سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۰۸ ب.ظ

سر مبارک امام حسین (ع) کدام آیات را تلاوت کرد

پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به کوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد،‌ آیاتی را از رأس مطهّر شنیده و روایت کرده ‌اند .

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به کوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد،‌ آیاتی را از رأس مطهّر شنیده و روایت کرده ‌اند .

در روایتی از زید بن ارقم آمده است‌: سر مبارک حضرت امام حسین‌ را بر نیزه در کوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبت‌َ اَن‌َّ اَصحـَاب‌َ الکَهف‌ِ والرَّقیم‌ِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا؛ (1) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟ » .
موی بر تنم راست شد و گفتم‌. این ماجرا عجیب‌تر از جریان اصحاب کهف است‌. (2)

در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارک را در جایگاهی که در صیارفه برایش معین کرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونه ای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا : «انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا» تلاوت کرد. (3)

سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می کردند که این آیه را تلاوت فرمود: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» (4) (5)

 

سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه می خواند: (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم)(6) (7)

 

ابن وکیده گوید : از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می فرماید:

ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار “اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ (8) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را مى‏کشند” . (9)

منهال ابن عمرو گوید : سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا) تلاوت می کرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد. (10)

 

و وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله ، دستور به کشتن او داد ، سر مبارک با صدای بلند فرمود: (لا حول و لا قوه الا بالله) . (11)

 

مورخان گفته ‏اند که: چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مبارکه را قراءت می‏کرد.

 

شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می‏ کند که جهان در ضمن معادله‏ ای حکیمانه جریان می‏ کند که یکی از جمله‏ های آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار می‏رود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.

 

معنی این آیه آن است که: ای انسان! آیا چنان گمان می‏کنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست

 

زمانی که سر امام حسین ـ علیه السّلام بالای نیزه حمل می‌شد، شیخ مفید به نقل از زید بن أرقم آورده است، روز دوّم که عبیدالله دستور داد تا سرهای شهدا را در کوفه بگردانند «من سر امام حسین را دیدم که آیه‎ای از سوره کهف را که ـ ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا را تلاوت می‎کرد

آنچه مورّخین و علماء و بزرگان علوم اسلامی پیرامون مسأله شهادت امام حسین علیه السّلام و حمل سر مبارک ایشان به مجلس ابن زیاد در کوفه و از آنجا به شام نقل کرده‎اند عبارت از این است: که در آخرین لحظات که سپاه دشمن بر امام حسین علیه السّلام یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در کوفه برده شد. بعد از چند روزی که سرهای شهداء کربلاء به همراه کاروان اسراء در کوفه بود عبید الله دستور داد که اسراء و سرهای شهدا را به همراهی 500 نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالیکه سرهای شهدا بر روی نیزه‎ها حمل می‎شد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.

 

 

شیخ مفید می‎فرمایند: بامداد روز بعد که عبید الله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارک حضرت امام حسین را با دیگر سرها در میان تمام کوچه‎ها و قبیله‎های کوفه بگردانند.

 

 

علامة مجلسی هم در بحار به ذکر این مطلب اشاره کرده است و می‎گوید: از زید بن ارقم روایت شده است که می‎گوید من شنیدم که سر امام حسین این آیه را تلاوت می‎کرد[12]«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[13]

 

 

امّا روضة الشهداء ملا حسین کاشفی به این مطلب اشاره می‎کند و می‎نویسد: وقتی کاروان اسراء به همراه سرها در حالیکه بر روی نیزه‎ها حمل می‎شدند و به طرف شام برده می‎شدند، در بین راه یک مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این کاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد که لبهای وی به هم می‎خورد. می‎گوید راوی که این یهودی گفت من نزدیکتر رفتم و گوش فرا داشتم که این کلمات را شنیدم «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ»[14]

یحیی از مشاهدة این جریان متعجّب شد و پرسید این سر کیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی که مادرش فاطمه دختر پیامبر محمد مصطفی است و در این زمان که یحیی این جریان را دید مسلمان شد.[15]

 

 

 

پی نوشت ها:

1. کهف (18) ، آیه 9.

2. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.

3. مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.

4. شعراء (26) ، آیه 227.

5. مناقب، ابن ‏شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.

6. بقره(2) ، آیه 137.

7. اسرار الشهادة ، ص 488.

8. غافر (40) ، آیه 71.

9. شرح قصیدة ابی‏فراس ،ص 148.

10. خصائص سیوطی ، ج 2 ، ص 127.

11. مقتل العوالم ، ص 151.

 

[12] . مجلسی، بحار الانوار، نشر بیروت، چاپ سوّم،1403 هجری، ج 45، ص 121.

[13] . کهف/9.

[14] . شعراء/227.

[15] . کاشفی سبزواری، حسین، روضه الشهداء، قم، نشر نوید آلام، چاپ اوّل، 1379، ص 458.

 

منبع:باشگاه خبرنگاران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۰۸
سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۴۴ ب.ظ

تفاوت نفس و روح

❓سوال: 

نفس و روح، چه تفاوتهایی باهم دارند؟

آیا اصولا تفاوتی میانشون هست؟

اگر هست، آیا هردو مجردند؟ 

بعد از مرگ سرنوشت هرکدام چه میشود؟چه منبعی برای مطالعه معرفی می‌فرمائید؟


✍🏻پاسخ:

نفس در قرآن یعنی خود انسانی، که روح هم ساحت اصلی آن در کنار ساحت بدن است. نفس از دو ساحت مادی و مجرد برخوردار است و روح ساحت مجرد نفس و بدن ساحت مادی نفس است. 

بعد از مرگ ساحت بدن می پوسد و سپس با اراده و قدرت الهی بدنی متناسب روح می یابد.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه کتاب انسان شناسی اسلامی استاد خسروپناه از نشر معارف را بخوانید.

🔸@khosropanahdezfuli

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۴۴
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ

وای بر ....

دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده،

"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن هست،

و اون دو آیه اینها هستند:


۞ویل للمطففین۞

وای بر کم فروشان...


۞ویل لکل همزه لمزه۞

وای بر عیبجویان طعنه زننده...


اولی در مورد مال مردم

و دوم در مورد آبروی مردم...


🌾🌾🌷مراقب هر دو باشیم.🌾🌾🌷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۵
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ق.ظ

درخت نامه بخش اول قبل از مقدمه


هو نور علی نور

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

 

با عرض سلام و ادب و احترام به استاد گرامی اینجانب ا ح س دین پژوه حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه .... و دانشجوی  دانشگاه علوم پزشکی هستم این مجموعه به منظور تجقیقات و کاربردی سازی در زمینه سبک زندگی قرآنی طراحی شده است از شما استادان گرامی نیز خواستارم که نظرات و پیشنهادات خود را حتما درباره این مجموعه ذکر کنید چرا که فوق العاده مهم و تاثیر گذار خواهد بود.این نوع مقاله به نوعی از مقالات و طرحهای شروع اولیه می باشد و به منظور هم اندیشی  طرح اندیشه و کمک خواستن به منظور رفع نواقص و ایجاد شاکله بهتر و اجرایی کردن طرح و یافتن اشخاص مرتبط و یاری رسان است نه مقاله به منظور اثبات یا رد موضوع یا چیزی شبیه شبیه یک مقاله استنادی بلکه خود مقاله ای مستقل است در ضمن هر بخش مقاله جزپذیر است و قابلیت بحث جداگانه دارد اما طرح کلی یکپارچه است

این اثر ناچیز را به ولی عصر (عج) که این نظام و انقلاب در سایه سار توجهات ایشان روزبروز قویتر و مستحکمتر می شود و خاری است در چشم مستکبران عالم و عارفان سنگرنشین و سالکان جهاد و شهادت که ره صد ساله را یک شبه پیمودند،و در عشق محبوب یک لحظه سوختند و به مقام شامخ «عند ربّهم یرزقون»صعود کردند،تقدیم می دارم.بدین امید که گوشه ی چشمی به ما کنند.

ای شهید ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای،دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش[ای برادر]باب جهاد اصغر بسته شد،باب جهاد اکبر که بسته نیست.

شهید مرتضی آوینی

 

به امید آنکه بتوانیم سهم هرچند اندک در ظهور حضرتش و برپایی حکومت قسط و داد داشته باشیم و ان شا الله شروع حرکتی بنیادین علمی و عملی برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهانیان و مستضعفین عالم و محو اسراییل از این کره خاکی باشد.

تمام مطالب را با قرآن عقل سنت عقل و اجماع بیازمایید مسوولیت تمامی مبانی و اندیشه های مطرحه را می پذیرم هدف اجرای آزمایشات بعدی نه فقط به هدف تایید بلکه به هدف تثبیت است و رسیدن به قوی ترین نیروی جهان یک نیرو و قدرت با رشد و اصول و سبک و سیاق بالندگی کاملا اسلامی .کار عاشقانه ماندگار است. یادتان باشد دیکته نانوشته غلط ندارد کمی هم حنیف باشید.در ضمن هرکس موجب نجات جان یک انسان شود گویی به تمام بشریت حیات بخشیده است هیچ عبادتی بالاتر از خدمت به خلق نیست و ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه ان شا الله که قبول درگاه حق واقع شود.

اسرار و رموز

انرژی اذکار یا اسماء الهی

تاثیر ذکر  و اسماء الهی در بدن از طریق چاکراها

تسخیر موجودات غیر ارگانیک

نحوه تولید نوزاد نورانی در بالای چاکرای هفتم

روابط شخص با جهانهای برتر

مهمترین نشانه داشتن موکل است

بیان شیوه شیخ بهایی و امام محمد غزالی

سوالات و طرح کلی و موارد بحث بیشتر

-رابطه نحل 72 و نور 33 و طارق و سوره توحید و ارتباط آنها با یکدیگر

-درباره امانت وجود و نتیجه درونی توحید و رسیدن به سطح مرضیه(فجر 30 الی33)و بقره ۲۳۱

-علم اسما به کمک علم کلام تجوید و ذکر شناخته می شود و اساس آن درک توحید بر مبنای رابطه اسامی با معبود است دانش این علم انسان را مسجود فرشتگان کرد سوره ها و آیات قرآن بیشتر بر این علم تکیه دارد چرا که تمان علوم منجر به شناخت بیشتر خداوند خواهد شد عروس قرآن بهترین مثال است تمام سوره برای شناخت و فهم یا ذالجلال و الاکرام آمده

-بهشت با روح چه کسانی تطبیق دارد و جهنم با روح چه کسانی؟و اینکه اعراف هم داریم دنیا دنیای فقط بهشتیان و جهنمیان نیست اگر دینی نباشد لااقل آزادگانی وجود دارند که شاید اگر در کربلا بودند....

تعریف تبیین شده علمی برای سطوح تسلیم ایمان(علل الخصوص اهمیت حجاب و نماز) تقوا و اخلاص از نظر عرفانی و بر اساس امانت

درک عملکرد شیطان و سطح بشر در مورد شرک کفر و نفاق و قلب و روح آنها

درک توحید بر مبنای بشریت و درک گونه بشر و بحث پیامبران و در ادامه امامت و ولایت فقیه و روابط بین انسانی و حتی بین کشورها بر اساس رویکرد برخورد با امانت

-هدایت در پرتو ایمان و بحث تقدیر و قضا و قدر و لاجبر و لاتفویض بل امر بین امرین

-عملکرد و تعریف ایمان و موارد و شعبه ها و درجات آن

-جایگاه عرفان اسلامی و رویکرد علمی به علوم غریبه

-درک تفاوت شعبده بازی با علوم غریبه و تفاوت کرامت با سحر

-مورد عیسی و مریم و مورد یحیی و زکریا و بحث شفا و به دنیا آمدن بچه و تولد او و جهان گذر انسان و روش آمیزش جنسی صحیح و ازدواج حقیقی

-درباره درباره هم کفوی در ازدواج و ازدواج با اهداف ایمانی و بحث فتنه بودن اولاد و مورد همسران و فرزندان بهشتی و حقیقت بروز عشقبازی در رفتار طبیعی کودک شامل نه ماه بارداری و دوسال تا 33 ماه شیرخوردن و زندگی تا قبل از بلوغ و بحث جانبی فرزندان رضاعی و امیال

-درباره عوالم روحی و آسمانی انسان و روح و سزوح نفس اماره تا مرضیه مرضیه و اینکه انسان جهان اکبر است.

-بحث ذکر در زبان و فعل(نماز) و قرار دادن زندگی بر اساس نماز

-بحث فضا زمان و نظریات حسابی و ابن سینا و شیخ بهایی

-اهمیت توکل و ایمان همزمان برای جلوگیری از حملات شیاطین دفاع از طریق ذکر

-راهکار اندیشیدن به پیامبران و درک قصه های آنان به منظور الگوقرار دادن آنها در همه ی زمینه ها و الهی دیدن جهان

-شیطان شناسی  بر اساس امانت و ایجاد چهره های شیطانی بشر(سامری و لواط در سطح نظام و قارون و باعورا و فرعون در سطح انتظام) به منظور جلوگیری از آلودگی و برده شیطانی شدن و تسخیر و عبور از گردنه برده داری چه مدل داعش و چه مدرن مهاجرتی غربی و چه برده شیطان و چه حتی برده خود شدن

-بحث ولایت طبیعی خانوادگی و تعریف یک قبیله-نکات کلی نحل 72 و بحث مراقبت از خانواده-

روش شهود بر اساس ارتباط با خداوند از طریق ورای حجاب،فرشته و جاری شدن معارف در قلب و اهمیت نماز علل الخصوص نماز ظهر و حجاب برای این ارتباط و راز سلام

          تعریف ایمان و درون مایه های آن «توحید» و«امانت»

          ایمان و شاخه های آن شامل پیامبران،کتب الهی پیشین،فرشتگان،عالم غیب،قیامت

          رویکرد حنیفانه به مسایل قرآن با علم به لارطب و لایبس الا فی کتاب مبین و اینکه در قرآن به تفضیل علوم بحث شده بر اساس الگوی تعالی

          رویکرد دلیل جویانه نسبت به توصیفات بهشت و جهنم و آیات الهی ارایه شده توسط پیامبران

          رسیدن به فرد بهشتی که لایق بهشت باشد دنیا مزرعه آخرت است

          تفاوت سطح ایمان و نشانه های سطح تسلیم ایمان تقوا و اخلاص و شمولیت دین اسلام

          ایمان اصول کلی-سوره مومنون ارتباط و آیات پیامبران و قصص

          روش های ایجاد خلاقیت و فهم امور و علوم حتی در خواب

 

و من الله توفیق....و العاقبه للمتقین.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اخطار در مورد علمی گرایی بودن محض


اخطار در مورد اینکه بدون توجه به جدایی جسم و روح و بدون علم به ماورا الطبیعه دست به توجیهاتی در مورد علل احکام گفته می شود مثل زمان مرگ سلولهای گوش یا خوابیدن سمت قبله و ارتباط دادن با امواج که اگر فردی به مقدار خیلی خیلی کم هم از فیزیولوژی یا گردش زمین یا مواردی از این دست سر در بیاورد و آن را ابطال نماید ابطال دلیل را ابطال حکم نیز قلمداد می کند که این موضوع به نفع اعتقادات نیست بالاخره بخشی از موضوع نیز بر اساس تعبد صرف خواهد بود و شاید هرگز نیز دلیلی پیدا نکنیم اما اگر خدا بخواهد باید اسماعیل قربانی شود و اگر نخواهد خودش نمی خواهد که قربانی شود این اشتباه در موارد زیادی تکرار شده بحث تفاوت حکمت و فواید بحث مهمی است این مورد در مورد مبانی تطبیق نشانه های ظهور نیز با افراد و حوادث دینی مطرح است که علما بیشتر'این کار را درست نمی دانند حتی خیلی از این توجیهات بر اساس مسایل غیر دینی و فقط به هدف ضربه به دین از طرف دشمنان القا می شود و ناخواسته در بین افراد نیز رواج پیدا می کند شاید برای شما جالب باشد که چندی پیش در شبکه های اجتماعی در یک شبکه کاملا دینی بحث علمی طارق را پیش آورده بودند که دانشمندان غربی ستارگانی را کشف کرده اند که کوبنده اند و اشاره شده این همان ستاره است اما قرآن مبین است و آیات بعدی به صراحت کامل و نه با هیچ حاشیه ای ستاره را بخشی از دنیای انسان می داند که زاده شده است و روشنگر راه است و دنیای بزرگ زیر مجموعه بشر است نه برعکس آن یا در یک شبکه دیگر تحت عنوان نظریات استیون هاوگینگ به رد مساله خدا پرداخته شده با اینکه همین قرآن نور علی نور یا حقیقت وجود زمان یا قضیه بیگ بنگ را خودش به همه اعلام کرده و اینها را نشانه تایید خدا می داند نه رد آن  موارد دیگر که خیلی مهم است عدم پیشگویی و نشانه یابی آخر الزمان است منتظر باید هر لحظه را لحظه فرج بداند و برای آمدن حضرت تلاش کند یعنی مثل فرمان امام علی زندگی کند یعنی با توجه به دنیا طوری برنامه ریزی کند که فردا می می میرد و طوری از زندگی و مال دنیا بخواهد گویی تا ابد زنده است یعنی بفهمد که تمام دنیا بدردش نمی خورد یعنی طوری برنامه ریزی کند که گویی تا ابد زنده است و طوری زندگی کند که گویی فردا می میرد.در برنامه ریزی اساس قیامت و آخرت فقط به معنی آینده نیست بلکه همین روح ما بهشت و جهنم را در فنا فی الله و قیامت می سازد.و لحظه لحظه این دقایق زندگی مهم است و بهشت و جهنم همین حالا شروع شده فقط چشمانمان را بسته ایم.

نمونه های بارز موارد فوق از همان اول انقلاب مشهود شد یکی قضیه کتاب و سخنرانی مهندس بازرگان در مورد نماز و خاصیت نرمشی ورزشی نماز تاکید کرد که با نامه های جمعی از پزشکان و ارتوپیدیستهای کشور اعتراض شد و حتی نوع دو زانو نشستن در نماز از بدترین حالتها قلمداد و رکوع به هیچ.وجه مورد توصیه نیست و مورد دیگر که غرض ورزانه بود مورد دیدن روی امام.در ماه و افتادن مو در لای قرآن بود به منظور خرافه گرایی مورد امروزی و مرسوم نیز پیامک های معنوی دعا و در انتها درخواست است که به چند نفر بفرستید اما اگر جواب نگرفتید پس دعا باطل است پس باید مراقب حربه های دشمن بود

 دقت کنید رویکرد اصلی در مورد استوار کردن دین با دانش در اساس قرار دادن حرف خود قرآن است با توجه به اینکه قرآن مبین است لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و اینکه علوم در قرآن به تفضیل شرح داده شده اند پس نباید قرآن محجور بماند در ضمن معلم قرآن هم خود خداست و چیزی را یاد می دهد که علم بشری به آن راهی ندارد و قرآن تبعیت از آنچه را نیز که به آن علم نداریم رد کرده است-البته دقت شود مواردی مثل حجتین خود بر اساس علم اثبات و با هم کمک بر درک وحی می کنند و مسایلی مثل تقلید در ادامه همین قانون اند البته بقیه قوانین علمی گرایی در این موارد هم هست مثلا شاید بگویید مثل پزشک درست است و قبول هم می کنیم ولی بیمار هم حق دارد و هم باید از پزشک اطلاعات اساسی و پایه ای لازم در مورد بدن خویش و احتمالا مکانیسم بیماری و بهترین روشهای درمانی را از پزشک بپرسد البته پر واضح است که همه مسایل با این رویکرد قابل رفع و توجیه نیست و بحث مرجعیت به عنوان امری کاملا مستقل و مورد رجوع تعریف می شود و در کل دین اصل منبع رضایت حال بدون مصداق یا با مصداق امر الهی است نه مردم البته هر دو با هم اند و اما اصالت الهی است و بحث مردم نیز بحث فطرت است و اصل حقوق و وظایف مثال در پزشکی بدون خدا شاید استمنا مشکل نباشد یا اتونازی غیرقانونی نباشد اما در پزشکی فقط در همین حیطه های اخلاقی و احکام اولیه تفاوت وجود دارد چه برسد  به مباحث فلسفی علم پزشکی و یا رویکرد علم دین در حیطه پزشکی و دید شمول آن و مباحث خاص و بحث روح در ضمن شاید ما از چیزی خوشمان بیاید اما خیرمان در آن نباشد و شر باشد و شاید از چیزی کراهت داشته باشیم اما خداوند خیرمان را در آن قرار داده است این آیات در مورد جهاد و الگوی ازدواج مصداق آیه اند اما در تمام حیطه ها عملا الگو می باشند بحث بیشتر را بعدا ادامه خواهیم داد. برعکس این رویکرد همان تفسیر مغرضانه یا به نوعی تفسیر به رای است حال به هر شکلی که می خواهد باشد باشد حتی سهل انگارانه آن و با نیت خیر آن نیز ثمره و نتیجه ی صحیحی خیلی به دنبال نخواهد داشت و ما را از اصل موضوعات مورد هدف قرآن دور می کند .الگو قراردادن قرآن نیز مصادیقی دارد مثلا اگر امام علی (ع) پیرامون باد پاییزی یا باد بهاری و بحث دوری و نزدیکی نقلی دارند با علم به اینکه ما دنبال حکمتیم و هرآنچه هم برسیم اصل نیست و دلیل نیست آن را الگو قرار می دهیم در این مورد با نظریات ابن سینا الگوی مزاج و طبع فصلها و تناسب و کیفیت آن با افراد بحث می شود با در مورد تعبیر خواب هم تعبیرات الگو در قرآن داریم هم احادیث 

به طور کلی اساسا دین قالب و یا ترمز و یا سرعت گیر خطر جاده ی زندگی است یا نه دین خود راه نشان دهنده و موتور حرکت و علم دهنده و زمینه ساز تحقیقات است.اساسا کلمه ی فقه پویا همین منظور است

چند نکته ی اساسی به عنوان جمع بندی یک ورود علمی به امور انتزاعی مثل روح(نفس) و یادگیری صحیح و عدم ورود خرافات و امور بیهوده و طبقه بندی اهداف و اولویت بخشی به مسایل اصلی مثل ایمان و شاخه ها و مسایل خواب و خواب بیدار یا دید الهی به خواب و مسایل کلی تر و پایه ای مثل نماز و ازدواج و بحث ایمان و دید علمی به علوم غریبه دو تمام موارد حکمت اند نه علت و دلیل سه بالاخره اگر دستور باشد سر اسماعیل باید بریده شود اما مورد صفر اینکه اسلام قرآن و روایات صحیح السند مطابق با قرآن و سنت و عقل سلیم اسلامی الگو است و برعکس آن درست نیست

دقت کنید در جهان پر ادعای مثلا علمی امروز این بشر پیشقراولان علم محسوب می شوند اما در قرآن ما از مواردی نام برده می شود که عجیب است و قرآن به اقوامی برتر اشاره می کند مثلا اقوامی که با فرشتگان دشمن بوده اند و حتی با جبرییل و اینکه عذاب الهی دچار شدند ما امروزه با علم موجود حتی مفهوم رویای صادقه را درک نمی کنیم چه برسد به تعبیر  آن یا در مورد حتی وجود اجنه .حال در احوال اقوام گذشته دشمنی با فرشتگان آنهم خود جبرییل بوده پس یعنی خیلی هم پیش رفته بودند اما ما امروزه حتی با خواست دوستی همچین علمی نداریم پس این یعنی در عمل ما علمی به نام علم نداریم چون حتی دریچه و زمینه این نوع نگرش در هیچ کتاب درسی الگوی از مهد کودک تا دانشگاه وجود ندارد  پس ما خیلی خیلی خیلی عقبیم و زیاد به دانش امروزی مغرور نشوید.

یک مورد دیگر نیز در بحث متافیزیک است یا همان ماورا الطبیعه یا خیلی خیلی خوشبینانه تا خیلی شبیه همان علوم غریبه شاید با متد علمی، که البته ما نیز زیاد به آن اشاره و اهمیت دادیم شایان ذکر است امام(ره)نیز در صحیفه نورشان کلمه یا کلیدواژه دکترین ماوراالطبیعه نیز وجود دارد اما باید اعلام شود بحث مستقیم کتابهایی تحت عنوان کلی عرفان و متافیزیک نیز صحیح نیست زیرا بیشتر این افراد نه براساس دین و یا هر عرفان دیگری بلکه بیشتر به نام علم یا در حالت خوشبینانه تحت لوای مکاتب زمینی دست به تحقیقاتی زده اند که بیشتر به سحر می ماند تا علم البته بازهم اشاره شود دید قرآنی حتی نسبت به انواع سحر حتی با وجود همین واژه متفاوت است اما باید اشاره شود علی رقم نکات خیلی خیلی مثبت غیرمادی گرایانه و حتی با وجود عدم دخالت دادن پیش فرضهای دینی و رسیدن به این پیش فرضها مثل بحث ژنتیک و یا بحث کلی نمود ابدان از کالبدها بازهم بحثها نه از طرف یکسری عالم دینی بلکه بیشتر به عنوان محقیق حنیف می تواند مطرح شود که شاید با دین اصیل نیز آشنا نشده اند در ضمن اهداف دین نیز و بحث ایمان و اصل آن و شبعات آن کاملا گویا است و هدف ما رسیدن به آنهاست و این هدف هم ازنظر برنامه کلی جامع که همان دین است نسبی نیست یعنی به طور کلی ما باید فعال تر حاضر شویم و نیاز جامعه ی تشنه را برآورد کنیم و دقت شود اصالت زیبایی وجود دارد و حتی درانحراف از امانت و حتی عناد با آن بازهم امانت تعریف می شود و اصل آن غیر قابل حذف و انکار است  و از این جهت مشکلی خاص وجود ندارد و بیشتر در این مواقع مقاومت بر حق کارساز است و از خدا باید کمک خواست.این گونه در راه هدایت باقی می مانیم و هدایت هم می کنیم که البته اصل هدایت برای خداست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ق.ظ

استخاره


استخاره

اصل استخاره براساس قرآن باید باشد و اساس آن تاثیر نیت بر کتاب و زنده بودن آن و مبانی بیو اطلاعات است و مبانی آینده نگری آن حال افراد است و معمولا نشان دهنده ی قضا است نه تقدیر چرا که ملاک حال افراد است و آینده با عملکرد و اندیشه فرد در حال گره خورده است  با توجه به عام بودن و عدم سختی یکی از بهترین فال زدن ها بر اساس حافظ است که خود مبتنی و پایه اش براساس قرآن است

در فال قهوه چاکرای ارتباطی و نظریات ماسارو ایموتو قابل بررسی است تاس انداختن و ورق کاملا باطل است و بعضی از موارد فال بینی و کف بینی بر اساس طلسم و جادو بوده نه معنویات و خیلی خطرناک است


شاید سلیقه ای باشد ولی به شخصه تعبیرات مشترک علامه قزوینی و دکتر غنی را برای حافظ بیشتر می پسندم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ق.ظ

بحث شرک


طبق مبانی مطرحه در قرآن برای شناخت خداوند اولین طرح خواندن است از نظر بحث داستانی و زمان بندی هم اینکه بحث شناخت امانت و شیطان اولین مبانی در توحید اند و اینکه ما قرار نیست خدا را بشناسیم بلکه در حد نیاز او خودش را به ما می شناسد بلکه اساس توحید بر اساس امانت وجود است و عملا مبانی توحید صفاتی

دقت کنید ما و تمام جهان در مقابل خداوند عین فقریم نه فقیر اما برای شناخت این موضوع اول باید فقر شناخته شود یعنی خداوند آتش افروز است خداوند زارع است و خداوند تیز انداز اما ماهیچه و باران و سوخت هم در اینجا وجود  دارند؟؟؟خب مگر نگفتند سنگها در بت پرستی نه سود دارند نه ضرر پس چرا برای بعضی سنگها مثل عقیق ما حتی حدیث هم  داریم یا چرا پیراهن یوسف شفا دهنده شد جواب این است که الله اکبر نماز این نیست که مثلا خدا از فلان کوه بزرگتر است یا مثلا از فلان موجود قوی تر بلکه این الله اکبر در ادامه اش مما یوصف آمده است یعنی از هر آنچه در وصف بیاید بزرگ تر است  کلا شناخت خداوند بدون در نظر گرفتن امانت و تعریف آن و دید الهی داشتن به جهان و خود و دیدن آیات-به عنوان نشانه نه استدلال-و در نتیجه تعریف نعمت الهی بی ثمر . حتی خطرناک و بی منطق و بی پایان از نظر فهم کمالاتی بسته می شود یعنی وارد سیکلهای تعریفی بدون پایان و نتیجه خواهیم شد که اتفاقا نتیجه توحیدی هم نخواهد داشت مگر اینکه فرد واقعا حق جو و مصر در احقاق حق باشد اگر هم دیدید یک وهابی گفتن اینها شرک است بگویید عیبی ندارد پس لطفا به حرفت اعتقاد داشته باش و بحث حکمت الهی را نیز نکن بلند شو و کنار یک سنگ اورانیوم برای مدتی بشین اگر سرطان نگرفتی و براثر تشعشعات نمردی ما حرف تو را قبول می کنیم نکته ضمیمه وقتی عین فقر بودن فهمیده شود و امانت و نعمت الله در درون فرد تعریف شود آنگاه مواردی مثل حتی سرد شدن آتش معنی می یابد و اتفاقا این موارد فقط با همین دیدگاه قابل توجیح است و اینکه انسان بر اساس همین درک از امانت خلیفه الله است وگرنه حتی می تواند پست تر از حیوان هم باشد   برای فهم توحید نیز طبق قرآن عمل بخواهیم کنیم سوره توحید جایگاه رفیعی دارد و اینکه باید احد بودن و واحد بودن خداوند و بی نیازی اش فهم شود سپس دوری او از عالم تکوین و تکثیر این کلید حل تمام مسایل است مابقی درست می شود و بازهم طبق نظر قرآن زیان کار ترین افراد آنهایی هستند که خود و خانواده خویش را باخته اند و یاد خداوند به دلیل این است که انسان یاد خودش بیافتد و اگر خدا را فراموش کند خود را فراموش کرده چون انسان بخشی وجود دارد که فقط و فقط ارزشش با توحید و خداپرستی عجین است و بدون خواستن بزرگترین نیروی موجود در جهان یعنی خود خداوند رسیدن به این جایگاه غیر ممکن است و کار نماز ما برای خداوند نیز در این امر یادآوری است که نکند ما این موضوع را یادمان برود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ

روش علمی کلاسیک


روش علمی (کلاسیک)

جمع آوری اطلاعات

فرضیه سازی

آزمایش فرضیه

ثبت یافته ها

نتیجه گیری و تفسیر

نظریه سازی

انتشار گزارش

نکته جانبی اینکه علوم غریبه براساس کشف و شهود و آزمایشات علمی درونی در خود فرد است و به نوعی کرامت بروز آن است و تجلی ایمان در روح و عملیاتی شدن اول ایمان و بعد موارد دیگر در عمل،هدف می باشد

یک بحث کلی وجود دارد اینکه مبنای علوم و نگاه به علم با دو دید کاملا متفاوت وجود دارد نگاه به علم از زاویه دین و نگاه فلسفی کمی با نگاه آن به صورت امروزی متفاوت است و ماهیت خاصی قایل است جدا از بحث اینکه علم باید باعث زیادی خود نفس بشود و نه اطلاعات علم در جایگاه دینی تسخیری است دقت کنید این تسخیر با تسخیر فقهی که حرام شمرده می شود فرق دارد و منظور ما آن نیست تسخیر در ماهیت است و مبنای درک دارد و از تسخیر ماهیت اشیا را شامل می شود تا تسخیر در افکار و اراده ها و حتی نوع غیرمجاز که هکان تسخیر لفظی بین فقهاست اما اسلام به ماهیت علم اعتقاد دارد تسخیر با بحث علم مورد نظر مادی گراها با دو شیوه تجربی گرایی و حس گرایی تقریبا نگاه کاملا متفاوتی دارد نگاه کنید اگر ما با نگاه مادی گرایی صرف پیش برویم در طبیعت خواه ناخواه در هر شرایط علم به دست آمده حقیقت اصلی نیست بلکه تجزیه تحلیل ما از شرایط است و در ضمن اگر تمام حواس درست کار کرده باشد که اگر ما با این الگو هم پیش برویم هیچ گاه نظریات انیشتین هاینزبرگ و استیون هاوکینگ و کتابهایی مثل تارخچه زمانش اساسا نباید نوشته می شد در ضمن گفتیم این علم درکی تز دنیای بیرون است اما تجزیه تحلیل درون ماست نه حقیقت بیرون حتی اگر عینی کامل باشد حتی توصیف عینی مثل عکس پس در هر صورت بازهم اصل علم درونی است نه بیرونی در ضمن آن تسخیری که هرچه آنچه در آسمانها و در زمین است با رسیدن به حقیقت درونی بدست می آید نه محیط بیرون و اینجا وارد اصطلاح و مقوله مکاشفه می شویم و در مبانی عرفانی بحث مجاز مطرح می شود اساسا نکته جالب اینجاست که اگر تاریخچه روش علمی مورد بررسی قرار گیرد متعلق به اسلام و مبانی اولیه کاملا اسلامی بوده و امثال بوعلی با رویکرد عرفانی و الهی به نماز و ارتباط با خدا و عرفان و دید فلسفی به علوم و نگاه علمی به علوم غریبه پیش برده اند اما امروزه در روش علمی تمام مبانی از جمله اخلاق نگاه فقهی دینی و پیش فرضهای قرآنی را حداقل به عنوان یک پیش فرض ساده هم رد می کنند و این جای تعجب دارد این موارد خاص در ادامه تفاوتهای شدیدی را با رویکرد دینی بوجود آورده تا حدی که با توجه به منابع رسمی آموزشی بعضی مسایل غیرقابل درک است مثلا تعریف توهم را اگر با دید پزشکی بسنجیم اگر قبول کنیم نود و نه درصد توهمات اساسا ماهیت کاملا مادی دارند و مثلا به خاطر ضعف و یا بیماری یا مواد مخدر و افیونی ایجاد می شود اما آن یک درصد که اصلا توهم نیست و شاید مثلا نه به خاطر فرشته بلکه مثلا یک جن بوده باشد چی این مورد چه می شود یا با نگاه فلسفی در خود هرم مازلو بین روانشناسان و جامعه شناسان و نگاه اسلامی که محبت و عرفان را اصل آفرینش می داند تفاوت است یا در مورد ماهیت تصور ،پزشکی جوابی نمی دهد و حداکثر با توجیه هورمونی و مادی و روانشناسی دست  به کار می شود اما دیدگاه دینی متفاوت است مثلا در دیدگاه دینی بیماری حاصل بدبینی است و اینجا هر بیماری ای تعریف می شود نه فقط بیماری های روانی یا عصبی حتی این بدبینی بین افراد هم امکان دارد و و به طور خاص اثر چشم یا چشم زخم نامیده می شود و راهکارهای جلوگیری خودش را دارد.دقت کنید در مورد ساختار اندیشه هیچ گاه بحث نمی شود ما مقصودمان چشم سوم یا ورود حواس انتزاعی به ماجرا نیست بلکه خود ساختار اندیشه و تعریف منطقی از عقل سلیم است که ما مسوول آن هستیم و در قرآن به چشمها و گوش و قلب همراه با هم اشاره شده است و برای آن موضوعات و دریچه های زیادی در قرآن باز شده است اینجا حتی تعاریف اصلی مثل وحی خدا فرشته پیامبر یا مسایل دیگر نیز بعد از این تعریف جایگاه مشخص تر و هدف دار تری می یابند ما حتی هنوز صحبت از اینکه دادن حقی براساس شناخت حقیقت آن چیز است و یا رابطه ی علوم عقلانی و علوم وحیانی با هم هنوز هم بحث نکردیم



یک مثال بارز برای رویکردها در مورد کیمیاگری است در مدل اصلی موارد اصلی مثل علم اسما و حروف و تجوید و علم تسخیر اشیا وجود دارد اما روش شیمی امروزی مبنای دیگری دارد مدل اول حتی ما اثبات خدا اثبات قدرت خدا و قدرت بشر و مبانی دیگر را هم داریم اما مدل امروزی بیشتر بر کشف قوانین جهان است نه سنتهای الهی و با تعریف خدا به نوعی هم می توان گفت دیدن نظم بدون اهمیت ناظم باعث تغییر کامل این رویکرد می شود باز اگر برگردیم به اول ماجرا علت در تعریف روح نفس ماهیت عقل و بحث چشم و گوش و قلب خواهیم یافت این بخشی از ماجراست

نکته ی دیگر بازهم در مورد داستان هری پاتر اینکه در یکی از داستانها تحت عنوان درس تغییر به نوعی به سبک فوق و کیمیا گری اشاره شده البته سبک داستان کمی به مسخ هم شباهت دارد و به نوعی بیشتر یحث تغییر موقت است مثل موش به لیوان و برگشت آن .استفاده از این موارد با رویکرد انگلیسی در خرافی ترین کشور دنیا باعث جهت گیری و خوراک فکری خاصی است بی دلیل و هدف نیست 



نکته برداشتی از آیات قرآن که الگوست

هرکس دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و ما همه ی خواسته اش را به او نمی دهیم اما اگر کسی آخرت را بخواهد نه تنها تمام بلکه مضاعف و دو برابر و ده برابر و همچنین بدون حساب پاداشش می دهیم و از نظر سطحی کمی و کیفی به او پاداش دنیا و آخرت بیشتری می دهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ق.ظ

ماهی یا ماهی گیری(در قرآن و معارف)


 

ماهی یا ماهی گیری

با خدا میشه حرف زد با خدا حرف بزن تا خدا باهات حرف بزنه نماز حرف زدن با خداوند است و تمام تعهدات به ایمان و شاخه های آن را در خود جای داده است نماز ظهر مهمترین نماز است و باید به معشوق عاشق عشق ورزید-ثارة الله-سلام آخر نماز شروعی بزرگ است باید سلام در وجود تجلی یابد سلام رمز ورود و شروع صحبت است سلام نام خداوند است و معنی بر سلامت خواهی دارد یعنی شروعی با قصد و نیت سلامتی در نماز باید قلب را نگه داشت نماز باید اقامه شود نه اینکه فقط خوانده شود در ضمن چشم بستن هم مکروه پس بهتر است نداشته باشیم  این مورد در ادامه بحث می شود چون تغییر فاز می دهد.در ادامه قرآن حرفهای رسمی خداوند است استخاره قواعد خود را دارد و در آن قرآن بر اساس حقیقت زنده انگاشته می شود فال حافظ هم چون بر مبنای قرآن است معتبر است و از نظر فهمیدن راحتتر است.تمام جهان آیت الهی است و هیچ چیز اتفاقی نیست این موارد لحاظ می شود در آخر حرف زدن با خداوند که مورد نظر است موارد ارتباط مستقیم خداوند با انسان حرف زدن

وحی-فرشته-از ورای حجاب

حم عسق شوری 51شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن بگوید،مگر از طریق وحی،یا از وراء حجاب،یا رسولی می فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند،چرا که او بلند مقام و حکیم است

طارق به منظور فعالسازی اذکار مهم است

خداوند با انسان از سه طریق ارتباط مستقیم برقرار می کند حجاب مومنه نیز در این مرحله معنا می یابد مگرنه عدم جلوه گری برای غریبه حتی در فرهنگ غیر مسلمان مثل مسیحی نیز مذموم و نابسند است و از نظر مراحل تعالی روحانی سطح تسلیم است.سه مورد عبارت از وحی از طریق فرشتگان و از ورای حجاب معمولا دادن اخبار علم الهی هشدار و موارد این چنین را شامل می شود برای این موضوع حضور قلب ضروری است و اهتمام به خواندن نماز علل الخصوص نماز ظهر.در کل حتی با فتوای استنادی که توسط مراجع نیز تایید و اعلام شده ارتباط با فرشتگان و وحی فقط مختص پیامبران نیست-البته ما در قرآن اشاره به دشمنی با فرشتگان هم داریم یعنی اگر هم دیدند مایه ی خیر و برکت نیست مثل شمر که امام زمان خویش را دید و حتی حرف زد و شناخت اما چه نفعی داشت آنهم بدون ایمان؟و قبول حق- اما فرد مورد وحی در صورت ادعا قابل بحث و پیگیری است معمولا هم این افراد با ادعاهای پلکانی اقدام به جذب نیروها-مریدان-می کنند دقت کنید بیان ادعای ایمان داشتن خود دال بر عدم ایمان حقیقی است البته منظور عمل نکردن و بروز تظاهرات ایمانی نیست بلکه هرگونه داشتن ادعا در این زمینه اشتباه محض و خلاف سیر حقیقی است تاکید می شود معمولا مدعیان پلکانی عمل می کنند حتی برای شما خواننده محترم این مقالات فقط و فقط به منظور انتقال دانش و تجربیات به منظور رشد و رفع مشکلات و پیشرفت جامعه است و به هیچ وجه این علوم به فرد خاصی نیز نباید اختصاص یابد و یکی از اصلی ترین اهداف نیز این تابو شکنی بوده است چرا که هدف تثبیت و محکم تر کردن پایه های دین به کمک دانش است البته دانش حقیقی مثل دانش پیامبران ،دانشی که سعادت به دنبال آورد و انسان را زیاد کند و به مقام خلافت اللهی برساند.

دقت کنید در ادعای پلکانی معمولا از ارتباط سطح پایین شروع می شود مثلا ارتباط با یکی از نایبان امام زمان بعد خودش نایب معرفی می کند بعد امام زمان یا قطب یا باب معرفی می کند و حتی در ادامه خود خدا هم معرفی می کنند معمولا اینان دارای کراماتی نیز  هستند تا مورد قبول واقع شوندکه البته طیف بسیار زیادی از اینها فقط و فقط شیاد اند و از شعبده بازی و یا روشهای غیرقانونی و سرقت کسب اطلاعات می کنند اما به هر حال این طرح کلی است

یکی از موارد ارتباط مستقیم خداوند با انسان از طریق فرشتگان است گفتیم برای ارتباط نماز مهم است علل الخصوص نماز حال این نماز به جماعت باشد و معارف آن نیز درک شده باشد بیشترین بازده را خواهد داشت برای ارتباط با فرشتگان آیات و احادیث و اذکار موجود اند که تاحد امکان در جزوه آمده است در این جا موارد و نکات جمع آوری شده جدیدی را عرضه می نماییم در قرآن به تعداد جفتهای بالهای فرشتگان اشاره شده اما این در حالت روحانی آنهاست آنها درحالت ارتباط مستقیم آنها مانند انسان اند و معمولا در هر حالتی حتی ارتباط با مونث بازهم در هیبت مردانه حلول می کنند-مریم- و معمولا در کالبد فردی که از نظر شخص بسیار خوب است و در حقیقت نیز با خداوند ارتباطات قوی دارد و فرد مورد نظر را نیز قبول دارد در ارتباط خبر دادن تذکر دادن بیدار کردن برای نماز و حتی خبر دادن برای موارد شخصی را نیز شامل می شود ارتباط گفتیم نماز است حرف زدن خدا با انسان و دادن نعمات گوناگون فقط برای پیامبران نبوده حکومت ذوالقرنین و حکمت لقمان مثالهایی از این دست اند مگر نه این است که روح القدس بر مریم فرود آمد در ضمن تمام وحهای پیامبر نیز قرآن نبوده بخشهایی هم حدیث قدسی است مواردی مثل انسانهای نیکوکار و ابدال مثل نخودکی بهجت و 0000نیز گواههای دیگری از این باب اند در مورد حلقه نیز باید بگویم که خود فرد باید توانایی این را داشته باشد که خودش از طریق اذکار حلقه ایجاد کند و خودش ارتباط داشته باشد این گونه بهتر است فهم خواستن از خداوند در نماز مهم است نگاه کنید حتی شیطان برای گمراه کردن بشر که خود گناهی علاوه بر گناه عدم سجده بر انسان است چون دستور خداوند را لغو کرده از خداوند می خواهد تا رستاخیز فرصت گمراهی انسان را داشته باشد که البته خداوند تا وقت معین به او مهلت می دهد یا دعای موسی که خداوند او را در خانواده یعقوب وارد می نماید یا موارد دیگر اینها شروع ارتباط است و فهم مسایل بعد شروع ارتباط اولین مورد ارتباط فهم اسم سلام است

ذهن زیبا داشتن هدف است و اندیشه قوی اینجا اژدها در مقابل مارها اعتبار می یابد باید بدانیم چه می خواهیم بحث فهم زندگی ایمانی درونسازی و خودسازی بر اساس آن و خوابهای بیدار برای به نتیجه رساندن است اول ذهن باید ساخته شود.و توانایی های فرد افزایش یابد بحث ارتباط با خداوند دقیقا یادگرفتن ماهی گیری است خداوند انسان را براساس ایمانش هدایت می کند بر اساس کلیات اول ارتباط است و روند خواب بیدار بهترین شیوه است تا قبل رسیدن به بیداری و روشن بینی کامل و درون سازی تمام و کمال درک ایمان و اعتماد به خداوند و درک آیات است

موکل از جنس فرشته باشد یا اجنه به نوعی برادر است و سلام دادن به او اهمیت دارد ارتباط و رشد دو طرفه است اگر جن باشد بر اساس قاعده جدایی دنیاها هیچ وقت دنیای شما را خراب نمی کند ولی معمولا با روشهایی علل الخصوص در تنهایی اگر سمت خلاف بروید مانع خلاف شما شده آنهم به روش تذکر جالب اینکه هیچ وقت هم بحث ترس و ناراحتی هم نیست واقعا رابطه برادرانه است و سلام گونه

فیلم خبر مستند کارتون نماهنگ تفسیر و تحلیل خلاقیت همگی را خودتان خواهید دید حتی بالا بردن سطح یادگیری و آینده بینی و پیشبینی اتفاق بر اساس عملکرد فعلی در اینجا فیلمی در کار نیست شیطنتهای دجال هم نیست خودتانید به خودتان ایمان بیاوریدو همچنین زندگی کنید و فعالیت داشته باشید و تکامل خود را ادامه دهید در خواب بیدار مهم نیست دقیقا چه متد(منظور الگوی شخصی)هایی را می روید فقط یک نکته اصلی و اساسی دارد که برای جلوگیری از احتلام هم به کار می رود که این است با ذهن فعال به خواب بروید ولی به هیچ وجه من الوجوه در حین تغییر فاز به مسایل جنسی فکر نکنید قرار نیست کمبودهای فکری خود در بیداری را در خواب جستجو کنید خواب یک مرحله مجزا از زندگی است نه یک ضمیمه.در ضمن پس از یک فکر تحمیلی مثل دیدن فیلم نخوابید در حالت عادی هم کمی صبر کنید تا فعالیت ذهنی کمی آرامش یابد بیشتر درد متعالی یافتن و با آرامش خوابیدن مهم است اینکه با ذهن باز بخوابید نه با دلمشغولی یعنی  فکر حقیقی خودتان. این امر با توجه به مرگ موقت بودن خواب اهمیت می یابد پس از مرگ هم همین شرایط حاکم است یعنی اگر فرد نتواند روش تعالی خویش را بیابد در برزخ نیز نمی تواند شرایط را درک نماید.اصل خواب و رویابینی در سطح آلفا مغز اتفاق می افتد و از نظر فیزیکی در زمانی که چشم ها بسته است.

احتمالا به طور تاریخی با دید حکومتی و گسترده اولین موکل گیری از زمان ساسانیان شروع شد و بحث کی نژادی نیز به صورت علمی مورد توجه قرار گرفت چه در ارتباط مستقیم با خدا چه موکل سلام جایگاه ویژه ای دارد در ارتباط مستقیم با خداوند نماز ظهر مهمترین بخش کار است بحث ارتباط با موجودات غیر ارگانیک اصل نیست در حالت کلی چه جن چه انس هیچ کدام بر دنیای دیگری تاثیر ندارند و هیچ تسلطی نیز بر انسان ندارند شیاطین هیچ تسلی ندارند و از عالم غیب هم هیچ اطلاعی ندارند،بعد وارد شدن آنها از نظر جهان موازی امکان تاثیر مستقیم دارند روش بابازارها در عمل شیطان پرستی است و خودشان برده ی شیطان خواهند شد اما در کی نژادی رابطه متفاوت است امکان اینکه موکل ظاهر شود در صورت درخواست امکان دارد اما بر اساس سلام خواهد بود و نه سلطه خواهی افراد عادی هیچ گاه دست به احضار نزنند حتی برای سالکان نیز خطراتی وجود دارد در ارتباط با جن مسلمان یا کافر با توجه به شخصیت حساس اجنه هر گونه خطری محتمل است وجود حلقه های دفاعی قبل از هر گونه عملی مهم است یادتان باشد اجنه دیگر ثقلین این جهان اند شاید فهمیده باشید دلیل اینکه در زمان ورود به یک خانه خالی نیز مستحب است سلام بدهید چیست روش کلی آینده بینی از طریق موکل رسیدن به کتاب تقدیر است قضا و بلا بر اساس رفتار حال تغییر می کنند و آینده بر اساس حال است تقدیر ثابت است و به ندرت قابل تغییر است تقدیر مستقیما از سوی خداوند اعمال می شود مثال زمان و مکان مرگ شماست این موضوعی مشخص است می توانید از بس بخورید سکته کنید مرگ طبیعی داشته باید یا شهید شوید یا به عنوان یک خلافکار بد توسط پلیس بمیرید در ضمن بدون شک هیچ جنی برتری به انسان ندارد و قدرت آینده بینی هم ندارند اگر داشتند شیاطین از جنس جن خود را از عذاب خوارکننده رها می کردند.دقت کنید دلیل انجام کارهای محیر العقول در اجنه به دلیل خود جنس و امکانات وجودی آنهاست که اکتسابی هم نیست فقط خودشان آن را تقویت یا تضعیف می کنند سرعت و قدرت بالا و امکان نامریی بودن از چشم سایر موجودات خاکی-البته منظور انسان و نه همه ی حیوانت-و عمر طولانی باعث می شود در موارد مثل کسب اطلاعات از مکان یا افراد مختلف و یا حتی اطلاع از زمان ها و حوادث خیلی خیلی قدیمی مفید باشند اما در کل اعتماد به آنها سخت است حال از هر فرقه ای می خواهند باشند مهم نیست بحث در اینجا نوع رابطه است

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۳۶
شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

یالثارات الحسین

هرکس من را طلب کند و بخواهد بیابد

هرکس مرا بیابد بشناسد

هرکس من را شناخت مرا دوست خواهد داشت

هرکس مرا دوست داشته باشد من نیز او را دوست دارم 

و هرکس من او.را دوست داشته باشم عاشقش می شوم

و هرکس عاشقش بشوم او را می کشم و خون بهایش بر من واجب می شود و خود خون بهایش می شوم

یا لثارات الحسین

حدیث قدسی

اگر بدن حیاتی داشته باشد بدون شک این حیات بدون خون امکان ندارد اگر حیات بدنه ی اسلام داشته باشد بدون شک با خون حسین است که.در رگهای اسلام جریان دارد بدون شک محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه.داشته است

دوستم با دوستانت دوستم با دوستان دوستانت و دوستم با دشمن دشمنانت یا حسین 

دشمنم با دشمنانت و دشمنم با دوست دشمنانت و دشمنم با دشمن دوستانت یا حسین

کربلا نشان دادن یک مفهوم است آنهم عدم جدایی قرآن و عترت حتی اگر سر بر بدن نباشد

اگر قرآن گفت تا می توانید قرآن بخوانید تو حتی بدون سر هم بازهم قرآن خواندی اگر قرآن گفت شب زنده داری کنید تنها خواسته ات در شب عاشورا فرصت برای یک شب زنده داری برای خواندن قرآن است اگر ابراهیم فقط اسماعیلش را به قربانگاه برد تو تمام خانواده ات را بردی و از کودک تا پسر شبیه پیامبرت را تقدیم خدا کردی اگر سلیمان به لشگریان جن و انسش می بالید تو از سر  مردانگی در مقابل نامردان از آنها استفاده نکردی اگر خدا برای پیامبرانش یا مثل ابراهیم نام نیکو را برای تاریخ گذاشت و سلامشان کرد تو در بین مسیحی و حتی کافر هم نام نیکو داری و خدا تو را خون خود نامید اگر قرآن  نماز ظهر را تاکید کرد تو نماز ظهر را به جماعت زیر تیر خواندی که به تاریخ بگویی من به نماز عشق می ورزم از نماز کمک بگیرید و نماز از فحشا باز می دارد و پشت ولی را خالی نکنید  حسین جان تک تک لحظه های حضور تو تفسیر تک تک آیات کلام وحی است من چه بگویم که زبانم قاصر است


حسین جان گفتند کل یوم عاشورا کل ارض کرب و بلا ااین روزها جایت خالی است اگر آن روز در حرم امن قصد ریختن خونت را کردند امروز هم با مسلمانان این کار را می کنند امروز هم اگر تشنه باشی در حرم الهی بازهم آبت نمی دهند انگار این طایفه که از همان ابتدا با جگرخواری شروع کردند بازهم ول کن تاریخ نیستند و امروز هم همان کار هارا می کنند همان هایی که زینبت را اسیر کردند و شهر به شهر گردانند امروز همین همان کارها را می کنند انگار تاریخ بازی درآورده آن روز که کودکت را کشتند فقط آن روز نبود این قوم به کودک کشی عادت پیدا کردند یک روز در لباس آل سعود در یمن و حتی در تبدیل عروسی به عزا یک روز در قاموس اسراییل و کشتن زنده مردم جلوی دوربین و قاچاق اعضای انسانها و زنان و مردان و کودکان آنها فراتر هم رفته اند و گاهی کودکان را در جنگی که خودشان راه انداخته اند غرق می کنند خودشان جنگ می افروزند و بردگان را با وعده به قصرهای خود می خوانند .حسین جان انگار همیشه باید سر زکریا را در تاریخ ببردند تا صدایشان را قطع کنند ولی انگار هیچگاه حتی سر بریده هم از حق کوتاه نمی آید نمی دانم چرا هر دو سر را یک جا گذاشتند نمی دانم چرا هر بار یک قطره خون که بچکد تا جواب نگیرد خون پاک نمی شود.انگار زمانی که قرآن سر نیزه کردند دیدند هنوز دلشان خنک نشده برای انتقام از قرآن ناطق تفسیرش هم سر نیزه کردند ولی قرآن بازهم قرآن می خواند حتی اگر با چوب بر دهانش بزنند یا حتی اگر صدای طبلها را بلند کنند که صدایت نیاید امروز در تمام تاریخ صدایت پیچیده است و این صدا خواب آسوده را بر استکبار حرام کرده و حتی نوای طبلها هم برای محرمت جان می دهند

حسین تو قوانین را برهم زدی چون در راه اربعینت فقط مسلمانان از همه ی فرق نیستند حتی ارمنی ها هم میایند می گویند پیامبرمان یکی نیست اما حسین مان که یکی است اینجا دیگر فقط قانون قانون عشق توست که بعد از هزار و چهارصد سال بزرگترین راهپیمایی بشری را به خاطر تو انجام می دهند ای خون خدا حتی دشمنانت هم فهمیده اند برای مبارزه با تو هم باید لباس عزایت را بپوشند تا حرفشان خریدار باشد اما نمی دانند حرارتی که از کربلایت و سوختن خیمه ها در قلب مومنان افروخته شد هرگز هرگز سرد نخواهد شد

یا حسین تو امام آزادگانی نه فقط مسلمانان تو امام تمام آزادی خواهان جهانی 

ای حسین جان کسانی تو را کشتند که پشتت نماز خواندند حافظ قرآن بودند  اما معنی ولایت را نفهمیدندو حتی نذر ساخت مسجد کردند تا خونت را بریزندحسین جان جانم و پدر و مادرم به فدایت 

حسین جان می دانم کسی حکم خارجی بودنت را داد که زمانی بر امام علی که حاکم شرع بود قاضی شرع شد و حکم کرد وامام قبول کرد اما تاریخ چه کرد شمر مگر یار علی در صفین نبود 

ای حسین می گویند داستان کربلا داستان عشق و عاشقی بود و یزید فامیل شما بود خب مگر شهربانو همسری شایسته تر از شما مگر می توانست برگزیند یا اگر یزید مرد را بر طمع زنش به جنگ فرستاد و دستور عدم بازگشتش را داد و نیت غصب زنش را گرفت اما شما نیز خواستگار شدید که این ملعون به هدفش نرسد آیا عیب تاریخ است که این کار را خیر را رد می کنند یا نیت خیر و عشق را گانه نابخشودنی می داند حتی داستانتان آنقدر عاشقانه بود که لیلی و مجنون نیز اسیر عشق کربلا شدند و هر کار کردند تا برای معنی یافتن خویش در کربلا وارد شوند و شاید اینگونه مفهومی یابند 

حسین حرف بسیار دارم اما تاریخ نشان داد که حسین همیشه همان حسین است و شیطان همان چهره های زر و زور تزویر را می پوشاند فقط امروز کمی به قول خودشان جهان اولی تر شده اند اما از جهان عشق حسینی و عشق الهی هنوز هم بویی نبرده اند حسین همیشه جایگاه شما و جایگاه یزید مشخص است این ابن سعد و شمر و حر اند که باید جایگاه خود را بیابند 

حسین جان پدرت فرمود کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنان بیدار می شود آری پس از تو آنهایی که فرار کردند و یاری ات نکردند راحت نبودند و حتی حریم امن الهی نیز دیگر امنیتی نداشت و قصر کوفه هم به هیچکس وفا نکرد 

حسین جان ای خون خدا ای کشتی نجات و چراغ هدایت بشریت قسمت می دهم به جدت رسول الله و کتابش قسمت می دهم به جان مادرت زهرا و محسنش قسمت می دهم به علی و نماز معراج گونه اش قسمت می دهم به حسن و تابوت و قبر بی ضریحش قسمت می دهم به ادب و دو دست برادرت ابوالفضل و آبی که شرمنده اش شد قسمت می دهم به خون علی اصغرت که ارزشش را فقط آسمانها فهمیدند قسمت می دهم به جمال و کمال علی اکبرت قسمت می دهم به تب و تنهایی سجادت در عاشورایت یا حسین کمک کن همیشه عزادارت بمانم و در رکاب فرزند زهرا این انقلاب و کشورش را به دست صاحبش برسانیم که همگی مسوول این امانت برزگت هستیم و در سایه توجهش از صدمات دشمنان مصون.حسین جان دستم را رها مکن که در این جا جز تو و خدایت امیدی ندارم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۶
جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ

توصیه به مداحان

با توجه به فرا رسیدن ماه محرم شعری زیبا در توصیه به مداحان یکی از شاعران معاصر سروده که بسیار جالب است

👇👇👇👇👇👇


قابل توجه مداحان و کسانیکه مجلس عزاداری دارند،عزیزان لطفا به شعور و باور مردم توهین نکنید! 


چون خون خدا بیا مسلمان باشیم/

یا حد‌اقل شبیه سلمان باشیم/

مولا ، سگ آستان نمی خواهد مرد !/

او کرده قیام ، تا که « انسان » باشیم/


ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست/

با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست/

اسلام دو نور عترت و قرآن است/

جز این ، سخنی اضافه گفتن کفرست/


وقتی که حسین را تو « سین » می خوانی/

در تعزیه ، روضه ی حزین می خوانی/


یعنی که حماسه را غلط می فهمی/

وقتی که ز کوه ، اینچنین می خوانی/


ای دل شدگان ! حسین « عبدالله » است/


گوینده ی « لا اله الا الله » است/


هر کس که حدیث دیگری می گوید/


سوگند به نور ! مشرک و گمراه است/



‌‌‌‌‌‌‌ ای دوست ، بیا مُکرّم باشیم/

در بندگی خدا ، مُصمّم باشیم/

اسلام ، غلام و سگ نمی خواهد مرد!/

دین آمده است ، تا که « آدم » باشیم/


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( ع )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۳