سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۶۳ مطلب با موضوع «مقالات مهم و جداگانه :: تصویر واقعی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ

واقعیتی در همه جنگ ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۰:۴۰
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۰ ق.ظ

به غیر از ....

کسی با موج موهایت کنار آمد 

به غیر از من ؟


کسی با هستی اش پای قمار آمد 

به غیر از من ؟


کدامین سنگدل فکر شکار افتاد 

غیر از تو ؟


کدام آهو به میدان شکار آمد 

به غیر از من ؟


تمام شهر در جشن تماشا ی تو 

حاضر شد !


تمام شهر آن شب در شمار آمد 

به غیر از من..


👤حسین زحمتکش



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۰۴:۱۰
سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ق.ظ

پسر شیطان

به نام خدا

می دونستید پسر شیطان برعکس خود شیطان خیلی مومنه،با پیامبران الهی هم تا حد امکان همراهی کرده مثل همراه حضرت یوسف(ع) در چاه بود تا تنهایی را زیاد حس نکند ایشان با پیامبر اکرم(ص)نیز بیعت کردند.

اینقدر فقط فرزند نوح را ذکر نکنید جناب معاویه بن یزید هم جایگاه والایی داشت یا حضرت آمنه همسر فرعون طغیان گر

در بیشتر فیلم های غربی وقتی جای کشتن یا به جهنم فرستادن شیطان می رسد معمولا با پسر ارشد شیطان مبارزات رخ می دهد مثل فیلم کنستانتین.خواستم بگم اتفاقا پسر ارشد شیطان از مومنین خاص هستند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۰۹:۵۲
شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ

راه عشق ۷۲

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جزآنکه جان بسپارند چاره نیست


هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست


ما را زمنع عقل مترسان و می بیار 

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست 


از چشم خود بپرس که ما را که می کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست 


او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست


فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست


نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست






تعبیر غزل:باید قدر خود و لحظات زندگی را بدانی،از فرصت ها به بهترین نحو بهره ببر! سرانجام امر، چندان قابل پیش بینی نیست، ولی اگر به هوش باشی و به موقع عمل کنی،به نیتجه خواهی رسید. ان شا الله!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۰
پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۵ ق.ظ

ماموریت بادکنکی

به نام مهربان ترین

سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند.سخنران به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک اسم خود را روی آن بنویسند بعد آنها را جمع کرد و در اتاقی دیگر نهاد.

سپس از حاضرین خواست که به آن اتاق بروند و هریک بادکنکی را که نامش را روی آن نوشته بود بیابد.

همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را بیابند.

همه دیوانه وار به جستجو پرداختند؛یکدیگر را هل می دادند!به یکدیگر برخورد می کردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حدی نداشت.

مهلت به پایان رسید و هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد.

از همه خواسته شد که هریک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به صاحب نامی که روی آن نوشته شده است بدهد.

.

.

در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند!

سخنران ادامه داد همچین اتفاقی در زندگی رخ می دهد.همه دیوانه وار و آسیمه سر در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می اندازیم و نمی دانیم سعادت ما در کجا واقع شده است.



سعادت ما در سعادت و مسرت دیگران است.

به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید.

’’این است هدف زندگی’’

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۰۱:۴۵
پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۷ ق.ظ

تعهد خانم کتایون ریاحی

تعهد کتایون ریاحی


اینکه کتایون ریاحی در خندوانه، شب دهم و یوسف پیامبر را بهترین کارهایش دانسته و شاهنامه را به عنوان بهترین کتاب به مردم معرفی کرد و در پاسخ به این سوال که اگر رئیس جمهور شود، چه می کند، گفت: «تحصیل و درمان رایگان»، برای نشان دادن متعهد بودنش کافی است


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۷
پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

آزادی جنسی

‌ 

✅حضـرت آقـا حفظه الله:


یک عـدّه‌ای خیال میکردنـد

در غرب که آزادی زن‌ومرد و ارتباط زن‌ومـرد هست،

هـوس‌ها و انگیـزه‌ها کمتـراست؛

اینجایی که محدودیّـت هست، الاِنسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنِع!

حالا معلوم شد که نخیــر بعکـس است؛

آنجا که آزادی هسـت، آنجا که هیچ‌گونـه حدّومـرزی

بـرای ارتبـاط زن‌ومـرد وجـود ندارد،

روزبه‌روز شهـوات جنـسی در آنها قوی‌تـر،

فعّال‌تـر، خشونت‌آمیزتـر، مهاجم‌تـر دارد

بُـروز و ظهور پیـدا می‌کنـد.

‌۱۳۹۵/۰۳/۰۶

🅾طبق آمار سایـت wonderslist

هشت کشـور جهـان از نظر تجـاوز

و فساد جنـسی به ترتیب زیر می‌باشنـد :

۱- ایالات متحده آمریکا 

۲- آفریقای جنوبی 

۳- سوئد 

۴- هند 

۵- بریتانیا 

۶- آلمان 

۷- فرانسه 

۸- کانادا 


اگه بازهم قبول ندارید نامه ی زنان بلندپایه ی اروپایی خواهان عدالت اجتماعی و جنسی که خود مورد آزار قرار گرفته بودند اما سکوت کرده بودند را بخوانید

به جمله ویکتور هوگو با دقت ویژه توجه کنید

« می گویند بردگی در اروپا از بین رفته است، اما بردگی هم چنان ادامه دارد و به صورت فحشاء بر زنان تحمیل می شود.»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۴
چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

Handsome

Handsome

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۹
چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۰ ب.ظ

آمریکا بیشتر از چه چیزی می ترسد؟

ترس آمریکا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۰
سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۲ ق.ظ

برای همیشه دوستت دارم

گونه ات آلو، لبت انگور و اندامت هلو

خانه ات آباد بانو، میوه هایت درهم است


خواستم یک شاخه گل باشعر تقدیمت کنم

غیرتم آهسته مى گوید؛  نکن، نامحرم است


#مخاطب_خاص

امیدم اول به خدا دوم مادرم حضرت زهرا(س) که مادری برای تو هم می کنه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۲
شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ب.ظ

یا حسین

هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست

هرکه را می نگرم شور محرم دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۷
جمعه, ۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ق.ظ

مطالب خاص پیرامون دشمن شناسی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما رایت الا جمیلا

ما از شروع نه بر حسب شکیات بلکه بر اساس بدیهیات و بر اساس الگوی دشمن شناسی می خپاهیم بحث کنیم که آیا اینکه می گویند ما مردمانی هستیم که براساس وجپد و تعریف دشمن حقیقت می یابیم و یا جنگ طلبیم صحیح است یا نه.

ببینید در این تاریخ ما فقط از از ابتدای خلقت و بحث شیطان حرف نمی زنیم همین امروزه بحث سفارت آمریکا و لانه جاسوسی بوده و اگر قبول ندارید حداقل به جاسوسی دوطرفه دو هم پیمان آلمان و آمریکا آنهم در سطح ریاست جمهور و صدر اعظم را که خودشان علنی کردند یا ویکی لیکس را که ایرانیان بنا نکردند یا اینکه رسما رییس جمهور آمریکا به دست داشتن در کودتا علیه ایران در عملیات چکمه اعتراف می کند که دروغ نیست و یا اینکه براساس قانون ام آی سیکس همه مطالب سی سال پیش از بایگانی امنیتی خارج و رسانه ای می شود اما هنوز و در این تاریخ هنوز اسناد مربوط به بخش ایران در خلال جنگهای جهانی علنی نشده.یعنی اگر کسی که نفهمد واقعا خر است در ضمن به تاریخچه اختراعاتی مثل دوربین موبایل یا روباتهای حشره نما بزنید می فهمید که توهمی در کار نیست حالا مسایلی قدیمی تر که متعلق به هفتاد هشتاد سال پیش است مثل پرنده های حاوی بمب یا چیزهای دیکر پیشکش.امروزه نیز امثال شهدایی مثل کاظمی آشتیانی در رویان که دیگر حتی در زمینه خاصی مثل هسته ای هم که نبود که حداقل بهانه ای داشته باشند حالا حساب شهدای هسته ای را بکنید که فقط به بهانه علم هسته ای و احتمال واهی و دروغین امکان دستیابی به بمب هسته ای که تازه خلاف شرع هم عستند یه طور ناجوانمردانه شهید شدند تازه آنهم پس از دادن اطلاعات زندگی این افراد به آژانس .پس توهمی در کار نیست .از بحث دور نمی شویم

اطمینان به دشمنی دشمن از اطمینان به دوستی دوستان صحیح تر است و قابل اطمینان تر.

دشمن با تمام قوا عمل می کند.

دشمن بیشترین باور را نسبت به شما دارد.

دشمن کینه ای و واقعی هیچ وقت نابود نمی کند بلکه هدفش تغییر و تسخیر اراده هاست.

به طور خاص شیطان هم خدا هم عزتش هم معاد و هم مخلصین-بیشتر معصومین و پیامبران مد نظر است-را می شناسد در ضمن شیطان نماز می خواند و از نماز علیه نمازگزاران استفاده می کند در ضمن یک سوال آیا شیطان برای مبارزه با نماز و نمازگزاران نباید با خودش هم مبارزه کند چپن تا زنده است که این زندگی تا زمان معین است خودش هم نماز می خواند پس زمین از محل نماز گزار خالی نمی شود این بزرگترین خیانت شیطان به شیطان پرستان است.پس حداقل می دانیم شیطان زیبایی شناس است در ضمن با توجه به حدیث امام علی (ع) پیرامون عدم از بین رفتن ماده علوم اهل بیت که قابل تعمیم به سایر انبیا الهی نیز به دلیل وجود رسالتهای گوناگون و عصمت است و اینکه شیطان عالم ترین موجود هر عصر بعد از پیامبران است و ما موارد خیلی خیلی زیادی از سواستفاده از علوم در جهتهای ناصحیح داریم اما بالاخره مجبورند خود علم را به دست آورند با یک دید دیگر می بینیم که حضرت موسی(ع) و حضرت ابراهیم(ع)و حضرت یوسف(ع)همگی نه تنها از بلایا و سایر امتحانات الهی جان سالم به در بردند بلکه در دل طاغوت رشد کردند حالا شما موارد مومنان جادوگر را نیز لحاظ کنید که جادوگران پیامبران شیطان اند اما ببینید چه شد امروز نیز همینگونه است و تیر پیکان ما جوانان حق جو را نشانه رفته است و صادقانه و کاملا علنی هدفمان گسترش و تحکیم و تقویت بنای حکومت ظلم ستیزی بر علیه الحادی گری و لیبرالیسم است که هردو زاده نامشروع صهیونیزم جهانی اند. 




اما




در آخر ذکر این نکات ضروری است که قوی ترین دشمن نه شیطان و وسوسه هایش و نه چهرهای انسانی شیطان علل الخصوص سامری و امروز آن یعنی دجال است بلکه خطرناک ترین دشمن نفس خود انسان است و نفسی که در بین سینه قرار داد مفس اماره ای که فقط به بدی دستور می دهد این نفس عین شیطان و حتی بدتر از آن است و سایر شیاطین در مقابل آن هیچ و بی مقدارند و اصل عامل شکستها نیز فقط این نفس می تواند باشد شاید دلیل امکان هم توانی انسان بل شیاطین دیگر و قدرت وسوسه شیطان در انسان و یا عدم جن زدگی با وجود اینهمه شیطاین خناس همین نفس است که بدتر از آنها باعث جهت دهی های ناصحیح در اعمال انسان می شود و او را به پرتگاههای سقوط می کشاند در ضمن خشم و جنون-در اصطلاح معرب جنون همان چن زدگی است-یک ریشه دارند یعنی خشم نوعی از جنون است که محور اصلی اش هم در حقیقت همین نفس اماره است یا شهوت شدید مخالف ارزشهای انسانی حتی خود انسان که مایه پشیمانی خود فرد می شود نیز از همین دست است این شیطان در فساد و خونریزی موثر است  شاید اشتباه استناد کنم اما بعدا این به ذهنم رسید که شاید وجود روح ولدمورت در درون هری پاتر نیز با استناد به این سبک بوده باشد نفسی که خود را نیز بیگانه می داند و خارج هم نمی شود و هدفش هم مشخص است در تاریخ معاصر به بعد از انقلاب اشاره ی خاصی نمی کنیم اما فقط اشاره به حوادث طبس همه را باید کافی باشد که اصل خداست و حتی امثال شکست خوردگان در نفس اماره نیز کاری از پیش نمی برند اما اگر به تاریخ قبل از انقلاب بخواهیم چند چهره ی خاص را نام ببریم که خیانت تاریخی و سرنوشت ساز کردند یکی سرلشگر زاهدی بود که علی رغم عامل ارتباط بودن با نازی ها از طرف ارتش رضاخانی و سلطنتی بعدا پس از دزدیده شدن و تطمیع از عمال انگلیس شد-چیزی مثل ابوبکر بغدادی در استعمار نو آنهم در زمان گذار استعمار کهنه به نو و جایگزینی شیوه های مردن تر-و دیگری چهره ی سید ضیا الدین طباطبایی است که علی زغم آموختن دروس دینی هیچ رنگ و بو و سبقه دینی در چهره دینی این فرد دیده نمی شود بلکه دین ستیزی نیز دارد امثال تاریخچه افرادی مثل پیکتال نیز گواه این روش عملکردی است مورد خاص دیگر محمد علی فروغی استاد بلامنازع زبان و ادبیات فارسی است که رکن قدرت پهلوی ها و عزل و نصب آنها و خط دادن به انگلیس بود و نشان داد حتی بحث عبم زبان نیز حتما باعث و رکن نفوذ نیست و حتی برعکسش هم امکان دارد چیزی تا حدی مقابل ملکم خان اما با همان اصول 





----------------------------


⚫ L'imam Ali (a.s) a dit :


👈 نَفْسُکَ اَقْرَبُ اَعْدَائِکَ اِلَیْکَ


👉 Ton moi est ton ennemi le plus rapproché de toi.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۶
جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

عرفان ناب

عرفان ناب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۵
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ب.ظ

امنیت شبکه

در باب امنیت شبکه 

نکاتی کلی و حاشیه نگارنه به بحث امنیت شبکه اولا در مورد آنتی ویروس ها اینکه شرکت های ارایه دهنده این محصول تمامی شان لازم به اخذ مجوز شرکت پایه سازنده محصول نیستند و هرکدام دید و زاویه خاص خود را دارند حتی با توجه به این استدلال حتما آنتی ویروس مورد تایید شرکت بهترین نیست علل الخصوص که مثلا در طرح بسته ی ویندوز خود ویندوز به وجود چند هزار رخنه امنیتی اذعان می کند  و شما هم مثل برنامه های باز مثل لینوکس قدرت برنامه نویسی ندارید و بلد هم نیستید نکته بعد اینکه تمام آنتی ویروس ها بر اساس ویروس ساخته می شوند یعنی پس از حمله و مورد مواجه با بد افزار شاید بگویید رویکرد بعضی از شرکتها با بکارگیری هکرهای کلاه سفید است اما رویکرد آنها با کلاه نارنجی ها و کلاه مشکی ها کاملا متفاوت است و در عمل معمولا چند نسل عقب ترند شاید در اول کار کمی مقاومت کنید اما بیشتر ویروس ها نه تنها باعث کندی سرعت نمی شوند بلکه باعث بهبود عملکرد نرم افزار می شوند و آنهم به دلیل هدف دریافت اطلاعات و تبادل آن می باشد اساسا با تقسیم بندی بد افزارها به ویروس تروژان کرم و اسپم ها متوجه می شویم بیشتر مشکل به دلیل اسپم هاست اما نکته جالب اینکه اصلا کاهش سرعت کامپیوتر و رایانه و یا موبایلهای هوشمند به دلیل اینها نیست بلکه به دلیل وجود برنامه های در حال کار مخفی،فایلهای بازمانده،یا بخشهای باقی مانده از عملیاتها است که فقط هم دستی قابل بستن یا پاک کردن اند چون برنامه های حتی پیشرفته مجوز دسترسی یا حتی قابلیت شناسایی آنها را ندارند و هوشمند هم عمل نمی کنند از بحث دور نشویم مهمترین نکته در مورد شبکه ها بحث امنیت آن است و در مورد رایانه های شخصی بهترین برنامه ها ارزانترین آنها هم هستند که برنامه های اصلی حفاظت شامل برنامه های جلوگیری از اتوران و برنامه های مجوز دسترسی اند.حال به خود شبکه برمی گردیم شاید مسخره ترین و احمقانه ترین موضوع در اینترنت قبول وجود امنیت در آن باشد اساسا اگر فقط یک بار تجهیزات و نوع عملکرد افراد و تجهیزات را آنهم چهل سال قبل در لانه جاسوسی دیده باشید می فهمید واقعا موضوع فرق می کند آنهم امروزه با وجود اینهمه شبکه های مجازی و فناوری های به کار رفته در گوشی ها  و اینترنت بدون منبع و مرز و سیستم های فضایی مسلما تنها راه حل خود فرد و اشراف بر این موضوع و مراقب فردی است چه از لحاظ کاری چه شخصی و مسایل خانگی تازه امروز این جاسوسی ها در کشورهایی مثل غرب کاملا قانونی و با تصویب است و البته همه اش هم جنبه امنیتی ندارد و بخش اعظمی هم برمبنای اقتصادی و فرهنگی است مثلا در این مورد که سازمان امنیت ملی آمریکا به طور کاملا رسمی از سهام گوگل را می خرد تا مشکلی در امور نداشته باشد و به عنوان سهامدار به اعمال قدرت بپردازد مصداق همین موضوعات است.یا شرکتها از آنالیزهای این شبکه ها در ابعاد کلان برای بازاریابی یا تغییر محصول یا تغییر طبع مشتری برای محصول استفاده می کنند تنها راه حل هم مراقب و خود مراقبتی و استفاده ی صحیح و علم به خطرات دارد این در موارد دیکر مثل موارد سایتهای مستهجن هم که بازوی اصلی استکبار هم هست در اینترنت صادق است شاید جالب باشد بیشترین فیلترینگ و همچنین فروش برنامه فیلترینگ خانگی هوشمند برای خانواده ها در آمریکا اتفاق می افتد یکی از راهکارهای دیگر استفاده از موارد داخلی و یا سرورهای داخلی است البته ناگفتنی هم نیست که یکی از دلایل عدم موفقیت سایتهای جستجوگر ایرانی(البته همه اش نه) نه به خاطر عدم قدرت یا فناوری است بلکه بیشتر به خاطر مدل برداری از نمونه های خارجی بدون داشتن زاویه دید خاص است گفتیم مثلا هدف یک ابر جستجوگر مثل گوگل فقط و فقط دادن و جستجوی اطلاعات به خاطر خیرخواهی و بشردوستی نبوده آنهم غربی که برای کمترین پول خود هم برنامه ریزی دارد بیاید و در این ابعاد مجانی کار کند؟!؟!یعنی شک نداشته باشید همین متن هم مورد رصد قرار گرفته است آنهم از هر گروه و شبکه یکی از ساده ترین مصداق هایش دیدن اینهمه خزنده یا بازدیدکننده از جاهای مختلف است که لینکهای ابتدایی خیلی شان مشکل دارد و قابل شناسایی هم نیستند و فقط رصد کننده اند و یا تجزیه تحلیل می کنند که البته آنها نیز لحاظ می شوند و امروزه دنیای کفر و لیبرالیسم و دنیای توحیدی کامل در مقابل هم اند و حتی احتمال اینکه حق و باطل مشتبه شوند امکان دارد مثل پیامد های رسانه ای غرب یا ساختنهای داعش بوکوحرام ها و القاعده توسط خودشان و مانور های خبری برای اسلام هراسی اما خودشان حتی امروزه در جهت تخریب وجه دین از همه ی بخشهای دین استفاده می کنند البته هدف آنها از ساختن هم حتی بدون نام دین و استفاده از دین و زدن بخشهای مختلف آن ساختن گوسفند برای قربانی کردن و پرورش برده های فکری تحصیل کرده است ما هرچه قدر هم خواب باشیم یا خود را به خواب بزنیم اما دشمن بیدار و خیلی خیلی باسواد است و از قبل خیلی از راهها را رفته و حتی در موضوعات مذهبی خیلی هم فعال و قهار است و این را در اندیشه ها راهبردها کتابها و فیلمها قابل مشاهده است.این حق تمام جوانان و جهانیان اروپا و آمریکا است که با اسلام حقیقی ولایی آشنا شوند و ما نیز باید به خودباوری حقیقی برسیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۵
جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ

fight for real life

 i love hijab

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۰
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ب.ظ

بتمن

به نام خدا

در این مقاله سعی در واکاوی شخصیت خاص بتمن می کنیم 

از لحاظ تاریخچه بتمن در بازی ماقبل مارول و دی سی به نوعی مقابل شخصیت استارک در آیرنمن قرار دارد و مثل او آدمی پولدار است و از فناوری و تکنولوژی و لباس خاص استفاده می کند در نقش تکمیلی داستان کاپیتان دوست استارک و سوپر من در داستانهای بتمن قرار دارد اما از لحاظ عملیاتی کاپیتان از سوپرمن و بتمن به طوری از مرد آهنی برتر است بتمن شخصیت حقیقت جو دارد و وام دار کسی نیست حتی پلیس و برای دفاع از عدالت به دلایل شخصی از هیچ کاری کوتاهی نمی کند برای شکل گیری این شخصیت از یک پرنده ی پستاندار خاص یعنی خفاش که در ادبیات غرب معنای نسبتا متفاوتی با همین موجود در ادبیات شرقی و اسلامی دارد الهام گرفته شده حتی برای همسر و معشوقه بتمن از طرحهایی مثل مدل گربه برای زن نیز اقتباس شد اما رویکرد اصلی در خفاش و تجزیه تحلیل عملیاتی برای شخصیت سازی انسانی برای یک هیرودیا قهرمان است شاید داستان از اصل دینی اقتباس و پیروی نکرده اما با دست گذاشتن روی این موجود خواه ناخواه خود را وارد مسایلی خاص کرده نگاه ما نگاه اصلی به خالق این پرنده یعنی شخص مسیح است که اتفاقا رفتارهای خاص خفاش گواه رویکرد -و نه شخصیت-خالقش است بدین معنی که در اقتباس شخصیت بتمن از خفاش مسایلی مثل مخفی کاری و حرکت در شب علاقه شدید به علم نداشتن دوست و تعهد برادری و نداشتن همسر  از جمله اینها هستند که همگی با توجه به زمان خاص حضرت عیسی (ع) در مورد ایشان رخ داده است اما ماموریت این شخصیت بزرگوار کامل نشد و ایشان در معراج به سر می برند تا ظهور.دقت کنید زمان پیامبر طوری نبود که بتوانند ازدواج کنند نه اینکه نخواهند ازدواج کننددقت کنید حواریون به عنوان جانشین و برادر دینی به عنوان خلیفه نیستند اما در مورد حضرت موسی(ع)هارون حکم برادر و خلیفه را دارد و در اصل امور هدایت دخالت دارد و خود پیامبر نیز به شمار می رود البته تبلیغی حضرت موسی ازدواج نیز کردند اما حضرت عیسی به دلیل سفر زیاد از ترس جان خویش فرصت ازدواج نیافتند نه اینکه نخواهند اما در مورد بتمن اینچنین نیست و در داستانها روایتهای خیلی متفاوتی از این شخصیت داریم و البته با توجه به سبک تحمیلی غربی در رسانه های غربی ندل پارتنری نیز داده شده است رفتارهای بتمن از خفاش تقلید شده و همچنین توانایی هایش مثل پرواز گوشهای خاص و بدن قوی و هوش استراتژیک در حل مسایل برخلاف استارک دوست دایمی ندارد و دوست دایمی سوپر من نیست و در برخی کمیک ها با وی می جنگد و در برخی دوستش است مخفی کاری اش هم از همه ی هیروها بیشتر است چون این مخفی کاری در عین داشتن جای ثابت است و نه مدل یک جاسوس و مثل مرد عنکبوتی هم جداییدبین دنیای واقعی و دنیای قهرمانی خویش را ندارد یعنی در تضاد موفقیت و شکست نیست در تضاد شهرت و عدم شهرت است بتمن کلا تنهایی کار می کند و علاقه ای هم به شهرت ندارد گفتیم این شخصیت به دلایل نام برده الگوی صحیحی نیست بلکه برای استفاده حتما در موارد مختلف باید اصلاح شود البته این به معنی دست بردن کامل در شخصیتش نیست بلکه اتفاق همین شخصیت توانایی های خاضی را ایجاد می کند به نوعی این مدل رفتاری غرب هم هست آمار ها را دقیق نمی دانم اما از نظر الگوی رفتاری و محبوبیت عمل از نظر فکری این مدل اصلی غرب است اما با الگوی عملی جوانانشان تفاوت دارد اما این مورد هم مانند هری پاتر در اصلش مشکلی نیست و به نوعی ناخواسته دست روی دم شیرگذاشته اند فراموش نشود خفاش معجزه(اصلش نشانه است نه معجزه)زنده و باقی مانده از عصر خودش است و این مورد قابل تبدیل به شخصیت دلخواه می باشد و اگر از این دید نگاه کرد می توان جواب قانع کننده ای برای جوانان غرب باشد یعنی اگر حق جو باشند جواب را می یابند و الگوی صحیح اصلی را می یابند و حتی اگر غیر مذهبی نگاه کنیم بازهم بتمن واقعی با الگوی اولیه و با تکمیل و تخیل گرایی و همراه با فانتزی گرایی با این الگوی مدل سازی شده رسانه ای تفاوت خواهد داشت و قابلیت رشد بیشتری خواهد داشت مثلا در رسانه هیچ وقت علوم شامل علوم خاص مثل علوم غریبه نشده یا مورد شفا دادن یا زنده کردن موجودات اینها همه قابل دستیابی با این شخصیت است اتفاقا روح علمی گرا و تکنولوژی خواه بتمن بیشتر به این موارد نیز علاوه بر سایر متدها جریان خواهد داشت مثلا ساخت ابزارهای دفاعی ترکیبی از علوم و فنون مختلف اتفاق شخصیت خود بتمن یک شخصیت کاملا الهام گیر است و به همین دلیل اولین الگوی الهامی خفاش است و به عنوان پایه قرار گرفته است در ضمن موارد داشتن یا نداشتن همسر و برادر همراه صرفا به عنوان یک نقطه ضعف مطرح نیست و حتی به عنوان نقطه قوت با توجه به خط داستان مطرح می شود و یک ویژگی است اما باید بتمن طوری باشد که بتواند این موارد را هم کسب کند و مثلا با حذف خدا و یا عدم رویکرد حقیقی به علوم طوری شود که بگوییم اینهم طرفدار همجنس بازی است دقیقا در هری پاتر این خط مشی رقم خورده است بلکه حتی در مورد تکامل شخصیت و حتی فانتزی سازی حقیقت جویی و اینگونه بهتر است مدل بتمن حتی از سبک هری پاتر نیز پایه ای تر محسوب می شود و در دنیای کمیک  و ساختن آمریکای مدرن امروزی جایگاه ویژه ای دارد اگر هم برایتان مهم است این مورد هم ضروری است که حضرت آقا از بین تمام قهرمانهای داستانهای غربی در مورد بتمن و عدم امکان الگو بودن این قهرمان غربی برای جوانان ما نظر داده اند این مقاله سعی در واکاوی این موضوع داشت تا پیامد الگوبرداری غرب زده وارانه را بررسی و منابع آنها و طرز تفکرشان به مسایل سنجیده و هدف آنها مشخص شود نکته اینجاست که ما به هیچ عنوان با دشمن بی سواد روبرو نیستیم و حتی آگاهی آنها به خیلی از مسایل ما و جهت دادنهایشان به فکر و ذهن نویسندگانشان و طراحانشان و اتاقهای فکریشان توسط شیطان قابل توجه است 

چند نکته دیگر

نوع پوشش بتمن به طور خاص برگرفته از خفاش نیست بلکه به نوعی از شوالیه های قرون وسطی الهام گرفته شده و داستانهای آن مشخص است بخش دوم همپاهای بتمن است یکی سوپر من که به عنوان رقیب گاه در کنار و گاه در مقابل بتمن قرارگرفته اما به دلایلی مثل عدم داشتن منشا آدمی در زمین نمی تواند الگو شود جوکر هم به عنوان دشمن همیشگی در اصل خیلی در توان الگو شدن و در اصل مهم شدن نیست و در حقیقت اصل بتمن خود را بروز می دهد و با وجود فضایی بودن سوپر من بتمن با الگوهای اصلی ایمانی تطابق دارد بازهم تاکیید می کنیم این مقابرت ها آنهم به دلیل الگو قرار گرفتن یک معجزه یعنی خفاش رخ داده و اینجا به دلایل عدم اشاره به ایمان و ولایت الهی ابعاد کاربرد در ولایت طاغوت است و ما خلا نداریم البته با دادن آگاهی منشا و مشخص کردن حقایق و امکان رشد و پیشرفت حقیقی و سرعت دادن به آن و وصل به منبع الهی و ایمانی اشخاص اتفاقا آنها مستعد تر برای ایمان اند 



ما تا الان در باره بتمن و این شخصیت کردیم و بحث خفاش را مطرح کردیم.درست است که خفاش خاص ترین معجزه و دارای امکان نابود کردن کردن تمام اصول خاص داستانهای بنی اسراییل است چرا که معجزه آخرین پیامبر از نسل بنی اسراییل است و تمام داستانهای پیامبران قبلی در این قوم با مدل حضرت عیسی و آیات وی و نوع نگرش کاملا ایمان گونه به علوم غریبه به نوعی مهر پایان بر بازی های این قوم است نکته هم اینکه بعد از ظهور حضرت عیسی شیاطین فقط دیگر می توانستند تا آسمان چهارم پیش بروند نه همه ی آن و بعد از ظهور حضرت خاتم (ص) تمام دسترسی شان قطع شد.به نوعی داستان این حضرت در تمامی داستانهای پیامبران قبلی جایگاه خاصی دارد از لحاظ دسترسی به اسم اعظم نیز جایگاهشان معلوم است نکته اینکه در زمان ایشان خواستن معجزه ی غذای آسمانی اصلا اصل نیست و اصل ایمان سلامت و امنیت است اما در مورد رفتار خداوند در قبل با این قوم این ویژگی نیست و قضیه من و سلوی را داریم این پیامبر در حقیقت پس از ترد جایگاه بنی اسراییل آمده در رویکرد پیامبران پیشین ما هیچ اشتباهی نمی بینیم ولی نقاط خاصی وجود دارد مثلا در مورد حضرت یوسف و بانو زلیخا و ازدواج این  بعد از مرگ عزیز قبلی مصر و جوان شدن زلیخا و بحث خاص اسم اعظم در این نقطه یا بحث رقابت آصف بن برخیا با عفریت در تسخیر سلیمان و در ادامه مورد خاص رواج جادو و اختلاف افکنی بین زن و شوهر و در عین حال عدم نابودی تخت سلیمان یا بحث شهادت جادوگران ایمان آورده که خورده شدن چوبهای آنها مثل داستان رسوایی زنان در مقابل فرعون و داستان یوسف است و مطلب مهمتر اینکه شهید زنده است و یکی از آیات حضرت عیسی زنده کردن مردگان است و همه ی این روندها خاص است دقیقا در زمان حضرت عیسی است که کشتارهای دسته جمعی پیامبران و مومنام در قوم یهود اتفاق می افتد  و حضرت مسیح به خواست و اراده خدا زنده می ماند و معراج می کند حتی در بخشهایی از تلمود ما اندیشه کشتن و به شهادت رساندن ماشیح در صورت عدم پیروی از بزرگان یهود را داریم که کاملا عجیب و غریب است و پا را فراتر از گلیمشان گذاشته اند-تلمود حاصل اندیشه های خاخام های یهود در طول قرنهاست که در بعضی فرق یهود از تورات نیز جایگاه بالاتری دارد-اما چه دلایلی داشته که خفاش باید با وجود اینکه اتفاقا جایگاهی در شیطان پرستی مثل جغد ندارد اما اقتباسات خاصی گرفته شده است 

این پرنده در غارهای خالی و سرد و جدا از محیط زیست معمولی زندگی می کند و در ضمن به طور وارونه می خوابد و صورتش را نیز به صورت نیمه می پوشاند

شب گرد است

تقریبا جزو تنها پرندگان دارای گونه خهای خون آشام است و البته پستاندار است در ضمن حتی در نوع خون آشام هم یک قاتل گوشت خوار  بی رحم باشد معمولا حضور ندارد

دارای امکان  و تمایل همجنس بازی هم هست 

چند مورد خاص مثل سیستم شنوایی و وجود سیستمهای جلوگیری از پیری و تفاوت مدل دی ان ای تلومری در این پرنده پرسشهای زیادی را مطرح کرده است که در دین و تعریف روح و تعریف روش بوجود آمدن این مخلوق به واسطه ی انسان جپاب داده شده است اما علم پزشکی با مدل غربی جوابی ندارد


تقریبا مثل داستان اول خلقت است که نوعی ظلوما جهولا و فساد و خونریزی را داریم در عین حال روندهای مثبت هم هست و اینجا ما بحثهای بیشتری باید بکنیم 

البته درست است که ما اینها را ذکر کردیم اما دقت کنید این موجود حیوان است نه انسان و امانت انسان نیست بلکه یک نشانه است .در ضمن رویکرد ما سعی می شود مثل رویکرد حضرت امام علی(ع) در مورد سگ باشد که صفات دهگانه نیکوی.این حیوان را نیز شمرد 

این اقتباسهای خاص معمولا با نام دراکولا در اساطیر غرب رواج دارددقت شود اگر بدون امانت فقط بخواهیم حیوان بودن و نفس اماره را بپذیریم دچار انحراف می شویم مثال تاریخی در خود غرب چیزی شبیه گروه راد فرل در ۱۹۹۸ در آمریکا می شود. یعنی اینها خود حیوان را الگو قرار دادند،اما نه برای انسان ساختن بلکه برای حیوان شدن و فقط نفس اماره ای بودن.

مورد خاص بعدی یکی بحث سامری و گوساله ی صدا در آر است و خدا خوانده شدن آن توسط قوم با آنکه ارزش خدا شدن نداشت و دیگری تفرقه انداختن بین زن و شوهر در انتهای حکومت سلیمان به وسیله جادو برآیند این دو در تیاتر و رسانه تصویری و به طور خاص در نام هنر هفتم یعنی سینما بروز پیدا می کند حداقل آمار نسبی ازدواج و طلاق در بین بازیگران که خود الگوی قشر عظیمی از جامعه هستند و نوع تفکرات خاص به نام هنر و بحث رواج ازاج سفید و یا هر طرح دیگری در بین آنها و بحث بیماری های روانی رواج یافته در این افراد قابل تامل است که تقریبا هیچ وقت هیچ صحبت جدی ای در این مورد نمی شود دقت کنید خواه ناخواه امکان هیچ گونه فیلمبرداری مثبتی در بحث زناشویی و ازدواج نداریم در روایات نیز بحث خر دجال  و دجال مطرح می شود که در بحث روایات و نظرات علما به آن بحث کرده ایم و یکی از احتمالات و محتمل ترین آن در همین موضوع است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۴
چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ

ناهمتایی

شاید فیلم ناهمتایی را که در دو قسمت ساخته شد دیده باشید الگوی قسمت اول و دوم به نوعی مکمل هدف فیلم است و مورد دقت است اول اینکه به ظاهر در قسمت اول ما شاهد بروز الگو و فهم اتفاقات به نفع این بی نظمی و ناهمتایی هستیم و این امید به ذهن مخاطب می رسد که راه حل شکستن دیوار کشیده شده به دور خودمان همین ها هستند دقیقا همین اتفاق در نسخه دو اتفاق می افتد اما با ورود یک گروه به عنوان ناسازگارهای شورشی در کنار ناهمتایان این افراد به جای اینکه خودشان باشند باید برای حل راز مکعب به جای ناهمتایی و روش خود باید به الگوی تمام گروهها پایبند شود این دقیقا ایراد داستان است که برای مخار بی نظمی به کار رفته است پایان داستان توسط شورشی هاست که هیچ نقشی اصلی و پایه ای در داستان نداشته اند و در عین حال وجود رهبر مبارز هدایت گر در این فرقه است نه در بین ناهمتایان اینها همگی نشانگر مغرضانه بودن داستان در مقابل تمام رهبران مبارز علیه سرمایه داری و گروههای چپاول گر فراماسونری و صهیونیستی دارد در ادامه داستان نیز تصویر خوشایندی از این گروه های عملا جدا افتاده از اجتماع به ذهن مخاطب وارد نمی شود و برای مخاطب نیز در ذهنش نقشی برای آنها ساخته نمی شود البته همگی بدبینی نیست اما اضافه کردن این گروه به داستان و در عین حال تغییر ناهمتا به همه همتا بحث روند این داستان است در ادامه فیلم نیز بحث وجود نمادها و اعداد خاص در فیلم وجود دارد مثال عدد روی واگن قطارها یا نمادها و تزییانت افراد و ساختمانها و مجموعه های اجتماعات در داستان بحث فاسد بودن یا مهم بودن شکستن طرح استکباری این چهار گروه لزوم می یابد اما روش شکستن آن در فیلم باید با الگوی خودشان باشد که این دقیقا نقض الگوی جنگ نامتقارن است اساسا محوریت داستان نیز برای آخرالزمان است و بازمانده های آخرالزمان همان دیوار کشها هستند جالب اینجاست این شکستن دیوار دویست سال بعد از احداث آن است امروزه تنها کشوری که دور تا دور خود را به منظور محدود ساختن افراد داخل و خارج آن اعمم از خودی و غیر خودی انجام داده است فقط رژیم غاصب صهیونیستی است ماجرای دیوار در بسیاری از فیلمهای جدید به صراحت آمده است و جالب اینکه تمامی آنها موضوع آخرالزمانی دارند و هر بار به نحوی وجود دیوار الزامی است و شکستن آن منوط به شرایطی است یکی از این شرایط تبدیل محیط بیرون از دیوار به محیط دلخواه خودشان است الگوی جنگ از پشت دیوار ترسو بودن آنها در قرآن نیز اشاره شده و ناراحتی آنها در تاریخ از شیعه در مورد کندن دیوار قلعه خیبر که مرکز قتنه علیه مسلمین بوده هنوز در تاریخ ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ

کلش


 این بازی توسط شرکت سوپر سل عرضه شد اما بر خلاف تصور ایده ی اولیه آن در فنلاند شکل نگرفت بلکه توسط دو روانشناس در آلمان با دو برنامه نویس دیگر بود که برنامه در سوپرسل پیگیری تکمیل و عرضه شد نکات مشترک یهود و فراماسونری مشهود است وجود دیوار مصداق آیه نبرد از پشت دیوار یهود است یا طبق اصل مشترک ادیان الهی که البته خداوند در قرآن با نظر فرشتگان در مورد خونریز و فسادانگیزی انسان را باطل می داند اما اساس بازی کشاورزی نیست بلکه جنگ است مورد وجود یک زن و یک مرد بر اساس عهدین است و شروع هر ماجرا را سبب می شود و بیشتر بر اساس مسایل سیستم جهانی نوعی مالکیت محسوب می شود در نوع جنگ برای زن و برای مرد تفاوت قایل شده است و این وجه برتری بازی محسوب می شود ویزارد دقیقا ترکیب زن با مرد است با قدرتی بالاتر و این نشانه فهم بازی سازان از مسایل علوم غریبه است که در بخشهای دیگری نیز بروز داشته مثل چرخش برج جادوگر که این چرخش در چندین بازی دیگر از شرکتهای مختلف دیده شده یا بحث نوع دونات کردن نیروها که دادن نیرو از پایین و گرفتن آن از بالاست در مکتب چوکوک سویی اشاره شده بود در بازی برای والبرکر هیچ حس ترحمی نخواهید داشت چون از قبل مرده است طراحی اسم شرکت و زمین بازی مربع است و در زمین بازی طراحی نمادهای فراماسونری در گوشه و مرکز به چشم می خورد همچون دیگر مسایل فراموسنری بحث اعداد مقدس در این بازی به شدت حس می شود که البته از مکاتب گوناگون استفاده شده است برخلاف تصور عدد دوازده فقط عدد مقدس شیعه امامیه و مسلمانان برای ظهور امام زمان (عج) نیست بلکه تعداد خدایان روم باستان و خدایان یونان باستان تعداد اصلی ترینشان دوازده تا است که البته متفاوت اند تعداد مجموع معدن طلا و جمع کننده اکسیر دوازده و مجموع ارتقا هر کدام دوازده تا است ارتقا هر کدام از قهرمان ها نیز چهل تا است که این عدد در بحث کوه طور و  اضافه شدن ده به سی شکل می گیرد خداکثر تعداد ارچر های برج تیرانداز نیز سه می باشد که این عدد در مسایل زنا شویی خاص جلوه گر است این عدد بهترین تعداد همسر در بحث ازدواج درونی برای رعایت حدود ازدواج است که توانایی کنترل راحت تر است  که  البته بحث جدایی دارد ولی در بازی این مورد هم رعایت شده است مورد بعدی هیلر یا فرشته است که کاملا با مورد قرآنی ضدیت دارد چرا که اصلا جنسیت با تعریف آنچه می پنداریم در فرشته وجود ندارد اما در بازی اناث بودن آن است که براساس عهدین است مورد خاص دیگر پکا آ می باشد که به نوعی حیات بخشیده شده است و روحی در یک بدن فلزی است مورد گولم بر اساس فرشته های تبعیدی همراه آدم به زمین اند که به نوعی گناه کارند و سنگ شدند و تا فدا کردن جانشان برای پیامبر پاک نمی شوند در فیلم نوح این مورد آمده مورد تفکیک به دو گولم کوچک از بعضی موارد اسلامی برداشته شده که قایلند اگر جنی کشته شد به دو یا چند جن دیگر تبدیل می شود این در مورد لاوا هم صادق است جالب اینکه ذات آتشین در لاوا مشهود است هوک نیز هم سیاه است هم خوک سوار شاید درست نباشد اما هر دو براساس اسلام است چون سیاه وارد بهشت نمی شود و قبلش سفید می شود و این نژاد پرستی نیست و بر اساس علوم غریبه و فلسفه سفید چهره بودن در بهشت می توان بحث کرد مورد دیگر خوک است که نجس است ویچ یا جادوگر زن مثل ویزارد نیست و به خاطر استفاده از جادوی سیاه تغییر کرده توانایی اوزنده کردن مردگان است دقت کنید شاید جزو تنها مکاتب معقتد به زنده شدن مردگان قبل از قیامت فقط شیعه باشد چون تناسخ موجود در مکتب هندی خود فرد نیست بلکه روح در بدن یا شکلی یا جسمی دیگر می رود البته این اعتقاد در شیعه و مکاتب دیگر اسلامی با هم تفاوت دارد مثلا کیسانیه یا شیعه امامیه دو تز مختلف دارند ولی طرح کلی زنده شدن در شیعه است و به این شکل خاص در مکاتب دیگر نداریم و در شیعه رجعت خوانده می شود و دعای عهد برای آن است اما در بازی این زنده شده ها اسکلت و به نوعی مردگان متحرک اند و شاید نوعی زامبی بتوان تصور کرد در مورد موارد دیگر نثل اسپل ها نیز جای بحث داریم مثلا چرا اسپل بابانویل و هدیه کریسمس باید جنگ افزار باید این با لا اله الا الله گفتن تکفیری های داعش عملا فرقی ندارد و موارد دیگر.قهرمان ها نیز با نیروی سیاه ارتقا می یابند و بازی عملا نا محدود است و زمان زیادی را می گیرد این بازی در جهان تعداد خیلی زیادی بازیکن آنلاین دارد از سی میلیون تا یک میلیارد در خبرگذاری ها دیده شد اما طبق موثق ترین شان در ایران پنج و نیم میلیون بازیکن احتمالا فعال دارد و سرورهای جهانی  در کشورهای مختلف دارد و پردرآمدترین بازی های جهانی است  تعداد کشورهای دارای بازیکن نشان از نفوذ بالا و منطق صحیح بازی در نفوذ دارداین بازی در گوگل پلی ثبت شده و بخشی از سهام آن توسط گوگل خریداری شده است و بازی دارای اکانت گوگل و فیسبوک است نسخه مدرن بازی کلش آف زامبی است اصل بازی به پنج بازی اجازه نوعی کپی برداری و الهام داد اما این بازی موفق ترین آنها بود و بسیاری از مشکلات بازی مثل بحث زمان ارتقا حرف زدن با حریف بحث تخیل و بحث ترس را در خود وارد کرد و از قهرمانهای قومی تمام ملتها سعی شده استفاده شود در نسخه 1.8 اشکال نام قهرمانهای مارول از این شرکت گرفته شد که در نام گذاری قهرمانهای غربی تجدید نظر شد این بازی پویاتر بود و برای دفاع نیز امتیاز قایل شد این بازی برای تک تک قهرمان ها حرف دارد و از اقوام مختلف برداشته شده است در این بخش بازی نسخه مدرن براساس جنگ ستارگان در بخش مثبت یا نیروهای خیر و نیروهای شر براساس زامبی است بخش تسخیر زامبی ها در زمین بازی نوعی خلاقیت بازی ساز محسوب می شود در اینجا پکا آ ربات است اما واژه مستر واژه خاصی محسوب می شود و وجه بین الملی امروزی دارد در مورد هیلر نیز به طور کامل بحث ارسال موج برای سلامتی در بازی لحاظ شده است

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به هری پاتر


شاید جالب باشد بدانید طبق گفته های رسمی 80 درصد کتب نسخ خطی ایران در ایران نیست بلکه در کشورهای خاورمیانه و غربی است و حتی شامل کتب دینی و پایه نیز می شود که البته این به معنی عدم دسترسی به آنها نیست چون نسخ اصلی کپی یا میکروفیلم یا به طرقهای دیگر دسترسی وجود دارد و کتبی مثل بارتیمیوس بدین شیوه نگارش شده است اما در مورد هری پاتر داستان کمی فرق می کند از سبک نیروی بیگانه مستقل برای تعریف خود بهره نمی برد و فقط به کتب و اسناد اکتفا نشده و داستان در بطن دل افراد با حفظ ویژگی سبک زندگی انگلیسی کاملا رعایت شده است اما مطابقت بخشهای زیادی از داستان با داستان های موجود علل الخصوص در بین شیعیان قابل ذکر است مثلا در مورد ماشین پدر رونالد ویزلی که پرواز هم می کرد بدون سوخت بوده این داستان بدون سوخت بودن دقیقا معادل یک داستان برای روحانی بزرگواری بوده که راننده وی را در بیابان سوار کرد و شخص از او کرایه نخواست در عوض شیخ ذکری را در باک خودرو خواند و سنگی انداخت و گفت تا ابد نیازی به سوخت در خودرو تا  موقعی که درب باک را باز نکنی راننده تعجب کرد و قبول نکرد ولی دید تا مدتهای طولانی خودرو نیاز به سوخت ندارد و این موضوع خیلی طول کشید و تعجب کرد اما همان اشتباه را کرد و و کرامت به کار رفته برای ماشین راننده از بین رفت مورد معروف دیگر حمام فین کاشان بوده است که توسط شیخ بهایی انجام شد و هنوز توضیحی برای آن ارایه نشده است به جز موارد مبرهن که قبلا گفته شده مثال بیماری زیرپا گذارندگان عهدنامه امام علی و کتمان کنندگان حقیقت،برص بوده است اصل قضیه نیز مشخصا مربوط به شخص خاص انس می باشد-خط چهارده و پانزدهم صفحه ی ۵۹۲ کتاب قصص قرآن محمد محمدی اشتهاردی انشارات نبوی نوبت چاپ ششم تابستان ۸۲ با اقتباس از نورالثقلین جلد سوم صفحه ۴۲۰ و تفسیر جامع جلد چهار صفحه ۱۸۱و سپس  هری پاتر و بخش مربوط به ارتش دامبلدور و تالار مخفی گاه یا اتاق ناشناخته و انباری مانند و داستان چو چانگ- در مورد لو رفتن اتاق اسرار در هاگوارتز نیز این مورد موجود است یا مورد جان پیچ که در مورد یک روحانی در نزدیکی مرگ با یک سماور که عاشقش بود رخ داد که شیطان تهدید به خراب کردن سماور می کرد و باعث شد فرد به مرگ تن ندهد بعد این ماجرا بعد بهبود کامل فرد سماور را خودش نابود کرد و چند وقت بعد به راحتی جان سپرد موارد اصلی دیگر برای جان پیچ شدن که مطابق کامل روح است کتاب نگارش شده ی خود فرد براساس علوم غریبه است که زکاتش ندهند  و دیگری عصا ساختن بدون در نظر گرفتن قدرت مستقل برای چوبدستی و هم فازی کامل آن با خود فرد است که قابل ساختن است در انتهای داستان هری پاتر شکستن ابرچوبدستی ایراد فیلم استو وجود زامبی در آخرین فیلم ورود عرصه های جدید است دو شخصیت هرمیون و اسنیپ جای تامل خاص در داستان دارند و امکان اصلی شکستن تابوهای داستان از طریق همین دو شخصیت امکان پذیر است نوع مرگ هری پاتر در فیلم با نوع مرگ کرامت گونه شیخ نخودکی کاملا تطبیق دارد و به نظر این همه تطبیق یک جا اتفاقی نیست و با مطالعه است

 در داستان هری پاتر که توسط خانم جوآن کتلین رولینگ نوشته شده است به طور کلی دو سبک و یک طرح خلاقیت شاهد هستیم که در تمام طول جریان داستان از اول تا آخر خود را بروز می دهد اول الگوی اصلی داستان را براساس مدل قرآنی ذکر می کنیم که وقتی خداوند از موسی (ع)پرسید از عصا چه استفاده ای می کنی موسی در جواب خداوند فرمودند که برای جمع کردن گله و ریختن برگ درختان یعنی عصا کاربرد تکیه دادن نیز نداشته است اما خداوند فرمود بیانداز و مار شد این اساس خلاقیت به طور تمام و کمال است مثلا در داستان یک آینه فقط یک آینه نیست می تواند رویا ها را نشان دهد یا می تواند خود اقداماتی نیز انجام کند یا یک وسیله ارتباطی بین دو نقطه باشد اما در سبک نگارش داستان رولینگ از سبک حرفه ای بهره وری تخیلی استفاده کرده یعنی از کوچکترین موضوع موجود در پیرامونش نیز بال و پر داده و آنچه که خود خواسته را ساخته است از همین زندگی معمولی یک سبک براساس قرار گیری علمی تخیلی در فانتزی یا فانتزی علمی تخیلی البته طرح اولیه تبدیل عصا به چوبدستی از بحث جادوی موسیقی و نمونه یک رهبر ارکستر سمفونی گرفته شده اما ادامه ی آنها بر اساس همان سبک اصلی است نه فقط یک رهبر ارکستر یا مدل فقط موسیقیایی و سبک دیگر الگوی کامل قرار دادن بحث جادو در فانتزی تخیلی است نمونه های اول مواردی مثل دشواژه که در زمان خویش بحث شنود کلمات کلیدواژه در تلفنها مطرح بود یا بحث کوییدیچ که ترکیب فوتبال و ساکر و همچنین در خود داستان شباهتی با بسکتبال دارد(البته شبیه اصلی بومیان آمریکا) است با درونمایه فانتزی یا شباهتهای موتور با جاروی پرنده سبک دوم موارد کاملا اختصاصی است مثل پیشگویی و گوی پیشگویی یا مواردی مثل غیب و ظاهر شدن

نمی دانم چقدر صحت دارد اما یک مورد خاص تاریخی هم داریم 

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفته می شود قلب مومیایی شده آگوست دلگرانس معروف به دراکولا که در سال 1900 میلادی در آمریکا به دلیل کشتن 40 نفر و نوشیدن خون آنها تحت تعقیب بود و به دست کشیش معروف "آمونو کاتولیک" و دستیارش "وودو هوگان" شناسایی و کشته شد به حراج گذاشته شد.

طبق شنیده ها و مستنداتی که در تصویر مشاهده می کنید دراکولا به روش مرسومی که برای کشتن دراکولا وجود داشته با فرو کردن نیشتر به قلب وی کشته شده است.


در منبعی دیگر دستیار کشیش یک جادوگر معرفی شده بود جالبی دیگر شکل نیشتر که شبیه همان مدلهای چوبدستی است اشاره می شود کشتن از طریق قلب نیز در داستانهای حماسی قدیمی ایران نیز وجود دارد و بحث را کمی پیچیده تر می کند.

یک مورد دیگر مربوط به چوبدستی در کارتون صد و یک سگ خالدار است که استفاده شده است

بحث پسری که زنده ماند نیز بی شباهت به داستان حضرت موسی و حضرت ابراهیم در کلیت ماجرا نیست.یعنی اقتباسی است

بحث همجنس بازی در داستان توسط خود نویسنده نیز تایید شده و دقیقا همین الگو در سری های ماتریکس نیز قابل مشاهده است اساسا الگوی برادری بد نیست اما اینجا اساسا برادری مطرح نیست چون برادری بر اساس ایمان و توحید یا هرگونه باور شکل می گیرد اما اینجا جادو و توانایی های خاص الگوی رفتاری است که البته این موارد در نظر ارباب تاریکی بیشتر مورد نظر است نه افراد محفل ققنوس

بحث دیگر اشاره های فراوان به عدم امکان غذا ساختن و یا در قسمت هری پاتر و یادگاران مرگ عدم امکان زنده کردن مردگان و در آخر شکستن ابرچوبدستی است در قرآن به صراحت بحث من و سلوا و بحث جایگزینی آن با عدس و انتخاب پست تر توسط یهود مطرح شده یا شفا غیر ممکن نیست و افراد به انجام آن مبادرت می ورزند در داستان اشک ققنوس نماد آن است در زمان حضرت عیسی (ع)آخرین محدوده ی بحث علوم پزشکی شکسته شد یعنی بحث خلقت کامل یک موجود از صفر زنده کردن  کامل یک مرده یا بینا کردن کور مادر زاد که می تواند ژنتیک هم باشد و درمان بیماریهای غیر ممکن در آن زمان مثل برص اینها جدا از بحثهای دیگر در داستان محدود شده است یک بحث دیگر در داستان کشتن باسیلیسک و یا ابرمار در ابتدای داستانهای هرب پاتر است نکته شباهت این موجود با همان اژدهای عصای موسی است دقت کنید مار در ادبیات عهدین عامل گمراهی و ضلالت آدم -و نه حوا-معرفی شده اما در اسلام چنین چیزی نیست و حتی مورد احترام هم هست و چند داستان خاص هم در این مورد داریم اما قضیه کلمه بی مار به عنوان مار برای سلامتی و بحث آسکولاپیوس کلا چرت و پرت است و دلیلی بر قرار دادن این موجود به عنوان نشان سلامتی جهانی از سوی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیست اما گفتیم از نظر اسلام مار گناه کار نیست و عامل هبوط و نه سقوط از جهنم هم آدم و هم حوا و اطاعت از حرف دشمن مبین بوده است

یک مورد خاص دیگر بحث زمانی است که در انتها لرد ولدمورت یا همان تام رایدل قلب شده -مثل حارث و ابلیس-در یک توانایی خاص صدای خود را به طور جهانی البته در اینجا دهکده هاگزمید و اطراف آن و هاگوارتژ به طور واضح می رساند و از آنها عدم نبرد یا تسلیم یا فرار را می خواهد این مورد با ندای آسمانی فراخوانی حضرت تشابهاتی دارد که حضرت به سمت حق و علی (ع)می خوانند دقت کنید یکی از مسایل آخر الزمان تشابه حق و باطل و متشبه شدن آن بر مردم است این موارد دقیقا مثالهایی متناسب با این موضوع اند

گفتیم در آیین یهود خدا کم ارزش است و تبلیغ نیز در بین سایرین معنی ندارد در مقاله یهود به این موضوع اشاره شد در داستان اگر در بهترین حالت ما دامبلدور را حداقل نمادی از ویژگی های پیامبران ببینیم مسایلی مثل شکست پذیری و عدم تعریف خدا و بالاخره عدم فهم قدرت جادو و منبع اصلی آن  و علت کم و زیاد شدن این توانایی در افراد حل نمی شود البته داستان با روال سحر قرآنی مطابقت دارد و تقریبا مباحث ایمان در قرآن در داستان وجود ندارد

تمام داستان ها بدون شک از تاثیر ذهن نویسنده و شرایط روحی و فکری نویسنده متاثر است اما طبق بعضی نظرات در پاره ای از بخشها ما الگوهای خاص دیگری نیز شاهد هستیم که ناشی از عدم حل مشکلات خود نویسنده است مورد خاص مورد نظر ما دمنتورها یا شادی خوارها یا روح خوار ها هستند که بعضی خلق آن را ناشی از دوران افسردگی نویسنده و بستری شدن وی می دانند که این موجود به نوعی نماد آن دوران است و البته در داستان نقش اساسی ندارد و جبهه گیر است و این اثبات ثبات حداقلی روح نویسنده و تسلط کامل ذهنی نویسنده بر داستان است و نشان از مشکلی در ادامه نخواهد بود و نقطه ضعف محسوب نمی شود اتفاقا راه حل مقابله با این موجود و ایجاد سپر دفاعی با تکیه بر خاطرات شاد یک راه حل زیباست

در مورد واژه ای تحت عنوان نمودار ناپذیر یا ناپیدا و کشف نشدنی که برای خانه های جادوگران محفل هاگوارتز و محل مسابقات جهانی کوییدیچ به کار رفت و به قول داستان ماگل ها یا مشنگ ها قابل دستیابی به آن را ندارند اما در روایات و داستان ها خط خاصی جریان دارد اینکه صیهونیست ها معتقدند معبد سلیمان درست است که ناپدید است-البته بعد از چند مرحله تخریب و بازسازی-اما بقایای آن هنوز هم وجود دارد مثل دیوار ندبه و هدف از تخریب زیربنای مسجد الاقصی پیدا کردن بقایای معبد است بخشی هم به گم شدنش معتقدند زیرا این حفاری ها چیزی فراتر از تخریب ساده ی مسجد است اما داستان اصلی به خود معبد برمی گردد اینکه معبد اساسا جن ساز است و بعد از قضیه مرگ حضرت سلیمان ما و پادشاه غیر پیامبر یهود از نظر ما پس از حوادث هاروت و ماروت معبد نمودار ناپذیر شد و اتفاقا جادوگران مبدل نعمت الله به آن دست نیافتند در ضمن دو ملک نیز مراقب صندوق عهد و انگشتری سلیمان زبور و زره شکست ناپذیری هستند و احتمالا دلیل بیشتر کاوشها دستیابی به آنهاست که البته موفق هم نبوده اند معبد سلیمان جایی است که سر شیطان در آنجا بریده می شود آنهم توسط آخرین منجی بشریت


موارد دیگری در هری پاتر مشاهده شده که از فرهنگهای مشترک اساطیری سرچشمه گرفته مثل شیر دال این مورد از موارد باستانی است و میل نویسنده در کتب دیگر لو رفته مثل حیوانات جادویی و زیستگاه آنها مشخص است





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال، واژه کردی برای عقاب است و این واژه در اکثر مناطق کردنشین کرمانشاه و کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌ است.


گریفن یا گریفون ( Griffon / Gryphon ) که به فارسی شیردال نامیده می شود یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است. پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی میکرد. در هنر و فرهنگ یونان باستان شیردال ها بیش از هر جایی دیده می شوند. طبق معمول یونانی ها در نشر و اشاعه باور به چنین موجودی بیش از هر قوم دیگری فعال بودند و در فرهنگ و هنر خود فراوان به شیردال های مختلف اشاره کرده اند. اما مصریان باستان از حدود ۵۳۰۰ سال پیش ( احتمالا پیش از یونانی ها ) با شیردال آشنا شده بودند.


قدیمی ترین شیردال کشف شده از اسیای مرکزی به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و مربوط به حکومت های تابع امپراطوری هخامنشی می شوند. هخامنشی ها شیردال را « نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ » می دانستند. سر ستون های مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین مصنوعات بشری هستند که شیردال ها را نمایش می دهند. نام این جانور در پارسی میانه"بشکوچ" است.


در ادبیات اروپایی نیز به شیردال اشاره فراوانی شده است. برای مثال دانته در کمدی الهی، جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان می رسد سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت می کند، سفر به بهشت را آغاز کرد. معمولا شیردال ها بدون بال تصور می شدند، اما در نشان های خانوادگی که از قرن یازدهم در اروپا رایج شدند، پاهای پیشین شیردال ها شبیه پای عقاب به نظر می رسید و در برخی شیردال ها بال هایی آشکار پیدا کردند.


گریفین ها طبقه افسانه ها موجوداتی وفادار بودند و حتی اگر جفتشان می مرد، پس از او به سراغ جفتگیری نمی رفتند. می گویند نگاه منفی کلیسا با ازدواج مجدد به افتخار این افسانه مربوط به شیردال ها بوده است، زیرا کلیسا شیردال را که موجودی زمینی و آسمانی بود، نماد عیس مسیح ( ع) می پنداشت. اما به هر حال افسانه ها همیشه با هم سازگار نیستند. می گویند گاهی اوقات شیردال ها با اسب ها جفت می شدند و از نسل آنها جانوری به نام اسپدال ( Hippogriff ) متولد می شد. طبق افسانه های اروپایی پنجه شیردال شفا بخش بوده و پر شیردال می توانست چشمان نابینا را بینایی بخشد، اما انچه در عطاری های اروپایی به عنوان پنجه شیردال فروخته میشد چیزی نبود جز شاخ بزکوهی .


اما منشا همه این افسانه ها کجاست؟ بر خلاف هر جانور دیگری که مورد بحث قرار گرفته، هیچ موجود مشابهی در میان جانوران خاورمیانه، مصر یا یونان وجود ندارد که بگوییم شیردال نسخه تخیلی شده چنین موجودی است. تا اینکه خانم ادریان مه یر، مردم شناس و متخصص تاریخ علم دانشگاه استنفورد که هم در زمینه افسانه ها و هم درباره تاریخ اکتشافات دیرینه شناسی تحقیقات زیادی انجام داده نظر جالبی ابراز کرد. طبق نظر خانم مه یر، شیردال تصویر بود که تاجران عصر باستان که در جاده ابریشم سفر می کردند در کوهستان های آلتایی  فراوان به چشمانشان می خورد، اسکلت های سنگواره شده دایناسوری متوسط به نام Protoceratops که هنوز هم در این مناطق به وفور پیدا می شود! این اسکلت به خاطر شکل خاص منقار این حیوان، چهار پا بودنش و پس سر برآمده و یقه مانندش برای مردم آن زمان چیزی جز بقایای جانوران ناشناخته و جادویی معنی نمی داد. تعجبی ندارد که نخستین شیردال در آسیای میانه دیده نشدند، زیرا سرزمینی که سنگواره هایProtoceratops  در آن پیدا شد، مهد هیچ تمدن یکجا نشینی نبود ولی محل عبور کاروان های بسیاری بود که در دوران باستان به این مناطق سفر می کردند.



نمی دونم این دقیقا ربطی داره یا نه اما در ضرب المثل های فارسی ما داستان با عنوان کلاهت را قاضی کن داریم در هری پاتر یک فصل هفتم نیز عنوانی با عنوان کلاه قاضی وارد داستان می شود این شباهت ظاهری و عملکرد کلاه با توجه به جادو قابل توجه است.

ضرب المثل کلاهت را قاضی کن چگونه وارد گنجینه ضرب المثل ها شده است . داستان زیر را بخوانید .

ضرب المثل ها

بی گناهی را به جرم این که هزار سکه از مرد مسافری گرفته و پس نداده بود به محکمه فرا خواندند و به او گفتند: دو روز دیگر باید به قاضی در این باره توضیح دهی. مرد بی گناه با دنیایی ترس به خانه رفت، همسر او که وی را چنین آشفته دید سبب را پرسید. مرد گفت: قاضی شهر می خواهد مرا به جرم گناهی که نکرده ام مجازات کند و جریان هزار سکه را به زنش گفت و ادامه داد: من تاکنون به محکمه نرفته ام، می دانم که آن جا زبانم بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش گفت: خدا بزرگ است، این هم راهی دارد، همین الان به اتاق برو و در را به روی خود ببند و با کلاهت حرف بزن یعنی این که کلاهت را قاضی کن. خیال کن که در محکمه هستی و آن کلاه هم قاضی شهر است هرچه می خواهی به قاضی بگویی به آن کلاه بگو. آن قدر با کلاهت حرف بزن تا زبانت باز شود.

مرد پیشنهاد زنش را پذیرفت و داخل اتاق رفت و در را به روی خود بست، آن گاه کلاه خود را برداشت و بالای اتاق گذاشت. بعد با احترام مقابل کلاه ایستاد و گفت: جناب قاضی من این مرد را نمی شناسم اگر او مرا می شناسد بگوید پدر من کیست؟ من اهل کجا هستم؟ اگر پول به من داده کی داده و کجا داده و برای چه داده؟ آیا سندی دارد یا نه؟ مرد چندین بار با کلاهش حرف زد تا زبانش روان شد و دو روز بعد نزد قاضی رفت و آن چه به کلاهش گفته بود را بازگو کرد. قاضی رو به شاکی کرد و پرسید: تو چه می گویی؟ شاکی ناچار اقرار کرد که حق با آن مرد است و او را اشتباه گرفته است و قاضی هم آن مرد را مرخص کرد. حالا هم وقتی به کسی بخواهند بگویند که در حق دیگران انصاف داشته باش این ضرب المثل حکایت حال او می شود. برگرفته از قصه ما مثل شد – میرکیانی


موارد خاص دیگر اقتباسات زیاد از موارد مستقیم جاسوس بازی های جاری در بین کشورهای غربی در داستان است یکی جادوی گوش در استراق سمع از اتاق محفل یکی دیگر بحث دشواژه بود که در زمان انتشار کتاب مورد بحث عمومی بود و شامل کلماتی مثل خدا و بمب می شد و امروزه نیز ادامه دارد و در کتاب کلمه لرد ولدمورت است و یک مورد دیگر خانم رییس گروه گریفنذور است که می تواند شبیه گربه شود و خانه ی دورسلی ها را زیر نظر گرفته بود.دقیقا در جنگ سرد داستان گربه چند میلیون دلاری جاسوس مشهور است.در زندگی شخصی خانم رولینگ نیز که البته خواهشا خودتان تحقیق نکنید پوشش تقریبا همیشه سینه باز این فرد است و حتی در مقابل تمایل افراد برای لمس سینه ممانعتی نمی کند و الگوهای شانتاژی را نیز دارد و بحث حمایت از همجنس بازی نیز به طور علنی در کارنامه این شخص وجود دارد.تاکید می شود شانتاژ فقط در یک آیین وجود رسمی دارد و مربوط به جشن پوربم در بین یهودیان-منظور صیهونیستها-است که امروزه برای سران جنبش های مقاومت به کار رفته است.البته اصل تاریخی داستان زیر سوال است اما نفس وجود داستان در یهود یکی از عوامل فساد برانگیز می باشد

در مورد عدد هفت به کار رفته در مجموعه هری پاتر مواردی وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم که قابل بحث است

در هاگوارتس هفت سال تحصیلی وجود دارد. 


تولد هری در جولای هفتمین ماه سال میلادی است. 


ویزلی‌ها هفت فرزند دارند. 


در کوییدیچ هفت بازیکن وجود دارند. 


شماره های سکوی 9و 3/4 رو به هم اضافه کنیم 9+4+3=16و شانزده یعنی 1+6=هفت. 


در هاگوارتس 142ردیف پله وجود دارد که مجموع آنها هفت می‌شود 1+4+2=7. 


برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع شده. 


گریفیندور قبل از آمدن هری هفت سال بود که در کوییدیچ پیروز نشده بودند. 


نیکلاس فلامل و همسرش هفت سال با هم اختلاف سنی دارند. 


در کتاب اول هفت مرحله برای رسیدن به سنگ جادو بود. 


یکی از مراحل رسیدن به سنگ جادو در کتاب اول که هری و هرمایونی آن را حل کردند شامل هفت بطری به اشکال مختلف و یک چیستان بود. 


دانش‌آموزان در هاگوارتس باید تمام هفت کتاب لاکهارت را می‌خریدند. 


هفت راه مخفی برای بیرون رفتن از هاگوارتس در نقشه غارتگر وجود دارد. 


دفتر فلیت ویک در طبقه هفتم واقع شده. 


در کوییدیچ هفتصد نوع خطا وجود دارد. 


شماره هری پاتر در کوییدیچ در فیلم سوم هفت بود. 


مسابقه سه جادوگر هفتصد سال قبل از اجرای آن در جام آتش پایه گذاری شده. 


 صندوق مودی هفت قفل دارد. 


در نسخه امریکایی کتاب 3 وقتی هاگرید به هرماینی درباره دادگاه باک بیک می‌نویسد هفت قطره اشک روی نامه دیده می‌شود. 


در کتاب 5 فرانک برایس گفت نزدیک هفتاد و هفتمین سال تولدش است.


بعد از رسیدن هری و دیگوری‌ها و ویزلی‌ها به پورت کی‌ صدایی گفت "seven past five from stoats head hill" 


در دادگاه هری در کتاب 5 دامبلدور برای تبرئه هری به بند هفتم قانون «استفاده از جادو قبل از رسیدن به بلوغ قانونی" اشاره کرد. 


اتاق احتیاجات در طبقه هفتم قرار دارد. 


لیلی و جیمز در هفتمین سال تحصیل با هم قرار می‌گذاشتند و بیرون می‌رفتند. 


پیشگویی در ردیف نود و هفت در وزارت‌خانه قرار داشت. 


در محفل ققنوس وقتی هری از پله‌ها افتاد هفت نفر به کمک او آمدند: نویل، سیریوس، لوپین، مودی، تانکس، کیگزلی و دامبلدور 


در وزارت‌خانه هری و دوستانش با هفت در روبرو شدند. 


در کتاب سوم وقتی اسنیپ به جای لوپین برای مدتی به کلاس آمد گفت: صفحه 394 را بیاورید. 394=3+9+4=16 16=1+6=هفت. 


فقط هفت فرد در فهرست کسانی که می‌توانند تغییر شکل دهند در اداره «استفاده نابجا از جادو» ثبت شده‌اند. 


کتاب 5 در روز 16 جولای 2005 انتشار یافت مجموع هر کدام از روز و ماه و سال هفت می‌شود 2005=2+5=هفت جولای =هفتمین ماه سال میلادی 16=1+6=هفت. 


در اطلاعیه وزارتخانه هفت راه برای جلوگیری از جادوی سیاه آمده است. 


هری و رون هر کدام هفت o.w.l گرفتند 


کتاب 6: هری پاتر در کنار پنجره اتاقش ایستاده و منتظر دامبلدور بود در حالی که ساعت هفت بود. 


مادر بلیز زابینی هفت بار ازدواج کرده و طلاق گرفته. 


در کتاب 6 هری از کتاب شاهزاده نیمه خالص این دستور العمل را می‌گیرد: "به هر هفت دور در جهت خلاف عقربه‌های ساعت یک دور در جهت عقربه های ساعت هم زده شود". 


اسلاگهورن برای دومین بار از معجون شانس در سن چهل و هفتسالگی استفاده کرده است. 


در کتاب 6 وقتی هری پنهان شده بود پرفسور ترلانی گفت هفت پیک. یک اتفاق نا گوار. 


دفتر دامبلدور در طبقه هفتم قرار گرفته است. 


تمرین کوییدیچ در ساعت هفت بعد از ظهر برگزار می‌شد. 


ولدمورت معتقد است که با قدرت‌ترین عدد جادویی، عدد هفت است. 


کتاب اخر شامل دو کلمه deathly hallows که هر کدام هفت حرف دارند. 


  کتاب هفت در تاریخ  هفت/هفت/دو هزار و هفت منتشرشد


یک مورد دیگر هم وجود دارد بحث وجود حقیقی یک سرباز کشته شده ی متفقین در جنگ جهانی دوم در انگلیس است که بعدا این هم نامی برملا می شود که داستان کمی شبیه قضیه سنگر ناپلیون و همچنین کتاب معروف انجیل لوسیفر نکارش شده در یک هفته می باشد که کمی ماجرا را داغ تر می کند.با توجه به قراین موجود باید در مورد عرفان کابالا که عرفان مخصوص یهود است بحث شناختی صورت بگیرد.

نمی دانم تا بحال چقدر دقت کرده اید اما در بحث دشمن ما دزدی زیاد داریم مثلا آرم پرچم رژیم غاصب صهیونیستی یک نشان کاملا دینی و اسلامی است و اتفاقا به تعداد زیاد حتی برروی مهر نماز با مرکزیت الله در وسط آن استفاده می شود یا قبلا بر روی حرم امام رضا (ع) در طرح قدیم پارچه روی تابوت بوده است-در موزه رضوی موجود است- یا مثلا در بحث عدد نوزده به صراحت این عدد رازآلود مقدس مومنین است اما امروز یکی غصبی صهیونیستها و دیگری استعمالی بهاییان شده منظور اینجاست که هویت داخلی و اصالت ندارند شیطان اصالت ندارد و اساسشان تبدیل نعمت الله بوده است که قرآن به صراحت اشاره می کند در آخرین فصل هری پاتر هفت آخرین سکانس نوزده سال بعد است.


.در رابطه با بحث کتاب لو رفته اول شاید بتوان با اغماض اینکه ما نژاد شناسی در داستان نداشتیم و در مورد رنگ مو  و موارد دیگر چندبار تابو شکسته شد و بحث رویکرد مبارزه با نژادپرستی حداقل ظاهری بوده خیلی هم پایان دوم بد نیست اما علتهای متفاوت این دو قابل بحث است اگر بحث نژادپرستی به نژاد شناسی را در نظر بگیریم و مدل دوقطبی آلمانی -مالفوی-انگلیسی-ویزلی-که هردو خون خالص آمده را نادیده بگیریم و اصل را بر نژادشناسی ببینیم که در دنیای واقعی انگلیس خیلی بیشتر از آلمان نازی ثابت کرد نژادپرست می باشد اما فرضا با توجه به استقلال نسبی داستان و تمییز کلی و ایجاد روندعقلانی و داستانی و رویکرد فرهنگی و مراقبت از به دام فرهنگ غلط نیلفتادن و اینکه حقیقت اصلی دنیای انگلیس ظاهر خوب و خوش داستان نیست و بحث طغیان سلطنت هم باید مطرح شود در بحث فیلم هری ثاتر یک صحنه حذف شده وجود دارد که جایگزین شد و آن صحنه پیوستن مالفوی به گروه به اصطلاح مقاومت بود البته این نکته هم باید لحاظ شود با توجه به روند داستان و بحث ارباب تاریکی همین بحث عدم خیانت اسنیپ به دامبلدور و نجات جان هری توسط خاندان مالفوی و عدم حمایت آتها از ارباب تاریکی قابل ستایش است.  البته به نوعی جای این مورد هم از نظر توصیه ای خالی است که بخش روح ولدمورت در هری حداقل می توانست به عنوان نفس اماره مطرح شود یا به جز قدرت دادن باید بر تصمیمات کلان و اصلی یا حتی موارد جزیی تاثیر می گذاشت یا یک مورد دیگر این است که از اول تا آخر داستان خواهان ایجاد یک دو قطبی مخالف هم است اما گروه های مرگ خوار حتی با گروهای مقاومت مطرحه در داستان خیلی متفاوت نیستند چون یکسری تابوهای اساسی هیچگاه شکسته نمی شود و حتی شاید بیشتر تفاوت تاکتیکی را مطرح می کند و حتی دوره های تاریکی طبیعی می نماید و یا اینکه توهم تندرو کندور را ایجاد می کند که کاملا غلط است مثلا در بعضی فیلمهای دراکولایی می بینیم دروکولای خوب دراکولایی است که در موقع خوردن خون طرف را نمی کشد یا قبلش اجازه می گیرد اما دراکولای بد اینطور نیست یعنی تجاوز خوب و بد داریم.اما البته در اصول کلی در داستان هری ثاتر خیلی اینطور نیست اما بزرگترین دشمن خود هری می باشد و انتظار اصلی شکستن کامل قدرت لرد ولدمورت به معنی حقیقی در آخر داستان هری پاتر بود شاید به نوعی در بخش دوم هری پاتر هفت هدف اصلی نویسنده سینمایی کردن داستان بود کمااینکه داستان هشتم که البته جزو داستان اصلی شاید محسوب نشود و شاید هم بتوان حسابش کرد فقط به عنوان نمایشنامه و این خط مشی نوشته شد.دقت شود الگوی اصلی گروه بندی به خود رژیم غاصب صهیونیستی برمی گردد که هدفش هم فقط به عنوان طبقه بندی کشوری است و انجام می شود  یعنی الگوی فکری حزب بندی یا استعداد یابی در دنیای واقعی مطرح نشده است.یک گذری هم اگر به موارد دیگر بزنیم مثل فیلم ناهمتایی مثال دیگری بر این موضوع است البته در قرآن هم بحث دوازده شاخه بودن بنی اسراییل و اینکه آبشان توی یک جوب از اول هم نمی رفت و دقیقا مثال قرآن همین بحث قضیه چشمه ی آب است از اول هم بود و اتفاقا بحث دوازده فرقه بیشتر نیست بلکه بیشتر حرف چهار گروه بود که در داستان حضرت یوسف خود یوسف بنیامین لاوی و یهودا در داستان وارد شده اند و ادامه بازی در تاریخ نیز بین خاندان یهودا و خاندان یوسف است و آرزوی یهودا بود که بنی اسراییل را یهودی بخوانند جالب اینجاست که شخصیت اسلیزیترین بیشتر از نازی بودن گرایش یهودایی بودن را یدک می کشد و به اسراییل نیز شبیه تر است.باید جزیی تر بحث شود خیلی خیلی جزیی تر تا ببینیم آیا هدف کتاب شستن گناه اسراییل و پاک کردن این کشور است چون قراین دیگر را هم باید حساب کنیم.برای فهم بیشتر داستان بنی اسراییل در قرآن و سه شخصیت اصلی یعنی پیامبران الهی موسی یوسف و سلیمان را در قرآن و کتب قصص انبیا بدون اسراییلیات بخوانید. همانطور که در رابطه با خط سیر ایمان و خط سیر اسم اعظم در داستانهای بنی اسراییل جداگانه صحبت کردیم خط سیر یهودا و سامری و ابلیس هم باید بحث شود در رابطه با این گروه بندی ها نمی دانم آیا باید در این مقاله می إوردم یا در بخش یهود اما قضیه یهودا و پیروان و خاندانش در رابطه با یوسف و نوادگان و پیروانش بی شباهت به رابطه بنی امیه و بنی هاشم نیست با این تفاوت که علی کینه ی خیبر و بدر و احد و جنگهای دیگر را نیز به دوش می کشد اما یوسف فقط خوب بودنش مایه ی ذردسرش شد. در ضمن سبک قانون ژن در فیلم مارول ددپول کامل می شود یعنی فرد دانشمند دنبال روش شناساسی و علمی کردن به قول خودشان ژن برتری جهش یک شنکنجه گر است که افراد را برده می کند در ضمن از اصل زیبایی چهره هم خبری نیست دقت شود بین شکنجه و ریاضت فاصله است و بین ریاضت و روزه داری فاصله ای ده برابر بیشتر در ضمن الگوی علمی دقیقا این شکلی و مزدوری نیست.بگذریم. در ضمن شبیه ترین ساختار در اروپا به وزارت سحر جادو نامش وازرت امور جن گیری در واتیکان است واتیکان اولین جبهه ی مخالف کتابهای هری پاتر نیز بود البته با وجود تفاوت کاملا إشکار و رویکرد کاملا متحجرانه در عربستان سعودی و با نام حقیقی حجاز در پلیس عربستان نیز ارگان مبارزه با ابزار سحر وجود دارد و از مردم گزارشات را دریافت می کند البته بیشتر فقط دنبال عروسک اند تا چیز دیگه ای چون عروسک وسیله شرک هم هست البته استفاده داعش ساخته ی عربستان در بمب گذاری عروسک ها و توزیعشان در مراسم اربعین حسینی جلوه ای دیگر از سنجش وجدان این گونه انسانهاست, بحث شناخت خود جادو و یا رویکردهای شناساگرمآبانه باید وجود داشته باشد.در ضمن درست است که درونمایه های توحید و یهود را داریم اما اصول داستانها بر مبنای داستانهای علوم غریبه و به طور عجیبی به دلیل استفاده به هدف کارکرد بهتر یا حتی سواستفاده از داستانهای خاص-حجم گلچینی از این داستانها و بدون اسراییلیات و با سند معتبر در کتاب قصص قرآن به قلم روان محمد محمدی اشتهاردی موجود است-باعث شده در صورت استفاده و داشتن رویکرد علمی دین با فقه پویا و برحق بودن اسلام بتوان استفاده صحیح نمود البته با شرط حقیقت دانستن داستانهای قرآن که بر حق است و اساطیر الاولین نیست.این گونه حقیقت دستیابی به نعمت الله ایمان و اسم اعظم فراهم است برای مابقی شرایط کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و اسم اذکار شیخ بهایی و امام محمد غزالی عصای موسی را به ما می شناساند.امیدوارم این بی پروا سخن گفتنها موجبات هدایت انسانها باشد وگرنه سواستفاده ها و دشمنی و کینه با اسلام از هزاران سال پیش و با کینه یهودایی ادامه دارد و بعد از کندن درب خیبر آماج حملات امام علی(ع) و محببین آنهایند




در آخر حدیثی جالب پیدا کردم که نه تنها قشر اخباری و روشنفکر مآب را جواب می دهد بلکه پاسخی نیز برای پیروان شیطان و شیطانیان نیز هست

نقل از امام علی(ع):بارالها قطعا می دانم که ماده ی علوم اهل بیت از بین نمی رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۰