سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۶۳۰ مطلب با موضوع «کلام بزرگان» ثبت شده است

بهترین روش برای خودسازی


اول مشارطه است

یعنى ، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایف دینی اش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.


دوم مراقبه است

یعنى ، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطى نکند.


سوم محاسبه است

که در آخر شب، به حساب کارهاى خود برسد ؛ بررسى کند که چــه مـقـدار بــه وظایف خویش عمل کــرده و چــه مقدار کوتاهى داشته است.


چهارم معاتبه است

(برخى از علماى اخلاق این مرحله را براى محاسبه ذکر کرده ‏اند.) یعنى ، اگر انسان در محاسبه مـتـوجــه اشـتباهاتى در رفتارش شـــد ، خــود را تنبیه کند تا لغزش ‏هایش جبران شود مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق کند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگرى انجام دهد تا مافات جبران شود.


اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد ، نقش حساب کشیدن از خویش است ؛ اگر کار خوبى انجام داده ‏بودیم ، خــدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم،استغفار کنیم و به فکر ترک آن بیفتیم.


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اى ابوذر! پیش از آنکه به حسابت برسند، خودت به حساب خود برس، که این کار، حساب فرداى تو را آسان تر مى کند. و پیش از آنکه تو (و عمل تو) را وزن کنند، خودت را وزن کن و آماده عرضه بزرگ باش، آن روز که تو را عرضه مى کنند و آن روز، هیچ کار پنهانى بر خداوند پوشیده نمى ماند.

وسائل الشیعه جلد 117 ص 379


امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: هر کس که هر روز از خودش حساب رسى نکند از ما نیست. پس اگر کار نیک انجام داده باشد، از خداوند بخواهد که افزون ترش کند، و اگر بد کرده باشد، از خدا آمرزش بطلبد و به سوى او توبه کند.

وسائل الشیعه جلد11 ص 377

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵

روزی دختری به کلاس ما آمد که صورتی زشت، موهایی کم پشت و صورتی سبزه داشت. دندان های او هم تناسبی با گونه هایش نداشت.

روز اول در مدرسه، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند.

نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت.

او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:

می دونی زشت ترین دختر این کلاسی؟

یک دفعه کلاس از خنده ترکید.

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند.

اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش گفت:

اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

همین جمله موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند. او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.

او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و...

یکی از دبیران را خوش خلق ترین معلم دنیا صدا می زد و مستخدم مدرسه را هم محبوب ترین همیار دانش آموزان.

واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد.

مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت.

آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.

سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.

پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری­ اش رفتم، دلیل علاقه ­ام را جذابیت سحرآمیزش می دانستم.

و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:

برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟

همسرم جواب داد:

من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.

و به خاطر محبت او، روز بعد، مادرم نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.

" ارنستو چه گوارا"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۶

انتظاری که از آن سخن گفته اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست،


انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی_امام_زمان آماده کنیم.


سربازی_امام_زمان کار آسانی نیست.


سربازی منجی بزرگی که میخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد مبارزه کند،


احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن_بینی دارد.



مقام_معظم_رهبری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۱

دکتر امیرعلی بابایی در کتاب تجسم خلاق میگوید:به خود بگویید عالی هستید تا عالی شوید.

وبه خاطر داشته باشید که هرچه بگویید همان می شود .

ضمیر شما بدن شمارا می سازد وبدن شما ضمیر شما را.

"یک اندیشه ی زیبا ومثبت ،یک بهشت را در زندگی می سازد….

ویک اندیشه منفی ویاس آور جهنمی را در دنیای انسان خلق می کند… .

انسانها آنچه را بیندیشند خلق می کنند."

شاد باشید ، مثبت باشید والبته عالی.

ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﮑﺴﻮﻝ؛

ﺗﺠﺮﺑﯿﺎﺕ 40 ﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ

ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ :

"ﻫﺮﮔﺰ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺎﻃﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﮑﻨﯿﺪ "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۰

عذر برادرعذر برادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۸

جملاتی ناب از موفقترین انسانها.....


بیل گیتس:

اگر فقیر به دنیا آمده‌اید

این اشتباه شما نیست

اما اگر فقیر بمیرید

این اشتباه شما است

 


سوآمی ویوکاناندن:

در یک روز اگر شما با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوید

می توانید مطمئن باشید که در مسیر اشتباه حرکت می‌کنید


ویلیام شکسپیر:

سه جمله برای کسب موفقیت

بیشتر از دیگران بدانید

بیشتر از دیگران کار کنید

کمتر انتظار داشته باشید


 

آلن استرایک:

در این دنیا خود را با کسی مقایسه نکنید

در این صورت به خودتان توهین کرده‌اید


 

توماس ادیسون:

من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام

من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود


 

لئو تولستوی:

هر کس به فکر تغییر جهان است

اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست


 

آبراهام لینکلن:

همه را باور کردن خطرناک است

اما هیچکس را باور نکردن خیلی خطرناکتر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۲۳

بسم الله الرحمن الرحیم‌


از دانایی پرسیدم 

نظر شما در مورد مولا علی (ع) چیه؟


ایشان پرسید : بهترین مکان کجاست ؟

گفتم : مسجد


پرسید : بهترین جای مسجد کجاست ؟

گفتم : محراب


پرسید : بهترین عمل چیه؟

گفتم : نماز


پرسید : بهترین نماز ؟

 گفتم نماز صبح 


پرسید : بهترین قسمت نماز؟

 گفتم: سجده


پرسید : بهترین قسمت بدن ؟ 

گفتم : سر


پرسید : بهترین قسمت سر ؟ 

گفتم پیشانی


پرسید : بهترین ماه؟

 گفتم رمضان


پرسید : بهترین شب؟ 

گفتم شب قدر


پرسید : بهترین نحوه مردن ؟

 گفتم شهادت


آنوقت به من گفت :

 مولا علی در ماه رمضان در شب قدر در مسجد در محراب مسجد ودر حال نماز ، 

نماز صبح در سجده نماز فرق مبارکش شکافت !


یعنی هنوز مات و مبهوت این نتیجه گیری بسیار زیبا هستم‌


هدیه کنید به پیشگاه مقدس امیرالمؤمنین حضرت علی ابن ابیطالب (ع) صلواتی بر محمد و آل محمد‌.

 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلےٰ مُحَمَّد

ٍ وَّ آلِ مُحَمَّد

ٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۱۳

👏👏👏

شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "


 جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند .. 


مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:


- یا علی ! سؤالی دارم .

 علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.


 در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟

 امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !


 مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟


حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛

 زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.


 در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود: 

علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !


هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :


- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.


 نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد . 


حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.


 با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !


 کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد : یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟


 امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.


همهمه‌ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز ! 


چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ 


نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد..


در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.


 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .


سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت ..


همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که … نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود .


نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به‌ رو چشم دوخت ..


مردم که فکر نمی‌ کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :


- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟


 نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. 


هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم .


 کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۱۱

When you want to give up 

Remmember why you started

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۸:۰۲

جان ماکسول میگوید " 

به خاطر بسپار " ... 

زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. 

تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.


زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ 

با "تحول" آغاز میشود. 

لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، 

شروع کن تا بزرگ شوی ...

 

 باد با چراغ خاموش کاری ندارد

 اگر در سختی هستی بدان که روشنی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۹

گنجشکی که از مترسک بترسد،از گرسنگی میمیرد

(چگوارا)


شکست آن نیست که زمین بخوری، آن است که نتوانی بلند شوی

(گاندی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵

آرامش

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

 یعنی همین متن امیرالمومنین علیه السلام از نهج البلاغه:


ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تور.ا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. 

اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند ، ولی شریف ودرستکار باش . نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش . بهترینهای خودت را به دیگران ببخش ، حتی اگر اندک باشد . 


در انتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو و مردم...

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

طلوع هفته ای زیبا وهمراه باآرامش را برایتان آررومندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۵۷

.

روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در کوه طور، به هنگام مناجات عرض کرد:

ای پروردگار جهانیان!

جواب آمد: لبیک!

سپس عرض کرد: ای پروردگار اطاعت کنندگان!

جواب آمد:‌ لبیک!

سپس عرض کرد:‌ ای پروردگار گناه کاران!

موسی علیه السلام شنید: لبیک، لبیک ، لبیک!

حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یکبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهکاران،

سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهکاران جز به فضل من پناهی ندارند.

اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟

.

📚( قصص التوابین ، ص ١٩٨)🌴🌴🌺





ﻫُﺪًﻯ ﻟِﻠْﻤُﺘَّﻘِﻴﻦَ ۴۰۷

مایه هدایت پرهیزگاران است


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان


إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ ۚ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ


همانا کسانی که با الله و رسولش دشمنی می‌کنند خوار (و ذلیل) می‌شوند، همانگونه کسانی که پیش از آنها بودند خوار (و ذلیل) شدند، و به راستی ما آیات روشنی نازل کردیم و برای کافران عذاب خوار (و رسوا) کننده‌ای است. 


امام باقر علیه السلام فرمود:


 مَن عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثلُ أجرِ مَن عَمِلَ بِهِ ولایُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجورِهِم‏ شَیئاً


کسى که دری از هدایت را آموزش دهد ، او را اجرى مانند آن کس است که به آن عمل کند و از اجر آنان چیزى کاسته نشود.

تحف ‏العقول 




-عشق یعنی تو دل شب آروم زمزمه کنی "الهی العفو"


-عشق یعنی چشماتو ببندی و به "امام زمانت" فکر کنی.


-عشق یعنی شب که همه خوابن تو آروم سر سجاده "اشک" بریزی.


-عشق یعنی اعتراف کنی "خدایا چقدر ازت دورم" منو بکش سمت خودت.☝


-عشق یعنی بغضت رو با یاد رفیق "شهیدت" بشکونی.


-عشق یعنی یاد "شهرضا" و کلی "حسرت"دیدار با حاج ((همت)).


-عشق یعنی یاد "کربلا" "قتلگاه" "سه ساله ی حسین".


-عشق یعنی یه خیابون به اسم "بین الحرمین".


-عشق یعنی یه "امام رضا" که دلت عجیب هوای مشهدشو کرده.


-عشق یعنی یاد "غروب شلمچه".


-عشق یعنی "حسرت یه زیارت عاشقانه".


-عشق یعنی "مزار یه شهید گمنام".



-عشق یعنی "جزیره ی مجنون".


-عشق یعنی "سه راه شهادت".


-عشق یعنی "خدای مهربون".


-عشق یعنی "دل شکسته".


-عشق یعنی "آرزوی شهادت" .☀


اینا عشق واقعین...❤


اینا طعم واقعی عشق هستن...❤






✏ای شقایق های آتش گرفته

دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد

آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی





✏شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی

✏غایت حقیقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد بر هر چه ترس و شک و تردید وتعلق است غلبه کنند و حسینی شوند


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی




✏جاذبه خاک 

                       به ماندن می خواند،

وآن عهد باطنی 

                       به رفتن ...

عقل ،به ماندن می خواند 

                       و عشق به رفتن ...

واین هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،در آوارگی وحیرت میان عقل و عشق معنا شود


✏سید شهیدان اهل قلم

✏شهید سید مرتضی آوینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۵۵

هر شب، در عوالمی از بزرخ می رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست... با این همه، این گونه از مرگ غافل هستیم! 

  آیت الله بهجت(ره(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۴۱

اگر کسی اهلیّت داشته باشد یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیّت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلّمش خواهند بود! 

  آیت الله بهجت(ره(

والذین جاهدوا فینا لنهدینهم فی سبلنا

موارد مهم دیگر در ادامه راه:

حضرت علی علیه السلام:

آرام باش، توکل کن، تفکر کن و خواهی دید که دستان خدا زودتر از تو دست به کار شده اند.

هرکس در طلب چیزی براید و نهایت تلاش و همت خویش را ببندد بالاخره بیابد

شکست عدم پیروزی نیست بلکه تاخیر در موفقیت است 

و ان لیس للانسان الا ما سعی

ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا

نکته در مورد علم گفتیم تعلیم و تعلم عبادت است و با رابطه مراد و مرید بازی کاملا متفاوت است در ضمن داشتن علم حتی در مورد مسایل ایمان به هیچ وجه معنی مومن بودن را نمی دهد و حتی اگر فردی هم مومن باشد و علومش غیر مربط پوچ و حتی مضر نباشد اما با اظهار مستقیم یا غیر مستقیم به مومن بودن به صرف ریا و تظاهر و عدم حسن فعلی و عملا حسن فاعلی ایمانش اگر بوده باشد خراب و بی خاصل می شود اساسا نیت باید علم باشد و حداقل سعی در اخلاص و خالص سازی باشد


بسم الله الرحمن الرحیم


هر چی بخوای بهت میده



امام على علیه السلام:


وُصولُ المَرءِ اِلى کُلِّ ما یَبتَغیهِ مِن طیبِ عَیشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نیَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛


 


انسان، با نیّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت محیط و روزى زیاد، دست مى یابد.


تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 92 ، ح 1607


💐امام مهدی ارواحنافداه:


ان استرشدت أرشدت ، و ان طلبت وجدت 


اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می شوی ، و اگر طلب کنی می یابی .


(بحارالأنوار ، ج 51 ، ص 339)

و نیز در حدیث داریم که:

هرکس چیزی را که می داند عمل کندبقیه اش را که نمی داندما به او می رسانیم.



💐امام مهدی ارواحنافداه:


ان استرشدت أرشدت ، و ان طلبت وجدت 


اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می شوی ، و اگر طلب کنی می یابی .


(بحارالأنوار ، ج 51 ، ص 339)


اعتقاد به خداوندی که نور علی نور است و خدایی که خدایی می کند نه خدایی که ساخته ایم و اعتقاد به و ان لیس للانسان الا ما سعی و الخیر فی ما ما وقع به طور همزمان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۴۰

استاد شهریار:

گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه

گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه


هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست

خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه


تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا

دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه


دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز

با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه


قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان

بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه


گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی

آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه


می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز

می کنی گاهی فرامـوشم ، ولی انکار نه


سخت می گیری به من ، با اینهمه از دست تـو

می شوم دلگیر شایــد نازنیــن ، بیزار نه    


-شهریار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۹

گلچین۱۰ جمله زیبا از استاد الهی قمشه ای:


۱-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید

قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید...

۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد...

۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند...

۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد... 

۵- هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم... 

۶- “زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ...

۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم

اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …

۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است... 

۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند !

۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز کــن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۵

لیس العبادة بکثرة الصلاة و الصیام إنما العبادة التفکر فی امر الله. الامام علی بن موسى الرضا علیه السلام


Devotion is not to do much praying and fasting. Devotion is not but cotemplation in Allah's creations.

Imam Reza(peace be upon him).

عبادت به زیاد نماز خواندن و زیاد روزه گرفتن نیست. عبادت واقعی فقط اندیشه در آفرینش خداست.

امام رضا (علیه السلام)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۰

می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.


شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟


مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!


شمس پاسخ داد: بلی.


مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!


ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.


ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!


ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.


– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.


– پس خودت برو و شراب خریداری کن.


- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!


ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.


مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.


تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.


آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.


هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.


در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."


آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد


. مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!"


سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.


زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.


در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید، این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند "


رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است"


شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.


رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.


آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟


شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فر قت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.


این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.


دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ با هیچ مپیچ


دانی که پس از مرگ چه باقی ماند

عشق است و محبت است و باقی همه هیچ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰