الخیر فی ما وقع
با سلام
شاید خیلی اوقات این جمله را شنیده باشید که الخیر فی ما وقع اما این جمله فقط ناظر بر این نیست که ما مامور به وظیفه هستیم بلکه نتیجه هم مهم است اما باید با دقت ببینیم دقیقا نتیجه چیست و دقیقا چه می خواهیم و اصل چیست برای مثال صحبتمان این مثال را می آوریم که دقیقا هر روش هر امام معصوم دقیقا درست ترین کار ممکن بوده است و دقیقا هم همان اتفاق باید می افتاد س در نتیجه اینکه حضرت آقا می فرمایند کار و خون شهدای کربلا هدر نرفته و نتیجه داد و خون مدافعین حرم نیز هدر نرفته است ادامه همین خط است حالا کمی بحث راتغییر می دهیم و از این صحبت می کنیم که مالک هستی خداوند است و سنت الهی نیز غیر قابل تغییر است و ظلم نیز نتایج خود را خواهد داشت و این مهم است که ما طرف حق هستیم یا نه چون گاها این خطر که ما ظالم هم باشیم یک تهدید است جدای از این مسأله این مثال که انتقام خون یحیی علیه السلام را بخت النصر ظالم گرفت نیز در تاریخ وجود دارد یعنی پازل جهانی هیچگاه به نفع باطل نبوده است و نخواهد بود اما صحبت ما این است که واقعیت چیزی است که اتفاق می افتد اما حقیقت چیزی است که حقیقتا انجام شده است برای مثال اگر ما می گوییم خورشید از شرق طلوع می کند و در غرب غروب می کند یک واقعه و یک اتفاق است اما حقیقت امر دقیقا چیز دیگری است یعنی اساسا این زمین است که دور خورشید می گردد و نسبت به زمین ثابت است پس این امر مهم است که بیاندیشیم دقیقا گاهی مقاومت و عدم متنبه شدن از تنبیهات مکرر(اشاره به نتایج یک مورد شخصی و نتیجه مثبت آخر آن به دلیل پافشاری به حق یعنی خانواده و فرزند آوری) و یا به زبان ساده تر صبر در کار صحیح و ادامه دادن آن خودش پیروزی است حالا یک نکته نیز از جنگ های اسلام به مضمون می گوییم که زمانی در موقع جنگ کشی وقت حضرت را طلب می کند و سوالاتی درباره خدا نماز و شرع می پرسد کسی می گوید وقت نگیر اما حضرت می گویند دقیقا علت و اصل جنگ دقیقا همین است و بنا به نظر حضرت آقا نیز به نظر شخصی من گاهی اصل بحث جهاد تبیین دقیقا همین است برای مثال اینکه حضرت آقا می فرمایند مقاومت در هر منطقه خودش تصمیم گیری است مثل همان زمان جنگ هشت ساله خودمان است و سرانجام و آخر کار مهم است یعنی مثل خون سیدالشهدا که از هند و ماورای آن تا انتهای آفریقا را به تظلم خواهی کشانده است حالا از بحث خیلی دور نمی شویم و برمی گردیم به فرد بله فرد اساس فرد است مثل همان یحیی اساس فرد است مثل لوط اما نتایج جمع خواهد بود پس اینکه حضرت آقا می فرمایند مهمترین صندلی در نظام اسلامی همان صندلی ای است که برآن تکیه کرده اید نظری اشتباه نیست در ضمن در نماز نیز حدیث داریم که گاها حضور قلب و نفسانیت مثبت یک نفر در آن جمع می تواند باعث قبولی نماز کل جمع شود دقت شود حتما خود امام جماعت بحث نیست بلکه حضور آن فرد در نماز مهم است پس این یعنی یک نفر هم مهم است در آخر ختم کلام را از زبان کسینجر بیان می کنیم که به یک استدلال نظامی دیگر حرفی می زند که قابل تامل است و اینکه می گوید اگر نیروی پارتیزان شکست نخورد پیروز است اما اگر لشکر نظامی موفق و پیروز به اهداف کامل نشود کامل شکست خورده است این تا حدی به نوعی دقیقا معضل اصلی دشمن صهیونی را نشان می دهد و آینده و آخر کار مهم است دقیقا مثل داستان حضرت یوسف که از چاه به عزیز مصر رسیدند حسن ختام هم اینکه وقتی از مالک پرسیدند در ماجرای ضرت زهرا و بستن حضرت علی علیه السلام کجا بودید گفتند دستم به قبضه شمشیر بود و چشمان به دهان علی . الان هم همین است