روضه عمود ۱۶۲
سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۱۹ ب.ظ
حاجی من پام کمی تاول زد اما اینجا در خنکی و در حال استراحت هستم و شما به من غذا دادید و احترام کردید و لوازمم پیش شما امانت ماند و من خوابیدم اما هزار و چهار صد سال پیش دختران حسین تا سوریه همراه با کله پدر رفتند و فحش شنیدند و نیزه بر دهان قرآن خوان می زدند. عشق به حسین است که ما را جمع می کند این آتش در قلوب سرد نخواهد تا ظهور حجت
حاجی، قدمی تقرحت قلیلا، لکن ها أنا فی البرود والراحة، وأطعمتنی وأحترمتنی، واستودعتک حاجیاتی، ونمت، ولکن قبل ألف وأربعمائة سنة، ذهبت بنات الحسین إلى سوریا برأس أبیهم وسمعوا السب وألقوا الرمح على فی قارئ القرآن. إن حب الحسین هو الذی یجمعنا. هذه النار فی قلوبنا لن تهدأ حتى ظهور الحجة
حب الحسین یجمعنا
ایرانی و عراقی و تمام آزادگان برادرند
۰۳/۰۵/۲۳