ببخشش از درون
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ب.ظ
روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسد به فقیری داد.فقیر لبخندی زد وسبد را گرفته واز,قصر بیرون رفت فقیر همه انها را دور ریخت وبه جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و باز گردانید ثروتمند شگفت زده شد و گفت..چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود پر از گلهای زیبا کرده ای و نزدم اورده ای فقیر گفت هرکس انچه در دل دارد میبخشد....
در جهان سه چیز است که صدا ندارد......
مرگ فقیر
ظلم غنی
و چوب خدا.........