افرادی که حتی نمیدونستن دارم سعی میکنم خودمو زنده نگه دارم، منو تنبل خطاب کردن.
افرادی که حتی نمیدونستن دارم سعی میکنم خودمو زنده نگه دارم، منو تنبل خطاب کردن.
و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رما
ان شالله به امید خدا پیروز خواهیم بود
هرچه که هست به فضل و کمک خداهست
با سلام
و عرض تبریک به جهانیان به ویژه ساحت مقدس حضرت امام زمان عج و تشکر از برادران سپاهی و ارتشی و نظامی جمهوری مقدس اسلامی ایران به خاطر عملیات غرور آفرین
یک پرده در بحث عقیدتی اسلام و برده داری این موضوع بحث نژادپرستی و یا عقاید خاص نژادی یهود است لازم به ذکر است که برتری قوم یهود به صراحت در قرآن ذکر شده و قابل انکار نیست و این موضوع هم که این قوم به دلیل کشتار پیامبران و شهادت گروهی مومنان مورد عذاب ضلالت قرار گرفته اند و به پست ترین قوم تبدیل شدند هم در قرآن به صراحت ذکر شده است چرا که آنها بعد از دیدن نعمت الهی آن را تبدیل کردند اما قوم دیگری که آن در قرآن ذکر قوم سلمان فارسی است که آیات قرآن اینگونه در باب این قوم ذکر شده است که خداوند را دوست دارند و خداوند نیز آنها را دوست دارند یعنی قوم حب و دوستی الهی و ذکر این نکته مهم است چرا که اگر با دید دیگری به آیت الکرسی بنگریم خروج از نور به تاریکی و خروج از تاریکی به نور هردو ممکن است و هردو نیز توسط خداوند اراده می پذیرد . خلاصه اینکه در این پیچ تاریخی جای صحیح مشخص است و یوم الدین یا روز دین منظور این است که دین حاکم ظاهر و باطن است نه اینکه باطل به حق آمیخته خود را دین بداند همانگونه که اساسا تمام جهان دیگر با حقیقت بیگانه نیست
شهید طهرانیمقدم ، پدر موشکی ایران : هیچ نصر و پیروزی نیست الّا از جانب خدای عزوجل
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود
یکی را شب برایم ذبح کرد
از طعم جگرش تعریف کردم
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد
گفتند:تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به اوهدیه دادم
گفتند پس تو بخشنده تری
گفت:نه.چون او هرچه داشت به من داد،اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.
پی نوشت رندانه: دعا کنید و از خداوند بخواهید گناهان شما را از سر بزرگی خویش زمین بگذارد و بارتان را سبک کند و با وجود آنکه همان اندک خیر ظاهری هم که می کنیم از سر لطف خودش است بازهم این را بخواهید که ثوابتان را بر اساس بزرگی خودش بدهد و ما را به اقیانوس الطافش وصل بکند و حب خودش و اهل بیت را روزی روح و قلبمان نماید
با سلام
آدم وقتی در جاده رانندگی می کند مطالب زندگی را می تواند ببیند مثلاً اینکه هدف فقط جاده نیست بلکه باید از مسیر لذت ببرد چرا که ناچار باید زمان خویش را در آن باشد یک مود دیگر اینکه راحتی داخل اتومبیل مهمتر از زیبایی ظاهری است یک نکته دیگر اینکه فشار آوردن به ماشین خطرناک است و احتمال خطر را بالا می برد و سرعت مطیمنه یعنی همیشه قرار نیست فقط تند برویم یک نکته دیگر اینکه اگر از مقابل نور بالا زدند شما هم می تواند نور بالا بزنید تا طرف بفهمد باید پایین بیاورد اما اصل این است که نگاه شما از جاده منحرف نشود وگرنه این شمایید که دچار مشکل می شوید پس حواستان به راه خود باشد یک مورد دیگر این است که نور فقط برای دیدن نیست بلکه برای دیده شدن هم هست یک نگاه این است که وقتی آدم مسوولیت می گیرد مقام می گیرد قدرت می گیرد هدف این نیست که دستور بدهد یا یک رییس باشد و ریاست کند بلکه شاید هدف این است که فشار بر وی کمتر شود و خودش هم باید هدفش مدیریت صحیح و کمک و نان رسانی به افراد شود
🔹واژه Majestic (مجستیک) به معنی با شکوه و با عظمت. یک لغت کاملا فارسی و ایرانی است.
🔸واژه مجیک (magic) جادو؛ مجیکال (magical) سحرآمیز و مجستیک (majestic) با شکوه، از ریشه مغ و مغان (Magi) که همان حکما و خردورزان آریانای باستان بودند، گرفته شده است.
🔹واژه "magic" (جادو) از ریشه لاتین "magica" آمده که خود از واژه یونانی magikē" (μαγική)" مشتق شده است.
🔸این واژه در اصل به "هنر مجوسان" یا مهارتهای مرتبط با مجوسها (Magi) اشاره داشت.
🔹مجوسها (Magi) روحانیون باستانی ایرانی در دین زرتشتی بودند که به علوم خفیه و ستارهشناسی شهرت داشتند.
🔸در زمان یونان باستان، مجوسها بهعنوان افرادی با تواناییهای فوقطبیعی و دانش مخفی شناخته میشدند و از همینجا، واژه magic بهتدریج بهمعنای هرگونه جادو یا نیروی فراطبیعی تبدیل شد.
🔹همچنین از آنجا که مغها معرف و رابطان خدا با اولین امپراطوری جهان یعنی هخامنشیان بودند، آنچه مرتبط با مغان بود بهمعنی باعظمت، سلطنتی و شاهانه معنی یافت.
🔸واژه your majesty بهمعنی «اعلی حضرت» نیز از همین ریشه است. major بهمعنی بزرگ، کبیر و مهین نیز از همین خانواده است.
🔹بله، بزرگی، شکوه و عظمت با ایرانیان به جهان معرفی شده است.
با سلام
متن بالا یک کپی از یک توییتر انجام شدهاست
یک متن دیگر نیز در مجازی با این مضمون که مقایسه بین داستانهای شاهنامه با قرآن آنجام شده بود که می گفت چرا مثلاً رد شدن سیاوش از آتش افسانه است اما سبز شدن و سرد شدن آنش بر ابراهیم را باید واقعیت بپذیریم اینجا چند نکته اشاره می شود اول اینکه به صراحت کامل و بدون شبهه خود شاعران مثل فردوسی و حافظ-اساسا حافظ قرآن- خود را نه تنها مسلمان بلکه وامدار اسلام و عترت و اهل بیت می دانند و در اشعار خود نیز بدان اشاره کرده اند یعنی اساسا ما با یک دو قطبی مواجه نیستیم نکته دیگر اینکه بحث اینکه چه مقدار داستان است و چه مقدار تاریخ و اساسا هدف از اینها چه بوده حال می تواند نقل یک رسم باشد تاریخ و افسانه باشد که خود انتقال یک روح تخیل گرا و البته مثبت است و دیگر اینکه چه مقدارش جنبه مواد دیگر دارد که این را متخصصین ادبیات جواب داده اند و در حیطه آنهاست اما این چیزی که می خواهیم اشاره کنیم این است که اساسا شاید تفاوتی بین سیاوش یا ابراهیم نباشد و داستان سازی بومی یا تفاوت زبانی باعث این موضوع شده است و در تاریخ احتمال دگرگونی نیز وجود داشته است یادمان نرود اولین بتدساخته شده توسط بشر بتدحضرت آدم بود یعنی کفر بشر باعث شد یک پیامبر به نماد با پرستی تبدیل شود یا زمانی ادریس یا ارسطو مورد شک بودند اما الان می توان با تحکم گفت خیر اینها پیامبر وحیدو رابط الهی بوده اند تا دستورات و شرایع الهی نظم در جامعه یابد و هرکدام مأموریت خویش را داشتند وقتی با این نگاه می رویم و قبلاً هم راجع به رویکرد مدرن مثل داستان نویسی تخیلی و قرص گیری آن از مذهب اشاره شده است مثل کتب هری پاتر و موارد مشابه حتی ذکر معنی کلمه مارول یا معجزه نیز خالی از لطف نیست یعنی اساسا هدف این کمپانی فیلم سازی قیاس و یا بهره گیری از دقیقا همین موضوع در فیلم سازی یا کمکی آست که دو مورد پیش رو داریم یک اینکه کلا بحث اقتباس را رد کنیم که اشتباه است و مورد دیگر اینکه اگر وام دار این موضوع هستیم به اصل داستان و هدف اصلی قصص قرآنی نیز باید توجه کنیم یعنی هدفمان آمیختن باطل و حق نباشد و این نیز مهم است اما این نباید باعث شود ترس داشته باشیم که هیچ استفاده ای نکنیم
سلام
درخت هرچه پر بار تر باشد افتاده تر است سایه اش گسترده تر و میوه اش هم در دسترس است این یک بحث فلسفی در بحث رشد است
امام صادق (علیه السلام):
اَفْضَلُ الْأَعْمالِ اَلصَّلاةُ لِوَقْتِها وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ وَالْجِهادُ فِی سَبیلِ اللّهِ
بهترین اعمال نزد خداوند، نماز اول وقت است پس از آن نیکی بر پدر و مادر، و سپس جهاد در راه خدا است .
بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۵
حدیث متواتر و معتبر است و هم از پیامبر ص و امام معصوم ع ذکر شده لست
پی نوشت: این نظر شخصی من است اما به نوعی می توان نگاه کلی را درک کرد که اولویت و اصل اول خود دوم خانواده سپس جامعه است و اساس خودسازی هم همین است
پی نوشت دوم:دوباره ذکر می کنیم که منظور خودم از خودسازی دقیقا مفهوم انسانیت و انسان سازی است و نه فقط بشریت و بشرسازی که قبلی شمول بر همه است و اصالت دارد
فرموده بود:
زمانی خواهد رسید
که #سالم ماندن
به ده قسمت تقسیم میشود!
نُه قسمت آن در کناره گیری از مردم
و یک قسمت آن در سکوت است!
_مولایمتقینعلیعلیهالسلام
مسندامامعلیﷺ،ج۱۰،ص۲۹۲
با سلام
و اجازه از حضرت زهرا
شاید این تعبیر درست باشد شاید هم نه اما این یک تعبیر شخصی است که مسجد کوفه هم مثل مسجد النبی و کعبه جایگاه غربت انسان نیست یعنی اساسا انسان در آنحا غریبه یا مسافر نیست بلکه وطن است اما کمی بیشتر پیش برویم می بینیم جزو حکم است درب تنها خانه ای که به این مسجد که شامل بخشی از معراج پیامبر عظیم الشان اسلام هم می شود خانه ی دخت نبی و همسر علی و مادر حسنین و دلیل خلقت عالمین است حرمت مسجد و خانه یکی است و اینجاست که اساسا در نشکستن و حرمت اهل بیت را قایل شدن سعادت می آورد یادمان باشد شهر علم پیامبر هم باشد دربش علی است
خدایا به حق خون حضرت علی اصغر که به زمین نریخت حضرت حجت را از ما راضی بگردان و ظهورش را در طول حیات دنیویمان قرار بده
سلام
بهشت و بهشتیان در اربعین حسینی دیده شد اینجا زمانی که در نجف خسته بودم و گوشی را در شارژ گذاشتم و به صاحب موکب سپردم در عین حال که مراقب هم بودم اما صبح صاحب موکب خودش گوشی را برایم می آورد اینجا جایی است که هر موکبی بروی اسم و نژاد و قومیت را نمی پرسند اینجا از درب مغازه هم که رد می شوی می پرسند چیزی نمی خواهی ولو آب یا حتی سرویس یا جای استراحت اینجا شب پسر بچه ای به زور مرا می برد و در خود خانه اش مرا راه دادند و اطعام کردند و پذیرایی و اکرام کردند و مردم اینجا مثل ایرانیان که سعی می کنند عربی یاد بگیرند در گروه هایشان جملات فارسی به یاد می دهند تا بتوانند ایرانیها را به خانه ببرند و حتما باید بروی آنها خانه و زندگی خودشان را در اختیار قرار دادند نه یک جای پرت و افتخاراش نوکری نوکر اباعبدالله الحسین است. اینجا در یک موکب با صاحب موکب حرف از اسرای اهل بیت می زدیم و با هم گریه می کردیم. یک کلام اینجا بهشت است و آن شا الله حضرت حجت با ظهورشان حقیقت برادری را در جهان کامل کنند راستش این برای تمام جهان غیر قابل درک است که چطور از کشورهای دیگر میلیونی آدم برود جایی اما دغدغه جای خواب غذا بهداشت و هیچ چیز دیگری نداشته باشد اگر این معجزه حسین نیست پس چیست و همچنین خداوند لعنت کند هرکسی که فقط یک قدم در جهت اختلاف افکنی برود اینجا حتی برای شیعیان نیست برای مسلمانان هم نیست برای تمام آزادگان است اینجا فقط عشق حسین معنی دارد و نه چیز دیگری بقیه حاشیه است حتما این سفر بیایید تا ببینید باور نمی کنید و نمی فهمید چه می گویم نمی فهمید تا زمانی که در خود خانه حضرت علی بشینید و بازهم باورتان نمی شود اینجا همان خانه ای است که حسنین بزرگ شده اند اینجا همان چاه و همان مکان غسل حضرت است اینجا خانه مولاست و ارباب خودش شما را به خانه خودش دعوت کرده است و این چیز کمی نیست
حاجی من پام کمی تاول زد اما اینجا در خنکی و در حال استراحت هستم و شما به من غذا دادید و احترام کردید و لوازمم پیش شما امانت ماند و من خوابیدم اما هزار و چهار صد سال پیش دختران حسین تا سوریه همراه با کله پدر رفتند و فحش شنیدند و نیزه بر دهان قرآن خوان می زدند. عشق به حسین است که ما را جمع می کند این آتش در قلوب سرد نخواهد تا ظهور حجت
حاجی، قدمی تقرحت قلیلا، لکن ها أنا فی البرود والراحة، وأطعمتنی وأحترمتنی، واستودعتک حاجیاتی، ونمت، ولکن قبل ألف وأربعمائة سنة، ذهبت بنات الحسین إلى سوریا برأس أبیهم وسمعوا السب وألقوا الرمح على فی قارئ القرآن. إن حب الحسین هو الذی یجمعنا. هذه النار فی قلوبنا لن تهدأ حتى ظهور الحجة
حب الحسین یجمعنا
ایرانی و عراقی و تمام آزادگان برادرند
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
🔹 لا تَمْنَعَنّکُم رِعایةُ الحقِّ لأحدٍ عن إقامَةِ الحقِّ علَیهِ
🔹 رعایت حقّ کسى نباید مانع شما از اقامه حقّ بر او شود.
📚 غررالحکم حدیث ۱۰۳۲۸
🔰
پی نوشت نظرات شخصی:اولا حقوق و تکالیف همراه و توامان همند و نباید هیچ کدام را جدا فرض کرد و اصل حق نام خداوند است پس اساسا حقوق متقابل که حق و تکلیف هم نیز می شوند را حد و مرز الهی تعیین می کند اما نکته اینجاست که حق فقط اعمال از بالا به پایین یا بیرون به درون ندارد یعنی اگر حق پدر اطاعت فرزند از وی است وی سلب مسوولیت ندارد من باب مثال اگر دختری که پدرش مخالف ازدواج وی است اما دلیل منطقی و اساسا شرعی ندارد تا حدی مجاز است اما دختر می تواند حق خویش را بگیرد و در شرایطی ازدواج کند این یعنی از حقش هم نباید بگذرد و شرع نیز برای این موضوع روش و ادله ارایه کرده لست یک مورد دیگر که خیلی قبلتر اشاره کرده بودیم بحث اسلام و برده داری و مورد خودخری و عدم اجبار به گناه در مورد برده ها بود و می توان مصداقی از این حدیث نگاه کرد مورد دیگر نیز بحث اجتماعی آن است یعنی روش حضور در اجتماع را نیز این آیه بیان می دارد و بدون شک یکی از علل تایید رهبری در مورد حضور پر رنگ در انتخابات و سرنوشت سازی توسط خود مردم از همین دلایل است البته بعد شرعی بیعت گونه در مقیاس نظام و همچنین ساده ترین روش و بدون شک اصلی ترین روش استحکام نظام ـنگاه شود به رویکرد بیعت غدیر و همچنین بحث پیمان با مسلم قبل از حضور امام حسین که هزینه دفاع فقط و فقط و فقط یک نظر و یک حضور است نه بیشتر -و بعد ملی آن و بحث اهم ایران و پشتوانه حضور کشور و ملت نیز از ابعاد دیگر است که حتی بدون توضیح شرعی از نظر عقلی و تجارب تاریخی خود ایران نیز قابل بررسی است
✍🏻هیئت امام حسین جای گنهکار توبه کرده است اما جای گناه کردن نیست
خواهرم حجابت
برادرم نگاهت
ای شیعیان نیتتان
تا حالا دیدید؟ بعضیا چون یه کم برای امام حسین عزاداری میکنن، دیگه از قیامت و حساب و کتابِ قیامت نمیترسن، میگن:با عشق به امام حسین میپریم تو بهشت.
اشتباه نکنید
به هیچ وجه شفاعت اولیاى الهى، چراغ سبز براى انجام گناه نیست
اگر هیأت بری، گریه کنی و سینه بزنی
ولی از خدا نترسی
جلوی زبونت رو نگیری،
هر وقت دلت خواست دروغ بگی،
پولت رو تو راهِ حرام خرج کنی،
نگاهت به نامحرم باشه،
سر پدر و مادرت داد بزنی، اونا ازت ناراضی باشن و ......
روز قیامت در امان نیستی و باید تاوان کارهایی رو که کردی پس بدی
این حرفِ من نیست، حرفِ خودِ امام حسین است:
لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا؛
کسی در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا از خدا بترسد.
مناقب، ابن شهرآشوب، ج۴،ص۶۹
در ضمن در حدیث دیگری هم هست فرمودند شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد پس این موضوع نیز مهم است
و یک نکته دیگر هم اینکه اساسا اگر کسی حقی بر گردنش باشد در شب عاشورا قرار بر این شد برود و حقش را ادا کند و نکته دیگر اینکه به گفته خود حضرت علت اینکه سخن ایشان در ظهر عاشورا بر مردم اثر نکرد این بود که شکمهایشان را از مال حرام پر کرده بودند
اما بازهم این مورد هم اشاره می شود این موارد نیز نباید دستاویزی شود که بگوییم چون خالص نیستیم نباید وارد این کشتی نجات شویم بلکه باید درک شود این کشتی مسیر زندگی را می تواند عوض کند و به آن اطمینان داشته باشیم و امام حسین علیه السلام متعلق به آزادگان است
با سلام
«درختان تنومند و بزرگی که اسمان را لمس میکردند به طوری که انتهای انها از روی زمین قابل مشاهده نبود
انجیل دانیال ۴:۱۱»
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ﴿۲۴-۲۵﴾سوره ابراهیم
اآیا ندیدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟ میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد. و خدا مَثَلها را براى مردم مىزند، شاید که آنان پند گیرند.
بعضی موارد انجیل را با مواردی مثل درختان عظیم حقیقی با زمین و همان مثال فیلم آواتار یکی می دانند مثل درختان سیلیکونی در سریلانکا که می گویند قطع شده اما مورد خاص فیلم فیلم سایلنت هیل یک که خیلی بهتر می تواند جهان موازی بدون دید را راحت تر نشان دهد و چند مورد فیلم زامبی محور با اساس ویروس و قارچ نیز وجود دارد مثل فیلم بدنهای گرم و فیلمهای کامل یافته تری از است آف آس اما حقیقت بیشتر به این است که هر انسان می تواند به این درخت نزدیک شود و در حقیقت در درون وی رشد می کند و مورد طارق نیز موید این موضوع است. و نزدیک شدن به درخت در بحث ابتدای خلقت در زمان آدم و حوا بی دلیل نیست و باید رمز گشایی شود اما به نظر این مورد هم که شجره طیبه و کلمه الله همان درخت نبوت و در اصل بحث انسان کامل و اهل بیت باشند دقیق تر است. در ضمن این مورد هم اشاره شود درخت خبیث زقوم نیز در قرآن ذکر شده که در جهنم است و توصیفات دقیقی هم دارد باز هم اشاره می کنیم که اصل و بنای ما به هیچ عنوان تفسیر نیست بلکه نشان دادن آرا و نظرات مختلف و سیر دادن اذهان به نتیجه گیری است و بیشتر هدف تعبیرات قرآنی است .
موارد زیر عیناً از ویکی شیعه کپی پیست می شود
ویکی شیعه
جستجو
منوی کاربری
شجره طیبه
صفحه بحث
زبان
پیگیری
نمایش تاریخچه
نمایش مبدأ
بیشتر
شَجَرِه طَیِّبِه درخت پاک و بابرکتی است که در آیات ۲۴ و ۲۵ سوره ابراهیم، کلمه طیبه به آن تشبیه شده است. برای شجره طیبه ویژگیهایی از جمله رشد و نمو، استواری، مثمر بودن و پاکیزه بودن برشمرده شده است. در تفاسیر و جوامع روایی و کتابهای عرفانی مصادیقی از جمله وجود حضرت حق، اهل بیت(ع)، معرفت، انسان کامل و برخی درختان برای تطبیق بر شجره طیبه ذکر شده است.
تابلو فرش شجره طیبه مزین به آیه تطهیر، آیه تبلیغ و آیه اکمال که در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
مفهومشناسی و جایگاه
شجره طیبه درخت پاک و بابرکتی است که در آیات ۲۴ و ۲۵ سوره ابراهیم، کلمه طیبه به آن تشبیه شده است. [۱]
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ﴿۲۴-۲۵﴾
اآیا ندیدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟ میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد. و خدا مَثَلها را براى مردم مىزند، شاید که آنان پند گیرند.
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید نتیجه تدبر در این آیات این است که منظور از «کلمه طیّبه» که به «شجره طیّبه» تشبیه شده، همان اعتقاد حقی(اعتقاد به توحید و استقامت بر آن) است که ثابت و محفوظ از هر گونه تغییر و زوال و نابودی است و مؤمنان، در دنیا و آخرت از آثار و برکات این ایمان و استقامت بهرهمند خواهند بود.[۲] در تفسیر نمونه با استناد به واژههای موجود در آیه، ویژگیهایی را برای شجره طیبه ذکر کرده است:
موجودی است دارای رشدو نمو، نه جامد و بیحرکت؛ (شجره)
این درخت از نظر میوه، منظره، رایحه و شکوفههای آن پاکیزه است؛ (طیبة)
دارای نظام حساب شدهای است و هرکدام از ریشه، ساقه و برگهای آن ماموریت و وظیفهای دارند؛ (اصلها و فرعها)
اصل و ریشه آن ثابت و استوار است؛ (اصلها ثابت)
شاخههای آن در یک محیط پست و محدود نیست بلکه سر بر آسمان دارد؛ (فرعها فی السماء)
پُربار و مُوَلِّد است و میوهاش را به همگان ارزانی میدارد؛ (توتی اکلها)
بهرهبرداری از ثمر آن در همه زمانها؛ (کل حین)
میوه دادن آن بیحساب نیست و مشمول قوانین آفرینش و سنت الهی است. (باذن ربها)[۳]
مصادیق
در تفاسیر، جوامع روایی و کتابهای عرفانی برای واژه شجره طیبه مصادیق گوناگونی از جمله وجود حضرت حق، اهل بیت(ع)، موجودات، حقیقت محمدیه، انسانها، انسان کامل، عشق و محبت، معرفت، ایمان، توحید، دین اسلام، عالم نور و برخی از درختان ذکر شده است.[۴]
وجود
وجود از اصطلاحات مهم فلسفی و عرفانی است که به عنوان یکی از مصادیق شجره طیبه معرفی شده است.[۵] بر اساس این دیدگاه وجود فقط در وجود حضرت حق واحد منحصر است و تمامی موجودات تجلیات وجود حضرت حق هستند.[۶] نظریهای که از آن با عنوان وحدت شخصی وجود یاد شده است.[۷]
اهل بیت(ع)
در روایات متعددی منظور از شجره طیبه را اهل بیت(ع) دانستهاند که ثمرات زیادی برای جامعه دارند.[۸] در کتاب کافی از امام صادق(ع) در تفسیر این فراز از آیه ۲۴ سوره ابراهیم «کشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» آمده است که «َرَسُولُ اللَّهِ ص أَصْلُهَا وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَرْعُهَا وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا وَ عِلْمُ الْأَئِمَّةِ ثَمَرَتُهَا وَ شِیعَتُهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَرَقُهَا...؛ پیامبر اسلام(ص) ریشه این درخت است و امیر مؤمنان شاخه آن و امامان که از ذریه آنها هستند شاخههای کوچکتر و علم امامان میوه این درخت و پیروان با ایمان آنها برگهای این درختند... .» [۹]
همچنین ببینید: حدیث شجره
برخی از درختان
بسیاری از مفسران با استناد به روایاتی از صحابه از جمله ابن عباس منظور از شجره طیبه را درختانی مانند نخل، انار، زیتون، انگور یا درختان مثمر معرفی کردهاند.[۱۰]
پانویس
مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۳۳۱.
طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان ، ج۱۲، ص۵۱
مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۳۳۳-۳۳۳.
دستجردی و همکاران، «نگاهی به کاربرد تمثیل شجره طیبه در بازنمود اصطلاحات عرفان و تصوف با معرفی مصادیق کلمه طیبه»، ص۳۵۲-۳۶۰.
آملی، جامع الاسرار، ۱۳۸۶ش، ص۲۷۶.
سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۸.
زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵-۱۴۶.
عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۲۵؛ الکوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۲۱۹-۲۲۰.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۲۸.
فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۹۲.
منابع
آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
الکوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق محمد کاظم، تهران، موسسه طبع و نشر وزارت ارشاد، ۱۴۱۰ق.
دستجری، زهره و همکاران، «نگاهی به کاربرد تمثیل شجره طیبه در بازنمود اصطلاحات عرفان و تصوف با معرفی مصادیق کلمه طیبه»، فصلنامه بهار ادب، شماره دوم، ۱۳۹۳ش.
زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، انتشارات آریا، ۱۳۴۴ش.
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
رده:
اصطلاحات قرآنی
آخرین ویرایش ۲ ماه پیش توسط H.shamloo انجام شده
صفحههای مرتبط
سوره ابراهیم
چهاردهمین سوره و از سورههای مکی قرآن
طوبی
طوبی (طوبا) یا شجره طوبی نام درختی در بهشت که بر اساس روایات خداوند آن را با دست خویش خلق نمود.
حدیث شجره
آفرینش پیامبر(ص) و امام علی(ع) را از یک درخت و آفرینش دیگر پیامبران یا سایر مردم را از درختانی دیگر توصیف میکند
ویکی شیعه
نمای رایانه
السَّلاَمُ عَلَیکَ یا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ
سلام بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا
یادتون نره این درخت با خون خدا رشد کرده و نور خداوند نوری نیست که با فوت دهانشام خاموش شود نور خورشید با فوت دهان خاموش نمی شود
با سلام
در اینکه زمین گرد است و زمین دور خورشید می چرخد خورشید همان زیی از آسمان دیگر است شکی نیست در اینکه آمریکا همسایه روسیه از طریق آلاسکاست یا حمله و جنگ بین ژاپن و آمریکا از اقیانوس رخ داد شکی نیست و یا اصلا همه به کنار ناو گروه هشتاد و شش واقعا دور زمین چرخید پس زمین واقعا گرد است و تخت نیست اما موضوع بحث ما این است که چرا بعضی مباحث علوم غریبه و مباحث آگاهی دقیقا در پس زمینه احمقانه ترین نظریات یا فقط در سینما ها و کتابها به عنوان یک سری داستان نه حتی علمی تخیلی بلکه فانتزی تعریف شده اند و اساسا هدف هم فقط رد شدن از حقیقت و بعدا شاید انکار و فقط از سر باز کردن آن باشد یا هدف فقط انتقال و حفظ آن در جلوی چشم تمام انسان ها به نام دیگری باشد یا شاید براساس اعتقاد یهودیت تبلیغ را صحیح نمی دانند و باید فرد خودش راغب باشد اما خودشان اصل علم را مخفی می کنند.اما جدای از این مسایل کمی به مبانی کلی در سه کتاب ارباب حلقه ها و نارنیا و هری پاتر می پردازیم که هری پاتر امتداد از نارنیا است دقت کنید شاید زمین گرد نباشد اما مواردی مطرح می شود که باید از مدعیان گرفته شود یعنی ساحران حقیقت را نمی گویند عصای موسی حقیقت است بخواهیم کمی بیشتر منظورمان را شرح دهیم یعنی اساسا این انتظار که دنیا یا دنیاهای دیگر با مردمان دیگر حتما نباید جدا باشند شاید ما نمی بینمشان شاید آنها برای رشد ما مهم نباشند و شاید هم ما برای آنها اما بدون شک کلید رشد در قلب انسان نهفته است و بحث محبت . باید این موضوع درک شود شاید کوتوله ها حقیقت باشند یا اینکه شاید بحث قطب جنوب و شمال چیزی فراتر از آنچه قبلاً صبحت می شد مهم باشد بحث زیگورات ها و اهرام پخش شده در جهان و بحث هدایت های انرژیکی .اما چیزی که شکی در آن نیست بحث ارتباط با جهان های دیگر یا به اصلاح خارجی آن پرتال اساسش خود انسان است و جهان زیرمجموعه انسان می شود دقت شود چند بحث قرآنی نیز وجود دارد که مورد توجه است مثل دیوار ذو القرنین و گوک و ماگوک و خود وجه تسمیه ذوالقرنین در مباحث عهدین نیز مباحثی مثل نفلیم ها مورد توجه است در قرآن حتی به تعداد بال فرشته ها و در مسیحیت نیز توضیحاتی بشتر در مورد فرشتگان نیز اشاره شده و در قرآن تمدنهایی که با فرشتگان در جنگ بودند نیز یاد شده اند اما ما امروز از حتی دیدن آنها محرومیم پس یعنی خیلی پیشرفته هم نیستیم .یا چرا از اساس ما انتظار تمدن فضایی را فقط خارج از جو یا زمین داریم چرا به دنیای پنهان اجنه کاری نداریم یا چرا به دنیای زیرین کاری نداریم یا چرا از اساس انتظار داریم موجودات فضایی آدم فضایی باشند دقت شود در قرآن ریشه حیات از آب است اما قرار نیست همه حیات دقیقا به یک شکل امتداد داشته باشند.از بحث دور نشویم و زیاد هم وارد جزییات نمی شویم اما کلیدواژه تمام مسایل و راهکار فتح آن فقط یک کلمه است
یا علی
.حال به به کتاب عهدین اشاره کردیم ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که در عهدین بخش مکاشفات وجود دارد با وجود اینکه در کتب اهل سنت بر اساس اصول کلامی جایگاه حدیث قدسی و مکاشفه همچون شیعه تعریف نشده است در کتبشان این موارد محفوظ است اما اشاره می شود که مکاشفات با حق به غیر از معصوم و پیامبر قابل انجام است و در قرآن این موارد الهام برای زنبور عسل برای مادر موسی و حتی ارتباط با فرشته با حضرت مریم رخ داده است اما نکته این جاست که حتی در موارد حدیث قدسی که برای خود پیامبر ص و امام معصوم ع است و شکی در رحمانی بودن آن نیست باز هم حجت نیستند و شخصی محسوب می شوند و اساسا فقط و فقط و فقط قرآن و اهل بیت همراه با حجت عقل حجت محسوب میشوند و باب ادعا بسته است
یک بحث دیگر هم که لازم است دوباره به آن اشاره شود اینکه معبد سلیمان نابود نشده است و هنوز هم دو فرشته نگهبان از تابوت عهد و انگشتر اسم اعظم محافظت می کنند و بر خلاف تصور صهیونیزم راهکار دستیابی به آن تخریب مسجد نیست بلکه احیای دین جهانی اسلام و تسلیم است
با سلام
یک سوال فلسفی و اساسی. در آخرالزمان بحث ظهور موعود و بحث تشبیه شیطان به موعود برای فریفتن مطرح است یعنی جدای از مسایل یهود اسلام و مسیحیت یک بحث کلی اینکه موعود ادعای خود را مطرح می کند که صحیح است و شیطان هم ادعا می کند که اصل اوست و او صحیح است و دروغ می گوید و اینکه ما در طول تاریخ ادعای موعود بودن یا خدا بودن زیاد داشته ایم و داریم و حتی خواهیم داشت اما نقطه عطف ماجرا شیطان بودن است که توجهی به آن نشده است دقت کنید نگفتیم شیطان پرست بودن بلکه دقیقا شیطان بودن مد نظر است یعنی همان شیطان یا بخشی از شیطان که با وجود غرور ایمان به خدا دعا قیامت نماز خواندن و سجده و همه را قبول دارد و خود موحد است اما اصل محبت را فراموش کرده است و حاضر به تعظیم در مقابل اسم اعظم و انسان کامل نشد و ره صد ساله را در یک شب باخت اما در مقابل کسی قرار بگیرد که شیطان بودنش کامل باشد و از این منظر شاید دید درستی نباشد اما یک شبه همان مسیر را طی می کند اما اگر بشود محبت را داشته باشد کار تمام است
با سلام
تا حالا فکر کردین ابراز علاقه به همسر و با چنگ و دندون دل زندگی خانوادگی رو دوست داشتن عین اصالت شجاعته
میگن حضرت موسی ظاهرا یه عیبی در زبانش داشته (لکنت یا هر چیز دیگه)
اما سامری زبان خیلی تند و تیزی داشته
فک میکنید بنی اسرائیل بعد از دیدن اون همه معجزه و تلاش حضرت موسی در نهایت توسط چه کسی دچار انحراف شدن؟
به دلیل ظاهربین بودن توسط ترفندهای رسانه ای و زبان چرب و نرم سامری منحرف شدن و موسی اونها رو ترک کرد
این تنها داستان غم انگیز تاریخ نیست. این داستان خود ماست.
با سلام کمی جلوتر برویم در قرآن و عهد جدید (انجیل ) داستان مشترکی وجود دارد تحت عنوان نود و نه گوسفند در زمان حضرت داوود که کلیت این امر این است که اعتقاد مشترک هر دو کتاب از زبان حضرت داوود این است که کسی که نود را دارد اما دنبال صد است این خودش ظلم و برتری جویی محسوب می شود و در انجیل به این اشاره می شود که این باعث عدم آرامش است اما بحث دیگر قرآن این است که حضرت داوود باید در بحث شکواییه حرف نفر دیگر را که به گفته شاکی از نظر زبانی مغلوبش شده بود را نیز گوش می کرد و این امتحان حضرت داوود بود و این یعنی حتی ثروتمند بودن آن فرد و در ظاهر دنیا دوست بودن وی دلیل بر خبط وی نبوده و حتما گناهکار نیست نکته دیگر هم در این مورد این است کسی که در ظاهر ادعا می کرد مغلوب زبان دیگری است نگذاشت او حرفی بزند و داوود هم زودتر از شنیدن حرف وی رای را صادر کرد پس در حقیقت حتی شاید مغلوب زبان وی هم نبوده باشد البته این فقط یک تعبیر و برآرود ذهنی من از داستان است