ریا
به نام خدا
ریا در لغت از کلمه رای به معنی نظر و نگاه گرفته شده و اصطلاحا به کاری گفته می شود که فقط جنبه نمایشی داشته باشد و خالی از معنی باشد اما پیرامون آن در اجتماع و بحث فقهی آن
ریا در زمانی تعریف می شود که فرد قصد و نیتش به هیچ وجه اصل کار نباشد بدین معنی که اگر مثلا در بحث نماز فرد دوست داشته باشد بین افراد به عنوان فردی مومن شناخته شود این یک قصد تبعی محسوب می شود و اصلا ریا نیست چون اصل کار که خود خدا و نماز برای خداست را پذیرفته وقتی در مورد این فرد می گوییم ریا که اصلا نماز را قبول ندارد یا در خلوت نماز نمی خواند اینکه دردجمع هم نمازش را بهتر می خواند دلیل بر ریا نیست.در ضمن اگر به هدف یا جمله ریا باعث تضعیف صفوف اتحاد و پیوند میان برادران شویم این خود گناه است نکته دیگر اینکه حتی اگر فردی تظاهر به دین داری کند البته بدون قصد شر خواه ناخواه به اصل دین داران نیز دچار می شود و این تظاهر به تغییر درون می انجامد اما شرطش حضور فیزیکی است تا قلبش نیز تغییر یابد عیبی هم ندارد از اول خیلی اهل حضور نباشد. شاید بعضی بگویند من تا دلیل را ندانم انجام نمی دهم اما یک نکته شاید بتوان گفت تا حدی دین مثل یک اتومبیل است و جاده سعادت نیز پیش رو وقتی سوار شدنمان دست خودمان است اما پس از آن قرار نیست تحول اساسی در آن رخ دهد و مثلا اتوبوس دوچرخه شود این مورد در بحث قبول جزییات پس از قبول کلی دین است و قرار نیست هیچکس حتما علامه دهر در همه بخشهای دین باشد بدین سبب خیلی از مسایل را نیز باید اول باید به دلیل پذیرش دین قبول کرد سپس وارد جزییات آنها شد تا تغییرات مبتنی بر تحقیق یا شرایط و تبصره بندهای قانون اولیه را دریابیم این تغییرات مثل تعمیر است و اصلش بازگشت به حقیقت و روح و هدف همان بخش است نه تبدیل چون دین براساس سنن الهی است و این سنتها تغییر ناپذیرند