داستان پدر و پسر شهید
⭕️ پدر و پسر شهیدی که سالیان سال در آغوش هم بودند/دوپلاک معروف ۵۵۵و ۵۵۶
🔻 طی یک عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها در حالت نشسته با لباس و تجهیزات کامل به جایگاهی تکیه داده بود و شهید دیگر در پتو پیچیده شده بود.
🔻 معلوم بود شهیدی که درازکش است مجروح شده و شهید نشسته سرِ وی را به دامن گرفته است. پلاکهایشان را بررسی کردیم، شمارهها پشت سر هم بود: 555 و 556.
🔻متوجه شدیم آنها با هم پلاک گرفتهاند. معمولاً رزمندههایی که خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند. با مراجعه به سیستم کامپیوتر متوجه شدیم.
🔻 شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. پدر سر پسر را به دامن گرفته بود.
🔻اینها شهید سیدابراهیم اسماعیلزاده پدر و سیدحسین اسماعیلزاده، اهل روستای باقرتنگه بابلسر بودند.
🔻 پسر آرپیجی زن و پدر کمک آرپیجی زن پسر بود. پسر برای دید بهتر و انهدام تانکهای دشمن به سمت دامنه قله حرکت میکند.
🔻پدر وقتی افتادن فرزندش را میبیند، خودش را به دامنه کوه میرساند و بالای سر فرزندش میرود. چون توان بالا بردن پیکرحسین را نداشت، پتویی میآورد و پسرش را در آن میپیچد. او را در آغوش میگیرد و سر پسرش را روی زانوهایش میگذارد ، لحظاتی بعد خودش هم به شهادت میرسد و هر دو برای سالهای طولانی در همان حالت میمانند.شادی ارواح طیبه شهدا صلوات...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار