مدل آصف
مدل آصف چیزی فراتر از مدل شرقی و مدل هندی است این مدل براساس نون و القلم و مایسطرون استوار است و اذکار در آن با فعل و زبان و قلب در ارتباط است و تجسم خلاق بهشت و جهنم و فهم توحید اساس آن است و پایه و ستون و جلوه تام و کامل آن نماز است
نمونه های این الگو فراوان است مثل ون یکاد در خانه ها هرز و دعای شرف الشمس بر روی انگشتر دعا نویسی در آب برای امام زمان یا رسیدن به فرد دیگر در کل با مدل سه گانه نمونه ( جاذبه جبران و مزرعه) در غرب شباهتهایی دارد ولی مدل شیعه ی ایرانی کامل تر است این مدل همراهی ذکر زبان مستولی شدن در قلب ایجاد عمل و نوشتن و خواندن و قیام را همراه با هم دارد بهترین منبع اذکار و افکار در علوم غریبه قرآن است مدل هری پاتر و بارتیمیوس همگی زیرمجموعه محسوب می شوند و اصل مدل آصف و مدل خضر است مدل مدلی خضر مدلی مبهم است و عمل کامل به طریقت است و اگر بخواهیم با روش این فرد عمل کنیم سبک زندگی خاص خود را می طلبد .مبرهن است که اجرای کامل این مدل خیلی اجرایی نیست ولی الگوها و روشهای خیلی خوبی را معرفی می کند و آموزشهای اصلی کاملی نیز دارد
دقت کنید مثلا در مدل آصف که اصلش مدل ذکر و علم تجوید و ورود تفکر به سطح بهشتی است موارد مستحبی هم داریم مثل تسبیح یا انگشتر که باید فرق اینها با آلات جادو مثل چوبدستی و غیره مشخص شود اول اینکه تمام موارد فوق براساس استحباب و فقط به عنوان یادآور مطرح اند و اصل خود فرد است مثلا تسبیح فقط به عنوان اینکه انسان تعداد دقیق ذکر از یادش نرود مطرح است نه چیز دیگر و بازهم الگوی اصلی به درون فرد بر می گردد در مورد انگشتر تفاوت آن با حلقه مد نظر است اینکه حلقه مهمولا بدون شکل و طرح خاصی است و نگینی به طرح سنگ هم ندارد در ضمن انگشتر می تواند حاوی نوشته یا دعا و به نوعی هرز باشد اما در مورد حلقه این مسایل صادق نیست اصل حلقه بنا بر مشاهدات و پرس و جو از خود موبدان دقیقا مربوط به زرتشتیان است و وقتی بین زن و شوهر رد و بدل می شود نشان از تعلق دایمی و شکست ناپذیر به یکدیگر دارد و مثل لباس ابن سینا که الان در تمام جهان به عنوان لباس فارغ التحصیلی به کار می رود این مورد نیز از فرهنگ ایرانیان ولی این بار در منظر یک آیین دیگر برخاسته است لازم به ذکر است در اصل فرهنگ ایرانی در اقوام و مذاهب دیگر و در آیین های سنتی ما حتما حلقه نداریم بلکه اساسا نشان کردن مطرح بوده است که هرچیزی به عنوان هدیه ممکن است
در کتب فانتزی مطالعه شده آنچه به طور مسلم دیده شد در کتاب داستان سابریل بود که یک روش تسخیر انداختن حلقه به دور گردن موجود مورد نظر-در اینجا نوعی از شیاطین-بوده است
*به جز قانون جاذبه که حواشی زیادی داشته قانون جبران به نوعی موازنه گری در طبیعت حساب می شود و نوعی معامله و داد و ستد قانون مزرعه نیز تقریبا با فرهنگ دینی تطابق داشته و بر زندگی در حال و صبر برای نتیجه گیری استوار است تا حاصل یابیم و در خود مراقبه را نیز تعریف می کند صبر نیز با رضایت معنی می شود نه فقط تحمل در ضمن عجله هم نداریم
یک نکته پیرامون بحث تسخیر
این موضوع که خداوند هرچه آنچه در آسمانها و زمین است را در تسخیر انسان درآورده صحیح است اما در همین اول اشاره شد که خداوند این امکان را برای انسان قرار داده است.الکوی تسخیر مد نظر قرآن تسخیر با الگوی ارادت به شیطان و یا برده داری و بردگی نیست و باید تفاوتهای آن لحاظ شود مثل رابطه ی احضار جن با بحث موکل.رابطه ی تسخیر بر اساس علم و میزان آگاهی رخ می دهد و علم جزیی از وجود هر فردی است و جدا نیست و هرچه هم خدایی تر باشد اراده ی الهی قوی تری را پشتوانه خود دارد و واقعی تر هم هست مثل جمله امام علی ع که می فرمایند خدا را از گسستن اراده ها شناختم پس اصالت متعلق به خداست و اراده و خواست خدا.وقتی مساله علم را می آوریم مثال ها و موارد دینی زیادی در اثبات این قضایا وجود دارد مثل بحث جسم مثالی و یا اینکه چرا بعضی از ظن ها گناه است دقت شود ظن با نیت متفاوت است.مساله ی بعدی کن فیکون بودن ماجراست که خب در بحث تسخیر واضح و مبرهن است.دقت شود الگوی اصلی تسخیر بر پایه ی شناخت استوار است یعنی هر آنچه که بتوان شناخت قابل تسخیر هم هست،بازهم موکدا تاکید می کنیم منظورمان از تسخیر برده داری نیست.مثلا ما در کتب شهید مطهری از بحث تسخیر و تسخیر افکار اشاراتی داریم که مظنورشان اثبات ادله است.دقت کنید که خداوند نیز غیرقابل شناخت است جز آن میزانی که خودش خودش را به ما بشناساند.
در مقابل موارد فوق که ذکر کردیم مدل ارایه شده توسط شیطان اساسا توهم است و موارد امتداد آن بیشتر سحر و جادو است و این لفظ چشم بندی بر هر دو حالت -چشم ظاهر و چشم باطن-دلالت دارد اما منطق قرآنی بیشتر بر همان چشم است یعنی همان ظاهر و هیچ قدرت مستقلی برای آن قایل نیست. برای توهم یا جادو قابل ذکر است که این در حالت ضعف فرد صورت می گیرد یعنی در عمل ما نباید شیطان را شریک بگیریم شیطان ضعیف می خواهد یعنی نباید در هیچ کاری شریکش کنیم و بدانیم راه حل اصلی جلوگیری از این نفوذ پرداختن به امانت است نمونه رفتار خود آصف ع در برابر عفریت بیانگر حرف ماست
به طور حاشیه ای و برای تحقیق بیشتر می توانید در مورد مسواک و حمام و همچنین سرویس بهداشتی و تارخچه آن و چگونگی ورود این موارد به اروپای قرون وسطا تحقیق کنید نتایج جالبی دارد و می فهمید چرا مثلا فرانسه به اجبار بهترین ادکلن ها می زد