سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌
دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ

توان خدا چقدر است؟

سوال آیا خداوند می تواند سنگی بسازد که نتواند بلند کند.جواب منطقی سوال بدون بحث فلسفی یا استدلالی در خوب سوال نهفته است بگذارید به طور دیگری سوال را بپرسیم آیا خداوند می تواند کاری کند که خودش نتواند دیگر کاری بکند یا کاری کند که خودش نتواند بکند؟  یا سنگی بسازد که عملا قدرتش از خود خدا بیشتر باشد؟بدین گونه اصل سوال ممکن نیست اما در مورد اینکه  آیا خداوند می تواند تمام جهان هستی را در یک تخم مرغ جا بدهد جواب به مثال قبل خیلی صحیح نیست چون اگر بخواهیم با روش عادی جواب دهیم می شود آیا خداوند می تواند یک دنیا را کوچک کند بدون آنکه آن را کوچک کند یا تخم مرغ از تخم مرغ بودن و کوچک بودن خارج شود و به بزرگی جهان بشود آنوقت دیگر تخم مرغ به معنی کوچک بودنش مصداق ندارد.اما در حقیقت جواب سوال مثبت است؟!؟!چگونه .

جواب به کمک فلسفه و برهان صدیقین و کمی علوم غریبه قابل استناد است.دقت کنید موضوع پیرامون قدرت خداست جواب امام علی(ع)دقیقا به همین سوال در گذشته وجود دارد جواب این است که همان گونه که خداوند توانسته تمام جهان را در کره چشمانت قرار دهد.جواب امروز نیز تغییری نمی کند و بحث سطح عقول مطرح است نه تغییر بدین معنی که ما از بحث واجب الوجود و ممتنع الوجود و ممکن الوجود کمک می گیریم و به بحث فکر وارد می شویم دقت کنید هرچیزی،تکرار می کنیم هرچیزی که در ذهن قابل تصور باشد عین همان در جهان هستی نیز قابل دسترس و برنامه ریزی می باشد-کاری به بد و خوب و یا کیفیت و کمیت یا بحث درصد موفقیت و از این جپر چیزها نداشته باشید-و اساسا مثل ضرب المثل انگلیسی غیر ممکن غیر ممکن است واقعا هم همینطور است یعنی اساسا فکر کردن به هیچکدام از مثالهای ممتنع الوجود امکان حتی فکر کردن ندارد در طرف مقابل نیز در بحث واجب الوجود همین موضوع وجود دارد اما با این تفاوت که واجب الوجپد نور علی نور است یعنی اصل فکر کردن وابسته به امکان وجود خداوند بوده است اما بازهم فکر کردن به اصل واجب الوجود غیرممکن است همانگونه که ذات خداوند غیرقابل دستنیافتنی است.در بحث عرفانی دیدن خداوند در هر سمت که نگاه کنیم او را می بینیم اتفاق می افتد .دقت کنید طبق اصل فلسفه اشراقی جهان حجاب است که به نوعی نور را در خود تقلیل داده و هرچه نورانی تر شویم از وجودی به نام خود کمتر می شود با توجه به آیه هرچه خوبی به شما می رسد از خداست و هرچه بدی است از خودتان است این موضوع تایید می شود اما بحث از وقتی سنگین تر می شود که اساسا خودی به معنای مستقل وجود ندارد و ما عین فقریم و علت و معلولی به این معنی ای که معلولی وجود داشته باشد نداریم و طبق آیه فراموشی خدا به خودفراموشی منجر می شود.یک بحث دیگر هم داریم که پیرامون جهان است اینکه در این جهان چیزی به معنای مرز وجود دارد و ماده خالص دچار شکستگی می شود و این مرزها باعث قابل تقابل مواد و قابل شناسایی شدن می شود و اساسا مواد این گونه جزپذیرند اما در مورد خداوند هیچ.گونه جز پذیری نداریم و تمام جهان خداست اما تمام جهان خدا نیست اساسا جهان تفپیض نور خداست اما خدا نیست یعنی جهان بازتاب آینه است اما مورد خاص بعدی که مربوط به اصل خداوندی است بخث امانت است این امانت متعلق به نسل آدم و حواست و طبق حدیث خداوند انسان را آفرید تا خود را بشناسد در مثالی دیگر از قرآن نیز خداوند در مورد حضرت موسی (ع) می فرمایند من تو را برای خودم ساختم






.بحث را خیلی ادامه نمی دهیم و سنگین هم نمی کنیم اما 




نتیجه گیری آخر


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم




یک بحث ضمیمه دیگر در مورد تکوین. و خدا شناسی ما در جهان موجود بدون تکوین نداریم برای مثال بدون تکوین ترین حالت و انتزاعی ترین مورد را فکر کنید یک عکس روی دیوار است .شما اگر نور بازتاب شده ی دایمی به آن به چشم شما نرسد و سپس در مغز تجزیه تحلیل نشود چیزی دیده نمی شود یعنی در حداقل ترین حالت یک نور لازم است یا اگر شما جهان را بدون کار تصور کنید بازهم برای ثبات هزینه صرف می شود مثلا یک وزنه را در حالت تعادل بدون حرکت در یک ارتفاعی بگیرید یا حتی ثابت یک جایی بگذارید و اساسا دنیای بدون تکوین وجود خارجی ندارد .اما حالا به این نکته دقت کنید که با توجه به عین فقر بودن ما نسبت به خدا شبیه ترین و در عین حال دورترین مثال یک نقاشی است که خدا می بیند یا همان تصویر یک آینه که مثال معصوم است و دقیقتر است. البته مثال معصوم-عکس و تصویر در آینه- از جهت نشان دادن عین فقر و بحث اینکه آینه از نقاشی دقیقتر است بازهم بازهم مثال بهتری است.و هدف ما از ذکر مثال نقاشی تقریب به ذهن تکوین بود

از نظر احکامی نیز برای این دو ،مواردی وجود دارد از جنله کراهت وجود تابلوی شکل افراد در زمان نماز و دیگری خرام بودن دیدن خود در آینه در زمان احرام در حج.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی