اوج قدرت انسان در قرآن
با سلام
اوج قدرت در قرآن در دو بعد است یکی اینکه بفهمد ضعیفتر ترین موجود است حتی در خلقت یعنی در بعضی از حواس و حتی عقول از موجودات دیگر حتما برتر نیست و هم اینکه خود را نسبت به خالق در بعد ضعف ببیند چند مورد که ذکر شده یکی اساس خلقت است که کاملا صریح در قرآن ذکر شده که از گل بد بو و مورد دیگر آب جهنده است یعنی قرآن صریح است مورد دیگر اینکه انسان حتی قدرت دور کردن پشه ای از خود ندارد و موجب سردرگمی اش می شود اینها از اساس انسان را پیش می برد مورد دیگر علت غرور و تکبر و کودتای معنوی و ذهنی نسبت به خداوند و شروع سقوط و نه هبوط است و عامل شکل گیری خیانت است و وقتی است که انسان دیگر جای رشد و تکامل خود را در ادامه نبیند و حتی در جوامع پیشرفته شاید علت اصلی خودکشی نیز همین باشد . خب منظورمان اینجای قرآن است که علت اصلی طغیان انسان را این می بیند که خود را بینیاز می بیند . دقت کنید بی نیاز شدن انسان عامل طغیان نیست بلکه احساس اینکه بی نیاز است و دیگر نیاز به الله ندارد باعث ظغیانش است شاید مثال ما الان جالب نباشد اما بیشتر خیانتهای زناشویی زمانی است که فرد از زندگی کاملا راضی است اما بیشتر می جوید یعنی کسی در مسایل زناشویی خیانت می کند علت نقص طرفین نیست بلکه بیشتر کامجویی بیشتر است و فرد تازه مزه را چشیده است اینجا تنها راه حل این نیست که بگوییم چی بد است چی خوب است اما باید بداند اصل چیست همه می دانند چی خوب است چی بد است اصل هم طبق قرآن این است که همسر و فرزندان طبق تبعیت از اصل روح جدا از ما نیستند و جزو خودمان محسوب می شوند و اتفاقا اینجا اگر طغیان بیشتر به این منجر شود که خودمان و خداوند را بیشتر بخواهیم بد نیست و اساسا اینکه خود خداوند هم می گوید در بهشت حوری وجود دارد اساسش بر اساس فقط تنوع طلبی نیست بلکه یعنی بیشتر می شویم و مفهومی تر است و مفهوم بیشتر شدن در قرآن با همین کلید واژه زیاد شدن فقط تعداد عددی نیست