سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

 i love hijab

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۰

باورکن....

در تقدیر هر انسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی، 

در زمان مناسب نمایان خواهد شد!

یک شخص خاص..

یک اتفاق خاص..

یا یک موهبت خاص..

منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش،بدون ذره ای تردید!

زندگی درست مثل نقاشی کردن است..

خطوط را با امید بکش..

اشتباهات را با آرامش پاک کن.. 

قلم مو را در صبر

غوطه ور کن...

و با عشق رنگ بزن...معجزه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۶

واسه رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یه نفر داشتن تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشن ...

داوطلب زیاد بود

قرعه انداختند... افتاد بنام یه جوون...

همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد!

پیرمرد گفت: " چیکار دارید، بنامش افتاده دیگه! "...

بچه ها از پیرمرد بدشون اومد... دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون ... 

جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار،

بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون... همه رفتن الا پیرمرد...

گفتند: " بیا! "

گفت " نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش!


پیرمرد پدر اون جوون بود...


(نقل از گنجینه خاطرات جنگ)



__________________________

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۶

التماس به خدا عزت است ؛ اگربرآورده شود نعمت است و اگربرآورده نشود حکمتست

التماس به خلق ذلت است ؛ اگربرآورده شود منت است و اگر برآورده نشود.خفت است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۸

به طور نسبی اگر ما بخواهیم روشمند دروس دینی مرسوم را توالی گونه بنویسیم کلام منطق فلسفه  فقه و احکام و عرفان را خواهیم داشت اگر ما در جامعه اسلامی نظامات مختلفی را در نظر بگیریم مثل نظام اقتصادی فرهنگی قضایی و سایر نظامات و ارتباطات بین آنها را نیز لحاظ کنیم در هر صورت مهمترین نظام بدون هیچ گونخ شکی نظام خانواده است اساسا این نظام رسمی ترین نظام توحیدی شناخته شده بر اساس امانت است و اساس حکمت متعالیه لقمان براساس خانواده است دقت کنید  حکمت فقط علم ساده نیست و با علم تفاوتهایی دارد 

برای یادگیری حکمت با همین کلیدواژه آیات لقمان ۱۲ لقمان۱۳لقمان۱۴ لقمان۱۵ به نوعی مرجع فکری مکتوب است و نمونه واصل قرآنی آن خود شخص لقمان است و در خارج از متن قرآن متن زنده ی قرآن یعنی بدون شک پیامبر و معصومین و در امروز امام عصر و نایب ایشان و تمام افراد در این راستای ولایت اند.دقت کنید مرجع فکری برای کمک به عقل است نه حذف آن بلکه اساسا اینها باعث پیشرفت عقل می شوند نه موازنه منفی با آن.در مقالات قبلی نیز بححثی پیرامون دسترسی به منابع علمی و افراد و بحث جایگاه عقلی علمی و عملی خود فرد در تصمیم سازی نگاشته شد

نکاتی کلی  پیرامون آیات  به عنوان تدبرذکر می شود

سوره لقمان


وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ [12]  هر آینه به لقمان حکمت دادیم و گفتیم: خدا را سپاس گوى، زیرا هر که سپاس گوید به سود خود سپاس گفته، و هر که ناسپاسى کند خدا بى‌نیاز و ستودنى است.  (12)

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ [13]  و لقمان به پسرش گفت -و او را پند مى‌داد- که: اى پسرک من، به خدا شرک میاور، زیرا شرک ستمى است بزرگ.  (13)

وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ [14]  آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مى‌شد و پس از دو سال از شیرش باز گرفت. و سفارش کردیم که: مرا و پدر و مادرت را شکر گوى که سرانجام تو نزد من است،  (14)


وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [15]  اگر آن دو به کوشش از تو بخواهند تا چیزى را که نمى‌دانى چیست با من شریک گردانى اطاعتشان مکن. در آنها با آنها به وجهى پسندیده زندگى کن و خود، راه کسانى را که به درگاه من باز مى‌گردند در پیش گیر. بازگشت همه شما به سوى من است و من از کارهایى که مى‌کرده‌اید آگاهتان مى‌کنم.  (15)


لقمان حکیم است و به صراحت در آیات و روایات به آن اشاره شده است وی پندهایی را به پسرش داده است و خداوند همانها را در آیات الهی خویش آورده است اینها اصل حکمت است و حکمت گمشده ی مومن است.

در بخش اول سپاس خداست و اینکه چه سپاس و چه کفران نعمت در هر حال برای خودمان است و بر خودمان تاثیر دارد و خداوند.بی نیاز است و به طور تکوینی و در عمل تمام جهان تسبیح گر خدایند به نوعی همان ما رایت الا جمالا و اینکه هرطرف روی بگردانید روی سوی خدا دارید نیز با این آیه تطبیق تدبیری دارد 

لقمان ۱۳ پند به پسر محبت آمیزترین و صادقانه ترین و خیرخواهانه ترین پندهاست و این فرزند در شروع ورود به علمی و عملی به دروازه های دین است و باید به او معارفی اولیه بنیادین و ابتدایی و اصلی و کاربردی در همه ی شرایط آموخته شود پس این پندها مفیدترین پندها خواهد بود و شمول ترین آنها در رویکرد با تمام مسایل زندگی است.

بحث اول عدم شرک است به خدا و خداپرستی در بحثهای قبل در مورد توحید گفتیم،اساسا بزرگترین مشکل در خداشناسی کفر نیست چون کفر تکوینی در دنیای واقعی حتی وجود هم ندارد بلکه شرک و آلودگی به این رذیلت مشکل است و در همه ی جنبه ها از اخلاق گرفته تا ریزترین نکات فقهی و نکات علمی و جهانبینی را تحت تاثیر قرار می دهد بعد از خداشناسی و در اصل همراه با آن مهمترین بحث احترام به پدر و مادر است پس بی شک رابطه ای با توحید دارد در بین والدین محبت به مادر علل الخصوص بارداری و اضافه شدن وهن بر وهن در هر ماه و شیردادن در دوسال مهمترین بخش است دقت کنید شیرخوارگی فرزند حقی است بر گردن پدر و نه وظیفه ای بر مادر یعنی حق فرزند شیرخوردن است اما بر مادر وظیفه ای برای شیردادن نیست.

سپاس گذاری والدین یک فرمان الهی است در هرحال و همرده ی سپاسگذاری خود خداوند است.

در ادامه بحث شرک پدر و مادر آمده که بازهم باید احترام بگذاریم اما در شرک و عدم فرمانبرداری خداوند و انجام واجبات تبعیت نکنیم نباید حقوقشان را پایمال کنیم و ستم روا کنیم حتی اف بگوییم یعنی حتی کوچکترین حرکتی و صدایی که بویی از بی احترامی و توهین در آن باشد حرام است.طبق مباحثی نیز در نهج البلاغه در باب حقوق و تکالیف بین فرزند و والدین بر فرزند حقوقی است از جمله نام نیکو تربیت خوب و آموزش قرآن البته به طور کلی آموزش نماز راه رسیدن به همه را نیز شامل می شود و قرآن هدایتگر است پس پند امام علی مهمترین نکته فقهی در این زمینه است اما وظیفه فرزند در مقابل پدر و مادر اطاعت محض و بی چون و چرا جز در مورد گناه و نافرمانی الهی است حکم خداوند حتی در مورد مستحبات بدون اذن والدین مشخص است و حرام شمرده شده است مثل روزه مستحبی که عدم رضایت والدین را در پی داشته باشد یا در مورد فقهی خاص ربا در بین والدین و فررندان ربا اصلا تعریف فقهی ندارد که حتی بخواهد گناه شمرده شود 

در ادامه آیات بحث معاد و بحث عدم ظلم و موارد دیگر مثل بلندی صدا و .... آمده که خودتان می توانید بخوانید اما مهمترین بحث همان بحث رابطه ی توحید و احترام به والدین است که در ادامه بحث نعمت الله و رابطه مستقیم با آن بحث می شود خواه ناخواه در بحث ولایت پذیری ما رابطه کاملا مستقیم بین ولایت پذیری والدین و ولایت پذیری پیامبر و امامان معصوم و نایب ایشان داریم مثال واضح و کاملا مبرهن شخص اویس قرنی و داستان معروف ایشان است در ضمن ولایت نایب حضرت در زمان غیبت کبری مثل هارون و موسی نیست چون حضرت ظاهر نیست نه غایب به معنی عدم حضور یا مثل حضرت عیسی در آسمانها هم نرفتند بلکه در همین کوچه و خیابان در بین مردم در رفت و آمد اند و از کار مومنین و مسلمانان گره گشایی می کنند و اگر نبودند صدباره بلایا شیعیان حضرت را نابود کرده بود مثل نایب مثل عصای موسی است در دست خود حضرت و این نظام متعلق به ایشان است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۸

الهی 


با که گویم غم دل، جز تو که غمخوار منی 

همه عالم اَگرَم پُشت کند، یار منی 


دل نبندم به کسی، روی نیارم به دری 

تا تو رؤیای منی، تا تو مددکار منی 


راهی کوی توأم، غافله سالاری نیست 

غم نباشد، که تو خود غافله سالار منی 


به چَمن روی نیارم، نروم در گلزار 

تو چمنزار من هستی و تو گلزار منی 


دردمندم، نه طبیبی، نه پرستاری هست 

دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی 


عاشقم، سوخته ام، هیچ مددکاری نیست 

تو مددکار من عاشق و دلدار منی 


" مَحرَمی نیست که مَرحم بِنَهَد بردل من" 

" جز تو ای دوست، که خود محرم اسرار منی...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۹

وقتی گریبان عدم، با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را، پیش از ازل می آفرید

وقــتی زمـــین ناز تـو را، در آسمانها می کشید

وقــتی عـــطش طعم تو را، با اشکهایم می چشید

مـــن عــــاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی

چــــیزی نـــمی دانــم از این، دیــــوانگی و عــــاقلی

یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود

آن دم کـــــه چـــــشمانت مــــرا، از عمق چشمانم ربود

وقــــتی که من عـــاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمــــینی تــــر شــــد و، عـــــالم بـــه آدم سجده کرد

مــــــــــــن بـــودم و چــــشمان تـــو، نــــه آتشی و نــه گلی

چـــــــیزی نـــــــــمی دانم از ایـــــــن، دیـــــوانگی و عــاقلی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۵


استادی با شاگردش از باغى میگذشت🚶🏃.

چشمشان به یک کفش کهنه افتاد👞 شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم ......!!!! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین☝... مقدارى پول درون ان قرار بده 💰..... شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را دید با گریه ،فریاد زد خدایا شکرت .... خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى .... میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همینطور اشک میریخت.... استاد به شاگردش گفت همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی.....

در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید.

در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید.

در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید.

در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید.......... هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،

مگر به " فهم و شعور " 

مگر به " درک و ادب " 

مهربانان …

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !

این قدرت تو نیست،

این " انسانیت " است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۵

از نوشته های زیبای شهید مرتضی آوینی؛




سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.

اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم

اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…! جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!

نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!

اما خبری از پول نبود… 

به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!

گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!


گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!!! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت

و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت … .



خدای من!

من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم

اما الان هرچه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالی خالی ام …

فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت …


خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟


الهی و ربی  من لی غیرک ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۰

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ...

 ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﺴﺒﯽ ﻧﻤﺸﯿﻪ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ ... *ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ*


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﯾﺰﻩ ... 

ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺟﻤﺶ ﮐﺮﺩ ... *ﻣﺜﻞ ﺁﺑﺮﻭ*


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ ...

 ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ...* ﻣﺜﻠ ﻣﺎﻝ ﺑﭽﻪ یتیم*



ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺪﺭﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ..  ♡مثل پدرومادر♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ ...   ♡ﻣﺜﻞ ﮔﺬﺷﺘﻪ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ پﻮﻟﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺧﺮﯾﺪ ... ♡ ﻣﺜﻞ ﻣﺤﺒﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ..♡.ﻣﺜﻞ دوست ﻭﺍﻗﻌﯽ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ♡ ...ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﭼﺎپﻠﻮﺱ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ ...♡ﻣﺜﻞ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻭﻧﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ تاوان♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻠﺨﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ ﺣﻘﯿﻘﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺷﺘﻪ ...♡ ﻣﺜﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﻪ ...♡ﻣﺜﻞ ﻋﺸﻖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻩ ...♡ﻣﺜﻞ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ....♡ ﻣﺜﻞ .......♡

و


یکی همیشه هوامون رو داره .......

.

.

.

.

.


مثل .....♥ خدا♥....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۷

پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دید که بیگناه است،پس اورا آزاد کرد

پادشاه گفت: حاجتی بخواه

درویش گفت:وقتی خدایی دارم که نیمه شب تورابیدارمیکندتامرا ازبند رها کنی،،،نامردیست که از دیگری حاجت بخواهم...

لحظاتتان پراز رحمت الهی.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۵

5 خاصیت در مداد است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .

صفت اول :

می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .

اسم این دست خداست .

او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد .

صفت دوم :

گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .

پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .

صفت سوم :

مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .

بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.

صفت چهارم :

چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .

پس همیشه مراقب درونت باش چه خبر است .

صفت پنجم :

همیشه اثری از خود به جا می گذارد .

بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۶

ملانصرالدین داشت رد میشد دید ۳ نفر دارن دعوا میکنن پرسید چی شده گفتن ۷ تا گردو داریم میخوایم بین هم تقسیم کنیم.

خلاصه ملا رو بین خودشون قاضی کردند. 

ملا گفت خدایی تقسیم کنم یا انسانی؟

گفتند خوب معلومه خدایی تقسیم کن. 

ملا به اولی ۵ تا گردو داد به دومی دوتا پوست گردو و یه پسگردنی هم زد به سومی. 

گفتن این دیگه چه جور تقسیم کردنی بود؟! 

ملا گفت اگه به دقت نگاه کنین ، خداوند نعمتهاشو همینجوری بین بندگانش تقسیم کرده!😀

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۵

تا خدا یارت به سلطانی مپیچ

گر خدا برگشت از سر صد سلطان به هیچ




هر که منظور خوداز غیر از خدا میطلبد

چون گداییست که حاجت ز گدا میطلب




تمام غُصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد:

خدایا میدانم که میبینی.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۲

 

فصل 4

خلاقیت و تصورات و تجسم

انسان می تواند با دو بال قدرت و دانایی به مقام و منزلت خلیفه اللهی دست یابد که جانشین خداوند در زمین شود و هرچه را اراده نماید،همان خلق گردد.چنانکه در قرآن مجید سوره یس آیه 83 آمده است:

انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

فرمان نافذ خدا در عالم،چون اراده چیزی را کند به محض آنکه گوید موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد.و چون آدم جانشین خداوند شود،این امر شامل حال او خواهد بود.

مراقبه پویا

اکنون در بسیاری از کشورها متدها و شیوه هایی کشف و ابداع نموده و آموزش می دهند که هرکس هرچه را در تصور و خیال خود مجسم سازد و بر آن با ککارست تمرین و تمرکز نماید پس از چندی عینا همان در زندگیش عیان می شود.یعنی تصویر ذهنی خود را با دادن انرژی در مدت زمانی زنده می سازد.

و انسان ناموفق را قربانی تصورات غلط خود او می خوانند زیرا اگر فقر وجود دارد،خود شخص تصور فقر و نداری را که در درون داشته در اطراف خود نیز ایجاد نموده و اگر با مغناطیس سازنده برکت و ثروت آشنا شود می تواند همه کمبودها را برطرف نماید.اگر شخصی بیمار است،قبلا در حافظه خود به بیماری فکر کرده و انرژی ذهنی خود را صرف بروز چنین مرحله نموده است و با همین روش نیز می توان بیماری را به سلامتی تبدیل نمایید.این روش،مراقبه پویا نام دارد.

بی شک درجه آگاهی و استعداد و منابع کسب انرژی و خاستگاه فرهنگی و سطوح ابتدایی تحصیل نموده و خواسته اش از خداوند لقمه ای نان بخور و نمیر است با آدمی که میل سیری ناپذیر برای کسب مدارج عالی تحصیلی دارد و گامهایی را نیز با موفقیت طی کرده و خود،دانشگاهی است برای آموحتن به دیگران،آیا این دو هم سلیقه و یا قابل قیاس با یکدیگر هستند؟!آیا کسی که بستر بیماری را سرنوشت محتوم خود می داند و در یاس و ناامیدی به سر می برد با کسی که بر بیماری سخت خود غلبه یافته و دانشی را کسب نموده که قادراست بیمارستان روحی و روانی تاسیس نماید و تار و پود اندیشه های بیماری زا را نابود سازد یکی هستند؟ژول ورن یکی از بارزترین مثالهای خلاقیت است.او چند قرن قبل در داستانهای تخیلی خود به دستگاه هایی اشاره کرد که در آن زمان ناشناخته بود و عده ای او را دیوانه پنداشتند.اما طرح تلفن،تلویزیون،ماهواره و رادار و بسیاری از تخیلات و نبوغ او قرنهای بعد به واقعیت پیوست.شاید زمان،ماده را در چنگال خود اسیر نوده باشد و فی الفور حرکتی و تغییری احساس نشود ولی با مرور و گذشت زمان خیلی از خواسته ها به عمل در می آید.چنانچه نیروهای اهریمنی از همین راه به سلطه طلبی خود ادامه می دهند و همواره در تصور  و طراحی نقشه های تجاوز گرانه و تسخیر و تصرف به سر می برند پس چرا نیروهای مثبت از همین شیوه استفاده نکنند؟

همین طرح خاص،موجب انقلابی در روانشناسی و فراروانشناسی گردید و شاخه ای بر درخت علوم روییدن گرفت که «فن برنامه ریزی مغز»نامگذاری شد.این شاخه شامل تکنیکهایی است که هر شخص به طور انفرادی با مرور زندگی خود و درک نقاط ضعف خود صفحه ذهن خود را پاکسازی نموده و به جای آن امر مثبتی را جایگزین می سازد.

تخیل

یکی از توانایی های شگفت انگیز نیمکره راست مغز تخیل است؛دیدن تصاویر خیالی و غیر واقعی با چشم درونی مغز.مغز قادر است تصاویری مجسم نماید و به آن نگاه کند.و چنان نگاه کند انگار واقعا وجود دارد و به تصاویر حرکت و حیات ببخشد.

تخیل یا رویابینی برای امکان بقای بیولوژیکی و یا بعبارت بهتر برای تداوم خود باید از لوله های تنگ سیستم اعصاب مغز عبور کند اما آنچه به ادراک در می آید چکیده پایین ترین رده و سانسور شده نوعی آگاهی است که به ما کمک می کند بهتر از پیش زندگی کنیم.

برای اثبات این مطلب عملکرد نیمکره های مغز را با هم مقایسه می کنیم.

روش نیمکره راست:

-غیر کلامی است و دارای آگاهی از هستی بدون هیچ ارتباط کلامی است یعنی نیمکره راست مغز تحت کنترل کلمات نیست.

-غیر عقلانی است.نمی توان آن را به پذیرفتن پیشنهادات منطقی نمود،بی نیاز از برهان و دلیل است.

-قضاوت و داوری نمی کند.به خوب و بدها نمی پردازد.

-ابدی و بی زمان است.وقت تلف کردن را نمی شناسد.

-خود به خودی و بدون تفکر و بر اساس احساس و انگیزه عمل می کند.

-برای طبقه بندی و نامگذاری توانایی ندارد.ترتیب و تقدم و تاخر نمی داند.

-ترکیبی است،یعنی برای ایجاد یک کلیت،اجزا را با هم ترکیب می نماید.

-قیاسی است.استعارات و اشارات و کنایات و شباهت بین اشیا را درک می کند.

-کلی است.دیدن اشیا و نقوص یا ناتمام،به صورت کلی آن در آن واحد.

فضایی است.توجه به نقطه ارتباط و نحوه اتصال اجزا و کیفیات.

رویابینی و هنر و خلاقیت و تخیل و ابداع و ابتکار و مشاهده و خودانگیزی مربوط به نیمکره راست است.

روش نیمکره چپ:

کلامی:استفاده از کلمات برای توصیف و تشخیص و نامگذاری.

تحلیلی:تجزیه مرحله به مرحله و پرداختن به جزئیات.

نمادین و سمبلیک:وسیله حروف الفبا و نمادهای ریاضی و اشکال.

انتزاعی:جداکردن بخشی از اطلاعات و کاربرد آن جزء برای نمایش کل.

موقتی:متوجه گذشت زمان و ترتیب امور و تقویم و تقدم و تاخر.

عقلانی:ادراک بر اساس دلیل و برهان.

حسابی:استفاده از اعداد و ارقام و شمارشگر کمیات.

منطقی:نتیجه گیری و استنتاج بر اساس منطق مانند اثبات قضایای ریاضی.

خطی:تفکر بر اساس ایده ها و افکار پی در پی که منجر به نتایج مشابه هم می شود.

تصویر گرفته شده از یک فرد در حین انجام یک تکلیف زبانی سه ناحیه در نیمکره چپ فعال است.اگر شما یک وازه مکتوب به فرد نشان دهید تا بیان کنید نتایج زیر حاصل می شود.تصویر وارد شده به چشم،نخست به ناحیه بصری اولیه منتقل می شود و سپس به شکنج گوشه ای فرستاده می شود و از آنجا شکل بصری واژه،به رمز صوتی آن در ناحیه ورنیکه ربط داده می شود.پس از یادآوری این رمز صوتی و تعیین معنای واژه،از طریق یک دسته رشته عصبی به ناحیه بروکا منتقل می شود.در ناحیه بروکا رمز تلفطی مربوط به واژ مذکور(که قبلا توسط گوش شخص شنیده شده)تحریک می شود و خود نیز ناحیه حرکتی را فعال می کند.سرانجام ناحیه حرکتی لبها،زبان و حنجره را به تولید واژه گفته شده وا می دارد.

سوراخهای بینی

افرادی که دارای انحراف بینی هستندو اجبارا با یکی از سوراخهای بینی خود تنفس می کنند دو دسته اند:

1-کسانیکه با سوراخ چپ خود تنفس می کنند آمادگی بیشتری برای بیماریهای سینوزیت،عفونت گوش و ناراحتی های شنوایی،عدم احساس بویایی و چشایی،گلودرد چرکی و برونشیت دارند.

همچنین بینی چپ با کانال انرژی آیدا و با سمت راست مغز در ارتباط است و سبب ناراحتی هایی از قبیل فراموشی،ضعف فکری، ضعف کبد،نفخ،کولیت و زخمهای گوارشی،پرکاری تیروئید،یبوست،بیماریهای دستگاه تناسلی و کاهش میل جنسی و بی نظمی در کار تخمدانها در زنان می گردد.

1-افرادی که فقط از بینی راست تنفس می کنند آمادگی بسیار برای ابتلا به فشار خون دارند.این نوع تنفس با کانال پنگالا و قسمت چپ مغز در ارتباط است.

اگر شخصی در بینی خود احساس گرفتگی یا پولیت یا انحراف کند باید حتما در صدد رفع آن برآید.زیرا با کنترل سرعت تنفس و طول مدت آن و تغییر میزان دم و بازدم و یا توقف تنفس می توان سیستم های عصبی و روانی خود را تحریک و یا آرام کرده یا شرایط بدنی و فکری خود را در اختیار بگیریم.در اینجا می توان ذکر کرد که ما روش تنفس همزمان با دو سوراخ بینی هم داریم که در بعضی مکاتب یوگا به آن اشاره شده است که باید به در مورد آن تحقیق کرد.در مورد بالا بردن حجم تنفسی و بازده تنفسی عملا بهترین ورزش شنا است که تعداد تنفس را کم و حجم تنفسی را زیاد می کند و این ورزش هوازی است.

اینک با انواع امواج مغزی و نحوه تولید این امواج و کاربرد آنها آشنا شدید.بطور خلاصه،کنترل کردن کارکردهای ذهنی،نیمکره راست مغز را فعال تر کرده و با همگام شدن نیمکره چپ،میزان هشیاری،خلاقیت و تندرستی به اندازه وسیعی افزایش می یابد. همچنین می توان احساس و ادراک دیگران را نیز از راه دور درک و کشف نمود و حتی قبل از وقوع هر اتفاقی از جریان و نتیجه آن باخبر شد.اما برای بدست آوردن چنین کنترلی باید بیشتر دانست و بهتر عمل کرد.

در کل موضوع کنترل ضربدری عملکرد بدن توسط نیمکره ها را نیز مد نظر قرار دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۹

 

فصل 7

دایره خلقت

بدیهی است آگاهی از سرچشمه اصلی و ذات آفریدگار صادر شده است.در اوستا نیز آگاهی یا اندیشه و منش نورانی با نام وَهومنه اولین نیرویی می باشد که از اهورا مزدا صادر می گردد و در عرفان ایرانی،صادره نخستین نامیده می شود که اولین دستیار خداوند است.حرکت از آگاهی به سمت خلق عناصر و خلقت(هستی به صورت ماده)را سیر نزولی می نامیم چرا که آگاهی در مراتب سقوط در ماده،با کاهش ارتعاش و فرکانس کمتر و غلظت ساختار هستی روبرو می شود و به نسبت عوالم و قلمروهای الهی که بُعد مثبت نامیده می شوند در بُعد منفی عالم هستی وارد می گردد.

پس عوالم ِبا انرژی چنبشی و فرکانسهای عالی تر را بعد مثبت(یا عوالم روحانی و الهی یا عالم اعلی)یا جهان فرازین یا زبرین نامیده و به عوالم و مراتب مادیِ هستی که انرژی کمتر و فرکانس ارتعاشات کندتر است و حضور ماده کم تحرک و تاریک افزایش می یابد را بعد منفی یا عالم اسفل یا جهان فرودین یا زیرین می نامیم.

بالطبع سیر از سوی عوالم تاریک به سمت مراتب نورانی و عالم برتر را سیر صعودی نام نهاده اند.

عرفا کل عالم را در حرف م(میم)متجلی می دانند.در در دیدگاه توحیدی که از ابراهیم خلیل (ع)آغاز گشته است،از احد که ذات یکتائی خداوند است یک دایره(م)در دل احد به تصور آمده که احد را به احمد مبدل نموده استو این دایره که همان م(میم)است به دو قسمت شکسته می شود که دو نیمدایره یا قوس اول،قوس نزولی است که از عوالن بالا به سمت پایین آمده است و نیمه دوم که قوس صعودی نامیده می شود از جهان های اسفل به سمت بالا چرخش نموده است و عالم در دل این میم است.و این میم همان قوسین است.و انا الله و انا الیه راجعون در همین میم مطرح گردیده است.همه عالم از خداست و بازگشت همه به سوی اوست.

احمد یعنی ا+احد.الف که قیام کردن و بر پا خاستن کل موجودات عالم است برای تسبیح و ستایش ذات احدیت.و در این م (دایره خلقت)چهار سیر مطرح می شود که به ترتیب عبارتند از:

1-سیر از حق به سوی خلق یا قوس نزول.

2-سیر از خلق در خلق.

3-سیر از خلق به سوی حق،ابتدای قوس صعود.

4-سیر از حق در حق(لقاء الله و فناء فی الله)،دیدار خداوند و فنا شدن در ذات حق.

توضیح دیگری نیز از اسفار اربعه نیز موجود است که براساس اذان وضو اقامه و نماز شکل می گیرد و قابل توجه است

رسول کسی است که این چهار مرحله را به انجام رسانده و ماموریت ارشاد و هدایت خلق را عهده دار شود.

عارفان و مغان ایران باستان بر این اعتقاد بودند که قوس نزولی،مربوط به قوم بنی اسراییل است که خود را فرزندان خدای پدر یَهوَه می خواندند و از او دور گشته اند.(نحن ابنا الله در قرآن این امر را که قول ناصحیح بنی اسراییل است را تایید می کند .یعنی این عقیده در آنها وجود داشته و دارد)

و قوس صعودی در ارتباط با نژاد آریایی است و مسیر بازگشت به سوی خداوند است از ایران زمین (که توسط ایرانیان صورت می پذیرد).و ایران را همان بهشت گمشده روی زمین می دانستند و بر این اعتقاد بودند که آن هدایت گر عدالت گستر از این مرز و بوم برخواهد خاست.

دقت کنید بحث نژادپرستی نمی کنیم و بیشتر نژادشناسی بر اساس حکمت است و بدون شک ملاک برتری نزد خداوند تقواست اما خواه ناخواه هر  قوم با هرنژاد و هر زبانی می تواند گیرنده ی فضل خداوند باشد و این اراده ی الهی بر چهره ی ظاهری هر قوم نیز بی تاثیر نیست و هر قوم داستانی دارد  از بت چینی و خال هندوی حافظ بگیر تا پیچ و خم موی لیلی .این ملاک برتری اقوام در داشتن فضل نیست اما سیر خاص زیبایی شناختی در قوم آریایی قابل ردیابی است. دقت کنید حتی رنگ مو و صورت نیز در عرفان بیانگر مسایل خاصی است و بالاخره بیانگر نوعی اصالت نیز می باشد در این مورد بعدا بیشتر بحث خواهیم کرد البته دقت کنید به جز بحث نژاد بحث جنیست و فهم جنسی کامل نیز مد نظر است یعنی یک فرد عارف باید بتواند درک کامل جنسی و نژادی حتی از دیگر نژاد ها و حتی از جنس مخالف بدون عدم تداخل هویتی خویش بدست آورد.شرط این موضوع این است که از گردنه ی برده داری عبور کرده باشیم و به طور کامل تمامی آیات قرآن به طور کامل و تمامی رفتارها بدون اغماض پذیرفته شود و به درک نسبتا کامل و جامع از نص صریح آیات با توجه به خود نص آیات و آیات دیگر و روایات معصوم برسیم.دقت شود ایمان همراه با تقوا سطح مطلوب پیشرفت و تکامل بشری را می سازد.در قرآن نیز دو کلیدواژه خاص فضل و حب در مورد دو قوم وجود دارد اولی بنی اسراییل و دومی قوم سلمان که خدا را دوست دارند و خدا نیز ایشان را دوست دارد.المومن یکفی بالاشاره

بحث مهمتر از فضل هم داریم و بحث هنر است که چه بخواهیم چه نخواهیم اساسا اصل زیباشناسی و زیبابینی و در پی آن بدون شک با اصل خودخواهی وارد مسایل زناشویی می شویم اما هنر با فکر یهودی مآبانه همان هنر س ک س ی است که به فساد و خونرریزی می انجامد اما هنر اصیل به ازدواج و فرزندآوری و تحکیم رابطه ی بین و زن و مرد می انجامد اما در هنر نوع غربی با جادوگری و ترویج آن هدفشان اختلاف افکنی بین زن و شوهر است و با بازی با احساسات پاک انسانها علل الخصوص جوانان هنری که شهوت در گرو نفس اماره اسیر شده است را احساس اصیل می خواند و با خواندن لفظ(امو)در صدد شکل دادن جریانهای خاصی با گرایش تزلزل خانواده و حتی برهم زدن تعاریف اند پایه ی بحرانی منچر به ساختار رنگین کمانی ها نیز که بعدا جداگانه بحث می شود اچ ال ای نام دارد که از بسط بیش از اندازه جزییات معذوریم وگرنه به خود ترویج منجر می شود اما در کل خلاصه ی لزبینیسم سخت می باشد و اصل لزبینیسم هم همین است.اما هنر اصیل علاوه بر بحث خانواده در امتدادش بحث فرهنگ ایثار و با ورود مسایل ایمانی بحث شهادت را داریم و هنر مردان خدا شهادت است و این شهیدان اند که در قهقهه مستانه خویش مسرورند

از آنجا که فکر و اندیشه و ذهن،ابزار زیربنایی تمدن انسان هاست و چهار عنصر از ذهن خلق شده اند و ذهن از پرانا و پرانا از آگاهی خالص،در نتیچه عناصر در همه اشکال آفرینش نقش اساسی ایفا می کنند.

با این دیدگاه،مراحل شکل گیری خلقت را چنینی می توان ترسیم نمود:

آگاهی خالص-»پرانا-»ذهن-»عناصر سازنده جهان مادی

در کل،این خلقت،مراتب مختلف ارتعاشات آگاهی است.برای انسان که جهت آموزش و درک بیشترِ مراحل هستی در مدرسه زمین حضور پیدا کرده و در قفس ماده تاریک محبوس شده است و چشمان بصیرت او با حجاب غفلت و نادانی به خواب رفته است و در پایین تریین سطح آگاهی اسیر مانده است این ارتعاشات در حد علم فیزیک و شیمی و معادلات پیچیده ریاضی مطرح می شود و فراتر از آن را نمی تواند ادراک نماید و دانش کیهانی نامحدود برایش نامفهوم است.

دانشی که از تجربیات درونی سرچشمه می گیرد با ارزش تر از علومی هستند که از خارجِ ما کسب شده است زیرا به ما این فرصت را می دهد تا مسایلی فراتر از حس های معمولی و روزمره را در درون خود بجوییم و از مرز زمان و مکان و فاصله ها عبور کنیم.در درون به آسانی می توان گذشته و آینده را بدون انتقال حضور فیزیکی نظاره کرد.با گذشتن از خواسته های بیهوده و شکستن چهارچوب های ذهنی و بی اعتبار کردن ارزشهای دست و پاگیر و عدم داوری می توان ذهن را آزاد کرد و تجارب عالی تری از راه تفکر بدست آورد و به تدریج به آگاهی های متعالی تر دست یافت.موجود زنده یک شبه رشد نمی کند بلکه به تدریج نغییر می کند.هوش انسان نیز دایما در حال رشد است.فکر به تدریج تغییر کرده و آهسته از مرزهای محدودکننده عبور می کند.و این همان آزاد سازی انرژی های دورنی و تبدیل ماده تاریک به انرژی یا درخشش ماده توسط عنصر آگاهی است که ذات و روح همه دانشها است و حکمت است.و حکمت همان گمشده ی مومن است

آگاهی نور است و نور نام خداوند است.

پس ماده و انرژی قابل تبدیل به یکدیگر هستند اما ماده بدون یک انرژی کمکی نمی تواند به آگاهی تبدیل شود.

ماده+انرژی کمی=آگاهی(شکل متعالی تر انرژی)

هرچه میزان انرژی کمکی بالاتر باشد،سطوح آگاهی نیز متعالی تر است و ماده به ابر آگاهی یا آگاهی مطلق اتصال می یابد.

از دیدگاه دیگر،اگر ماده را فاقد شعور فرض کنیم و آگاهی را مترادف معرفت و کمال و شعور و دانایی معنا کنیم نقش بنیانی و متحول کننده و نجات دهنده ماده از تاریکی به سوی نور را انرژی بر عهده دارد پس تعریف تازه ای از گناه و عصمت می توان در نظر آورد؛گناه یعنی اتلاف انرژی.

گناه یعنی کارهایی که باعث می شود بهترین بخش وجود ما بدون آنکه نتیجه خوبی بدست آورد در مسیرهای اشتباه گمراه شده و تلف شود.و عصمت و پاکدامنی یعنی استفاده صحیح و بجا از انرژیهایی که درون ما بودیعه گذاشته شده است.طهرات یعنی نجات بدن فیزکی بوسیله انرژیهای پالایش یافته و آمادگی جسم و ذهن برای دریافت آگاهی های سطوح عالی تر.

اما چگونه می توان انرژی را در بدن شناسایی،تولید و پالایش کرد؟؟

نظر آیت الله بهجت در مورد خطر گناه

آیت الله بهجت(ره):

اگر جلوی خود را در ارتکاب به گناهان نگیریم؛کارمان به انکار و تکذیب و استهزاء آیات الهی؛و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم!

نظر آیت الله خوشوقتی:

بهترین چیزی که آدم را به خدا،به پیغمبر اکرم(ص)،به حضرات معصومین نزدیک می کند، اطاعت فرمان آنهاست.واجباتشان را انجام بدهیم محرماتشان را ترک کنیم.هیچ چیزی به این نمی رسد.اگر بخواهی بفهمی که به آنها نزدیکی یا دور ببین گناه می کنی یا نه؛اگر گناه می کنی خیلی دوری اگر گناه نمی کنی خیلی نزدیکی....

 پاورقی:یکی از بهترین روشها و اصلی ترین روشهای مکاشفه و کشف و شهود استفاده و عمل کردن به حدیث سلسله الذهب است درباره ی آن تحقیق کنید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۱


بحث نسبتا جامعی در حوزه انجام شد-البته موارد زیر تمام بحث نیست و همه موارد زیر نیز بحث نشده بلکه برآیند شخص بنده است- موارد مهم درک روند در دین است و فتاوای خاص نیز مورد توجه قرار گرفت مهمترین موضوع بحث عالم درک و کشف حقایق دین است و رویکرد حنیفانه به دین و تمام زوایا و خفایا و قبول و درک کلیت تام آن و ورود علمی به علوم غریبه با فهم اساسی نعمت الله توحید و شیطان و فهم اینکه در علوم قرآنی به هیچ وجه علم تعبیر خواب یوسف یا شفا دادن و زنده کردنهای عیسی یا موارد دیگر سحر خوانده نشده در ضمن بین دو نوع طرح کلی در سحر یعنی مورد تسخیر و روی آوردن به اجنه و طرح کلی چوبدستی و مار مورد اول به کلی رد و باعث طغیان خوانده شده  در مدل اول ساحران تسخیر گر در مدل دوم افراد به خدمت گیرنده ساحران یعنی پادشاهان ولی در هردو تشنه ترین افراد به ایمان همینها اولی اجنه دومی ساحران هستند و فقط سحر بعد زمان هاروت و ماروت آنهم به دلیل تفرقه افکنی بین زن و مرد و تبدیل نعمت الله نهی شده در کل طبیعی است که هر علمی مثل شمشیر دو لبه باشد اتفاقا اولین و ساده انگارانه ترین نگاه و هر دیدی به هر نوع علمی بحث فساد افکنی و خونریزی است که این مورد را حتی فرشتگان قبل از خلقت نسل آخر بشر به خداوند یادآور می شوند ولی خداوند نیز متذکر می شود که من چیزی می دانم که شما نمی دانید اتفاقا علم اسما نیز اولین علم یادداده شده به آدم است و اولین معلم نیز خداست

نکته جانبی اینکه بر اساس الگوی فتنه هدف درفتنه اختلاف افکنی بین زن و مرد است و فتنه از قتل و فساد بدتر است و عذاب ضلالت را دارد نه غضب الهی و مهمترین بخش مراقبت در اینجا باید صورت بگیرد و بحث اساسی امانت که ذکر شد.در ضمن یادگیری سحر-همان بخش ممنوعه در علوم غریبه-به منظور خنثی سازی سحر طرف مقابل ایرادی ندارد و اگر ضرورت آن اثبات شود شاید واجب هم باشد

یک نکته دیگر اینکه اگر زیاد بر حرمت کامل علوم غریبه اصرار شد در ساده ترین حالت از طرف مقابل بخواهید کلا علم شیمی امروزی که مدلی سانسورشده و حتی تحریف شده از یکی از طبقه بندی های با الگوی قدیمی این علوم است یعنی کیمیا را به طور کلی نادیده بگیرد و زندگی خود را بدون دارو لباس یا هرچیز معمولی در زندگی عادی امروزی ادامه دهد.

در فقه پویا تحقیقات عامل تغییرات است نه خود تغییرات مثل زمان و مکان و شرایط جدید بدین معنی فقه پویا می تواند موثر باشد نه فقط متاثر.

در اسلام دفاع بد نداریم اگر شروع شد فرد بایدداز خودش از جانش از مالش و از همه مهمتر نفسش مایه بگذارد در ضمن اسلام خودش مدافع است نه برعکس یعنی هفتاد و دو تن در کربلا خودشان بهره مند شدند پس نباید ترسید لا تحزن ان الله معنا یک فرمانده مسلمان خودش جلو می رود و سربازان پشت سرش یعنی فقط مدیر نیست رهبر هم هست امام هم یعنی پیشرو این یعنی دفاع اسلامی و انقلابی.در اسلام شهادت زندگی است این تمامی مفاهیم پیروزی و باخت و تمامی فرمولها را زیر پا می گذارد پس بزرگترین گناه ترس است و ناامیدی به طور خاص منبع و مرجع فکری اصلی خود قرآن است قرآن حافظش خود خداست و تحریف ندارد-نحن له الحافظون-تحدی گر و مبارزه طلب است و از نظر خودش بی مثال است حتی در حد چند آیه تقابل با آن امکان ندارد علوم به تفضیل در آن بحث شده و هیچ تر و خشکی نیست که در آن نیامده در ضمن آیه ی من یقرض الله قرضا حسنا را داریم که خداوند در جوابش مال را اضافه می کند یعنی قرض باعث کم شدن مال نیست و برعکس ربا که علی الظاهر باعث افزایش مال باعث کاهش آن است و مفهوم برکت وجود دارد قرآن بزرگترین ناراحتی اش و موضوع گله اش در آخرت محجور بودن خودش است در مورد واقعه ی عاشورا نیز دقیقا همین موارد وجود دارند.یا موارد بدر ابابیل یا شنهای طبس مثالهای دیگری اند که نشان از این است که اصل دفاع گر خود خداست البته همه ی اینها به معنی احمقانه و بدون فکر کارکردن نیست یا مثل بنی اسراییل بگوییم تو و خدایت بروید جنگ ما اینجا می نشینیم بلکه این به معنی این است که اوامر آنها قابل اطاعت است پس اگر در همان آیات امر به علم و عقل به دانش یا توجه به آیه و داستانی یا اجرای حکمی دارد پس نباید ترسید راه درست و مطمین است البته اگر خود قرآن را برای هدایت و خدا بخواهیم اما اگر بخواهیم نور مبین را به جای تدبیر تفسیر به رای کنیم کتاب هدایت کتاب فتنه می شود نه هدایت وگرنه همان کتاب دست علی همان کتاب دستان معاویه است که سر نیزه هم رفت یا همان کتابی است که یزید با آن امام حسین را خارجی خواند؟!؟!؟! امروزه هم لباس کربلا را برای مبارزه با خودش تن می کنند مثل حریان شیعه انگلیسی جریان شیراری ها.بگذریم و از بحث دور نشویم در اسلام حتی در جنگ هم هیچ شکستی وجود ندارد درست است که در اسلام و جنگ اسلامی هدف مردن نیست و مرگ در هر صورتی مصیبت است اما دعاکردن برای شهادت یک دعای بزرگ و شهادت یک افتخار است و اساسا اصلا مرگ نیست و یک هنر برای مردان خداست.این موضوعات و معانی به هیچ وجه من الوجوه با هیچ رویکرد غیردینی حتی از جنس دینی حتی قابل دستیابی نیست.اتفاقا در اسلامِ شهادت طلب،سلامت و امنیت بزرگترین و مهمترین و پایه ای ترین نعمتهای الهی محسوب می شوند حتی اگر مخفی باشند و نامحسوس.البته امروزه با وجود این همه توطیه دشمنان در منطقه این دو نعمت کاملا مشهود است و به دلیل وجود جمهوری اسلامی ایران با شاخصه ی خاص ولایت مطلقه فقیه است.اساسا نظام جمهوری اسلامی ایران قرار است الگو باشد و در همه ی جهات خاری در چشم استکبار باشد تقیه قوانین خاص خود را دارد و کلی نیست و شرایطی را می طلبد بلکه اساس کار تبلیغ و روشنگری و صدور انقلاب به صورت انقلابی و جهادی است اتفاقا جامعه همه ی جهان و تمام مستضعفین است علل الخصوص در همان جامعه های هدف در دل حکومتهای طاغوتی آنهم بدون ترس از  شکست یا بی تاثیری یا مورد رصد قرارگرفتن وسانسور و جاسوسی و ترور  دشمن .دقت کنید هدف بدون تغییر است اینها ابزار ضربه ی دشمن است و باید مراقب بود نه اینکه به دلیل ترس از آرمانها کوتاه آمد امروزه به صورت کاملا آشکار و نه پنهان تمام کفر در مقابل تمام نور و ایمان قرار دارد.حتی در نظام سلطه افشاگریهایشان نه به خاطر اخلاق بلکه عمدی و به خاطر عادی سازی این امور بین مردم و ایجاد قدرت و سرکوب روحیه ی جهادی مردم و یا شناخت توده های موافق و مخالف و سرکوب آنان انجام می شود و همین ها را نیز برنامه ریزی می کنند و جهانی را بازی می دهند به دشمن حتی در دشمن سازی اش هم نمی توان اعتماد کرد چه برسد در ارکان دیگر دوست و دشمنی فقط براساس امانت انسانیت توحید و عدالت خواهی و استکبارستیزی است اتفاقا وقتی کوتاه بیایم آنها قوی تر عمل می کنند ما همین الان هم در جنگیم جنگ غیر قابل انکار است اتفاقا ابعاد آن از جنگهای معمولی خیلی بیشتر است خیلی خیلی بیشتر است جنگ در قاموس خلقت تعریف شده و خیر و شر در ستیز اند و این در هیچ پایگاه بشری تعریف نشده بلکه در نهاد خلقت بوده هست و خواهد بود خواه ناخواه دشمن دشمنی می کند چه بخواهیم چه نخواهیم با تمام قوا هم دشمنی می کند و هیچ وقت هم از هیچ خواسته اش کوتاه نمی آید و از دشمن فقط انتظار دشمنی می رود چون ذاتش براساس تبدیل نعمت الله و شیطان شکل گرفته 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۰


 

شِفا

آل عمران 190 همانها که خدا را در حال ایستادن و نشستن و آنگاه که بر پهلو آرمیده اند،یاد می کننند،و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند،(و می گویند)بار الها این را بیهوده نیافریده ای،منزهی تو،ما را از عذاب آتش نگاه دار.191 پروردگارا،هر که را تو(به خاطر اعمالش)به آتش افکنی،او را خوار و رسوا ساخته ای،و این چنین افراد ستمگر هیچ یاوری نیست.192 پروردگارا،ما صدای توحید را شنیدیم،که دعوت می کرد به پروردگار خود ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم،(اکنون که چنین است) پروردگارا ،گناهان ما را ببخش،و ما را با نیکان(و در مسیر آنها)بمیران!193 پروردگارا،آنچه را به وسیله پیامبران ما را وعده فرمودی،به ما مرحمت کن،و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان،زیرا تو هیچگاه از وعده خود تخلف نمی کنی.194خداوند درخواست آنها را پذیرفت من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را،خواه زن باشد یا مرد ضایع نخواهم کرد،شما همگی هم نوعید و از جنس یکدیگر.....

ابدال مردان نیک روزگارند در قرآن ابرار هم آمده است

کار خارق العاده ملاک نیست چرا که شیطان هم می تواند چون در روند شبکه منفی هم ما ایجاد توانمدیهایی داریم اما آنها مارهایند در مقابل اژدها به سالکی گفتند فلانی روی آب راه می رود گفت جغده هم راه می رود فلانی در هوا می پرد گفت زاغ هم می پرد گفتند طی الطریق است گفت شیطان هم در یک چشم بر هم زدن از شهری به شهر دیگر می رود ملاک برتری کنترل نفس است و مقاومت در برابر آن در حقیقت قدرت شمشیر دو لبه است در ابتدا آن اصل نیست معمولا با توجه به نفوذ امپریالیسم جهانی تمام فیلمهای سینمایی علل الخصوص پر هزینه ها مروج عرفان قدرت منفی اند البته عرفان قدرت خود به خود درون مایه می طلبد و حتی برای افراد با ایمان و سالک زودتر بروز می کند اینها حتی باید بیشتر مراقبت از خویش بکنند و هر فیلمی را نببینند اندیشه سبک را می طلبد در شبکه منفی قدرت بر اساس اصول دجال و نفس شیطانی دیکته می شود و وارد اذهان می شود

بحث شفاعت با توجه به توکل بر خدا توسل بر ائمه است و ارتباط یافتن با خدا برای تنظیم حالات روحانی برای دست یافتن به بهترنی حالت روحانی مورد نظر که سلامتی باشد شفا یافتن فقط در ذهن بعضی یک امر ناگهانی تلقی می شود معمولا هم دلیل نمی خواهد و یک امر غیر عقلانی و فقط حسی تلقی می شود که این موضوع درست نیست بلکه در روند علمی مراحلی پیش بینی می شود شامل اسکن شدن اولویت بندی اجرا و...درست است مواردی مثل بی ذهنی و اعتقاد قلبی به درست بودن روش و اعتقاد قلبی به مراد برای رسیدن به حق لازم است اما باید دانست توسل حکم راهنما و سپر دفاعی را بازی می کند و خودش اصل نیست.امامان معصوم و ولی حق بهترین ولی و نصیر اند در سلسله مراتب به صراحت بحث رسیدن آن به ولی عصر(عج)پیش بینی شده است پس بهترین و اصلی ترین مورد اعتقاد و التزام به اصل ولایت فقیه می باشد. در حالت کلی نیز این امر صادق است اولیا امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را برپا می دارند و زکات می پردازند توبه 71 اولیا نباید از مسیحیان و یهودیان انتخاب شوند مائده 51 در نظام جمهوری اسلامی ایران برای هر کاری پیش بینی لازم برای رشد و ارتقا انجام شده است پس مهم است که انضابط ظاهری همراه با انضباط معنوی باشد تا کارها در حالت تسلیمانه و مومنانه انجام شود تا رشدی شگرف مشاهده شود.بدین ترتیب اطاعت پذیری از اولی لامر لازم و ضروری است و با توجه به این موضوع افرادی که دارای نقش آفرینی در زمینه انضباط ظاهری و معنوی اند خود را نشان می دهند

موارد زیر ار عرفان حلقه و با بررسی کارهای آنها صورت گرفته بزرگترین مشکل این عرفان عدم آموزش روش ایجاد ارتباط با عوالم بالا و ایجاد حلقه از طریق ذکر و حفاظت در برابر شیاطین از طریق ایمان و توکل. توسل است به همین دلیل موارد بسیار زیادی این سبک عرفان دچار حوادث شد

بحث حلقه نیز یک مورد جدید نیست بعدی از آن بر می گردد به بحث مرید و مرادی در بهترین حالت مثل شمس و مولاناست ولی همیشه اینگونه نیست و بیشترش درست نیست و درست نبودن در این موضوعات یعنی خطر جدی ای که حتی روحتان را نیز تهدید می کند مورد کلمه شعور کیهانی دقیقا با همین واژگان مربوط به فلسفه یونان باستان و مورد استفاده فلاسفه گذشته نیز بوده و نوآوری نیست بلکه به نوعی امروزی کردن است که البته اگر تغییراتی داده شود یا اسامی افراد جعل نگردد این مدل کار بد نیست اما در مورد عرفان حلقه ایراداتی وجود دارد که بیشتر بحث می کنیم. و بعد دیگر آن ایجاد مقاومت در شبکه مثبت است گفتیم تمایل به شبکه منفی با ورود به شبکه مثبت افزایش می یابد واقعا افزایش می یابد یادتان باشد خیلی از امکانات شبکه مثبت در شبکه ی منفی نیز قابل دریافت است اما حیطه روش و سبک آنها متفاوت است شاید قبول نکنید اما در چشم یک فرد مومن یک مومنه بسیار زیبا جلوه می کند اما به دلیل درک فرد از مبانی ازدواج اگر یک فرد با آرایش از کنار او عبور کند خیلی تاثیر گذارتر از یک فرد در سطح تسلیم خواهد بود چرا که درک مومن از ازدواج بیشتر و تحریک پذیرتر است در اینجا ما بحث اینکه فرد مومن چقدر مقاوم شده است را نداریم بحث ایجاد حلقه دقیقا با مبانی برادری نیز متناسب است و نوعی امداد محسوب می شود گفتیم یک فرد اگر  مکاشفه کرده باشد یا در ارتباط با خداوند قرار گرفته باشد درست است که بر مبنای بی نیاز شدن طغیان می کند اما تاثیر دیدن یک فیلم منفی در او هزار برابر بیشتر از افراد دیگر است چون با توجه به تشنگی روح او امکان رفتن به سوی آب شور دریا بیشتر است بحث خواستن گو.هر از گمشدگان لب دریا همین است اگر گفتیم حجاب مصونیت است نه محدودیت نیز نوعی حلقه دفاعی نیست یا هر فیلمی را نبینید یا هر داستانی را نخوانید  همانطور که خانه یک محافظ است تا شما رابطه با همسر داشته باشید وگرنه برای رابطه فاسدانه خیابان و پارتی و کاواره ها در شبکه منفی پیش بینی شده است مسجد سنگر است یعنی همین دعا برای همنوع کردن و دستگیری از برادر کردن یعنی همین روزه گرفتن همین است یعنی مقاومت کردن روزه در بدن چشم رفتار و همه جا اتفاق می افتد و باید همه ی اعضا روزه باشد رفتار روزه باشد چرا بحث حلقه می شود همه تهاجمی می شوند کمی به خودتان بنگرید آیا در خانه ون یکاد نصب نکرده اید آیا همراه خود هیچ هرزی به گردن نمی آویزید آیا هیچ وقت در موارد ترس چهار قل نمی خوانید یا همراه خود حمل نمی کنید آیا برای برادر دینی خود دعا نمی کنید آیا از پیشنماز مسجد سوال شرعی نکرده اید آیا اینها حلقه دفاعی نیست از همه سنگین تر آیا حدیث سلسلة الذهب را نشنیده اید چرا در برابر رویکرد علمی به امور انتزاعی مقاومت می کنید اگر به شفا یافتن بیماران معتقدید به دنبال دلایل علمی نباید گشت به قول انیشتین خداوند برای کارهای خویش تاس نمی ریزد این را بفهمید

این یک بحث ساده است که همیشه برای آدمای موفق حسودیهای خطرناک پیش می آید مثلا یک جوان موفق دانشگاهی بیشتر از یک کارگر  ساده ی مغازه احتمال سیگاری شدن توسط بچه محل ها و  هم قطارهای ردیف پایین تر وجود داره و از حسودی برخاسته است شیطان براساس حسادت قابیل بر اساس حسادت و آدم زمان خوردن میوه ممنوعه بع دلیل طمع بود که فاجعه خلق کردند این صفات شیطانی در شبکه منفی وجود دارد و درون مایه آن موجود است مقاومت لازم است

برای طرح فوق نام فرادرمانی انتخاب شده است برای این کار ضرورتا توسط عرفان حلقه رعایت زمان بندی برای جلوگیری از حملات شبکه منفی آمده است شروع نیز با نظر به فرادرمانی است ترجیحا محیط آرام دراز کشیده بسته و نظر یا همان نیت فرادرمانی

4 نکته تمرکز نباشد تلقین نباشد ذکر نباشد ناباوری نباشد

مراحل شامل اسکن اولویت بندی برون ریزی و درمان است اشتیاق نیز نقش مهمی دارد

گفتیم این روش را این عرفان معرفی کرده است ما کاری به نام افراد نداریم ما روش را کار داریم و عمومی سازی و وارد کردن آن به میان جامعه  

دو نکته اساسی در این مورد در مورد عرفان حلقه مطرح است که به هیچ عنوان درباره عوالم برتر خدا و ازدواج درونی و قدرت درونی و همچنین موکل بحث ندارد و آن را حتی بعضا  کلا رد می کنند و از ترس نیز حاضر نیستند نام جن را بر زبان آورند و آن موجود غیر ارگانیک می نامند  نکته جالب اینکه در مورد فرشته نیز همین خط مشی را دارند و دیگر اینکه در مواردی اتفاقا افراد را جن زده می کنند با اینکه شیاطین جز وسوسه توانایی دیگری ندارند نداشتند و نخواهند داشت اما در شرایط خاص و به کمک انسان توانایی هایی مثل تسخیر پیدا می کنند البته این موضوع به پذیرایی طرف مقابل هم بستگی شدیدی دارد  در ضمن رهبر این فرقه به نوعی ادعای قطب بودن کرد که قابل بحث است  و اساسا پروژه عرفان بدون دین و مذهب را دنبال کرده است دقت کنید هدف ما از بیان این فرقه تبلیغ آن نبوده و نیست بلکه بر اساس رویکرد حقیقت جویانه برخورد کردیم و اتفاقا هدفمان نقد و بررسی و بیان اشکالات و نشان دادن راه صحیح است تا به دام امثال این فرقه نیفتیدنکته دیگرپیرامون این فرقه بحث مبارزه و همچنین مخالفت خواسته و ناخواسته اعضا و مسترهای این گروه با مدل عرفانی ذکر هستند که در بین اعضا و افراد مختلف و حتی با تفاوت نظر است اما به نوعی در هرکدام بروز دارد مواردی مثل مخالفت با حضور کتب مقدس در زمان شفا از جمله قرآن تابلوهای دینی خط نوشته و یا حتی مخافت با موارد ساده مثل طلسم دانستن دعایی مثل دعای شرف الشمس مواردی مثل خواستار بی فکر شدن و ورود به خلسه در این فرقه در مراحلی کمی غیرعادی و خطرناک است البته این موضوع نیز قابل بحث و رد یا قبول نیز ههست. ما چیزی به نام مرید و مرادی نداریم و در علم شفا توضیح دادیم که ملاک وصل شدن شخص به عوالم برتر است که بتواند برای خود و خانواده خویش کمک کننده و شفاگر باشد و مفهوم شفا مفهوم وسیعی است و به معنی عدم دارو و غذا خوردن نیست بلکه با دانستن حکمات مختلف بتواند بهترین هدایتگری را داشته باشد برای توضیح فوق داستانی از حضرت موسی را بیان می داریم که می گویند چون ایشان را در کوه به عبادت و اعتکاف مشغول بود طلب غذا کرد ولی از خداوند غذای آسمانی نرسید چند روز گذشت و به موسی فشار شدید آمد ندا آمد برو در بین شهر و به دنبال رزقت باش و حکمت مرا باطل نکن بدین معنی که شفا حتما به معنی عدم دریافت دارو نیست بلکه اتفاقا با دانش بهتر داروی بهتر را انتخاب کرده و شفای حقیقی را نیز فقط در دست خداوند می دانیم البته در اینکه غذای آسمانی من و سلوی بر غذای معمولی ای مثل عدس برتری دارد نیز شکی نیست و ما طالب من و سلوی هستیم نه فقط زمینی در ضمن دقت کنید تاکید می کنیم اصل بر این است که پزشک خود باشید و این پزشک خود بودن در حقیقت یافتن بهترین راهکارهای درمانی را نیز شامل می شود در جزوات روش اتصال به حقیقت یعنی وجود خود و یافتن خدا در خود و بحث ایمان و نماز و قرآن مطرح شد تا به دام اشتباه نروید در آخر شعر زیر حقیقت مطلب است و برای تمام موارد دیگر از جمله مکاشفه و ازدواج حقیقی و مسایل دیگر نیز گویا و واضح است

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد      وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است       طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

 

 


ضمیمه:

گفت‌وگوی کیهان با حجت‌الاسلام انهاری، مدیر انجمن نجات از حلقه

آموزه‌های عرفان حلقه در تناقض آشکار با محکمات قرآنی است


در بخش نخست گفت وگو با حجت الاسلام محمدرضا انهاری، مدیر انجمن نجات از حلقه به تاریخچه و رو شهای به اصطلاح درمانگری عرفان انحرافی حلقه پرداختیم. اینک در بخش دوم این گفت وگو شیوه های جذب و تبلیغات این فرقه و ادعاها و انحرافات سرکرده آن در زمینه معارف و آموزه های دینی مورد نقد و تحلیل قرار  می گیرد...

علیزاده طباطبائی وکیل رئیس فرقه در مصاحبه با شبکه های بیگانه مدعی شد مراجع از حکم شان درباره این فرقه برگشته اند و رسانه هایی مثل شرق و سایت جماران و... این ادعا را پوشش دادند. وی مراجع را به بی اطلاعی درباره نظرات فرقه متهم کرد. در حالی که مثلا بیانیه آیت الله مکارم بر اساس نقد شخصی این مرجع عالی قدر بر آراء فرقه بود....

در کلا سهای عرفان حلقه به کرّات جن گیری و برو نریزی می کنند و در این حالت فرد بیخود و جن زده می شود. بارها آسیب دیده ها میگفتند ما در کلاس می دیدیم که یک زن برو نریزی می کرد، سه تا مرد می افتادند و او را می گرفتند تابرو نریزی کند...

طاهری سواد قرآنی ندارد، می گوید من قرآن را یک بار کامل نخواندم، اصلا مطالعات دینی ندارم. درسایت نجات از حلقه فیلم هایش را به عنوان مرجع گذاشتیم که دوستان دانلود و استفاده کنند. آنجا می بینند خود رئیس این فرقه وقتی ادعای چنین چیزی دارد، چطور می تواند بیاید ادعا کند که من قرآن را کشف رمز می کنم؟...

سرکرده این عرفان انحرافی از یک طرف می گوید تا عاشق خدا نشدید، نمی توانید نماز بخوانید. از طرف دیگر می گوید چون ما محدود هستیم، نمی توانیم به نامحدود تسلط و احاطه پیدا کنیم. پس نمی توانیم عاشق خدا شویم، پس نمی توانیم نماز بخوانیم. یعنی این جوری نماز را میزند. نماز این طور از ذهن مردم پاک می شود...

http://kayhan.ir/fa/news/62336


کانال رسمی روزنامه کیهان در تلگرام

@kayhan_news




هشدار! «عنکبوتان دنیادار»

خبرگزاری فارس: «مواظب باشید در دام عنکبوت‌های دنیادار دکان‌دار نیافتید. این روزها دکان‌دارهایی به اسم معنویت ادعا می‌کنند امام(عج) را دیده‌اند که هیچ واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آن‌ها نشوید.» به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،...

خبرگزاری فارس: «مواظب باشید در دام عنکبوت‌های دنیادار دکان‌دار نیافتید. این روزها دکان‌دارهایی به اسم معنویت ادعا می‌کنند امام(عج) را دیده‌اند که هیچ واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آن‌ها نشوید.»


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، این جملات را رهبر معظم انقلاب اسلامی اردیبهشت امسال در جمع دانشجویان بسیجی بیان فرمودند.
تلاش‌ دستگاه‌های مختلف برای شناسایی و دستگیری افراد و گروه‌هایی که با سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم، ادعای خدایی، پیامبری، مهدویت، ملاقات با امام زمان(عج)، داشتن علم غیب، انرژی‌های مافوق انسانی، شفابخشی، چشم برزخی و از این دست موارد می‌کنند، به ویژه در سال‌های اخیر همیشه استمرار داشته است؛ با این حال به نظر می‌رسد، در زمینه هماهنگی دستگاه‌های مختلف و رفع کمبودهای قانونی در این زمینه، نیاز به تلاش‌های بیش‌تری احساس می‌شود.

# نمونه‌هایی از ادعاهای مدعیان دروغین

مدعیان دروغین هر کدام ادعاهایی را مطرح و می‌کنند به این حقه دیگران را فریب می‌دهند و به جذب مرید می‌پردازند؛ ادعاهایی چون: دیدن و یا ارتباط با ائمه اطهار(ع)، ارتباط با عوالم غیب و ملکوت، داشتن رسالت و مأموریت، مهدویت و تعیین تاریخ ظهور، پیامبری و نبوت، دانستن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی‌های عوالم هستی، طالع‌بینی و ستاره‌شناسی، رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن طلسمات، داشتن موکل، همزاد و جن، داشتن عقل کل، علم لدنی و نفس گرم، خواندن درون دیگران از طریق رؤیابینی، طالع‌بینی و فال، تأثیر داشتن اذکار و اورادی (غیر مأثوره) که با روش‌های مخصوص به دیگران می‌دهند، پیش‌گویی، آینده‌نگری و اتفاق افتادن حوادث طبیعی( زلزله، طوفان "سونامی" و ...)، شفا دادن از طریق گفتار، لمس کردن و انرژی درمانی، ادعای داشتن مقامات آسمانی، باخبر بودن از ذخایر زیر زمینی(طلا ،زیرخاکی و ...)، داشتن روش‌های تربیتی و اخلاقی و هنرهای زیستن، آشنایی با خواص مواد و اشیا (سنگ‌ها، گل و گیاه و ...) و داشتن خواص حروف و اعداد و علوم غریبه.
قابل توجه است که اغلب افرادی که فریفته این مدعیان می‌شوند، زنان و دختران جوان هستند و اکثر مردان مدعی نیز به فساد اخلاقی آلوده‌اند.

# زنان مدعی

بعضی از مدعیان دروغین را زنان تشکیل می‌دهد. مثلا فردی به نام "ف.آ" که برای سخنرانی‌های مذهبی به منازل مختلف تهران دعوت می‌شد، ادعا کرده بود که نعوذ بالله "امام زمان(عج)" راننده شخصی‌اش است و هر کسی که می‌خواهد حوائجش برآورده شود می‌تواند به او مراجعه کند و مبلغی را به او بدهد. جالب توجه است که این فرد توانسته بود زنان بسیاری را فریب دهد و مریدانی گرد خود جمع کند. این مریدان به نام این مدعی کتاب‌هایی را درباره امام زمان(عج) منتشر کرده بودند.
یا فردی با اضافه کردن رقص سماع به نماز، "نماز امام زمان" را ابداع کرده و مدعی شده بود تکیه کلام امام را می‌داند.
زنی نیز که در یک روستا زندگی می‌کرد مدعی شده بود که روی یک گاو و یک گوساله‌اش کلمات "الله" و "محمد" حک شده است و این گاو گوساله مقدس هستند. مردم آن روستا و روستاهای اطراف با تجمع در مقابل خانه این زن، خواهان روا شدن حاجات خود از سوی این گاو و گوساله بودند.
همچنین "م.و" که از هلند به ایران آمده بود، مدعی شده بود که پیغمبر فرقه اسماعیلیه است. او احکام حرام را حلال و تمامی احکام حلال را حرام اعلام کرده بود.
بعضی از زنان با روش‌های ابداعی «دعا درمانی» و «انرژی اذکار» از مردم اخاذی می‌کنند. مثلا «م.ل» با برگزاری دوره‌های شش جلسه‌ای انرژی اذکار از هر مرید خود 150 هزار تومان دریافت می‌کرد. البته بعضی از ارقامی که مدعیان اخاذی می‌کنند آن‌قدر بالا است، که این مبلغ زیاد به چشم نمی‌آید. مثلا زنی برای گذراندن یک شب در کنار «ا.ر»، مردی که ادعاهای دروغینی را مطرح کرده بود، 300 میلیون تومان به وی پرداخت کرده بود، تا روح الهی در او دمیده شود!
همچنین زنی با نام «ف.ر» از طریق روش «انرژی اشیاء» به فریفتن افراد می‌پرداخته است. وی علاوه بر توهین به مقدسات دینی در سخنرانی‌های خود، مریدانش را به خواندن فارسی نماز و قرآن سفارش می‌کرد.
زنی نیز به نام «ب.د» مدعی شده بود که یار ششم امام زمان است. این زن به شیوه‌های مختلف به اخاذی از مردم می‌پرداخته است. برای نمونه یک خانم پزشک جوان فریفته این زن مدعی شده بود و 77 میلیون تومان در این راه باخته بود. این فرد تحصیل‌کرده ولی فریب‌خورده، در اظهارات خود به مراجع مسئول گفته بود که برای فراهم کردن این مبلغ 10 میلیون تومان وام گرفته بود!

# مدعیان پیامبری

بعضی از «عنکبوتان دنیادار» مدعی پیامبری هستند. این افراد که قریب به اتفاق بی‌سوادند با دست بردن در دین اسلام، مدعی‌اند که بشارت‌دهنده دین تازه‌ای هستند. مثلا «عباس ن.» که اصالتا عراقی است در غرب کشور کعبه‌ای بنا نهاده و مریدان خود را به آن فرا خوانده بود.
وی اعتقاد داشت که نباید «مرگ بر اسراییل» را بر زبان جاری کرد. زیرا بنی‌اسراییل پدران ما هستند و مگر می‌شود به پدران‌مان فحش داد. این اعتقاد وی، گمانه‌زنی‌ها را در ارتباط با این‌که بعضی از جریانات منحرف از لابی‌های صهیونیستی سرچشمه می‌گیرند، قوت می‌دهد.
بعضی از این پیامبران دروغین، وضو و نماز جدیدی را ابداع کرده‌اند. مثلا سوره توحید را در نماز بدون «قل» می‌خوانند و این‌گونه توجیه می‌کنند که در نماز خطاب ما خداوند است و نباید به خداوند دستور داد!
این پیامبران نیز از اتهام اخاذی مبرا نیستند. به عنوان نمونه یکی از این مدعیان متهم به یک فقره 800 میلیونی کلاه‌برداری است.

# مدعیان تحصیل‌کرده‌

بخش دیگری از مدعیان دروغین، کسانی هستند که از تحصیلات عالی برخودارند و بعضا مدتی را نیز در حوزه‌های علمیه گذرانده‌اند و لباس روحانیت بر تن داشته‌اند. این افراد با بحث‌ و گفت‌وگوهای طولانی با اشخاص به فریفتن و جذب آنان می‌پردازند و اغلب مریدان این افراد مدعی را تحصیل‌کرده‌ها تشکیل می‌دهند. بعضی از این مدعیان میان شیعه و سنی اختلاف می‌افکنند و مریدان خود را به ازدواج‌های تشکیلاتی ترغیب می‌کنند.

# انرژی‌درمانی

مدعیان انرژی‌درمانی خیل عظیمی از درماندگان و به ویژه بیماران را به خود جلب می‌کنند. بعضی از این مدعیان با هیپنوتیزم افراد، نیات شوم خود را عملی می‌کنند. به گونه‌ای که فریب‌خوردگی مریدان را به جایی می‌رسانند که آنان را «خدا» می‌خوانند.
این مدعیان نیز اخاذی مالی، یکی از مهم‌ترین هدف‌هایشان است. برای نمونه دارایی «ا.ر»، یکی از مدعیان انرژی‌درمانی، طبق آخرین تحقیقات 4 میلیارد تومان است.
البته مراجع تقلید درباره انرژی درمانی نظراتی دارند و آن را اگر موجب سوءاستفاده از مقدسات دینی می‌شود حرام دانسته‌اند.

# روش‌های اعمال نفوذ مدعیان دروغین

به نظر می‌رسد هر کدام از مدعیان با روش‌هایی خاص برای پیشرد اهداف خود تلاش کرده‌ و می‌کنند. نشان کردن و جذب افراد ساده‌دل و زودباور، گفتن دروغ‌های بزرگ برای جذب تک‌تک مریدان به طور جداگانه، اخاذی پنهان از مریدان، پنهان‌کاری در روابط خود با مریدان، صدور فتوی و دستورات فقهی برای مریدان بدون ارجاع دادن ایشان به مراجع عظام تقلید و وادار کردن مریدان به انجام روش‌های خرافی و غیر اخلاقی، از جمله این روش‌ها است.
همچنین بعضی از این مدعیان دروغین از روش‌های تعبیر خواب‌های مریدان به نحو غیر اصولی، تفسیر به رأی و تأویل آیات و احادیث برای مریدان، تکفیر اشخاصی که با عقاید آنها مخالفت می‌کنند، ارائه جزوات حاوی دستور‌العمل‌های خاص و اختلاف‌افکن، مسافرت به صورت اردویی برای تحت تأثیر قرار دادن مریدان و برای انتخاب زوج معرفتی، تعیین وظیفه و دادن مأموریت به مریدان، نفوذ دادن مریدان و جمع‌آوری اخبار و اطلاعات از مراکز مورد نظر، نامه‌نگاری به برخی مراکز موجه برای اثبات حقانیت خود، تلاش برای جدا کردن همسران و متلاشی کردن بنیان خانواده‌ها و دستور طلاق و یا ازدواج‌های تشکیلاتی، برای رسیدن به مقصود خود استفاده می‌کنند.

# مدعیان دروغین طریقت‌های عرفانی

بخشی از «عنکبوتان دنیادار» کسانی‌اند که مدعی طریقت‌های عرفانی هستند. طریقت‌های روان‌شناختی و روانکاوی و ورود به حیطه علوم باطنی اکنون یکی از روش‌های مطلوب و گرایش‌های موجود در جامعه به شمار می‌آید، مانند طریقت یوگا که اساسا خاستگاه هندی دارد. در این تفکر با نگرش عرفانی و مراقبه و ...آرامش جان رهروان مد نظر قرار می‌گیرد، به طوری‌که رسیدن به موجودی خیالی و خلسه در این مقام، بهترین روش‌ به حساب می‌آید و گاه با فنون هیپنوتیزم آمیخته شده و آنگاه به مسائل غیر اخلاقی، شیادی و ... کشیده می‌شود.
مدعیان این طریقت‌های عرفانی از طریق پایگاه‌های اینترنتی، به آموزش‌ تفکرات خود می‌پردازند و از این طریق مریدان خود را به تجمع در مکان‌های مختلف برای تشکیل جلسات روان‌شناختی و رسیدن به آرامش جمعی دعوت می‌کنند.

# عوامل روی آوردن جوانان به فرقه‌های عرفانی

کارشناسان عواملی چون: رشد مهاجرت‌ها، سفرها و ارتباطات مختلف در قالب گروه‌‌های فرهنگی و هنری، تبلیغات بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای، رشد وبلاگ‌ها و چت‌روم‌ها با موضوعات فوق، عدم اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به موقع و مناسب از سوی کارشناسان فرهنگی، چهره‌ شدن عوامل مدعی و فرقه‌گرا به عنوان شخصیت‌های عرفانی و مقام‌های معنوی قائل شدن تا حد الوهیت برای آنها، ورود ادبیات مهاجر در قالب ترجمه کتاب‌های وارداتی، انتشار و دسترسی آسان به کتاب‌ها و موضوعاتی با مضامین عرفانی و عدم نظارت صحیح بر این جریانات فکری و انتشار نشریاتی با موضوعات ذکرشده به وسیله عوامل مدعی و فرقه‌گرا، را دلایل روی آوردن جوانان به فرقه‌های عرفانی منحرف می‌دانند.
بدیهی است که بازشناسی فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی و ارایه آن در قالب‌های جذاب می‌تواند اولین قدم برای جلوگیری از این پدیده منحط باشد.

# جهل، بیماری روانی، سودجویی مالی یا شهوات جنسی؟

وقتی نگاه کلی به پدیده «عنکبوتان دنیادار» بیندازیم، در خواهیم یافت که شناخت عوامل پدیدآورنده این موضوع نیازمند تحقیقات گسترده و عمیق است، که در نظر داریم در گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی به آن بپردازیم.
بی‌شک جهل، یکی از عوامل مهم در این میان است؛ منظور از جهل صرفا نداشتن سواد خواندن و نوشتن نیست، بلکه نداشتن معرفت دینی است؛ مدعیان تحصیل‌کرده گواه این موضوع هستند.
همچنین قبل از صدور هر گونه حکمی درباره این مدعیان، در وهله اول باید از سلامت روانی این افراد اطمینان حاصل کرد، زیرا برخی از رفتارهای آنان این موضوع را القاء می‌کند که آنان بیمارند.
اخاذی‌های بی‌شمار و فساد اخلاقی، که فصل مشترک و غایی اغلب این مدعیان دروغین است، این مسئله را پیش می‌کشد که سودجویی مالی و شهوات جنسی چه نقش تعیین‌کننده‌ای در بیان ادعاهای دروغین دارد.
با این حال تکلیف یک انسان مؤمن که در معرض این تهدیدات زندگی می‌کند چیست و چگونه می‌تواند ایمان خود را منزه نگاه‌ دارد؟ به نظر می‌رسد پیشه کردن «تقوا» تنها راه ممکن است.
انتهای پیام/ش




⚡️علایم سحر و جن زدگی⚡️

🔸  جنون یا دیوانگی ،که خود لفظ جنون به معنای جن زدگی می باشد که خود دو گونه است قسمتی با اختلالات مغزی ارتباط دارد که از لحاظ پزشکی قابل بررسی می باشد و گونه ای دیگر از آن،طوری است که پزشک از تشخیص آن عاجز بوده و هیچ گونه اختلالات را تشخیص نمی دهددرحالی که شیاطین مسبب آن هستند.
🔸 جدا شدن مرد و زن از همدیگر :که به طور ناخوداگاه مردنسبت به زن و یا برعکس  زن  نسبت به مرد بدون هیچ سبب واضحی احساس تنفر شدیدی می کند به طوریکه حتی نمی تواند به صورت همسرش نگاه کند.
🔸صرع ( بیهوش شدن ) 
🔸میگرن وسردرد های شدید
🔸تمایل نداشتن مرد و یا زن به ازدواج 
🔸مشکلا ت جنسی
 الف ) ناتوانی جنسی در هنگام همبسترشدن 
ب) پیدا کردن میل جنسی شدید 
ج ) انزال سریع منی در هنگام نزدیکی بطوریکه نتواند مقاربت را انجام دهد
د) خونریزی زن در هنگام همبسترشدن
🔸 نازا شدن و یا سقط جنین در چند ماهگی
🔸تنفر شدید و بدون سبب واضح از پدر یا مادر و یا دوست و غیره ویا برعکس 

🔸حب شدید مرد به زن و برعکس، که باعث مشکلات در زندگی شود.
🔸 احساس اینکه شخصی مدام با او حرف می زند و یا اینکه بطور غیر طبیعی کسی او را واداربه کار ی می کند.
🔸  از کار افتادن قسمتی از اعضای بدن بدون سببی واضح وپیدا نکردن علت آن از لحاظ پزشکی وغیره
🔸بیزارو یا تنبل  بودن نسبت به نماز و یا قرآن و عبادات
🔸 کند ذهنی
🔸غش و بیهوش شدن
🔸 تنبلی و احساس گرفتگی وخستگی بدن
 🔸درد در قسمتی از اعضای بدن و یا منتقل شدن ان به قسمتی دیگر
🔸علاقه پیدا کردن به ماندن در  مکانهای خالی و یا کثیف مثل حمام و دستشویی
🔸احساس به اینکه شخصی در درون اورا به کاری بد وا می دارد و تشکیک در فکر و عقیده
🔸 اضطراب و دلهره
🔸دیدن خوابهای وحشتناک وکابوس
🔸 دیدن حیوانات مثل گربه و سگ و تکرار شدن آن
🔸  راه رفتن در خواب
🔸 سقوط از مکانهای بلند درخواب
خود را در قبرستان و مکانهای کثیف یا وحشتناک دیدن درخواب
🔸 دیدن شکلها و یا اشباح غریب درخواب
🔸خود را در کنارمردگان دیدن و تکرار آن درخواب
درخواب شخصی  او را می خواهد بکشد.ویا اذیت کند
✳️نکته:اگر کسانی بعضی از این حالات را دارند امکان دلیل غیر از جن زدگی هم وجود داد وصرفا جن زدگی نیست✳️

💫فرمایشات حاج اقا صاحب الامری
🔹ادامه دارد...
____________________________

موسسه طب اسلامی امام رضا علیه السلام





@TebbeEmamReza

🔹علل دخالت اجنه در زندگی انسان🔹

چنانچه در قرآن نیز بیان شده است "جن ها" موجوداتی شبیه انسانها هستند که دیده نمی شوند اما آنها انسانها را می بینند. آنها زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی دارند، تشکیل خانواده می دهند، زندگیشان در این دنیا مثل انسان با تولد شروع و با مرگ پایان می یابد، بر روی همین زمین زندگی می کنند و انسانها آنها را نمی بینند و آنها را احساس نمی کنند.

جن ها به طور معمول و عادی در زندگی انسانها هیچ نوع دخالت و تصرفی نمی کنند، ولی در بعضی از حالات عده ایی از جن ها در زندگی گروهی از انسانها دخالت می کنند که این نوع تاثیر و دخالت دارای انواعی می باشد که در ادامه انواع، اسباب و نشانه های انسان جن زده را بیان می کنیم و نیاز به ذکر است که جن زدگی با سحر و جادو تفاوت دارد.


🔻علل دخالت جن 🔻

جن ها به دلایلی در زندگی انسان ها دخالت می کنند و اسباب مشکلات را فراهم می کنند:

🔸1ـ  انتقام
چنانکه گفتیم انسان ها، جن ها را نمی بینند، اما آنها ما را می بینند و به همین خاطر ممکن است انسانها ناخواسته به بعضی از جن ها یا اعضای خانواده آنها آسیبی وارد کنند، مثلا پا روی آنها بگذارند و یا ... که در این صورت جن به خاطر انتقام در زندگی این شخص دخالت می کند و اسباب مشکلات را فراهم می کند.

🔸2ـ عشق و عاشق شدن

 جن ها هم مانند انسان ها متشکل از دو جنس نر و ماده هستند که به همین علت ممکن است جن عاشق انسانی شود و وارد بدن وی شود که در پی ورود جن به بدن انسان مشکلاتی پدید می آید.
🔸3ـ  شرارت جن

جن ها همچون انسان ها دارای ادیان و عقاید مختلفی هستند و ممکن است مسلمان، مسیحی، یهودی و یا ... باشند و طبعا بعضی از آنها بد و بعضی خوب هستند. جن های شرور و بد ممکن است بدون هیچ دلیلی وارد زندگی انسان ها شده و زندگی آنها را مختل کرده و مشکلات متفاوتی را بوجود می اورد
🔸4_وارد شدن در منازل وحریم انها
درروایاتی داریم که وارد فلان سرزمینها نشوید که مسکن اجنه است.
🔸5_کسی انها را وادار کند
مانند ساحر ویا تسخییر وغیره که از اجنه استفاده میکنند
🔸6_آزار دادن انها
مثل ریختن اب داغ بدون بسم الله ویا ادرار کردن در سوراخ ها ومنازل انها

_____________________________

✳️معتبرترین کانال طب اسلامی✳️
موسسه طب اسلامی امام رضا علیه السلام
____________________________
@TebbeEmamReza___________________________

لازم بود ذکر شود در نود و نه درصد موارد حتی مشکوک و مشخص ظاهری به جن زدگی اصلا جن زدگی در کار نیست و مشکلات خیلی خیلی ساده مثل ضعف بدنی یا حتی شاید امواج مضر مثل استفاده زیاد از اینترنت همراه مشکل ساز است .چه برسد به موارد مشترک به همین خاطر وسواس زیادی هم نداشته باشید و مطالب من باب آموزش و اتمام و اکمال مطلب آورده شده است نه تغییر سبک زندگی و ایجاد وسواس فکری که خود این جور وسواس ها کار شیاطین است و نباید دچارش شد.حتی در حالت ایدیوپاتیک و ناشناخته هم بسیاری از بیماری ها منشا ماورایی ندارند و نباید خیلی سمت موضوعات خاص علل الخصوص احتمال جن زدگی رفت.و در این خصوص زندگی خود را بازیچه نکنید و فرد مشاور باید آشنا به علوم الهی و حوزوی  و کاملا متعهد و علمی باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۶