بحث شرک
طبق مبانی مطرحه در قرآن برای شناخت خداوند اولین طرح خواندن است از نظر بحث داستانی و زمان بندی هم اینکه بحث شناخت امانت و شیطان اولین مبانی در توحید اند و اینکه ما قرار نیست خدا را بشناسیم بلکه در حد نیاز او خودش را به ما می شناسد بلکه اساس توحید بر اساس امانت وجود است و عملا مبانی توحید صفاتی
دقت کنید ما و تمام جهان در مقابل خداوند عین فقریم نه فقیر اما برای شناخت این موضوع اول باید فقر شناخته شود یعنی خداوند آتش افروز است خداوند زارع است و خداوند تیز انداز اما ماهیچه و باران و سوخت هم در اینجا وجود دارند؟؟؟خب مگر نگفتند سنگها در بت پرستی نه سود دارند نه ضرر پس چرا برای بعضی سنگها مثل عقیق ما حتی حدیث هم داریم یا چرا پیراهن یوسف شفا دهنده شد جواب این است که الله اکبر نماز این نیست که مثلا خدا از فلان کوه بزرگتر است یا مثلا از فلان موجود قوی تر بلکه این الله اکبر در ادامه اش مما یوصف آمده است یعنی از هر آنچه در وصف بیاید بزرگ تر است کلا شناخت خداوند بدون در نظر گرفتن امانت و تعریف آن و دید الهی داشتن به جهان و خود و دیدن آیات-به عنوان نشانه نه استدلال-و در نتیجه تعریف نعمت الهی بی ثمر . حتی خطرناک و بی منطق و بی پایان از نظر فهم کمالاتی بسته می شود یعنی وارد سیکلهای تعریفی بدون پایان و نتیجه خواهیم شد که اتفاقا نتیجه توحیدی هم نخواهد داشت مگر اینکه فرد واقعا حق جو و مصر در احقاق حق باشد اگر هم دیدید یک وهابی گفتن اینها شرک است بگویید عیبی ندارد پس لطفا به حرفت اعتقاد داشته باش و بحث حکمت الهی را نیز نکن بلند شو و کنار یک سنگ اورانیوم برای مدتی بشین اگر سرطان نگرفتی و براثر تشعشعات نمردی ما حرف تو را قبول می کنیم نکته ضمیمه وقتی عین فقر بودن فهمیده شود و امانت و نعمت الله در درون فرد تعریف شود آنگاه مواردی مثل حتی سرد شدن آتش معنی می یابد و اتفاقا این موارد فقط با همین دیدگاه قابل توجیح است و اینکه انسان بر اساس همین درک از امانت خلیفه الله است وگرنه حتی می تواند پست تر از حیوان هم باشد برای فهم توحید نیز طبق قرآن عمل بخواهیم کنیم سوره توحید جایگاه رفیعی دارد و اینکه باید احد بودن و واحد بودن خداوند و بی نیازی اش فهم شود سپس دوری او از عالم تکوین و تکثیر این کلید حل تمام مسایل است مابقی درست می شود و بازهم طبق نظر قرآن زیان کار ترین افراد آنهایی هستند که خود و خانواده خویش را باخته اند و یاد خداوند به دلیل این است که انسان یاد خودش بیافتد و اگر خدا را فراموش کند خود را فراموش کرده چون انسان بخشی وجود دارد که فقط و فقط ارزشش با توحید و خداپرستی عجین است و بدون خواستن بزرگترین نیروی موجود در جهان یعنی خود خداوند رسیدن به این جایگاه غیر ممکن است و کار نماز ما برای خداوند نیز در این امر یادآوری است که نکند ما این موضوع را یادمان برود