سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خضر» ثبت شده است


سوال امامان که علم به غیب داشتند چرا بر اساس آن عمل نمی کردند

جواب علم امام علم کامل است اما به دلیل مقام امامت بر اساس تعریف قرآن در این سبک هدایت لزوم و وجوبی به عمل بر اساس علم غیب به جز در موارد خاص و بیشتر هم برای اثبات امامت نداشته. مثال قرآنی خضر است که اساس رفتارهایش فقط علم غیب بود وی حتی به موسی تا آخرین لحظه حکمت کارهایش را نگفت اساسا رفتار و عمل به علم غیب شخصی نیز هست حتی بعضی مبنی را گذاشته اند که در آن زمان خضر پیامبر نبوده شاید هم بعد پیامبر خاتم واین مثال فوق دلیل مبرهنی بر موضوع ماست در ضمن بعضی قضیه های اتفاق افتاده بین موسی و خضر را رابطه ی بین پیامبران تشریعی و پیامبران تکوینی می دانند

 یک مورد خاص مطرح است اینکه در زمان ظهور حضرت در جنگ ها بدون دلیل می کشند اولا این بحث دارد آیا اساسا بدون دلیل است یا نه و اینکه خود حاکم شرع اند اما دلایل مطرح کردن از ارکان حکومتی است مثل حکومت امام علی و قضیه سپر اما دو نکته اصلی اینکه کشتن بدون دلیل به معنی کشتار بالا نیست یعنی اگر به دقت نگاه کنیم یکی از دو نفر همراه حضرت در زمان و لحظه ظهور یکی شان خضر است مدل خضر در اینجا مطرح است که در قرآن مطرح است یعنی در جنگ و نزاع ها آنکه آتش افروز و وسوسه انگیز است باید مجازات شود و.از کارش جلوگیری شود یعنی سر فتنه از نظر شرعی هم هیچ دلیل برای قتل شیطان وجود ندارد چون قصاصی در کار نیست مگر با استدلال خضر در زمان کشتن کودک در آخر الزمان مخفی کاری ای در کار نیست و جبهه کفر و ایمان کاملا واضح و عیان در مقابل هم قرار می گیرند و علوم حداقل در بخث بیان و سطح شروع علمی مکفی است مثلا در مورد علوم غریبه یا بحث جادو یا مباحث دیگر پس دیگر جای اغماض به دلیل جهل علمی نیست اینجا بحث جهل مدرن و جهل مرکب عالم امروز پیش می آید ولی در کل جامعه جهانی برای قبول حضرت و مسیح و خضر و مباحث رجعت و سربازان امام آمادگی فکری و نیازی را خواهند داشت و به قولی تشنه اند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷


 

مبانی و اصول ازدواج

بلوغ

گفتیم دوران بلوغ دوران بحران نیست بلکه باید جشن و شادی گرفت چرا که زمان ورود رسمی جوان به معنویات این زمان است که دین او را رسمی اعلام می کند نماز واجب می شود نباید از بلوغ جنسی تا بلوغ فکری فاصله بیافتد نباید فرد در سنین کم با مسایل جنسی مواجه شود و دچار بلوغ زودرس شود نباید به استمنا روی آورد و بزرگترین سرمایه ها را از دست داد

ازدواج

  هم کفوی مهمترین اصل پایداری زندگی مشترک است در سطوح توحیدی در هر سطح اگر هم کفوی رعایت شود افراد با هم هم فاز شوند و سطح توقعات را از همدیگر بدانند بزرگترین موفقیت را دست خواهند یافت در ازدواج اخلاق و دین مداری مهمترین شرط است،تعیین سطح قبل از ازدواج مهمترین کار است و اینکه دو طرف بدانند در جه سطحی می خواهند عمل کنند مثلا یک فرد نماز خوان باید تمام شرایط مربوط به ایمان را بپذیرد مثلا حجاب در سطح ایمان تعریف می شود نه در سطح تسلیم یعنی یک فرد بی حجاب حتما آدم بدی نیست البته به شرط اینکه ترک اولی نکرده باشد و قصد و نیت ارتباط با نامحرم نباشد ارتباط نامشروع در تمام ادیان ناپسند است همچنین در مسیحیت نکته عمل ناقص به هر سطح پیامدهای تحجر گرایی و احتمال اشتباه یافتن مسیر را دارد مثلا در سطح ایمان مسایلی همچون عرفان و علوم غریبه بحث می شود اما اگر به انسان تشنه به جای آب شیرین آب دریا بدهند چه می شود البته فهم ناقص نیز موجبات را فراهم می آورد اینکه افراد با کمی دانش فکر می کنند علامه دهر شدند و به سادگی در عرفانهای دروغین به دام می افتند البته از بحث دور نشویم،لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم یکی از کاربردهای این آیه در جلب محبت است البته باید معنی فهمیده شود بدین معنی که فرد باید همسر خویش را زیباترین انسان در جهان ببیند دیدن با فقط مشاهده کردن فرق دارد دیدنی که همسر را موهبتی از خدا بداند مورد نظر ماست-شناسایی هدف دجال یعنی اینکه هدف آنها از هم پاشیدن بنیان خانواده است و اختلاف افکندن بین زن و شوهر با جادو-در بحث نعمته الله و رشد و تعالی نگاه دو طرف به هم مهم است اینکه هدف خوب خواستن برای همدگیر وارد همسر از خود فرد است این باید در سطح ایمان درک شود تا بدانند در این جهان زودگذر باید برای بهشت ساختن در این جهان اقدام کرد افراد بهشتی لایق بهشت اند کسی که در این جهان رضایتی نداشته در آن جهان نیز رضایت نخواهد داشت رضایت مندی از ازدواج از زندگی و همسر با ایمان بدین معنی است که اگر زندگی فقط در یک سطح تسلیم ادامه یابد موفقتی حاصل نشده و رضایتمندی از بین خواهد رفت باید رشد داد ازدواج در سطح تسلیم و به دنیا آمدن فرزندان آزمایش است و ملاک نزد خدا نیست ملاک نزد خدا ایمان و عمل صالح است در ضمن افراد متاهل می توانند از خداوند طلب سکینه کنند که بر قلب نازل می شود وبرای ازدیاد ایمان است نماز این افراد با کیفیت بهتری انجام می شودسکینه با وقت متفاوت است

یک فرضیه عملی بیان می دارد که تنها راه حل رسیدن به هم فازی و رضایت جنسی دو طرفه ابراز محبت و میل قلبی زن به مرد است در ضمن یادتان باشد ازدواج یک نتیجه است بدین معنی که قرار نیست بعد ازدواج چیزی تغییر کند و کسی عامل تغییر دیگری باشد هرچه هست و خواهد بود دو نفری خواهد بود و اساسا هدف نیز بی نیازی به هدف طغیان است نه تغییر اصل و بنا در ازدواج هم کفوی است و یادتان باشد بعد ازدواج مثلا اگر فردی قبل ازدواج معتاد است و ترک نکرده اما قول ترک بعد ازدواج را می دهد امکان ندارد حداقل در این موارد خیلی سخت است ازدواج اهداف بنیادین ر فطری خویش را دارد و قرار نیست حلال همه ی مشکلات جانبی نیز باشد بلکه اساسا خود مستقل محسوب باید بشود

بنیادین-طارق

از نظر کلی شرط زندگی گرمی و تری است برای صفت مردانه گرمی و خشکی و زن سردی و تری لحاظ می گردد اما در حالت روحانی نور و ترکیب اتر مشخص کننده است و تلفیق نیروی یین و یانگ.در حالت بدنی سلولهای بنیادین در تمامی بدن وجود دارند اما پس از پر کاری فراوان در دوران جنینی تا زمان بلوغ به شدت توانشان کاهش و عملکرد تمایز آنها نیز خیلی تخصصی و تکراری می شود در بحث طارق و ازدواج درون عملا فرد از نظر بروز شهودی بر این بخش از حیطه ی وجودی خویش خود را چیره ساخته و بهره برده است در ماهیت اصلی روحانی ارتباط کالبد اختری نیز ایجاد و نیروی اذکار نیز فعال شده است و فرد به بلوغ فکری رسیده و به اساسی ترین سوال دوران بلوغ جواب داده است و می تواند وارد مراحل جدیدی از ایمان شود در حالت رسیدن به شرایط مطلوب جوان شدن ناگهانی و زیباتر شدن و روند جوان شدن حقیقی را نیز داریم فشار جنسی پیر می کند. از نظر شهودی اراده ی بر سیستم خودمختار است همچنین بر تنظیمات هورمونی.اهمیت بحث طارق در بچه داری مناسب جلوگیری از افسردگی رضایتمندی از زندگی فرزند دار شدن و ایجاد نطفه صحیح و سالم-اسلام حتی برای زمان مقاربت نیز احکام خود را ارایه کرده- و جوان شدن و سلامتی حقیقی است گفتیم طارق همان نوزاد نورانی حاصل از ازدواج درونی و فهم رندی-راضیه مرضیه- است طی روند بوجود آمدن این نوزاد در درون همچون یک فرزند عادی است از چاکرای یکم تا هفتم بالا می رود در مراحل مختلف خود را شکل کامل می دهد پس از به دنیا آمدن بند ناف آن به چشم سوم باز می شود خود نوزاد در  فازی نورانی تر و لطیف تر عمل می کند و برای ارتزاق کیهانی به کار می رود ارتباط با جهانهای عالی تر و شعور بالاتر و تسهیل روند رشد و تعالی روحانی را فراهم می آورد خیلی باید مراقب بود به دام شبکه منفی و انگلهای انرژیایی نیفتاد

 

 

نطفه

انسان قبل از تولد نطفه ای که باید از آن به دنیا بیاید انتخاب می کند این موضوع مثل تعیین خط در مسابقات ماشین سواری است انسان قبل از خلقت تعهد داده که از شیطان تبعیت نکند به دنیا آمدن یحیی وجود نور پنج تن و خانوادگی بودن آنها و وجود سلسله پیامبری بر اساس خانواده-چه خونی چه غیر خونی-به دنیا آمدن عیسی کشتن بچه توسط خضر و اطمینان دادن به عیسی که فرزند بعدی مایه ی افزایش ایمان خواهد بود موارد خاص کاربردی برای والدین قبل از آمیزش رعایت حرمت ازدواج و بحث رعایت حدود شرعی و قوانین ازدواج طبیعی و فطری و بر اساس همان گونه که قرآن گفته است و همچنین مسایل مستحب و مکروهات هم است که رعایتش بهتر است در ادامه در دوران حاملگی علاوه بر مراقبتهای پزشکی مواردی مثل قرآن خواندن تاثیر بسزایی در تشکیل صحیح روح نوزاد خواهد داشت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۲


مدل آصف چیزی فراتر از مدل شرقی و مدل هندی است این مدل براساس نون و القلم  و مایسطرون استوار است و اذکار در آن با فعل و زبان و قلب در ارتباط است و تجسم خلاق بهشت و جهنم و فهم توحید اساس آن است و پایه و ستون و جلوه تام و کامل آن نماز است

 نمونه های این الگو فراوان است مثل ون یکاد در خانه ها هرز و دعای شرف الشمس بر روی انگشتر دعا نویسی در آب برای امام زمان یا رسیدن به فرد دیگر در کل با مدل سه گانه نمونه ( جاذبه  جبران و مزرعه)  در غرب شباهتهایی دارد ولی مدل شیعه ی ایرانی کامل تر است این مدل همراهی ذکر زبان مستولی شدن در قلب ایجاد عمل و نوشتن و خواندن و قیام را همراه با هم دارد بهترین منبع اذکار و افکار در علوم غریبه قرآن است مدل هری پاتر و بارتیمیوس همگی زیرمجموعه محسوب می شوند و اصل مدل آصف و مدل خضر است مدل  مدلی خضر مدلی مبهم است و عمل کامل به طریقت است و اگر بخواهیم با روش این فرد عمل کنیم سبک زندگی خاص خود را می طلبد .مبرهن است که اجرای کامل این مدل خیلی اجرایی نیست ولی الگوها و روشهای خیلی خوبی را معرفی می کند و آموزشهای اصلی کاملی نیز دارد

دقت کنید مثلا در مدل آصف که اصلش مدل ذکر و علم تجوید و ورود تفکر به سطح بهشتی است موارد مستحبی هم داریم مثل تسبیح یا انگشتر که باید فرق اینها با آلات جادو مثل چوبدستی و غیره مشخص شود اول اینکه تمام موارد فوق براساس استحباب و فقط به عنوان یادآور مطرح اند و اصل خود فرد است مثلا تسبیح فقط به عنوان اینکه انسان تعداد دقیق ذکر از یادش نرود مطرح است نه چیز دیگر و بازهم الگوی اصلی به درون فرد بر می گردد در مورد انگشتر تفاوت آن با حلقه مد نظر است اینکه حلقه مهمولا بدون شکل و طرح خاصی است و نگینی به طرح سنگ هم ندارد در ضمن انگشتر می تواند حاوی نوشته یا دعا و به نوعی هرز باشد اما در مورد حلقه این مسایل صادق نیست اصل حلقه بنا بر مشاهدات و پرس و جو از خود موبدان دقیقا مربوط به زرتشتیان است و وقتی بین زن و شوهر رد و بدل می شود نشان از تعلق دایمی و شکست ناپذیر به یکدیگر دارد و  مثل لباس ابن سینا که الان در تمام جهان به عنوان لباس فارغ التحصیلی به کار می رود این مورد نیز از فرهنگ ایرانیان ولی این بار در منظر یک آیین دیگر برخاسته است لازم به ذکر است در اصل فرهنگ ایرانی در اقوام و مذاهب دیگر و در آیین های سنتی ما حتما حلقه نداریم بلکه اساسا نشان کردن مطرح بوده است که هرچیزی به عنوان هدیه ممکن است

در کتب فانتزی مطالعه شده آنچه به طور مسلم دیده شد در کتاب داستان سابریل بود که یک روش تسخیر انداختن حلقه به دور گردن موجود مورد نظر-در اینجا نوعی از شیاطین-بوده است

 

*به جز قانون جاذبه که حواشی زیادی داشته قانون جبران به نوعی موازنه گری در طبیعت حساب می شود و نوعی معامله و داد و ستد قانون مزرعه نیز تقریبا با فرهنگ دینی تطابق داشته  و بر زندگی در حال و صبر برای نتیجه گیری استوار است تا حاصل یابیم و در خود مراقبه را نیز تعریف می کند صبر نیز با رضایت معنی می شود نه فقط تحمل در ضمن عجله هم نداریم

یک نکته پیرامون بحث تسخیر

این موضوع که خداوند هرچه آنچه در آسمانها و زمین است را در تسخیر انسان درآورده صحیح است اما در همین اول اشاره شد که خداوند این امکان را برای انسان قرار داده است.الکوی تسخیر مد نظر قرآن تسخیر با الگوی ارادت به شیطان و یا برده داری و بردگی نیست و باید تفاوتهای آن لحاظ شود مثل رابطه ی احضار جن با بحث موکل.رابطه ی تسخیر بر اساس علم و میزان آگاهی رخ می دهد و علم جزیی از وجود هر فردی است و جدا نیست و هرچه هم خدایی تر باشد اراده ی الهی قوی تری را پشتوانه خود دارد و واقعی تر هم هست مثل جمله امام علی ع که می فرمایند خدا را از گسستن اراده ها شناختم پس اصالت متعلق به خداست و اراده و خواست خدا.وقتی مساله علم را می آوریم مثال ها و موارد دینی زیادی در اثبات این قضایا وجود دارد مثل بحث جسم مثالی و یا اینکه چرا بعضی از ظن ها گناه است دقت شود ظن با نیت متفاوت است.مساله ی بعدی کن فیکون بودن ماجراست که خب در بحث تسخیر واضح و مبرهن است.دقت شود الگوی اصلی تسخیر بر پایه ی شناخت استوار است یعنی هر آنچه که بتوان شناخت قابل تسخیر هم هست،بازهم موکدا تاکید می کنیم منظورمان از تسخیر برده داری نیست.مثلا ما در کتب شهید مطهری از بحث تسخیر و تسخیر افکار اشاراتی داریم که مظنورشان اثبات ادله است.دقت کنید که خداوند نیز غیرقابل شناخت است جز آن میزانی که خودش خودش را به ما بشناساند.

در مقابل موارد فوق که ذکر کردیم مدل ارایه شده توسط شیطان اساسا توهم است و موارد امتداد آن بیشتر سحر و جادو است و این لفظ چشم بندی بر هر دو حالت -چشم ظاهر و چشم باطن-دلالت دارد اما منطق قرآنی بیشتر بر همان چشم است یعنی همان ظاهر و هیچ قدرت مستقلی برای آن قایل نیست. برای توهم یا جادو قابل ذکر است که این در حالت ضعف فرد صورت می گیرد یعنی در عمل ما نباید شیطان را شریک بگیریم شیطان ضعیف می خواهد یعنی نباید در هیچ کاری شریکش کنیم و بدانیم راه حل اصلی جلوگیری از این نفوذ پرداختن به امانت است نمونه رفتار خود آصف ع در برابر عفریت بیانگر حرف ماست

به طور حاشیه ای و برای تحقیق بیشتر می توانید در مورد مسواک و حمام و همچنین سرویس بهداشتی و تارخچه آن و چگونگی ورود این موارد به اروپای قرون وسطا تحقیق کنید نتایج جالبی دارد و می فهمید چرا مثلا فرانسه به اجبار بهترین ادکلن ها می زد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۴

اولادکم فتنه-فرزندان شما آزمایشند

اولادکم فتنه این یعنی عامل آزمایش آنها بروز و نتیجه زندگی با همسر و هدیه ای الهی است در طول مسیر زندگی در صورت از دست دادن وی فرد نباید خود را ببازد و سالمند شود فرزند برای افزایش ایمان باید باشد نه عامل گناه فرزند باید بلوغش مورد احترام واقع شود و آموزش داده شود و آرام آرام به استقلال برسد در بحث پیر شدن فقط ملاک اجتماعی یا پیری ظاهری نیست این یک فرآیند فیزیکی نیز بحث می شود و متعلق به جهان ماده است و در ابعاد ژنتیک بازهم مجموعه تناقضاتی را به وجود می آورد که جهش را رد می کند در ضمن حتی در بحث روحی هدف فقط استقلال بخشیدن به کارما و یا قدرت روح بر جسم نیست بلکه بحث ولایت بر نسل و قوم علاوه بر فرد حتی در حین حیات هم بحث می شود که کلا با ژنتیک حداقل تا الان نمی خواند زندگی دنیایی دارای واژه خاص و به نوعی کلیدواژه می باشد که دارای بحث خیلی خیلی خیلی زیادی است اما فقط به گفتن آن بسنده می کنیم کلمه مورد نظر گاو می باشد

—  اولادکم فتنه

—  افسردگی پس از زایمان کشته شدن فرزندان توسط شامپانزه

—  کودکانی که به بلوغ نمی رسند،کودکی که خضر کشت

—  بیمار شدن و پیری به خاطر فرزند

—  شناخت فرزند تازه به دنیا آمده و حتی تعیین ژنتیک

—  بچه دار شدن و افزایش توانایی باروری و همچنین بالا بردن رضایت روحی روانی افراد

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۷:۵۱