شنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ
درد و دل از جنس گله
دیشب همه دعوت بودن خونه مادربزرگم؛
واسه دخترعموم که تولدش دو هفته دیگهس تولد گرفتن، کیک، کادو، بادکنک، بزن بکوب ...
و منو دوبار از جام بلند کردن واسه تولد یکی دیگه برقصم،
درحالیکه تولد خودم دیشب بود
➕𝓜𝓮𝓱𝓭𝓲
مامانبزرگم لگنش شکسته. مامانمم چند وقتیه رفته ازش پرستاری کنه.
زنگ زدم حالشو بپرسم. گفتم چه خبر؟ گفت خالهت اینا رفتن بیرون بگردن. گفتم کاش تو هم میرفتی یه بادی به سرت میخورد. گفت به من نگفتن بیا که.
دلم گرفت.
➕مونالیزا
۰۳/۰۹/۱۷