سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۴۴۲ مطلب با موضوع «داستان کوتاه و ادبی» ثبت شده است

شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۲۳ ق.ظ

گریه ی ما

سالها گریه به تو جرم تلقی میشد

گریه هر شب ما برکت روح الله است

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۳
سه شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۵۵ ق.ظ

من بچم

مریضم پسربچه ۷ ساله بود، بهش می‌گم: قشنگم دردی که الان داری، از ۱۰ تا چند تاست؟ 

‏گفت ۲ تا. 

‏گفتم واسه ۲ تا داری اینجوری گریه می‌کنی؟ گفت: آخه من بچه ام:))

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۰۳:۵۵
دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۳۸ ق.ظ

شعر هوشنگ ابتهاج برای امام حسین علیه السلام

یا حسین بن علی ❤️

خون گرم تو هنوز از زمین می جوشد 

هر کجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه ی خون می نوشد

کربلایی است دلم....

 

شعر هوشنگ #ابتهاج برای #امام_حسین علیه‌السلام 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۸
پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۳۹ ب.ظ

ما همه اکبر لیلازادیم

کیا این شعر مرحوم قیصر امین پور رو یادشونه؟

 

باز هم اول مهر آمده بود

و معلم آرام

اسم ها را می خواند:

اصغر پورحسین!

پاسخ آمد:

حاضر

قاسم هاشمیان!

پاسخ آمد:

حاضر

اکبر لیلازاد

....

پاسخش را کسی از جمع نداد

بار دیگر هم خواند:

اکبر لیلازاد!

...

پاسخش را کسی از جمع نداد

همه ساکت بودیم

جای او اینجا بود

اینک اما، تنها

یک سبد لاله ی سرخ

در کنار ما بود

لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید

شانه هایش لرزید

همه ساکت بودیم

ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم

غنچه ای در دل ما می جوشید

گلِ فریاد شکفت!

همه پاسخ دادیم:

حاضر!

ما همه اکبر لیلازادیم!

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۳۹
يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۴۶ ب.ظ

شعر ایرج میرزا برای شهادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر ایرج میرزا برای شهادت حضرت علی اکبر (ع)

 

رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان

رأفت برند حالت آن داغدیده را

 

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا

وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

 

آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند

تا تقویت شود دل محنت کشیده را

 

یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند

تا برکنندش از دل، خار خلیده را

 

القصه هرکس به طریقی ز روی مهر

تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را

 

آیا که داد تسلیت خاطر حسین

چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟

 

آیا که غم‌گساری و اندُه‌بری نمود

لیلای داغدیدۀ محنت‌کشیده را

 

بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد

آتش زدند لانۀ مرغ پریده را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۴۶
چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ

آب وا شد اما

بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند 

خیمه‌هایت سوخت؛ اما موی طفلان بیشتر

 

بر لب هرکس که نامت بود، او را می‌زدند  

خواهرت در آن هیاهو داد تاوان بیشتر

 

داشت مادر شیر، اما کودکی دیگر نداشت  

آب وا شد، مادر اما شد پریشان بیشتر

 

شاعر: @mhmehrkish

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۳ ، ۱۸:۳۷

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم

 

پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا

برای گفتن اللّه‌اکبر، اکبر آوردم...

 

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست

ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم

 

اگر با کشتن من دین تو جاوید می‌گردد

برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم

 

برای آن‌که قرآنت نگردد پایمال خصم

برای سُمّ مرکب‌ها، خدایا پیکر آوردم

 

علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من

برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...

 

من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا:

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

 

✍️ #ژولیده_نیشابوری

 

#

 

امام حسین علیه السلام :

من به نماز عشق می ورزم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۳ ، ۲۱:۰۱
يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۴۱ ق.ظ

حیرت عشق

عشق‌یعنی‌اینکه‌زهرا‌،هرسحربعدازنماز

ساعتی‌محوِتماشای ِعلی‌می‌ایستاد ؛💙

 

 

 

 

حیرتم بیشتر شد، 

وقتی که دانستم علی(ع)، شیر میدان جنگ، 

همسرش فاطمه‌ را 

با جمله جان‌علی‌به‌فدایت صدا می‌زد..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۴۱
شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ

آب و ارباب

-

عاقدش‌گفت‌:که مهریه او‌ آب‌شود ؛

وقـرار‌است‌ که او مـادر اربـاب شـود ..

(((:♥️

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۳۵
شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۴ ب.ظ

داستان دانه و کلاغ مولانا

حضرت مولانا توی یکی از داستان های مثنوی میگه که:

   اگر دانه ای رو کاشتی به هیچکس راجع بهش نگو چون حتی اگه یه کلاغ جای اونو یاد بگیره ثمره‌ی کارتو از دست میدی چه برسه اینکه آدما ازش با خبر بشن

 هر ایده،هدف،تفکر،برنامه ای تو ذهنتون هست تا زمان به ثمر نشستنش به کسی چیزی نگید 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۳۴
دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ

تفاوت باغبان و رهگذران

#پندانه 

 

✍️ تفاوت باغبان و رهگذران

 

🔹باغبان پیری باغ زردآلویی کنار جاده ترانزیت داشت. 

 

🔸روزی به پسرش که قصد رفتن به سربازی دارد پندی می‌دهد و می‌گوید: 

پسرم، هرساله در بهار وقتی درختان شکوفه می‌دهند و در تابستان میوه‌شان زرد شده و می‌رسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و با درختان من عکس یادگاری می‌گیرند.

 

🔹ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، جز پدرت که باغبان آن‌هاست. 

 

🔸در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنین هستند. اکثر آن‌ها رهگذران جاده زندگی‌اند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد یا سودی رسد، به تو نزدیک می‌شوند و تبسم می‌نمایند و در آغوشت می‌کشند. 

 

🔹آن‌گاه هرگز از آغوش آن‌ها حس حرارت بر وجود خود مکن که لحظه‌ای بیش کنار تو نخواهند ماند.

 

🔸اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی. آنان هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد و بالاترین باغبان، خالق توست که بعد از مرگ آنان نیز همیشه همراه تو خواهد بود. 

 

🔹دوستان عکس یادگاری‌ات را بشناس و بر آنان هرگز تکیه نکن!

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۷:۳۲
پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۱۱ ب.ظ

عروس و مراد

مامانبزرگم زنگ زده به همسایه شون میگه  : عروستون دم پنجره اس ، مراد از تو کوچه زل زده بهش ؛ عروس : عروس هلندی ، مراد  : گربه تحت حمایت اهالی محله  :))

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۳ ، ۲۰:۱۱
شنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۲۴ ب.ظ

عذرخواهی باد از شاخه شکسته

بعضی زخم‌ها با هیچ عذرخواهی‌ای ترمیم نمیشن،

به قول محمود درویش :

 

چگونه می‌شود به شاخه‌ی شکسته فهماند

که باد عذرخواهی کرده است؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۲۴
سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ ب.ظ

سیاست کثیف چیست؟

دو سیاستمدار داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند

گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟

سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم

گارسون: چرا یک الاغ ؟!

سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!

 

خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت که در رسانه‌های ما مطرح میشود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۳۵
پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ

دلگیر نباش

دلگیر نباش !

دلت که گیر باشد، رها نمی ‌شوی ؛

یادت باشد خدا بنده‌هایش را با

آنچه بدان دل بسته ‌اند می‌آزماید !

| شهیدهمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۲ ، ۱۳:۴۴
جمعه, ۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۵۶ ب.ظ

نصیحتی از تبریزی

‌‌‌‌‌

 

‏یک نصیحت قشنگ و کاربردی از جناب صائب تبریزی که فکر کنم هممون بهش نیاز داریم: 

مکش منت به هر نامرد و مردی،

مده دل را به ذلت دست فردی،

اگر او را به تو مهر و وفا نیست،

اگر او بر جراحاتت دوا نیست، 

رهایش کن مرنجان خویشتن را،

مبر هرگز ز یادت این سخن را..

 

┅──═ঊঈ🪼ঊঈ═──┅

    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۰۲ ، ۱۹:۵۶
يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۳۳ ق.ظ

قلب شکسته عاشق

از استادی پرسیدند:

 

آیا قلبی که شکسته باز هم میتواند عاشق شود؟

 

استاد گفت: بله میتواند!!

 

پرسیدند: آیا شما تاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید؟

 

استاد پاسخ داد: آیا شما بخاطر لیوان شکسته

از آب خوردن دست کشیده اید ...؟!

 

 

✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎

 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌

‌‌‌‌‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۲ ، ۰۲:۳۳
دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۲۶ ق.ظ

قاعده ۹۹

🔴قاعده ۹۹

 

پادشاه از وزیرش می‌پرسد: 

چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحال‌تر است در حالی که او هیچ‌چیزی ندارد و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روز خوبی ندارم؟

 

وزیر گفت: 

سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید!

 

پادشاه گفت: 

قاعده ۹۹ چیست؟

 

وزیر گفت: 

۹۹ سکه طلا در کیسه‌ای بگذار و شب آن را پشت درب‌ اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ دینار هدیه‌ایست برای تو، سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ می‌دهد!

 

پادشاه نقشه را آن‌طور که وزیر به او گفته بود، انجام داد.

 

خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکه‌ها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد! 

 

پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است. همراه با خانواده‌اش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و چیزی پیدا نکردند.

 

خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است. پریشانی به سراغش آمد. با آنکه آن‌ همه سکه‌های دیگر را در اختیار داشت.

 

روز دوم خدمتکار پریشان‌حال بود، چرا؟! چون شب نخوابیده بود.

 

وقتی که پیش پادشاه رسید چهره‌ای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود.

 

پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست.

 

آری، قاعده ۹۹ آن است که همه ما ۹۹ نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است.

 

و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده می‌گردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم که چه نعمت‌های دیگری را در اختیار داریم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۲۶
چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۴۲ ب.ظ

همش یه طرف این هم یک طرفه که

تمام «دوستت دارم» های دنیا یه طرف، اینجا که پابلو نرودا می گه:

«از میان تمام چیزهایی که دیده ام، تنها تویی که می خواهم به دیدنش ادامه دهم.» هم یه طرف :)♡

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۴۲