سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۳۸۸ مطلب با موضوع «مقالات مهم و جداگانه» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ب.ظ

بازی

‏زندگی جدی نیست 

شوخی هم نیست 

فقط بازیه

پس بازی کن دیگه بازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۵
جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ب.ظ

گلچین عکس بیست و دو بهمن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۴
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۲ ق.ظ

از شیطان بیاموز

زمانی که کشتی نوح به سلامت پهلو گرفت شیطان رو به حضرت نوح (ع) کرد و گفت تا چندی دیگر مرا آسوده کردی و من فراغ بال دارم با وجود دشمنی ام با تو پندی می دهم.و آن سه خصلت شیطانی و نابودگر است اول کبر که مرا از بارگاه خدا دور ساخت و رجیم کرد دوم طمع آدم و حوا که از بهشت بیرونشان کرد و سوم حسد قابیل که منجر به شهادت هابیل شد. از این دست آموزه ها در مکتب شیطان وجود دارد مثلا روزی شیطان به محضر موسی(ع) رفت و گفت من هزار و سه پند دارم حضرت با خداوند در میان گذاشت که چه کنم خداوند از طریق جبرییل به او گفت هزار پندش فریب است اما آن سه پند را بشنو.هر وقت تصمیم به کار خیر گرفتی در انجام آن شتاب کن وگرنه تو را از انجامش منصرف کی کنم.هر وقت در خلوتی با زن نامحرم قرار گرفتی آنجا را ترک کن وگرنه تو را به کار نامشروع وادار می کنم و هرگاه خشمگین شدی محل را ترک کن و در خشم تصمیمی نگیر که فتنه برپا می کنم

(البته صفت طمع بد نیست طمع به بهشت و طمع به علم و طمع به خود حتی شتایش شده بحث حسد نیز اگر تبدیل به قبطه شود خوب است اما کبر هیچ وجه خوبی ندارد در مقابل خدا تواضع در مقابل نفس انکسار نفس و بحث عزت نفش داریم و در برابر خلق هم رفتار کریمانه که در هیچ شکلی کبر به عنوان صفت خوب نداریم و قابل تبدیل نیست در قرآن هم داریم چه شده انقدر محکم پا بر زمین می زنی مگر می توانی زمین را بشکافی یا چرا انقدر سرت را با کبر بلند می گیری مگر از کوها بلند تر می شوی؟) 

چرچیل:وقتی برگ برنده داری هیچ وقت منصفانه بازی نکن.

مارتین لوتر کینگ:پایان زندگی هایمان زمانی آغاز می شود که درباره ی مسایل مهم ساکت می مانیم.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۴۲
جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ب.ظ

خداییش لایک داره دیگه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۴
جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

عرفان ناب

عرفان ناب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۵
جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ب.ظ

کار تمام است

گفتند که نامحرمی و بوسه حرام است!


دل گفت که محرم تر از این عشق کدام است؟


بوسیدم و لب دادم و آغوش کشیدم


نامحرم من!!

محرمی و کار تمام است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۷
سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ق.ظ

نگاهی به مسایل پیرامون هولوکاست

@nazicenter

ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺩﻻﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻠﻮﮐﺎﺳﺖ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﺒﺮﺩ :


1 - ﻫﯿﭻ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺣﺰﺏ ﻧﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﺳﺮﺍﻥ ﻭ

ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩﺳﺎﺯﯼ

ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺪﺍﺭﮎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﭘﺲ

ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮔﻪ ﯾﺎ ﺳﻨﺪ

ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺍﺯﺳﻮﯼ

ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﯾﺎ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺍﻧﺠﺎﻡ

ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎﻓﻮﻕﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﺩ .

ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ، ﻃﺮﺡ ،

ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻣﺪﺍﺭﮎ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﯼ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﺎﺭ

ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺖ ﻧﺸﺪﻩﺍﺳﺖ.

2 - ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺕ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ

ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ

ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺗﺤﺖ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ . ﻇﺮﻓﯿﺖ

ﮐﻮﺭﻩﻫﺎﯼ ﺟﺴﺪ ﺳﻮﺯﯼ ‏(ﻭ ﻧﻪ ﺁﺩﻡ

ﺳﻮﺯﯼ‏) ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩ،ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺍﺟﺴﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ

ﺩﻟﯿﻞ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻓﻮﺕ ﺷﺪﻩ

ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﯿﺰ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ.

3 - ﺁﻣﺎﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻗﺒﻞ ﻭﺑﻌﺪ ﺍﺯﺟﻨﮓ ﮔﻮﺍﻩ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ

ﺩﺭﻃﻮﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ

ﺍﺣﺘﺴﺎﺏ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺟﺎﻥ

ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺳﯿﺼﺪ

ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ۱٫۵ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺘﻪﺍﻧﺪ.

4 - ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺳﺮﻭﯾﺴﻬﺎﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﻣﺘﻔﻘﯿﻦ ﻭﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ

ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ

ﺳﮑﻮﻧﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺎﺩﯼ ، ﺗﺎ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺟﻨﮓ ، ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﺭﺳﻤﯽ

، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ

ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﻟﻤﺎﻥ، ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ

ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.

5 - ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻬﺎﯼ ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﮐﺸﺘﺎﺭ، ﻫﯿﭻ ﻣﺪﺭﮐﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩﻫﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ

ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ

ﮐﺎﻣﯿﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ

ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺧﻔﻪ

ﻣﯽﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺪﺭﮎ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ

ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻧﮕﺮﺩﯾﺪﻩﺍﺳﺖ .

6 - ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺎﺭﺗﯿﻦ ﺑﺮﻭﮊﺍﺕ ﺍﺯﺍﻧﺴﺘﯿﺘﻮ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﯾﮏ

ﺍﻧﺴﺘﯿﺘﻮ ﻧﯿﻤﻪ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺍﺳﺖ ،

ﻃﯽ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﺪﺍﺭﮐﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ

ﺩﻭﻡ، ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ

ﺍﺗﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﮐﺸﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻧﻮﺭﻧﺒﺮﮒ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ

ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺗﺎﻕﻫﺎﯼ

ﮔﺎﺯ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﻫﻤﮕﯽ ﺟﻌﻠﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﯾﻮﯾﺪ ﺍﺭﻭﯾﻨﮓ

ﺗﺎﺭﯾﺨﺪﺍﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ

ﻣﺪﺍﺭﮐﯽ، ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺗﺎﻗﻬﺎﯼ ﮔﺎﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﺎﺭ

ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ، ﺗﺨﯿﻠﯽ ﻭ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺑﯿﺶ

ﻧﯿﺴﺖ.

7 - ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﺳﯿﺎﻧﻮﺭ ‏(ﺳﯿﮑﻠﻮﻥ ﺏ‏) ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻣﺮﺩﻡ

ﻣﻘﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﻧﻤﯽﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ

ﺷﯿﻮﻩ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ، ﮔﺮﺍﻧﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ .

ﯾﮏ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ

ﻟﺸﺘﺮ، ﮐﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﯾﺎﻻﺕ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ

ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ

ﺩﻗﯿﻖ ﻭ ﻓﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۸۸ ﺍﺯ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩﻫﺎﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﺑﻪ

ﻋﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ

ﺻﺮﺍﺣﺘﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ: ‏« ﺩﺭ ﻫﯿﭽﯿﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥﻫﺎ، ﺍﺗﺎﻕ ﮔﺎﺯ

ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ . ‏»

8 - ﻧﺸﺎﻧﻪﺍﯼ ﺍﺯﮔﺎﺯﺳﯿﺎﻧﻮﺭﺩﺭﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﺍﺗﺎﻗﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ

ﻣﯽﺷﺪﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ .

9 - ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﯾﻬﻮﺩﯼ

ﻭﻏﯿﺮﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ

ﻭ ﺣﺘﯽ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﺪﻩﺍﻧﺪ .

10 - ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﭼﯿﻞ ، ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﻭ ﺩﻭﺍﯾﺖ ﺁﯾﺰﻧﻬﺎﻭﺭ

ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺟﺰﯾﯿﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻨﮓ، ﻫﯿﭻ ﺍﺷﺎﺭﻩﺍﯼ

ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺗﺎﻕﻫﺎﯼ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﮔﺎﺯ

ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ .

11 - ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﮐﺘﺮﯾﺎﯾﯽ ﺗﯿﻔﻮﺱ ﺩﺭﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﯿﻮﻉ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ

ﺗﺼﺎﻭﯾﺮﺍﺟﺴﺎﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻻﻏﺮ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ

ﻧﯿﺰ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍﺳﺖ . ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ

ﮔﺴﺘﺮﺵ ﭘﺨﺶ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﮑﺮﻭﺏ ﮐﺸﻨﺪﻩ

ﺍﺟﺴﺎﺩ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺳﻮﺯﺍﻧﺪ 

@nazicenter

@nazicenter

در ١٩٣٣ تعداد کل یهودیان در اروپا ٥.٥ میلیون نفر بوده که اگر تعداد یهودیان در کشورهای متفقین و بیطرف را کسر کینم ٢.٥ میلیون نفر یهودی در اروپا میزیستند که از این تعداد تنها ٥٠٠ هزار نفر در المان و لهستان ساکن بودند حال چگونه ٦ میلیون نفر از جمعیت ٥٠٠ هزار نفری کشته شده است ؟؟؟ هیچ فرمان و یا دستوری از سوی حزب نازی یا سران و رهبران المان نازی مبنی بر کشتن سوزاندن یهودیان در میان اسناد بدست امده از بعد از فتح المان پیدا نشد. با وجود سازمان های جاسوسی متفقین چرا هیچ نهاد یا سازمان یا فرد یا گروهی تا قبل از فتح کامل المان هیچ اطلاعاتی درباره هولوکاست با سوزاندن اجساد نداشت!!!!! از روش های ادعایی یهودیان مبنی بر سوزاندن و ... هیچ مدرکی در دادگاهها موجود نبود بوای مثال هزاران کامیونی که یهودیان ادعا دارند که دارای اتاق گاز بودند حتی یک مورد هم کشف نشد. دکتر مارتین بروژات از انستیتو تاریخ معاصر المان که یک انستیتوی نیمه دولتی است طی یک نامه با ارائه مدارک اعلام کرد در خاک المان در خلال جنگ جهان دوم هیچکسی از طریق اتاق گاز کشته نشده و مدارک دادگاه نورنبرگ کاملا جعلی بودند.. مهندس امریکایی به نام لشتر که سمت مشاور در امور اعدام در برخی ایالت های امریکا رو بر عهده داره پس از بازدید دقیق و فنی در ١٩٨٨ از اردوگاه های کار اجباری اعلام کرد که هیچ یک از این مکان ها دارای اتاقک گاز نبود و این دروغی بزرگ است

عکس های انسان های مرده و ناتوان کاملا واقعیت دارد و مایه ی شرم بشریت نیز هست ولی باید دانست چرا این اتفاق ها افتاد ، بیشتر مرگ و میرها در اواخر ١٩٤٤ اتفاق افتاد زمانی که المان حتی در تامین غذا و سوخت برای مردم کشورش به مشکل برخورد و اولین جایی که این عدم تامین مایحتاج روزانه در ان اشکار شد اردوگاه های کار احباری بود . هزاران فرد در اثر شیوع بیماری ها و گرسنگی مردند.. تا ١٩٤١ قریب به ٥٠٠ هزار یهودی  از المان خارج شدند ( قراداد هاوارا یا انتقال یهودیان به فلسطین )  ایشمن پیشنهاد مبنی بر خروج ١ میلیون یهودی در ١٩٤٤ به کمپانی یهودی داد در عوض گرفتن ١ میلیون اتوبوس برای انتقال انان اما انگلستان پیشنهاد را ملغی کرد حتی بار دیگر در اواخر ١٩٤٤ نیز دوباره انرا مطرح کرد ولی اینبار اکثر کشورهای اروپایی از دریافت یهودیها منع شدند..

اگر هیتلر یا المان نازی یهودیا را سوزاند چرا تا ١٩٤١ اجازه خروج به نیم میلیون یهود داد ؟؟ چرا در ١٩٣٣ قرارداد هاوارا را با یهودیان منعقد کرد و انان را به اورشلیم فرستاد ؟؟

١٢) حدود ١٥٠ هزار سرباز و ژنرال و فیلد مارشال یهودی در صف اول ارتش رایش سوم درطول جنگ جهانی دوم جنگیدند

هلموت ویلبرگ ژنرال لوفت وافه و طراح حملات بلیتز گریگ ویلهم کایتل " رئیس ستاد ارتش رایش سوم 

ورنر گولدبرگ سرباز نمونه ارتش رایش سوم یک یهودی بود که تصویر او به عنوان سرباز نمونه در تمام مجلات المان چاپ شد 

رهبر نظامی مشهور المان یعنی " پال آشر " که چندین نشان نظامی از هیتلر دریافت کرد یهودی بود

دکتر الکه شرویتز از رهبران اس اس که اردوگاه یهودی ها تحت نظر او بود یهودی بود

ارتشبد " ارهارد میخ " نیز یهودی بود

" میخ " رئیس شرکت لوفت هانزا نیمه یهودی بود

ماترد هنریخ یکی از بلند پایه ترین رهبران نازی یهودی بود 

ژنرال ژوهانس زوکرتورت یهودی بود

امی موریس راننده شخصی هیتلر نیز یک یهودی بودن

آقای جوزف جی بورگ زندانی یهودی در اشوویتز ،  دوازدهمین شاهدی بود که برای دفاع و ادای شهادت به تاریخهای 29 و 30 مارچ 1988 فراخوانده شد. ایشان شهادت دادند که در کمپ آشویتز اتاقهای گاز وجود نداشت./// خانم ماریکا فرانک آبرامز زندانی یهودی در اشوویتز : اجازه بدید که توضیح بدهم که اگر چه من در کمپ آشویتز بودم من هیچ چیزی درباره اتاقهای به اصطلاح کشنده گاز نشنیدم. شما میتوانید تصورش را هم بکنید؟؟؟

اقای دکتر بندیکت کاتسکی (3 سال در آشویتس بودند) دیگر زندانی یهودی اشوویتز : 

من در یک کمپ بزرگ در آلمان بودم. من باید صادقانه آن را بیان کنم که در هیچ کمپی من هرگز هر چیزی که کمترین شباهتی به اتاقهای موسوم به گاز داشته باشد ندیدم// گفته های 3 نفر از شاهدین یهودی در آشویتز که برای ما بیان کردند نه اتاقهای موسوم به گاز وجود داشته و نه آنها چنین مواردی را مشاهده کرده اند خود دلیل بر جعلی بودن و ساختگی بودن هولوکاست است

در ضمن یک در هزار اگر واقعا هولوکاست درست هم باشد چرا خاورمیانه باید تقاص گناه نکرده را پس بدهد؟!؟!






دقت کنید حقیقت ماجرا مبارزه با صهیونیزم جهانی است و این یک پدیده یک روزه و دو روزه نیست شک نکنید شیطان هم صهیونیست است.اگر شما جنگ نکنید مهم نیست چون واقعا هم جنگ طلب نیستیم اما شیطان دنبال جنگ است و اساسا درگیر جنگ تحمیلی هستیم.مگر اینکه تمام ارزشهای اصلی انسانی و خانوادگی را بدهیم و از دین و ناموس و شهادت طلبی کوتاه بیاییم و معنی جهاد فراموش شود.که هرگز اتفاق نخواهد افتاد و عهد و امانت فراموش نشدنی است و میوه ممنوعه در قلب بشریت ریشه دارد و این درخت عشق قطع نشدنی است.

در رابطه با هولوکاست در کل سه مورد درخواست وجود دارد

اول چرا آزادی بیان شامل این موضوع نمی شود و حرف زدن از آن جرم است و این برخورد دوگانه است دوم چرا خود اروپا یا آلمان جوابگو نیست و باید در یک قاره ی دیگر اسکان داده شوند سوم هولوکاست به معنی کشتار جمعی است خب چرا کشتار اتمی در هیروشیما یا کشته شدن ایرانیان و هندیان در ظول جنگ جهانی اول و دوم هولوکاست نامیده نمی شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۰۲:۰۸
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ

هنر اسلامی

هنر اسلامی با تکیه بر شناخت اصل دین و رسیدن به درک حقیقی از آن و شناخت عرفان اسلامی محقق است و با فلسفه نیز ارتباط تنگاتنگی دارد و نمادها هندسه  معناگرا و روانشاسی و ریاضی و در آخر خواه ناخواه علوم غریبه جایگاه خاصی در آن دارد و یک معمار یا شاعر فردی جامع به تمام اینها باید باشد مثلا شاید ندانید اما طرح گنبدی اماکن مقدس استدلالی بر بحث وحدت و کثرت است یا اشکال هندسی موسوم به اسلیمی با موارد تفکر انتزاعی در مراحل عرفان چه از نظر اشکال هندسی چه رنگهای به کار رفته تطابق دارد و فقط بحث آرامش صوری مطرح نیست در مورد میزان شباهت یا عدم شباهت هنر بین غرب و اسلام بحث هایی نیز باید مطرح شود مثلا هنر خطاشی یا خود خطاطی اصیل با وردپینتینگ غربی یک تفاوت اساسی دارد که در اصل معانی و حتی استقلال حروف است که در تجوید خود بیشتر را بروز می دهد یا بحث معنا گرایی بیشتر در اسلام و اینکه هنر باید در خدمت اسلام باشد و درعین حال مستقل هم باشد و اصالت زیبایی را داشته باشد.از نظر امام نیز هنر عبارتست از دمیدن روح تعهد در انسانها.دقت کنید کنید پشت این شعار شعور محض است.هنر نیز باید در راستای اهداف اسلام و امانت و خانواده باشد و به قول شهید بهشتی ما هنر س ک س ی غرب را نمی خواهیم و هنر نمی دانیم.حتی در بحث زنان باید بحث حرمت خانواده و عفاف خیلی خیلی خیلی بیشتر بحث بشود.و هنر باید در جامعه باشد و مصادیق آن نیز مشخص است و خیلی هم پیچیده نیست و از جمله آنها بدون شک نقاشی شعر و هنرهای نمایشی خواهد بود.که امام خامنه ای اینها را به تفضیل بیان نموده و کسی که قابلیت درک اینها را نداشته باشد و مثلا نتواند یک فیلم را درک کند راههای معرفت به رویش بسته است. مثالهای قابل دسترس امروزی برندسازی برای جا به جا کردن خیل زیادی از مفاهیم از طریق برند نیز امکان پذیر است در اینجا یک مثال می آوریم شاید برایتان جالب باشد مدل سازی خواب بیدار نحل ۷۲ و حدیث معروف امام علی(ع) در مورد تفسیر بسم الله است که البته شاید تماما صحیح نباشد و ایراداتی بتوان گرفت برای شروع کار ولی به نظر خوب استنماد و تجسم نمادین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۸
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ

پنج ذکر معجزه گر

پنج ذکر آرام بخش که در زندگی معجزه ها میکند:



1-حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ 

(برای وقتایی که ترس و اضطراب دارید)


🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹



2-لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

(وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته)


🌻💙🌻💙🌻💙🌻💙🌻


3- أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

(برای وقتی که میخواهی خدا مکر و حیله دیگران را در حق تو خنثی کند)....


🌺💚🌺💚🌺💚🌺💚🌺


4-مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ‏

(برای وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی)


🌷💛🌷💛🌷💛🌷💛🌷



 5-یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قلبی عَلی دِینِکَ(دعای غریق)

(برای حفظ دین در عصر غیبت امام زمان )


💐❤💐❤💐



توضیحات بیشتر در مرصاد سایبر http://mersadcyber.blog.ir/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۷
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ق.ظ

خانواده،شجره طیبه

خانواده، کلمه‌ای طیبه است. کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکیمی‌تراود و به پیرامون خودش نفوذ می‌دهد. کلمه‌ی طیبه همان چیزهایی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح به بشر اهدا کرده.15/12/79

خانواده یک اجتماع کوچک است که اول از زن وشوهر شکل می‌گیرد؛ بعد با آمدن فرزندان گسترش می‌یابد؛ از فرزندان باز فرزندانی به وجود می‌آیند و مثل درختی که شاخ و برگ می‌کند،بارور می‌شود.خدای متعال دوستدار این اجتماعات کوچک است.30/11/81

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۱
شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۰۱ ق.ظ

جنگ،جنگ اراده هاست

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۰۶:۰۱
پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ

من یک فمنیست واقعی هستم

🔸زنان جهان همیشه احساساتی بودنشون رو پنهان می کنند.



🔸شما شنیدید که در تعریف حضرت زهرا (س)گفته میشه که مردانه سخن گفت!

شما اتفاقا می دونید که ایشان مردانه سخن نگفت.

ایشان اول سخنرانیشان مفصل گریه کردند،اشک همه را درآوردند.

کاملا احساساتی صحبت کردند.البته در ادامه شاهد استدلالت و دلایل مبرهن فراوان نیز هستیم.



🔸امتیاز مردها در برابر زنها،زور بدنیشون هست و امتیاز زنها در برابر مردها،احساساتشون هست.



🔸این بد نیست که یک زن نتونه جلوی احساساتش رو بگیره.

مگر حضرت زهرا(س) می تونست جلوی احساسات خودش رو بگیره؟

آدم اگر احساسات درستی داشته باشه،چرا باید جلوش رو بگیره؟

عالم رو به آتش کشید حضرت فاطه زهرا(س) با احساسات خودش.

او چون مادر این امت بود،نگران آحاد شیعیان خودش بود تا روز قیامت.جبرئیل امین می آمد،خبر زندگی،پیروزی ها و فتح،غصه ها و شکستهای بچه های او تاقیامت را به ایشان میداد و امیرالمؤمنین یادداشت می کرد.

او یک مادر هست،نمیخواد احساسات خودش رو کنترل کنه،او  میخواد خبردارشه  بچه هاش چی میشن.

جبرئیل امین تسلیم او بود.

صحرای محشر تسلیم احساسات ایشان هست.

او به هیچ وجه نتونست احساسات خودش رو کنترل کنه و خیلی هم عالی بود،عصمت کبری حق بود.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۱
پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ

دشمن شناسی از نظر دوست و دشمن

به نام خدا

کمی با نگاه عمقی تر به مسایل دوست و دشمن در خاورمیانه بنگریم درست است که بدون تحریکات خارجی دشمنان در منطقه هیچ قدرتی به معنای واقعی کلمه ندارند اما این کینه توزی و دشمنی تاریخی به قدمت آدم و حوا و دشمنی قابیل با هابیل و دشمنی یهودا با یوسف دارد همان دشمنی ای که سر نوه ی پیامبر (ص) را روی نیزه می برد.بیایید کمی ویژه بنگریم و از زاویه دید دشمن به موضوع بنگریم از نظر داعش به ترتیب دشمنان شامل رافضی ها یا همان شیعه ها صفویون یا همان ایرانی ها بعد صلیبیون یا همان صلیبیها و سپس مرتدون یا عدم تمکین کنندگان از خلافت هستند جالب است که حداقل طبق نص قرآن دشمنی با کافر و یهود حداقل طبق نظر قرآن در اینجا وجود ندارد و اتفاقا دقیقا مثل حکومت اموی بارگاه حکومتی رابطه ی خوبی با کعب الاحبارها دارند.چندی پیش نتانیاهو در تلویزیون خودشون دشمنانشان در منطقه را به دودسته خلافت طلبها و منتظران تقسیم کرد و گفت فرقی هم ندارند.البته شروع بازی تفرقه ی کشتن بین گروهها از اسراییل شروع شد و آل سعود اما صداقت کلی خوبی وجود دارد که در آخر حتی طرفداران وابسته را نیز دشمن می دانند و فقط تا زمان انقضا حمایت خواهند کرد .نظر آقا نیز در مورد دشمن واضح و صریح و بی پرده است یهودی صهیونیست آمریکایی.اگر طبق قوانین حکومت اسلامی اصل یهود بودن را فی نفسه دشمن به عنوان موجود خطر جانی-و نه اعتقادی- در نظر بگیریم در صورت قبول عدم تبلیغ از سوی خودشان مشکلی نداریمدو حتی طبق قوانین اسلامی در ایران حتی مشارکت سیاسی هم باید داشته باشند و همچنین در دفاع از میهن.اما در مورد صهیون بودن که شاید به نوعی با توجه به اعتقاد به تحریف تورات و دور شدن از اصل آموزه های دینی این افراد کاملا افراطی و علب اظاهر معتقد هم هستند نمی شود اغماض کرد بزرگترین اشتباه هیتلر نیز همین بود بیایید به تاریخ جنگ جهانی برگردیم هیتلر در شناخت دشمن اصلی یعنی یهود کاملا درست اندیشید و در سخنرانی معروف خویش در خانه بودن آنها و لی نفوذ در همه جا را گوشزد کرد یا تاثیر آنها در انقلاب کمونیستی با وجود درصد خیلی خیلی کم جمعیتی اما در راس هرم قدرت بودن اتفاقا اشتباه تزار هم نادیده گرفتن جلسه پروتکل نویسی یهودیها و بسنده کردندبه زندان یادتوبیخ کردن آنها بود هیتلر درست فهمید که یهود از جان مایه نمی گذارد و در جنگها تماشاگرند و پولها را بلوکه کرده و عامل اصلی رباخواری هستند و موجب فساد آنهم انواع فساد در هرزمینه ای هستند در قضیه لهستان در شروع ماجرا در حقیقت مشکل آلمان متحد نازی نبود و شروع کننده جنگ هم نبود اما واقع بینانه بنگریم بعد از لهستان وارد بازی استعمار در مقابل استعمار شدیم اینجا هیتلر در قضیه هولوکاست اشتباه تاریخی کرد اشتباهش این بود که واقعا هولوکاستی رخ نداد.و همه را ول کرد و اجازه ی فرار داد حتی صهیونیستها شاید بد نباشد بدانید هیتلر و آلمان نازی حتی در صورت ضبط شرکتهای یهودی به آنها غرامت هم دادند اشتباه بعدی عدم پاکسازی فرانسه از فراماسونها و پاکسازی ارتش فرانسه بود که نفوذ اصلی یهودیان در حقیقت اینجا بود نکته تاریخی اینجاست که لابیهای صهیون بودند که دو قدرت شرق و غرب را بر علیه نازیها وارد جنگ کردند -البته بیشترین نقش را در ورود آمریکای فرصت طلب داشتند که از قبل هم برنامه داشت و منتظر تحریک بود-و این را تاریخ گواهی داده است پس اگر ما می گوییم دشمن اصلی صهیونیسم جهانی است و این نوع فکر حتی اگر در بین افراد به ظاهر مسلمان یا حتی مسیحی هم باشد خطرناک است و مصداق نفوذ جریانات فکری است مثل یزید.در ضمن هم پیمانان آلمان مثل ایتالیا و ژاپن در حد آلمان و با نظریات فکری نبودند در نتیجه در جنگها نیز حماقتهای تاریخی و فسادهای بزرگی دیده می شود البته هردو کشور جدا از اشتباهاتشان می توان گفت دارای رویکرد صحیحی در جنگ بودند علل الخصوص ژاپن در ضمن یکی از پیوندهای استعمار نفوذ و وجود نیروی نظامی در دو کشور آلمان و ژاپن و نفوذ در دانشکده ها و دانشگاههای این کشورهاست که خود این ممالک باید برای استقلال خویش فکری بکنند یک اشتباه اساسی دیگر بی سوادی و حماقت محض رضاشاه بود دقت شود ما در هیچ جنگی بی طرف واقعی نداریم یعنی حداقل حادثه یا مصالحه دادن بین طرفین یا کمک به مردم و نجات افراد  در نگاه مثبت مثل سوییس یا عمان و یا حتی فروش اسلحه مثل خیلی شرکتها است اما بدون شک حتی در صورت باطل بودن هر دو طرف حداقل باید بینشان بازی می کرد مثل صفویه و بازی بین پرتغال و انگلیس یا موارد دیگر رضا خان اولا خیلی دیر و زمانی که هیتلر در شرق اروپا قدرت گرفت فکر ورود به جنگ به سرش زد که البته نمیتوان خرده هم گرفت و شاید درست بود اما دو اشتباه اصلی یکی عدم کشتن جاسوسان یا زندانی کردن یا بازی اطلاعاتی با نفوذیان و جاسوسان انگلیسی بود و دیگری عدم حمایت مردم از حکومت برعکس حمایت مردم آلمان از هیتلر که رضاخان این مورد را نمی فهمید البته چوب حوادث را بیشتر مردم دیدند و قحطی و هولوکاست یازده میلیون ایرانی که این عدم حمایت از حکومت در تاریخ ایران ویژگی شکست است مثل حملات اعراب مغولها اسکندر و امثالهم اما در مورد جمهوری اسلامی دقیقا برعکسش صحیح بود یعنی با وجود عدم وجود ارتش منظم بعد از انقلاب و وجود اختلافات داخلی شدید در راس حکومت و اقدامات تروریستی گروهکها و اعلام خودمختاری های بی اساس اما حمایت مردم حتی یک وجب از خاک نرفت و سه روز فتح ایران هشت سال طول کشید و در آخر هم عراق به دلیل عدم رسیدن به نتایج دلخواه و قبول مرزهای الجزایر شکست خورد.شاید اگر شاه حداقل با امام حسین و خاندان اهل بیت درگیر نمی شد این بلا سرشان نمی آمد هردو شاه این اشتباه را کردند و خون امام حسین(ع)از همه بیشتر می گیرد در ضمن مابقی عمر نظام نیز به خون شهدا و حکومت مستقیم آقا و حضور نایبش به عنوان عصای دست ایشان است و فرو ریختنی نیست در ثانی باذیک رویکردی شاید اگر نفت ایران که بلای جان ایران بود نبود و انگلیس ایران را نمی گرفت یا حداقل به هر روشی کمی آتش سوزی رخ می داد تا نفت به انگلیسها نمی رسید الان انگلیس انقدر پررو نمی شد.البته این را برای جنگ می کوییم نه اصل نفت و همان ها یی هم که در ابتدا نفت را بدبو و سیاه و زشت می خواندند و آن را برای اجنبی می خواستند امروز درباره انرژی هسته ای و فردا درباره سایر علوم اظهار فضل خواهند کرد.از تاریخ باید درس گرفت وگرنه تکرار می شود و هر بار تجدید شدن فایده ای ندارد باید واحدها بالاخره پاس کرد چون شاید اخراج شویم. امام خمینی(ره) فرصت توبه و بازگشت را به شاه داد اما خودش نخواست.نظام اسلامی بزرگترین فرصت برای حضور واقعی مردم در صحنه بازی جهانی است.این نظام هدیه ای الهی است که حتی به سلیمان و ذوالقرنین هم با این ویژگی ها داده نشد و حفظ آن از هرچیز دیگری واجب تر است این نظام را نمرود و بخت النصر هم نمی توانند زمین بزنند اما خودمان می توانیم.و عدم مراقبت و عدم شکر نعمت همین می تواند باشد البته بزرگترین رکن اصل ولایت فقیه است و پشتیبانی از آن موجب حفظ نظام خواهد بود.

برگردیم به خودمان در خاورمیانه و این واقعیت که فرهنگ انتظار فرهنگ مشترم بین شیعه سنی و مسیحی و حتی یهودی است و در بین منتظران حقیقی اسلام و دین خدا جریان دارد.در اینجا سر مار همان اسراییل غاصب است آل سعود همان مثل همانها رفتار می کنند و هردو فقط و فقط بر پول سوارند و خود خر شیطان اند و مشکل آنها اساسا فلسفه مقاومت است و بازگشت به دوران جاهلیت و برده داری و حکومت طاغوت است اصل بحث انتظار و حکومت اسلامی از واضحات دین اسلام و تمام ادیان توحیدی است و بیان اختلاف در اصل موضوع نوعی انحراف است و اساسا تفکیر و تز فکری داعشی متعلق به هیچ دیدگاه توحیدی نمی باشد و حکومت اسلامی با پایه ی جمهوری اسلامی ایران زمینه ساز حکومت جهانی اسلام است اسلام به معنی اسلام و آزادی تمامی آزادگان حکومت تمامی مستضعفیان جهان.بازی بازی شیعه سنی و یا مسلمان و مسیحیت نیست بازی بازی با اصل تفرقه و نفاق و عامل آن یعنی اسراییل است هم اسراییل هم تمام صهیونیزم جهانی آن و تمام شعبات حمایت آن.این شجره خبیث باید از ریشه و گل و دانه و همه چیز خشکانده شود و نماد حکومتی و اصل آن رژیم غاصب صهیونیستی است و فلسطین متعلق به فقط فلسطینیان ساکن در آن نیست که بخواهند تصمیم بر خرید و فروشش بگیرند فلسطین معراجگاه تمام پیامبران بوده است و اصل سازمان ملل به معنی واقعی حکومت بر حق الهی باید یکی از شعبات اصلی است در خود قدس باشد و این دور از ذهن نیست و عملی است.البته دقت شود با توجه به مساله و قضیه لهستان و روسپی های یهودی و یا تحریک به کشتن یهودیان برای مهاجرت به اسراییل و یا استقلال آمریکا و قضیه پشتوانه های دلار و پوند و رویکردهای همسوی کلی فرانسه انگلیس و آمریکا صهیونیزم که با پیوند با فراماسونری قدرت جدیدی گرفت پیوند علمی و عملی خود با سرمنشا اصلی طاغوت یعنی شخص ابلیس و خلق دجال به عنوان دستنشانده ی خود برای بردگی و کنترل تمام تفکرات سرمایه ها و حتی سرمایه دارها و بشریت اقدام کرده دقت کنید حتی اسراییل و آل سعود و حتی بزرگترین سرمایه داران جهان نیز بازی خورده ی اصل طاغوت یعنی ابلیس اند.ابلیس و یهودی صهیونیست آمریکایی دجال اصلی ترین مبانی دشمن شناسی می باشند که فقط مربوط به آخرالزمان نیست و اثبات شد که از ابتدای خلقت و حتی حماسه کربلا این رویکرد وجود داشته است 

دقت شود هر دو دیدگاه اشتباه است چون بحث خلافت و انتظار نیست بحث ولایت و عصای موسی است و بدنه ی دین و نه فقط اسلام به معنی ظاهری می باشد در ضمن هدف ما مسضعفین جهان است و ملاک هم امانت است و دشمنی و دوستی براساس اصل توحیدی امانت مداری بنا شده است و دشمن اصلی در یک کلام یهودی صهیونیست آمریکایی است 

در مدلهای انقلاب نیز الگو انقلاب نور است نه مدل انقلاب کبیر که از اساس متفاوت اند و موضوع قابل بحث است انقلاب نور متعلق به هیچ حزبی نیست و مردم و تمام مردم بدون اهمیت هیچ فرد خاصی اصل ماجرایند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۰۰:۲۵
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۴۲ ب.ظ

راهیان نور

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۴۲
يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

من بیدارم

همه ی ما بیداریم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۰
شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

چرا؟2


نام گذاری بیماری وبــا در سخن حضرت امیر(ع) و امام زین العابدین(ع)

 

بیماری وبا بیماری واگیر عفونی است... عامل بیماری باکتری به نام ویبروکلرا است

که با تولید سم در روده ی کوچک تکثیر می شود عامل بیماری تا مدت زیادی در اب زنده می ماند و در مناطقی

که سطح آبهای زیر زمینی آن بالاست بیشتر شایع است...

آشامیدن آبهای آلوده بویژه در فصل گرما برای رفع تشنگی و یا استفاده از آبهای آبیاری درختان برای شستو شوی میوه ها، خرید انواع خوراکی های خام توسط دست فروشان، بستنی و مصرف یخ آلوده آمکان انتقال میکروب بیماریهای روده ای و اسهالی را شدت می دهد

بیماری وبا در فصل مساعد سال و در ایران در اردیبهشت ماه امکان بروز و شیوع پیدا می کنددر بیماران مبتلا به وبا، اسهال آبکی با دفعات زیاد می‌تواند به کمبود آب و املاح بدن منجر شود و در صورتی که آب و املاح از دست رفته به سرعت جبران نشود، موجب مرگ بیمار خواهد شد.

 

 

 

 

 

بعد از آشنایی با بیماری وبــا سراغ سخن حضرت علی(ع) می رویم که در کتاب نهج البلاغه به تاریخ بشریت این بیماری را اعلام می کند.

 

 

 

جای شگفتی است که امام علی(ع) در 14 قرن پیش آب را محل تکثیر و رشد انگل

<< وبـــا >> مطرح می کنند . درحالی که لوئی پــاستور پس از کشف باکتری در تداوم تحقیقات خود با استفاده از نظر تجربی ثابت کرد

 

 

 

خطبه 174-نهج البلاغه **نکوهش غافلان**

 

 

اى بى خبرانى که آنى مورد غفلت نیستید، و اى ترک کنندگان فرامین الهى که از تمامى کارهایتان بازخواست مى شوید، شما را چه شده است که از خداى خود رویگردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چارپایانى مانید که چوپان آنها را در *بیابانى وباخیز، و آبهایى بیمارى زا * رها کرده است. گوسفندان پروار را مى مانید که براى کارد قصاب آماده اند. ولى خودشان نمى دانند! چه آنکه هرگاه به گوسفندان با مقدارى علف نیکى کنند یک روز خود را یک عمر پندارند، و زندگى را در سیر شدن شکمها مى نگرند.

 

این اعجاز در خطبه دیگر هم به این شکل آمده:

 

 

 

 

خطبه 162 نهج البلاغه:

 

 

بیا و داستان پسران ابوسفیان را به یادآور، که روزگار مرا به خنده آورد از آن پس که مرا گریاند،

سوگند بخدا! که جاى شگفتى نیست، کار از بس عجیب است که شگفتى را مى زداید،

و کجى و انحراف مى افزاید، مردم کوشیدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند،

جوشش زلال حقیقت را از سرچشمه آن ببندند،

چرا که میان من و خود، << آب را وباآلود کردند >>، اگر محنت آزمایش از ما و این مردم برداشته شود،

آنان را به راهى مى برم که س راسر حق است و اگر به گونه دیگرى انجامید ..

(با حسرت خوردن بر آنها جان خویش را مگذار، که خداوند بر آنچه مى کنند آگاه است)

 

 

بعد از سخنان حضرت امیر سراغ کتاب صحیفه سجادیه امام زین العابدین(ع) می رویم این کلمات در صورتی است که هنوز علم طب در آن دوران برای این بیماری نامی برنگزیده بود.

 

 

امام سجاد(ع) با مضامین عرفانی این بیماری را معرفی می کند والبته راههای انتقال آن را خوراک و آب آشامیدنی معرفی کرده و بشریت را در بهت علم خویش می گذارد..

 

 

ایشان در دعای 27 - پاراگراف 12 از طریق دعای خیر برای مرزداران ودعا برای دشمن

می فرمایند:

 

 

َللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیاهَهُمْ بِالْوَبآءِ

 

وَ اَطْعِمَتَهُمْ بِالْاَدْوآءِ، وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ اَلِحَّ عَلَیْها

 

بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْها بِالْمُحُولِ، وَاجْعَلْ مِیَرَهُمْ فى اَحَصِّ

 

اَرْضِکَ وَ اَبْعَدِها عَنْهُمْ، وَامْنَعْ حُصُونَها مِنْهُمْ، اَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقیمِ وَالسُّقْمِ الْاَلیمِ.

 

 

 

 

خدایا!آب آشامیدنی شان را به * میکروب وبــا * بیامیز,خوراکشان را به بیماری ها

بیالای,شهرشان را در دل زمین فرو بر و با فرو باریدن سنگهای آسمانی

آنها را ویران کن.

وبا تازیانه خشکسالی و قحطی بر سرشان بکوب و زادو توشه ی آنان را در بی برکت ترین و دورترین نقطه ی زمین قرار ده.

و سنگرهای زمین را به رویشان بربند و به گرسنگی دائم وبیماری دردناک دچارشان گردان!

 

 

والسلام

 برگرفته ازhttp://bargah.blog.ir/

 

 


 

80- آیا میدانید چرامتاع دنیا به بیماری وبا تشبیه شده است؟

موضوع :وجه تشابه متاع الدنیا به وبا

آیا میدانید چرامتاع دنیا به بیماری وبا تشبیه شده است؟

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه حکمت 359 جمله فوق الذکر را فرمودند.
وجه تشابه:

1-وبا انسان رادچار دل پیچه واسهال میکند ، متاع دنیا هم در وجود انسان حقیقی نمیماند وباید دفع شود.

2-وبا فرد رادچار حالت تهوع میکند ، متاع دنیاهم درظرفیت انسان قرار نمیگیرد وباید بالا اورده شود.

3-وبا فرد را سیاه میکند، متاع دنیاهم انسان را ظلمانی میکند.

4-وبا مسری است ، دنیا طلبی هم بیماری مسری است وحتما به سایرین سرایت میکند.

5-وبا یکباره حمله میکند وفرد را هلاک مینماید ،متاع دنیاهم یکباره انسانیت انسان را از بین میبرد.

6-وبا کشنده است ، متاع دنیا هم گاهی ظاهر وهمبشه باطن انسان را نابود میکند.

7-منشاءوبا آب آلوده است ، علم غیر نافع هم از مصادیق متاع دنیاست وانسان را دنیا طلب میکند (در روایات از آب تعبیربه علم شده است)

 

 

برگرفته ازhttp://emamraoof.ir

 

 

 

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

هو النور علی النور

حق با علی است و علی با حق است

این مقاله دوم می باشد

دعای امام حسن(ع):خدایا آبهای دشمنان ما را به وبا آلوده گردان.

به دلیل انتشار این مقاله برای عموم از ذکر نکات تخصصی و نامهای  خیلی خاص سعی شده استفاده نشود

مقالات قبلی از منابع دیگر در همین جا کپی شده و ذکر منبع نیز شده است

برای شروع از خود باکتری وبا شروع می کنیم این باکتری فلور طبیعی نیست اما در حالت عادی بیماری زا هم نیست بلکه باکتری مولد وبا باید با ویروس  آلوده شود تا به اصلاح خاصیت بیماری زایی داشته باشد و به این طریق جزو مباحث نسبتا پیشرفته در علم باکتری شناسی محسوب می شود و مشترک بین ویروس شناسی نیز می باشد

دقت کنید امام علی(ع) و امام سجاد(ع)هزار و چهار صد سال پیش زندگی می کرده است  نه الان و حالا به ذکر تاریخ عمومی باکتری شناسی واکر می پردازیم در سال 1677 هوک در مشاهدات ابتدایی با میکروسکوپ دستساز خویش وجود ارگانیسم هایی رابه انجمن سلطنتی لندن اعلام می کند اما به دلیل محرمانه نگه داشتن روش ساختن لنزها ادامه فعالیتهای تکنیکی شخص وی غیرممکن شد و ما بقی کارها با اصول دیگران پیش رفت آنهم توسط لینه البته بازهم بحث بیماری زایی باکتری مطرح نیست در ضمن بحث سرایت و انتقال بیماری در 1546 در کتاب سرایت فراگاسترو آمده که بحثهای کلی را ذکر کرده اما شناخت باکتری یا مولد بیماری زا یا میکروب در دسترس نیست .......از ذکر دیگر مسایل چشم پوشی می کنیم و وارد 1854 در لندن می شویم شهر دچار آلودگی با وبا شده است و شخصی به نام جان اسنو آب آلوده در یکی از چاهای شهر را به دلیل مشاهدات عینی عامل بیماری می داند و مسدود کردن آن را چاره رفع بیماری می داند و بدین گونه نام خود را به عنوان یکی از بنیانگذاران و به نوعی پدر علم اپیدمیولوژی وارد تاریخ می کند در نهایت رابرت کخ در 1876 بالاخره رمز باکتری سایه زخم و چرخه بیماری زایی و سبب شناسی اش کشف شد و به عنوان عامل بیماری شناسایی و معرفی گردید بحث ویروس نیز در 1900 در ارتش آمریکا و با ویروس تب زرد توسط والتر رید تکمیل شد البته قبل از آنها در 1890 ایوانوفسکی و مارتینیوس بجرنیک اولین ویروس  را شناسایی کرده بودند البته به طور جداگانه

حالا برمی گردیم به بحث قبلی خودمان طبق بحث ها اگر حق جو باشیم حداقل علی الظاهر امام علی(ع) بر طبق حدیث با سند و مدرک باید به عنوان  پدر علم باکتری شناسی ویروس شناسی و اپیدمولوژی معرفی شود و این فقط بحث اول ماست اگر بخواهیم با کلمه به کلمه ی تقسیر جلو برویم در حدیث کلمه آلودگی آب با عامل بیماری زا مطرح شده و رابطه ی بین بیماری و آب نیز وجود دارد اما وارد بخشهایی اصلی می شویم اول بحث خدایا و دعا بودن این متن است دوم بحث کلمه ی دشمن شناسی وبا و اینکه عامل بیماری زنده است و می تواند بین دوست دار اهل بیت و دشمنان ایشان تفاوت قایل شود که حتی با علم امروزی نیز قابل فهم نیست

اول از بحث دعا شروع می کنیم و به ذکر تفاوت آن با خطبه می کنیم که دعا رابطه بین خدا و انسان(بنده ی خویش)است و بزرگترین نکته و برتری آن این است که در این سمت ماجرا خداوند بشر نیست که بخواهیم بر اساس قدر عقولش صحبتکرد بلکه خودش است که فیض دعا کردن را داده و خودش هم می شنود و اجابت می کند هدف امام از  عمومی کردن دعا به منظور آموزش است این موضوع دقیقا در مورد صحیفه سجادیه تطبیق می کند و هر دو اصل عمق خیلی خیلی فراوان و بحث آموزش غیر مستقیم در آن وجود دارد.دقت کنید اینها دعا هستند و در هر شرایطی نیز قابل استفاده اند حتی در نماز.بحث دیگر خود بحث رابطه توحید و خداشناسی و بحث بیماری است اینکه دقیقا چه رابطه ی مستقیمی وجود دارد رابطه کاملا مستقیم و عین فقر بودن موجودات. و در ادامه به جز بحث دعا بحث ذکر و علم تجوید و جایگاه انسان و میزان قدرت او نیز خواه ناخواه مطرح می شود و اینجا نه تنها علم لدنی امام تایید و مورد ستایش قرار می گیرد بحث امکان دستیابی به آن نیز مطرح می شود مثل الگوی ابن سینا در نماز خواندن.دقت شود که ما به آرامی وارد بحث و مقوله تحت عنوان روح شدیم چه روح القدس چه نفس.کتاب ولاها و ولایتهای شهید مطهری و شرح حدیث نافله که مشترک بین شیعه و اهل سنت است بیانگر امکان دستیابی صحیح به علم و منبع حقیقی علم و بحثهای پیشرفته تر و پیچیده تر مثل تصرف می شود.شاید خیلی مد نظر  نباشد اما از دید حدیث شناسی چه در قرآن چه در روایات آب به معنوان مبدا و منشا حیات الهی است بیماری وبا با دفع آب موجب مرگ می شود.که البته منشا بیماری آب آلوده است و درمانش نیز وصل شدن به آب پاک است به همین سادگی و بیماری کشنده ی حتمی محسوب نمی شود نکته بحث جنگ بیولوژی نیست بلکه شناخت یک حقیقت است و یک عذاب چون بیماری می تواند نتیجه گناه نیز باشد و فقط بلا نباشد یا نتیجه بدبینی باشد یا نتیجه بدخوری باشد و همه اینها در در احادیث آمده و شفا و درمان نیز ذکر شده است.اینجا رویکرد علمی شناخت مساله مطرح است مثل حقیقت شناخت زلزله یا طوفانها(طبس)یا یکی از عذابهای نه گانه فرعونیان که یکی از آنها خون شدن آب بود قبل از نوشیدن

دقت کنید اصلا و به هیچ وجه هدف تبیین علم امام با علم امروز یا بحث تکمیل علم امروزی با علم امام نیست چون از ماهیت این سبک از علوم کاملا متفاوت است نگاه کنید فلسفه علم امروزی کاملا مادی گراست و این نگاه باعث می شود که حتی در علوم مثل روانشناسی کابردی و علوم تربیتی نیز حتی نتوان به این علوم اعتماد کرد چون مقوله به نام روح تعریف نمی شود و اساسا حتی کلمه روحانیت نیز دلیل بر بحث روح دارد مثلا نگاه دینی به مثلا نماز جماعت بحث امام و ماموم است اما با نگاه مادی بحث رهبر و نظم صفوف و از این جور چیزها مطرح می شود دقت کنید فلسفه علم غرب در علوم پزشکی بر روی تکامل سوار شده است به طور دینی و با توجه به نظریات شهید مطهری در عدم رد می توان نظریه حکمت و نظریه زمان خداوندی را مطرح کرد دقت شود نظریه تکامل اصلا نظریه نیست و فرضیه است و روح و موارد متافیزیکی جهان تعریف نمی شود و با قانون دوم ترمودینامیک فیزیک تناقض دارد و بحث موجود هوشمند خود ساز وخودبازیافت اولا در طی میلیونها میلیون سال قلمداد می شود و قابل آزمایش نیست و پیش فرض اول اول آن وجود موجودات فضایی و ورود حیات از کرات دیگر است؟!؟!در ضمن با موجودی به نام خفاش که نشانه ی جاودان حضرت عیسی نیز هست کنار نمی آید در غرب امروز نظریات مخالف و کاربردی مثل فرضیه اینتلجنت دیزاین همیشه مورد هجمه قرار می گیرد و بحث علمی نمی شوند نکته جالب اینکه پس از سوار شدن علم پزشکی بر روی قوانین فیزکی نیوتون و به تبع آن در شیمی پس از ورود هاینزبرگ و انیشتین حسابی و حتی استیون هاوکینگ ماتریالیست به علوم انتزاعی کاملا انتزاعی، علوم پزشکی را از این موضوع دور نگاه داشتند  با توجه به مسایل فوق می بینیم اساسا فلسفه و رویکرد علم غرب با ما متفاوت است و در حقیقت هم ما قرار نیست در این فلسفه غرب نفوذ کنیم و آن را تغییر دهیم بلکه با ارایه فلسفه  قوی تر و متصل به خداوند حتی می توان ساحران فرعون را به ایمان واداشت.و در اصل هدف هم همین است کاملا واضح و آشکار و بدون ترس از شیطان.

شاید بد نباشد بدانید زمل وایز به دلیل اینکه می  گفت بین دستان آلوده پرستاران و پزشکان و بیماری نوزاد تازه متولد شده رابطه مستقیم وجود دارد اما کسی حرف او را باور نکرد دیوانه شد –البته از نظر خودشون-و در بیمارستان روانی بستری شد-البته حق روانی شدن هم داشت.

اما

دیگر قرار نیست امام علی در چاه ناله کند .مسمانانان اعم از شیعه و سنی باید به دین برگردند و به قرآن و سه اصل اساسی در این رجعت علمی و رنسانس جدید این است که تمام علوم و تمام نکات به ریز ترین جزییات به هدف هدایت و حتی ضلالت بازهم در قرآن موجود است این قانون صفر بود و قانون مرجعیت قرآن قانون اول اینکه تمام مسایل حکمت خواهد بود نه دلیل و سیطره به علم شارع عملا و عقلا غیر ممکن است در ضمن رویرکرد با رویرکرد روش علمی نیز در حقیقت مخلوط شده و همین مبانی نیز تبعات و روش و سبکهای خود را دارد اما رجحان و اولیت بازهم با روش علمی با منطق اسلامی است و اصل سوم یا همان قانون دوم قانون سربریدن اسماعیل است یعنی شاید یک حکم را دلیلی نتوان بیان کرد ولی اطاعت از خداوند دستور عقل است و تمام

حکومت علوی در ایران(تمام مستضعفین جهان) باید مقدمه حکومت مهدوی در جهان باشد و به گفته مقام معظم امام خامنه ای هرکس در هرجایگاه از سازمان در نظام باید خود را مهمترین بخش در نظام بداند پس بر هرکسی علل الخصوص کسانی که نام سرباز امام زمان(عج)را بر خود ثبت کرده اند فریضه است که در این امر کوشش و یاری کنند و برادرانه و دلسوزانه دل کار ببندند و از قصور سردی و سرد کردن بپرهیزند و خود نیز نقشی ایفا کنند در ضمن دیکته نانوشته غلط املایی ندارد.




طیف بسیار بسیار زیادی از انسانها در طول قرنها به نام دین و به خیل زیادی به دلایل بیماری های روانی و یا میکروبیشان مجنون و جن زده خوانده شدند حتی کار به جایی می رسد که حتی نگارش با دست چپ جرم محسوب می شود و از شیطان که موجودی ضعیف و پست است که ابرقدرت ساخته می شود-اصالاتا خیلی از مشکلات به خاطر کوتاهی علمی و عملی خودمان و پیشبرد نفس اماره است_.طبق این احادیث که مفصل بحث و طیف های دیگر احادیث پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و تفکیک بیماری ها و جن زدگی، اثبات عدم گرایش به این موضوع می باشد و این یکی از راههای شناخت بخشهای انحراف در بخشهای مختلف دین می باشد امروزه بعضی عرفانهای نوظهور و یا سبکهای فکری که به شدت به دنبال ارتباط دادن اجنه به بیماری ها هستند خالا در هر لباسی و با هر سطح علمی خطرناک اند.آنچه در احادیث و روایات معتبر است بحث تاثیر گناه و بدبینی و شکم پرستی در بیماری است و بقیه بیماریها نیز نه در حکم عذاب بلکه بلا و آزمایش الهی اند امل قابل تفکیک اند و حتی در نهج البلاغه داریم تا زمان امکان درمان  اتفاق نیافتد و بدن خودش عمل کند که امروزه ما بحث مقاومت (نه فقط دارویی)بلکه در همه ی ابعاد را داریم و در میزان سطح سلامت مهم است.ما برای پیامبر و هم امامان بحث طبابت داریم و خودشان نیز این علم را گسترش می دانند آنهم از منشا و نفی نمی کردند و به دنبال سلامت مردم بوده اند  و نه ققط درمان مثل قضیه پزشکی که به شهر وارد شد اما دید بیماری وجود ندارد  پرس و جو کردند فهمیدند چون قبل از آنکه سیر شوند دست از غذا خوردن می کشند.و بحث مسواک خیلی مهم است.

در مورد چشم زخم هم همین بحث فوق مطرح است و شهید مطهری در کتابشان گفته اند که شاید در یک شهر بزرگ یک نفر این توانایی ر ا داشته باشد و خیلی همگانی نیست.منظور اینکه به هر قسمی این شخص و آن شخص را دارای چشم زخم نخوانید و طرد نکنید تازه اگر هم اثبات شود خب آیه قرآن راه حل را ارایه داده و خیلی در جامعه مشکلی ندارد.

دقت شود آنچه در مورد شیطان آمده فقط قدرت وسوسه کردن و تاثیر بر نفس اماره است و اگر اولیای کسی شود او را فریب می دهد و به شراب و قمار و دنیازدگی و فریفتن گناه و زیبانشان دادنش دچار می شود استثنا رباخواری در حکم مس شیطان و هم رده با جن زدگی است اکر هم بعضی امکان اینکه شیطان در مکاشفات هم تصرف می کند را علم می کنند بعد از بحث امانت مشکل حل می شود چون شیطان نمی تواند خود را شبیه معصوم و اولیای به حق کند البته این موضوع و بحثهای امانت و خانواده بازهم جای بحث دارد اما شیطان شناسی باید در جایگاه علمی باشد و بازهم تاکید می شود شیطان بعد از امام عصر(عج)،دقت شود بعد از او عالم ترین موجود است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۹
يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ق.ظ

اثر چشم

«درباره چشم زخم»»
*«چشم شور» یا «چشم زخم»: مطابق با آیات و روایات و تجربه این موضوع حقیقت دارد و در زندگی تاثیر گذار است.
*علت های چشم زدن:
۱-از روی حسادت و کینه ورزی و دشمنی
۲-از روی محبت و دوست داشتن
۳-از شدت تعجب از چیزی

*روش مقابله
۱-قرائت آیه شریفه «وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»
۲-همراه داشتن این آیه
۳-صدقه دادن
۴-دعا
لینک اصل مطلب
http://shiastudies.net/portal/mobile/?id=31357
**تذکر: وقتی نسبت به چیزی تعجب کردید با ذکر ماشاء الله از چشم زدن به ان جلوگیری کنید



کپی مطالب مجاز می باشد فقط ذکر منبع اصلی لازم است.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۵
جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ

طارق

در این مقاله با کلیدواژه طارق و بحث پیرامون آن از نظر سایت ها کتب و افراد مختلف وارد می شویم و رویکردهای مختلف را تحلیل می کنیم نتیجه گیری با خودتان در ضمن به طور کاملا کپی پیستی هم کار می کنیم تا در قضاوت دچار مشکل نشوید و در برآیند خودمان قضاوت کنیم



نظر یک شبکه اجتماعی 

✔️ کتاب الله :    

   🌍  @Burhan_Mazhabi  🌍


💥اعجاز علمی قرآن💥



  💫🌟ستاره نترونی در قرآن🌟💫


یک ستاره نترونی که حدود 20 کیلومتر قطر دارد دارای جرم 1.4 برابر خورشید ماست و به این معنی است که این ستاره نترونی بسیار متراکم است و اگر در روی زمین باشد و روی یک قاشق مرباخوری وزن آن یک میلیارد تن است بخاطر اینکه اندازه ای بسیار کوچک و چگالی بسیار بالا دارد و دارای یک میدان گرانشی حدود 10112 برابر میدان گرانشی زمین و میدان مغناطیسی یک میلیون بار برابر زمین باشد. ستاره های نترونی بعد از مرگ ستارگان حجیم به اندازه 4 تا 8 برابر خورشید متولد می شوند.زمای که ستاره ها می سوزند سوخت هسته ای انها به پایان می رسد و یک انفجار ابر نواختری در انها رخ می دهد و قسمت های مرکزی آنها فرو می ریزد و پرتون ها و الکترون های آنها به شکل نترون با هم ترکیب می شوند و آنچه باقی می ماند یک ابر نو اختر زیبا در لایه های بیرونی است. ستاره های نترونی ممکن است در بقایای ابر نو اختر ها نیز ظاهر شود یا در سیستم های دوتایی ساخته شوند


همانطوری که می دانید سیاه چاله ها و ستاره های نترونی دقیقا مشابه هم هستند و مراحل ایجاد آنها نیز مشابه هم هست سیاه چاله ها دارای گرانشی بیشتری نسبت به ستاره های نترونی هستند.قرآن کریم در آیات اول تا سوم سوره طارق به این موضوع اشاره کرده است:


وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿۱﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ﴿۲﴾النَّجْمُ الثَّاقِبُ﴿۳﴾


سوگند به آسمان و کوبنده ی شب! و تو نمی دانی کوبنده ی شب چیست. همان ستاره ی ثاقب است!


✔️ کتاب الله :    

   💥  @Burhan_Mazhabi  💥


طارق به معنی کوبنده است اگر در اینترنت سرچ کنید در مورد ستاره های نترونی نوشته شده است ستاره های نترونی بصورت چراغ هایی از دور بصورت خاموش و روشن می شوند و نور آنها بطور یکسان نمی رسد و متناوب است و مانند جسمی است که کوبیده یا قطع و وصل می شود در مورد آیه سوم کلمه ثقب به معنی چاله است و الثَّاقِبُ به معنی ایجاد کننده چاله است.


اگر مطالعاتی در زمینه نجوم داشته باشید حتما می دانید که مراحل تولید سیاه چاله و ستاره نترونی دقیقا مشابه همدیگر است و هردو از انفجار ابر نو اختر به وجود آمده است و بر اساس نسبیت عام انشتین وقتی یک ابر نواختر فرو می ریزد هسته آن ابتدا به یک ستاره نترونی تبدیل می شود و سپس سیاه چاله از آن به وجود می آید.

 


که قرآن دقیقا به مساله سیاه چاله نترونی و خاموش و روشن شدن آنها و در نتیجه ایجاد شدن سیاه چاله ها از آن اشاره می کند.و به ستاره ای که چاله ایجاد می کند نیز در آیه سوم اشاره می کند.


✔️ کتاب الله :    

   💥  @Burhan_Mazhabi  💥


همچنین بطور دقیق تر از این آیه در آیات 15 و 16 سوره التکویر نیز به نوعی از ستاره ها اشاره شده است که مانند چراغ های چشمک زن بطور دائم در حال خاموش و روشن تر هستند:


در سوره التکویر آیات 15 و 16 نوشته شده است که :


سوگند به اختران گردان (۱۵)[کز دیده] نهان شوند و از نو آیند (۱۶) 


همچنین در آیه پانزده از این ستاره ها بعنوان اختران گردان نام برده می شود که این مساله نیز از دیدگاه علمی تایید شده است ستاره های نترونی  با سرعت ۷۰۰ دور در ثانیه به دور خودشان می چرخد و با سرعت بسیار بالایی در فضا حرکت می کنند.


🔴 منابع : 


_قرآن

_ویکی پدیای انگلیسی

-ترجمه مجله آنلاین ناسا 

_سایت رسمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله


💥کانال اعجاز علمی قرآن (برهان)💥


✔️ کتاب الله :    

   💥  @Burhan_Mazhabi  💥



نظر و تفسیر کلمه طارق

خلاصه پرسش

معنای طارق در قرآن چیست؟

پرسش

معنای «طارق» در سوره مبارکه طارق چیست؟

پاسخ اجمالی

طارق از ماده "طرق" (بر وزن برق) به معناى کوبیدن است، و راه را از این جهت "طریق" گویند که با پاى رهروان کوبیده مى‏شود، و "مطرقه" به معناى پتک و چکش است که براى کوبیدن فلزات و مانند آن به کار مى‏رود.

از آن جا که درهاى خانه‏ها را به هنگام شب مى‏بندند، و کسى شب وارد مى‏شود ناچار است در را بکوبد، به اشخاصى که در شب وارد مى‏شوند "طارق" می گویند.

قرآن خود در این جا "طارق" را تفسیر کرده، مى‏گوید: "این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانى است که بر آسمان ظاهر مى‏شود و به قدرى بلند است که گویى مى‏خواهد سقف آسمان را سوراخ کند، و نورش به قدرى خیره کننده است که تاریکی ها را مى‏شکافد و به درون چشم آدمى نفوذ مى‏کند. (توجه داشته باشید که "ثاقب" از ماده "ثقب" به معناى سوراخ کردن است).

در این که آیا منظور ستاره معینى است مانند "ستاره ثریا" (از نظر بلندى و دورى در آسمان)، یا ستاره زحل، یا زهره یا شُهب (از نظر روشنایى خیره کننده)، یا اشاره به همه ستارگان آسمان است؟ تفسیرهاى متعددى در این جا گفته شده، ولى با توجه به این که در آیات بعد آن را به "نجم ثاقب" (ستاره نفوذ کننده) تفسیر کرده است، معلوم مى‏شود منظور هر ستاره‏اى نیست، بلکه ستارگان درخشانى است که نور آنها پرده‏هاى ظلمت را مى‏شکافد و در چشم آدمى نفوذ مى‏کند. در بعضى از روایات "النَّجْمُ الثَّاقِبُ" به ستاره "زحل" تفسیر شده است که از سیارات منظومه شمسى و بسیار پرفروغ و نورانى است.[1]


.[1] مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏26، ص 360-361



نظر یکی از سایتهای با بحث مرتبط با بحث ظهور البته وبلاگ بود متن زیاد بود ابتدایش را آوردیم چند مورد خاص هم داشت بحث ۲۰۱۲ بحث پنج صیحه و چند مورد دیگر که به شدت هم تلاش برای عنوان نشانه های ظهور داشته و چندجایی از نظرات کعب الاحبار در کنار شیخ مفید بهره می برد تا نظراتی را عنوان کند


ستاره طارق چیست؟


آیا ستاره طارق یکی از پنج صیحه یا ندای ذکر شده در آخر الزمان است؟


ظهور ستاره طارق بر چه دلالت دارد و چه تاثیراتی دارد؟


آیا طارق پیش از این نیز ظاهر شده؟


هنگام طلوع ستاره طارق چکار باید کرد؟


آیا می توان تاریخ ظهور طارق را با توجه به پیشرفتهای علمی و فضایی پیشگویی نمود؟


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4



نظر بر اساس تفسیر قمی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ(1) وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ(2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ(3) اِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ(4) فَلْیَنظُرِ الْاِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ(5) خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ(6) یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ(7) اِنَّهُ عَلَی رَجْعِهِ لَقَادِرٌ(8) یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ(9) فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ(10) وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ(11) وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ(12) اِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ(13) وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ(14) اِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا(15) وَأَکِیدُ کَیْدً(16) فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا(17)»

[سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد* و تو چه دانی که اختر شبگرد چیست؟ * آن اختر فروزان* هیچ کس نیست مگر این که نگاهبانی بر او (گماشته شده) است* پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است* از آب جهنده‏ای خلق شده* (که) از صُلب مرد و میان استخوانهای سینه زن بیرون می‏آید* در حقیقت او (=خدا) بر بازگردانیدن وی به خوبی تواناست*آن روز که رازها (همه) فاش شود* پس او را نه نیرویی ماند و نه یاری* سوگند به آسمان بارش‏انگیز*سوگند به زمین شکافدار (آماده کشت)* (که) در حقیقت قرآن گفتاری قاطع و روشنگر است* و آن شوخی نیست* آنان دست به نیرنگ می‏زنند* و (من نیز) دست به نیرنگ می‏زنم* پس کافران را مهلت ده و کمی آنان را به حال خود واگذار]


1) امام جعفر صادق علیه السلام در مورد این آیه: «وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ»، فرمود: منظور از آسمان، امیر المؤمنین علیه السلام است،  و طارق کسی است که از نزد پروردگار، از آن چه در شب و روز اتفاق می افتد، برای ائمه علیهم السلام خبر می آورد؛ همان روحی که همراه ائمه علیهم السلام است و آنها را راهنمایی می کند. و فرمود: «النَّجْمُ الثَّاقِبُ»: منظور رسول خدا صلی الله علیه و آله است.#1#


2) علی بن ابراهیم: منظور از این آیه: «اِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ»، فرشتگان هستند و منظور از: «فَلْیَنظُرِ الْاِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ»، نطفه ای است که با قدرت خارج می شود «یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ»، صلب از آنِ مرد و ترائب  از آنِ زن است، و ترائب استخوان های سینه است «اِنَّهُ عَلَی رَجْعِهِ لَقَادِرٌ» همان گونه که او را از نطفه ای آفرید، قادر است که او را تا روز قیامت به دنیا باز گرداند «یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ»، منظور، از آنها پرده برداشته می شود «وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ»، منظور، دارای باران است، و منظور از: «وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ»، دارای نبات و گیاه است، و این قسم است و جواب این قسم: «اِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ» منظور، قطعی است، «وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ» منظور، شوخی و مسخرگی نیست «اِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا» منظور، حیله و مکر می کنند «وَأَکِیدُ کَیْداً»، که مکر از جانب خداوند، عذاب است، و منظور از: «فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا»، آنها را اندک زمانی آزاد و رها بگذار.#2#


3) حسن بن علی بن ابی حمزه، از پدرش، از ابو بصیر در مورد این آیه نقل می کند: «فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ»، منظور، قدرتی ندارد که با قدرت خالق و آفریدگارش برابری کند، و یاوری ندارد که او را از خداوند نجات دهد، اگر عذاب را برای او بخواهد. گفتم:  منظور از این آیات چیست: «اِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا * وَأَکِیدُ کَیْدًا»، گفت: برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه توطئه چیدند، پس خداوند فرمود: ای محمد! «اِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا * وَأَکِیدُ کَیْدًا* فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ»، ای محمد! «أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا»، تا آن گاه که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند و از ستمگران و طاغوتیان قریش و بنی امیه و سایر مردم انتقام گیرد.#3#


1 - تفسیر قمی، ج 2، ص 411

2 - تفسیر قمی، ج 2، ص 411

3 - تفسیر قمی، ج 2، ص 412


نظر ویکی پدیا فارسی

طارق

بروج سورهٔ طارق اعلی
شمارهٔ کتابت: ۸۶
جزء : ۳۰
نزول
شمارهٔ نزول: ۳۶
محل نزول: مکه
اطلاعات آماری
تعداد آیات: ۱۷
تعداد کلمات: ۶۲
تعداد حروف: ۲۷۹

سورهٔ طارق سورهٔ ۸۶ام قرآن است، دارای ۱۷ آیهاست، و سوره‌ای مکی است. این سوره دو محور اساسی دارد: (۱) معاد و رستاخیز و (۲) قرآن و اهمیت آن. سوره با سوگندهایی به آسمان و طارق (ستارهٔ شبگرد)[۱] آغاز می‌گردد و سپس برای اثبات ممکن‌بودن وقوع معاد چنین استدلال می‌کند که خداوندی که توانسته است انسان را بیافریند، می‌تواند او را پس از مرگ نیز دوباره زنده گرداند. پس از اشاره به ویژگی‌های رستاخیز و اهمیت قرآن، کافران را به عذاب در جهان آخرت تهدید می‌کند.[۲]

منابعویرایش

  1.  قرآن، ترجمهٔ بهرام‌پور، سورهٔ طارق، آیهٔ اول.
  2.  مکارم شیرازی, ناصر و جمعی از نویسندگان.تفسیر نمونه. ج. 26. دارالکتب الاسلامیه, 1374. ص 356سوره طارق، مقدمه

نظر فصل دهم همین مقاله انرژی اذکار در همین وبلاگ

فصل 10

چگونگی فعال شدن اذکار در بدن

زن درون و مرد درون:

خداوند در قرآن مجید می فرماید:ما شما را بصورت زن و مرد آفریدیم.

بسم الله الرحمن الرحیم واللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی و ما خلق الذکر و الانثی(سوره لیل).

می دانید آیات قرآنی بطن در بطن،معانی ای دارد که از چشم افراد سطحی پوشیده می ماند و مطهرون و محرمان اسرار الهی قادر به درک لایه های درونی تر این ودیعه الهی هستند.

اینکه فردی فکر کند که در خلقت،انسانها به صورت مردان و زنان شکل گرفته اند یک لایه ظاهری از واقعیت است.بحث عمیق تری وجود دارد مبنی بر اینکه در درون هر مرد نیروی مونثی وجود دارد که هم دلیل خلقت اوست و هم در طی تکامل زندگی،این نیوری مونث به اشکال مختلف خود را نشان می دهد و موجبات ارتقای روحی و روانی او را فراهم می سازد.و در هر زن نیز نیروی مذکری نهفته است.

این نیروی مونث در مردان با چهار نماد مادر،همسر یا معشوقه،خواهر و دختر مشخص می شود و در زنان با چهار سمبل پدر،شوهر یا معشوق،برادر و پسر مطرح می گردد.

هر شخصی که انرژی کافی برای به یادآوری خوابها و رویاهای خود داشته باشد حتما ردپایی از متضاد درونی خود را می یابد.شاید برخی از افراد در خوابها و رویاهای خود با چنین موردی برخورد کرده باشند.

بدیهی است در وجود هر زن یا مردی،ایده آلی وجود دارد.شخص فکر می کند به همسر و همتا نیاز دارد که دارای خصوصیات خاصی باشد.این آرمانی که در سر دارد از کجا نشات گرفته است؟به طور کلی هرکس در درون خود موارد خاصی را مد نظر دارد.چه زنها و چه مردها،همه بدنبال گمشده ای هستند که بتوانند با حضور او به آرامش درونی و تمامیت دست یابند؛یک رفیق راه و یک همسفر خوب و یک محرم دل.اما اکثریت افراد حتی هنگامی که به بهترین یار و همسر و همراه هم که بپیوندند پس از گذشت مدتی احساس کامل بودن نمی کنند.نیاز روحی و روانی خود را همچنان برقرار می بینند.هیچ چیز در باطن آنها بهتر نمی شود.چه بسا پس از چندی احساس زندانی بودن،حقارت و یا بندگی و اسارت داشته باشند.

این گمشده در درون خود ماست.آن نیروی متضادی است که خداوند در عمیق ترین بخش وجود ما قرار داده است.با شناخت و ارتباط با چنین نیروی مخفی می توان به نوعی وحدت وجود پی برد و آن موجود آرمانی ای را که در قصه ها و افسانه ها منتظرش هستیم در درون خود بیابیم.به سالکی که به این نیرو دست یافته است اصطلاحا«نر-زن»نیز می گویند.

زندگی در روی کره زمین با تاریک ترین نوع انرژی ، چنان ما را در بستر غفلت نگاه داشته که حقایق را واژگونه درک می کنیم. عرفا معتقدند مجاز پلی است بسوی حقیقت.این زندگی که ما را اسیر خود کرده،مجازی است.دروغی بیش نیست.حیوانیت و نفس پرستی به جای آدمیت ما را به اسارت خود در آورده است.اصول و قوانین محدود اجتماعی که بر ما تحمیل شده ، حقیقت را در پرده کفر و ظلمت نهان کرده است.اینکه عمری را در بند نفس باشیم و سالهای کودکی را در غفلت و نادانی به سر بریم و تا بخواهیم به خود بیاییم همسری اختیار کرده و به دنبال معاش و کسب روزی باشیم و سالها ،علوم دروغینی را فرا گیریم که نه تنها گره ای از کارها باز نمی کنند بلکه بندهای اسارت ما را به دنیا محکم تر می نماید و تا چشم باز می کنیم کودکانی به دنیا وارد کرده، وادار به همین شیوه زندگی نماییم؟به همین دلایل است که زندگی انسان در زمین تا زیر فلک ماه در تسلط نیروهای منفی و تاریک قرار دارد و حقایق را زیر نقاب کفر پنهان داشته اند.

این امیال نفسانی باید در جهت بهسازی و بهروزی نژاد انسانی جهت گیری صحیح یابد.با شناخت و اتصال به نیروی متضاد درونی یک ازدواج روحانی باطنی در شخص رخ می دهد.این زوج یابی مرحله ای از خود شناسی است که شخص در درون خود دنیای دیگری را می یابد که کشف بسیار عظیمی برای او محسوب می گردد.

از اتحاد نفس با عقل،روح به درخشش در می آید و حجاب تن دریده می شود.

نوزاد نورانی ،راز گل زرین وجود

انسان مجموعه ای است از همه چیزهایی که حیوانات دارا می باشند و در غرایز خوردن و خوابیدن و تولید مثل کاملا از همان قوانینی پیروی می کند که همه جانداران پیروی می کنند.خشم و شهوت و هیجان و احساس،امیال غریزی و ناخودآگاه است و بیشتر وقت و انرژی ما صرف ارضای تمایلات روزمره می گردد.به بیان دیگر در بدن ما نواحی ناخودآگاه و نیمه آگاه وجود دارند که دارای دو مرکز مهم کنترل کننده هستند که یکی در ناحیه بین مقعد و بیضه ها قرار دارد و دیگری در انتهای پایینی ستون فقرات یعنی دنبالچه و پشت استخوان عانه که کنترل فعالیتهای جنسی را بعهده دارند.

با تزکیه نفس و پالایش انرژی در بدن و کنترل باتریها و مخزنهای انرژی و دوری از گناهان که سبب تضعیف قدرتهای روحی و روانی می گردد کاملا مسیرها و خطوط انرژی به سمت مراتب عالی تر ِ وجود کانالیزه می شوند.

در چنین مراحلی شخص از حضور در زمین احساس ملال می کند و قفس تن برایش مانند فشار قبر است. دلتنگی ها و عدم وابستگی به زرق و برق دنیا میل شخص را به عبادت و ذکر متمرکز می کند.خود را در دنیا تنها حس می کند و در حالت جذبه هاب روحانی آرزوی لقاءحضرت دوست را دارد.

از غذاخوردن و خوابیدن و معاشرت با دوستان و نزدیکی و تماس جنسی با همسر خود نه تنها لذت نمی برد بلکه احساس ناخوشایندی دارد.و به همین دلیل،امیال جنسیِ شخص تحت فرمان و کنترل کامل قرار می گیرند.در چنین وضعیتی پرداختن به امور دنیوی و لذات و غرایز تحلیل رفته،شخص حتی با وجود انجام این امور،بیشتر توجه خود را صرف گمشده ای می کند که نمی داند کیست و چیست؟!یک احساس غریب.

در مراحل اولیه فعال شدن ذکر و با استمرار چنین حالاتی در هنگام انزال نیروی شهوت به خارج از بدن،مانند این است که ترمزی او را از این کار منع می ند و عظیم ترین و مهمترین ماده در بدن را که قبلا به دور می ریخت و یا برای تولید مثل به کار می برد در بدن ذخیره کرده و بدین ترتیب در یک آن احساس لذت بخشِ قدرتی را حس می کند که با هیچ احساس دیگری قابل قیاس نیست.با گذشت مدت زمانی تغییر بسیار اساسی  و بنیانی در شخصیت و هویت او پدیدار می گردد.احساس سرزندگی و نشاط و حتی جوانتر شدن،میل به تحرک و ورزش،ادراک و بصیرت بیشتر و تغییرات مثبتی در خود می یابد که همه و همه ناشی از بیدار شدن مرکز اراده در وجود فیزکی اوست.این اقتدار و اراده سبب افزایش انرژی اطراف بدن و نفوذ بیشتر در اطرافیان می گردد تا حدی که شخص می تواند بیماری را در خود و حتی در دیگران برطرف نماید.

قرآن کریم،سوره طارق

بسم الله الرحمن الرحیم

-والسماء و الطارق   و ماادرئک ماالطارق   النجم الثاقب

-ان کل نفس لما علیها حافظ   فلینظر الانسان مم خلق    خلق من ماء دافق    یخرج من بین صلب و الترایب    انه علی رجعه لقادر   یوم تبلی اسرائر   فما له من قوة و لا ناصر

-والما ذات الرجع    و لارض ذات الصدع    انه لقول فصل    و ماهو بالهزل    انهم یکیدون کیدا     و اکید کیدا    فمهل الکافرین امهلهم رویدا

-قسم به آسمان وجود و قسم به آنکه از طریق و تو چه می دانی که طارق کیست؟آن ستاره درخشان نوظهور.

-به تحقیق هر نفسی که نگهبانی و حفاظت شود سپس انسان خلقت چنین انسانی را نظاره کند.خلقت از آب جهنده که از میان صلب پدر و سینه مادر ایجاد می شود.بدرستیکه او بر بازگرداندنش قادر است.روزی که اسرار باطنی آشکار شود و نه نیرو و نه یاری دهنده ای باشد.

-سوگند به آسمان،فروریزنده بارانهای پی در پی و سوگند به زمین دارای شکافها و رویاننده گیاهان.

به حقیقت اوست جداکننده حق از باطل و این هرگز سخن بیهوده نیست.آنان هرچه توانند حیله و مکر کنند و بر حیله و حقه تاکید ورزند پس تو ای رسول به کافران ِ پوشش دهنده حقایق مهلت ده تا هنگام کیفر آنها فرا رسد.

 

با جلوگیری از خارج شدن عالی ترین ماده حیات که عامل تولید مثل است هم در مردان و هم در زنان، و تغییر جهت یا چرخش آن به سوی نیروی مونث یا مذکر درون،پس از مدتی شخص در نواحی مرکزی بدن و شکم و مراکز جنسی احساس دردهای خاصی می کند که در وهله اول تصور می کند بیمار است.اما به مرور زمان دردهای شدید از سمت کمر به سمت بالا آغاز می شود که سبیه درد زایمان است.بله درد زایمان است.درد و فشار به تدریج از شکم و کمر به سمت قفسه سینه و سپس گردن و سر حرکت نموده و کم کم  از سر خارج می شود.سپس به تدریج آرامش فرا می رسد.

در افراد معمولی نیز به دلیل تهذیب نفس و تقوی ممکن است چنین موردی اتفاق بیفتد.ولیکن از آنجایی که فاقد بصیرت لازم هستند و در این مسایل سررشته ندارند و در هیچ کتاب و مکتب و مدرسه ای این گونه موارد را آموزش ندیده اند،به شدت کلافه می شوند و تصور می کنند که بیمار گشته اند و نمی دانند که چه مرحله خاصی را پشت سر گذاشته اند و یا چه مرحله در پیش رو دارند.

پس از مدتی چنین شخصی متوجه تغییرات و مسایل بخصوصی در زندگی خود می شود.احساس می کند حس ششم قوی پیدا کرده و بعضی مسایل را از پیش می داند،یا اگر راجع به چیزی اظهار نظر کند عینا به وقوع می پیوندد،یا اگر در مورد کسی احساس تنفر یا کینه داشته باشد برای آن کس اتفاق ناگواری می افتد.اما ادراک دقیقی از این وضعیت ندارد.

حقیقت امر چیست؟

چنانچه از اتلاف نیروهای عالی در بدن جلوگیری شود و جهت آن به سمت درون بازگردد،جنینی از جنس بسیار لطیف تر از ماده در لایه ها و بدنهای تو در تو خلق می گردد که پس از مدتی با درد و فشار از سمت سر از جسم خارج شده و به صورت نوزاد نورانی متولد می شود که بند ناف او به سر شخص وصل است و به دلیل همین ارتباط است که هرچه این نوزاد بزرگ تر و قوی تر گردد،قدرت ادراک و پیش آگاهی در شخص افزایش می یابد.این اقتدارِ اندیشه به اشکال مختلف در زندگی شخص رخ می نماید.

و این همان طارق است.همان ستاره درخشان است که در زندگی سالک طریق الی الله ظهور می کند.

برای سالک طریق مولا این اتفاق بارها و بارها قابل تکرار است و او قادر است در فواصل مختلف،نوزادهای نورانی بسیار داشته باشد.

این موجود نورانی از جنس ماده نیست بلکه به دلیل نوع و شیوه خلقت،کالبدی از جنس انرژیهای برتر با فرکانسهای قوی تر دارد و بدنی لطیف تر و نورانی تر از ماده و عناصر تشکیل دهنده بدن انسانهای معمولی را داراست.

بدین ترتیب چون نوع تغذیه و رشد چنین موجودی از طریق انرژیهای جهانی و کیهانی صورت می پذیرد و از انرژی زمین و انرژیهای طبیعی بی نیاز می باشد،از مراتب روحانی و الهی بالاتری برخوردار می گردد و گیرنده ادراک و آگاهی و دانشهای ماورای این جهان است در نتیجه بدلیل نوع خاص تولد و وابستگی از طریق بند ناف که همان نیروی فکر و ذهن است،سالک می تواند با همه آن اطلاعات و آگاهیهای برتر که قبلا برایش دست نیافتنی می نومد ارتباط برقرار نماید.

هرچه سالک وارسته تر و تقوا پیشه تر باشد نوزاد وی نورانی تر و دریافتها و آگاهی های او برتر خواهد بود.و هرچه از مسایل نفسانی و شهوت پرستی دوری گزیند،تعداد نیروهای نورانی او افزایش می یابد.دوری از نفسانیات نه به معنای آن است که از زن و همسر خود پرهیز نماید و از مسیر زناشویی به دور افتد،بلکه بالعکس با مقدس دانستن امر ازدواج و ادراک اینکه زناشویی امری عبادی است و انسان جوینده کمال همه اعمال خود را برای اطاعت از خداوند انجام می دهد،نباید تعادل در زندگی را از دست دهد.همچنین از ارتباط جنسی با دیگر زنان یا مردان باید به شدت پرهیز شود.

هشدار:جادوگران و ساحران،همواره در جستجوی کسانی هستند که به این مرحله رسیده باشند و اگر چنین فردی را شناسایی کنند،با هر حیله و سحر سعی در به دام انداختن و شکار او می کنند.زیرا با شکار و اسیر کردن وی به منبع عالی نیرویی دست می یابند که می توانند از نیروی درونی او جهت اهداف ساحرانه خود سوء استفاده  نمایند.بسیار انسانهای پرهیزگار بوده اند که در دام و فریب چنین حیله گرانی گرفتار شده اند.

در مسیر سلوک خود،به ساحرانی برخوردم که قادر بودند روح اشخاص را احضار نمایند و کالبد نورانی فعال آنها را به بند بکشنند.در چنین وضعیتی،شخص به صورت بیماری در می آید  که به هر دکتر و پزشکی مراجعه نماید،هیچکس درد و رنج او را تشخیص نمی دهد.و گاه بعنوان دیوانه و مجنون باید روزگار را به سر آورد.در کنال تاسف،این ساحران،در لباس دراویش و با برگزاری مراسم ذکر و ایجاد یک میدان مغناطیسی قوی به اینگونه امور مبادرت می ورزیدند.

یکی از راهای به دام انداختن افارد،وعده آموختن علوم سحری و دعوت از آنان جهت شرکت در مجلس ذکر بود.در بهترین حالت،شخص زاهد ِ ناآگاه را در جمعی می نشانند و با تارهای نورانی شبیه تار عنکبوت که از هر طرف بر او می گسترند وی را مورد تهاجم قرار داه و بدینوسیله از انرژی پاک درونی او تغذیه می کنند و مانند انگل او را می مکند و غارت می کنند.و اگر بدانند که شخصی دارای قدرت و کرامات است با هر وسیله و جادویی که بتوانند سعی به از بین بردن جسم فیزکی و اسیر کردن و به چنگ آوردن روح او در خواب و بیداری می کنند.اینان،یاران شیطانند و جز سیاهکاری و گمراهی و ضلالت کاری ندارند.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

ارتباط با فرشتگان

فرشتگان،موجودات و نیروهایی هستند که در عوالم الهی سیر می نمایند و دستورات الهی را بدون چون و چرا به انجام می رسانند و به دلیل دوری از ماده و دارا بودن نورانیت و سرسپردگی ابدی به آستان الوهیت از همه امور نفسانی بری هستند.فرشتگان عهده دار وظایفی هستند و در اداره عوالم و مراتب مختلف هستی با خداوند همکاری می کنند.همین ویژگی است که سبب می گردد تا با انبیاء و رسولان الهی ارتباط برقرار کرده و اولیاء الله را یاری نمایند.

تنها کروبیان هستند که فقط و فقط و همواره تا ابد به ستایش و تسبیح خداوند مشغول هستند و هیچ ارتباطی با عوالم پایین ندارند.

 یکی از راههای ارتباط روحانی با فرشتگان،به غیر از وحی که فیض از طرف خداوند است،دارا بودن کالبد نورانی است.

جهان هستی به چهار قلمرو خاص تقسیم می شود که عبارتند از:ناسوت،ملکوت،جبروت و لاهوت.

ناسوت:همین قفسِ روح است که انسان در تاریکی و جهل در آن زندانی شده و روز و شب و طبایع و اخلاط و عناصر،روح او را محاصره نموده اند.

ملکوت:جهان ارواح پاکیزه و مطهر و طبقه فرشتگان از این سطح آغاز می گردد و جهان مُتّل است

در جبروت نیروهای الهی بدون هیچ قالب و شکل و بصورت خالص تر حضور دارند که ادراک ما برای شناخت آن کافی نیست.

و لاهوت جایگاه خداوند است که در هیچ وهمی نمی گنجد و قابل توصیف نیست.

یکی از مهمترین راههای ادراک و ارتباط با جهانهای اعلی و خارج شدن از ناسوت،ایجاد کالبد نورانی است.نوزاد نورانی ای که از تاج سر سالک متولد می شود،خود ساکن جهانی است که از ماده عنصری رها گشته و می تواند با موجودات دیگری همانند خود ارتباط برقرار نماید. در آن جهان نیز،اگر شخص از مرز قالبها و اشکال و فضا و زمان عبور کرده و لایه ای لطیف تر از کالبد نورانی خود ایجاد نماید،به جبروت الهی وارد می شود.کلمات در ملکوت نیز قابل مشاهده اند ولی در جبیروت نه شکلی هست و نه نامی و با ذات ها در ارتباط است و با کلماتی که ما می شنایم قابل توصیف نیست.

نامهای 99 گانه الهی در سه بعد مطرح شده اند که عبارتند از :ذات و صفات و افعال.

اسماء ذات مانند هو،سبوح،قدوس که به ذات باریتعالی اشاره دارند.

اسماء صفات مانند علیم،حکیم،بصیر که حالاتی برای خداوند توصیف می کنند که مختص به اوست.

اسماء افعال مانند رزاق و شافی که به فعل خداوند در مورد بنده و مخلوق او اشاره دارد.و الله نامی که مستجمع جمیع صفات خداوند است.

جن و موکل:ترس ما ثمره جهل است.نادانی سبب توهمات و سبهات و حدس و گمانهای نادرست می گردد.موجودات عالم در برابر عظمت آگاهی انسان هیچ اند.سایه های بی مقدارند.

در فصل ششم،اتر بعنوان دریایی از عناصر شکل نیافته و مادر عناصر مطرح شد.عناصر با نسیتهای مختلف با هم ترکیب شده و آگاهی بصورت الهی در ماده،همه موجودات را شکل داده است.در این میان موجوداتی خلق شده اند که از عنصر آب و خاک بهره نداشته اند موجوداتی خلق شده اند که از عنصر آب و خاک بهره ای نداشته و بیشتر عنصر وجودی آنها از نوع آتش و باد است.این موجودات،دارای نوعی خاص از شعور و آگاهی هستند ولی مانند ما انسانها جسم فیزیکی و قالب خاکی ندارند اما قادرند در هر ظرف و قالبی حلول کنند و در نتیجه تغییر شکل دهند.

از این موجودات غیر ارگانیک در قرآن کریم در سوره جن نیز یاد شده است.لغت جن به معنای ناپیدا و پوشیده است و در قرآن از جنیانی که از جنس نار یا آتش هستند یاد شده است.جن نیز موجودی است که قالب خاکی و آبی ندارد و به نوبه خود،دارای آگاهی و علم و شعور است و مراحل کمال بر او نیز جاری می گردد.چنانکه پیامبر اکرم(ص)آنان را به اسلام و تشیع دعوتنمود و عده ای از آنان پذیرفته و مسلمان شدند ولی عده ای نافرمانی کرده و کافر گشتند.جنیانِ آتشی در طی مسیر حیات خود و با کسب اقتدار لازم،قادر خواهند بود فرکانس وجودی خود را به فرکانس باد نزدیک گردانند یعنی از حالت عنصر آتش به درجه قویتر خود، عنصر باد تغییر ماهیت دهند.در غیر اینصورت اگر به هریک از ادیان الهی پایبند و تسلیم باشند،به زندگی و حیات خود ادامه می دهند.در غیر این صورت به نیروهای مخرب و خطرناکی تبدیل می شوند که به دلیل ماهیت وجودی خود که از چشم مردمان عادی پنهان هستند می توانند در هر موجودی اعم از اشیاء و حیوانات و گیاهان و انسان حلول کرده و او را وادار به کارهای ناخواسته نمایند.این نیروها، سپاهیان و برادران شیطان اند خداوند آنان را وسیله و ابزار برای آزمون مومنان قرار داده است و تا روز قیامت به آنان مهلت داده است.

به جنیان از نوع باد زار می گویند شاید واژه های بابازار و مامازار را شنیده باشید فرقه هایی هستند که با این نیروها در ارتباط هستند و بطور مخفیانه آداب و مراسم خاص خود را اجرا می نمایند.

از آنجا که خود،شخصا با این فرقه از نزدیک آشنا شده ام،به سالکان طریق الی الله توصیه می کنم که از این فرقه ها دوری جویند و زندگی خود را در مخاطره نیاندازند.

سحر و جادو و احضار و تسخیر و تصرف در مسیر حق،امور باطل اند و جز گمراهی ثمری نخواهد داشت.

موکل و حامی:

موکل نیز مانند جن نیروی غیر ارگانیک،ناپیدا و نهانی است که دارای قدرت،آگاهی و شعور است با این تفاوت که سرکش و نافرمان نیست و برای کمک و یاری دادن و خدمتگذاری به انسانها نزدیک می شود.

موکل از هر جنس و نوع و عنصری که باشد به دلیل آنکه دارای فرکانسهایی قویتر و کالبدی لطیف تر از جسم انسان هستند از حوزه دید و شناخت علوم تجربی پنهان مانده است.موکل می تواند از جنس فرشتگان و یا جنیان باشد،ولیکن از هر نوع فرکانسی که موجودیت یافته باشد از آنجاییکه مخرب نیست،برای حمایت و یاری و یا نجات و الهام بخشیدن به انسانها نزدیک می شود.بارها تاکید شده که از اسیر کردن و اذیت و آزار دادن و سوء استفاده از چنین نیروهایی باید پرهیز نمود.با ایجاد حس دوستی و محبت با همه هستی و کائنات ارتباط و اتحاد برقرار نمایید.

عشق و نفرت

هنگامی که شخص عاشق می شود با دیدن معشوق حالتی احساس می کند که برای او کاملا تازه و هیجان انگیز است.چرا چنین بی تاب و بی قرار می گردد؟او در جهان مادی چهره ای را ملاقات کرده که بسیار شبیه آن چهره ایده آل درونی اوست.با دیدن این نماد ظاهری،انقلابی در عمق وجود او صورت می گیرد که خود نمی داند چیست.جمالی در آینه دل او رخ نمایانده که نمایانگر معشوق ازلی اوست.حتی در مبتذل ترین شکل خود که در بین مردمان عادی متداول است نیز همین قانون حاکم است.علایق و دلبستگیهای سطوح عادی در زندگی، انگیزه و عامل بسیار مهم و قوی برای حیات و زندگی است و موجب می گردد تا افسردگی و پوچی را از خود دور کنیم.و این برای انسانهایی است که در مسیر حیات،نوپا هستند و در بُعد کودکی و طفولیت به سر می برند.این کودکی و طفولیت به سن و سال افراد ربطی ندارد.انسان با رسیدن به یک نقطه عطف در زندگی و با به دست آوردن دیدگاهی تازه مانند این است که دوباره متولد می شود و در این هنگام تولد ثانوی رخ می دهد.تولد ثانوی،مرحله بلوغ فکری است.

غریبه ای به شهری ناشناس پا می گذارد و به طور اتفاقی از گورستان آن دیار عبور می کند.وقتی سنگ مزارها را می خواند در کمال تعجب می بیند که همه در سنین کودکی جان سپرده اند و فرد مسنی در میان آنان نیست.از پیری ساخورده که از آن مکان می گذشت می پرسد که چرا چنین است و مگر اتفاقی افتاده که در این دیار همه در سنین پایین مرده اند؟

پیر چنین پاسخ می دهد که خیر.در این دیار،هرکس از لحظه آگاه شدن به اسرار و رسیدن به آگاهی،تازه متولد می شود و سالهای تلف شده عمر در نادانی هیچ به حساب نمی آید.

آری،در مسیر آگاهی پنجاه سال و صد سال به حساب نمی آید.

چه بسا کسانی بارها و بارها آمده و رفته اند و از سطوح مادی و تاریک پا فراتر نگذاشته اند و به دلیل سنگینی و غلظت فرکانسهای افکارِ آلوده و عدم پالایش و بی توجهی به رعایت دستورات دینی در اعماق دوزخ اعمال و نیات پلید خود اسیر مانده باشند.

شخصی که دایما در پی بوالهوسی و توع طلبی های نفسانی خود از این شاخه به شاخه دیگر می پرد و با زنان معاشرت بیش از حد دارد،خود را اسیر نیروهای مونث کرده و خاصیت این نیروها،بلعیدن نیروی مذکر است.به همین علت یطان از دختران حوا بعنوان ابزار استفاده می کند تا عالی ترین وجه نفس انسان را در شهوات و بی بند و باری ها به بازی بگیرد تا در منجلاب مد و تجملات و لهو و لعب و ....گوهر وجود خود را از یاد ببرد.

بهترین حالت آن است که هر فرد،تنها با یک همسر آیین زنا شویی انجام دهد.در مسیر سلوک و اذکار اسماءالهی،هرچه فرکانس امواج و ارتعاشات روحی و روانی خود را بالاتر می برد،فرصتی ایجاد کند تا همسر و فرزندانش نیز با قرارگرفتن در چنین میدانهای پاک الهی کم کم ( و نه به یکباره )شستشو شده و تغذیه شوند.دوری گزیدن از همسر و بچه به هیچ وجه فعل و عمل سالک طریق الی الله نبوده و نیست.اگر نیت بر عبادات سنگین و سکوت و روزه های طویل المدت است باید همه نیازها و اسباب آرامش خاطر خانواده فراهم باشد تا اضطراب و دلهره و کینه و کدورت ایجاد نکند و نتایج عبادات به هدر نرود.

اگر از اعمال جنسی برای مدتی فاصله گرفته می شود باید برای همسر خود توضیح دهید که این کار صرفا برای نزدیک تر شدن به خداوند است و برای شارژ باتریهای درونی بسیار لازم می باشد.اگر همسر از درک و پذیرفتن این امر عاجز باشد و نخواهد همراهی کند،با ارضای نیازهای طبیعی او و کنترل نیرو در خود و پرهیز از خروج عامل تولید مثل،ایجاد نوزاد نورانی نیز امکان پذیر خواهد بود.

به هر حال افراط و تفریط در هر مورد مردود است.چه در مسیر دنیا و چه در طی مسیر معنوی باید اعتدال را رعایت نمود.

به طور کلی هنگامی اشخاص با هم تفاهم خواهند داشت که فرکانس ارتعاشات فکری و ذهنی و احساسی و عاطفی در هر دو طرف همسان باشد.به همین دلیل حرف یکدیگر را بهتر می فهمند و راحتتر با یکدیگر ارتباط برقرار می نمایند و موجب اذیت و آزار هم نمی شوند.عشق و علاقه و تفاهم و درک متقابل و همزبانی به همین هماهنگی و هارمونی و تناسب صحیح بستگی دارد.صداقت و فداکاری و ایثار در این وضعیت معنا پیدا می کند زیرا هر دو طرف یک واحد هستند و در هم محو شده،یک روح در دو بدن می شوند.اما وقتی به دلایل مختلف، فاصله ایجاد شود و در اثر مطالعه و آموزش ، یا اختلاف نوع فعالیتهای جسمانی یا معاشرت با دیگر افراد و به هر دلیل دیگری زوج از هم متفرق شده و زمان را برای هم فاز شدن از دست بدهند،در اثر سهل انگاری و بی توجهی و عدم توانایی لازم جهت حل این معضل،ارتعاشات فکری و بدنی متفاوتی از خود بروز داده و این می تواند تا حدی ادامه یابد که کاملا در تضاد با یکدیگر قرار گیرند و چنان از درک هم ناتوان گردند که نفرت و انزجار پدید آید.بدین ترتیب است که اختلاف بین اولیاء و فرزندان، زن و شوهر یا دو دوست بروز می کند و هیچیک قادر به برطرف کردن مشکلات نیستند.

مرگ و انتقال

به هر طریق روزی خواهد آمد که مهمان باید از این منزل برود.هاله شخص شکاف برمی دارد و همه نور و آگاهی او از قالب جسم به بیرون انبساط می یابد.ابتدا شعور و ذهن آگاه، به خاطر باور نکردن مرگ،تا مدتی متمرکز می ماند اما به تدریج راهی فضاهایی با فرکانس مشابه فرکانسهای وجودی خود می شود.بدیهی است که هرچه در طی دوران زندگی با شیوه های عالی تر ِ نور و انرژی سر و کار داشته باشد،این فرکانسها در روح او ثبت شده اند و در این هنگام که جسم رها شده است همه شعور و دانایی از سطح مادیات روان می شود.وقتی جان از بند تن آزاد گردد،با توجه به عادات و اعتقادات خود در همه شئونات زندگی،با نیروها و ارواح و جانهایی ملاقات می کند که هم رده و همردیف او هستند.

فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره.

پس آن روز هرکس به اندازه ذره ای کار نیک کرده نتیجه آن را خواهد دید و کسی که به قدر ذره ای کار زشت مرتکب شده به کیفرش خواهد رسید.

سالک همواره خود را برای چنین لحظه ای آماده نگه می دارد تا در این تغییر و تحول و انتقال، فراموشی برایش رخ ندهد و با ادراک کامل و شعور کافی به دیار دیگر رهسپار شود.بی شک مرگ پایان نیست بلکه انتقال آگاهی به جهانهای عالی تر است برای مومن.و انتقال به وادیهای تاریک تر و جهانهای دارای فرکانس پایین تر برای کافران و مشرکان است.

آنجا که کافران و دشمنان خدا با حیوانات محشور می گردند و شاید خود نیز در قالب حیوانات متولد شوند و برای آنان حسرت و ندامت فراوان است.

احضار روح و فاتحه برای درگذشتگان

بسیاری از افراد به این حقیقت واقف نیستند که فردی از این جهان به جهان دیگر منتقل شود می توان برای او و برای آرامش روح او کاری انجام داد.وقتی در مراسم ختم و یادبود و چهلم متوفی دور هم جمع شوند و قرآن تلاوت شود و نماز خوانده شود،میدان عظیمی از انرژی های عالی فراهم می شود و با خواندن فاتحه،گل واژه های نور و رحمت برای روح سرگردان و منتظر نثار می گردد.همه این امواج و ارتعاشات عالی سبب روشنایی راه و افزایش سطح آگاهی و تولید فرکانسهای قویتر برای فرد متوفی شده و زاد و توشه جهان آخرت می شود.همواره برای رفتکان خود آمرزش طلب کنید و با قرایت آیات و سوره های قرآن کریم،نور و رحمت الهی برای آرامش و نورانیت روح آنان اهدا نمایید.

چنانچه با خواندن سلام و صلوات بر روح پیامبر اکرم(ص)،فرشتگان نیز بر شما سلام و درود می فرستند.

وقتی شخصی از این جهان فانی رفت با توجه به اعمال و عملکردهای او در طی فرصت زندگی،در یکی از لایه های مختلف هستی برای ادامه مسیر کمال سکنی می گزیند.بر وقایع روی سطح زمین آگاه است و افراد خانواده و دویتان و آشنایان خود را می بیند و هرچه خیرات و نذر و نیاز به نیت آمرزش او انجام گیرد،به صورت نور و رحمت دریافت می کند.اگرکسی بخواهد روحی را احضار نماید واضح است که قبل از انجام هر عملی،روح از این احضار آگاهی دارد و چه بسا در اطراف و اکناف محل احضار حضور داشته باشد.اما برای ارتباط روح با افراد روی سطح زمین،احتیاج به یک ظرف یا لباس یا تن پوش است زیرا روح که در حالت عادی به شکل امواج نوسانگر متمرکز است وسیله و ابزاری برای صحبت  و ایجاد صوت و نشان دادن اندام خود ندارد.در این حالت یا از بدن اشخاص خاصی به نام واسطه یا مدیوم استفاده می کنند و یا از دود و بخورات،تا با حلول روح در درون بخار و دود (و یا حلول در میدوم یا واسطه )،لباس ابر مانند برای او آماده کرده باشند.

لازم به ذکر است که برای احضار ارواح،نیاز به یک میدان مغناطیسی قوی هست تا بتوان فرکانسهای خاصی ایجاد نمود تا مانند آهن ربا روح را دعوت یا وادار به حضور نمایند.همچنین شخصی که در ارتباط مستقیم با روح قرار می گیرد باید از اقتدار باطنی برخوردار باشد تا دچار مشکل نشود.در هر حال چنین مواردی به هیچ وجه مورد تایید نیست زیرا اولا میدان مغناطیسی لازم برای این امور،از وجود و درون افراد تامین می گردد و در نتیجه شاید تامین انریی لازم در بدن احضارکنندگان برای بار اول و دوم مشکلی پیش نیاورد اما به مرور زمان جبران ناپذیر خواهد بود.گاه به دلیل ارتباطات و وابستگی های عاطفی و احساسی،شخص مدیوم نادانسته از نیروی درونی مادر و یا دیگر بستگان خود مایه می گذارد و برای این افرادبیماری و مشکلات عطیم ایجاد می نمایند.

همچنین احضار ارواحی که خود روزی مردمان عادی ای در جهان بوده اند و در طی زندگانی خود چندان روش صحیحی نداشته اند و آگاهی آنان نیز از حوادث،محدود و ناچیز است چه حاصلی دارد؟جز اینکه آنان به دلیل حضور در لایه مادی دچار فشار و ناراحتی شده در عذاب قرار می گیرند.

 



برگرفته شده از newlovelyvoice.blog.ir


در آخر قضاوت با خودتان قرآن مبین است و با آیات دیگر میتوان در بطون آن تدبیر کرد نص صریح آیات این سوره کاملا مشخص است و نظرات علمای مختلف را در کنار نظرات سایر سخنوران دیدید  صراحت قاطع و بدون هیچگونه پرده ی قرآن در بیان رابطه بین آب جهنده و ستاره ای کوبنده شب که از سینه زن و کمر مرد است و بحث درک و عالم درک و معنی و بحث حفاظت توسط موکل و یا فرشته مراقب و بحث ایمان و کفر به صراحت کامل در آیات آمده خیلی صریح تر از هرچیزی اما چرا مثلا در سایتهای خاص مثل ویکی پدیا و یا علمی گرایی های خاص اصلا وارد یک دنیای دیگر می شویم که اساسا اصل هدایت گری قرآن را نه تنها به حاشیه بلکه نقض می کنند قضاوت با خودتان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۰
دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ب.ظ

دلایل میل به الحادی گرایی و ایسم

شاید در طرح کلی بگویید این نگرش اشتباه است اما واقعیت این است که روح کومونیسم و لیبرالیسم عملا یکی است و فراماسونری اساسا یک مدل پیشرفته تر و نسخه ای اصلاح شده تر و بروز تر است اما هنوز از الکوی قدیمی سازمانی استفاده می کند با یک نگاه ساده حتی در شیطان پرستانه ترین حالتهای آنها شیطان در واقعیت اصلا شیطان نیست یعنی آن شیطانی که حقیقت دین از آن سخن می گوید نیست این در مورد پیامبران نیز صادق است در ضمن در هر دو تفکر مادی گرایی وجود دارد اما در نسخه مدرن یعنی این فراماسونرها دقیقا حتی یادگیری علوم غریبه فقط به هدف سحر و جادو و دقیقا با انکار متافیزیم صورت می گیرد و اصل ماجرا هم نیست و فقط به خاطر گول زدن و جذب افراد است روح معنویت نیز معنویت بدون دین است یا همان عرفان بدون دین البته تعهد به ادیان در لژها وجود دارد اما دروغ محض است دقیقا مثل قرآن سر نیزه کردن است در حکومت استالینی شاید حزب آشکار بود اما الان مخفی شده و هنوز هم خروج از حیطه قدرت آن برای افراد هزینه بردار است حتی اگر عضو رسمی یا مستقیم هم نباشند چه هزینه اجتماعی و شکستن غرور مثل آنچه در قرآن ذکر شده که به خاطر غرور برنمی گردند و هزینه ها چه جانی و مالی .این مدل با مدلهای پدر خواندگی شباهت دارد مثل شهید ادواردو آنیلی و معاویه ابن یزید یا کشته شدن آبراهام لینکلن توسط قدرت های داخلی،تاریخ نشان داده که اصلا برای قدرت استکبار انسانیت در برابر سرمایه مفهومی ندارد و از رده بالاترین تا کوچکترین فرد در اجتماع از خطر در امان نیستند از جاسوسی تامعتاد کردن و قتل و شکنجه می توان نام برد که ابزار شیطانی استکبار اند و جوانان غربی نه فقط به خاطر ناآگاهی بلکه بخش اعظم و تاثیرگذاری از آنها به دلیل نوعی تقیه سکوت کرده اند که آنهم الگوی دینی خود را دارد مثل بهلول ،در غربی که ترور جزو ساختارهای ابتدایی بوجود آمدنش است مثل شروع آمریکا در قاره آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه باورکردنی نیست که مثلا ویکی لیکس افشاگر باشد بلکه اهداف دیگری دارند یکی از این اهداف از ساختن این شبکه ها یا گروههای به ظاهر مخالف شناسایی و اعمال کنترل و زور بر مخالفین و شناسایی آنهاست مسایل قبح شکنی و ورود به جاسوسی آشکار و شکست تابوها از جمله دیگر دلایل است.با علم به این موضوع و بحث اینکه قدرت این محافل با نفوذ در شبکه ها و ساختارهای قدرت و تصمیم گیری اعم از نظامی مثل شاخه های حزب توده و غیر نظامی صورت می گیرد مثل امروز در سینمای هالیوود به طور خاص،می توان کتاب  دلایل میل افراد به الحادی گری و رشد و شیوع کومونیسم در بین افراد جامعه و جوانان شهید مطهری را مطالعه کرد و این کتاب امروزه نیز کاربرد دارد علل الخصوص که مدلهای شستشوی فکری امروزه در اروپا شکل بدتری گرفته و داعش همان جوانهای تشنه ی شستوی مغزی شده اند در مورد بازیگران و در مورد دانشمندان علوم مختلف که در اختیار نظام سلطه غرب اند هم این بحث وجود دارد و اساسا بصیرت و هوشیاری می طلبد و شجاعت و کمک به روشنگری و کمک 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۲:۱۸