سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاثیر» ثبت شده است

فصل دوم

امواج و ارتعاشات

مفاهیم اولیه

برای آشنایی با این مبحث ناگزیر هستیم کلمات و واژه هایی را به کار گیریم که دایما از زبان همه شنیده می شود و نوعی کاربرد ‏نادرست در زبان محاوره ای پیدا کرده اما در بحث انرژی،معنای دقیق آنها مد نظر ماست.تعاریفی نظیر ارتعاش، فرکانس، امواج، ‏طول موج،تداخل امواج و ....را به دقت مطالعه نموده و با درک مطلب به مراحل بعدی وارد شوید.وقتی مطالب پایه را کاملا ‏درست فرا گرفته باشیم،با افزایش و پیچیده تر شدن بحث، موضوعات زیربنایی،دیگر سست و کمرنگ نخواهند بود و هرچه که ‏برفراز آن زیربنای استوار قرارگیرد از دوام و استحکام بیشتری برخوردار می گردد.‏

ارتعاشات

حرکتهای رو به جلو و عقب یا بالا و پایین را که خود به خود و سریع تکرار می شوند،ارتعاشات نامیده می شوند.شخص به ‏سختی می تواند در یک ثانیه دست خود را بیش از 5 بار به ارتعاش درآورد و این ارتعاش صدایی به همراه ندارد.اما گاهی ‏ارتعاشاتی وجود دارند که به قدری سریع هستند که دیدن و یا شمردن آنها امکان پذیر نیست و بصورت یک حرکت محو و لرزان ‏و یا صدا ثابل درک می باشند.‏

تعریف فرکانس(بسامد):تعداد ارتعاشات ایجاد شده در یک ثانیه را بسامد یا فرکانس ارتعاش می نامند.برای مثال اگر وسیله ای یک ‏ارتعاش کامل را در یک ثانیه انجام دهد فرکانس آن یک دور در ثانیه یا یک هرتز است.‏

اگر کمتر از 20 ارتعاش در یک ثانیه اتفاق بیفتد نمی توان آنرا با گوش خود و بعنوان صوت شنید.‏

و اگر تعداد ارتعاشات بیش از 20/000بار در یک ثانیه باشد برای گوش اغلب انسانها زیان آور است و نمی توان آن را بعنوان ‏صوت شنید(از این مورد برای بمبهای صوتی استفاده می شود)‏

وقتی ما حرف می زنیم فرکانس صدای ما ترکیبی از ارتعاشات با فرکانس 10/000 بار در ثانیه تولید می کند.در آلات موسیقی ‏‏16/000 بار در ثانیه ارتعاش وجود دارد.بطور کلی محدوده شنوایی برای گوش انسان در حدود 20 تا 20/000 بار ارتعاش در ‏ثانیه است.‏

تعریف موج:موج،حرکتِ یک آشفتگی یا یک تغییر شکل در ماده است که با گذشت زمان،شکل ظاهری آن تغییر می کند. ترسیم ‏یک موج به هنگام حرکت در طول طناب به سادگی قابل نشان دادن است.‏

مقداری که طناب از وضع تعادل یا موقعیت اصلی خود به سمت بالا و یا پایین حرکت داده می شود،دامنه یا جابه جایی می نامند.‏

سرعت انتشار موج:یک برآمدگی روی شکل موج طناب را در نظر بگیرید.مسافتی که یک برآمدگی در مدت یک ثانیه طی می ‏کند سرعت انتشار آن موج می نامند که بر حسب متر بر ثانیه اندازه گیری می شود.‏

فرکانس یا بسامد موج:تعداد برآمدگیهای است که در مدت یک ثانیه از مقابل یک شخص ناظر عبور می کند و بر حسب هرتز بیان ‏می شود.‏

طول موج:فاصله میان دو برآمدگی متوالی یا دو فرورفتگی متوالی را طول موج می نامند و بر حسب متر اندازه گیری می شود.‏

این تعاریف در مورد همه امواج،از قبیل امواج روی سطح آب،امواج روی یک طناب،امواج صوتی،امواج رادیویی و امواج ‏نوری و ... صدق می کند.‏

تداخل امواج:هنگامی که دو یا جند موج به هم می رسند،داخل یکدیگر فرومی روند و با هم ترکیب می شوند و در مجموع یک ‏آشفتگی جدیدتر ایجاد می نمایند.گاهی نقاطی در اثر خنثی شدن یک موج توسط موج دیگر به وجود می آید و گاهی امواج نه تنها ‏یکدیگر را خنثی نمی کنند بلکه با هم ترکیب شده و دامنه بیشتری را تولید کرده و گاهی یکدیگر را تضعیف می کنند.‏

امواج الکترو مغناطیس:برخی از امواج برای انتقال خود،به یک محیط مادی مانند آب،هوا،طناب نیاز دارند اما نوع دیگری از ‏امواج نیز وجود دارند که در خلا نیز می توانند منتقل شوند(در خلا هیچگونه ماده ای وجود ندارد).این امواج را امواج ‏الکترومغناطیس می نامند.این امواج در اطراف ما پر اند طول موجهای مختلفی دارند و در همه جهتی قابل منتشر می شوند.امواج ‏الکترومغناطیس بر حسب طول موجشان آثار مختلفی نیز ایجاد می کنند  زیرا حامل انرژی اند که با گیرنده های مختلف قابل ‏ردیابی می باشند.امواجی که با چشم معمولی دیده می شوند،امواج نوری نامیده می شوند که دارای طول موج مشخصی ‏هستند.امواجی که پوست بدن را گرم می کنند امواج فرو سرخ یا مادون قرمز نامیده می شوند.امواجی که پوست بدن را قهوه ای ‏می کنند امواج ماورا بنفش یا فرابنفش نامیده می شوند.برخی از امواج الکترومغناطیسی می توانند به طور مستقیم از بدن عبور ‏کنند.این امواج پرتوهای ایکس و گاما نام دارند.امواجی که توسط گیرنده های رادیویی و تلویزیونی دریافت می شوند و طول ‏موجشان نسبتا بلندتر است امواج رادیویی می نامند.به طور کلی سرعت امواج الکترومغناطیسی با سرعت نور برابر است.طیف ‏امواج الکترومغناطیس در کتب درسی نیز موجود است. ‏

میکروموج:میکروموجها قسمتی از امواج الکترومغناطیسی هستند که طول موج آنها حدود چند سانتی متر است و امواجی بدون ‏صدا هستند.از پرتو میکروموج برای انتقال مکالمات بین شهری و موبایل و ارتباطات ماهواره ای استفاده می کنند.یک پرتو ‏میکروموج قادر است تعداد زیادی مکالمات را از یک سیم حمل کند.با ارسال این پرتو به ماهواره ای که بین دو قاره قرار ‏دارد،تصاویر تلویزیونی را میان دو قاره منتقل می کنند.یک ماهواره پرتوها را دریافت می کند و قبل از انتقال به گیرنده های ‏روی زمین،آنها را تقویت می کند.همچنین از این امواج برای پختن سریع غذا استفاده می گردد.چنانچه در مسیر چنین امواجی ‏قرار بگیریم مغز و اندامهای داخلی بدن ما نیز پخته می شود.هنگام کار با این امواج باید احتیاط را رعایت نمود.‏

امواج رادیویی:طول موج آنها بین چند میلی متر تا چند کیلومتر است و برای حمل پیامها و تصاویر تلویزیونی به سراسر دنیا ‏استفاده می شود.با استفاده از امواج رادیویی،پیامهای زمینی را به سفینه ها و ایستگاههای فضایی ارسال می نمایند.ارسال پیام ‏توسط این نوع امواج،بدون صدا و با سرعت نور انجام می پذیرد.امواج رادیویی به باندهای مختلف دسته بندی می شوند که هر ‏باند کاربرد مخصوص خود را دارد.یک دستگاه رادیو می تواند از راه دور،باند امواج کوتاه و متوسط را نیز بگیرد.‏

میدان انرژی:هر منبع انرژی بر محیط اطراف خود نیرویی اعمال می کند که بر کلیه اشیا آن محیط تاثیر گذار است.این ‏تاثیرات،وسیله ی خطوطی تصور می شود که از آن منبع جاری شده اند.فضایی که انرژی در آن جاری است و بر مکان و اشیا ‏آن تاثیر می گذارد را میدان آن انرژی می نامند.‏


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۰


فصل 6

اِتر،مادر عناصر

در بعضی مکاتب اتر را بعنوان حالت پنجم و مجزا از عناصر شناخته شده می دانند.اتر دریایی است از عناصر شکل نیافته که هنوز به اشکال مادی وارد نشده و تفکیک نگردیده اند که به زور کلی مجموعه ای از چهار عنصر قبلی است که هنوز شکل خاصی نیافته است و می تواند به هریک از چهار عنصر نیز تبدیل شود.بعبارت دیگر،اتر مادر عناصر است.

به طور کلی یک ارتباط تنگاتنگ بین کل عناصر سازنده ساختار هستی وجود دارد و ماده در حالت عادی دارای انؤزی بی تحرک است که انرژی پتانسیل نام دارد.ماده و انرژی خفته،در دل آگاهی نهفته اند.هنگامی که انرژی در دل آگاهی شروع به تحرک و ارتعاش می کند عنصر هوا(باد)را ایجاد می کند که در این صورت،ذرات در آزادترین حالتت ممکن خود غوطه ورند.به دلیل تحرک زیاد و تبدیل انرژی نهفته و ساکن به جنبش بیش از حد،گرما و حرارت تولید می شود و این همان عنصر آتش است و در نتیجه،میزان ارتعاش و حرکت نسبت به قبل کاهش می یابد.این کاهش حرکت سبب می گردد حرارت حاصله از جنب و جوش ذرات نیز کاهش یافته و متفرق شده و فاصله ذرات از هم کاسته شود و ذرات بصورت مایعی سیال در می آیند که سردتر از حالت قبلی است و منجر  به ایجاد عنصر آب می گردد.با کاهش فاصله ذرات و محدودشدن حرکت و دامنه ارتعاشات و محصور شدن آرادی در کمترین فضای متصور،عنصر خاک متولد می گردد.

همانطور که در فیزیک سه حالت برای ماده تعریف می شود که عبارت است از گاز،مایع،جامد و یک حالتکلی تر که پلاسما نامیده می شود که دریایی است از ذرات ریز مادی(یونهای مثبت)که می تواند سه حالت قبلی را ایجاد نماید.

از آنجا که در اتر هنوز غلظت ماده وارد نشده است سرعت ارتعاش بالاتر از سرعت نور است و هنوز قوانین شناخته شده فیزیکی پاسخگوی تحولات و مسایل در آن رده از خلقت نیست.

برای خلق ماده و مراحل تغییر و تبدیل و تحول این عناصر می توان چنین مدلی را بررسی نمود که هر عنصر به دو قسمت مساوی تقسیم شده،نیمه اول به همان حالت اولیه باقی می ماند و نیمه دوم خود به 4 قسمت مساوی دیگر تقسیم می گردد.برای مثال اتر که شکل ناویژه و تفکیک نشده عناصر است نصف شده،نیمی به همان حالت اولیه اتر باقی می ماند و نیمه دیگر به 4 قسمت مساوی تقسیم می شود.هر یک از این عناصر ثانویه(که یک هشتم اتر اولیه است)باز هم همین چرخه را طی می کنند یعنی نصف شده و نیمه دوم آنها به 4 قسمت مساوی تقسیم می گردد و در این سیر ارتعاش و فرکانس عناصر تغییر یافته و در اثر ترکیبات متفاوت و در صد شرکت مختلف عناصر با هم ماده ناخالص خلق می گردد.ماده ناخالص،عنصر مادی است که بدن فیزیکی و کره خاکی ما و کهکشان و کل عالم کیهانی از آن شکل گرفته است.

عناصر در بدن فیزیکی به نسبتهای خاصی وجود دارد،عنصر خاک بیشترین بخش را به خود اختصاص داده است و به نسبت کمتر،آب و باز هم به نسبت کمتر از آب،آتش و بازهم این نسبت کمتر شده و به عنصر هوا (باد)و در آخر کمترین سهم به مجموعه عناصر یعنی اتر اختصاص یافته است.

موجودات ارگانیک و غیر ارگانیک،حاصل تغییر نسبتِ درجه خلوص عناصر در ترکیبات با هم هستند.با کم و زیاد شدن این نسبتها،موجودات دیگری نیز در جهان خلق می گردد که این رازی است که به دست مادر طبیعت سپرده شده و علوم و تکنولوژی امروز در صدد یافتن آن به هر آزمایشی دست یازیده است.

فرشتگان شعور محض اند آنها در تمام عمر ابدی خویش فقط به تسبیح خداوند می پردازند در بخشهای مختلف از جمله تدبیر در امور عالم و خلقت از طرف خداوند گمارده می شوند مثل محافطان آسمان و به حرکت در آورندگان ابرها و فرشتگان وحی و مرگ و حتی عذاب در جهنم و خادمین بهشت اینها قدرت سرپیچی از دستورات الهی را ندارند در طرف دیگر انسان و اجنه حضور دارند از علاوه بر شعور از عناصر چهارگانه در خلقت این دو ثقیل به کار رفت که به صورت پایه ای در انسان-عامل انس- آب و خاک عنصر اصلی است و در جن-به معنی پوشیده از نظر-آتش و باد برای این دو هدایت عام و خاص وجود دارد و سیر الی الله دارند در بحث اختیار و جبر مبنای لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین بر این دو جریان است اگر عقل بر شهوت حاکم شود از فرشتگان مقام بالاتر پیدا می کنند اگر شهوت بر عقل چیره شود از حیوان نیز پست تر می شوند و برای هرکدام از آن دو جنودی وجود دارد.برای آنها(انسان) جز تلاش شان هیچ چیز نیست و هدایت نیز در پرتو ایمان است و لا غیر.هرچه خوبی است از خداست هرچه موجود خدایی تر شود بهتر است وگرنه وقتی بدی به او می رسد که از خودش هم هست.حیوانات شهوت محض اند البته به معنی نسبی یعنی منظور ما در کل توانایی شعور حیات است اما حیات عالی که حیوانات از این مورد بی بهره اند اینها نیز به ذکر و تسبیح خداوند مشغول اند و کفر نمی گویند حتی صدای بلبل و پرندگان نیز تسبیح خداوند است و همگی تسلیم امر الهی اند و جزو لشگریان خداوند نیز هستند مثل پرندگان ابابیل درست است که سبک زندگی حیوان و روش برخورد با عوامل تعیین وجود امانت در آنها مغایر با مبانی امانت داری است ولی آنها تخطی از رفتار نمی کنند یعنی مطابق با رفتار حیوانی حیوان اند یعنی جایگاه مشخص دارند که با رفتار جنسی آنها مطابقت دارد پس گناهی نیست بحث مسخ شدن قومی از یهود به بوزینه و خوک بر همین مبنا بود که آنها روش زندگی این موجودات را پی گرفته بودند.در ضمن در مورد اصحاب شنبه این مورد که خدا را گول می زدند اما در حقیقت خود را گول می زدند جای بحث در اینجا نیست اما مسخ به دو صورت اتفاق می افتد یکی حیوانات و دیگری جامدات هردو در صورت نسبی بودن امکان بازگشت دارند از نظر حکم ازدواج مسخ نباتی در حکم شرع طلاق  و مسخ به جامدات مرگ محسوب می شود

همچنین لازم به ذکر است که برای این چهار عنصر و اتر حالتها و کیفیته ایی مطرح می شوند که بتوان توسط این حالات و کیفیات قابل درک باشند و عبارتند از:

اتر با حس سامعه یا شنیدن مربوط است و وسیله صدا درک می گردد.

هوا با حس لامسه ارتباط دارد و با لمس کردن به ادراک در می آید.

آتش با حس باصره یا دیدن که شکل و دید و رنگ سر و کار دارد.

آب با حس ذائقه یا چشیدن که با مزه ادراک می گردد.

خاک با حس شامه یا بوییدن که با بو به ادراک در می آید.

بدین ترتیب آگاهی در ادامه مسیر خود،خود به خود به صورت عناصر مختلفی بروز نموده و هریک از عناصر،خود به صورت موجود مستقلی فردیت یافته است که ظاهرا شباهت  و ارتباطی با هم ندارند.

ارتباط و تاثیر عناصر چهارگانه بر سطوح آگاهی بسیار قابل اهمیت می باشد.لایه ها یا غلاف روح یا پوششها یا بدنهای تو در تو وسیله هفت حوزه از سطوح مختلف آگاهی به هم مرتبط شده اند.این هفت حوزه،جایگاه یا سطحی از وجود است که آگاهی از درون آن فوران می کند و از ماده ای که در آن غلاف یا بدن است به آرامی آزاد شده و در جهان اطراف جاری می گردد.هرچه سطح آگاهی بالاتر رود،عناصر مربوط به لایه های زیرین پالایش بیشتری یافته و تصفیه می گردد.

یک عنصر دیگر که می توان درباره آن بحث جدا نمود عنصر زمان و بحث ماهیت آن است که جدا از این مقاله به آن اشاره شده است کلیدواژه آن والعصر و آیات آخر سوره کهف برای شروع است.موارد دیگر در این مورد تونل زمان و چین خوردگی های زمانی و نقاط اتصال زمانی و نقاط مشترک زمانی است که این موارد دستمایه تعداد زیادی از فیلمهای سینمایی علمی تخیلی نیز قرار گرفته است.

در بعضی مکاتب خصوصا مکتب یوگا نیز این هفت سطح آگاهی چنین طبقه بندی شده است:

1-سطح فیزکی که تحت تاثیر عنصر خاک است.

2-سطح روحی-روانی که تحت تاثیرات آب می باشد.

3-سطح خدایی یا الهی که تحت سیطره عنصر آتش است.

4-سطح مقدس که در تسلط هوا است.

5-سطح عرفا و اساتید معنوی که زیر تسلط اتر که خود مجموعه ای از چهار عنصر است قرار دارد.

6-سطح نفس مطمئنه که در تسلط روشنایی نور و چشم سوم قرار دارد.

7-سطح حقیقت مطلق که مافوق تاثیرا این عناصر است.

در اسلام سطوح از نفس اماره و لوامه و ناطقه شروع و تا نفس مطمئنه راضیه و مرضیه به عنوان هفتمین نفس پایان می یابد تعریف اسلام از سطوح و لایه ها دقیقتر است  و بر اساس رفتار اجتماعی در هر سطح گزارش می دهد و این بحث مهم اجتماعی بودن و اهمیت رفتار اجتماعی را گوشزد می کند در قرآن موارد لایه های فوق و تعاریف و نوع رفتار ها کاملا تبیین شده و در احادیث قابل ردیابی است در ضمن علاوه بر مورد عناصر چهارگانه و اتر با توجه به ماهیت زمان – مکان امروزه بحث عنصر زمان نیز مطرح می شود جالب تر اینکه مواردی علمی و دینی نیز وجود دارد مثلا در بحث اینکه چرا اگر آیه ی آخر سوره کهف را قبل خواب بخوانیم و بخواهیم در زمانی خاص بیدار شویم واقعا بیدار می شویم این مورد کاملا قابل آزمایش است در قرآن همانطور که به مواردی بدیهی مثل خورشید قسم یاد شده به عصر به معنی زمان نیز قسم یاد شده است و تمام این موارد قابلیت آزمایشات تجربی را نیز دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۸


استخاره

اصل استخاره براساس قرآن باید باشد و اساس آن تاثیر نیت بر کتاب و زنده بودن آن و مبانی بیو اطلاعات است و مبانی آینده نگری آن حال افراد است و معمولا نشان دهنده ی قضا است نه تقدیر چرا که ملاک حال افراد است و آینده با عملکرد و اندیشه فرد در حال گره خورده است  با توجه به عام بودن و عدم سختی یکی از بهترین فال زدن ها بر اساس حافظ است که خود مبتنی و پایه اش براساس قرآن است

در فال قهوه چاکرای ارتباطی و نظریات ماسارو ایموتو قابل بررسی است تاس انداختن و ورق کاملا باطل است و بعضی از موارد فال بینی و کف بینی بر اساس طلسم و جادو بوده نه معنویات و خیلی خطرناک است


شاید سلیقه ای باشد ولی به شخصه تعبیرات مشترک علامه قزوینی و دکتر غنی را برای حافظ بیشتر می پسندم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲

با توجه به فرا رسیدن ماه محرم شعری زیبا در توصیه به مداحان یکی از شاعران معاصر سروده که بسیار جالب است

👇👇👇👇👇👇


قابل توجه مداحان و کسانیکه مجلس عزاداری دارند،عزیزان لطفا به شعور و باور مردم توهین نکنید! 


چون خون خدا بیا مسلمان باشیم/

یا حد‌اقل شبیه سلمان باشیم/

مولا ، سگ آستان نمی خواهد مرد !/

او کرده قیام ، تا که « انسان » باشیم/


ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست/

با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست/

اسلام دو نور عترت و قرآن است/

جز این ، سخنی اضافه گفتن کفرست/


وقتی که حسین را تو « سین » می خوانی/

در تعزیه ، روضه ی حزین می خوانی/


یعنی که حماسه را غلط می فهمی/

وقتی که ز کوه ، اینچنین می خوانی/


ای دل شدگان ! حسین « عبدالله » است/


گوینده ی « لا اله الا الله » است/


هر کس که حدیث دیگری می گوید/


سوگند به نور ! مشرک و گمراه است/



‌‌‌‌‌‌‌ ای دوست ، بیا مُکرّم باشیم/

در بندگی خدا ، مُصمّم باشیم/

اسلام ، غلام و سگ نمی خواهد مرد!/

دین آمده است ، تا که « آدم » باشیم/


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( ع )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۳