سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۸۳ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۳ ب.ظ

اگر قراره

‏اگه قراره که یادشون بندازی که به یادت باشن بهتره فراموشت کنن

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۳
دوشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۲ ب.ظ

سالروز شهادت احمد کاظمی

💢 شهید احمد کاظمی: برای خوشایند هیچ کس جنهم نروید.

 

🔹 ۱۹ دی، سالروز آسمانی شدن شهید احمد کاظمی

 

🌷صلواتی هدیه کنید واسه این شهید والا مقام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۲

#حدیث

 

💐 پیامبر مهربانی(ص)

 

خانه‌ای که در آن دختر باشد،

هر روز برکت و رحمت خدا بر آن نازل می‌شود، و محل دیدار فرشتگان است.💞

 

📚جامع الاخبار:285

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۱
دوشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۹ ب.ظ

جام؟

کاش وقتی بهم زنگ می‌زنید قبل از اینکه بپرسید کجایی

بهم بگید چیکارم دارین تا منم تصمیم بگیرم کجام!

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۱:۰۹
دوشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۸ ب.ظ

قشنگیای دنیا

_ یکی از قشنگیای دنیارو نام ببر

+ علی بن ابی طالب

_ گفتم یکی نه همرو..

 

شبتون بخیر💙

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۲۱:۰۸
يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۰ ب.ظ

داستان پدر و پسر شهید

⭕️ پدر و پسر شهیدی که سالیان سال در آغوش هم بودند/دوپلاک معروف ۵۵۵و ۵۵۶

 

🔻 طی یک عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها در حالت نشسته با لباس و تجهیزات کامل به جایگاهی تکیه داده بود و شهید دیگر در پتو پیچیده شده بود. 

 

🔻 معلوم بود شهیدی که درازکش است مجروح شده و شهید نشسته سرِ وی را به دامن گرفته است. پلاک‌هایشان را بررسی کردیم، شماره‌ها پشت سر هم بود: 555 و 556. 

 

🔻متوجه شدیم آنها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً رزمنده‌هایی که خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. با مراجعه به سیستم کامپیوتر متوجه شدیم. 

 

🔻 شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. پدر سر پسر را به دامن گرفته بود.

 

🔻اینها شهید سیدابراهیم اسماعیل‌زاده پدر و سیدحسین اسماعیل‌زاده، اهل روستای باقرتنگه بابلسر بودند.

 

🔻 پسر آرپی‌جی زن و پدر کمک آرپی‌جی زن پسر بود. پسر برای دید بهتر و انهدام تانک‌های دشمن به سمت دامنه قله حرکت می‌کند. 

 

🔻پدر وقتی افتادن فرزندش را می‌بیند، خودش را به دامنه کوه می‌رساند و بالای سر فرزندش می‌رود. چون توان بالا بردن پیکرحسین را نداشت، پتویی می‌آورد و پسرش را در آن می‌پیچد. او را در آغوش می‌گیرد و سر پسرش را روی زانوهایش می‌گذارد ، لحظاتی بعد خودش هم به شهادت می‌رسد و هر دو برای سال‌های طولانی در همان حالت می‌مانند.شادی ارواح طیبه شهدا صلوات... 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

 

#زن_عفت_افتخار

#مرد_غیرت_اقتدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۰
يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۸ ب.ظ

سه کار در خانه

🏴سه کار در خانه

 

✍امام سجاد (علیه السلام ) :

پیامبر (ص)، وقتى به خانه خویش مى رفت ، اوقاتش را سه قسمت مى کرد : 

 

🌸بخشى براى خدا ، 

🌸بخشى براى خانواده 

🌸و بخشى براى خود .

 

📚 مکارم الأخلاق ، ج ۱، ص۴۴

 

 

🦋 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۲۱:۰۸
شنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۷ ق.ظ

زاویه دید

زاویه‌‌ی دید چیز عجیبیه؛

وقتی از یکی بدت میاد خوبیاشو نمیبینی،

وقتی از یکی خوشت میاد بدیاشو نمیبینی.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۰۹:۱۷
شنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ق.ظ

زبان دین چیست و جواب ابومهدی مهندس

خبرنگار‌ از‌ ابومهدی پرسید :

شما که عرب‌ هستین ؛ چطور انقدر 

قشنگ‌‌ فارسی صحبت‌ میکنین ؟

ایشون‌ پاسخ‌ قشنگی داد ؛

- عربی زبان‌ِ قرآن‌ است‌ 

و‌ فارسی زبان‌ِ‌ انقـلاب‌ است !

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۰۸:۴۳
شنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۴۱ ق.ظ

قیمت وطن فروشی

اگه غیرت و شرف و وطنتونو بفروشین

خیلی چیزا میتونید باهاش بخرید

ولی دیگه خودتون مفت نمی ارزید😞👌🏿

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۰۸:۴۱
جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۲۱ ق.ظ

حاج قاسم یعنی اینکه بدانی

حاج قاسم سلیمانی:من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد.

 

 

 

 

 

داعش زن و بچه هایی رو که اسیر

کرده بود،ازهم جدا کرد وچند روز

بهشون گرسنگی داد،تا اینکه روزی

براشون چلو گوشت آوردن!زنان

گرسنه مشغول خوردن غذا شدن

وقتی سیر شدن،برای بچه‌هاشون 

ابراز دلتنگی میکنن،داعشی ها میگن

گوشتی که خوردین، بچه‌هاتون بودن!

 

حاج قاسم با اینها میجنگید...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۱ ، ۰۷:۲۱
پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۵۶ ب.ظ

اهمیت رمان خواندن و دید رمان نویس شدن

حافظه در دهه ۳۰ زندگی شروع به کاهش می کند. خواندن رمان‌ به پایداری حافظه کمک می کند. اما کتاب‌های غیرداستانی این ویژگی را ندارند. در یک کتاب داستانی، بدون پرش، باید از ابتدا تا انتها پیش روید. اما مهمتر از همه، شما باید شخصیت ها را به خاطر بسپارید که این کار، از نظر مغز واقعاً چالش‌برانگیزتر است.

 

🌎 مارگارت میچله.

سال ۱۹۲۶ شوهرش از دست کتابایی که میخونده خسته میشه، چون آوردنشون از کتابخونه با ایشون بوده و بهش میگه: «پِگی ول کن! به‌جای این‌همه کتاب خوندن، بشین یکی بنویس!»

ایشونم میشینه و رمان "بر باد رفته” رو مینویسه!

 

 

 ─═इई🍃🌻🍃ईइ═─

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۲۱:۵۶
پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۲۷ ب.ظ

آب را گل نکنیم

زمانی شاملو در کنایه به سهراب و شعر معروف او (آب را گل نکنیم) گفته بود: وقتی انسان‌ها چنین در ویتنام قتل عام می‌شوند، چگونه می‌شود شاعری نگران آب خوردن یک کبوتر باشد.

 

و سهراب در پاسخ گفته بود: انسانی که نگران آب خوردن یک کبوتر نباشد، همان انسانی است که به راحتی آدم هم می‌کشد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۱۷:۲۷
چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۷ ب.ظ

پول دود کباب

پول دود کباب

فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت. مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها کرده و به روی آتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت:

کجا میروی پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا ملا از آنجا میگذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری میکند و تقاضا مینماید او را رها کنند. ولی مرد کباب فروش میخواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد. ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است میدهم. کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رقتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین میانداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر. مرد کباب فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد خدا؟ ملا همان طور که پول ها را بر زمین میانداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آنرا بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آنرا تحویل بگیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۷

✍ آیه ای که حضرت علی (علیه السلام) وقتی به آن می‌رسید اشک از دیدگانش جاری می‌شد و مدام آن را تکرار می‌کرد:

 

♥️ «آیا انسان گمان میکند که به حال 

خود رها شده است؟!» (قیامت آیه 36)

 

📚 الفضائل ص 136

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۶
چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۵ ب.ظ

ایرانی

اسیر که شد، 

بعثی‌ها فهمیدن مسیحیه

بهش گفتن: تو که مسلمون نیستی، علیه جمهوری اسلامی مصاحبه کن تا پناهندگی بگیری

گفت:مسلمون نیستم، 

ایرانی که هستم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۵
چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۴ ب.ظ

ماجرای جالب تصادف خودروی سردار سلیمانی

♦️ماجرای جالب تصادف خودروی سردار سلیمانی

 

🔹راننده حاجی بیان می‌کرد در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) بودیم. پرایدی منحرف شد و با ما تصادف کرد. پراید صد درصد مقصر بود. بعد از برخورد از سمند پیاده شدم و از حاجی خواستم اجازه دهد که به پلیس زنگ بزنیم اما حاجی به شدت با من برخورد کرد و با جذبه گفت مقصر تو هستی!

 

▪️راننده می‌گوید: پراید مقصر است، اما سردار اصرار می‌کند که مقصر توئی و باید خسارت راننده پراید را پرداخت کنیم. راننده پراید که خودش هم متحیر شده بود، خوشحال از این اتفاق و مهربانی، خسارت را گرفت و رفت.

 

🔺به حاج قاسم گفتم چرا گفتی من مقصرم؟ مقصر راننده پراید بود و شما دارید به من ظلم می‌کنید!

 

📌شهید سلیمانی جواب داد: «عزیز من! ما الان کجا می‌رویم؟ به سوریه می‌رویم. به دل آتش. اما این راننده پراید نان‌آور خانواده است و با همین ماشین رزق خانواده‌اش را تأمین می‌کند.»

🔸ما مبلغ خسارت را به او پرداخت کردیم و او را خوشحال کردیم و برای ما خیر است و صدقه راه است. تازه اگرما در سوریه کشته شویم معلوم نیست در زمره شهدا قرار بگیریم. باید گذشت کنیم و به خاطر عملمان خداوند به ما عنایتی کند.

 

✍ تخریب‌چی

 

🚨

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۴
چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۳ ب.ظ

خرید کاپشن حاج قاسم سلیمانی

🔹حاج قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و چهره سردار برای فروشنده آشنا میاد و ازش میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید؟

 

🔸حاج قاسم میخنده و درجوابش میگه آقای سلیمانی میاد کاپشن بخره؟ فروشنده هم میگه منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به آقای سلیمانی هستید. 

 

♦️بعد از اصرار فروشنده و سوالات مکرر، حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم.

🔅زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو رو بپوشه و بپسنده، اسلحه‌ای که در کمر حاج قاسم بود رو فروشنده میبینه. فروشنده میگه نه تو خود حاج قاسمی و لو رفتی.

▪️فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج قاسم هم در جواب گفته بود اگه پول نگیری نمیخرم و میرم. 

 

▫️فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال دنیا به همین راحتی بدون محافظ و بین مردم قدم زده و به مغازه اون اومده.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۳
چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۱۰ ب.ظ

جهان ها

جالب است بدانید، در هرچشم انسان بیش از 130 میلیون سلول گیرنده نور دارد،هرسلول گیرنده نور نیز 100 تریلیون اتم دارد.

به عبارت ساده ذرات چشم انسان از تمام ستارگان کهکشانی که ما درآن زندگی میکنیم بیشتر است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۰