سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۱۸۸ مطلب با موضوع «زندگان» ثبت شده است

مامور سرشماری : سلام . مادر جان میشه لطفا بیای دم در ؟ سلام پسرم .. بفرما ؟ از سر شماری مزاحمت میشم . 

مادر تو این خونه چند نفرید ؟ اگه میشه برو شناسنامه هاتونو بیار بنویسمشون .. . 

مادر لای در رو بیشتر باز کرد و با سر گردنش سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت ... چشماش پر شد اشک و گفت : پسرم قربونت برم میشه ما رو فردا بنویسی ؟ مادر چرا ؟ مگه فردا میخواید بیشتر بشید ؟!! برو لطفا شناسنامتو بیار وقت ندارم . 

آخه پسرم 31 سال پیش رفته جبهه هنوز برنگشته شاید فردا برگرده ... بشیم دو نفر . 

سر شمار سری انداخت پایین و رفت . 

مغازه دار میگفت الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون کلید خونش رو میده به من و میگه : آقا مرتضی اگه پسرم اومد کلید رو بده بهش بره تو ... چایی هم تو سماور حاضره ... آخه خستس باید استراحت کنه ...؛



شادی روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم...؛ شادی روح غیور مردانی که ایستادند وتسلیم نشدند تاما بمانیم صلوات .😔

و قربونه مامانای مهربون.


"شیر کنید"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۳

مشاعره(مشاجره)بسیار زیبا وخواندنی

حافظ شیرازی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

//////////////////////////////////////////////

صائب تبریزی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 

/////////////////////////////////////////////

شهریار:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد

نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را 

/////////////////////////////////////////////

خانم دریایی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنیا را

نه جان و روح می بخشم، نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟

و خال هندویش دیگر، ندارد ارزشی اصلاً

که با جراحی صورت ،عمل کردند خال ها را

نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را

فقط می خواستند اینها، بگیرند وقت ماها را 

/////////////////////////////////////////////

آقای کامران سعادتمند:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

نه او را دست و پا بخشم، نه شهری چون بخارا را

همان دل بردنش کافی که من را بی دلم کرده

نمی خواهم چو طوطی من، بگویم این غزلها را

غزل از حافظ و صائب و یا دریایی بی ذوق

و یا آن شهریار ترک که بخشد روح اجزا را

میان دلبر و دلدار، نباشد حرفِ بخشیدن

اگر دلداده می باشید، مگویید این سخن ها را 

///////////////////////://///////////////////

حجت الاسلام پاشاپور(عارف تهرانی):

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را

یکی بخشیده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را

یکی چون صائبِ تبریز ، سر و دست و تن و پا را

از این سو شهریار داده ، تمام روح اجزا را

از آن سو بانو دریایی ، گرفته حال ماها را

سعادتمند شاعر نیز ، فقط گفت و نداد هرگز

نه ملک و نه بخارایی ، نه روح و نه تن و پا را

ولی من می شناسم کس ، که او نه گفت و نه دم زد

بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را

کسی که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد

بدون منتی بخشید ، سر و دست و تن و پا را

و او اهسته و آرام ، برای عشق محبوبش

فدا کرده به گمنامی ، تمام روح و اجزا را

اگر خواهی بدانی کیست ، وجودت از سجود اوست

تمامی خودش را داد ، به ما بخشیده دنیا را

نه گفتش ترک شیرازی ، نه گفتش خال هندویش

و او نامش "شهید" است او ، عمل کرد ادعاها را ...


تقدیم به همه ی شهدای زنده ی کشورم،جانبازان عزیز...🌹🌹🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۲

مناجات بسیار زیبای شهید چمران:

خدایا...

از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت...

اما شکایتم را پس میگیرم...

من نفهمیدم...

فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت...

نگاهم به تو باشد...

گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنارمن نیست...

معنایش این نیست که تنهایم...

معنایش اینست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت...

با تو تنهایی معنا ندارد...

مانده ام تو را نداشتم چه میکردم...

دوستت دارم خدای من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۱

جـــای شـــُهـــدا خــالــی


جای "شهید دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:

"اگر بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..


جای "شهید زین الدین" خالی که میگفت:

در زمان غیبت امام زمان به کسی منتظر میگویند که منتظر شهادت باشد...



جای "شهید همت" خالی که خانمش میگفت:

همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..

اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...


جای "شهید حسن آبشناسان" خالی که

همسرش گفت:

لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..

روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...

خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..

بوی عطر پیچید توی خانه...

عطر گل محمدی.

بوی عطری که حسن میزد..


جای "شهید علمدار" خالی که میگفت:

برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید

ای شُهدا

برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است

هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی،

هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...

"شهید آوینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۷

ﻓﻘﻂ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﻪ

.

.

.

.

ﺧﺸﮑﻢ ﺯﺩ.

ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺩﻋﺎﯾﯿﻪ ؟

ﮔﻔﺖ : ﺁﺧﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﻮﺟﯿﻪ !

ﮔﻔﺘﻢ :ﺧﻮﺏ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻪ ، ﭼﺮﺍﺩﻋﺎﮐﻨﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﻪ ؟

ﮔﻔﺖ :ﺁﺧﻪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﻣﻮﺝ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩﺵ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻪ

ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﻨﻮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﮐﺘﮏ ﻣﯿﺰﻧﻪ، ﻭﻟﯽ

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ!

ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﻣﺸﮑﻞ ﭼﯿﻪ؟

ﮔﻔﺖ: ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯼ

ﮐﺮﺩﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﻫﻤﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﺎﭺ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ

ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ .

ﺁﺧﻪ ﻣﺎ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﭘﺪﺭﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۹


فقط لحظه ای تفکر:


شب عاشورا

امام حسین به یارانش فرمود:هرکس از شما حق الناسی به گردن دارد برود ....


او به جهانیان فهماند که حتی 

کشته شدن در کربلا هم 

از بین برنده حق الناس نیست....


درعجبم از کسانی که 

هزاران گناه میکنند و معتقدند

یک قطره اشک بر حسین

 ضامن بهشت انهاست....


(شهید دکتر چمران)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۹

-الهى در شگفتم از آنکه کوه را مى‏شکافد تا به معدن جواهر دست‏یابد ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۱

مادرها همیشه دسته گل به آب می دهند...

مادر موسی به نیل

ام البنین به علقمه

۱۷۵ مادر به اروند

😭

😭

😭



شادی روح همه شهیدان

 صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۶

👏👏👏

شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "


 جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند .. 


مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:


- یا علی ! سؤالی دارم .

 علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.


 در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟

 امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !


 مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟


حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛

 زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.


 در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود: 

علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !


هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :


- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.


 نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد . 


حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.


 با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !


 کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد : یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


 امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.


همهمه‌ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز ! 


چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ 


نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد..


در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.


 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .


سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت ..


همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که … نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود .


نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به‌ رو چشم دوخت ..


مردم که فکر نمی‌ کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. 


هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم .


 کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۱۱

🌹 پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟...

گفت: برو عزیزم.

رفت و والفجر مقدماتی شهید شد!

پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟

گفت: برو عزیزم.

رفت و عملیات خیبر شهید شد!

پدر گفت:

حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه، رفت و کربلای پنج شهید شد!

مادر به خدا گفت:

همه دنیام رو قبول کردی، خودم رو هم قبول کن

رفت و در حج خونین شهید شد!


(شهیدان تلخابی)


خدایا جواب اینارو چی بدیم؟

شهدا شرمنده 

********

 شنیدم دختر خانمی میگفت:ر

فقط دعا کنید پدرم شهید بشه!

خشکم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟

گفت:آخه بابام موجیه!

گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاکنم شهید بشه؟

گفت: آخه هروقت موج میگیردش و حال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو مادر و برادرمو کتک میزنه! ، امامشکل ما این نیست!

گفتم: دخترم پس مشکل چیه؟

گفت: بعداینکه حالش خوب میشه ومتوجه میشه چه کاری کرده.شروع میکنه دست و پاهای همهمون را ماچ کردن و معذرت خواهی میکنه.

ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم.

دعاکنید پدرم شهید بشه.....




به مادرقول داده بود برمی گردد.. 

چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می رفت ولی قولش نمی رفت.  

........................................

من می خواهم درآینده شهید شوم ..

معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ببین علی جان موضوع انشاء این بود که درآینده می خواهید چکاره شوید ، باید درمورد یه شغل یا کار توضیح می دادی مثلا پدرت چکاره است .. آقا اجازه ...شهید 

........................................

گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت امیدواربودم روی زیر پیراهنش اسمش رو نوشته باشه... نوشته بود... اگر برای خداست . بگذار گمنام بمانم.

........................................

هم قد گلوله توپ بود

گفتن : چه جوری اومدی اینجا

گفت : با التماس 

گفتن: چه جوری گلوله روبلند میکنی میاری

گفت: با التماس  

به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه 

لبخند زد وگفت : با التماس ..

وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدرالتماس کرده بود

........................................

گردان پشت میدون مین زمین گیرشد، چند نفررفتن معبرباز کنن پانزده ساله بود چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده .... پوتین ها شو داد به یکی از بچه هاو گفت : تازه ازگردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پابرهنه رفت .

........................................

پیشونی بندها روبا وسواس زیرو رو میکرد.. پرسیدم دنبال چه میگردی 

گفت سربند یا زهرا گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره 

گفت ، نه آخه من مادرندارم..

شادی روح همه شهدا و همه اموات فاتحة مع الصلواة.یازهرا😔

 اگه درس گرفتی از پیام شهدا به اندازه ارادتت پخشش کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۰۲

متنی تامل برانگیز درباره شهدا

ارزش خوندن داره

تا حالا فک کردی داستان کدوم شهید جذابتره یا ادم رو بیشتر متحول میکنه؟؟


بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی 

گاهی واقعا انتخاب سخته مگه نه ....؟



🚩شهیدی که نشانی قبر خود را داد

👈 شهید حمید (حسین) عربنژاد



🚩شهیدی که قرضهای یک نفر را داد 

👈شهید سید مرتضی دادگر درمزاری



🚩شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت 

👈 شهید محمدرضا شفیعی ۱۴ ساله



🚩شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت 

👈 شهید محمودرضا ساعتیان



🚩شهیدی که در قبر خندید 

👈 شهیدمحمدرضا حقیقی



🚩شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند 

👈 شهید عباس صابری



🚩شهیدی که روز تولدش شهید شد

 👈 شهید سید مجتبی علمدار



🚩شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد

 👈 شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی



🚩شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید 

👈 شهید علیرضا حقیقت



🚩شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست

 👈شهید نادر مهدوی



🚩شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است

👈 شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله 



🚩دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود

 👈شهید بهنام محمدی از دوران دفاع مقدس و شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد



🚩شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد

 👈شهید احمد علی یحیی



🚩شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد

 👈 شهید سیداحمد پلارک



🚩شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت 

👈شهید رجبعلی غلامی از افغانستان



🚩شهیدی که سر بی تنش سخن گفت

 👈 شهید علی اکبر دهقان



🚩شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد

👈 شهید بروجعلی شکری



🚩شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود 

👈 شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز



🚩شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید

👈شهید مهدی خندان



🚩شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد

 👈 از شهدای گمنام هستند



🚩شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود 

👈ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند





پ . ن : تمامی اسامی شهدا و داستانشون واقعی هست میتونید صحت هرکدوم رو بخواهید توی نت تحقیق کنید


 تهیه کننده این لیست با این دو شرط اجازه کپی داده:


۱_برای شهید شدنم دعا کنید

۲_ یک صلوات بفرستید برای شادی روح همه شهدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۰۰

آرامش

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

 یعنی همین متن امیرالمومنین علیه السلام از نهج البلاغه:


ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تور.ا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. 

اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند ، ولی شریف ودرستکار باش . نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش . بهترینهای خودت را به دیگران ببخش ، حتی اگر اندک باشد . 


در انتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو و مردم...

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

طلوع هفته ای زیبا وهمراه باآرامش را برایتان آررومندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۵۷

.

روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در کوه طور، به هنگام مناجات عرض کرد:

ای پروردگار جهانیان!

جواب آمد: لبیک!

سپس عرض کرد: ای پروردگار اطاعت کنندگان!

جواب آمد:‌ لبیک!

سپس عرض کرد:‌ ای پروردگار گناه کاران!

موسی علیه السلام شنید: لبیک، لبیک ، لبیک!

حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یکبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهکاران،

سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهکاران جز به فضل من پناهی ندارند.

اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟

.

📚( قصص التوابین ، ص ١٩٨)🌴🌴🌺





ﻫُﺪًﻯ ﻟِﻠْﻤُﺘَّﻘِﻴﻦَ ۴۰۷

مایه هدایت پرهیزگاران است


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان


إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ ۚ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ


همانا کسانی که با الله و رسولش دشمنی می‌کنند خوار (و ذلیل) می‌شوند، همانگونه کسانی که پیش از آنها بودند خوار (و ذلیل) شدند، و به راستی ما آیات روشنی نازل کردیم و برای کافران عذاب خوار (و رسوا) کننده‌ای است. 


امام باقر علیه السلام فرمود:


 مَن عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثلُ أجرِ مَن عَمِلَ بِهِ ولایُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجورِهِم‏ شَیئاً


کسى که دری از هدایت را آموزش دهد ، او را اجرى مانند آن کس است که به آن عمل کند و از اجر آنان چیزى کاسته نشود.

تحف ‏العقول 




-عشق یعنی تو دل شب آروم زمزمه کنی "الهی العفو"


-عشق یعنی چشماتو ببندی و به "امام زمانت" فکر کنی.


-عشق یعنی شب که همه خوابن تو آروم سر سجاده "اشک" بریزی.


-عشق یعنی اعتراف کنی "خدایا چقدر ازت دورم" منو بکش سمت خودت.☝


-عشق یعنی بغضت رو با یاد رفیق "شهیدت" بشکونی.


-عشق یعنی یاد "شهرضا" و کلی "حسرت"دیدار با حاج ((همت)).


-عشق یعنی یاد "کربلا" "قتلگاه" "سه ساله ی حسین".


-عشق یعنی یه خیابون به اسم "بین الحرمین".


-عشق یعنی یه "امام رضا" که دلت عجیب هوای مشهدشو کرده.


-عشق یعنی یاد "غروب شلمچه".


-عشق یعنی "حسرت یه زیارت عاشقانه".


-عشق یعنی "مزار یه شهید گمنام".



-عشق یعنی "جزیره ی مجنون".


-عشق یعنی "سه راه شهادت".


-عشق یعنی "خدای مهربون".


-عشق یعنی "دل شکسته".


-عشق یعنی "آرزوی شهادت" .☀


اینا عشق واقعین...❤


اینا طعم واقعی عشق هستن...❤






✏ای شقایق های آتش گرفته

دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد

آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی





✏شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی

✏غایت حقیقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد بر هر چه ترس و شک و تردید وتعلق است غلبه کنند و حسینی شوند


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی




✏جاذبه خاک 

                       به ماندن می خواند،

وآن عهد باطنی 

                       به رفتن ...

عقل ،به ماندن می خواند 

                       و عشق به رفتن ...

واین هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی وحیرت میان عقل و عشق معنا شود


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۵۵

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ


دعوت می کنیم با خواندن این متن مهمان ویژه ی یک شهید شوید...


آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران.


علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.


یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد.


یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه...


تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد. آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود... نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود.


با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد.


بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او...


 



استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید،به بنیاد شهید تحویل دهد.


قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمان ها شد و جواب شنید که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند...


با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت...


"این رسمش نیست با معرفت ها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم...". گفت و گریست.


دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد: «شهدا! ببخشید. بی ادبی و جسارتم را ببخشید...»


وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی در خانه را زده و خود را پسرعموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد. هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است...با خود گفت هر که بوده به موقع پول را پس آورده.


لباسش را عوض کرد و با پول ها راهی بازار شد. به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...


گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه بر گشت و در راه مدام به این فکر می کرد که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسرعمویش داده است؟ آیا همسرش؟


وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار می گریست...


جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟


همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود.کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود.... گیج گیج بود.مات مات...


کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می داد. می پرسید: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز...؟


نمی دانست در مقابل جواب های مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه هاشده بود. به کارت شناسایی نگاه می کرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...وسط بازار ازحال رفت...


پی نوشت۱. این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط این برادر برای حضار بیان شد.


پی نوشت۲. قبر مطهر این شهید، طبق وصیت خودش در دل جنگلهای اطراف شهر ساری، در کنار بقعه ی کوچک و ساده ی امامزاده جبار، قرار دارد.


پی نوشت۳. دوستانی که مایلند از نزدیک این شهید بزرگوار را زیارت کنند، آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا، بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش


منبع:خبرگزاری مشرق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۸

ای شهید ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای،دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش[ای برادر]باب جهاد اصغر بسته شد،باب جهاد اکبر که بسته نیست.

شهید مرتضی آوینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۹

سردار شهید حمید باکری قائم مقام لشکر 31 عاشورا

تاریخ شهادت: 6/12/1362 – جزیره مجنون


«دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می‌رسد که جنگ تمام می‌شود و رزمندگان امروز سه دسته می‌شوند: یک: دسته‌ای که به مخالفت با گذشته خود برمی‌خیزند و از گذشته خود پشیمان می‌شوند. دو: دسته‌ای که راه بی‌تفاوت را بر می‌گزینند و در زندگی مادی غرق می‌شوند. سوم: دسته‌ای که به گذشته خود وفادار می‌مانند و احساس مسئولیت می‌کنند که از شدت مصایب و غصه‌ها دق خواهند کرد. پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان بمانید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن هم بسیار سخت و دشوار خواهد بود.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۸

Love is when you find yourself and spend every wishes on him


l'amour est quand vous vous trouvez et de passer tous les souhaits sur lui


el amor es cuando usted se encuentra y pasa todos los deseos de él


l'amore è quando ti ritrovi e spendere ogni volontà su di lui


Liebe ist, wenn Sie sich selbst zu finden und alle Wünsche auf ihn verbringen


Liefde is wanneer jy jouself en spandeer elke wense oor hom


愛就是當你發現自己花的每祝福他



الحب هو عندما تجد نفسک وتنفق کل رغبات علیه


אהבה היא כאשר אתה מוצא את עצמך ולבלות כל משאלות עליו


любовь это когда ты оказываешься и тратить каждые пожелания на него


η αγάπη είναι όταν μπορείτε να βρείτε τον εαυτό σας και να περάσετε κάθε ευχές για τον



۲۳ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۰