایی،دیگر سست و کمرنگ نخواهند بود و هرچه که ‏برفراز آن زیربنای استوار قرارگیرد از دوام و استحکام بیشتری برخوردار می گردد.‏

ارتعاشات

حرکتهای رو به جلو و عقب یا بالا و پایین را که خود به خود و سریع تکرار می شوند،ارتعاشات نامیده می شوند.شخص به ‏سختی می تواند در یک ثانیه دست خود را بیش از 5 بار به ارتعاش درآورد و این ارتعاش صدایی به همراه ندارد.اما گاهی ‏ارتعاشاتی وجود دارند که به قدری سریع هستند که دیدن و یا شمردن آنها امکان پذیر نیست و بصورت یک حرکت محو و لرزان ‏و یا صدا ثابل درک می باشند.‏

تعریف فرکانس(بسامد):تعداد ارتعاشات ایجاد شده در یک ثانیه را بسامد یا فرکانس ارتعاش می نامند.برای مثال اگر وسیله ای یک ‏ارتعاش کامل را در یک ثانیه انجام دهد فرکانس آن یک دور در ثانیه یا یک هرتز است.‏

اگر کمتر از 20 ارتعاش در یک ثانیه اتفاق بیفتد نمی توان آنرا با گوش خود و بعنوان صوت شنید.‏

و اگر تعداد ارتعاشات بیش از 20/000بار در یک ثانیه باشد برای گوش اغلب انسانها زیان آور است و نمی توان آن را بعنوان ‏صوت شنید(از این مورد برای بمبهای صوتی استفاده می شود)‏

وقتی ما حرف می زنیم فرکانس صدای ما ترکیبی از ارتعاشات با فرکانس 10/000 بار در ثانیه تولید می کند.در آلات موسیقی ‏‏16/000 بار در ثانیه ارتعاش وجود دارد.بطور کلی محدوده شنوایی برای گوش انسان در حدود 20 تا 20/000 بار ارتعاش در ‏ثانیه است.‏

تعریف موج:موج،حرکتِ یک آشفتگی یا یک تغییر شکل در ماده است که با گذشت زمان،شکل ظاهری آن تغییر می کند. ترسیم ‏یک موج به هنگام حرکت در طول طناب به سادگی قابل نشان دادن است.‏

مقداری که طناب از وضع تعادل یا موقعیت اصلی خود به سمت بالا و یا پایین حرکت داده می شود،دامنه یا جابه جایی می نامند.‏

سرعت انتشار موج:یک برآمدگی روی شکل موج طناب را در نظر بگیرید.مسافتی که یک برآمدگی در مدت یک ثانیه طی می ‏کند سرعت انتشار آن موج می نامند که بر حسب متر بر ثانیه اندازه گیری می شود.‏

فرکانس یا بسامد موج:تعداد برآمدگیهای است که در مدت یک ثانیه از مقابل یک شخص ناظر عبور می کند و بر حسب هرتز بیان ‏می شود.‏

طول موج:فاصله میان دو برآمدگی متوالی یا دو فرورفتگی متوالی را طول موج می نامند و بر حسب متر اندازه گیری می شود.‏

این تعاریف در مورد همه امواج،از قبیل امواج روی سطح آب،امواج روی یک طناب،امواج صوتی،امواج رادیویی و امواج ‏نوری و ... صدق می کند.‏

تداخل امواج:هنگامی که دو یا جند موج به هم می رسند،داخل یکدیگر فرومی روند و با هم ترکیب می شوند و در مجموع یک ‏آشفتگی جدیدتر ایجاد می نمایند.گاهی نقاطی در اثر خنثی شدن یک موج توسط موج دیگر به وجود می آید و گاهی امواج نه تنها ‏یکدیگر را خنثی نمی کنند بلکه با هم ترکیب شده و دامنه بیشتری را تولید کرده و گاهی یکدیگر را تضعیف می کنند.‏

امواج الکترو مغناطیس:برخی از امواج برای انتقال خود،به یک محیط مادی مانند آب،هوا،طناب نیاز دارند اما نوع دیگری از ‏امواج نیز وجود دارند که در خلا نیز می توانند منتقل شوند(در خلا هیچگونه ماده ای وجود ندارد).این امواج را امواج ‏الکترومغناطیس می نامند.این امواج در اطراف ما پر اند طول موجهای مختلفی دارند و در همه جهتی قابل منتشر می شوند.امواج ‏الکترومغناطیس بر حسب طول موجشان آثار مختلفی نیز ایجاد می کنند  زیرا حامل انرژی اند که با گیرنده های مختلف قابل ‏ردیابی می باشند.امواجی که با چشم معمولی دیده می شوند،امواج نوری نامیده می شوند که دارای طول موج مشخصی ‏هستند.امواجی که پوست بدن را گرم می کنند امواج فرو سرخ یا مادون قرمز نامیده می شوند.امواجی که پوست بدن را قهوه ای ‏می کنند امواج ماورا بنفش یا فرابنفش نامیده می شوند.برخی از امواج الکترومغناطیسی می توانند به طور مستقیم از بدن عبور ‏کنند.این امواج پرتوهای ایکس و گاما نام دارند.امواجی که توسط گیرنده های رادیویی و تلویزیونی دریافت می شوند و طول ‏موجشان نسبتا بلندتر است امواج رادیویی می نامند.به طور کلی سرعت امواج الکترومغناطیسی با سرعت نور برابر است.طیف ‏امواج الکترومغناطیس در کتب درسی نیز موجود است. ‏

میکروموج:میکروموجها قسمتی از امواج الکترومغناطیسی هستند که طول موج آنها حدود چند سانتی متر است و امواجی بدون ‏صدا هستند.از پرتو میکروموج برای انتقال مکالمات بین شهری و موبایل و ارتباطات ماهواره ای استفاده می کنند.یک پرتو ‏میکروموج قادر است تعداد زیادی مکالمات را از یک سیم حمل کند.با ارسال این پرتو به ماهواره ای که بین دو قاره قرار ‏دارد،تصاویر تلویزیونی را میان دو قاره منتقل می کنند.یک ماهواره پرتوها را دریافت می کند و قبل از انتقال به گیرنده های ‏روی زمین،آنها را تقویت می کند.همچنین از این امواج برای پختن سریع غذا استفاده می گردد.چنانچه در مسیر چنین امواجی ‏قرار بگیریم مغز و اندامهای داخلی بدن ما نیز پخته می شود.هنگام کار با این امواج باید احتیاط را رعایت نمود.‏

امواج رادیویی:طول موج آنها بین چند میلی متر تا چند کیلومتر است و برای حمل پیامها و تصاویر تلویزیونی به سراسر دنیا ‏استفاده می شود.با استفاده از امواج رادیویی،پیامهای زمینی را به سفینه ها و ایستگاههای فضایی ارسال می نمایند.ارسال پیام ‏توسط این نوع امواج،بدون صدا و با سرعت نور انجام می پذیرد.امواج رادیویی به باندهای مختلف دسته بندی می شوند که هر ‏باند کاربرد مخصوص خود را دارد.یک دستگاه رادیو می تواند از راه دور،باند امواج کوتاه و متوسط را نیز بگیرد.‏

میدان انرژی:هر منبع انرژی بر محیط اطراف خود نیرویی اعمال می کند که بر کلیه اشیا آن محیط تاثیر گذار است.این ‏تاثیرات،وسیله ی خطوطی تصور می شود که از آن منبع جاری شده اند.فضایی که انرژی در آن جاری است و بر مکان و اشیا ‏آن تاثیر می گذارد را میدان آن انرژی می نامند.‏


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۰

 

فصل اول

پیشگفتار

آفرینش انسان به گونه ای است که به طور فطری در طریق تکامل قدم بردارد و برای طی طریق کمال،ناگزیر است از منابع خاصی ارتزاق کند.رزق و روزی انسان فقط به خوراک و پوشاک ختم نمی شود و روزی زمینی برای رشد او کفایت نمی کند بلکه روزی آسمانی نیز برای آدم مقدر شده است و آن روزی،همانا حکت و دانشی است فرا زمینی که شکوفه های دانایی و خرد را بر درخت وجود می نشاند تا میوه توحید و خداپرستی برچیند.

منابع انرژی

دانش بشر تا کنون به پنج منبع و مسیر عمده کسب انرژی پی برده است که عبارتند از:

1-انرژی زمین:حاصل از چرخش هسته آهن مذاب زمین و میدان مغناطیسی(آهن ربایی)که در اطراف زمین از قطب شمال به سمت قطب جنوب است.این انرژی دارای امواج حرکتی بوده و رنگ آن قرمز مایل به قهوه ای می باشد.

2-انرژی کیهانی:از کهکشان و ماورای آن نشات می گیرد و به شکل جریان آب جاری و به رنگ طلایی است.

3-انرژی جهانی:دارای حرکت دوار(دایره وار)و به رنگ نیلی است.

4-انرژی تنفسی یا پرانیک:یا انرژی حیاتی است که توسط نفس کشیدن و دم و بازدم در بدن همه موجودات جاندار وجود دارد.پرانا، نیرویی است سفید نقره ای رنگ مایل به آبی که بو سیله جذب اکسیژن در بدن ایجاد می گردد.

5-انرژی طبیعی:مربوط به تغذیه و گوارش و روابط اجتماعی است و به دلیل تنوع بسیار به انواع رنگها دیده می شود.

می دانید غذایی که انسان مصرف می کند  و پس از گوارش در قسمتهای مختلف بدن جذب می شود عبارتند از:گوشت و پوست و خون و استخوان و غضروف و بخش اضافی بدون استفاده که به صورت ادرار و مودفوع خارج می شود.و آخرین قسمت(که در این جزوه مورد بحث قرار می گیرد)لطیف ترین بخش غذا است که تحت تاثیر دیگر منابع انرژی تغییر  و تبدیل می یابد و به نوع بخصوصی از انرژی که در نهایت به اشکال صوت(صدا)،قدرت نفوذ نگاه در چشمان و اندیشه که همه از جنس نور هستند تبدیل می شود.

قدما معتقد بودند که هر چهل لقمه غذایی که تناول شود به یک قطره خون تبدیل می شود و هر چهل قطره خون به یک قطره منی(مایعی که باعث تولید نسل می گردد)و هر چهل قطره منی تبدیل به یک قطره اندیشه می شود.

طریق سخن گفتن،طرز نگاه کردن به مسایل و دیدگاه و نحوه تفکر انسان،ملاک تمایز و درجه معرفت و شعور اوست و معرف شخصیت و هویت روحی و روانی هر فرد است.

اولیاء خدا،پس از خوردن هر غذایی چنین دعا می کنند:نعمت حق،نور.و این دعای هر چند کوتاه رمز بزرگی در دل دارد.تبدیل ماده غذایی به صورت نور و اندیشه تابناک برای رهایی از جهل و نادانی.

پس فقط چنین نیست که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا تو نانی به کف آری و به غفلت بخوری!

چگونه است که اگر انسان دقیقه ای چند تنفس نکند یا چند روزی غذا نخورد و یا دوهفته ای آب ننوشد می میرد ولی افرادی هستند که با شیوه های خاص سالها بدون آب و غذا و تنفس زنده می مانند؟

در مکتب اک(حق)واصلان حلقه های بالاتر که ساکنان معابد خرد زرین هستند،خداخوار(آشوارخانوال)نامیده می شوند و از انرژی های الهی و کیهانی ارتزاق می کنند و بندهای اسارت به زمین و زمینیان را گسسته و در اقیانوس عشق و رحمت الهی غرقه گشته اند و همکاران خداوند محسوب می گردند.همچنین مرتاضان هند و یوگوسیت ها که در سراسر جهان روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود و یا دراویش چله نشین.البته منظور سخن ما،دراویش حقیقت جو و مطهری است که از وسوسه های شیطان نفس رها گشته و غرقه جربه های الهی شده و صاحب کشف و کرامات باشند.

سالها در خانقاه ها و در میان دروایش گشتم تا حقیقت را جستجو کنم.با کسانی آشنا شدم که فقر را مقام خود می دانستند و بر آن می بالیدند.اما در کمال شگفتی به حقیقتی تلخ پی بردم.اکثر پیران طریقت و معلمان معرفت را غرق در استشمام دود و بنگ و افیون و در عالم هپروت نظاره کردم(سیاست استعمارگرانه انگلیس).در اطرافشان مشتی خام و خواب زده که زندگی خود را در طبق اخلاص نهاده و در نزدت چنین حقیرانی،اظهار عجز و بندگی می نمودند و می پنداشتند که این فقرای افیون زده خالق و خدای آنان هستند.سر به سجده چنین حیله گرانی نهاده و کیمیای عمر و جوانی خود را تلف کردند و هیچ نیاموختند مگر بندگی و اسارت.بدتر از آن،گوهر ناموس و شرافت خود را از سر صدق و صفا به این شیوخ ظاهر فریب می باختند و از شر و فساد خانمان برانداز آنان،خانه و کاشانه خود را از دست می دادند.سرسپردن به معنای تقدیم کردن تمام هستی و درون خود به راهنما و معلم روحانی است تا او با دانایی و خرد خود همه زوایای تاریک درونی مرید را حقیقت را روشن سازد و او را از بندهای گمراهی و جهل برهاند.نه آنکه گوهر وجود و بهترین فرصت زندگی خود را به دست راهزنان و غولهای بیابان و اشراری بدهند که از او بیگاری بکشند و نفس و همت او را به یغما ببرند و در پایان نیز چون بیماران و وازدگان اجتماع در گوشه ای در احتضار به سر برد.

کی و کجا سراغ دارید که محمد مصطفی و علی مرتضی و فرزندانش چنین شیوه هایی را توصیه کرده باشند؟آنکه حقیقتا علی گوید و علی جوید هرگز به این اعمال دست نمی زند.

مهمترین انگیزه و هدف از طرح این جزوات برای سالکان طریق حق،ارایه چکیده دانش و حکمتی است که در طی سالها تلاش فراهم آمده تا به وادیهای خطرناک پا نگذارند و برای علوم خاص به چنین دامهایی کشیده و گرفتار نشوند.

زکات دانش آموختن آن است.

هدف ما از طرح جزوات جفر و رمل و نجوم و الواح، آشنا کردن افراد با کلمات و شیوه هایی بود که در دست نیروهای خطرناک افتاده است و اینان از سادگی و ناآگاهی افراد سو استفاده کرده و با حرکات و کلمات و روشهایی فریبکارانه خصوصا در پی به دام افکندن جوانان هستند.

بارها بر این تاکید شده است که این علوم را فرا بگیرید و از آن بگذرید،برجای نمانید.عبور کنید و بگذرید.

اگر با آموختن یکی از این علوم،عمر و نیروی خود را صرف استفاده مدام از آن کنید و در آن درجه و منزل ساکن شوید،از ادامه طریقت الی الله باز مانده اید.بدانید این شیوه ها،هستند ولی برای رسیدن به حق کافی نیستند.درجا زدن،بازماندن و گمشدن،طریقت شیطان است.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

اگر انسان چشم بصیرت داشته باشد به آسانی راه را از چاه تشخیص می دهد و هرگز فریب نمی خورد.

زمانی در جستجوی معلم و راهنمای الهی،به مسیر و طریقتی برخوردم که استاد و مراد آن از قدرتهای عظیم روحی برخوردار بود و حامل دانشهایی بود که هنوز برای بسیاری ناشناخته است.از آنجا که رحمت خداوند بر خشم او سبقت یافته است،به چنان افرادی فرصت داده شده تا آزمون شوند.به فیض و لطف الهی مشاهده کردم که داشتن قدرت و صرف انجام اعمال محیرالعقول،هنری نیست و جز رد شدن از آزمون های حقیقت رهاوردی ندارد.هرحرکتی و قدرتی با کسب آگاهی و خرد،هدفمند می گردد و چون خرد و دانایی خود جهت کمال را می پوید پس هدایت و رستگاری.

دانایی،مسوولیت زا است.عابد و زاهد بودن کافی نیست.باید مسوولیت اعمال خود را بپذیریم و درست کردار شویم.

از چشم بصیرت،هیچ حقیقتی پوشیده و پنهان نمی ماند.هنگامی که سخن می گوییم،هر واژه و کلمه که از دهان خارج می شود بصورت بسته نور رنگینی است که از وجود ما برخاسته و کنده می شود و به خارج راه می یابد.به همین دلیل اغلب پس از صحبت و گفتگوی بسیار،خستگی و ملالت ایجاد می شود و شخص احساس خالی شدن می کند.هرچه واژه ها و کلمات و جملاتی که برای سخن گفتن انتخاب می کنیم،سنجیده تر و برای مسایل عالی تر استفاده شود رنگ نور خارج شده از دهان نیز عالی تر خواهد بود.اولیا الهی هنگامی که مردم را به راه حق دعوت می کردند از وجود خود انوار طلایی ساطع می کردند.این انوار پرقدرت دارای نفوذ خاصی بود که بر دلهای پاکان و حق جویان می نشست و برای آنان قابل درک می شد.

مثالی از گفتار تاریک که خود شاهد آن بوده ام.روزی در حال عبادت در اتاقی بودم و روزه سکوت داشتم.شخصی وارد شد و شروع به غیبت و بدگویی از فرد دیگری کرد و در میان صحبت خود فحشی راجع به او از زبان جاری نمود.در همین هنگام با چشم خود دیدم که ماری بزرگ از حلق او بیرون خزید و با صدای بسیار مهیبی بر زمین افتاد و بدور پای او چنبره زد.با اکراخ به این صحنه نگاه می کردم ولی چون روزه سکوت داشتم هیچ نگفتم.شخص سخنگو پس از مدتی از اتاق خارج شد ولی مار که تاثیر صحبت و ثمره خشم و نفرت او بود تا چند روز در اتاق موجود بود و کم کم محو گردید.اکنون به این بیاندیشیم اگر در طی یک روز بارها و بارها بدون آنکه بدانیم چه می کنیم و چه می گوییم به بد گویی و غیبت مبادرت نماییم چه بر سر خود میاوریم؟این صحنه یکی از نتایج سخن تاریک بود.مطمیناً سخنان ما دارای درجات و مراتب خاصی هستند که ما با نداستن و ندیدن حقیقت و نور،خود را در دوزخ جهل و ظلمت می سوزانیم.

سخن گفتن دارای درجات و مراتب است.هرگفتار قدرتی را داراست.در اوپانیشاد،کتاب«کتاب سر اکبر»،به مطلبی برخوردم که این درجات را مشخص نموده است.بالاترین و پرقدرت ترین کلمات،فحش و نفرین و ناسزا هستند.زیرا این کلمات دارای یک لبه تیز و برنده هستند که وقتی گوینده آن را با شدت و قدرت جاری و پرتاب می سازد،شلیک شده و هاله فردی را که مورد هجوم آن گفتار قرارگرفته از هم می درد و بر وجود او می نشیند. به همین دلیل است که از شدت ناراحتی،سرخ یا منقلب می شود و احساس ناخوشایندی به او دست می دهد.اکنون باید در شیوه گفتار خود کاملا تجدید نظر کرد.حال می دانید چرا ادیان الهی از سخن دروغ و گفتار ناروا و ناپسند و غیبت و تهمت ما را برحذر داشته اند.

کم گوی و گزیده گوی چون در    تازاندک تو جهان شود پر

یکی از موارد کاربردی که پیران و مرشدان در خانقاه استفاده می کنند از همین شیوه اتخاذ می شود.پیران جلالی که به سختگیری و تندخویی شهره اند،فحاشی را یکی از مهمترین ابزارهای خود می دانند.دانسته یا نادانستهسالکان و مریدان خود را با کلمات رکیک و تند مورد مواخذه قرار می دهند.مرید بیچاره می پندارد که پیرحال آزمون قدرت انتقادپذیری اوست و صبر و تحمل وی را می سنجد.ولی مراد،در حال شکافتن هاله اطراف او و نفوذ به درون وجود و هویت اوست تا آنچه را که می خواهد در او جاسازی نماید و یا آنچه را که لازم دارد از درون وی بردارد.

شاید در گذشته پیران بر حق برای انتقال اسرار به مریدان خود از این شیوه بهره می جستند و به اصطلاح سینه به سینه ثمره سالها سلوک و عبادت خود را در کوتاه ترین زمان به سالک منتقل می کرده اند،اما در زمان حال که این صحنه ها را به چشم خود دیده ام،هیچ خیر و صلاحی در آن نیافته ام.

نیرویی که صرف گفتار و پرگویی ما می شود،با کنترل و بسته ماندن دهان ذخیره می شود.با قرار دادن زبان بر سق دهان و زیر فک بالایی و مداومت بر ذکر،این نیرو به سمت بالاتر حرکت کرده و حالت لرزش و جریان برق ضعیف به سمت روزنه های بالاتر که چشمان ما هستند راه خود را دادامه می دهد.چنانکه در روایات آمده است حضرت محمد(ص)سنگریزه ای بر زیر زبان قرار می دادند و روزه های طویل المدت می گرفتند و سنگ صافی بر شکم خود می بستند.

بصیرت و درایت

شاید تا به حال کلمه اسکنر(SCANER)را شنیده باشید.اسکن کردن یکی از شیوه های تصویر برداری از لایه های داخلی بدن است که در رادیولوژی و لابراتوارهای خاص انجام می پذیرد.اسکنر شخصی است که توسط چشمان خود بدون هیچ وسیله اضافی می تواند هاله اطراف هرموجود زنده را ببیند،یا وقتی نیروی خود را بر هرچیز متمرکز کند قادر است هر تغییری در آن ایجاد و یا آنرا منهدم سازد.

فقط بصیرت نیست که ما طالب آنیم بلکه درایت که مرتبه بالاتر بصیرت است نیز مطلوب ماست.بصیرت دیدن حقایق است بدون واسطه اما درایت،پاره کردن و دریدن حجابها و پرده های کفر است که حقیقت را از چشم همگان پوشانده است.

تمام این قدرتها اگر در مسیر خداوندی به کار گرفته نشود ثمره ای جز لغزش و افتادن به دام نیروهای منفی نخواهد داشت.

با فعال شدن نیروها در بدن و چرخش آن به سمت بالا و بستن دهان از سخن و کنترل چشم،راهی فراتر در پیش است؛جریان نیرو به سمت پیشانی و سر و سرانجام خروج از فرق سر که در فصول بعد این جریان را بیشتر بررسی می کنیم.

در فصلهای آینده،منابع انرژی،فرآیند جذب انرژی دربدن،فعال نمودن نیروهای درونی و چرخش آن به سطوح بالاتر و خروج آن از سمت سر یک به یک بررسی می شود. همچنین به طور خلاصه و مجمل،عملکرد کار مغز،اعصاب و غدد را نیز خواهیم نمود.

اما سوال اساسی این است که حاصل این همه تلاش چیست و ما را به کدام سو می برد؟اگر قرار بر این باشد که از این مطالب فقط بار اطلاعاتی خود را افزایش دهیم،چندان ارزش و اعتباری برای خود قایل نشده ایم.

هدف دیگر ما ایجاد علاقه جهت تحقیق و بررسی است که تنها به مطالب این جزوه اکتفا نشود بلکه دامنه مطالعات و معلومات خود را افزایش دهیم و در مورد شگفتیهای خلقت،حداقل در بدن انسانتا حد امکان تحقیق نماییم.

 .سخن درجات دارد هرچه سخن گرانبها تر باشد نفوذ و اثر بخشی بیشتری دارد شاید برایتان جالب باشد در بعضی مکاتب و کتب فحش و ناسزا قوی ترین کلمات آمده است طوری که در بعضی مکاتب روش فحش دادن به مرید برای پاره کردن هاله اطراف و قرار دادن موارد دلخواه در وجود سالک استفاده می شد اما امروزه کاربرد دیگری دارد(؟!) رسیدن به بصیرت و بالاتر از آن یعنی درایت هدف ماست پاره کردن حجابهای بر چشم افتاده و دیدن حقایق.اسکنر به فردی اطلاق می شود که می تواند بدون واسطه حقایق و هاله موجود زنده را ببیند باید حداقل اطلاعاتی در مورد کارکرد اعصاب و غدد در بدن داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۶

اسرار و رموز

انرژی اذکار یا اسماء الهی

تاثیر ذکر  و اسماء الهی در بدن از طریق چاکراها

تسخیر موجودات غیر ارگانیک

نحوه تولید نوزاد نورانی در بالای چاکرای هفتم

روابط شخص با جهانهای برتر

مهمترین نشانه داشتن موکل است

بیان شیوه شیخ بهایی و امام محمد غزالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

انرژی،انرژی،انرژی.روزانه بارها و بارها این کلمه را می شنویم و به کار می بریم.اما آیا واقعا می توانیم آن را در یک جمله تعریف کنیم؟

تاکنون هیچ تعریف دقیق و جامعی برای این واژه یافت نشده است.شاید بتوان انرژی را اقتدار خداوند نامید که در ماده به ودیعه گذاشته شده است.علم فیزیک یا فلسفه طبیعت بر پایه مفاهیم پذیرفته شده و بدیهی استوار است و نمی تواند واژه هایی مانند ماده،زمان،فضا،نیرو،....را به درستی تعریف کند بلکه ناچاراً یکسری قواعد را به طور بدیهی الفبای کار قرار داده و از آنجا مسایل را به شیوه تجربی مورد بررسی و تحقیق قرار می دهد.

همه چیز از تبدیل انرژی به ماده آغاز شد و همواره این زنجیره به طور متقابل ادامه یافته است.شیخ شهاب الدین سهروردی در فلسفه اشراق همه هستی را نور می داند و برای نور درجات و لایه ها و طبقاتی قایل است.از عالی ترین نور که نورُ علی نور است،که خداوند است تا نور کثیف که ماده تاریک است،همه و همه را نور می نامد.لایه هایی از نور که میل صعود به طبقات عالی تر و لطیف تر را دارد،انوار اسپهبدیه می داند و لایه هایی که میل نزول به عوالم و طبقات اسفل دارند را انوار قاهریه می نامد.هر لایه از نور را نسبت به لایه برتر خود تاریک و شر می خواند و هر لایه فراتر از لایه زیرین را خیر می داند خیر و شر را در هر لایه نسبی می- بیند. اگر چشم باطن باز شود و بصیرت الهی حاصل آید که بتوان ذات و جوهره اشیاء را درک نمود همه چیز به صورت نور تجلی می نماید و حجاب ها و پرده های غفلت و نادانی بی تاثیر می مانند.

برخی فلاسفه،جهان هستی را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر دانسته اند و آدم را نمونه جامع و خلاصه ای از کل هستی عنوان نموده اند.در دیدگاه متقابل،جهان و همه عوالم هستی،انسان صغیر است.با شناخت اندکی از مرتبت آدم می توان چنین ادعا کرد که آری همه جهان خلقت،بخش کوچکی از وجود انسان کبیر است و جهان با همه عظمت و بزرگی خود،در برابر عظمت هویت و ماهیت آدم،جز گرد و غباری بیش نیست.

بدیهی است تفکر،درونی ترین عملی است که انسان در خفا می تواند انجام دهد.درون مغز آگاه ،اندیشه ها حتی بدون نیاز به عمل، در شرف تکوین اند و هیچ نیروی سرکوبگر و دیکتاتوری در همه قرون و اعصار نتوانسته فکر کردن را در انسانها متوقف نماید.مغز همواره فعال است و حتی در هنگام خواب،استراحت نمی کند.

اما اکنون جهان پیرامون ما را اقیانوسی از امواج احاطه کرده است که به دلیل نوع فعالیتها و تفکر پست و مادیِ نیروهای سلطه- طلب امروز به شدت آلوده است و ما را از این امواج گریزی نیست.زندگی ما چنان دستخوش نیروهای ناشناس و قدرتمند قرار دارد که دانستن آن آرامش را از ما می گیرد و فاجعه را نمودار می سازد و ندانستن آن نیز به عمق این فاجعه می افزاید.نیروهای اهریمنی از علوم و دستگاههای پیشرفته ای استفاده می کنند که تمام زوایای وجود همه موجودات ساکن زمین را در اختیار گرفته اند.برای درک این مورد،مثالی مطرح و بررسی می کنیم.

در حدود 30 سال پیش،روانشناسان خارجی برای بررسی تاثیر تبلیغات بر بهبود اوضاع اقتصادی و تجاری دست به آزمایش خطرناکی زدند که متاسفانه سرآغاز دوره جدیدی از اسارت و بردگی انسان شد.

می دانید که برای دیدن یک فیلم با سرعت عادی،در هر ثانیه 24 فریم از مقابل چشم بیننده عبور می کند.در یک سالن نمایش فیلمی پخش شد که در لا به لای هر 60 فریم فیلم یک تصویر از یک نوشابه سیاه رنگ محصول یک کارخانه خاص را قرار دادند که درون یک ظرف مملو از یخ بود و از شدت خنکی،از روی آن بخار بر می خواست.در راهروی سالن نمایش نیز چند نمونه دیگر برای فروش قرار داده بودند.با دادن آنتراکت،تماشاچیان بی اختیار احساس عطش شدیدی می کردند و هنگامی که برای رفع عطش کاذب خود اقدام کردند،فروش نوشابه سیاهرنگ حاوی بلورهای یخ از افزایش چشمگیری برخوردار شد.به همین جا اکتفا نکردند،از این ترفند در جهت اهداف سیاسی نیز استفاده نمودند.تصویر یک شخصیت سیاسی-مذهبی که محبوبیت خاصی در جهان داشت را با حالت خون آشام و وحشت آفرین ترسیم نومدند و در بین هر 60 فریم یک فیلم معمولی قرار داده و بعد از خاتمه نمایش از مردم حاضر در سالن یک همه پرسی بع عمل آوردند.در آن مصاحبه ها مردم حاضر بی اختیار و بدون آنکع بدانند علت چیست همان پاسخی را می دانند که آنها می خواستند و بدون اراده،آن شخص را یک دیو خون آشام می نامیدند.باز هم به این بسنده نکردند و در پس زمینه فیلمها و یا در بین فریم فیلمها،تصاویر فوق العاده مستهجن و یا خشونت بار جاسازی کردند و با پخش چنین فیلمهای برای جوانان،میل به خشونت و بی بند و باری و نفسانیات را در آنها افزایش دادند.اما کلید اصلی این قضیه در کجاست؟

چشمان هیچ یک از تماشاچیان و بینندگان اینگونه فیلمها،مستقیما این تصاویر را ندیده و این تصاویر طوری قرار می گیرد که با سرعت از جلوی چشم افراد عبور کند ولی مغز آن پیام را دریافت نماید.

آنها به این نیز اکتفا ننمودند.این بار با امواج صوتی آزمایش خود را ادامه دادند.می دانید گوش ما امواج خاصی را در محدوده خاص تسخیص می دهد و خارج از این محدوده قابل شنیدن نیست.با ارسال امواجی که با گوش معمولی قابل ردیابی نیست ولی بر اعصاب و روان مغز انسان آثار مخرب دارد به این آزمایشات فاجعه بار خود ادامه دادند.به مراکز درمان بیماریهای خاص و مراکز روانپزشکی و محل نگهداری بیماران روانی سری بزنید و تباهی نسلها را شاهد باشید.

فرض کنید شبی به یک مسابقه فوتبال نگاه می کنید و تیم محبوب و مورد علاقه شما با بازیکنان سرشناس در حال رقابت هستند و هیجان بازی چنان در شما و دوستانتان بالا گرفته که در جای خود بند نمی شوید.گذشته از مدل مو و کفش و لباسهای بازیکنان دورتادور زمین بازی و حتی کف زمین بازی را آگهی های تبلیغاتی تکراری احاطه کرده است و ظاهرا هیچکس به آنها توجه ندارد. اما اثرات آن بعدها در زندگی ما هویدا می گردد که پیامهای خاصی بدون آنکه چشم آنها را دیده باشد،مغز دریافت کرده است.آیا می دانید سردمداران تزویر چگونه خوراکی برای فکر و ذهن شما در نظر دارند.با یک توپ و بیست سی نفر بازیکن و مربی میلیاردها انسان را سر کار می گذارند.برای دیدن یک مسابقه حتی کلاس درسها و بازارها تعطیل می شود!

و اینک با ماهواره های خود و با ارسال امواج بسیار آلوده خصوصا در شب که اکثریت مردم در خواب به سر می برند،اهداف کثیف خود را دنبال می کنند.از طرفی سیل بنیان کن نفسانیات و شهوات را از زمین و هوا به دختران و پسران و زنان و مردان ما تزریق می کنند و از طرف دیگر از مرزهای کشور توسط عناصر خودفروخته و سودجو انواع مواد مخدر وارد کشورهای جوان می کنند.واقعا چه باید کرد؟چه می توان کرد؟

این ترفند در همه جای شهر و کشور و در زندگی ما جا باز کرده است و به صورت یک فرهنگ خطرناک و نابودگر در تمدن بشری درآمده است!

و جنگهای خانمان برانداز و غارت و تجاوزات بی امان به نوامیس و مقدسات و اماکن اعتقادی مردم محروم و سرزمینهای بی دفاع نیز از سوی دیگر.

آیا شما فکر می کنید با چند دقیقه عبادت کردن در شبانه روز می توان با این امواج بنیان کن و ویرانگر مبارزه نمود؟!

تنها سلاح دفاعی ما در برابر اینگونه تهاجمات اعتقاد ماست.نباید اجازه داد تا اعتقادات درونمان روز به روز کمرنگ تر شود و دشمن در رگ و پی ما نفوذ کند.باید ابتدا حصاری به دور خود بکشیم و قلعه ای مستحکم بنا کنیم و بعد از خود به یاری دیگران بشتابیم.این حصار نه از نوع سنگ و چوب و آهن و نه از نوع پادگانها و تاسیسات نظامی و شلترهای اتمی است بلکه از نوع انرژی است؛انرژی ناب که از اسماء الهی پدید می آید.

همین انرژی که توسط کلمه ی الله ایجاد می گردد مورد نظر ماست؛انرژی اذکار یا اسماء الهی.

امام محمد غزالی ذکر را در چهار مرتبه عنوان کرده است:

اول،ذکر است به زبان که دل از آن غافل است.اثر آن ضعیف است اما بی تاثیر هم نیست.

دوم،آن ذکر که بر دل بود اما هنوز استقرار نیافته و باید چون تکلیفی بر دل دانست.

سوم،آنکه ذکر بر دل قرار یافته و بر آن غلبه نموده که این مرحله عظیم بود.

چهارم،آنکه بر دل،مذکور مستولی بود و بس و آن دیگر ذکر نیست بل حق تعالی است.

پس کمال در آنست که ذکر و آگاهی از دل برود و مذکور ماند،دل تهی گردد و همه وی باشد و هیچ در وی نگنجد.

امید است که انوار تابناک نامهای الهی تا ابد بر زبان و دل و جانمان متجلی گردد. 

                                                          نور الهی همواره روشنگر راهتان

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۹

 

فصل 7

دایره خلقت

بدیهی است آگاهی از سرچشمه اصلی و ذات آفریدگار صادر شده است.در اوستا نیز آگاهی یا اندیشه و منش نورانی با نام وَهومنه اولین نیرویی می باشد که از اهورا مزدا صادر می گردد و در عرفان ایرانی،صادره نخستین نامیده می شود که اولین دستیار خداوند است.حرکت از آگاهی به سمت خلق عناصر و خلقت(هستی به صورت ماده)را سیر نزولی می نامیم چرا که آگاهی در مراتب سقوط در ماده،با کاهش ارتعاش و فرکانس کمتر و غلظت ساختار هستی روبرو می شود و به نسبت عوالم و قلمروهای الهی که بُعد مثبت نامیده می شوند در بُعد منفی عالم هستی وارد می گردد.

پس عوالم ِبا انرژی چنبشی و فرکانسهای عالی تر را بعد مثبت(یا عوالم روحانی و الهی یا عالم اعلی)یا جهان فرازین یا زبرین نامیده و به عوالم و مراتب مادیِ هستی که انرژی کمتر و فرکانس ارتعاشات کندتر است و حضور ماده کم تحرک و تاریک افزایش می یابد را بعد منفی یا عالم اسفل یا جهان فرودین یا زیرین می نامیم.

بالطبع سیر از سوی عوالم تاریک به سمت مراتب نورانی و عالم برتر را سیر صعودی نام نهاده اند.

عرفا کل عالم را در حرف م(میم)متجلی می دانند.در در دیدگاه توحیدی که از ابراهیم خلیل (ع)آغاز گشته است،از احد که ذات یکتائی خداوند است یک دایره(م)در دل احد به تصور آمده که احد را به احمد مبدل نموده استو این دایره که همان م(میم)است به دو قسمت شکسته می شود که دو نیمدایره یا قوس اول،قوس نزولی است که از عوالن بالا به سمت پایین آمده است و نیمه دوم که قوس صعودی نامیده می شود از جهان های اسفل به سمت بالا چرخش نموده است و عالم در دل این میم است.و این میم همان قوسین است.و انا الله و انا الیه راجعون در همین میم مطرح گردیده است.همه عالم از خداست و بازگشت همه به سوی اوست.

احمد یعنی ا+احد.الف که قیام کردن و بر پا خاستن کل موجودات عالم است برای تسبیح و ستایش ذات احدیت.و در این م (دایره خلقت)چهار سیر مطرح می شود که به ترتیب عبارتند از:

1-سیر از حق به سوی خلق یا قوس نزول.

2-سیر از خلق در خلق.

3-سیر از خلق به سوی حق،ابتدای قوس صعود.

4-سیر از حق در حق(لقاء الله و فناء فی الله)،دیدار خداوند و فنا شدن در ذات حق.

توضیح دیگری نیز از اسفار اربعه نیز موجود است که براساس اذان وضو اقامه و نماز شکل می گیرد و قابل توجه است

رسول کسی است که این چهار مرحله را به انجام رسانده و ماموریت ارشاد و هدایت خلق را عهده دار شود.

عارفان و مغان ایران باستان بر این اعتقاد بودند که قوس نزولی،مربوط به قوم بنی اسراییل است که خود را فرزندان خدای پدر یَهوَه می خواندند و از او دور گشته اند.(نحن ابنا الله در قرآن این امر را که قول ناصحیح بنی اسراییل است را تایید می کند .یعنی این عقیده در آنها وجود داشته و دارد)

و قوس صعودی در ارتباط با نژاد آریایی است و مسیر بازگشت به سوی خداوند است از ایران زمین (که توسط ایرانیان صورت می پذیرد).و ایران را همان بهشت گمشده روی زمین می دانستند و بر این اعتقاد بودند که آن هدایت گر عدالت گستر از این مرز و بوم برخواهد خاست.

دقت کنید بحث نژادپرستی نمی کنیم و بیشتر نژادشناسی بر اساس حکمت است و بدون شک ملاک برتری نزد خداوند تقواست اما خواه ناخواه هر  قوم با هرنژاد و هر زبانی می تواند گیرنده ی فضل خداوند باشد و این اراده ی الهی بر چهره ی ظاهری هر قوم نیز بی تاثیر نیست و هر قوم داستانی دارد  از بت چینی و خال هندوی حافظ بگیر تا پیچ و خم موی لیلی .این ملاک برتری اقوام در داشتن فضل نیست اما سیر خاص زیبایی شناختی در قوم آریایی قابل ردیابی است. دقت کنید حتی رنگ مو و صورت نیز در عرفان بیانگر مسایل خاصی است و بالاخره بیانگر نوعی اصالت نیز می باشد در این مورد بعدا بیشتر بحث خواهیم کرد البته دقت کنید به جز بحث نژاد بحث جنیست و فهم جنسی کامل نیز مد نظر است یعنی یک فرد عارف باید بتواند درک کامل جنسی و نژادی حتی از دیگر نژاد ها و حتی از جنس مخالف بدون عدم تداخل هویتی خویش بدست آورد.شرط این موضوع این است که از گردنه ی برده داری عبور کرده باشیم و به طور کامل تمامی آیات قرآن به طور کامل و تمامی رفتارها بدون اغماض پذیرفته شود و به درک نسبتا کامل و جامع از نص صریح آیات با توجه به خود نص آیات و آیات دیگر و روایات معصوم برسیم.دقت شود ایمان همراه با تقوا سطح مطلوب پیشرفت و تکامل بشری را می سازد.در قرآن نیز دو کلیدواژه خاص فضل و حب در مورد دو قوم وجود دارد اولی بنی اسراییل و دومی قوم سلمان که خدا را دوست دارند و خدا نیز ایشان را دوست دارد.المومن یکفی بالاشاره

بحث مهمتر از فضل هم داریم و بحث هنر است که چه بخواهیم چه نخواهیم اساسا اصل زیباشناسی و زیبابینی و در پی آن بدون شک با اصل خودخواهی وارد مسایل زناشویی می شویم اما هنر با فکر یهودی مآبانه همان هنر س ک س ی است که به فساد و خونرریزی می انجامد اما هنر اصیل به ازدواج و فرزندآوری و تحکیم رابطه ی بین و زن و مرد می انجامد اما در هنر نوع غربی با جادوگری و ترویج آن هدفشان اختلاف افکنی بین زن و شوهر است و با بازی با احساسات پاک انسانها علل الخصوص جوانان هنری که شهوت در گرو نفس اماره اسیر شده است را احساس اصیل می خواند و با خواندن لفظ(امو)در صدد شکل دادن جریانهای خاصی با گرایش تزلزل خانواده و حتی برهم زدن تعاریف اند پایه ی بحرانی منچر به ساختار رنگین کمانی ها نیز که بعدا جداگانه بحث می شود اچ ال ای نام دارد که از بسط بیش از اندازه جزییات معذوریم وگرنه به خود ترویج منجر می شود اما در کل خلاصه ی لزبینیسم سخت می باشد و اصل لزبینیسم هم همین است.اما هنر اصیل علاوه بر بحث خانواده در امتدادش بحث فرهنگ ایثار و با ورود مسایل ایمانی بحث شهادت را داریم و هنر مردان خدا شهادت است و این شهیدان اند که در قهقهه مستانه خویش مسرورند

از آنجا که فکر و اندیشه و ذهن،ابزار زیربنایی تمدن انسان هاست و چهار عنصر از ذهن خلق شده اند و ذهن از پرانا و پرانا از آگاهی خالص،در نتیچه عناصر در همه اشکال آفرینش نقش اساسی ایفا می کنند.

با این دیدگاه،مراحل شکل گیری خلقت را چنینی می توان ترسیم نمود:

آگاهی خالص-»پرانا-»ذهن-»عناصر سازنده جهان مادی

در کل،این خلقت،مراتب مختلف ارتعاشات آگاهی است.برای انسان که جهت آموزش و درک بیشترِ مراحل هستی در مدرسه زمین حضور پیدا کرده و در قفس ماده تاریک محبوس شده است و چشمان بصیرت او با حجاب غفلت و نادانی به خواب رفته است و در پایین تریین سطح آگاهی اسیر مانده است این ارتعاشات در حد علم فیزیک و شیمی و معادلات پیچیده ریاضی مطرح می شود و فراتر از آن را نمی تواند ادراک نماید و دانش کیهانی نامحدود برایش نامفهوم است.

دانشی که از تجربیات درونی سرچشمه می گیرد با ارزش تر از علومی هستند که از خارجِ ما کسب شده است زیرا به ما این فرصت را می دهد تا مسایلی فراتر از حس های معمولی و روزمره را در درون خود بجوییم و از مرز زمان و مکان و فاصله ها عبور کنیم.در درون به آسانی می توان گذشته و آینده را بدون انتقال حضور فیزیکی نظاره کرد.با گذشتن از خواسته های بیهوده و شکستن چهارچوب های ذهنی و بی اعتبار کردن ارزشهای دست و پاگیر و عدم داوری می توان ذهن را آزاد کرد و تجارب عالی تری از راه تفکر بدست آورد و به تدریج به آگاهی های متعالی تر دست یافت.موجود زنده یک شبه رشد نمی کند بلکه به تدریج نغییر می کند.هوش انسان نیز دایما در حال رشد است.فکر به تدریج تغییر کرده و آهسته از مرزهای محدودکننده عبور می کند.و این همان آزاد سازی انرژی های دورنی و تبدیل ماده تاریک به انرژی یا درخشش ماده توسط عنصر آگاهی است که ذات و روح همه دانشها است و حکمت است.و حکمت همان گمشده ی مومن است

آگاهی نور است و نور نام خداوند است.

پس ماده و انرژی قابل تبدیل به یکدیگر هستند اما ماده بدون یک انرژی کمکی نمی تواند به آگاهی تبدیل شود.

ماده+انرژی کمی=آگاهی(شکل متعالی تر انرژی)

هرچه میزان انرژی کمکی بالاتر باشد،سطوح آگاهی نیز متعالی تر است و ماده به ابر آگاهی یا آگاهی مطلق اتصال می یابد.

از دیدگاه دیگر،اگر ماده را فاقد شعور فرض کنیم و آگاهی را مترادف معرفت و کمال و شعور و دانایی معنا کنیم نقش بنیانی و متحول کننده و نجات دهنده ماده از تاریکی به سوی نور را انرژی بر عهده دارد پس تعریف تازه ای از گناه و عصمت می توان در نظر آورد؛گناه یعنی اتلاف انرژی.

گناه یعنی کارهایی که باعث می شود بهترین بخش وجود ما بدون آنکه نتیجه خوبی بدست آورد در مسیرهای اشتباه گمراه شده و تلف شود.و عصمت و پاکدامنی یعنی استفاده صحیح و بجا از انرژیهایی که درون ما بودیعه گذاشته شده است.طهرات یعنی نجات بدن فیزکی بوسیله انرژیهای پالایش یافته و آمادگی جسم و ذهن برای دریافت آگاهی های سطوح عالی تر.

اما چگونه می توان انرژی را در بدن شناسایی،تولید و پالایش کرد؟؟

نظر آیت الله بهجت در مورد خطر گناه

آیت الله بهجت(ره):

اگر جلوی خود را در ارتکاب به گناهان نگیریم؛کارمان به انکار و تکذیب و استهزاء آیات الهی؛و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم!

نظر آیت الله خوشوقتی:

بهترین چیزی که آدم را به خدا،به پیغمبر اکرم(ص)،به حضرات معصومین نزدیک می کند، اطاعت فرمان آنهاست.واجباتشان را انجام بدهیم محرماتشان را ترک کنیم.هیچ چیزی به این نمی رسد.اگر بخواهی بفهمی که به آنها نزدیکی یا دور ببین گناه می کنی یا نه؛اگر گناه می کنی خیلی دوری اگر گناه نمی کنی خیلی نزدیکی....

 پاورقی:یکی از بهترین روشها و اصلی ترین روشهای مکاشفه و کشف و شهود استفاده و عمل کردن به حدیث سلسله الذهب است درباره ی آن تحقیق کنید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۱


فصل 6

اِتر،مادر عناصر

در بعضی مکاتب اتر را بعنوان حالت پنجم و مجزا از عناصر شناخته شده می دانند.اتر دریایی است از عناصر شکل نیافته که هنوز به اشکال مادی وارد نشده و تفکیک نگردیده اند که به زور کلی مجموعه ای از چهار عنصر قبلی است که هنوز شکل خاصی نیافته است و می تواند به هریک از چهار عنصر نیز تبدیل شود.بعبارت دیگر،اتر مادر عناصر است.

به طور کلی یک ارتباط تنگاتنگ بین کل عناصر سازنده ساختار هستی وجود دارد و ماده در حالت عادی دارای انؤزی بی تحرک است که انرژی پتانسیل نام دارد.ماده و انرژی خفته،در دل آگاهی نهفته اند.هنگامی که انرژی در دل آگاهی شروع به تحرک و ارتعاش می کند عنصر هوا(باد)را ایجاد می کند که در این صورت،ذرات در آزادترین حالتت ممکن خود غوطه ورند.به دلیل تحرک زیاد و تبدیل انرژی نهفته و ساکن به جنبش بیش از حد،گرما و حرارت تولید می شود و این همان عنصر آتش است و در نتیجه،میزان ارتعاش و حرکت نسبت به قبل کاهش می یابد.این کاهش حرکت سبب می گردد حرارت حاصله از جنب و جوش ذرات نیز کاهش یافته و متفرق شده و فاصله ذرات از هم کاسته شود و ذرات بصورت مایعی سیال در می آیند که سردتر از حالت قبلی است و منجر  به ایجاد عنصر آب می گردد.با کاهش فاصله ذرات و محدودشدن حرکت و دامنه ارتعاشات و محصور شدن آرادی در کمترین فضای متصور،عنصر خاک متولد می گردد.

همانطور که در فیزیک سه حالت برای ماده تعریف می شود که عبارت است از گاز،مایع،جامد و یک حالتکلی تر که پلاسما نامیده می شود که دریایی است از ذرات ریز مادی(یونهای مثبت)که می تواند سه حالت قبلی را ایجاد نماید.

از آنجا که در اتر هنوز غلظت ماده وارد نشده است سرعت ارتعاش بالاتر از سرعت نور است و هنوز قوانین شناخته شده فیزیکی پاسخگوی تحولات و مسایل در آن رده از خلقت نیست.

برای خلق ماده و مراحل تغییر و تبدیل و تحول این عناصر می توان چنین مدلی را بررسی نمود که هر عنصر به دو قسمت مساوی تقسیم شده،نیمه اول به همان حالت اولیه باقی می ماند و نیمه دوم خود به 4 قسمت مساوی دیگر تقسیم می گردد.برای مثال اتر که شکل ناویژه و تفکیک نشده عناصر است نصف شده،نیمی به همان حالت اولیه اتر باقی می ماند و نیمه دیگر به 4 قسمت مساوی تقسیم می شود.هر یک از این عناصر ثانویه(که یک هشتم اتر اولیه است)باز هم همین چرخه را طی می کنند یعنی نصف شده و نیمه دوم آنها به 4 قسمت مساوی تقسیم می گردد و در این سیر ارتعاش و فرکانس عناصر تغییر یافته و در اثر ترکیبات متفاوت و در صد شرکت مختلف عناصر با هم ماده ناخالص خلق می گردد.ماده ناخالص،عنصر مادی است که بدن فیزیکی و کره خاکی ما و کهکشان و کل عالم کیهانی از آن شکل گرفته است.

عناصر در بدن فیزیکی به نسبتهای خاصی وجود دارد،عنصر خاک بیشترین بخش را به خود اختصاص داده است و به نسبت کمتر،آب و باز هم به نسبت کمتر از آب،آتش و بازهم این نسبت کمتر شده و به عنصر هوا (باد)و در آخر کمترین سهم به مجموعه عناصر یعنی اتر اختصاص یافته است.

موجودات ارگانیک و غیر ارگانیک،حاصل تغییر نسبتِ درجه خلوص عناصر در ترکیبات با هم هستند.با کم و زیاد شدن این نسبتها،موجودات دیگری نیز در جهان خلق می گردد که این رازی است که به دست مادر طبیعت سپرده شده و علوم و تکنولوژی امروز در صدد یافتن آن به هر آزمایشی دست یازیده است.

فرشتگان شعور محض اند آنها در تمام عمر ابدی خویش فقط به تسبیح خداوند می پردازند در بخشهای مختلف از جمله تدبیر در امور عالم و خلقت از طرف خداوند گمارده می شوند مثل محافطان آسمان و به حرکت در آورندگان ابرها و فرشتگان وحی و مرگ و حتی عذاب در جهنم و خادمین بهشت اینها قدرت سرپیچی از دستورات الهی را ندارند در طرف دیگر انسان و اجنه حضور دارند از علاوه بر شعور از عناصر چهارگانه در خلقت این دو ثقیل به کار رفت که به صورت پایه ای در انسان-عامل انس- آب و خاک عنصر اصلی است و در جن-به معنی پوشیده از نظر-آتش و باد برای این دو هدایت عام و خاص وجود دارد و سیر الی الله دارند در بحث اختیار و جبر مبنای لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین بر این دو جریان است اگر عقل بر شهوت حاکم شود از فرشتگان مقام بالاتر پیدا می کنند اگر شهوت بر عقل چیره شود از حیوان نیز پست تر می شوند و برای هرکدام از آن دو جنودی وجود دارد.برای آنها(انسان) جز تلاش شان هیچ چیز نیست و هدایت نیز در پرتو ایمان است و لا غیر.هرچه خوبی است از خداست هرچه موجود خدایی تر شود بهتر است وگرنه وقتی بدی به او می رسد که از خودش هم هست.حیوانات شهوت محض اند البته به معنی نسبی یعنی منظور ما در کل توانایی شعور حیات است اما حیات عالی که حیوانات از این مورد بی بهره اند اینها نیز به ذکر و تسبیح خداوند مشغول اند و کفر نمی گویند حتی صدای بلبل و پرندگان نیز تسبیح خداوند است و همگی تسلیم امر الهی اند و جزو لشگریان خداوند نیز هستند مثل پرندگان ابابیل درست است که سبک زندگی حیوان و روش برخورد با عوامل تعیین وجود امانت در آنها مغایر با مبانی امانت داری است ولی آنها تخطی از رفتار نمی کنند یعنی مطابق با رفتار حیوانی حیوان اند یعنی جایگاه مشخص دارند که با رفتار جنسی آنها مطابقت دارد پس گناهی نیست بحث مسخ شدن قومی از یهود به بوزینه و خوک بر همین مبنا بود که آنها روش زندگی این موجودات را پی گرفته بودند.در ضمن در مورد اصحاب شنبه این مورد که خدا را گول می زدند اما در حقیقت خود را گول می زدند جای بحث در اینجا نیست اما مسخ به دو صورت اتفاق می افتد یکی حیوانات و دیگری جامدات هردو در صورت نسبی بودن امکان بازگشت دارند از نظر حکم ازدواج مسخ نباتی در حکم شرع طلاق  و مسخ به جامدات مرگ محسوب می شود

همچنین لازم به ذکر است که برای این چهار عنصر و اتر حالتها و کیفیته ایی مطرح می شوند که بتوان توسط این حالات و کیفیات قابل درک باشند و عبارتند از:

اتر با حس سامعه یا شنیدن مربوط است و وسیله صدا درک می گردد.

هوا با حس لامسه ارتباط دارد و با لمس کردن به ادراک در می آید.

آتش با حس باصره یا دیدن که شکل و دید و رنگ سر و کار دارد.

آب با حس ذائقه یا چشیدن که با مزه ادراک می گردد.

خاک با حس شامه یا بوییدن که با بو به ادراک در می آید.

بدین ترتیب آگاهی در ادامه مسیر خود،خود به خود به صورت عناصر مختلفی بروز نموده و هریک از عناصر،خود به صورت موجود مستقلی فردیت یافته است که ظاهرا شباهت  و ارتباطی با هم ندارند.

ارتباط و تاثیر عناصر چهارگانه بر سطوح آگاهی بسیار قابل اهمیت می باشد.لایه ها یا غلاف روح یا پوششها یا بدنهای تو در تو وسیله هفت حوزه از سطوح مختلف آگاهی به هم مرتبط شده اند.این هفت حوزه،جایگاه یا سطحی از وجود است که آگاهی از درون آن فوران می کند و از ماده ای که در آن غلاف یا بدن است به آرامی آزاد شده و در جهان اطراف جاری می گردد.هرچه سطح آگاهی بالاتر رود،عناصر مربوط به لایه های زیرین پالایش بیشتری یافته و تصفیه می گردد.

یک عنصر دیگر که می توان درباره آن بحث جدا نمود عنصر زمان و بحث ماهیت آن است که جدا از این مقاله به آن اشاره شده است کلیدواژه آن والعصر و آیات آخر سوره کهف برای شروع است.موارد دیگر در این مورد تونل زمان و چین خوردگی های زمانی و نقاط اتصال زمانی و نقاط مشترک زمانی است که این موارد دستمایه تعداد زیادی از فیلمهای سینمایی علمی تخیلی نیز قرار گرفته است.

در بعضی مکاتب خصوصا مکتب یوگا نیز این هفت سطح آگاهی چنین طبقه بندی شده است:

1-سطح فیزکی که تحت تاثیر عنصر خاک است.

2-سطح روحی-روانی که تحت تاثیرات آب می باشد.

3-سطح خدایی یا الهی که تحت سیطره عنصر آتش است.

4-سطح مقدس که در تسلط هوا است.

5-سطح عرفا و اساتید معنوی که زیر تسلط اتر که خود مجموعه ای از چهار عنصر است قرار دارد.

6-سطح نفس مطمئنه که در تسلط روشنایی نور و چشم سوم قرار دارد.

7-سطح حقیقت مطلق که مافوق تاثیرا این عناصر است.

در اسلام سطوح از نفس اماره و لوامه و ناطقه شروع و تا نفس مطمئنه راضیه و مرضیه به عنوان هفتمین نفس پایان می یابد تعریف اسلام از سطوح و لایه ها دقیقتر است  و بر اساس رفتار اجتماعی در هر سطح گزارش می دهد و این بحث مهم اجتماعی بودن و اهمیت رفتار اجتماعی را گوشزد می کند در قرآن موارد لایه های فوق و تعاریف و نوع رفتار ها کاملا تبیین شده و در احادیث قابل ردیابی است در ضمن علاوه بر مورد عناصر چهارگانه و اتر با توجه به ماهیت زمان – مکان امروزه بحث عنصر زمان نیز مطرح می شود جالب تر اینکه مواردی علمی و دینی نیز وجود دارد مثلا در بحث اینکه چرا اگر آیه ی آخر سوره کهف را قبل خواب بخوانیم و بخواهیم در زمانی خاص بیدار شویم واقعا بیدار می شویم این مورد کاملا قابل آزمایش است در قرآن همانطور که به مواردی بدیهی مثل خورشید قسم یاد شده به عصر به معنی زمان نیز قسم یاد شده است و تمام این موارد قابلیت آزمایشات تجربی را نیز دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۸


 

 فصل پنج

بدن ها

لایه های مختلف انرژی یا غلاف ها و پوشش روح

نوسانات یا ارتعاشاتی که در بدن رخ می دهد حاصل تحرک سلول ها و اتم ها و مولکولهای بدن فیزیکی ماست.این ارتعاشات داراری فرکانسهای مختلفی هستند.کوچکترینذرات ماده در بدن موجودات زنده دارای ارتعاشات مختلفی است و تفاوت عمده ای در فرکانس موجودات زنده با اشیا بیجان وجود دارد. در اطراف موجودات زنده لایه های اتمسفر الکتریکی حضور دارد.

در مطلب قبل میدان مغناطیسی مغز را در حالت آرامش و خلسه بررسی نمودیم.و دانستیم که فرکانس نوسانات و ارتعاشات مغز در هماهنگی با میدان مغناطیسی زمین در حدود 7 هرتز است.

این بررسی در مورد مغز بود حال تک تک بدن نیز دارای میدانهای مغناطیسی خاص خود هستند و امواج و فرکانسهای متفاوتی از خود ساطع کرده که با دستگاه های آزمایشگاهی قابل اندازه گیری هستند.

پس فرکانسهای مختلف،در رده ها و طیف های مختلفی تجمع پیدا می کند که هر گروه،محدوده خاصی را اشغال می نمایند که لایه یا بدن آن طیف بخصوص نام می گیرد که به طور کلی در پنج گروه دسته بندی شده اند.هرچه این فرکانس ها قویتر باشند یعنی ارتعاش بیشتری وجود داشته باشد لا یه ها و بدنهای لطیف تر را تشکیل می دهند.

ابعاد ظریف وجود انسانی تنها با تمرینات خاص روحی و تنفس صحیح و تمرکز قابل شناخت و ردیابی می باشند.با هیچ تمرین مستقیمی نمی توان بر روی این لایه ها تاثیر گذارد.بلکه در حالت تمرین و تمرکز،تجربیاتی به صورت اصوات،رنگها،بوها،نور و تصاویر سمبلیک جلوه می کنند که از بدنهای ظریف تر و غیر قابل رویت حاصل شده است.سفر یا پرواز روح،ارتباط بیشتر و انتقال آگاهی به این بدن هاست.هرچه سفر به درون عمیق تر باشد تجارب عظیم تری کسب می گردد.

پس از بدن فیزیکی که کاملا قابل مشاهده و بررسی است،لایه و بدنهای نامریی وجود دارند که به ترتیب به آنها می پردازیم.

اولین لایه نامریی،بدن اتریک نام دارد از 5/0 تا 5 سانتیمتر از بدن فاصله دارد.طیف رنگی آن از آبی-سفید بسیار روشن تا خاکستری تیره است.کاملا به فرم خود شخص است ولی پوشش آن از نخ ها و رشته های نورانی دیده می شود.حرارت بدن سبب می شود که بین بدن فیزیکی یا لایه اتریک،حدود نیم سانتیمتر فاصله وجود داشته باشد.

هرچه شخص از نظر جسمی فعالتر باشد رنگ آن خاکستری تر و هرچه از نظر ذهنی قوی تر باشد رنگ آن به سفیدی متمایل تر است.

وضعیت سلامتی و بیماری و بحرانهای فیطکی،کاملا بر روی این بدن مشهود می باشد.اختلال و بیماری در این بدن به رنگ تیرع مشخص می شود.هرجای آن سیاه دیده ،در آن نقطه درد وجود دارد.

در انرژی درمانی،درمانگران روی این بدن کار می کنند.در این بدن ضربان وجود دارد و 15 بار در دقیقه تپش دارد.پس از مرگ، این لایه در قبرستان ها به مدت شش یا هفت ساعت الی شش تا هفت روز دیده می شود و بعد از مدتی تجزیه شده و مضمحل می گردد. به این بدن که پس از مرگ در اطراف جسم فیزیکی یا در حئالی مزارها حضور دارد،پدیده فانتوم می گویند.

لایه نامرئی دوم که بدن روانی یا عاطفی نامیده می شود.به شکل ابری از گرد و غبار رنگی مشاهده می شود.این بدن،عواطف،احساسات و امیال ما را بیان می کند.تنواع طیف رنگین کمان در آن دیده می شود. بسیار سریع تغییر رنگ می دهد.هرچه شفافتر و درخشانتر باشد.شخص از نظر روانی-عاطفی سالمتر است.اگر تیره،کدر یا ناواضح باشد شخص از نقطه نظر عاطفی-روانی دچار اختلال است.اغلب روشن بینان و هاله بینان فقط قادر به دیدن این بدن هستند.در اثر خشم و عصبانیت به رنگ قرمز و در اثر غم و ناراحتی قهوه ای رنگ می شود.به طور کلی به سرعت تغییر فرم و نگ می دهد.

لایه سوم،بدن ذهنی نام دارد.دقیقا به بدن فیزیکی شباهت دارد و از ریسمانها و رشته های نورانی در هم تنیده تشکیل شده است.انواع طیف رنگ زرد را شامل می شود.از هفت تا دوازده سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.این لایه در هنگام خواب کاملا آرام است.و در حالت مراقبه،شخصی که با این لایه ارتباط داشته باشد در اطراف خود اشکال هندسی مانند دایره و مربع و مثلث مشاهده می کند.اشکال هندسی نمایانگر چهارچوبها و قالبهای ذهنی ما هستند که در ما به مرور تقش بسته اند.به طور کلی رنگ زرد در هاله شخص،نشانگر تفکر است.در مرحلع ذهنی،منطق و تفکر به دور از عواطف و احساسات وجود دارد.اما در لایه دوم که لایه روان بود تفکر همراه با عواطف و احساسات می باشد.

این سه لایه در محدوده دنیاهای مادی هستند و چهارمین لایه،پل ارتباطی بین دنیاهای مادی و غیرمادی است.نیروهای منفی حاکم بر کره زمین،همه تلاشهای خود را بر روی این سه لایه متمرکز می کنند.ذهنیت و عواطف و احساسات و جسم ما کاملا آسیب پذیر هستند و امواج و انرژی های آلوده را به راحتی دریافت می کنند.

در مورد نقوش اسلامی و طرحهای مهدنسی با مضامین عرفانی در معماری اسلامی می توان به راحتی تحقیق کرد که بیانگر کاربرد عملی این حقیقت در زندگی مردم است.

لایه نامرئی چهارم،جسم ستاره ای یا کالبد اختری نام دارد و از 12 تا 20 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله داردومانند بدن دوم،بسیار شبیه بدن فیزیکی است و به حالت ابر و غبار رنگینی مشاهده می شود که رنگهای آن بسیار شفافتر و واضحتر و بیش از هفت رنگ رنگین کمان است اما اختصاصا طیفهای رنگ سرخ بسیار مشهود است.رنگهای سرخ در این لایه نماد عشق می باشد اما بدون هیچگونه توقع و چشمداشت است و عواطف و احساسات متعالی را نشان می دهد.اگر طیف به رنگ آبی به نظر برسد علامت ترحم و شفقت و مهربانی بیش از حد است.درمانگران و شفادهندگان،برای درمان بیماران خود،از این بدن خود استفاده می کنند.این لایه از بدن باید کاملا قدرتمند باشد و می تواند از طریق نجوم و ستاره های آسمانی تقویت و ترمیم شود.پرواز روح و برون فکنی مربوط به این لایه می باشد. در فصلهای آینده،اطلاعات بیشتری در مورد این لایه مطرح می گردد.

لایه پنجم موسوم به بدن جهانی است و از 50 تا 75 سانتیمتر با بدن فیزیکی فاصله دارد.بسیار شبیه به لایه اول و سوم است و از تارها و ریسمانهای مشبک نورانی تشکیل شده است.رنگهای آن طیفی از نور آبی است.برای این لایه فضا و زمان منفی است و این بدن نگاتیو یا انعکاس بدن اول است.این لایه کاملا ساکن و بی حرکت است و صوت حاکم بر ماده است ومی تواند بر ماده تاثیر گذارد و آن را تغییر دهد.کسانیکه با این لایه ارتباط داشته باشند در مراحل عالی خلاقیت قرار دارند و مصداق آیه کن فیکون هستند.این لایه مربوط به موجودات غیر ارگانیک نیز می باشد.اگر آگاهی و شعور و مشاهده ما به این لایه منتقل شود.اشباح،ارواح،جنیان،حامیان و فرشتگان و موجودات نامرئی قابل رویت هستند.

یکی از مهمترنی مراحل فعال شدن اذکار الهی،ارتباط با این لایه ها است.

بدن نامرئی ششم،بدن کیهانی نام دارد که از پولکهای نورانی و رنگارنگ تشکیل شده است و 75 تا 100 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.تصور،تجسم،تخیل و رویا نیروهای حاکم بر این لایه هستند.این لایه فقط در دو حالت تجسم و خواب فعال است و رنگ درمانی بر روی این لایه به خوبی پاسخ می دهد.دنیای خیالات و تهمات و افسانه های خارق العاده و هپروت در این سطح ایجاد می شود.

به همین علت،افراد نادان می پندارند که با مواد مخدر و مواد توهم زا می توان به این لایه دست پیدا کرد.این تصور کاملا باطل است.استفاده از مواد مخدر سبب می شود که بعضی لایه ها یا بدنهای نامریی خشک و ترد و شکننده شوند(شبیه پوست تخم مرغ یا کتیرا)و جریان انرژی از این لایه ها قابل عبور نمی باشد.یعنی کانالهای دریافت انرژی مسدود می گردد و چشم درون تیره و تار می شود و شخص فقط با منابع زمینی تا مدتی قادر به ادامه حیات است.

متدهای تجسم خلاق و مراقبه پویا روی لایه ششم کاملا تاثیر گذار است.

بدن نامرئی هفتم،بدن عِلی نام دارد و 100 تا 140 سانتیمتر از بدن فیزیکی فاصله دارد.شبیه به یک تخم مرغ غول آسا یا پیله کرم ابریشم بزرگ است که از رشته های نقره های و طلایی بافته شده باشد.نتیجه اعمال و کارماها و حافظه گذشتگان و زندگی های گذشته در این لایه محفوظ می باشد.در جهت عقربه های ساعت و از پایین به بالا در چرخش است.عبادتها و نیایشها مستقیما بر روی این لایه تاثیر می گذارد.

این هفت بدن کاملا با هفت مرکز مهم انرژی یا چاکراها(یا شوکره ها) در ارتباط مستقیم هستند.این بحث در فصلهای بعدی بیشتر بررسی می شود.

دانشمندان برای پی بردن به رازهای خلقت انسان آزمایشات بسیار مهمی انجام داده اند و دستگاه های قوی و عالی اختراع کرده اند که بتوانند این لایه ها را با دقت ببینند و بررسی نمایند.تا کنون به بیش از 600 لایه از بدنهای نامرئی پی برده اند که تا بیکرانها می تواند انبساط یافته باشد.

از لایه هفتم به بعد،بدنهای کریستال مانند بزرگ مشاهده می شوند که ارتباط با نیروهای غیرارگانیک و جنیان و فرشتگان توسط این لایه ها صورت می گیرد.فرکانسهای این لایه کاملا از ماده جداست و ماورای حیات دنیاهایی است که انسانهای معمولی می شناسند.

لایه دهم،طرح مبهم یک پرنده غول آسا است که شبیه شاهین یا عقاب می باشد و نیروی فروَهر است.اگر در شخص این لایه فعال باشد،قادر است از زمین با جسم خارج شود و عروج نماید و به طور کلی از توهم این جهان رها گردد.

نمونه ها و الگوهایی در تاریخ وجود دارندکه این مراتب را اثبات کرده اند.اما هنوز کافران در انکارند.

هاله چیست؟هاله،فاصله بدنهای لطیف و نامرئی از بدن فیزیکی یا جسم ما است که در این فصل کاملا بررسی گردید.هاله به مثابه سپر یا پیله و محافظی است که ما را در تمام طول عمر در خود زنده نگه می دارد.

آسیب ها و صدماتی که می تواننند روی هاله انسان تاثیر بگذارد

به طور کلی هر اتفاق و حادثه ای که در زندگی ما رخ دهد،حداقل بر یک و یا بر چندیدن لایه از بدنهای ما تاثیر می گذارد.تصادفات،عمل جراحی،ضربه ها،فشارها و ناراحتی های روحی و روانی و وابستگی های عاطفی همه و همه می توانند اثرات مخرب جبران ناپذیری بر وجود و هاله ما ایجاد کنند.

شخص چه زن و چه مرد هنگامی که به تولید مثل مبادرت ورزد،در هاله اطراف او سوراخی ایجاد می شود که دایما بخشی از انرژی وجود او از این سوراخ به سمت فرزندش جاری می شود و این جریان،یک جریان مستمر و مداوم است و شاید تا پایان عمر ادامه پیدا کند.و کمتر کسی است که بتواند چنین روزنه ای را بشناسد و یا بتواند آنرا ترمیم نماید.اینکه ازدواج نکنیم و یا بچه دار نشویم راه صحیحی نیست زیرا باید از همین راه عبور کنیم و به کمال الهی برسیم.مهمترین شیوه برای ترمیم چنین روزنه هایی از طریق فعال شدن اذکار الهی است.خصوصا که با توکل به خداوند و توسل به اولیاء الله می توان بار عاطفی و احساسی خود را سبک نمود و کسانی را که به آنها دلبستگی عمیق داریم به خداوند بسپاریم و از بندها و تعلقات دنیایی خود بکاهیم.این بندها و تعلقات نوعی انگل انرژیایی هستند که اغلب بسیار مخرب و آزار دهنده می باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۳


فصل 4

خلاقیت و تصورات و تجسم

انسان می تواند با دو بال قدرت و دانایی به مقام و منزلت خلیفه اللهی دست یابد که جانشین خداوند در زمین شود و هرچه را اراده نماید،همان خلق گردد.چنانکه در قرآن مجید سوره یس آیه 83 آمده است:

انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

فرمان نافذ خدا در عالم،چون اراده چیزی را کند به محض آنکه گوید موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد.و چون آدم جانشین خداوند شود،این امر شامل حال او خواهد بود.

شرح حدیث  قدسی نافله که در بین شیعه و سنی مورد قبول است که در کتاب ولاها و ولایتهای شهید مطهری و بحث ولایت تکوینی آمده است و برای تکمیل بحث خوب می باشد که مطالعه شود

چند نکته در مورد جانشین اینکه جانشین شبیه ترین به اصل است اما اصل نیست جانشین در طول اختیارات پادشاه می تواند حکم کند و محدودگر نیست جانشین سیر تکاملی و یادگیری و بهبود دارد جانشین اگر خطا هم کند مستقیم با پادشاه طرف است و پادشاه باید اصلاح و کمک به اصلاح را برعهده بگیرد جانشین در صورت تعریف پادشاه معنی دارد یعنی در هرصورت ما مخلوق خداوندیم و بنده ی او و بدون بندگی او هیج چیز نیستیم ما بنده ی بندگان خداوند نیستیم بلکه فقط بنده ی خود خداوندیم 

مراقبه پویا

اکنون در بسیاری از کشورها متدها و شیوه هایی کشف و ابداع نموده و آموزش می دهند که هرکس هرچه را در تصور و خیال خود مجسم سازد و بر آن با ککارست تمرین و تمرکز نماید پس از چندی عینا همان در زندگیش عیان می شود.یعنی تصویر ذهنی خود را با دادن انرژی در مدت زمانی زنده می سازد.

و انسان ناموفق را قربانی تصورات غلط خود او می خوانند زیرا اگر فقر وجود دارد،خود شخص تصور فقر و نداری را که در درون داشته در اطراف خود نیز ایجاد نموده و اگر با مغناطیس سازنده برکت و ثروت آشنا شود می تواند همه کمبودها را برطرف نماید.اگر شخصی بیمار است،قبلا در حافظه خود به بیماری فکر کرده و انرژی ذهنی خود را صرف بروز چنین مرحله نموده است و با همین روش نیز می توان بیماری را به سلامتی تبدیل نمایید.این روش،مراقبه پویا نام دارد.

بی شک درجه آگاهی و استعداد و منابع کسب انرژی و خاستگاه فرهنگی و سطوح ابتدایی تحصیل نموده و خواسته اش از خداوند لقمه ای نان بخور و نمیر است با آدمی که میل سیری ناپذیر برای کسب مدارج عالی تحصیلی دارد و گامهایی را نیز با موفقیت طی کرده و خود،دانشگاهی است برای آموحتن به دیگران،آیا این دو هم سلیقه و یا قابل قیاس با یکدیگر هستند؟!آیا کسی که بستر بیماری را سرنوشت محتوم خود می داند و در یاس و ناامیدی به سر می برد با کسی که بر بیماری سخت خود غلبه یافته و دانشی را کسب نموده که قادراست بیمارستان روحی و روانی تاسیس نماید و تار و پود اندیشه های بیماری زا را نابود سازد یکی هستند؟ژول ورن یکی از بارزترین مثالهای خلاقیت است.او چند قرن قبل در داستانهای تخیلی خود به دستگاه هایی اشاره کرد که در آن زمان ناشناخته بود و عده ای او را دیوانه پنداشتند.اما طرح تلفن،تلویزیون،ماهواره و رادار و بسیاری از تخیلات و نبوغ او قرنهای بعد به واقعیت پیوست.شاید زمان،ماده را در چنگال خود اسیر نوده باشد و فی الفور حرکتی و تغییری احساس نشود ولی با مرور و گذشت زمان خیلی از خواسته ها به عمل در می آید.

چنانچه نیروهای اهریمنی از همین راه به سلطه طلبی خود ادامه می دهند و همواره در تصور  و طراحی نقشه های تجاوز گرانه و تسخیر و تصرف به سر می برند پس چرا نیروهای مثبت از همین شیوه استفاده نکنند؟

همین طرح خاص،موجب انقلابی در روانشناسی و فراروانشناسی گردید و شاخه ای بر درخت علوم روییدن گرفت که «فن برنامه ریزی مغز»نامگذاری شد.این شاخه شامل تکنیکهایی است که هر شخص به طور انفرادی با مرور زندگی خود و درک نقاط ضعف خود صفحه ذهن خود را پاکسازی نموده و به جای آن امر مثبتی را جایگزین می سازد.

تخیّل

یکی از توانایی های شگفت انگیز نیمکره راست مغز تخیل است؛دیدن تصاویر خیالی و غیر واقعی با چشم درونی مغز.مغز قادر است تصاویری مجسم نماید و به آن نگاه کند.و چنان نگاه کند انگار واقعا وجود دارد و به تصاویر حرکت و حیات ببخشد.

تخیل یا رویابینی برای امکان بقای بیولوژیکی و یا بعبارت بهتر برای تداوم خود باید از لوله های تنگ سیستم اعصاب مغز عبور کند اما آنچه به ادراک در می آید چکیده پایین ترین رده و سانسور شده نوعی آگاهی است که به ما کمک می کند بهتر از پیش زندگی کنیم.

برای اثبات این مطلب عملکرد نیمکره های مغز را با هم مقایسه می کنیم.

روش نیمکره راست:

-غیر کلامی است و دارای آگاهی از هستی بدون هیچ ارتباط کلامی است یعنی نیمکره راست مغز تحت کنترل کلمات نیست.

-غیر عقلانی است.نمی توان آن را به پذیرفتن پیشنهادات منطقی نمود،بی نیاز از برهان و دلیل است.

-قضاوت و داوری نمی کند.به خوب و بدها نمی پردازد.

-ابدی و بی زمان است.وقت تلف کردن را نمی شناسد.

-خود به خودی و بدون تفکر و بر اساس احساس و انگیزه عمل می کند.

-برای طبقه بندی و نامگذاری توانایی ندارد.ترتیب و تقدم و تاخر نمی داند.

-ترکیبی است،یعنی برای ایجاد یک کلیت،اجزا را با هم ترکیب می نماید.

-قیاسی است.استعارات و اشارات و کنایات و شباهت بین اشیا را درک می کند.

-کلی است.دیدن اشیا و نقوص یا ناتمام،به صورت کلی آن در آن واحد.

فضایی است.توجه به نقطه ارتباط و نحوه اتصال اجزا و کیفیات.

رویابینی و هنر و خلاقیت و تخیل و ابداع و ابتکار و مشاهده و خودانگیزی مربوط به نیمکره راست است.

روش نیمکره چپ:

کلامی:استفاده از کلمات برای توصیف و تشخیص و نامگذاری.

تحلیلی:تجزیه مرحله به مرحله و پرداختن به جزئیات.

نمادین و سمبلیک:وسیله حروف الفبا و نمادهای ریاضی و اشکال.

انتزاعی:جداکردن بخشی از اطلاعات و کاربرد آن جزء برای نمایش کل.

موقتی:متوجه گذشت زمان و ترتیب امور و تقویم و تقدم و تاخر.

عقلانی:ادراک بر اساس دلیل و برهان.

حسابی:استفاده از اعداد و ارقام و شمارشگر کمیات.

منطقی:نتیجه گیری و استنتاج بر اساس منطق مانند اثبات قضایای ریاضی.

خطی:تفکر بر اساس ایده ها و افکار پی در پی که منجر به نتایج مشابه هم می شود.

تصویر گرفته شده از یک فرد در حین انجام یک تکلیف زبانی سه ناحیه در نیمکره چپ فعال است.اگر شما یک وازه مکتوب به فرد نشان دهید تا بیان کنید نتایج زیر حاصل می شود.تصویر وارد شده به چشم،نخست به ناحیه بصری اولیه منتقل می شود و سپس به شکنج گوشه ای فرستاده می شود و از آنجا شکل بصری واژه،به رمز صوتی آن در ناحیه ورنیکه ربط داده می شود.پس از یادآوری این رمز صوتی و تعیین معنای واژه،از طریق یک دسته رشته عصبی به ناحیه بروکا منتقل می شود.در ناحیه بروکا رمز تلفطی مربوط به واژ مذکور(که قبلا توسط گوش شخص شنیده شده)تحریک می شود و خود نیز ناحیه حرکتی را فعال می کند.سرانجام ناحیه حرکتی لبها،زبان و حنجره را به تولید واژه گفته شده وا می دارد.

 هزاران روش  که سعی می شود به مهمترین آنها پرداخته شود  باعث افزایش توانایی شما در کاربری همزمان و مناسب دو نیمکره خواهد شدن حفظ قرآن و درک مفاهیم آن و خواندن تفاسیر،یادگیری زبان دوم و سوم،دو دست نوشتن،کتاب داستان علمی تخیلی و فانتزی خواندن شعر گفتن و مواردی مثل این از روش های ساده و مهم هستند یادگیری زبانهای مختلف نیز سهم بسزایی در بهبود عملکرد مغز و حتی جلوگیری از بیماریهای سنین بالا در دوران شیخوخیت می شود مثل آلزایمر

سوراخهای بینی

افرادی که دارای انحراف بینی هستندو اجبارا با یکی از سوراخهای بینی خود تنفس می کنند دو دسته اند:

1-کسانیکه با سوراخ چپ خود تنفس می کنند آمادگی بیشتری برای بیماریهای سینوزیت،عفونت گوش و ناراحتی های شنوایی،عدم احساس بویایی و چشایی،گلودرد چرکی و برونشیت دارند.

همچنین بینی چپ با کانال انرژی آیدا و با سمت راست مغز در ارتباط است و سبب ناراحتی هایی از قبیل فراموشی،ضعف فکری، ضعف کبد،نفخ،کولیت و زخمهای گوارشی،پرکاری تیروئید،یبوست،بیماریهای دستگاه تناسلی و کاهش میل جنسی و بی نظمی در کار تخمدانها در زنان می گردد.

1-افرادی که فقط از بینی راست تنفس می کنند آمادگی بسیار برای ابتلا به فشار خون دارند.این نوع تنفس با کانال پنگالا و قسمت چپ مغز در ارتباط است.

اگر شخصی در بینی خود احساس گرفتگی یا پولیت یا انحراف کند باید حتما در صدد رفع آن برآید.زیرا با کنترل سرعت تنفس و طول مدت آن و تغییر میزان دم و بازدم و یا توقف تنفس می توان سیستم های عصبی و روانی خود را تحریک و یا آرام کرده یا شرایط بدنی و فکری خود را در اختیار بگیریم.

در اینجا می توان ذکر کرد که ما روش تنفس همزمان با دو سوراخ بینی هم داریم که در بعضی مکاتب یوگا به آن اشاره شده است که باید به در مورد آن تحقیق کرد.در مورد بالا بردن حجم تنفسی و بازده تنفسی عملا بهترین ورزش شنا است که تعداد تنفس را کم و حجم تنفسی را زیاد می کند و این ورزش هوازی است.

اینک با انواع امواج مغزی و نحوه تولید این امواج و کاربرد آنها آشنا شدید.بطور خلاصه،کنترل کردن کارکردهای ذهنی،نیمکره راست مغز را فعال تر کرده و با همگام شدن نیمکره چپ،میزان هشیاری،خلاقیت و تندرستی به اندازه وسیعی افزایش می یابد. همچنین می توان احساس و ادراک دیگران را نیز از راه دور درک و کشف نمود و حتی قبل از وقوع هر اتفاقی از جریان و نتیجه آن باخبر شد.اما برای بدست آوردن چنین کنترلی باید بیشتر دانست و بهتر عمل کرد.

در کل موضوع کنترل ضربدری عملکرد بدن توسط نیمکره ها را نیز مد نظر قرار دهید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۱


فصل 3

مغز انسان

وزن مغز انسان تنها 2% وزن بدن است اما یاخته های فعال آن 20% اکسیژنی که خون با خود دارد را به مصرف می رساند.در هر دقیقه بیش از یک لیتر خون از مویرگهای مغز می گذرد.چنانچه خون به بافتهای مغز نرسد،آنها به فاصله چند می میرند.

خوابیدن و خوردن و آشامیدن و هر کاری که انسان انجام می دهد،هر یک دارای الگوهای دوره ای و مراکز خاصی در مغز هستند.

 سیستم عصبی فعالیت تعدادی از اندامهای بدن را کنترل می کند و مسوول تعدیل و تنظیم یکسری فرآیندهای فیزیولوژیکی است که به وسیله شبکه ای از سلولهای تخصص یافته انجام می شود.واحد اصلی سیستم عصبی برای دریافت و انتقال اطلاعات،سلول بسیار تخصص یافته ای به نام نورون است.

دانشمندان به وسیله آزمایشات بسیار پی برده اند که پنج سیستم نوسانی در مغز انسان وجود دارد که عبارتند از:

1-سیستم قلب و آیورت:تولید کننده ارتعاشات در ستون فقرات و جمجمه با فرکانس 7 هرتز

2-امواج جمجمه ای و مغزی:امواج سطحی صوتی با فرکانس در حدود کیلو هرتز(1000 هرتز)

3-امواج ایستاده در درون بطنهای مغز:امواج صوتی با فرکانس بالا

4-مداردورانی در قشر حسی مغز:با فرکانس 7 هرتز

5-امواج حاصل از میدان مغناطیسی نیمکره های مغز:در نیمکره راست مغز میدان مغناطیسی وجود دارد که از سمت جلو به عقب و جهت آن از شمال به جنوب است و همچنین در نیمکره چپ بالعکس و از جنوب به شمال که مربوط به جریان کانالهای انرژی است.

جریانات گردشی و تداخل امواج سبب ایجاد ضربان منظم مغناطیسی می شود که در حالت آرامش 7 هرتز است.از آنجا که مغز مانند یک دستگاه گیرنده و فرستنده امواج عمل می کند،وقتی به عنوان یک فرستنده بر یک فرکانس خاص دایمی تنظیم شود،امواجی که از میدانهای محیط اطراف بعنوان گیرنده دریافت می کند بر فرکانس یکنواخت آن تاثیر گذاشته و مغز قادر است این تفاوت فرکانسها و به طور کلی تاثیرات را ردیابی و شناسایی و به اطلاعات قابل درکی ترجمه نماید.

امواج مغزی

الکتروآنسفالوگرافی ثبت فعالیت الکتریکی مغز است.الکترو آنسفالوگرام(EEG)به وسیله سلولهای هرمی سطحی ترین لایه قشر مغز و به وسیله تغییر در پتانسیل های پس سیناپسی در دندریت هایی ایجاد می شود که بر سطح قشر مغز عمود هستند.این جریان ناشی از جمع EPSPs و IPSPs است.پتانسیل های الکتریکی کوچک (میلیونیوم ولت)ثبت شده،تقویت شده و بر روی یک دستگاه 8 تا 16 کاناله ثبت می شوند و فیلترهایی که فرکانس های بالا و پایین را حذف می کنند،سیگنالهای ناخواسته را برمی دارند(سیگنالهایی که بوسیله انقباض ماهیچه ای ایجاد می شوند).

باید توجه داشت EEG ناشی از فعالیت قشر مغز است و آسیب به بافتهای زیر قشری تغییرات بسیار کمی را ایجاد می کند.امواج EEG جمع جبری پتانسیلهای پس سیناپسی سلولهای هرمی در جواب به تخلیه ریتمیک هسته های تالاموسی است.سیگنالهای آمده از تشکیلات مشبک ایت تغییرات ریتمیک پتانسیل را به هم زده و سبب ناهمزمانی امواج قشری می شوند.

EEG با اندازه گیری فرکانس و دامنه فعالیت الکتریکی و به وسیله تشخیص الگوی امواج آنالیز می شود.سه نوع فعالیت اصلی وجود دارد 1) فعالیت مداوم و ریتمیک2) فعالیت موقت3) فعالیت زمینه

در انسان در بیشتر اوقات،الگوی EEG نامنظم است و الگوی خاصی ندارد زیرا اگرچه مغز طبیعی فعال است ،فعالیت الکتریکی اش،هم زمان نیست.به هر حال در زمانهای معینی الگوهای خاصی قابل مشاهده و ثبت است.این الگوهای منظم را به صورت امواج آلفا،بتا،دلتا،نامگذاری کرده اند.

امواج آلفا با فرکانس 8-13 هرتز در حالت بیداری و آرامش کامل و با چشمان بسته قابل ثبت است.با بازشدن چشمان ناپدید می شوند.این امواج به وسیله فعالیت هسته های تالاموسی ایجاد می شود.این امواج در دو نیمکره متقارن هستند و از ناحیه پشتی مغز قابل ثبت هستند.

امواج بتا در حالت بیداری و فعالیت مغز ثبت می شوند و بهترین ناحیه برای ثبت آنها ،لوب فرونتال و قشر پشتی است.فرکانس این امواج بیش از 133 هرتز است.امواج تتا،با فرکانس 4-8هرتز بیشتر در کودکان ثبت می شود.در بزرگسالان نیز که مشکلات روانی دارند قابل ثبت است.امواج دلتا در خواب بسیار عمیق و شیرخواران دیده می شود.همینطور افرادی که نقص عضوی در مغز دارند.فرکانس این امواج کمتر از 4هرتز می باشد.یک EEG غیر طبیعی می تواند بیانگر سه نوع اختلال باشد1)افزایش عمومی امواج آهسته در آنسفالوپاتی متابولیکی یا با منشا عفونی2)افزایش موضعی امواج آهسته بیانگر اختلال موضعی است3)تخلیه الکتریکی غیرطبیعی ولتاژ بالا،بیانگر اختلال صرع مانند است.

در ایسکمی مغزی امواج با فرکانس بالا(آلفا و بتا)ناپدید شده و امواج آهسته باولتاژ بالا(دلتا)آشکار می شود.ایسکمی طولانی باعث ایجاد امواج آهسته با ولتاژ پایین شده و ممکن است حتی بصورت ایزوالکتریک شود.

هوشیاری

هوشیاری بصورت آگاهی فرد از محیط اطراف،افکار،حالات روحی و روانی خویش می باشد.هوشیاری وابسته به نیمکره های سالم مغز است که با سیستم فعال کننده مشبکی صعودی در ساقه مغز و مغز میانی و با هیپوتالاموس همکاری دارند.در حالت هوشیاری،EEG  امواج نامنظم با ولتاژ پایین و فرکانس بالا را نشان می دهد.فعالیت ساقه مغز و نیمکره های مغزی سطح هوشیاری را تعیین می کنند.

سطوح گوناگون هوشیاری از حداکثر هوشیاری تا کمترین هوشیاری عبارتند از ماکزیمم هوشیاری-بیداری-خواب(چندین نوع متفاوت) و کما.فرق کما و خواب این است که در خواب،شخص به محرکات حسی حساس است و به آنها جواب می دهد ولی در کما خیر(کما یا به دنبال آسیب مغز ایجاد می شود و یا به علت دپرسیون گسترده قشر مغز برای مثال به دنبال عدم اکسیژن رسانی به مغز می باشد).

ضایعاتی که به صورت منتشر بر نیمکره های مغز یا بر سیستم فعال کننده مشبکی اثر می گذارند باعث کاهش هوشیاری می شوند.

خواب

خواب حالتی است که در ارتباط با از دست دادن واکنش به محیط اطراف و کاهش رفلکس ها و آگاهی است،دو نوع خواب وجود دارد:

خواب با امواج آهسته و خواب متناقض یا خواب REM.

خواب با امواج آهسته در جهار مرحله رخ می دهد که در طی این چهار مرحله رخ می دهد که در این چهار مرحله،به تدریج امواج EEG آهسته تر شده و دامنه آنها افزایش می یابد.در شروع خواب،فرد از خواب سبک مرحله یک به خواب عمیق مرحله چهار،خواب با امواج آهسته می رود.این چهار مرحله حدود 30 تا 45 دقیقه طول می کشد.سپس این مراحل بصورت معکوس و در همان مدت رخ می دهند.بعد از هر سیکل خواب با امواج آهسته یک دوره زمانی حدود 10 تا 15 دقیقه ای خواب متناقض رخ می دهد.اگرچه فرد هنوز خواب است ولی امواج EEG در این فاصله زمانی مشابه امواج ثبت شده از یک فرد بیدار است.به دنبال این دوره زمانی ، مراحل خواب با امواج آهسته یکبار دیگر تکرار می شود.بنابراین هر فردی در طول شب این دو نوع خواب را به صورت دوره های تجربه می کند.در بیشتر بزرگسالان بطور متوسط خواب متناقض 20در صد کل مدت خواب را تشکیل می دهد.

شیرخواران بیشتر مدت خواب را در خواب متناقض می گذرانند ولی با افزایش سن،مدت خواب متناقض و مرحله چهار خواب با امواج آهسته کاهش می یابد.

خواب متناقض عمیق ترین خواب می تواند محسوب شود،چون بیدارکردن فرد در این مرحله از خواب بسیار مشکل است.

علاوه بر داشتن الگوهای EEG متفاوت،دو نوع از خواب از نظر الگوهای رفتاری نیز با هم متفاوتند.در خواب با امواج آهسته،تون ماهیچه ای بصورت قابل ملاحظه ای وجود دارد و شخص مرتبا وضعیت بدنش را تغییر می دهد.سرعت تنفس،ضربان قلب و فشار خون تنها اندکی کاهش می یابد.

در ضمن این خواب،شخص به ندرت رویا می بیند و اگر هم رویایی هم دیده شود،کمتر به خاطر آو4رده می شود.افرادی که در خواب راه می روند یا صحبت می کنند در مرحله 3و 4 این خواب این اتفاق برایشان می افتد.

در خواب متناقض،تون ماهیچه ای در سرتاسر بدن کاملا مهار می شود.ماهیچه کاملا شل هستند و هیچ حرکتی رخ نمی دهد.ویژگی مهم خواب متناقض،حرکات سریع چشم است که به این نوع خواب،نام خواب با حرکات سریع چشم(REM) را می دهد ضربان قلب و تنفس نامنظم شده و فشار خون نوسان می کند.ویژگی دیگر خوابREM ،رویا دیدن است.

با توجه به منابع دیگر نیز به بحث امواج مغزی می پردازیم موارد بالا بر اساس منابع فیزیولوژی پزشکی مورد تایید وزارت بهداشت بود

امواج آلفا:سطحی از امواج مغزی است که فرکانس آن نصف فرکانس امواج مغز در حالت بیداری کامل است.در این حالت احساسات طبیعی،صلح،راحتی،صفا و آرامش سراسر وجود ما را فرامی گیرد و وقایع خوشایند در بدن ما اتفاق می افتد.اعضا و سیستمهای آسیب دیده شروع به احیا و بازسازی خود نموده و فشار خون به طبیعی ترین وضعیت خود می رسد.

در این هنگام می توان برخی از واکنشهای نیمه آگاه و ناخودآگاه روانمان را که به طور خودکار در بدن عمل می نماید را نیز تحت کنترل گرفت.جرقه های الهام بخش و راهگشای روان که در حالت عادی بسیار نادرند به ظهور می رسند.

امواج بتا:فرکانس امواج مغزی در حالت بیداری کامل از 14 تا 21 سیکل در ثانیه است که آن را سطح امواج بتا می گوییم و بروون گرایی،نگرانی و اضطراب،تمرکز بر محیط اطراف و افکار منطقی به این سطح مربوط می باشد.

زمانی که در بستر قرار گرفته و به خواب می رویم،فرکانس این امواج کاهش می یابد.در حالتی که با آسودگی و با چشمانی بسته در رختخواب خود می آرامیم،فرکانس امواج مغزی به 7 تا  14 سیکل در ثانیه کاهش می یابد که همان سطح آلفا است و حالتی است از یک خواب سبک.

سطح امواج آلفا،لایه درونی ذهن آگاه ماست و حالت آرامش و نیمه خواب است.در نقطه مقابل،سطح فعال امواج بتا یا نیروی ذهن آگاه قرار دارد که برای تلاش و کوشش در زندگی عادی مورد استفاده قرار می گیرد.

امواج تتا:وقتی که به تدریج خواب عمیق تر می شود نزول امواج مغزی بین 4 تا 7 ارتعاش(سیکل) در ثانیه است که حالت تتا می نامند و خلاقیت و رویابینی در این سطح انجام می گیرد.

امواج دلتا:در عمیق ترین حالت خواب،فرکانس امواج مغزی 4 سیکل در ثانیه یا پایین ترین است که آن را حالت دلتا می گویند.

بسیاری از مکاتب معتقدند که دنیای بیرونی انسان،آینه درون اوست و ما هرگونه خود را به تصور در آوریم،زندگی همانگونه جریان پیدا می کند.با استفاده از قوه تصور در سطح آلفا می توان تندرستی خود را توسعه داده و با افزایش مهارتها مشکلات را به آسانی بر طرف ساخت.

شیوه ایجاد موج آلفا

رو به بالا نگریستن باعث تحریک مغز در جهت تولید هرچه بیشتر امواج آلفا می گردد.با نگاه کردن به آسمان محرکات بصری از حوزه بینایی خارج می گردد و سطح فعالیت نیمکره راست مغز افزایش می یابد.

پرده نمایش دهن در حدود 20 درجه بالای سطح افق و بالای دو چشم و زیر دو ابرو قرار دارد.با برهم زدن تمرکز چشم و خیره ماندن به یک جای نامشخص نیز می توان وارد سطح آلفا شد.

از طریق تصویرسازی ذهنی و تفکرات کلامی مثبت،انرژی شفابخش را می توان رها ساخت.

ذهن علاوه بر اینکه منبعی سرشار از حسایستها،ترسها،امیال نامطلوب و عادات ناخواسته و دیرپاست،منبعی از الهامات،نبوغ و کمالات،خلاقیتها و انرژی های روحی است که زندگی ما را غنی تر می سازد.

نحوه کاربرد امواج مغزی

در سطح آلفا ما با دنیای غیر مادی و معنوی یا دنیای اثرات سر و کار داریم و این امواج،تاثیرگذارند.

در فرکانس مغزی 20 سیکل در ثانیه(بتا)عملکرد انسان در بعد عینی و خارجی است.اما در فرکانس مغزی 10 سیکل در ثانیه(آلفا)،تنظیم تشعشعات افکار انسانی،هم عینی و هم ذهنی است.

برای مثال،اشیاء و موجودات بیجان،میدان تشعشعات کلی و ثابتی دارند که به راحتی توسط تشعشعات ساده دیگر و هاله های تنظیم کننده افکار انسانی،تحت تاثیر قرار گرفته و تغییر می یابند یعنی تاثیر پذیرند.

تنظیم یک میدان انرژی چه عینی و چه ذهنی،به معنای افزودن و کاستن این میدان ثابت است.بصیرتی نیاز است تا در تنظیم این میدان دخالت نماید.

انسان با سطح امواج مغزی بتا با قصد ایجاد تاثیر بر موضوعات و اشیاء قادر است در فاصله ای محدود و معین بر اشیای جاندار و بیجان تاثیر بگذارد اما در سطح فرکانس مغزی 10 سیکل در ثانیه،تاثیرگذاری هم در فاصله معین و محدود و هم تا فواصل نامحدود امکان پذیر است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۷


فصل دوم

امواج و ارتعاشات

مفاهیم اولیه

در متافیزیک و فیزیک نوین با واژه های اولیه و پایه علمی مواجه می شویم که زیربنای علمی و پایه ای برای سایر بخشهاست و در حقیقت اگر پی را خوب بسازیم با افزایش معلومات با مشکلات و یا سوالات کمتری پیش می آید در ضمن تمام مطالب پایه ای خواهد بود و کم و کیف بیشتر را خودتان باید دنبال آن باشید به نوعی زمینه تحقیق فراهم است ما با تعاریف محاوره های خیلی کار نداریم و بیشتر تعاریف علمی مد نظر است خیلی از تعاریف خیلی ساده ولی کاربردی و مهم است و حتی در ظاهر همگی در محدوده ی فیزیک نیوتونی است اما کاربرد عمیق فیزیک نوین در اینجا مطرح است که در ادامه به بیان آن نیز می پردازیم سعی شده تعاریف و توضیحات در حدی باشد که همگان بتوانند از آن استفاده کنند

ارتعاشات

حرکتهای رو به جلو و عقب یا بالا و پایین را که خود به خود و سریع تکرار می شوند،ارتعاشات نامیده می شوند. شخص به سختی می تواند در یک ثانیه دست خود را بیش از 5 بار به ارتعاش درآورد و این ارتعاش صدایی به همراه ندارد.اما گاهی ارتعاشاتی وجود دارند که به قدری سریع هستند که دیدن و یا شمردن آنها امکان پذیر نیست و بصورت یک حرکت محو و لرزان و یا صدا قابل درک می باشند.

تعریف فرکانس(بسامد):تعداد ارتعاشات ایجاد شده در یک ثانیه را بسامد یا فرکانس ارتعاش می نامند.برای مثال اگر وسیله ای یک ارتعاش کامل را در یک ثانیه انجام دهد فرکانس آن یک دور در ثانیه یا یک هرتز است.

اگر کمتر از 20 ارتعاش در یک ثانیه اتفاق بیفتد و اگر هم بیش از 20 هزار بار در ثانیه باشد غیر قابل شنیدن است اولی فروصوت و دومی فراصوت نامیده می شود صوت نزدیک به فراصوت و بالاتر از آن زیان آور است و موجب صدمه رسیدن به گوش و ایجاد هیجان مرگ آور و خون ریزی گوش و مغز می شود بمب صوتی این عملکرد را دارد و در جنگها در صورت موجی شدن پیامدهای طولانی مدت و تقریبا دایمی دارد معمولا برای همه به نسبتی پیامدهای آن مشهود است و در صورت همراهی با ptsd یا ضربه روحی پس از بحران خیلی زجر آور است.

وقتی ما حرف می زنیم فرکانس صدای ما ترکیبی از ارتعاشات با فرکانس10/000  بار در ثانیه تولید می کند.در آلات موسیقی 16/000 بار در ثانیه ارتعاش وجود دارد.بطور کلی محدوده شنوایی برای گوش انسان در حدود 20 تا 20/000 بار ارتعاش در ثانیه است.

تعریف موج:موج،حرکتِ یک آشفتگی یا یک تغییر شکل در ماده است که با گذشت زمان،شکل ظاهری آن تغییر می کند. ترسیم یک موج به هنگام حرکت در طول طناب به سادگی قابل نشان دادن است.

مقداری که طناب از وضع تعادل یا موقعیت اصلی خود به سمت بالا و یا پایین حرکت داده می شود،دامنه یا جابه جایی می نامند.

سرعت انتشار موج:یک برآمدگی روی شکل موج طناب را در نظر بگیرید.مسافتی که یک برآمدگی در مدت یک ثانیه طی می کند سرعت انتشار آن موج می نامند که بر حسب متر بر ثانیه اندازه گیری می شود.

فرکانس یا بسامد موج:تعداد برآمدگیهای است که در مدت یک ثانیه از مقابل یک شخص ناظر عبور می کند و بر حسب هرتز بیان می شود.

طول موج:فاصله میان دو برآمدگی متوالی یا دو فرورفتگی متوالی را طول موج می نامند و بر حسب متر اندازه گیری می شود.

این تعاریف در مورد همه امواج،از قبیل امواج روی سطح آب،امواج روی یک طناب،امواج صوتی،امواج رادیویی و امواج نوری و ... صدق می کند یعنی چه امواج مکانیکی که برای جابه جایی به ماده احتیاج دارد و از خلا عبور نمی کند و چه امواج الکترومغناطیس.

تداخل امواج:هنگامی که دو یا چند موج به هم می رسند،داخل یکدیگر فرومی روند و با هم ترکیب می شوند و در مجموع یک آشفتگی جدیدتر ایجاد می نمایند.گاهی نقاطی در اثر خنثی شدن یک موج توسط موج دیگر به وجود می آید و گاهی امواج نه تنها یکدیگر را خنثی نمی کنند بلکه با هم ترکیب شده و دامنه بیشتری را تولید کرده و گاهی یکدیگر را تضعیف می کنند.

امواج الکترو مغناطیس:برخی از امواج برای انتقال خود،به یک محیط مادی مانند آب،هوا،طناب نیاز دارند اما نوع دیگری از امواج نیز وجود دارند که در خلا نیز می توانند منتقل شوند.این امواج را امواج الکترومغناطیس می نامند.این امواج در اطراف ما پر اند طول موجهای مختلفی دارند و در همه جهتی قابل انتشار اند.بر حسب طول موجشان آثار مختلفی دارند و طبقه بندی می شوند زیرا حامل انرژی اند که با گیرنده های مختلف قابل ردیابی می باشند.حامل انرژی فوتون نام دارد که رفتار موج ذره ای از خود بروز می دهد همچون الکترون بر این اساس در نظریات جدید ما  ن از ابر الکترونی استفاده می کنیم و یا در مقیاس بزرگتر احتمالا همان هاله انرژی.امواجی که با چشم معمولی دیده می شوند،امواج نوری نامیده می شوند که دارای طول موج مشخصی هستند.امواجی که پوست بدن را گرم می کنند امواج فرو سرخ یا مادون قرمز نامیده می شوند امواجی که پوست بدن را قهوه ای می کنند امواج ماورا بنفش یا فرابنفش نامیده می شوند.برخی از امواج الکترومغناطیسی می توانند به طور مستقیم از بدن عبور کنند.این امواج پرتوهای ایکس و گاما نام دارند.امواجی که توسط گیرنده های رادیویی و تلویزیونی دریافت می شوند و طول موجشان نسبتا بلندتر است امواج رادیویی می نامند.به طور کلی سرعت امواج الکترومغناطیسی با سرعت نور برابر است.طیف امواج الکترومغناطیس در کتب درسی نیز موجود است.

میکروموج:میکروموجها قسمتی از امواج الکترومغناطیسی هستند که طول موج آنها حدود چند سانتی متر است و امواجی بدون صدا هستند.از پرتو میکروموج برای انتقال مکالمات بین شهری و موبایل و ارتباطات ماهواره ای استفاده می کنند.یک پرتو میکروموج قادر است تعداد زیادی مکالمات را از یک سیم حمل کند.با ارسال این پرتو به ماهواره ای که بین دو قاره قرار دارد،تصاویر تلویزیونی را میان دو قاره منتقل می کنند.یک ماهواره پرتوها را دریافت می کند و قبل از انتقال به گیرنده های روی زمین،آنها را تقویت می کند.همچنین از این امواج برای پختن سریع غذا استفاده می گردد.چنانچه در مسیر چنین امواجی قرار بگیریم مغز و اندامهای داخلی بدن ما نیز پخته می شود.هنگام کار با این امواج باید احتیاط را رعایت نمود.

امواج رادیویی:طول موج آنها بین چند میلی متر تا چند کیلومتر است و برای حمل پیامها و تصاویر تلویزیونی به سراسر دنیا استفاده می شود.با استفاده از امواج رادیویی،پیامهای زمینی را به سفینه ها و ایستگاههای فضایی ارسال می نمایند.ارسال پیام توسط این نوع امواج،بدون صدا و با سرعت نور انجام می پذیرد.امواج رادیویی به باندهای مختلف دسته بندی می شوند که هر باند کاربرد مخصوص خود را دارد.یک دستگاه رادیو می تواند از راه دور،باند امواج کوتاه و متوسط را نیز بگیرد.

میدان انرژی:هر منبع انرژی بر محیط اطراف خود نیرویی اعمال می کند که بر کلیه اشیا آن محیط تاثیر گذار است.این تاثیرات،وسیله ی خطوطی تصور می شود که از آن منبع جاری شده اند.فضایی که انرژی در آن جاری است و بر مکان و اشیا آن تاثیر می گذارد را میدان آن انرژی می نامند.

ابر الکترونی و ماهیت موج ذره بودن فوتون فضا زمان استیون هاوکینگ و نظریه ی هاله ای پروفسور حسابی موارد دیگرى هستند که تحقیق کنید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۰


 

فصل اول

پیشگفتار

آفرینش انسان به گونه ای است که به طور فطری در طریق تکامل قدم بردارد و برای طی طریق کمال،ناگزیر است از منابع خاصی ارتزاق کند.رزق و روزی انسان فقط به خوراک و پوشاک ختم نمی شود و روزی زمینی برای رشد او کفایت نمی کند بلکه روزی آسمانی نیز برای آدم مقدر شده است و آن روزی،همانا حکت و دانشی است فرا زمینی که شکوفه های دانایی و خرد را بر درخت وجود می نشاند تا میوه توحید و خداپرستی برچیند.

منابع انرژی

دانش بشر تا کنون به پنج منبع و مسیر عمده کسب انرژی پی برده است که عبارتند از:

1-انرژی زمین:حاصل از چرخش هسته آهن مذاب زمین و میدان مغناطیسی(آهن ربایی)که در اطراف زمین از قطب شمال به سمت قطب جنوب است.این انرژی دارای امواج حرکتی بوده و رنگ آن قرمز مایل به قهوه ای می باشد.

2-انرژی کیهانی:از کهکشان و ماورای آن نشات می گیرد و به شکل جریان آب جاری و به رنگ طلایی است.

3-انرژی جهانی:دارای حرکت دوار(دایره وار)و به رنگ نیلی است.

4-انرژی تنفسی یا پرانیک:یا انرژی حیاتی است که توسط نفس کشیدن و دم و بازدم در بدن همه موجودات جاندار وجود دارد.پرانا، نیرویی است سفید نقره ای رنگ مایل به آبی که بو سیله جذب اکسیژن در بدن ایجاد می گردد.

5-انرژی طبیعی:مربوط به تغذیه و گوارش و روابط اجتماعی است و به دلیل تنوع بسیار به انواع رنگها دیده می شود.

می دانید غذایی که انسان مصرف می کند  و پس از گوارش در قسمتهای مختلف بدن جذب می شود عبارتند از:گوشت و پوست و خون و استخوان و غضروف و بخش اضافی بدون استفاده که به صورت ادرار و مودفوع خارج می شود.و آخرین قسمت(که در این جزوه مورد بحث قرار می گیرد)لطیف ترین بخش غذا است که تحت تاثیر دیگر منابع انرژی تغییر  و تبدیل می یابد و به نوع بخصوصی از انرژی که در نهایت به اشکال صوت(صدا)،قدرت نفوذ نگاه در چشمان و اندیشه که همه از جنس نور هستند تبدیل می شود.

قدما معتقد بودند که هر چهل لقمه غذایی که تناول شود به یک قطره خون تبدیل می شود و هر چهل قطره خون به یک قطره منی(مایعی که باعث تولید نسل می گردد)و هر چهل قطره منی تبدیل به یک قطره اندیشه می شود.

طریق سخن گفتن،طرز نگاه کردن به مسایل و دیدگاه و نحوه تفکر انسان،ملاک تمایز و درجه معرفت و شعور اوست و معرف شخصیت و هویت روحی و روانی هر فرد است.

اولیاء خدا،پس از خوردن هر غذایی چنین دعا می کنند:نعمت حق،نور.و این دعای هر چند کوتاه رمز بزرگی در دل دارد.تبدیل ماده غذایی به صورت نور و اندیشه تابناک برای رهایی از جهل و نادانی.

پس فقط چنین نیست که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا تو نانی به کف آری و به غفلت بخوری!

چگونه است که اگر انسان دقیقه ای چند تنفس نکند یا چند روزی غذا نخورد و یا دوهفته ای آب ننوشد می میرد ولی افرادی هستند که با شیوه های خاص سالها بدون آب و غذا و تنفس زنده می مانند؟

در مکتب اک(حق) واصلان حلقه های بالاتر که ساکنان معابد خرد زرین هستند،خداخوار(آشوارخانوال)نامیده می شوند و از انرژی های الهی و کیهانی ارتزاق می کنند و بندهای اسارت به زمین و زمینیان را گسسته و در اقیانوس عشق و رحمت الهی غرقه گشته اند و همکاران خداوند محسوب می گردند.همچنین مرتاضان هند و یوگوسیت ها که در سراسر جهان روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود و یا دراویش چله نشین.البته منظور سخن ما،دراویش حقیقت جو و مطهری است که از وسوسه های شیطان نفس رها گشته و غرقه جربه های الهی شده و صاحب کشف و کرامات باشند.

سالهاست که در مدارس حیات و زندگی را در گرو آب و غذا و خانه و مسایل این چنینی می بینیم اما با دیدن جوکی ها یوگوسیتها و مرتاضها سوالهای جدیدی پیش می آید چگونه مگر حقیقت چیست در ضمن این که کدام راه درست است نیز پیش می آید چرا که بعضی از دراویش و جادوگران نیز دیده می شوند که به کثیف ترین روش ها هویت و عنف و وجود افراد را در صدد تسخیر مشتی احمق اند که خود در مستی و توهم مواد مخدر و افیون اند منظور ما از نظر روش صحیح دروایشی اند که واقعا صاحب کرامت و کشف باشند که روش یافتن این افراد و تمییز  دادن بین افراد و روشها نیز باید آموخته شود.با نگاه علمی و حقیقت جویانه است که می شود در این راه موفق شد یادتان باشد اگر آمریکایی ها از اسلام حرف می زنند اسلام آمریکایی است اسلام مرده اسلام بدون جهاد اسلام بدون سیستم دفاعی اسلامی که با غده سرطانی اسراییل نجنگد جنگ از نفس شروع می شود از وجود،از امانت از جایی که خلقت انسان شروع شد از جایی که شیطان دشمنی اش را شروع کرد...

(اول شخص بودن بخش زیر به دلیل اول شخص بودن زبان نویسنده اولیه است و متن زیر از متن اصلی است)

سالها در خانقاه ها و در میان دروایش گشتم تا حقیقت را جستجو کنم.با کسانی آشنا شدم که فقر را مقام خود می دانستند و بر آن می بالیدند.اما در کمال شگفتی به حقیقتی تلخ پی بردم.اکثر پیران طریقت و معلمان معرفت را غرق در استشمام دود و بنگ و افیون و در عالم هپروت نظاره کردم(سیاست استعمارگرانه انگلیس).در اطرافشان مشتی خام و خواب زده که زندگی خود را در طبق اخلاص نهاده و در نزدت چنین حقیرانی،اظهار عجز و بندگی می نمودند و می پنداشتند که این فقرای افیون زده خالق و خدای آنان هستند.سر به سجده چنین حیله گرانی نهاده و کیمیای عمر و جوانی خود را تلف کردند و هیچ نیاموختند مگر بندگی و اسارت.بدتر از آن،گوهر ناموس و شرافت خود را از سر صدق و صفا به این شیوخ ظاهر فریب می باختند و از شر وفساد خانمان برانداز آنان،خانه و کاشانه خود را از دست می دادند.سرسپردن به معنای تقدیم کردن تمام هستی و درون خود به راهنما و معلم روحانی است تا او با دانایی و خرد خود همه زوایای تاریک درونی مرید را حقیقت را روشن سازد و او را از بندهای گمراهی و جهل برهاند.نه آنکه گوهر وجود و بهترین فرصت زندگی خود را به دست راهزنان و غولهای بیابان و اشراری بدهند که از او بیگاری بکشند و نفس و همت او را به یغما ببرند و در پایان نیز چون بیماران و وازدگان اجتماع در گوشه ای در احتضار به سر برد.

کی و کجا سراغ دارید که محمد مصطفی و علی مرتضی و فرزندانش چنین شیوه هایی را توصیه کرده باشند؟آنکه حقیقتا علی گوید و علی جوید هرگز به این اعمال دست نمی زند.

مهمترین انگیزه و هدف از طرح این جزوات برای سالکان طریق حق،ارایه چکیده دانش و حکمتی است که در طی سالها تلاش فراهم آمده تا به وادیهای خطرناک پا نگذارند و برای علوم خاص به چنین دامهایی کشیده و گرفتار نشوند.

زکات دانش آموختن آن است.

هدف ما از طرح جزوات جفر و رمل و نجوم و الواح، آشنا کردن افراد با کلمات و شیوه هایی بود که در دست نیروهای خطرناک افتاده است و اینان از سادگی و ناآگاهی افراد سو استفاده کرده و با حرکات و کلمات و روشهایی فریبکارانه خصوصا در پی به دام افکندن جوانان هستند.

بارها بر این تاکید شده است که این علوم را فرا بگیرید و از آن بگذرید،برجای نمانید.عبور کنید و بگذرید.

اگر با آموختن یکی از این علوم،عمر و نیروی خود را صرف استفاده مدام از آن کنید و در آن درجه و منزل ساکن شوید،از ادامه طریقت الی الله باز مانده اید.بدانید این شیوه ها،هستند ولی برای رسیدن به حق کافی نیستند.درجا زدن،بازماندن و گمشدن،طریقت شیطان است.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

اگر انسان چشم بصیرت داشته باشد به آسانی راه را از چاه تشخیص می دهد و هرگز فریب نمی خورد.

زمانی در جستجوی معلم و راهنمای الهی،به مسیر و طریقتی برخوردم که استاد و مراد آن از قدرتهای عظیم روحی برخوردار بود و حامل دانشهایی بود که هنوز برای بسیاری ناشناخته است.از آنجا که رحمت خداوند بر خشم او سبقت یافته است،به چنان افرادی فرصت داده شده تا آزمون شوند.به فیض و لطف الهی مشاهده کردم که داشتن قدرت و صرف انجام اعمال محیرالعقول،هنری نیست و جز رد شدن از آزمون های حقیقت رهاوردی ندارد.هرحرکتی و قدرتی با کسب آگاهی و خرد،هدفمند می گردد و چون خرد و دانایی خود جهت کمال را می پوید پس هدایت و رستگاری.

دانایی،مسوولیت زا است.عابد و زاهد بودن کافی نیست.باید مسوولیت اعمال خود را بپذیریم و درست کردار شویم.

از چشم بصیرت،هیچ حقیقتی پوشیده و پنهان نمی ماند.هنگامی که سخن می گوییم،هر واژه و کلمه که از دهان خارج می شود بصورت بسته نور رنگینی است که از وجود ما برخاسته و کنده می شود و به خارج راه می یابد.به همین دلیل اغلب پس از صحبت و گفتگوی بسیار،خستگی و ملالت ایجاد می شود و شخص احساس خالی شدن می کند.هرچه واژه ها و کلمات و جملاتی که برای سخن گفتن انتخاب می کنیم،سنجیده تر و برای مسایل عالی تر استفاده شود رنگ نور خارج شده از دهان نیز عالی تر خواهد بود.اولیا الهی هنگامی که مردم را به راه حق دعوت می کردند از وجود خود انوار طلایی ساطع می کردند.این انوار پرقدرت دارای نفوذ خاصی بود که بر دلهای پاکان و حق جویان می نشست و برای آنان قابل درک می شد.

مثالی از گفتار تاریک که خود شاهد آن بوده ام.روزی در حال عبادت در اتاقی بودم و روزه سکوت داشتم.شخصی وارد شد و شروع به غیبت و بدگویی از فرد دیگری کرد و در میان صحبت خود فحشی راجع به او از زبان جاری نمود.در همین هنگام با چشم خود دیدم که ماری بزرگ از حلق او بیرون خزید و با صدای بسیار مهیبی بر زمین افتاد و بدور پای او چنبره زد.با اکراخ به این صحنه نگاه می کردم ولی چون روزه سکوت داشتم هیچ نگفتم.شخص سخنگو پس از مدتی از اتاق خارج شد ولی مار که تاثیر صحبت و ثمره خشم و نفرت او بود تا چند روز در اتاق موجود بود و کم کم محو گردید.اکنون به این بیاندیشیم اگر در طی یک روز بارها و بارها بدون آنکه بدانیم چه می کنیم و چه می گوییم به بد گویی و غیبت مبادرت نماییم چه بر سر خود میاوریم؟این صحنه یکی از نتایج سخن تاریک بود.مطمیناً سخنان ما دارای درجات و مراتب خاصی هستند که ما با نداستن و ندیدن حقیقت و نور،خود را در دوزخ جهل و ظلمت می سوزانیم.

سخن گفتن دارای درجات و مراتب است.هرگفتار قدرتی را داراست.در اوپانیشاد،کتاب«کتاب سر اکبر»،به مطلبی برخوردم که این درجات را مشخص نموده است.بالاترین و پرقدرت ترین کلمات،فحش و نفرین و ناسزا هستند.زیرا این کلمات دارای یک لبه تیز و برنده هستند که وقتی گوینده آن را با شدت و قدرت جاری و پرتاب می سازد،شلیک شده و هاله فردی را که مورد هجوم آن گفتار قرارگرفته از هم می درد و بر وجود او می نشیند. به همین دلیل است که از شدت ناراحتی،سرخ یا منقلب می شود و احساس ناخوشایندی به او دست می دهد.اکنون باید در شیوه گفتار خود کاملا تجدید نظر کرد.حال می دانید چرا ادیان الهی از سخن دروغ و گفتار ناروا و ناپسند و غیبت و تهمت ما را برحذر داشته اند.

کم گوی و گزیده گوی چون در    تازاندک تو جهان شود پر

یکی از موارد کاربردی که پیران و مرشدان در خانقاه استفاده می کنند از همین شیوه اتخاذ می شود.پیران جلالی که به سختگیری و تندخویی شهره اند،فحاشی را یکی از مهمترین ابزارهای خود می دانند.دانسته یا نادانسته سالکان و مریدان خود را با کلمات رکیک و تند مورد مواخذه قرار می دهند.مرید بیچاره می پندارد که پیرحال آزمون قدرت انتقادپذیری اوست و صبر و تحمل وی را می سنجد.ولی مراد،در حال شکافتن هاله اطراف او و نفوذ به درون وجود و هویت اوست تا آنچه را که می خواهد در او جاسازی نماید و یا آنچه را که لازم دارد از درون وی بردارد.

شاید در گذشته پیران بر حق برای انتقال اسرار به مریدان خود از این شیوه بهره می جستند و به اصطلاح سینه به سینه ثمره سالها سلوک و عبادت خود را در کوتاه ترین زمان به سالک منتقل می کرده اند،اما در زمان حال که این صحنه ها را به چشم خود دیده ام،هیچ خیر و صلاحی در آن نیافته ام.

نیرویی که صرف گفتار و پرگویی ما می شود،با کنترل و بسته ماندن دهان ذخیره می شود.با قرار دادن زبان بر سق دهان و زیر فک بالایی و مداومت بر ذکر،این نیرو به سمت بالاتر حرکت کرده و حالت لرزش و جریان برق ضعیف به سمت روزنه های بالاتر که چشمان ما هستند راه خود را دادامه می دهد.چنانکه در روایات آمده است حضرت محمد(ص)سنگریزه ای بر زیر زبان قرار می دادند و روزه های طویل المدت می گرفتند و سنگ صافی بر شکم خود می بستند.

بصیرت و درایت

شاید تا به حال کلمه اسکنر(SCANER)را شنیده باشید.اسکن کردن یکی از شیوه های تصویر برداری از لایه های داخلی بدن است که در رادیولوژی و لابراتوارهای خاص انجام می پذیرد.اسکنر شخصی است که توسط چشمان خود بدون هیچ وسیله اضافی می تواند هاله اطراف هرموجود زنده را ببیند،یا وقتی نیروی خود را بر هرچیز متمرکز کند قادر است هر تغییری در آن ایجاد و یا آنرا منهدم سازد.

فقط بصیرت نیست که ما طالب آنیم بلکه درایت که مرتبه بالاتر بصیرت است نیز مطلوب ماست.بصیرت دیدن حقایق است بدون واسطه اما درایت،پاره کردن و دریدن حجابها و پرده های کفر است که حقیقت را از چشم همگان پوشانده است.

تمام این قدرتها اگر در مسیر خداوندی به کار گرفته نشود ثمره ای جز لغزش و افتادن به دام نیروهای منفی نخواهد داشت.

با فعال شدن نیروها در بدن و چرخش آن به سمت بالا و بستن دهان از سخن و کنترل چشم،راهی فراتر در پیش است؛جریان نیرو به سمت پیشانی و سر و سرانجام خروج از فرق سر که در فصول بعد این جریان را بیشتر بررسی می کنیم.

در فصلهای آینده،منابع انرژی،فرآیند جذب انرژی دربدن،فعال نمودن نیروهای درونی و چرخش آن به سطوح بالاتر و خروج آن از سمت سر یک به یک بررسی می شود. همچنین به طور خلاصه و مجمل،عملکرد کار مغز،اعصاب و غدد را نیز خواهیم نمود.

اما سوال اساسی این است که حاصل این همه تلاش چیست و ما را به کدام سو می برد؟اگر قرار بر این باشد که از این مطالب فقط بار اطلاعاتی خود را افزایش دهیم،چندان ارزش و اعتباری برای خود قایل نشده ایم.

هدف دیگر ما ایجاد علاقه جهت تحقیق و بررسی است که تنها به مطالب این جزوه اکتفا نشود بلکه دامنه مطالعات و معلومات خود را افزایش دهیم و در مورد شگفتیهای خلقت،حداقل در بدن انسان تا حد امکان تحقیق نماییم.

 سخن درجات دارد هرچه سخن گرانبها تر باشد نفوذ و اثر بخشی بیشتری دارد شاید برایتان جالب باشد در بعضی مکاتب و کتب فحش و ناسزا قوی ترین کلمات آمده است طوری که در بعضی مکاتب روش فحش دادن به مرید برای پاره کردن هاله اطراف و قرار دادن موارد دلخواه در وجود سالک استفاده می شد اما امروزه کاربرد دیگری دارد(؟!) رسیدن به بصیرت و بالاتر از آن یعنی درایت هدف ماست پاره کردن حجابهای بر چشم افتاده و دیدن حقایق.اسکنر به فردی اطلاق می شود که می تواند بدون واسطه حقایق و هاله موجود زنده را ببیند باید حداقل اطلاعاتی در مورد کارکرد اعصاب و غدد در بدن داشت.

به طور خلاصه تر و با زبان خویش

 

هدف طرح جزوات آشنایی افراد با علوم غریبه است اینکه با شاخه های آن نیز آشنا شوند مثل رمل جفر نجوم و الواح تمام این موارد را به سخره نگیرید هدف خرافه زدایی است و ورود علمی اگر نا آگاه بمانید افراد مزدور و دشمنان این نظام که هدفی جز تباهی نسل جوان در سرشان نیست شما را به روشهای  نادرست رهنمون می شود در شبکه ی منفی نیز ما شاهد قدرتهای خاصی هستیم که شاید افراد نا آشنا با دیدن همین موارد ساده جذب آن شوند شیطان نیز دارای قدرت های خاصی است اما  این بدین معنی نیست که حق با اوست.از نظر بیولیوژیک هم سیگار و هم شادی از ارتباط جنسی با همسر باعث ترشح هورمونهای شادی مثل دوپامین و اندروفین می شود اما اثرات هر یک را خودتان ببینید و قضاوت کنید.هدف دیگر باز کردن راهی است که در حقیقت باز است اما مسافری چند ندارد همه در این راهند ولی هیچکس مسافر نیست یا حداقل خود را مسافر طریقت نمی داند.شروع زیباست هدف ایجاد علاقه برای کشف حقایق انسان و حقایق وجودی و حتی دید فلسفی به وجود انسان است.

گاها دیده می شود مسایلی در قرآن آمده اما بسیار سطحی از آن رد می شویم یا آن را فقط یک تشابه ساده می پنداریم اما در قرآن تمام علوم به تفضیل بیان شده است اگر قرآن درباره حقیقت سخن صحبت می کند شوخی ندارد اگر غیبت خوردن گوشت برادر مرده است بدون شک این موضوع صادق است اما چگونه اگر ما نمی دانیم خب ساده است باید به دنبالش رویم می شود به راحتی توان نفوذ کلام را بهبود بخشید و اثر بخشی آن را افزایش داد چرا نگاه علمی را پذیرا نباشیم.سخن درجات دارد هرچه سخن گرانبها تر باشد نفوذ و اثر بخشی بیشتری دارد شاید برایتان جالب باشد در بعضی مکاتب و کتب فحش و ناسزا قوی ترین کلمات آمده است طوری که در بعضی مکاتب روش فحش دادن به مرید برای پاره کردن هاله اطراف و قرار دادن موارد دلخواه در وجود سالک استفاده می شد اما امروزه کاربرد دیگری دارد(؟!)اما در اسلام واژه های محبت آمیز قوی ترین و نافذترین کلمات است آنجا که به پیامبر گفته می شود اگر درشخو بودی از اطرافت پراکنده می شدند و یا توصیه لقمان به فرزندش که زشترین صداها صدای خران است بیانگر این موضوع است صدا بلند کردن جز برای احقاق و مطالبه حق ناپسند است نافذ ترین کلام هم اظهار محبت و عشق و دوستی است اگر شوهر به همسرش بگوید دوستت دارم هرگز از قلب او بیرون نمی رود و یا اگر می خواهی رابطه ات را با مردی محکم کنی اظهار محبت به او بنما اصلا قرآن مستقیم دستور به برقراری رابطه می دهد اسلام دین ارتباط است نه جدایی برای وصل است نه فصل حتی اگر قوم لوط تن به ارتباط می دادند امید برگشت داشتند خودشان بریدند حتی به لوط هم گفتند حق ارتباط نداری.از اصل سخن دورنشویم با سکوت و تلف نکردن انرژی می توان انرژی آن را در مغز و بالای بدن صرف کرد و نتایج خوبی حاصل کرد رسیدن به بصیرت و بالاتر از آن یعنی درایت هدف ماست پاره کردن حجابهای بر چشم افتاده و دیدن حقایق.اسکنر به فردی اطلاق می شود که می تواند بدون واسطه حقایق و هاله موجود زنده را ببیند اصلاح چشم برزخی نیز به کار می رود در اینجا هم روشها و تمرینات جسمانی وجود دارد هم اذکار که کاربرد همراه با هم موفقیت را تضمین می کند برای شروع کار تا حد زیادی نیاز است.باید حداقل اطلاعاتی در مورد کارکرد اعصاب و غدد در بدن داشت طب سنتی نیز می تواند کمک کار درک مفهومی عملکرد بدن باشد.در مورد دوربین کریلیان نیز امکان تحقیق و بررسی وجود دارد البته مورد این دوربین یا نقاشی های خاص دوران های مختلف میسحیت از موارد مقدس باید تحقیق بیشتری شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۵

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

انرژی،انرژی،انرژی.روزانه بارها و بارها این کلمه را می شنویم و به کار می بریم.اما آیا واقعا می توانیم آن را در یک جمله تعریف کنیم؟

تاکنون هیچ تعریف دقیق و جامعی برای این واژه یافت نشده است.شاید بتوان انرژی را اقتدار خداوند نامید که در ماده به ودیعه گذاشته شده است.علم فیزیک یا فلسفه طبیعت بر پایه مفاهیم پذیرفته شده و بدیهی استوار است و نمی تواند واژه هایی مانند ماده،زمان،فضا،نیرو،....را به درستی تعریف کند حتی در علوم ریاضی نیز پایه ای ترین مسایل که مبنای دیگر مسایل اند مثل نقطه و در ادامه آن خط زمان سطح حجم و فلسفه خود اعداد نیز تبیین نمی شوند.بلکه ناچاراً یکسری قواعد را به طور بدیهی الفبای کار قرار داده و از آنجا مسایل را به شیوه تجربی مورد بررسی و تحقیق قرار می دهد.

همه چیز از تبدیل انرژی به ماده آغاز شد و همواره این زنجیره به طور متقابل ادامه یافته است.شیخ شهاب الدین سهروردی در فلسفه اشراق همه هستی را نور می داند و برای نور درجات و لایه ها و طبقاتی قایل است.از عالی ترین نور که نورُ علی نور است،که خداوند است تا نور کثیف که ماده تاریک است،همه و همه را نور می نامد.لایه هایی از نور که میل صعود به طبقات عالی تر و لطیف تر را دارد،انوار اسپهبدیه می داند و لایه هایی که میل نزول به عوالم و طبقات اسفل دارند را انوار قاهریه می نامد.هر لایه از نور را نسبت به لایه برتر خود تاریک و شر می خواند و هر لایه فراتر از لایه زیرین را خیر می داند خیر و شر را در هر لایه نسبی می بیند. اگر چشم باطن باز شود و بصیرت الهی حاصل آید که بتوان ذات و جوهره اشیاء را درک نمود همه چیز به صورت نور تجلی می نماید و حجاب ها و پرده های غفلت و نادانی بی تاثیر می مانند.

برخی فلاسفه،جهان هستی را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر دانسته اند و آدم را نمونه جامع و خلاصه ای از کل هستی عنوان نموده اند.در دیدگاه متقابل،جهان و همه عوالم هستی،انسان صغیر است.با شناخت اندکی از مرتبت آدم می توان چنین ادعا کرد که آری همه جهان خلقت،بخش کوچکی از وجود انسان کبیر است و جهان با همه عظمت و بزرگی خود،در برابر عظمت هویت و ماهیت آدم،جز گرد و غباری بیش نیست.

بدیهی است تفکر،درونی ترین عملی است که انسان در خفا می تواند انجام دهد.درون مغز آگاه ،اندیشه ها حتی بدون نیاز به عمل، در شرف تکوین اند و هیچ نیروی سرکوبگر و دیکتاتوری در همه قرون و اعصار نتوانسته فکر کردن را در انسانها متوقف نماید.مغز همواره فعال است و حتی در هنگام خواب،استراحت نمی کند.

اما اکنون جهان پیرامون ما را اقیانوسی از امواج احاطه کرده است که به دلیل نوع فعالیتها و تفکر پست و مادیِ نیروهای سلطه طلب امروز به شدت آلوده است و ما را از این امواج گریزی نیست.زندگی ما چنان دستخوش نیروهای ناشناس و قدرتمند قرار دارد که دانستن آن آرامش را از ما می گیرد و فاجعه را نمودار می سازد و ندانستن آن نیز به عمق این فاجعه می افزاید.نیروهای اهریمنی از علوم و دستگاههای پیشرفته ای استفاده می کنند که تمام زوایای وجود همه موجودات ساکن زمین را در اختیار گرفته اند.برای درک این مورد،مثالی مطرح و بررسی می کنیم.

در حدود 30 سال پیش،روانشناسان خارجی برای بررسی تاثیر تبلیغات بر بهبود اوضاع اقتصادی و تجاری دست به آزمایش خطرناکی زدند که متاسفانه سرآغاز دوره جدیدی از اسارت و بردگی انسان شد.

می دانید که برای دیدن یک فیلم با سرعت عادی،در هر ثانیه 24 فریم از مقابل چشم بیننده عبور می کند.در یک سالن نمایش فیلمی پخش شد که در لا به لای هر 60 فریم فیلم یک تصویر از یک نوشابه سیاه رنگ محصول یک کارخانه خاص را قرار دادند که درون یک ظرف مملو از یخ بود و از شدت خنکی،از روی آن بخار بر می خواست.در راهروی سالن نمایش نیز چند نمونه دیگر برای فروش قرار داده بودند.با دادن آنتراکت،تماشاچیان بی اختیار احساس عطش شدیدی می کردند و هنگامی که برای رفع عطش کاذب خود اقدام کردند،فروش نوشابه سیاهرنگ حاوی بلورهای یخ از افزایش چشمگیری برخوردار شد.به همین جا اکتفا نکردند،از این ترفند در جهت اهداف سیاسی نیز استفاده نمودند.تصویر یک شخصیت سیاسی-مذهبی که محبوبیت خاصی در جهان داشت را با حالت خون آشام و وحشت آفرین ترسیم نومدند و در بین هر 60 فریم یک فیلم معمولی قرار داده و بعد از خاتمه نمایش از مردم حاضر در سالن یک همه پرسی بع عمل آوردند.در آن مصاحبه ها مردم حاضر بی اختیار و بدون آنکع بدانند علت چیست همان پاسخی را می دانند که آنها می خواستند و بدون اراده،آن شخص را یک دیو خون آشام می نامیدند.باز هم به این بسنده نکردند و در پس زمینه فیلمها و یا در بین فریم فیلمها،تصاویر فوق العاده مستهجن و یا خشونت بار جاسازی کردند و با پخش چنین فیلمهای برای جوانان،میل به خشونت و بی بند و باری و نفسانیات را در آنها افزایش دادند.اما کلید اصلی این قضیه در کجاست؟

چشمان هیچ یک از تماشاچیان و بینندگان اینگونه فیلمها،مستقیما این تصاویر را ندیده و این تصاویر طوری قرار می گیرد که با سرعت از جلوی چشم افراد عبور کند ولی مغز آن پیام را دریافت نماید.

آنها به این نیز اکتفا ننمودند.این بار با امواج صوتی آزمایش خود را ادامه دادند.می دانید گوش ما امواج خاصی را در محدوده خاص تسخیص می دهد و خارج از این محدوده قابل شنیدن نیست.با ارسال امواجی که با گوش معمولی قابل ردیابی نیست ولی بر اعصاب و روان مغز انسان آثار مخرب دارد به این آزمایشات فاجعه بار خود ادامه دادند.به مراکز درمان بیماریهای خاص و مراکز روانپزشکی و محل نگهداری بیماران روانی سری بزنید و تباهی نسلها را شاهد باشید.

آیا تا کنون در مورد موسیقی معکوس (ریورس) چیزی شنیده اید شاید برای شما جالب باشد که تحقیق کنید در این سبک دستگاه دروغ سنج با چه اساسی کار می کند اگر ما حرف زدن فردی را ضبط که و آن را وارونه کنیم وارونه های آن معنی خواهد داشت شاید هم از حروف و آواهای مخفی نیز در آن بکار رود که آن واج ها در روند مستقیم نبوده و یا حتی به زبانهای دیگر معنی بدهد اما جالب این است که در هر شرایطی با معنی است علل الخصوص وقتی در ریتم آهنگ باشد وارونه خیلی خیلی واضح خواهد بود این روش درون مایه و حقایق سخن را می توان دریافت با توجه به مسایل موسیقی معکوس،فریم گذاری لا به لای تصاویر و نشانه گذاری صدا و تصاویر و معانی پیدا و پنهان نشانه های تصویری این اتفاقات حتی در ضمیر ناخود آگاه نیز اتفاق می افاتد که باعث بحرانی تر شدن و عمیق تر شدن مسئله می شود.

فرض کنید شبی به یک مسابقه فوتبال نگاه می کنید و تیم محبوب و مورد علاقه شما با بازیکنان سرشناس در حال رقابت هستند و هیجان بازی چنان در شما و دوستانتان بالا گرفته که در جای خود بند نمی شوید.گذشته از مدل مو و کفش و لباسهای بازیکنان دورتادور زمین بازی و حتی کف زمین بازی را آگهی های تبلیغاتی تکراری احاطه کرده است و ظاهرا هیچکس به آنها توجه ندارد. اما اثرات آن بعدها در زندگی ما هویدا می گردد که پیامهای خاصی بدون آنکه چشم آنها را دیده باشد،مغز دریافت کرده است.آیا می دانید سردمداران تزویر چگونه خوراکی برای فکر و ذهن شما در نظر دارند.با یک توپ و بیست سی نفر بازیکن و مربی میلیاردها انسان را سر کار می گذارند.برای دیدن یک مسابقه حتی کلاس درسها و بازارها تعطیل می شود!

و اینک با ماهواره های خود و با ارسال امواج بسیار آلوده خصوصا در شب که اکثریت مردم در خواب به سر می برند،اهداف کثیف خود را دنبال می کنند.از طرفی سیل بنیان کن نفسانیات و شهوات را از زمین و هوا به دختران و پسران و زنان و مردان ما تزریق می کنند و از طرف دیگر از مرزهای کشور توسط عناصر خودفروخته و سودجو انواع مواد مخدر وارد کشورهای جوان می کنند.واقعا چه باید کرد؟چه می توان کرد؟

این ترفند در همه جای شهر و کشور و در زندگی ما جا باز کرده است و به صورت یک فرهنگ خطرناک و نابودگر در تمدن بشری درآمده است!

و جنگهای خانمان برانداز و غارت و تجاوزات بی امان به نوامیس و مقدسات و اماکن اعتقادی مردم محروم و سرزمینهای بی دفاع نیز از سوی دیگر.

آیا شما فکر می کنید با چند دقیقه عبادت کردن در شبانه روز می توان با این امواج بنیان کن و ویرانگر مبارزه نمود؟!

تنها سلاح دفاعی ما در برابر اینگونه تهاجمات اعتقاد ماست.نباید اجازه داد تا اعتقادات درونمان روز به روز کمرنگ تر شود و دشمن در رگ و پی ما نفوذ کند.باید ابتدا حصاری به دور خود بکشیم و قلعه ای مستحکم بنا کنیم و بعد از خود به یاری دیگران بشتابیم.این حصار نه از نوع سنگ و چوب و آهن و نه از نوع پادگانها و تاسیسات نظامی و شلترهای اتمی است بلکه از نوع انرژی است؛انرژی ناب که از اسماء الهی پدید می آید.

همین انرژی که توسط کلمه ی الله ایجاد می گردد مورد نظر ماست؛انرژی اذکار یا اسماء الهی.

امام محمد غزالی ذکر را در چهار مرتبه عنوان کرده است:

اول،ذکر است به زبان که دل از آن غافل است.اثر آن ضعیف است اما بی تاثیر هم نیست.همان ایمان عاریتی

دوم،آن ذکر که بر دل بود اما هنوز استقرار نیافته و باید چون تکلیفی بر دل دانست.

سوم،آنکه ذکر بر دل قرار یافته و بر آن غلبه نموده که این مرحله عظیم بود.

چهارم،آنکه بر دل،مذکور مستولی بود و بس و آن دیگر ذکر نیست بل حق تعالی است.همان ایمان مستقر

پس کمال در آنست که ذکر و آگاهی از دل برود و مذکور ماند،دل تهی گردد و همه وی باشد و هیچ در وی نگنجد.

 در حدیثی از امام رضا (ع)نیز در مورد ایمان -حقیقت و مقصود ذکر-حدیث داریم که:

ایمان عقیده به دل اقرار به زبان و کردار به اعضا تن است

موارد تقیه و ریا به صورت پاورقی بحث می شوند تفاوتشان طوری است که دقیقا مقابل هم نیستند و هرکدام تعریف مجزایی دارند 

امید است که انوار تابناک نامهای الهی تا ابد بر زبان و دل و جانمان متجلی گردد. 

                                                          نور الهی همواره روشنگر راهتان

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۰


هو نور علی نور

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

 

با عرض سلام و ادب و احترام به استاد گرامی اینجانب ا ح س دین پژوه حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه .... و دانشجوی  دانشگاه علوم پزشکی هستم این مجموعه به منظور تجقیقات و کاربردی سازی در زمینه سبک زندگی قرآنی طراحی شده است از شما استادان گرامی نیز خواستارم که نظرات و پیشنهادات خود را حتما درباره این مجموعه ذکر کنید چرا که فوق العاده مهم و تاثیر گذار خواهد بود.این نوع مقاله به نوعی از مقالات و طرحهای شروع اولیه می باشد و به منظور هم اندیشی  طرح اندیشه و کمک خواستن به منظور رفع نواقص و ایجاد شاکله بهتر و اجرایی کردن طرح و یافتن اشخاص مرتبط و یاری رسان است نه مقاله به منظور اثبات یا رد موضوع یا چیزی شبیه شبیه یک مقاله استنادی بلکه خود مقاله ای مستقل است در ضمن هر بخش مقاله جزپذیر است و قابلیت بحث جداگانه دارد اما طرح کلی یکپارچه است

این اثر ناچیز را به ولی عصر (عج) که این نظام و انقلاب در سایه سار توجهات ایشان روزبروز قویتر و مستحکمتر می شود و خاری است در چشم مستکبران عالم و عارفان سنگرنشین و سالکان جهاد و شهادت که ره صد ساله را یک شبه پیمودند،و در عشق محبوب یک لحظه سوختند و به مقام شامخ «عند ربّهم یرزقون»صعود کردند،تقدیم می دارم.بدین امید که گوشه ی چشمی به ما کنند.

ای شهید ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای،دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش[ای برادر]باب جهاد اصغر بسته شد،باب جهاد اکبر که بسته نیست.

شهید مرتضی آوینی

 

به امید آنکه بتوانیم سهم هرچند اندک در ظهور حضرتش و برپایی حکومت قسط و داد داشته باشیم و ان شا الله شروع حرکتی بنیادین علمی و عملی برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهانیان و مستضعفین عالم و محو اسراییل از این کره خاکی باشد.

تمام مطالب را با قرآن عقل سنت عقل و اجماع بیازمایید مسوولیت تمامی مبانی و اندیشه های مطرحه را می پذیرم هدف اجرای آزمایشات بعدی نه فقط به هدف تایید بلکه به هدف تثبیت است و رسیدن به قوی ترین نیروی جهان یک نیرو و قدرت با رشد و اصول و سبک و سیاق بالندگی کاملا اسلامی .کار عاشقانه ماندگار است. یادتان باشد دیکته نانوشته غلط ندارد کمی هم حنیف باشید.در ضمن هرکس موجب نجات جان یک انسان شود گویی به تمام بشریت حیات بخشیده است هیچ عبادتی بالاتر از خدمت به خلق نیست و ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه ان شا الله که قبول درگاه حق واقع شود.

اسرار و رموز

انرژی اذکار یا اسماء الهی

تاثیر ذکر  و اسماء الهی در بدن از طریق چاکراها

تسخیر موجودات غیر ارگانیک

نحوه تولید نوزاد نورانی در بالای چاکرای هفتم

روابط شخص با جهانهای برتر

مهمترین نشانه داشتن موکل است

بیان شیوه شیخ بهایی و امام محمد غزالی

سوالات و طرح کلی و موارد بحث بیشتر

-رابطه نحل 72 و نور 33 و طارق و سوره توحید و ارتباط آنها با یکدیگر

-درباره امانت وجود و نتیجه درونی توحید و رسیدن به سطح مرضیه(فجر 30 الی33)و بقره ۲۳۱

-علم اسما به کمک علم کلام تجوید و ذکر شناخته می شود و اساس آن درک توحید بر مبنای رابطه اسامی با معبود است دانش این علم انسان را مسجود فرشتگان کرد سوره ها و آیات قرآن بیشتر بر این علم تکیه دارد چرا که تمان علوم منجر به شناخت بیشتر خداوند خواهد شد عروس قرآن بهترین مثال است تمام سوره برای شناخت و فهم یا ذالجلال و الاکرام آمده

-بهشت با روح چه کسانی تطبیق دارد و جهنم با روح چه کسانی؟و اینکه اعراف هم داریم دنیا دنیای فقط بهشتیان و جهنمیان نیست اگر دینی نباشد لااقل آزادگانی وجود دارند که شاید اگر در کربلا بودند....

تعریف تبیین شده علمی برای سطوح تسلیم ایمان(علل الخصوص اهمیت حجاب و نماز) تقوا و اخلاص از نظر عرفانی و بر اساس امانت

درک عملکرد شیطان و سطح بشر در مورد شرک کفر و نفاق و قلب و روح آنها

درک توحید بر مبنای بشریت و درک گونه بشر و بحث پیامبران و در ادامه امامت و ولایت فقیه و روابط بین انسانی و حتی بین کشورها بر اساس رویکرد برخورد با امانت

-هدایت در پرتو ایمان و بحث تقدیر و قضا و قدر و لاجبر و لاتفویض بل امر بین امرین

-عملکرد و تعریف ایمان و موارد و شعبه ها و درجات آن

-جایگاه عرفان اسلامی و رویکرد علمی به علوم غریبه

-درک تفاوت شعبده بازی با علوم غریبه و تفاوت کرامت با سحر

-مورد عیسی و مریم و مورد یحیی و زکریا و بحث شفا و به دنیا آمدن بچه و تولد او و جهان گذر انسان و روش آمیزش جنسی صحیح و ازدواج حقیقی

-درباره درباره هم کفوی در ازدواج و ازدواج با اهداف ایمانی و بحث فتنه بودن اولاد و مورد همسران و فرزندان بهشتی و حقیقت بروز عشقبازی در رفتار طبیعی کودک شامل نه ماه بارداری و دوسال تا 33 ماه شیرخوردن و زندگی تا قبل از بلوغ و بحث جانبی فرزندان رضاعی و امیال

-درباره عوالم روحی و آسمانی انسان و روح و سزوح نفس اماره تا مرضیه مرضیه و اینکه انسان جهان اکبر است.

-بحث ذکر در زبان و فعل(نماز) و قرار دادن زندگی بر اساس نماز

-بحث فضا زمان و نظریات حسابی و ابن سینا و شیخ بهایی

-اهمیت توکل و ایمان همزمان برای جلوگیری از حملات شیاطین دفاع از طریق ذکر

-راهکار اندیشیدن به پیامبران و درک قصه های آنان به منظور الگوقرار دادن آنها در همه ی زمینه ها و الهی دیدن جهان

-شیطان شناسی  بر اساس امانت و ایجاد چهره های شیطانی بشر(سامری و لواط در سطح نظام و قارون و باعورا و فرعون در سطح انتظام) به منظور جلوگیری از آلودگی و برده شیطانی شدن و تسخیر و عبور از گردنه برده داری چه مدل داعش و چه مدرن مهاجرتی غربی و چه برده شیطان و چه حتی برده خود شدن

-بحث ولایت طبیعی خانوادگی و تعریف یک قبیله-نکات کلی نحل 72 و بحث مراقبت از خانواده-

روش شهود بر اساس ارتباط با خداوند از طریق ورای حجاب،فرشته و جاری شدن معارف در قلب و اهمیت نماز علل الخصوص نماز ظهر و حجاب برای این ارتباط و راز سلام

          تعریف ایمان و درون مایه های آن «توحید» و«امانت»

          ایمان و شاخه های آن شامل پیامبران،کتب الهی پیشین،فرشتگان،عالم غیب،قیامت

          رویکرد حنیفانه به مسایل قرآن با علم به لارطب و لایبس الا فی کتاب مبین و اینکه در قرآن به تفضیل علوم بحث شده بر اساس الگوی تعالی

          رویکرد دلیل جویانه نسبت به توصیفات بهشت و جهنم و آیات الهی ارایه شده توسط پیامبران

          رسیدن به فرد بهشتی که لایق بهشت باشد دنیا مزرعه آخرت است

          تفاوت سطح ایمان و نشانه های سطح تسلیم ایمان تقوا و اخلاص و شمولیت دین اسلام

          ایمان اصول کلی-سوره مومنون ارتباط و آیات پیامبران و قصص

          روش های ایجاد خلاقیت و فهم امور و علوم حتی در خواب

 

و من الله توفیق....و العاقبه للمتقین.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۰

انواع خلاقیت نظام مند شده

تلفیقی-مثل تله تیاتر

تکاملی-تکامل اتومبیل

تحولی-تحولات و طرح سوالات علمی

چرخشی-تکنیک استوکیومتری

بازخوانی-نگاه از منظری دیگر به شعر و قافیه و ردیف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۶


کاری به کلیت بحث ندارم اما علم مثل آب حیات می مونه یا بارون یا چشمه یا استفاده از آب رودخانه مابقی فضل است اساسا علمی که به توحید منجر نشود علم نیست فضل است البته منکر پیشرفت نمی شویم آنهم بخشی از همین آب است ولی شاید ناخالص است و شاید بحثهای دیگری را باید در موردش بپذیریم اما چیزی که حتمی است اگر بخواهیم از زمین خشک گیاهی بروید و درخت امانت وجود سیراب شود به آب احتیاج داریم به علمی که انسان را زیاد کند

قضیه رمل و جفر در  سبک زندگی قرآنی استادرحیم پورازغدی و اینکه حتی ما تعدادی تفسیر منقول از امام برای تعدادی آیات با حروف ابجد داریم.یا اینکه چطور می شود با اعداد آینده را در مورد افراد یا حوادث آینده پیش بینی کرد؟  یا بحث زامبی و آیات قرآنی و در بحث تفسیر بحث ختم و طبع و ناگهان در فیلم سینمایی هالیوودی وارم بادیز  با گرایش کاملا جانب دارانه و تحریف شده به نفع خودش و یهودی گری و اینکه دوست داشتن یک دختر شروعی است برای آدم شدن اما مشکل اینجاست که اولا چرا آدمها بهتر نمی شوند و باید از زامبی شدن به آدم شدن برسند نه از آدم بودن به تولد و حیات جدید و ایمانی و اینکه چرا اوج ماجرا نیمه برهنه دیدن دختر است نه مثلا محجبه دیدنش یا حتی معمولی دیدنش بالاخره در یهود و مسحیت نیز حجاب موجود است اما کلا فمنیسم افراطی و صهیونیسم موج می زند. یا اینکه اینهمه حدیث از امام علی درباره رمل و جفر داریم و حتی در پاره ای از آیات با این روش رمز گشایی های صورت گرفته از ایشان سند است یا روش مکاشفه از طریق حدیث سلسله الذهب یا دریافت علم با قبول شهر علم بودن پیامبر و درب  این شهر بودن امام علی یا به اینهمه دعا ها و اوراد در مفاتیح الجنان قضیه طی الطریق حکمت مطهر حاج آقا  حریزاوی رییس حوزه قضیه حیات طیبه و خواب بیدار  در اخلاق جاودان و ابراهیمی و اینکه خسیس نباشید و اگر در علوم غریبه می دانید به بقیه هم یاد دهید حاج آقا ابراهیمی گفتند دلیل چیرگی جهان غرب و دشمنان یادگیری همین فلسفه بوده است اتفاقا علم فلسفه خیلی مهم و عالی است و گفتند اگر از علوم غریبه چیزی می دانید خسیس نباشید و یا نگویید استادم گفته به کسی نگویید بلکه به دیگران هم یاد بدهید یا قضیه شفا حاج آقا پناهیان و مقایسه با اولین استاد دانشگاه و حتی اینکه حاج آقا پناهیان توضیح داد حتی شاید فرد شفاگر در کسوت روحانی باشد به خود یا شیطان متصل باشد و به خدا متصل نباشد یا اینکه کار او اهداف الهی نداشته باشد یا در درس جریان شناسی موسیقی حرام نیست آلات موسیقی شامل دف و نی و تنبور و ... حرام نیست بلکه مستی و بی هدفی حرام است و غنایی گرایی و منافاتی با شادی ندارد غم و شادی در غم و شادی اهل بیت با این روش ها جایز هم هست در حوزه و مباحثات فقه پویا و اهمیت عقل اهل بیت و جایگاه درک مبانی احکام بحث شده است اصول تعبیر خواب قرآن و ابن سیرین و دانیال و یا علم کیمیا اینها دروغ نیست به خدا دروغ نیست در ضمن این ساحران بودند که به موسی ایمان آوردند و در زمان سلیمان این علوم به دست نا اهلان فساد انگیز افتاد که برایشان سود نداشت و ضررش بیشتر بود چون بین زن و مرد اختلاف می انداختند  اینکه حدیث آمده روزگار را ناسزا نگویید روزگار ماییم یا مباحث قربانی کردن تسخیر عفریت حلقه صالح خفاش عیسی  یا خواب عزیر و عدم تاثیر زمان چهله ی پیامبران و آتش زدن های مومنان به اسم جادوگر بودنشان توسط اصحاب اخدود ایمان درخت وجودی انسان است که باید بارور شود سپس مسایل دیگرداهمیت می یابد شاید دشمن در زمینه علوم از ما بیدارتر عمل کرده شیطان دانشمندترین موجودات است اما بعد از امام عصر این موضوع را می توان از فیلمهای تولید شده و بازی هایشان فهمید  از بارتیمیوس از هری پاتر از ماتریکس از ایکس من از زامبی و هزاران مورد دیگر از اینکه در دیشونورد دو روش طی الطریق جزو بازی آمده یا در هری پاتر دعای بیماری ظاهری برای عهد شکنان پیمان ارتش دامبلدور یا وقتی تعدادی کارگردان از هالیوود میایند قم درباره دخان تحقیق می کنند سپس همان سال چندین فیلم در مورد شیطان و جن زدگی و از این جور موضوعات ساخته می شود یا این موضوع که من میکروب شناسی جاوتز را پاس کردم ولی توضیح نداد چطور می شود امام علی برای دشمنانش در آب وبا را از خدا خواست و نفرینشان کرد اینجا اینکه امام چگونه هم باکتری را می شناخت هم ویروسی که باید با باکتری ترکیب شود و هم اینکه وبا باید در آب وارد شود و اینکه چگونه بیماری هدفمند فرد یا افراد خاصی را پی می گیرد و مبنای کلی اینکه بحث دعا است و از خدا خواسته است توحید معنی دارد اینجا میکروسکوپی در کار نیست یا در فیزیولوژی گایتون چیزی از تعبیر خواب نیاورد  با اینکه خواب بخش عظیمی از سالهای عمر است و در عرفان به آن تاکید شده و اینهمه هم چه در قرآن و چه در روایات و احادیث تعبیر خواب داریم رویای صادقه حقیقت محض است انسان در خواب نیز زنده است و به کسب کمال می پردازد یا در ژنتیک اِمری اشاره ای به بحث ژنتیک انگشتان دست و بحث قرآنی آن نیامده یا چیزی از تاثیر مراحل و روش قبل از آمیزش در نطفه بچه یا حتی تعیین ژنتیک و فنوتیپ فرزند قبل یا حین تولد بدون انجام آزمایشات مرسوم با اینکه در روایات به تعداد بالا و حتی در جزیی ترین موارد مباحث مطرح است از قبل و بعد از ازدواج و حتی برای حین دخول . کارگاه کار با حیوانات را گذراندم با لیندوکایین موش را بی هوش و با آستروتکس عمل جراحی کردیم ولی در آخر نشان ندادند چگونه مورچه حرف می زند یا پرنده خبر میاورد یا در انگل شناسی نگفتند چگونه پشه سرباز برای قتل نمرود شد یا در خود سایت حوزه در مورد اینکه یک عالم با دعا ساس ها را از خود دور کرده آمده شاید بگویید قبولش سخت است ولی آن برای من باورپذیرتر است یا اگر در هری پاتر هاگرید با عنکبوت ها حرف بزند و دوست شود می توان به عنوان یک بحث پایه ای قبول کرد چون از یک منشا گرفته شده یا قبول بحث فیزیک نیوتونی درست اما طبق درسهایی که با استاد نبویان دکترای فلسفه علوم داشتیم نتایج این نوع فیزیک مادی گرا درست نیست امامبانی فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتین و حسابی و دیگران همین انیشتین که با آیت الله بروجردی دیدار داشت تا سوالات علمی اش را بپرسد و حتی شک مسلمان بودنش وجود دارد کسی که ریاست جمهور شدن در رژیم اشغالگر را رد کرد و نامه معروف تکفیر صد دانشمند یهود را برایش نوشتند کسی که در نیرونظامی آمریکا قدرت گرفت و ورود به متافیزیک اندیشه روح نور زمان مکان و مبانی دیگر چیست را هیچ وقت نگفتند یا نگفتند چگونه ابو علی سینا از طبیعیات شروع می کرد بعد ریاضی می گفت بعد خدا را اثبات می کرد  یا جدا از بحث بوعلی کسی اثبات خدا از طریق عدد یک را در دانشگاه یادم نداد یا همه از اینکه بوعلی اولین هوشبری با تریاک را انجام داد گفتند یا ابداع کننده جراحی بود را نظر دادند یا از پدران پزشکی جهان است هم گفتند و حتی طب سنتی مزاج ها و طبایع را هم نشرکردند اما کسی نگفت او از اسماعیله کَند و امامیه شد کسی نگفت از عرفان درس آموخت کسی طبقه بندی لایه ها را نگفت و نظریه جدایی روح و نفس و اینکه روح به معنای روح القدس با روح در معنی عام فرق داردش را نگفت و اگر گفت بسط نداد کسی نگفت چگونه نماز می خواند تا معانی را درک کند و گمشده ی خویش را در نماز می یافت و کسی نگفت چگونه؟چرا در نماز انسان گمشده را می یابد چرا نماز اینگونه است یا در موارد دیگر مثل استخاره چرا قرآن زنده است و حرف می زند  یا در قرآن اگر از بیدار شدن ربا خواران در قیامت هم چون جن زدگان وبیدارشدنشان به این حالت یا از چشم زخم صحبت آمده اما کسی جواب نمی دهد که آن چیست فقط باید دعا آویزان بماند همین یا اگر حدیث داریم که بلایا از آسمان نیز نازل می شوند یعنی چه یا عامل بیماری پرخوری گناه و بدبینی است یعنی چی و روش درمان در میان اهل بیت چگونه بودت یا اهمیت پیشگیری چقدر است؟!؟ یا اگر در هری پاتر  دیدن آیینه جادویی انسان را به آرزو سرگرم کند یا آینه ای ببینیم که آینه نیست قابل فهم است که ببینیم که آینه باعث خودبینی است و حتی در زمان احرام در حج نباید خود را در آینه دید.یا تا زمانی که ماهیت زمان وحقیقت علم محض امامان که از طرف خداوند به امامان داده شده فهمیده نشود توجیحی برای پیش بینی های چند صد ساله و چند هزار ساله امام علی(ع) پیدا نمی کنیم یا اگر فهم دارای بطن بودن دعا و دارای اصول و قواعد بودن دعا و قانون تلاش برای دعا را ندانیم و ندانیم رب زدنی علما یعنی چه آنوقت  صحیفه را بی معنی می دانیم و هزاران مورد دیگر درباره ی تک تک امامان و حتی خود قرآن اما نهال درخت ایمان باید ثمر بدهد و این علوم نیز به صورت علمی بحث شود نباید ابزار شیطان بماند شروع بازی نیز از ازدواج است همانطور که در ابتدای خلقت بازی را شیطان باعثش شد و این ازدواج بر اساس ایمان و خدابینی و درخت توحید در روح بشر است که میوه اش بهشت ساز خواهد بود بهشتی که خود می سازیم نه آنکه آماده فراهمش کنند.من جو زده شیطان و فراماسونری و هری پاتر و بارتمیوس یا کمیکهای مارول و دی سی و هالیوود نیستم اینها در حال استفاده از علوم ما هستند و از آن بر علیه اسلام و برای پوشاندن حقیقت استفاده می کنند جو زده ی قصص قرآن و مفاتیح شیخ عباس قمی هستم رنسانس علمی دینی باید شروع شود فقه پویا عالم معنی بهشت ساختن و آرمان شهر منتظران باید ساخته شود اینجا جهاد لازم است شروع لازم است.رنسانس دینی علمی لازم است حفظ دین با دانش لازم است تعریف هدف و جهاد علمی لازم است تعریف کردن جهان اول و سعی به آن رسیدن و نیل به اهداف ساختن مملکت برای امام زمان لازم است.باید خودمان جهان اول را تعریف و برای آن اقدام کنیم نه هرچه دیگران گفتند بگوییم چشم شما درست می گویید و باید توجه کرد با علم گام برداشت تا دین مورد خطر قرار نگیرد البته یادمان هم نرود دیکته نانوشته غلط هم ندارد

از تناقضات کلی دیگر روش درس امتحان و مشارکت دانشجو و اهمیت مباحثه و تفاوت هر کدام است یا ما حفظ کردن نداریم اگر هم باشد اسامی با مسمی هستند حضور در کلاس و تدبیر و مشارکت مهم است امتحان مهم نیست مفهومی است سوالات از قبل مشخص است و اپن بوک و اتفاقا نقش حفظیات بر خلاف تصور در حوزه کمتر است و بیشتر بر مفهوم تاکید می شود

شاید زیاده روی باشد اما در حالت کلی به نوعی بشر با تمام زوایا و ویژگیهای روحی و روانی ممکن در این نوع دانشگاه در سراسر جهان هنوز تعریفی ندارد یعنی با وجود تمام متدها و متریالها و تحقیقات و انواع روشها حتی با رویکرد به ظاهر علمی نسبت به دین ولی  در عمل بدون نگاه علمی به دین و نگاه توحیدی و مبانی علوم دینی با تمام جزییاتش به دین و باهدف رویکرد دانشگاهی کردن دین نه دینی کردن دانشگاه رخ داده است به نوعی برای مثال به طور مطلق این نوع مثال زدن درست نیست اما مثلا وجود یک انسان دوقطبی در هیچ در هیچ سند دانشگاهی و علمی معتبر با روش علمی دانشگاهی امکان نداشته است و ندارد یا مسایلی مثل تعبیر خواب یا سحر یا هزاران مورد دیگر اینها واقعیت های مسلمی است که در مورد هزاره ی سوم به ظاهر خیلی پیشرفته و مدرن لحاظ نمی کنیم این موضوع نگاه ماتریالیستی و مادگی گرایی نه تنها در مسایل شخصی پزشکی و خانوادگی دارد بلکه در مسایل عالی تر و بزرگتری مثل انقلابهای ناشی از آزادی خواهی و مسایل استقلال طلبی در مقابل استکبار جهانی نیز وجود دارد برای مثال انقلاب نور ما در هیچ کتاب و در هیچ دانشگاهی در جهان تدریس یا آموزش داده نشده است انقلاب با مکتب حسینی که منجر به انقلاب خمینی باشد در هیچ جا در اندیشه با مدل غربی یاد داده نشده که حالا جوان انقلابی بخواهد از این منابع به جایی برسد که شایسته انقلابی بودنش باشد اساسا ساختار زندگی ما تفاوت دارد و قرار هم نیست هیچ وقت ما الگوهای آنها را تکمیل یا بهتر یا بدتر کنیم بلکه همه چیزمان متفاوت هست و اینجایی هم که آنها در جهان هستند به پشتوانه تکیه بر مستضعفین جهان و استعمار محض بوده نه تکیه بر الگوهای علمی حتی خودشان

به نوعی در بازی امروز ما باید در زمین خود با روش خود بازی کنیم که حتی باخت پیروزی است مثل قیام امام حسین اما در بازی حریف پیروزی اش هم منجر به باخت است بعد واقعه کربلا سرنوشت تک تک افراد حضور پیدا کرده در مقابل امام حسین را در تاریخ جستجو کنید دنیا اساسا بازیچه است و قواعد آن دین است حال با هر اسم و نامی خواه ناخواه سنن و قوانین الهی ای حاکم است که تحویل و تبدیل برای محو کردنش امکان ناپذیر است پس باید آنها را شناخت و با آنها در جهان زندگی کرد این الگوهای زندگی اسلامی معارفی هستند که دشمن حتی در صورت دانستن وحتی عمل کردن جز به جز آن بازهم قدرت فهم و درک حقیقی آن را ندارند پس اگر روزی تشییع از انگلیس صادر شود یا نخست وزیر انگلیس هر صبح قرآن بخواند و در کلیسا شرکت کند بازهم چیزی از اسلام و مکتب حسینی بویی نمی برد یا اگر در فراموشخانه ها با خواندن تمام کتب آسمانی هم شروع جلسه کنند جهلشان جهل مرکب است و اربابشان شیطان است شیطان هم زیاد می داند حتی مرگ و عاقبت خویش را اما آخرش با عدم درک ولایت و درک امانت  و نعمت اللهو عشق هیچ کدام از علم ها به دردش نمی خورد

در حقیقت در رابطه حوزه و دانشگاه هدف باید حوزه ای کردن دانشگاه باید باشد و نه برعکس که البته خواه ناخواه علم حقیقی جای خود را باز خواهد کرد و ایران اسلامی به جایگاه اصلی خود با تکیه بر ارزشهای علمی خود بر اساس دین دست خواهد یافت.این را نیز حاج آقا قرایتی تاکید کردند و اولین درس تفسیر یادگرفته شده در اولین روز حوزه درس طالوت بود و درس طالوت تبعیت از رهبری است در راه شاید سختی باشد ولی آنها که در راه خدا و گوش دادن به حرف ولی مقاومت می کنند در آخر هرچند اندک باشند بر عده ی زیادی از دشمنان پیروز می شوند.تمام این موارد در همه چیز دین قابل اثبات است مثلا رویکرد اثبات بهشت و جهنم و شبه عدم امکان وجود آن با رویکرد فکری جهان غرب یا همان لیبرال ها مصداق این موضوع است

نکته دیگر اینکه هدف ماموم ساختن نیست امام جماعت ساختن است  و مشخص هم هست فمن احیاها کانما احیا الناس جمیعا یک الگوی کامل در همه ی مبناهای فکری است. هدف باید مشخص شود و الهی و برمبنای توحید و وحی و مسایل حقیقی و آخرت خواهی باشد در ضمن حتی در صورت خسته شدن به خاطر شنا در خلاف جهت آب بازهم نباید خسته شود و از آرمانها کوتاه آمد 

یادتان باشد همیشه فساد برای موجود ارزشمند اتفاق می افتد یعنی خطر سقوط برای پرنده ای است که پرواز می کند البته بعد سقوط نیز می توان پرواز کرد اگر زخمی شد اما هرچه ارتفاع بیشتر شود خطر بیشتر است اگر تشنه شوید و آب نبود بازهم باید صبر کرد تا از آب زلال آب نوشید و نه هر آب گل آلود و کثیفی که بعدش بیمار شد شاید کسی به شما آبی ندهد اما بازهم تلاش خود را بیهوده نکنید و بر راه خداوند صبر کنید حتی اگر گناهی یا اشتباهی نیز مرتکب شدید اصل خود را فراموش نکنید که این کار گناه است و نفس خود را پذیرای گناهان نکنید یعنی هرچیز بالاخره به اصل خویش بازمی گردد –کل شی یرجع الی اصله-پس نگران نباشید و تلاش خود را فقط برای خداوند انجام و ادامه دهید او حتما می بیند این در مورد ازدواج نیز صدق می کند.بازهم تاکیید می کنیم خطر کفر بعد از ایمان بیشتر است و تاثیر آن عمیقتر پس همیشه مراقب باشید

 

  از تفاوتهای ساختاری بین علوم غریبه و علوم تجربی معمول بحث قبول ماهیت علم در علوم غریبه و علوم الهی است مثل رب زدنی علما  یا نور بودن علم در قلب مومن و وسیله عبادت خداوند بودن علم یا پیامبر شهر علم است و علی بابش یا امامان مخزن علم بوده اند و هزاران مورد دیگر که اثبات این موضوع استو مبانی فلسفی شعور کل در مورد خداوند علوم غریبه درون زاد زاد است و با کشف و شهود یعنی تفکر درونی و شهود حاصل می شود کرامت نیز پیاده کردن نتایج علوم بر روی خود فرد است نه محیط غیر خود یا آزمایشگاه یکی.دیگر از تفاوتهای اساسی این است که علم باید اثبات گر خدا و یادآور او باشد تا خود حقیقی ما نیز در پرتو یاد خدا خود را فراموش نکنیم یعنی علم باید آیات الله و نعمت الله را در خود داشته باشد و به طریقی راهکار ارایه دهد و ما را در عین علم یادآور حقیقت و قدرت و عزت خداوند کند روش کسب نوع و ماهیت تعریف و اساسا همه چیز علم بر اساس دین خواهی و در بهترین حالت پیش فرض تسلیم با علم بر اساس دین خواهی یعنی حداقل ایمان و حتی فقط تشنگی صرف که منجر به حیطه اول علوم غریبه و حتی میل به جادوگری هم حتی شاید باشد فرق دارد

 در روش های تحقیقی نیز روشهای ترکیبی بر اساس قاعده کلید واژه است و به قولی اگر بخواهیم با هم استفاده کنیم در این روش،گرا می دهد یکی از اشتباهات در مورد مباحث قرآن نیز همین است که قرآن در عالی ترین درجه و نوع وحی قرار دارد و نمی توان مباحث آن را با سبک یا شیوه علمی دقیقا با همان شیوه دنبال کرد بلکه با روش سبک درک عرفان و عالم معنی و مبانی فقه پویا نیز باید مدد جست و اتفاقا اولویت اینها هستند چون اعقاد قرآن بدون زمان و مکان بودن است و تفضیل دادن تمام علوم در خودش و بطن های عمیق و صحبت در مورد همه چیز قرآن با سبک روش علمی به دست نیامده که بخواهیم به همان طریق با آن برخورد کنیم


 درد من حصار برکه نیست،درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

اما

یا راهی هست یا راهی خواهم خواست!

مرحله ی اول ارتباط حوزه با دانشگاه است(البته حوزه دانشجویی)  در ابتدا این امر انجام می شود و ادامه هم خواهد داشت و اصل موثر است اما در ادامه تغییر در ماهیت اولیه علوم و اغنای علوم پایه و در اینجا علوم پزشکی با ریاضیات و علوم انسانی نیز باید رخ دهد و لازم الاجراست اول هم ریاضی خواهد بود این امر باید در دانشگاه طرح ریزی و در پایه ها اجرا شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳


مبارزه

 ان جندنا لهم الغالبون

در قوانین ارتش جمهوری اسلامی ایران بر روی مسلمان بودن و مومن بودن تاکید شده است هدف ما تبیین ایمان بر اساس اصول و آماده سازی هرچه بیشتر آجا برای سربازی هرچه بهتر امام زمان(عج)است و همچنین شناسایی شیطان و روش عملکرد او

آماده شدن برای انقلاب جهانی و پیروزی نهایی ارث برندگان زمین.

افزایش سطح انضباط معنوی و همچنین بررسی مسایل مربوط نیازمند رویکرد علمی و دقیق به این موضوع است ما نیز سعی کرده ایم تا حد امکان حق مطلب را ادا کرده و با توجه به تحلیلی بودن مقاله جانب امانت را نیز رعایت کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۲

 

بمب انرژیکی

اصول اولیه علم انرژی درمانی با پایه و روش مدرن امروزی اولین بار در آلمان نازی و ارتش این کشور پی ریزی شده است پس از جنگ طبق اسناد تاریخی داشمندان را آمریکا و لوازم و دست نوشته ها را شوروی به غنیمت برد متاسفانه همان طور که می شود با چاقو هم استفاده در راه میوه خوردن کرد هم جراحی کرد و هزاران کار خیر دیگر اما می توان شکم دیگران را نیز پاره کرد بمب های انرژیکی به مراتب خطرناک تر از بمب معمولی و تخصصی عمل می کنند مثلا می توان تنظمیم کرد که در یک میحط خاص فقط بر روی جانور(ان)مورد نظر ما عمل کند بعضی آزمایشات عجیب و غریب در آمریکا که باعث مرگ ناگهانی هزاران پرنده حتی در حالت پرواز بدون هیچ دلیل منطقی آنهم بدون هیچ شاهد انفجار یا مسمومیت و میکروبی اتفاق افتاد نمونه از این گونه سلاح هاست

البته این تفاوت این سلاح با مدل الکترومغناطیسی و بحث از کار انداختن سلاحهای الکترونیکی قابل بحث و سنجش است و اینکه در آلمان نازی آیا به هدف رسیدن به انسان برتر و قوی تر نیز این علم مورد آزمایش قرار گرفت یا نه؟هنوز کاملا  مشخص نیست اما نفوذ این علم با نگاه کاملا علمی به غرب پس از تحقیقات گسترده آلمان نازی و سپس غارت علمی آن توسط شوروری و آمریکا اتفاق افتاده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۰


چهار چیز را نگه دار:

گرسنگیت سر سفره دیگران

.

.

.

.زبانت را در جمع

.

.

.

چشمانت را در خانه دوست

.

.

.

و گوزت را در آسانسور

این آخری از همه مهمتره

 

 

شاید الان خندیدید ولی در واقع جک بالا که از یکی از شبکه های جک به اصطلاح مجاز کپی شد از یک حدیث امام علی(ع) است که می فرمایند در خانه ای وارد شدی چشمت را نگه دار در جمعی وارد شدی زبانت را نگه دا و در سفره ای وارد شدی شکمت را نگه دار و در نماز وارد شدی قلبت را نگه  دار مورد دیگر نام غضنفر است که به کرار در جک سازی ها استفاده شده و این لقب امام علی(ع) می باشد حقیقتا روی بعضی مسایل باید بیشتر دقت و تامل کرد و به سادگی کپی پیست نکنیم.

مورد جالب دیگر مربوط به داستان مروت برای مرد ناشناس است که از فرد ناشناس محکوم به مرگ در دادگاه امام علی (ع)طلب چند روز مهلت تا اجرای حکم کرد فرزندان مقتول رضایت دادند اما گفتند ما ضامن می خواهیم که اگر برنگشت او را اعدام کنیم مالک ضامن شد تا نگویند فداکاری و مروت از بین رفته در روز آخر در آخرین لحظات مرد آمد گفتند چرا دیر آمدی گفت می خواستم برنگردم ولی دیدم شرط وفا نیست پس برگشتم تا نگویند وفاداری از بین رفته اولیای دم نیز بخشیدند و گفتند تا نگویند بخشش از بین رفته جالب اینجاست که داستان با کمی بیشتر و کمتر سند دارد اما همین را به کوروش نسبت دادند حتی در اوستا نام کوروش و یا داستانی از وی نیست و تنها سند رسمی همان سند حقوق بشر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۶


قضیه حاجی مسکو در تاریخ سه شنبه ۱۱شهریور ۹۳ در مجله همشهری ضمیمه رو  نام حمزه امامی متولد ۱۳۶۰مشهد

نوع و روش ازدواج و پیداکردن همسرش خاص است و قابل تامل

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۳


بهشت کجاست؟بالای هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قیامت از بین می رود اما بهشت جاویدان است و سقف بهشت عرش پروردگار است.

جهنم کجاست؟مرکز آن طبقه هفتم زمین است،در جایی به نام سجین.جهنم کنار بهشت نیست که بعضی ها می پندارند.زمینی که بر روی آن زندگی می کنیم زمین اول است و شش زمین دیگر وجود دارد که زیرزمینی است که بر روی آن زندگی می کنیم.

سدره المنتهی:درختی بزرگ و سترگ که ریشه های آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نیز ادامه دارد.برگ هایی همانند گوش فیل.

این درخت بیرون از بهشت واقع شده که پیامبر(ص)جبرییل را در کنار این درخت به صورت حقیقی و واقعی رویت کرد.بار قبل هم جبرییل را در مکه در مکانی به نام اجیاد دیده بود.

حور العین:زنان مومنان در بهشت،نه از انسان نه از ملایکه و نه از جن..اگر یکی از زنها به زمین نگاه کند،مابین مشرق و مغرب را روشن می کند.

الولدان المخلدون:خدمتکارات اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملایک پایین ترین درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از این خدمتکاران را دارند.

اعراف:دیوار بلندی است برای مسلمانانی که خوبی و بدیشان مساوی است،مدتی در کنار آن دیوار می خورند و می آشامند و سپس وارد بهشت می شوند.

مدت زمان روز قیامت:پنجاه هزار سال..ملایکه و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج می یابند..روز قیامت پنجاه جایگاه است و هر جایگاهی هزار سال.

عایشه در این مورد از پیامبر پرسید روزی که زمین و آسمان ها تغییر می کند ما کجاییم؟فرمودند:بر روی پل صراط..هنگام عبور از این پل صراط سه جایگاه بهشت،جهنم و پل صراط وجود دارد.

همچنین فرمودند اولین نفراتی که از این پل رد می شوند من و امتم هستند.

پل صراط:دو جایگاه بهشت و جهنم دارد که برای رسیدن به بهشت باید از مسیر جهنم عبور کرد.پل صراط بالا و به طول جهنم واقع شده که اگر با موفقیت تا انتهای این پل را پیمودی در بهشت را روبه روی خود می بینی که پیامبر به استقبال بهشتیان ایستاده.

خصوصیات پل صراط:باریک تر از مو-برنده تر از شمشیر-بسیار تاریک-زیر آن جهنمی تیره و تار که از عصبانیت در حال انفجار است.

تمامی گناهانت بر روی پشتت حمل می کنی و اگر زیاد گناهکار باشی عبورت را آهسته می کند.اما اگر کوله بار گناهت اندک باشد در یک چشم به هم زدن عبور خواهی کرد.

پل صراط چنگک هایی دارد که زیر پاهات را زخمی می کند که این کفاره گناهان و کلمات و نظرات گناه آلود است.شنیدن فریادهای بلند کسانی که پاهاشان می لغزند و به قعر جهنم سقوط می کنند.

رسول الله انتهای پل در کنار در بهشت ایستاده اند تو را در حالی که بر روی پل شروع به راه رفتن می کنی می بیند و برایت دعا می کند و می گوید ای خدا نجاتش بده.این بنده مردمانی را که به قعر جهنم می افتند و کسانی که نجات می یابند و اهمیت نمی دهد. بنده والدین خود را می بیند اما توجهی نمی کند.در آن لحظه آنچه که برایش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.—

بر فتنه های دنیوی صبر کنید که سراب است.تلاش کنیم و به همدیگر یاری برسانیم تا در بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان ها و زمین است همدیگر را ملاقات کنیم.

بارخدایا ما را از عبور کنندگان از پل صراط قرار بفرما..

بعد از این همه مطلب،آیا کسی ارزش آن را دارد که به خاطرش کینه به دل کنی و اعمالت را تباه کنی..مخلوق را به خالق بسپار.از خود بپرس چند سال از زندگی ام باقی است؟آیا تضمینی هست که لحظه ای بعد زنده باشم؟

 

 

نکات جالب درباره بهشت و جهنم شاید شما هم به شبهه هایی درباره بهشت و جهنم و عدم امکان وجود آن مواجه شده باشید سعی می شود جوابهایی براساس قرآن به آن داده شود اولا اینکه بهشت و جهنم وجود ندارد بلکه ساخته می شود (طبق نظر جمعی مفسرین با وجود تمام نظرات مختلف درباره بهشت آدم و حوا قبل از هبوط وجه مشترکی وجود دارد که آن بهشت منظور و مقصود نبوده و با این بهشت و جهنم عقبی متفاوت است)و طبق حدیث هرکس در این دنیا زندگی خوبی نداشته باشد آن دنیا هم ندارد-البته بین آرامش و آسایش هم تفاوت است-و اینکه دنیا مزرعه آخرت است پس اتفاقا دنیا در نظر مومن خیلی هم مهم است نه پوچ و بیهوده مرگ در قرآن مصیبت ذکر شده است- و فقط شهادت است که شیرین است آنهم چون حیات طیبه آنهم با میان بر است و اصلا نمرده اند-و نعمات دنیاحرام نیست فقط باید هدفمند بهره کشید تا بیشترین منفعت برده شود حتی در لذات. یعنی اتفاقا هدف لذت بیشتر است که شامل لذات حقیقی معنوی هم می شود.عذاب آتش جهنم طبق نص صریح قرآن از قلبها سرچشمه می گیرد و جهنمیان خود عذاب یکدیگرند طوریکه حتی هیزم جهنم نیز خودشان اند نه موجود یا کالایی دیگر در ضمن بهشت و جهنم با تمام جزییات دو مبنای تعریف داردیک انسان دو خدا چه جهنم و چه بهشت خلدان وجود دارد و ابدی است و این بارها تاکید شده است در بخش اول تعریف،انسان تعریف می شود به همراه روح و نه فقط جسم و بهشت و جهنم پس از قیامت و نظاره به وجه الله اتفاق می افتد و فنا فی الله محسوب می شود پس متناسب با روح بزرگ و جهان اکبر و خدایی انسان و خود خدا بهشت و جهنم تعریف می شود و تمام اینها با روح و حقیقت اعمال و رفتار و نیات ساکنان آن تطابق دارد مثلا برای حور العین و ولدان خلد موارد عرفانی تعریف می شود که در دیوان حافظ و و هجویات سعدی به صراحت اشاره شده اما در زمان خودشان این افراد کافر و بی دین و حتی بچه باز خوانده شدند طبق تعریف این تدبیر بر اساس سوره طارق است درخت نیز حقیقت وجودی انسان است و در قرآن موارد حضرت آدم در ابتدای خلقت موسی و وادی ایمن نظر نوح و موارد شجره طیبه و شجره خبیثه مربوط به آن است و موجودند مابقی در روایات قابل ردیابی می باشند در عهد کتب عهدین نیز به طویل درباره درخت توضیح آمده اما شدت تحریف و بسط به حدی است که مانع فهم اصل ماجرا در خود داستان شده است در روایات نیز باید با توجه به سند از ورود اسرایلیات حذر نمود در این مورد نیز همین است.

دقت کنید فلسفه(روانشناسی)و علم غربی و به قول خودشان مدرنی که با منطق به ظاهر علمی خویش اساسا بهشت و جهنم را رد می کند روانشناسی و علمی ای است که وجود روح را منکر می شود و برای مسایلی مثل جن زدگی جادو چشم زخم یا خوابهای صادقه که جزیی حقیقی و اتفاقا شاید اصلی ترین بخشهای زندگی است تعبیر خواب یا پیشگویی و رمل و حقیقت زمان یا قدرت اذکار و هرز و علم اسما هیچگونه اظهار نظری نمی کند وجود روح مردگان و رفت و آمد آنها را در زمین منکر می شوند و اساسا خیلی از این مسایل را نوعی بیماری و جنون می دانند و به کل علوم غریبه را رد می کنند حتی گاها با دستیابی به بخشی محدود از این علوم به منظور حسد و غرور و حرص شیطان گونه همین علوم را برای عدم دسترسی دیگران به آن و یا در روشهای ناصحیحی به کار می برند و حتی ادعای خدایی می کنند-البته معمولا به صورت پلکانی-با اینکه بالاخره حتی خودشان نیز می فهمند که خدای حقیقی کیست ولی غرورشان و گذشته پستشان  اجازه بازگشت نمی دهد تمام این موارد اتفاقا روح انسان را خواه ناخواه برای پذیرش ایمان حریص تر می کند این مسایل دروغ نیست و بهشت و جهنم بر اساس روح ایمان به خود-نحل 72 و بحث نعمت الله و سوره مومنون نور 33 سوره طارق و فجر علل الخصوص 30 تا 33-خدا تمام پیامبران و کتب الهی  قیامت و فرشتگان شکل می گیرد و هدایت قرآن نیز مخصوص همگان نیست بلکه طبق نص صریح قرآن هدایت در پرتو ایمان انجام می شود و هدایت مخصوص با تقوایان است وگرنه آنها که به جای تدبیر در قرآن دنبال تاویل احادیث اند گرفتار فتنه می شوند که نمونه آن را در داعش می بینید قرآن خود مبین است و احتیاج به تفسیر ندارد اما برای روشنگری نکات متشابه و رسیدن به بطون حقیقی باید مفسران حقیقی که صاحب قرآن معرفی کرده تمسک جست که همانا پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع)هستند مابقی تدبیر است و نه تفسیر حتی متن نگارش شده فقط و فقط تدبیر نویسنده در قرآن است همین و بس


پس از اتمام و اثبات بحث معاد و پرداختن به موضوعاتی مثل خواب،رویای صادقه، جسم مثالی و عالم مثال و بحثهای شبیه این به موضوع علت خلقت نیز می رسیم در قرآن برای انسان و جن دو مورد موجود است یکی بحث آزمایش و دیگری عبادت .در احادیث و روایات بحث شناخت خداوند باری تعالی از خودش مطرح است.



پس از شبه بهشت و جهنم ما شبه عالم ذر را داریم .حجم زیادی از روایات و تعدادی از آیات در این مورد موجودند و جزییاتی خاص نیز اشاره شده است.اما مثال معمولی که می زنند این است که مثلا یک معلم به همگان درس می دهد و سپس می گوید من در فلان تاریخ از شما امتحان می گیرم همه می گویند ما بلد هستیم اما در زمان خارج از کلاس مثلا با دارو یا گازی همه دچار فراموشی می شوند.خب پس تذکر معلم و آموزشهای او بی فایده است و امکان یادآوری وجود ندارد پس اساسا حتی اگر هم من فرض مثال وجود داشته باشد هیچ حجیتی ندارد. اما جواب در اینجاست که بحث جدایی هدایت تکوینی و تشریعی مطرح است مثلا اگر ما بگوییم می خواهیم نافرمانی یک پادشاه را انجام بدهیم این امکان پذیر است اما عدم امکان خروج از ملک خداوندی وجود ندارد یعنی بگذارید در مثال معلم که ذکر شد چند تفاوت را بگوییم که خداوند در اینجا خالق و برنامه ریز افراد است خب در اینجا بحث این مطرح می شود که اساسا می شود با وجود مخالف کرد که جواب خیر است.بیایید از دیدگاه یک فرد موحد دیدگاه یک فرد کافر به خداوند را مطرح کنیم یعنی مثلا یک فرد موحد اعتقاد دارد که نفس کشیدن انسان نیز توسط خداوند است.خب در اینجا یک فرد کافر برای مخالفت حقیقی با خداوند نباید نفس بکشد اما می کشد و اگر نکشد واضح است که می میرد حالا بیاید کمی جلوتر برویم مثلا فرد یک دستگاه موازی ششها ساخته که کار تنفس را انجام می دهد.در اینجا بازهم فرد با کشف قوانین طبیعت و تنفس و اصول علمی ای که خداوند در جهان گذاشته آنهم نه به صورت مخالف بلکه جایگزنین و مشابه عملکرد شش اصلی وارد عمل شده پس بازهم نتوانسته مخالفت کند.حالا کنی متفاوت می نگریم مثلا فرد با دستیابی به قدرتهای درونی واقعا تنفس نکند اما روال معمول زندگی را بپیماید اولا اینکه این امر تکوینی و نیازمند آموزش و یادگیری و ممارست و آزمون و خطاست دوما این امر نیز با دستیابی به همان قدرتهای درونی است که آنها را خداوند خودش قرار داده است و اینجا کشف استعداد را شاید بتوان به نوعی مطرح کرد در ضمن اگر بحث کرامت و در اصل و واقعا شناخت خود مطرح باشد شناخت خداوند نیز در امتدادش مطرح است .پس در هر صورت امکان مخالفت با خداوند وجود ندارد و همان بلی در عمل وجود دارد و انکار فقط به سطح بصیرت و کور بودن افراد است و عملا غیر ممکن است حتی خود شیطان نیز با خدا مخالفت نکرد بلکه به نوعی لغو دستور کرد و مخالفتش با ولایت بوده است و از دایره مهربانی خداوند خارج شده است اما رحمانیت خداوند هنوز هم حتی بر شیطان جاری است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۰