سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است

چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۰۷ ب.ظ

شرط رسیدن به مادیات،بی دینی نیست

✅شرط رسیدن به مادیات، بی‌دینی نیست

 

✍️حضرت آیت‌الله بهجت (ره): می‌خواستیم با کناره‌گیری از معنویات و دوری از دین در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از اینکه شرط رسیدن به مادیات، بی‌دینی نیست، وگرنه هر فرد بی‌دینی باید متمول و ثروتمند می‌بود. پس سعی کنیم خود را به حرام نیندازیم.

 

📚در محضر بهجت، ج2، ص39

 

‌‌‌#اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌ 🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۰۷
چهارشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۰۳ ق.ظ

دانه شن

عظمت جهان هستی و حدیث رسول اکرم(ص)

شاید شب‌ها در مناطق خارج از شهر به آسمان نگریسته‌اید و تعداد بی‌شماری از ستارگان را در آسمان‌ها دیده‌اید و به این مثلاً اندیشیده‌اید که عظمت جهان هستی چقدر باشد.
می‌توان گفت که ما در کهکشان راه‌شیری قرار داریم و کهکشان راه‌شیری دارای تعداد زیادی ستاره و سیاره است و خورشید ماه تنها یکی از ۱۰۰ میلیارد پا ۴۰۰ میلیارد ستاره‌ای است که تخمین زده می‌شود در کهکشان راه‌شیری قرار دارند 
کهکشان کناره ما کهکشان آندرو مرا می‌باشد که در فاصله ۲ میلیون و ۵۳۷ هزار سال نوری زمین قرار دارد.کهکشان آندورا را از راه‌شیری بزرگ‌تر است و یک تریلیون ستاره را دارا می‌باشد.
قبلاً دانشمندان تصور می‌کردند که در کیهان ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد کهکشان وجود داره تحی سرشماری‌های اخیر دانشمندان حکایت ازین دارد که تعداد کهکشان‌ها به بیش‌از ۱ یا حتی ۲ تریلیون کهکشان می‌رسد.

دانشمندان به تازگی تخمین زده اند یک سپتیلیون (۱۰ به توان ۲۴) ستاره در جهان هستی وجود دارد،نشمندای دانشگاه هاوایی گفتن روی کره زمین حدود ۱۰ به توان ۱۸ دانه ماسه وجود داره و تعداد ستاره‌های جهان هستی حتی از تعداد دانه ماسه‌های روی کره زمین هم بیشتر است.

در حدیث شماره 310 از رسول اکرم (ص) را درباره عظمت جهان هستی نقل شده است:

..و آسمان دنیا و آنچه در آن و بر آن است در برابر آنچه که بالای آنست همچون حلقه ای در بیابان خالی میباشد، و این دو آسمان در برابر آسمان سوّم همچون حلقه ای در بیابان تهی است و این سوّمی با آنچه در آن و بر آن است در برابر آسمان چهارم همچون حلقه ای در فلات تهی است. به همین منوال تا آسمان هفتم. و این هفت آسمان با آنچه در آن و بر آن است در برابر دریایی که از ساکنان زمین پوشیده شده، همچون حلقه ای در بیابان تهی است . و هفت آسمان و دریای پوشیده در برابر کوه سرد چون حلقه ای در بیابان تهی است.

 

برچسب‌ها: ستارگانبزرگی جهانعظمت جهانشن

+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مهر ۱۴۰۰ ساعت 15:55 توسط رامین فخاری  | نظر بدهید

بزرگی جهان از دیدگاه ائمه اطهار(ع) و رسول اکرم(ع) و اثبات شب معراج

اکنون که شما در حال خواندن این متن در شهر یا روستای خود هستید روستای شما یکی از دهها روستایی است که یک شهر می تواند داشته باشد و شهر شما یکی از ده هزار شهر روی زمین و کشور شما یکی از ۱۹۸ کشور کره زمین است.

اما وسعت کره زمین نیز در برابر عظمت جهان هستی به اندازه دانه شن یکی از سواحل روی زمین نیست زیرا خورشید ستاره ای که کره زمین به دور آن میچرخد تنها یکی از بین سیصد میلیون ستاره راه شیری است،مساحت کره زمین برابر ۵۱۰٬۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر است که  اگر یک فوتون نور کل کره زمین را سفر بکند با توجه به سرعت نور که سیصد هزار کیلومتر در هر ثانیه است در مدت زمان ۲۸ دقیقه کره زمین را سفر می کند.تصور کنید که قطر(دقت کنید نه مساحت) کهکشان راه شیری برابر با۱۰۵٬۷۰۰ سال نوری است(در حالی که کل مساحت زمین برابر با ۲۸ دقیقه نوری است) و فاصله خورشید تا زمین ۸ دقیقه نوری است.هر سال نوری هم معادل طی ۹٬۴۶۰٬۷۳۰٬۴۷۲٬۵۸۰٬۸۰۰ کیلومتر و سریع ترین فضای پیمای ساخت بشر در هر ثانیه ۷/۵ کیلومتر راه میرود در حالی که نور در هر ثانیه ۳۰۰ هزار کیلومتر راه می رود یعنی یک ثانیه نوری برابر ۴۰ هزار ثانیه زمینی و یک سال نوری برابر با ۴۰ هزار سال زمینی با مقایسه با قوی ترین فضا پیمای ساخت دست بشر است خودروهایی که ما در اختیار داریم با سرعت صد کیلومتر در ساعت ۱/۶ کیلومتر در دقیقه راه می روند در حالی که سرعت نور در یک دقیقه برابر با ۱۸ میلیون کیلومتر است.

(به تصاویر حلقوی  شکل موجود در این پست دقت کنید در آخر نوشته به آنها خواهیم رسید)

از راه شیری بالاتر می رویم،راه شیری بخش کوچکی از پانصد میلیارد کهکشان رصد شده در جهان ما است،وسعتزمین در برابر راه شیری به اندازه یک دانه شن هم نیست و راه شیری در برابر کل جهان هستی هم یک دانه شن نیست.جالب تر که گفته شد این است که کل این کهکشان ها تنها ۴ درصد از جهان ما را تشکیل میدهند و ۲۲ درصد آن از یک جسم مرموز بنام ماده تاریک و ۷۴ درصد آن از انرژی تاریک تشکیل شده اند که ماهیت آن برای بشر ناشناخته است.نقشه زیر با استفاده از اشعه ایکس از جهان قابل مشاهده ما ساخته شده است شکل نقشه حالت بیضوی یا حلقه ای شکل دارد.

اما جالبتر این است که همه مواردی که در بالا اشاره شد تنها جهان مشاهده شده ما را تشکیل میدهند و بعضی از فیزیکدانان نظریه هایی مبنی بر وجود جهان های موازی دارند و میگویند که احتمال دارد که بی نهایت جهان های دیگر به موازات جهان ما وجود داشته باشد که هر کدام قوانین فیزیکی و موجودات خاص خودش را داشته باشد(که مبحث جهان های موازی در قرآن نیز رد نشده است به آیه اول سوره حمد مراجعه کنیدـشاید بهشت و جهنم نیز در جهان های موازی باشند)یعنی ما در حالتی شبیه بینهایت به توان بینهایت به سر میبریم و عظمت جهان هستی برای ما قابل درک نیست.

در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:

گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؛ آری به خدا قسم!خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی...(صدوق،خصال،ج۲،ص۴۵۰؛بحارالانوار،ج۶۳،ص۸۲-۸۳)

منظور از هزار هزار همیشه در عرب عدد کثرت و بی نهایت بوده است که حضرت امام صادق(ع)به آن پرداخته است

از حضرت علی ( علیه السلام ) پرسیدند:

پیش از آدم ابوالبشر چه کسی بود ؟ حضرت علی فرمودند : " آدمی دیگر ! خداوند ۱۰۰۰ عالم و ۱۰۰۰۰۰۰ آدم آفریده است و تو در آخرین عالم و سلسه ی آخرین آدمیان هستی ! " ( کتاب روح و ریحان ، ص ۱۳۳)

در حدیث شماره 310 از رسول اکرم (ص)  رادرباره عظمت جهان هستی نقل شده است:

..و آسمان دنیا و آنچه در آن و بر آن است در برابر آنچه که بالای آنست همچون حلقه ای در بیابان خالی میباشد، و این دو آسمان در برابر آسمان سوّم همچون حلقه ای در بیابان تهی است و این سوّمی با آنچه در آن و بر آن است در برابر آسمان چهارم همچون حلقه ای در فلات تهی است. به همین منوال تا آسمان هفتم. و این هفت آسمان با آنچه در آن و بر آن است در برابر دریایی که از ساکنان زمین پوشیده شده، همچون حلقه ای در بیابان تهی است . و هفت آسمان و دریای پوشیده در برابر کوه سرد چون حلقه ای در بیابان تهی است.

یک نکته زیبا درباره این حدیث این است که تا کنون شکل رصد شده جهان ما حالت حلقوی شکل و بیضوی شکل دارد و اکثر کهکشان ها و کهکشان راه شیری ما نیز شکل حلقوی شکل دارد و همچنین بر طبق گفته برخی از فیزیک دانان ممکن است سیاهچاله ها که بریدگی هایی در فضا و زمان هستند و معمولا حالت بیضوی شکل دارند ‍راهایی برای سفر بین این جهان ها باشند.

نکته دیگر حدیث رسول اکرم(ص)می تواند دلیلی بر اثبات حقانیت شب معراج باشد زیرا دقیقا شکلی که از جهان دید با یافته های علمی مشابهت دارد و شکل کهکشان راه شیری و شکل توصیف شده از جهان بیضوی و حلقوی شکل با مشاهدات علمی امروز مطابقت دارد.و این توصیف دقیق نشانگر و موید این است که زمانی که بشر هیچ تلشکوپ و سفینه فضایی برای مشاهده فضا و شکل فضا در اختیار نداشت و در شبی که رسول اکرم(ص)به بالا عروج فرمودند همه عظمت جهانی هستی را مشاهده فرمودند.

منظور از بیابان نیز فضای خلا و یا فواصل بین ستارگان می تواند باشد که مانند بیابان خشک و خالی است.

سخن پایانی بر خلاف تبلیغات جریان های بیخدا و که سعی در اثبات تصادفی بودن جهان ما دارند اگر تنها به اطراف خود دقت کنید مشاهده میکنید که یک پیچ و مهره ساده بطور تصادفی پدید نمی آید و باید دست هایی آن را ساخته باشد در نتیجه اگر فردی تامل کند قطعا به این مساله درخواهد یافت که اگر یک پیچ و مهره ریز نمی تواند حاصل تصاف باشد جهانی به این عظمت نیز که در آن سیاره ها با نظم خاصی به دور ستاره های کهکشان و کهکشان ها به دور هم می چرخند با همه زیبایی هایش نمی تواند تنها حاصل یک تصادف باشد،بیشک جهان هستی یک آفریدگار قدرتمند و هنرمند را دا را می باشد که همه این زیبایی ها و رنگ ها را در هم آمیخته است.

برچسب‌ها: شب معراجاثبات شب معراجعظمت آفرینشعظمت خلقت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۰۳

به نام خدا

مکاشفه:با توجه به حدیث سلسله الذهب و همچنین پذیرش ولایت امام علی(ع) صورت می گیرد.ارتباط با خاندان مطهر مهم است و باید چشمتان به عصای موسی باشد این عصا همان نایب امام زمان(عج) است.

امام جماعت:دو شرط اصلی و عمومی تفاوت امام با رهبر:یک برتری دادن آخرت بر دنیا و خواستن دین برای آخرت و وسیله قرار دادن دنیا برای آخرت و شرط دوم کنترل بر نفس اماره است عدم رعایت شرط فوق خطر شروع یهودی-یهودایی- شدن را در پی دارد.

شرایط خاص:یوسف بودن و یوسفی عمل کردن یعنی در آن لحظه بتواند چهره ی واقعی زلیخا را ببیند و بداند چیزی عوض نشده و واقعا زلیخا او را نمی خواهد و خودش شوهر دارد و به خاطر ترس از مجازاتهای زلیخا و یا شوهرش تن به خواسته ندهد چون اتفاقا در این صورت شوهر زلیخا مجازاتهای بدتری را پیش می کشد و خطرناک تر است.یوسف نترسید و به سمت در رفت انتهای داستان و نقطه وصل یوسف و زلیخا مشخص است و کلیدواژه ی اسم اعظم را می توان ردیابی نمود.

روابط:چه بین الملل چه داخلی براساس امانت است 

اصالت :نه جامعه و نه فرد اصالت ندارند اصالت مربوط به خانواده است اما خانواده و فرزند آوری هم فقط ملاک نیست و امانت و ایمان اصالت دارد اما امانت هم اصالت ندارد و خدا اصل است.داستانها و سوره های مربوطه-کوثر ماجرای نوح و لوط و ماجرای حضرت ابراهیم و اسماعیل .در بحث بعدی جنگ اصالت ندارد اما جنگاور اصالت دارد و در ضمن کاری مهمتر از خودسازی نداریم.

ارزش صداقت در برد:من دیپلمات نیستم من انقلابی ام حرف را صادقانه و صریح می زنم.رمز برد و حکومت بر قلبها همین است

دلیل اصلی موفقیت امام خمینی(ره)از نظر امام خامنه ای(ره):اهمیت دادن به حرف خدا نه-قبل از-حرف مردم .

اصل ایمان و تمام حرکات مردمی و طبق نظر قرآن اصل رفتار ایمانی الگوی اکثریت مردم است مردم ما مومن و عاشق اهل بیت و امام حسین(ع)نیز هستند و بدون شک میزان رای مردم است

بحث مخالفت:دو قطبی جهل و خیانت یعنی همگی مخالفتها از سر عناد نیست مثل مخالفت فرشته ها در مقابل سجده بر انسان که پس از اگاهسازی و نشان دادن یک چشمه کوچک از اسم اعظم در برابر فرشتگان آنها سجده کردند اما نافرمانی شیطان که یک بخش خیلی کوچک از آن جمع بود از سر عناد بود.

شیطان مشخصا ابلیس:یک دشمن دانا بهتر از دوستان نادان است.وجود شیطان عین خیر محض است.(بازی باخت ندارد و فقط بحث احد الحسنین مطرح نیست بلکه می توان روی دشمنی شیطان حساب کرد در ضمن مثل داستان پیرمرد که در رادیو از خدا خواسته بود کمکش کند فردی ثروتمند ظالم به منشی اش گفت به او پول زیادی بده ولی موقع دادن بگو شیطان داد منشی اینکار را کرد اما مرد تشکر کرد اما از دهنده پول تشکر نکرد منشی از دلیلش پرسید گفت اگر خدا بخواهد و امری کند شیطان هم مجبور به اطاعت است دقت کنید خدا پیامبرانش را مثل حضرت ابراهیم حضرت موسی را در جلوی چشم و زیر نظر خودشان پرورش داد این یعنی اراده الهی ماجرای تمکین حضرت یوسف نیز مشخص است)خود شیطان مغبون است و در جهنم خلد است پیروان شیطان نیز با توجه به شرایط لحاظ شده در قرآن در جهنم خلد خواهند بود.تا قبل از مرگ امکان توبه وجود دارد. بزرگترین خیانتکار در جبهه شیطان خود شیطان است که نماز می خواند و حتی به خودش هم خیانت می کند شیطان بزرگ آمریکا می باشد و دشمن اصلی یهودی صهیونیست آمریکایی است تمام.

تقیه و ریا:این دو با هم شباهتها و تفاوتهایی دارند و باید بحث شوند.

ایمان:اصل ایمان قراردادی نیست و تاثیر روحانی دارد بهشت و جهنم ساختنی است و مومن چه مسلمان چه مسیحی و چه صایبی باشد نه ناراحت می شود نه می ترسد در ضمن باید به تمام پیامبران الهی ایمان آورد و قرآن کلیدواژه و  عامل تصحیح انحرافات و مرکز ثقل اتحاد جهانی مسلمانان موحدان آزادگان و مستضعفان جهانی است.قرآن رازناک نیست و رمز پایداری قرآن و اسلام رازآلود بودنش نیست بلکه صراحتش است و ایمان نتعق به عموم مردم است نه خواص این را خود قرآن نیز تایید کرده است برای فهم قرآن نیاز به چراغ قوه نیست فقط باید چشم را باز کرد.در ضمن جنگ جنگ اراده هاست این یعنی جنگ و پیروزی اصالت.

اتکا:اصلش به خدا و خود است مورد خاص شنهای طبس است.

ظهور:حکومت جهانی مستعفین-به ضعف کشیده شدگان-حکومتی براساس برادری خواهد بود و در ضمن امام زمان(عج) آمدنی نیست آوردنی است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۱:۵۷
پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ب.ظ

تاریخ فرهنگ و تمدن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۱۹
شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ب.ظ

تاریخ



بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند،تیره بخت تر از آن ملتی است که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد و شوربخت تر از همه ملتی است تاریخ خود را به ریشخند بگیرد


از تاریخ عبرت بگیرید تا از تکرارهای خطرناک جلوگیری شود....




وقتی پس از نماز این دعا را تکرار می کنید که ما به تمام پیامبران و کتب پیشین ایمان آوردیم دیگر حق ندارید بگویید پیامبر اسلام فقط یک شخص خاصی است که شریعت اسلام را آورده بلکه حتی خود قرآن را اگر مبنا قراردهیم و شریعتی قبول کنیم ابراهیم مسلمان است پس اصل داستان از زمان اولین پیامبر است و در اسلام باید تک تک تعالیم و داستان ها و تمام آموزه های پیامبران و تجربه های آنها و حداقل آنچه از ایشان در قرآن است باید آموخته شود تا بتوان مسایل و رخدادهای تاریخ را پیش بینی کرد و سرفراز از آنها بیرون آمد اگر مبنا را قرآن که به حق از تحریف دور مانده قرار دهیم می توانیم درون مایه ی دینی اصلی ادیان تحریف شده را نیز استنباط کرد و حقایق بیشتری را استفاده کرد مثال خاص ما فقط مثلا حضرت عیسی یا حضرت موسی که مهمترین مسایل قرآن به ایشان تعلق دارد نیست بلکه با شواهدی که در ادیان دیگر مثل صایبین یا زرتشتیان وجود دارد مثل مثال حضرت ادریس که تاریخ یونان هرودیس می خواندندش یا ارسطو را احتمالا پیامبر می خواندند دقت کنید تمام پیامبران الهی در یک خط اند و آموزه هایشان نیز در یک سیر است مثلا دلیل اینکه به احتمال قوی شاید زرتشت-نه آیین تحریف شده ای که موبدانش جیره خپر پادشاه شوند و نظام را طبقاتی کنند و شدید ترین احکام را تحت لوای ارتداد بر مومنین جاری کنند و همچنین ایشان یا پیامبران بوده اند یا حداقل پیابمران را درک کرده اند و آموخته اند یا به وسیله ای از ایشان درس گرفته اند مثل مالکی و شافعی-مسایلی وجود دارد مثل حجاب معاد موعود یکتاپرستی-شبه آتش قبلا بحث شد که در مورد توحید نیست در مورد ارزش توحید امانت و مسایل دیگر است تقریبا مثل یهود اما از یک بعد دیگر و ترکیب با بحث شیطان شناسی مثل ابتدای خلقت که بحث برتری انسان بر جهانیان پیش آمد-و یا جزای خیر و شر یا بحث خاص حلقه در مورد ازدواج یا نوروز که مورد نوروز نه تنها اسلام تایید بلکه تقویتش هم کرده است یا مسایل اصلی زناشویی و یا بحث طارق یا همان کی نژاد البته بدون بحث طارق .اینها تماما باید بحث شوند یک مسلمان واقعی نباید حداقل از نظر آموزه های تاریخی که تاریخ به او یاد می دهد فقط به ظواهر توجه کند مثلا اگر یاد نگیرد در زمان موسی چه بلایی سر ساحران ایمان آورده از روی علم آوردند یا فرعون چگونه سواستفاده ازشان می کرد نه تنها فرعون بلکه منتظر کیخسروهای دیگر باید باشیم که طغیان کردند و مثل فرعون که خدا را شناخت اما قبول نکرد می شوند مهمترین داستانهای قرآن که تمام حوادث بشری را در خود تفکیک کرده است داستان حضرت موسی است که باید جز به جز آموخته شود تا از خطر یهودی شدن اسلام جلوگیری شود. یا اگر ندانیم اصحاب اخدود چه کردند، باز هم  منصور حلاج ها را به آتش می کشند و قبر حافظها را چند باره زیر رو می کنند. اینها شوخی تاریخ نیست ما به تاریخ مسوولیت داریم که اگر در اینگونه امتحانات رد شویم مردودی تاریخ معولا در اینگونه موارد خاص خونین خواهد بود در امتحان تاریخ هیچگاه زمان به عقب برنمی گردد. مثلا هیچ گاه نباید بگذاریم سامری برگردد یا باید مراقب رفتارهای فرعون مآبانه بود یا یوسف ته زندان نماند یا زلیخای خواهان یوسف که پیر شده در حسرت زجر نکشد یا بهتر بگوییم اگر علی ما را صدا کرد تنهایش نگذاریم چون آنوقت خودمان زیر لگد دشمان بیدار می شویم یا اگر دست دست کنیم سر حسین را به نیزه می کشند و ما فقط نگاه می کنیم .این یعنی تاریخ
اگر امام خمینی فرمودند میزان رای ملت است بفهمیم وقتی ساسانیان خوارزشاهیان غزنویان و پهلوی ها شکست خودند دلیلش ضعف ظاهری حکومت و یا ارتش نبود بلکه عدم حمایت مردم بود یا اگر دیدید پیامبر به خسروپرویز نامه نوشت و او پاره کرد همان نامه را مثل آن را امام خمینی به کومونیستهای شوروری نوشت آخر عاقبت هر دو را ببینید اگر امروز امام خامنه ای به جوانان اروپا نامه می دهند و برای جوانان ایرانی نیز آینده ای درخشان پیش بینی می کنند بی شک حوادث درخشانی پیش رو است که این پیچ تاریخی جهانی روشن را ایجاد کرد شاید این افراد یعنی ولی فقیه معصوم نباشد ولی بدون شک با توجه به مسایل مشاهده شده قطعا حتی با این استنادات تاریخی و روشهای حکومتی می توان اقرار کرد اصل حکومت متعلق به معصوم است و ایشان ناظر اند حکومت علوی امروز دیگر سرکوب شدنی نیست و تاریخ حسینی ما را رهنمون به آینده ی مهدوی می کند




ضمیمه پیرامون بودا و آیین های هندو و آیین های اساطیری روم:
به طور کلی ما در قرآن در مورد اقوامی داریم که فرشتگان و حتی اجنه و شیاطین را می پرستیدند به طور واضح شاید اینکه در روایات است که اولین بت پرستی عالم ساختن بت خود آدم ابوالبشر به دست نوادگانش بود و کم کم از یک یادآور جد و آباد و نیاکان تغییر کاربری داد گویای این سبک انحرافات باشد که از روی جهل در توحید و عدم علم به علوم غریبه و سایر علوم با نگاه علمی می باشد.دقت کنید ابن موضوع انحراف حتی در زمان خود پیامبران نیز رخ داده یعنی در قرآن به صراحت حضرت عیسی خود را پیامبر خداوند خوانده و از اینکه سایرین او را خدا و فرزند خدا می خوانند برایت و تبری جسته است در زمان امامان و علل الخصوص این جریان غلات وجود داشتند و امروزه جریان علی اللهی خوانده نومی شوند طیف تفریطی نیز همان وهابی های سلفی اند یکی در دوستی اهل بیت غلو کردند و دیگری در دشمنی و سیات و بدخواهی کم نگذاشتند. پس این موضوع باید بحث شود که انحراف از اصل موضوع باعث لغو و حذف موضوع نمی شود و نباید هم بشود اما اصل حقیقت با همان شرایط یعنی توحید امنت خانواده ایمان و علوم غریبه و بحث شیطان شناسی و حتی نفس اماره قبل از همه.به قولی نمی توان از ترس طلاق ازدواج نکرد بلکه باید راه و رسم زندگی را آموخت و فهمید دیکته نانوشته غلط ندارد اما باید دانست روش انحرافی نه نمره ضعیف است نه تک و تجدیدی بلکه مثل خواندن یک تبلیغ اتومبیل سر درس ریاضی است.


شاید بپرسید چرا روی بحث جادو و رابطع اش با ایمان بحث کردیم و آیات و روایات را نیز در این مورد و بحثهای دیگر انجام دادیم خب نظر شما به یک نوشته از یک سایت تحلیلی جادو،البته علاقمند به جادو و فن فیکشن نویسی و فانتزی تخیلی جذب می کنم.متن کپی پیست است

جادوگر که باشی ...

محدودیتی در دنیایت وجود ندارد.
وارد دنیای شگفت انگیزی خواهی بود.
قدرت های ماوراطبیعی را خواهی داشت.
با دوستانت چیزهایی را خلق میکنی که جهان تا به الان قادر به خلق آن نبوده.
جادوگر که باشی معجزه میکنی.

و فراموشت نشود، هرچه که هستی،

تو خودت خودِ معجزه ای...


یا به این یکی توجه کنید


ایا میدانید❓

♦️♦️هری پاتر منجی است،در محفل ققنوس این نام برده است،مانند حضرت عیسی،ولی با این تفاوت که همش با سحر و جادو انجام می گیرد،و اسمی از خدا برده نشده است!♦️♦️




خب حالا اگر فرد با یهود آشنا نباشد و یا از اسلام مسیحیت بودا زرتشت و بحث تجزیه تحلیل ایمان و مسایل داستانها آشنا نباشد خدایی نمی شود بلکه بیشتر میل به صهیونیزم و افراطی گری خواهد داشت .در داستانها باید بین حسن فعلی و فاعلی نیز تفاوت قایل بود یعنی حتی آنجا که داستان زیبایی دارد حتی زیبایی دینی،بازهم اهداف و شکل ارایه باید شناخته شود-مثال رابطه ی هری و رون که ما می توانیم برادری تعبیر کنیم اما با توجه به اصالت جادوگری و نه ایمان,این رابطه به گفته خود رولینگ همجنس بازانه است- مثلا یکی از اصلی ترین و مهمترین مسایل در داستان هری پاتر بحث فضل تبلیغ و موگل-در مورد تبلیغ قبلا بحث کردیم اما در مورد موگل کلیدواژه گاو وجود دارد و نه چیز دیگر یعنی سطح زندگی مثل گاو و مورد زامبی در رابطه با شیطان و کفر و آنهم با کیفیتهای متفاوت و قابل درمان و متفاوت با الگوهای سینمایی بحث می شود-و چند مورد خاص دیگر یهودیان است که همگی تحریفی اند و از اصل دین جا به جا شده است و تحریف می باشند.پس ضروری است که اصل شناخته شود تا بتوان تحریف ها را شناخت نکات مثبت را درک کرد و ما بقی را اصلاح کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۸
جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

عرفان ناب

عرفان ناب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۵
پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ

دشمن شناسی از نظر دوست و دشمن

به نام خدا

کمی با نگاه عمقی تر به مسایل دوست و دشمن در خاورمیانه بنگریم درست است که بدون تحریکات خارجی دشمنان در منطقه هیچ قدرتی به معنای واقعی کلمه ندارند اما این کینه توزی و دشمنی تاریخی به قدمت آدم و حوا و دشمنی قابیل با هابیل و دشمنی یهودا با یوسف دارد همان دشمنی ای که سر نوه ی پیامبر (ص) را روی نیزه می برد.بیایید کمی ویژه بنگریم و از زاویه دید دشمن به موضوع بنگریم از نظر داعش به ترتیب دشمنان شامل رافضی ها یا همان شیعه ها صفویون یا همان ایرانی ها بعد صلیبیون یا همان صلیبیها و سپس مرتدون یا عدم تمکین کنندگان از خلافت هستند جالب است که حداقل طبق نص قرآن دشمنی با کافر و یهود حداقل طبق نظر قرآن در اینجا وجود ندارد و اتفاقا دقیقا مثل حکومت اموی بارگاه حکومتی رابطه ی خوبی با کعب الاحبارها دارند.چندی پیش نتانیاهو در تلویزیون خودشون دشمنانشان در منطقه را به دودسته خلافت طلبها و منتظران تقسیم کرد و گفت فرقی هم ندارند.البته شروع بازی تفرقه ی کشتن بین گروهها از اسراییل شروع شد و آل سعود اما صداقت کلی خوبی وجود دارد که در آخر حتی طرفداران وابسته را نیز دشمن می دانند و فقط تا زمان انقضا حمایت خواهند کرد .نظر آقا نیز در مورد دشمن واضح و صریح و بی پرده است یهودی صهیونیست آمریکایی.اگر طبق قوانین حکومت اسلامی اصل یهود بودن را فی نفسه دشمن به عنوان موجود خطر جانی-و نه اعتقادی- در نظر بگیریم در صورت قبول عدم تبلیغ از سوی خودشان مشکلی نداریمدو حتی طبق قوانین اسلامی در ایران حتی مشارکت سیاسی هم باید داشته باشند و همچنین در دفاع از میهن.اما در مورد صهیون بودن که شاید به نوعی با توجه به اعتقاد به تحریف تورات و دور شدن از اصل آموزه های دینی این افراد کاملا افراطی و علب اظاهر معتقد هم هستند نمی شود اغماض کرد بزرگترین اشتباه هیتلر نیز همین بود بیایید به تاریخ جنگ جهانی برگردیم هیتلر در شناخت دشمن اصلی یعنی یهود کاملا درست اندیشید و در سخنرانی معروف خویش در خانه بودن آنها و لی نفوذ در همه جا را گوشزد کرد یا تاثیر آنها در انقلاب کمونیستی با وجود درصد خیلی خیلی کم جمعیتی اما در راس هرم قدرت بودن اتفاقا اشتباه تزار هم نادیده گرفتن جلسه پروتکل نویسی یهودیها و بسنده کردندبه زندان یادتوبیخ کردن آنها بود هیتلر درست فهمید که یهود از جان مایه نمی گذارد و در جنگها تماشاگرند و پولها را بلوکه کرده و عامل اصلی رباخواری هستند و موجب فساد آنهم انواع فساد در هرزمینه ای هستند در قضیه لهستان در شروع ماجرا در حقیقت مشکل آلمان متحد نازی نبود و شروع کننده جنگ هم نبود اما واقع بینانه بنگریم بعد از لهستان وارد بازی استعمار در مقابل استعمار شدیم اینجا هیتلر در قضیه هولوکاست اشتباه تاریخی کرد اشتباهش این بود که واقعا هولوکاستی رخ نداد.و همه را ول کرد و اجازه ی فرار داد حتی صهیونیستها شاید بد نباشد بدانید هیتلر و آلمان نازی حتی در صورت ضبط شرکتهای یهودی به آنها غرامت هم دادند اشتباه بعدی عدم پاکسازی فرانسه از فراماسونها و پاکسازی ارتش فرانسه بود که نفوذ اصلی یهودیان در حقیقت اینجا بود نکته تاریخی اینجاست که لابیهای صهیون بودند که دو قدرت شرق و غرب را بر علیه نازیها وارد جنگ کردند -البته بیشترین نقش را در ورود آمریکای فرصت طلب داشتند که از قبل هم برنامه داشت و منتظر تحریک بود-و این را تاریخ گواهی داده است پس اگر ما می گوییم دشمن اصلی صهیونیسم جهانی است و این نوع فکر حتی اگر در بین افراد به ظاهر مسلمان یا حتی مسیحی هم باشد خطرناک است و مصداق نفوذ جریانات فکری است مثل یزید.در ضمن هم پیمانان آلمان مثل ایتالیا و ژاپن در حد آلمان و با نظریات فکری نبودند در نتیجه در جنگها نیز حماقتهای تاریخی و فسادهای بزرگی دیده می شود البته هردو کشور جدا از اشتباهاتشان می توان گفت دارای رویکرد صحیحی در جنگ بودند علل الخصوص ژاپن در ضمن یکی از پیوندهای استعمار نفوذ و وجود نیروی نظامی در دو کشور آلمان و ژاپن و نفوذ در دانشکده ها و دانشگاههای این کشورهاست که خود این ممالک باید برای استقلال خویش فکری بکنند یک اشتباه اساسی دیگر بی سوادی و حماقت محض رضاشاه بود دقت شود ما در هیچ جنگی بی طرف واقعی نداریم یعنی حداقل حادثه یا مصالحه دادن بین طرفین یا کمک به مردم و نجات افراد  در نگاه مثبت مثل سوییس یا عمان و یا حتی فروش اسلحه مثل خیلی شرکتها است اما بدون شک حتی در صورت باطل بودن هر دو طرف حداقل باید بینشان بازی می کرد مثل صفویه و بازی بین پرتغال و انگلیس یا موارد دیگر رضا خان اولا خیلی دیر و زمانی که هیتلر در شرق اروپا قدرت گرفت فکر ورود به جنگ به سرش زد که البته نمیتوان خرده هم گرفت و شاید درست بود اما دو اشتباه اصلی یکی عدم کشتن جاسوسان یا زندانی کردن یا بازی اطلاعاتی با نفوذیان و جاسوسان انگلیسی بود و دیگری عدم حمایت مردم از حکومت برعکس حمایت مردم آلمان از هیتلر که رضاخان این مورد را نمی فهمید البته چوب حوادث را بیشتر مردم دیدند و قحطی و هولوکاست یازده میلیون ایرانی که این عدم حمایت از حکومت در تاریخ ایران ویژگی شکست است مثل حملات اعراب مغولها اسکندر و امثالهم اما در مورد جمهوری اسلامی دقیقا برعکسش صحیح بود یعنی با وجود عدم وجود ارتش منظم بعد از انقلاب و وجود اختلافات داخلی شدید در راس حکومت و اقدامات تروریستی گروهکها و اعلام خودمختاری های بی اساس اما حمایت مردم حتی یک وجب از خاک نرفت و سه روز فتح ایران هشت سال طول کشید و در آخر هم عراق به دلیل عدم رسیدن به نتایج دلخواه و قبول مرزهای الجزایر شکست خورد.شاید اگر شاه حداقل با امام حسین و خاندان اهل بیت درگیر نمی شد این بلا سرشان نمی آمد هردو شاه این اشتباه را کردند و خون امام حسین(ع)از همه بیشتر می گیرد در ضمن مابقی عمر نظام نیز به خون شهدا و حکومت مستقیم آقا و حضور نایبش به عنوان عصای دست ایشان است و فرو ریختنی نیست در ثانی باذیک رویکردی شاید اگر نفت ایران که بلای جان ایران بود نبود و انگلیس ایران را نمی گرفت یا حداقل به هر روشی کمی آتش سوزی رخ می داد تا نفت به انگلیسها نمی رسید الان انگلیس انقدر پررو نمی شد.البته این را برای جنگ می کوییم نه اصل نفت و همان ها یی هم که در ابتدا نفت را بدبو و سیاه و زشت می خواندند و آن را برای اجنبی می خواستند امروز درباره انرژی هسته ای و فردا درباره سایر علوم اظهار فضل خواهند کرد.از تاریخ باید درس گرفت وگرنه تکرار می شود و هر بار تجدید شدن فایده ای ندارد باید واحدها بالاخره پاس کرد چون شاید اخراج شویم. امام خمینی(ره) فرصت توبه و بازگشت را به شاه داد اما خودش نخواست.نظام اسلامی بزرگترین فرصت برای حضور واقعی مردم در صحنه بازی جهانی است.این نظام هدیه ای الهی است که حتی به سلیمان و ذوالقرنین هم با این ویژگی ها داده نشد و حفظ آن از هرچیز دیگری واجب تر است این نظام را نمرود و بخت النصر هم نمی توانند زمین بزنند اما خودمان می توانیم.و عدم مراقبت و عدم شکر نعمت همین می تواند باشد البته بزرگترین رکن اصل ولایت فقیه است و پشتیبانی از آن موجب حفظ نظام خواهد بود.

برگردیم به خودمان در خاورمیانه و این واقعیت که فرهنگ انتظار فرهنگ مشترم بین شیعه سنی و مسیحی و حتی یهودی است و در بین منتظران حقیقی اسلام و دین خدا جریان دارد.در اینجا سر مار همان اسراییل غاصب است آل سعود همان مثل همانها رفتار می کنند و هردو فقط و فقط بر پول سوارند و خود خر شیطان اند و مشکل آنها اساسا فلسفه مقاومت است و بازگشت به دوران جاهلیت و برده داری و حکومت طاغوت است اصل بحث انتظار و حکومت اسلامی از واضحات دین اسلام و تمام ادیان توحیدی است و بیان اختلاف در اصل موضوع نوعی انحراف است و اساسا تفکیر و تز فکری داعشی متعلق به هیچ دیدگاه توحیدی نمی باشد و حکومت اسلامی با پایه ی جمهوری اسلامی ایران زمینه ساز حکومت جهانی اسلام است اسلام به معنی اسلام و آزادی تمامی آزادگان حکومت تمامی مستضعفیان جهان.بازی بازی شیعه سنی و یا مسلمان و مسیحیت نیست بازی بازی با اصل تفرقه و نفاق و عامل آن یعنی اسراییل است هم اسراییل هم تمام صهیونیزم جهانی آن و تمام شعبات حمایت آن.این شجره خبیث باید از ریشه و گل و دانه و همه چیز خشکانده شود و نماد حکومتی و اصل آن رژیم غاصب صهیونیستی است و فلسطین متعلق به فقط فلسطینیان ساکن در آن نیست که بخواهند تصمیم بر خرید و فروشش بگیرند فلسطین معراجگاه تمام پیامبران بوده است و اصل سازمان ملل به معنی واقعی حکومت بر حق الهی باید یکی از شعبات اصلی است در خود قدس باشد و این دور از ذهن نیست و عملی است.البته دقت شود با توجه به مساله و قضیه لهستان و روسپی های یهودی و یا تحریک به کشتن یهودیان برای مهاجرت به اسراییل و یا استقلال آمریکا و قضیه پشتوانه های دلار و پوند و رویکردهای همسوی کلی فرانسه انگلیس و آمریکا صهیونیزم که با پیوند با فراماسونری قدرت جدیدی گرفت پیوند علمی و عملی خود با سرمنشا اصلی طاغوت یعنی شخص ابلیس و خلق دجال به عنوان دستنشانده ی خود برای بردگی و کنترل تمام تفکرات سرمایه ها و حتی سرمایه دارها و بشریت اقدام کرده دقت کنید حتی اسراییل و آل سعود و حتی بزرگترین سرمایه داران جهان نیز بازی خورده ی اصل طاغوت یعنی ابلیس اند.ابلیس و یهودی صهیونیست آمریکایی دجال اصلی ترین مبانی دشمن شناسی می باشند که فقط مربوط به آخرالزمان نیست و اثبات شد که از ابتدای خلقت و حتی حماسه کربلا این رویکرد وجود داشته است 

دقت شود هر دو دیدگاه اشتباه است چون بحث خلافت و انتظار نیست بحث ولایت و عصای موسی است و بدنه ی دین و نه فقط اسلام به معنی ظاهری می باشد در ضمن هدف ما مسضعفین جهان است و ملاک هم امانت است و دشمنی و دوستی براساس اصل توحیدی امانت مداری بنا شده است و دشمن اصلی در یک کلام یهودی صهیونیست آمریکایی است 

در مدلهای انقلاب نیز الگو انقلاب نور است نه مدل انقلاب کبیر که از اساس متفاوت اند و موضوع قابل بحث است انقلاب نور متعلق به هیچ حزبی نیست و مردم و تمام مردم بدون اهمیت هیچ فرد خاصی اصل ماجرایند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۰۰:۲۵
يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

من بیدارم

همه ی ما بیداریم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۰
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ب.ظ

حجاب را فروختی من خریدم


🌹🌹🌹🌹🌹


بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. 

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشود !


بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»


خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ بور و چشمان آبی او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطن من است…شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!


🌹🌹🌹🌹🌹


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۹
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ

مشکل یابی

بسم الله الرحمن الرحیم


مشکل کجاست؟


امام على علیه السلام :


لا یَزکو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛


هیچ آیینى، با نادانى رُشد نمى کند.


تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۳۰
دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ب.ظ

ریا

به نام خدا

ریا در لغت از کلمه رای به معنی نظر و نگاه گرفته شده و اصطلاحا به کاری گفته می شود که فقط جنبه نمایشی داشته باشد و خالی از معنی باشد اما پیرامون آن در اجتماع و بحث فقهی آن 

ریا در زمانی تعریف می شود که فرد قصد و نیتش به هیچ وجه اصل کار نباشد بدین معنی که اگر مثلا در بحث نماز فرد دوست داشته باشد بین افراد به عنوان فردی مومن شناخته شود این یک قصد تبعی محسوب می شود و اصلا ریا نیست چون اصل کار که خود خدا و نماز برای خداست را پذیرفته وقتی در مورد این فرد می گوییم ریا که اصلا نماز را قبول ندارد یا در خلوت نماز نمی خواند اینکه دردجمع هم نمازش را بهتر می خواند دلیل بر ریا نیست.در ضمن اگر به هدف یا جمله ریا باعث تضعیف صفوف اتحاد و پیوند میان برادران شویم این خود گناه است نکته دیگر اینکه حتی اگر فردی تظاهر به دین داری کند البته بدون قصد شر خواه ناخواه به اصل دین داران نیز دچار می شود و این تظاهر به تغییر درون می انجامد اما شرطش حضور فیزیکی است تا قلبش نیز تغییر یابد عیبی هم ندارد از اول خیلی اهل حضور نباشد. شاید بعضی بگویند من تا دلیل را ندانم انجام نمی دهم اما یک نکته شاید بتوان گفت تا حدی دین مثل یک اتومبیل است و جاده سعادت نیز پیش رو وقتی سوار شدنمان دست خودمان است اما پس از آن قرار نیست تحول اساسی در آن رخ دهد و مثلا اتوبوس دوچرخه شود این مورد در بحث قبول جزییات پس از قبول کلی دین است و قرار نیست هیچکس حتما علامه دهر در همه بخشهای دین باشد بدین سبب خیلی از مسایل را نیز باید اول باید به دلیل پذیرش دین قبول کرد سپس وارد جزییات آنها شد تا تغییرات مبتنی بر تحقیق یا شرایط و  تبصره بندهای قانون اولیه را دریابیم این تغییرات مثل تعمیر است و اصلش بازگشت به حقیقت و روح و هدف همان بخش است نه تبدیل چون دین براساس سنن الهی است و این سنتها تغییر ناپذیرند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۰
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

عقد اخوت و برادری

ما مطالبی را در باب ایمان و برادر بودن مومنین با هم گفتیم فرمول های خاص مثل مباحث فطرت رشد و تولد و مورد رضاعی را نیز بحث کردیم اما در انتها این عقد صیغه ای نیز دارد که مکمل و جامع ویژگیهای مورد نظر ماست

الحمد للله الذی جعلنا من متمسکین بولایة علی بن ابی طالب (ع)

والایمةالمعصومین    دقت کنید معمولا این عقد در روز عید غدیر انجام می پذیرد به جز دعای فوق در مفاتیح الجنان صیغه عقد اخوت نیز در ذیل همین مورد آمادهذو ترجمه و شرایط و اهداف آن نیز در آن موجود است که اگر دوست داشتید مطالعه بفرمایید


پاورقی:دو کلیدواژه برادری و علی در مقالات آمریکا توسط سازمان امنیت ملی آمریکا به عنوان کلمات ممنوعه انتخاب شده است این یعنی شیطان بزرگ این یعنی اختلاف غیرقابل حل این یعنی حکومت شیطان و طاغوت در لباس دموکراسی بر مردم آمریکا این یعنی سرکوب جنبش نود و نه درصدی و تسخیر وال استریت حتی در گوگل دقت کنید امنیت در آنجا یعنی امنیت همان یک درصد سرمایه دار و فقط تامین اهداف ایالت پنجاه و یکم اساسا پنجاه ایالت دیگر هم بازی خورند

مرگ بر یهودی صهیونیست آمریکایی که عامل تفرقه بین شیعه و سنی و اسلام و مسیحیت و دنیای موحدان و آزادیخواهان جهان اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۷
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

چرا؟


کاری به کلیت بحث ندارم اما علم مثل آب حیات می مونه یا بارون یا چشمه یا استفاده از آب رودخانه مابقی فضل است اساسا علمی که به توحید منجر نشود علم نیست فضل است البته منکر پیشرفت نمی شویم آنهم بخشی از همین آب است ولی شاید ناخالص است و شاید بحثهای دیگری را باید در موردش بپذیریم اما چیزی که حتمی است اگر بخواهیم از زمین خشک گیاهی بروید و درخت امانت وجود سیراب شود به آب احتیاج داریم به علمی که انسان را زیاد کند

قضیه رمل و جفر در  سبک زندگی قرآنی استادرحیم پورازغدی و اینکه حتی ما تعدادی تفسیر منقول از امام برای تعدادی آیات با حروف ابجد داریم.یا اینکه چطور می شود با اعداد آینده را در مورد افراد یا حوادث آینده پیش بینی کرد؟  یا بحث زامبی و آیات قرآنی و در بحث تفسیر بحث ختم و طبع و ناگهان در فیلم سینمایی هالیوودی وارم بادیز  با گرایش کاملا جانب دارانه و تحریف شده به نفع خودش و یهودی گری و اینکه دوست داشتن یک دختر شروعی است برای آدم شدن اما مشکل اینجاست که اولا چرا آدمها بهتر نمی شوند و باید از زامبی شدن به آدم شدن برسند نه از آدم بودن به تولد و حیات جدید و ایمانی و اینکه چرا اوج ماجرا نیمه برهنه دیدن دختر است نه مثلا محجبه دیدنش یا حتی معمولی دیدنش بالاخره در یهود و مسحیت نیز حجاب موجود است اما کلا فمنیسم افراطی و صهیونیسم موج می زند. یا اینکه اینهمه حدیث از امام علی درباره رمل و جفر داریم و حتی در پاره ای از آیات با این روش رمز گشایی های صورت گرفته از ایشان سند است یا روش مکاشفه از طریق حدیث سلسله الذهب یا دریافت علم با قبول شهر علم بودن پیامبر و درب  این شهر بودن امام علی یا به اینهمه دعا ها و اوراد در مفاتیح الجنان قضیه طی الطریق حکمت مطهر حاج آقا  حریزاوی رییس حوزه قضیه حیات طیبه و خواب بیدار  در اخلاق جاودان و ابراهیمی و اینکه خسیس نباشید و اگر در علوم غریبه می دانید به بقیه هم یاد دهید حاج آقا ابراهیمی گفتند دلیل چیرگی جهان غرب و دشمنان یادگیری همین فلسفه بوده است اتفاقا علم فلسفه خیلی مهم و عالی است و گفتند اگر از علوم غریبه چیزی می دانید خسیس نباشید و یا نگویید استادم گفته به کسی نگویید بلکه به دیگران هم یاد بدهید یا قضیه شفا حاج آقا پناهیان و مقایسه با اولین استاد دانشگاه و حتی اینکه حاج آقا پناهیان توضیح داد حتی شاید فرد شفاگر در کسوت روحانی باشد به خود یا شیطان متصل باشد و به خدا متصل نباشد یا اینکه کار او اهداف الهی نداشته باشد یا در درس جریان شناسی موسیقی حرام نیست آلات موسیقی شامل دف و نی و تنبور و ... حرام نیست بلکه مستی و بی هدفی حرام است و غنایی گرایی و منافاتی با شادی ندارد غم و شادی در غم و شادی اهل بیت با این روش ها جایز هم هست در حوزه و مباحثات فقه پویا و اهمیت عقل اهل بیت و جایگاه درک مبانی احکام بحث شده است اصول تعبیر خواب قرآن و ابن سیرین و دانیال و یا علم کیمیا اینها دروغ نیست به خدا دروغ نیست در ضمن این ساحران بودند که به موسی ایمان آوردند و در زمان سلیمان این علوم به دست نا اهلان فساد انگیز افتاد که برایشان سود نداشت و ضررش بیشتر بود چون بین زن و مرد اختلاف می انداختند  اینکه حدیث آمده روزگار را ناسزا نگویید روزگار ماییم یا مباحث قربانی کردن تسخیر عفریت حلقه صالح خفاش عیسی  یا خواب عزیر و عدم تاثیر زمان چهله ی پیامبران و آتش زدن های مومنان به اسم جادوگر بودنشان توسط اصحاب اخدود ایمان درخت وجودی انسان است که باید بارور شود سپس مسایل دیگرداهمیت می یابد شاید دشمن در زمینه علوم از ما بیدارتر عمل کرده شیطان دانشمندترین موجودات است اما بعد از امام عصر این موضوع را می توان از فیلمهای تولید شده و بازی هایشان فهمید  از بارتیمیوس از هری پاتر از ماتریکس از ایکس من از زامبی و هزاران مورد دیگر از اینکه در دیشونورد دو روش طی الطریق جزو بازی آمده یا در هری پاتر دعای بیماری ظاهری برای عهد شکنان پیمان ارتش دامبلدور یا وقتی تعدادی کارگردان از هالیوود میایند قم درباره دخان تحقیق می کنند سپس همان سال چندین فیلم در مورد شیطان و جن زدگی و از این جور موضوعات ساخته می شود یا این موضوع که من میکروب شناسی جاوتز را پاس کردم ولی توضیح نداد چطور می شود امام علی برای دشمنانش در آب وبا را از خدا خواست و نفرینشان کرد اینجا اینکه امام چگونه هم باکتری را می شناخت هم ویروسی که باید با باکتری ترکیب شود و هم اینکه وبا باید در آب وارد شود و اینکه چگونه بیماری هدفمند فرد یا افراد خاصی را پی می گیرد و مبنای کلی اینکه بحث دعا است و از خدا خواسته است توحید معنی دارد اینجا میکروسکوپی در کار نیست یا در فیزیولوژی گایتون چیزی از تعبیر خواب نیاورد  با اینکه خواب بخش عظیمی از سالهای عمر است و در عرفان به آن تاکید شده و اینهمه هم چه در قرآن و چه در روایات و احادیث تعبیر خواب داریم رویای صادقه حقیقت محض است انسان در خواب نیز زنده است و به کسب کمال می پردازد یا در ژنتیک اِمری اشاره ای به بحث ژنتیک انگشتان دست و بحث قرآنی آن نیامده یا چیزی از تاثیر مراحل و روش قبل از آمیزش در نطفه بچه یا حتی تعیین ژنتیک و فنوتیپ فرزند قبل یا حین تولد بدون انجام آزمایشات مرسوم با اینکه در روایات به تعداد بالا و حتی در جزیی ترین موارد مباحث مطرح است از قبل و بعد از ازدواج و حتی برای حین دخول . کارگاه کار با حیوانات را گذراندم با لیندوکایین موش را بی هوش و با آستروتکس عمل جراحی کردیم ولی در آخر نشان ندادند چگونه مورچه حرف می زند یا پرنده خبر میاورد یا در انگل شناسی نگفتند چگونه پشه سرباز برای قتل نمرود شد یا در خود سایت حوزه در مورد اینکه یک عالم با دعا ساس ها را از خود دور کرده آمده شاید بگویید قبولش سخت است ولی آن برای من باورپذیرتر است یا اگر در هری پاتر هاگرید با عنکبوت ها حرف بزند و دوست شود می توان به عنوان یک بحث پایه ای قبول کرد چون از یک منشا گرفته شده یا قبول بحث فیزیک نیوتونی درست اما طبق درسهایی که با استاد نبویان دکترای فلسفه علوم داشتیم نتایج این نوع فیزیک مادی گرا درست نیست امامبانی فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتین و حسابی و دیگران همین انیشتین که با آیت الله بروجردی دیدار داشت تا سوالات علمی اش را بپرسد و حتی شک مسلمان بودنش وجود دارد کسی که ریاست جمهور شدن در رژیم اشغالگر را رد کرد و نامه معروف تکفیر صد دانشمند یهود را برایش نوشتند کسی که در نیرونظامی آمریکا قدرت گرفت و ورود به متافیزیک اندیشه روح نور زمان مکان و مبانی دیگر چیست را هیچ وقت نگفتند یا نگفتند چگونه ابو علی سینا از طبیعیات شروع می کرد بعد ریاضی می گفت بعد خدا را اثبات می کرد  یا جدا از بحث بوعلی کسی اثبات خدا از طریق عدد یک را در دانشگاه یادم نداد یا همه از اینکه بوعلی اولین هوشبری با تریاک را انجام داد گفتند یا ابداع کننده جراحی بود را نظر دادند یا از پدران پزشکی جهان است هم گفتند و حتی طب سنتی مزاج ها و طبایع را هم نشرکردند اما کسی نگفت او از اسماعیله کَند و امامیه شد کسی نگفت از عرفان درس آموخت کسی طبقه بندی لایه ها را نگفت و نظریه جدایی روح و نفس و اینکه روح به معنای روح القدس با روح در معنی عام فرق داردش را نگفت و اگر گفت بسط نداد کسی نگفت چگونه نماز می خواند تا معانی را درک کند و گمشده ی خویش را در نماز می یافت و کسی نگفت چگونه؟چرا در نماز انسان گمشده را می یابد چرا نماز اینگونه است یا در موارد دیگر مثل استخاره چرا قرآن زنده است و حرف می زند  یا در قرآن اگر از بیدار شدن ربا خواران در قیامت هم چون جن زدگان وبیدارشدنشان به این حالت یا از چشم زخم صحبت آمده اما کسی جواب نمی دهد که آن چیست فقط باید دعا آویزان بماند همین یا اگر حدیث داریم که بلایا از آسمان نیز نازل می شوند یعنی چه یا عامل بیماری پرخوری گناه و بدبینی است یعنی چی و روش درمان در میان اهل بیت چگونه بودت یا اهمیت پیشگیری چقدر است؟!؟ یا اگر در هری پاتر  دیدن آیینه جادویی انسان را به آرزو سرگرم کند یا آینه ای ببینیم که آینه نیست قابل فهم است که ببینیم که آینه باعث خودبینی است و حتی در زمان احرام در حج نباید خود را در آینه دید.یا تا زمانی که ماهیت زمان وحقیقت علم محض امامان که از طرف خداوند به امامان داده شده فهمیده نشود توجیحی برای پیش بینی های چند صد ساله و چند هزار ساله امام علی(ع) پیدا نمی کنیم یا اگر فهم دارای بطن بودن دعا و دارای اصول و قواعد بودن دعا و قانون تلاش برای دعا را ندانیم و ندانیم رب زدنی علما یعنی چه آنوقت  صحیفه را بی معنی می دانیم و هزاران مورد دیگر درباره ی تک تک امامان و حتی خود قرآن اما نهال درخت ایمان باید ثمر بدهد و این علوم نیز به صورت علمی بحث شود نباید ابزار شیطان بماند شروع بازی نیز از ازدواج است همانطور که در ابتدای خلقت بازی را شیطان باعثش شد و این ازدواج بر اساس ایمان و خدابینی و درخت توحید در روح بشر است که میوه اش بهشت ساز خواهد بود بهشتی که خود می سازیم نه آنکه آماده فراهمش کنند.من جو زده شیطان و فراماسونری و هری پاتر و بارتمیوس یا کمیکهای مارول و دی سی و هالیوود نیستم اینها در حال استفاده از علوم ما هستند و از آن بر علیه اسلام و برای پوشاندن حقیقت استفاده می کنند جو زده ی قصص قرآن و مفاتیح شیخ عباس قمی هستم رنسانس علمی دینی باید شروع شود فقه پویا عالم معنی بهشت ساختن و آرمان شهر منتظران باید ساخته شود اینجا جهاد لازم است شروع لازم است.رنسانس دینی علمی لازم است حفظ دین با دانش لازم است تعریف هدف و جهاد علمی لازم است تعریف کردن جهان اول و سعی به آن رسیدن و نیل به اهداف ساختن مملکت برای امام زمان لازم است.باید خودمان جهان اول را تعریف و برای آن اقدام کنیم نه هرچه دیگران گفتند بگوییم چشم شما درست می گویید و باید توجه کرد با علم گام برداشت تا دین مورد خطر قرار نگیرد البته یادمان هم نرود دیکته نانوشته غلط هم ندارد

از تناقضات کلی دیگر روش درس امتحان و مشارکت دانشجو و اهمیت مباحثه و تفاوت هر کدام است یا ما حفظ کردن نداریم اگر هم باشد اسامی با مسمی هستند حضور در کلاس و تدبیر و مشارکت مهم است امتحان مهم نیست مفهومی است سوالات از قبل مشخص است و اپن بوک و اتفاقا نقش حفظیات بر خلاف تصور در حوزه کمتر است و بیشتر بر مفهوم تاکید می شود

شاید زیاده روی باشد اما در حالت کلی به نوعی بشر با تمام زوایا و ویژگیهای روحی و روانی ممکن در این نوع دانشگاه در سراسر جهان هنوز تعریفی ندارد یعنی با وجود تمام متدها و متریالها و تحقیقات و انواع روشها حتی با رویکرد به ظاهر علمی نسبت به دین ولی  در عمل بدون نگاه علمی به دین و نگاه توحیدی و مبانی علوم دینی با تمام جزییاتش به دین و باهدف رویکرد دانشگاهی کردن دین نه دینی کردن دانشگاه رخ داده است به نوعی برای مثال به طور مطلق این نوع مثال زدن درست نیست اما مثلا وجود یک انسان دوقطبی در هیچ در هیچ سند دانشگاهی و علمی معتبر با روش علمی دانشگاهی امکان نداشته است و ندارد یا مسایلی مثل تعبیر خواب یا سحر یا هزاران مورد دیگر اینها واقعیت های مسلمی است که در مورد هزاره ی سوم به ظاهر خیلی پیشرفته و مدرن لحاظ نمی کنیم این موضوع نگاه ماتریالیستی و مادگی گرایی نه تنها در مسایل شخصی پزشکی و خانوادگی دارد بلکه در مسایل عالی تر و بزرگتری مثل انقلابهای ناشی از آزادی خواهی و مسایل استقلال طلبی در مقابل استکبار جهانی نیز وجود دارد برای مثال انقلاب نور ما در هیچ کتاب و در هیچ دانشگاهی در جهان تدریس یا آموزش داده نشده است انقلاب با مکتب حسینی که منجر به انقلاب خمینی باشد در هیچ جا در اندیشه با مدل غربی یاد داده نشده که حالا جوان انقلابی بخواهد از این منابع به جایی برسد که شایسته انقلابی بودنش باشد اساسا ساختار زندگی ما تفاوت دارد و قرار هم نیست هیچ وقت ما الگوهای آنها را تکمیل یا بهتر یا بدتر کنیم بلکه همه چیزمان متفاوت هست و اینجایی هم که آنها در جهان هستند به پشتوانه تکیه بر مستضعفین جهان و استعمار محض بوده نه تکیه بر الگوهای علمی حتی خودشان

به نوعی در بازی امروز ما باید در زمین خود با روش خود بازی کنیم که حتی باخت پیروزی است مثل قیام امام حسین اما در بازی حریف پیروزی اش هم منجر به باخت است بعد واقعه کربلا سرنوشت تک تک افراد حضور پیدا کرده در مقابل امام حسین را در تاریخ جستجو کنید دنیا اساسا بازیچه است و قواعد آن دین است حال با هر اسم و نامی خواه ناخواه سنن و قوانین الهی ای حاکم است که تحویل و تبدیل برای محو کردنش امکان ناپذیر است پس باید آنها را شناخت و با آنها در جهان زندگی کرد این الگوهای زندگی اسلامی معارفی هستند که دشمن حتی در صورت دانستن وحتی عمل کردن جز به جز آن بازهم قدرت فهم و درک حقیقی آن را ندارند پس اگر روزی تشییع از انگلیس صادر شود یا نخست وزیر انگلیس هر صبح قرآن بخواند و در کلیسا شرکت کند بازهم چیزی از اسلام و مکتب حسینی بویی نمی برد یا اگر در فراموشخانه ها با خواندن تمام کتب آسمانی هم شروع جلسه کنند جهلشان جهل مرکب است و اربابشان شیطان است شیطان هم زیاد می داند حتی مرگ و عاقبت خویش را اما آخرش با عدم درک ولایت و درک امانت  و نعمت اللهو عشق هیچ کدام از علم ها به دردش نمی خورد

در حقیقت در رابطه حوزه و دانشگاه هدف باید حوزه ای کردن دانشگاه باید باشد و نه برعکس که البته خواه ناخواه علم حقیقی جای خود را باز خواهد کرد و ایران اسلامی به جایگاه اصلی خود با تکیه بر ارزشهای علمی خود بر اساس دین دست خواهد یافت.این را نیز حاج آقا قرایتی تاکید کردند و اولین درس تفسیر یادگرفته شده در اولین روز حوزه درس طالوت بود و درس طالوت تبعیت از رهبری است در راه شاید سختی باشد ولی آنها که در راه خدا و گوش دادن به حرف ولی مقاومت می کنند در آخر هرچند اندک باشند بر عده ی زیادی از دشمنان پیروز می شوند.تمام این موارد در همه چیز دین قابل اثبات است مثلا رویکرد اثبات بهشت و جهنم و شبه عدم امکان وجود آن با رویکرد فکری جهان غرب یا همان لیبرال ها مصداق این موضوع است

نکته دیگر اینکه هدف ماموم ساختن نیست امام جماعت ساختن است  و مشخص هم هست فمن احیاها کانما احیا الناس جمیعا یک الگوی کامل در همه ی مبناهای فکری است. هدف باید مشخص شود و الهی و برمبنای توحید و وحی و مسایل حقیقی و آخرت خواهی باشد در ضمن حتی در صورت خسته شدن به خاطر شنا در خلاف جهت آب بازهم نباید خسته شود و از آرمانها کوتاه آمد 

یادتان باشد همیشه فساد برای موجود ارزشمند اتفاق می افتد یعنی خطر سقوط برای پرنده ای است که پرواز می کند البته بعد سقوط نیز می توان پرواز کرد اگر زخمی شد اما هرچه ارتفاع بیشتر شود خطر بیشتر است اگر تشنه شوید و آب نبود بازهم باید صبر کرد تا از آب زلال آب نوشید و نه هر آب گل آلود و کثیفی که بعدش بیمار شد شاید کسی به شما آبی ندهد اما بازهم تلاش خود را بیهوده نکنید و بر راه خداوند صبر کنید حتی اگر گناهی یا اشتباهی نیز مرتکب شدید اصل خود را فراموش نکنید که این کار گناه است و نفس خود را پذیرای گناهان نکنید یعنی هرچیز بالاخره به اصل خویش بازمی گردد –کل شی یرجع الی اصله-پس نگران نباشید و تلاش خود را فقط برای خداوند انجام و ادامه دهید او حتما می بیند این در مورد ازدواج نیز صدق می کند.بازهم تاکیید می کنیم خطر کفر بعد از ایمان بیشتر است و تاثیر آن عمیقتر پس همیشه مراقب باشید

 

  از تفاوتهای ساختاری بین علوم غریبه و علوم تجربی معمول بحث قبول ماهیت علم در علوم غریبه و علوم الهی است مثل رب زدنی علما  یا نور بودن علم در قلب مومن و وسیله عبادت خداوند بودن علم یا پیامبر شهر علم است و علی بابش یا امامان مخزن علم بوده اند و هزاران مورد دیگر که اثبات این موضوع استو مبانی فلسفی شعور کل در مورد خداوند علوم غریبه درون زاد زاد است و با کشف و شهود یعنی تفکر درونی و شهود حاصل می شود کرامت نیز پیاده کردن نتایج علوم بر روی خود فرد است نه محیط غیر خود یا آزمایشگاه یکی.دیگر از تفاوتهای اساسی این است که علم باید اثبات گر خدا و یادآور او باشد تا خود حقیقی ما نیز در پرتو یاد خدا خود را فراموش نکنیم یعنی علم باید آیات الله و نعمت الله را در خود داشته باشد و به طریقی راهکار ارایه دهد و ما را در عین علم یادآور حقیقت و قدرت و عزت خداوند کند روش کسب نوع و ماهیت تعریف و اساسا همه چیز علم بر اساس دین خواهی و در بهترین حالت پیش فرض تسلیم با علم بر اساس دین خواهی یعنی حداقل ایمان و حتی فقط تشنگی صرف که منجر به حیطه اول علوم غریبه و حتی میل به جادوگری هم حتی شاید باشد فرق دارد

 در روش های تحقیقی نیز روشهای ترکیبی بر اساس قاعده کلید واژه است و به قولی اگر بخواهیم با هم استفاده کنیم در این روش،گرا می دهد یکی از اشتباهات در مورد مباحث قرآن نیز همین است که قرآن در عالی ترین درجه و نوع وحی قرار دارد و نمی توان مباحث آن را با سبک یا شیوه علمی دقیقا با همان شیوه دنبال کرد بلکه با روش سبک درک عرفان و عالم معنی و مبانی فقه پویا نیز باید مدد جست و اتفاقا اولویت اینها هستند چون اعقاد قرآن بدون زمان و مکان بودن است و تفضیل دادن تمام علوم در خودش و بطن های عمیق و صحبت در مورد همه چیز قرآن با سبک روش علمی به دست نیامده که بخواهیم به همان طریق با آن برخورد کنیم


 درد من حصار برکه نیست،درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

اما

یا راهی هست یا راهی خواهم خواست!

مرحله ی اول ارتباط حوزه با دانشگاه است(البته حوزه دانشجویی)  در ابتدا این امر انجام می شود و ادامه هم خواهد داشت و اصل موثر است اما در ادامه تغییر در ماهیت اولیه علوم و اغنای علوم پایه و در اینجا علوم پزشکی با ریاضیات و علوم انسانی نیز باید رخ دهد و لازم الاجراست اول هم ریاضی خواهد بود این امر باید در دانشگاه طرح ریزی و در پایه ها اجرا شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اخطار در مورد علمی گرایی بودن محض


اخطار در مورد اینکه بدون توجه به جدایی جسم و روح و بدون علم به ماورا الطبیعه دست به توجیهاتی در مورد علل احکام گفته می شود مثل زمان مرگ سلولهای گوش یا خوابیدن سمت قبله و ارتباط دادن با امواج که اگر فردی به مقدار خیلی خیلی کم هم از فیزیولوژی یا گردش زمین یا مواردی از این دست سر در بیاورد و آن را ابطال نماید ابطال دلیل را ابطال حکم نیز قلمداد می کند که این موضوع به نفع اعتقادات نیست بالاخره بخشی از موضوع نیز بر اساس تعبد صرف خواهد بود و شاید هرگز نیز دلیلی پیدا نکنیم اما اگر خدا بخواهد باید اسماعیل قربانی شود و اگر نخواهد خودش نمی خواهد که قربانی شود این اشتباه در موارد زیادی تکرار شده بحث تفاوت حکمت و فواید بحث مهمی است این مورد در مورد مبانی تطبیق نشانه های ظهور نیز با افراد و حوادث دینی مطرح است که علما بیشتر'این کار را درست نمی دانند حتی خیلی از این توجیهات بر اساس مسایل غیر دینی و فقط به هدف ضربه به دین از طرف دشمنان القا می شود و ناخواسته در بین افراد نیز رواج پیدا می کند شاید برای شما جالب باشد که چندی پیش در شبکه های اجتماعی در یک شبکه کاملا دینی بحث علمی طارق را پیش آورده بودند که دانشمندان غربی ستارگانی را کشف کرده اند که کوبنده اند و اشاره شده این همان ستاره است اما قرآن مبین است و آیات بعدی به صراحت کامل و نه با هیچ حاشیه ای ستاره را بخشی از دنیای انسان می داند که زاده شده است و روشنگر راه است و دنیای بزرگ زیر مجموعه بشر است نه برعکس آن یا در یک شبکه دیگر تحت عنوان نظریات استیون هاوگینگ به رد مساله خدا پرداخته شده با اینکه همین قرآن نور علی نور یا حقیقت وجود زمان یا قضیه بیگ بنگ را خودش به همه اعلام کرده و اینها را نشانه تایید خدا می داند نه رد آن  موارد دیگر که خیلی مهم است عدم پیشگویی و نشانه یابی آخر الزمان است منتظر باید هر لحظه را لحظه فرج بداند و برای آمدن حضرت تلاش کند یعنی مثل فرمان امام علی زندگی کند یعنی با توجه به دنیا طوری برنامه ریزی کند که فردا می می میرد و طوری از زندگی و مال دنیا بخواهد گویی تا ابد زنده است یعنی بفهمد که تمام دنیا بدردش نمی خورد یعنی طوری برنامه ریزی کند که گویی تا ابد زنده است و طوری زندگی کند که گویی فردا می میرد.در برنامه ریزی اساس قیامت و آخرت فقط به معنی آینده نیست بلکه همین روح ما بهشت و جهنم را در فنا فی الله و قیامت می سازد.و لحظه لحظه این دقایق زندگی مهم است و بهشت و جهنم همین حالا شروع شده فقط چشمانمان را بسته ایم.

نمونه های بارز موارد فوق از همان اول انقلاب مشهود شد یکی قضیه کتاب و سخنرانی مهندس بازرگان در مورد نماز و خاصیت نرمشی ورزشی نماز تاکید کرد که با نامه های جمعی از پزشکان و ارتوپیدیستهای کشور اعتراض شد و حتی نوع دو زانو نشستن در نماز از بدترین حالتها قلمداد و رکوع به هیچ.وجه مورد توصیه نیست و مورد دیگر که غرض ورزانه بود مورد دیدن روی امام.در ماه و افتادن مو در لای قرآن بود به منظور خرافه گرایی مورد امروزی و مرسوم نیز پیامک های معنوی دعا و در انتها درخواست است که به چند نفر بفرستید اما اگر جواب نگرفتید پس دعا باطل است پس باید مراقب حربه های دشمن بود

 دقت کنید رویکرد اصلی در مورد استوار کردن دین با دانش در اساس قرار دادن حرف خود قرآن است با توجه به اینکه قرآن مبین است لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و اینکه علوم در قرآن به تفضیل شرح داده شده اند پس نباید قرآن محجور بماند در ضمن معلم قرآن هم خود خداست و چیزی را یاد می دهد که علم بشری به آن راهی ندارد و قرآن تبعیت از آنچه را نیز که به آن علم نداریم رد کرده است-البته دقت شود مواردی مثل حجتین خود بر اساس علم اثبات و با هم کمک بر درک وحی می کنند و مسایلی مثل تقلید در ادامه همین قانون اند البته بقیه قوانین علمی گرایی در این موارد هم هست مثلا شاید بگویید مثل پزشک درست است و قبول هم می کنیم ولی بیمار هم حق دارد و هم باید از پزشک اطلاعات اساسی و پایه ای لازم در مورد بدن خویش و احتمالا مکانیسم بیماری و بهترین روشهای درمانی را از پزشک بپرسد البته پر واضح است که همه مسایل با این رویکرد قابل رفع و توجیه نیست و بحث مرجعیت به عنوان امری کاملا مستقل و مورد رجوع تعریف می شود و در کل دین اصل منبع رضایت حال بدون مصداق یا با مصداق امر الهی است نه مردم البته هر دو با هم اند و اما اصالت الهی است و بحث مردم نیز بحث فطرت است و اصل حقوق و وظایف مثال در پزشکی بدون خدا شاید استمنا مشکل نباشد یا اتونازی غیرقانونی نباشد اما در پزشکی فقط در همین حیطه های اخلاقی و احکام اولیه تفاوت وجود دارد چه برسد  به مباحث فلسفی علم پزشکی و یا رویکرد علم دین در حیطه پزشکی و دید شمول آن و مباحث خاص و بحث روح در ضمن شاید ما از چیزی خوشمان بیاید اما خیرمان در آن نباشد و شر باشد و شاید از چیزی کراهت داشته باشیم اما خداوند خیرمان را در آن قرار داده است این آیات در مورد جهاد و الگوی ازدواج مصداق آیه اند اما در تمام حیطه ها عملا الگو می باشند بحث بیشتر را بعدا ادامه خواهیم داد. برعکس این رویکرد همان تفسیر مغرضانه یا به نوعی تفسیر به رای است حال به هر شکلی که می خواهد باشد باشد حتی سهل انگارانه آن و با نیت خیر آن نیز ثمره و نتیجه ی صحیحی خیلی به دنبال نخواهد داشت و ما را از اصل موضوعات مورد هدف قرآن دور می کند .الگو قراردادن قرآن نیز مصادیقی دارد مثلا اگر امام علی (ع) پیرامون باد پاییزی یا باد بهاری و بحث دوری و نزدیکی نقلی دارند با علم به اینکه ما دنبال حکمتیم و هرآنچه هم برسیم اصل نیست و دلیل نیست آن را الگو قرار می دهیم در این مورد با نظریات ابن سینا الگوی مزاج و طبع فصلها و تناسب و کیفیت آن با افراد بحث می شود با در مورد تعبیر خواب هم تعبیرات الگو در قرآن داریم هم احادیث 

به طور کلی اساسا دین قالب و یا ترمز و یا سرعت گیر خطر جاده ی زندگی است یا نه دین خود راه نشان دهنده و موتور حرکت و علم دهنده و زمینه ساز تحقیقات است.اساسا کلمه ی فقه پویا همین منظور است

چند نکته ی اساسی به عنوان جمع بندی یک ورود علمی به امور انتزاعی مثل روح(نفس) و یادگیری صحیح و عدم ورود خرافات و امور بیهوده و طبقه بندی اهداف و اولویت بخشی به مسایل اصلی مثل ایمان و شاخه ها و مسایل خواب و خواب بیدار یا دید الهی به خواب و مسایل کلی تر و پایه ای مثل نماز و ازدواج و بحث ایمان و دید علمی به علوم غریبه دو تمام موارد حکمت اند نه علت و دلیل سه بالاخره اگر دستور باشد سر اسماعیل باید بریده شود اما مورد صفر اینکه اسلام قرآن و روایات صحیح السند مطابق با قرآن و سنت و عقل سلیم اسلامی الگو است و برعکس آن درست نیست

دقت کنید در جهان پر ادعای مثلا علمی امروز این بشر پیشقراولان علم محسوب می شوند اما در قرآن ما از مواردی نام برده می شود که عجیب است و قرآن به اقوامی برتر اشاره می کند مثلا اقوامی که با فرشتگان دشمن بوده اند و حتی با جبرییل و اینکه عذاب الهی دچار شدند ما امروزه با علم موجود حتی مفهوم رویای صادقه را درک نمی کنیم چه برسد به تعبیر  آن یا در مورد حتی وجود اجنه .حال در احوال اقوام گذشته دشمنی با فرشتگان آنهم خود جبرییل بوده پس یعنی خیلی هم پیش رفته بودند اما ما امروزه حتی با خواست دوستی همچین علمی نداریم پس این یعنی در عمل ما علمی به نام علم نداریم چون حتی دریچه و زمینه این نوع نگرش در هیچ کتاب درسی الگوی از مهد کودک تا دانشگاه وجود ندارد  پس ما خیلی خیلی خیلی عقبیم و زیاد به دانش امروزی مغرور نشوید.

یک مورد دیگر نیز در بحث متافیزیک است یا همان ماورا الطبیعه یا خیلی خیلی خوشبینانه تا خیلی شبیه همان علوم غریبه شاید با متد علمی، که البته ما نیز زیاد به آن اشاره و اهمیت دادیم شایان ذکر است امام(ره)نیز در صحیفه نورشان کلمه یا کلیدواژه دکترین ماوراالطبیعه نیز وجود دارد اما باید اعلام شود بحث مستقیم کتابهایی تحت عنوان کلی عرفان و متافیزیک نیز صحیح نیست زیرا بیشتر این افراد نه براساس دین و یا هر عرفان دیگری بلکه بیشتر به نام علم یا در حالت خوشبینانه تحت لوای مکاتب زمینی دست به تحقیقاتی زده اند که بیشتر به سحر می ماند تا علم البته بازهم اشاره شود دید قرآنی حتی نسبت به انواع سحر حتی با وجود همین واژه متفاوت است اما باید اشاره شود علی رقم نکات خیلی خیلی مثبت غیرمادی گرایانه و حتی با وجود عدم دخالت دادن پیش فرضهای دینی و رسیدن به این پیش فرضها مثل بحث ژنتیک و یا بحث کلی نمود ابدان از کالبدها بازهم بحثها نه از طرف یکسری عالم دینی بلکه بیشتر به عنوان محقیق حنیف می تواند مطرح شود که شاید با دین اصیل نیز آشنا نشده اند در ضمن اهداف دین نیز و بحث ایمان و اصل آن و شبعات آن کاملا گویا است و هدف ما رسیدن به آنهاست و این هدف هم ازنظر برنامه کلی جامع که همان دین است نسبی نیست یعنی به طور کلی ما باید فعال تر حاضر شویم و نیاز جامعه ی تشنه را برآورد کنیم و دقت شود اصالت زیبایی وجود دارد و حتی درانحراف از امانت و حتی عناد با آن بازهم امانت تعریف می شود و اصل آن غیر قابل حذف و انکار است  و از این جهت مشکلی خاص وجود ندارد و بیشتر در این مواقع مقاومت بر حق کارساز است و از خدا باید کمک خواست.این گونه در راه هدایت باقی می مانیم و هدایت هم می کنیم که البته اصل هدایت برای خداست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ

روش علمی کلاسیک


روش علمی (کلاسیک)

جمع آوری اطلاعات

فرضیه سازی

آزمایش فرضیه

ثبت یافته ها

نتیجه گیری و تفسیر

نظریه سازی

انتشار گزارش

نکته جانبی اینکه علوم غریبه براساس کشف و شهود و آزمایشات علمی درونی در خود فرد است و به نوعی کرامت بروز آن است و تجلی ایمان در روح و عملیاتی شدن اول ایمان و بعد موارد دیگر در عمل،هدف می باشد

یک بحث کلی وجود دارد اینکه مبنای علوم و نگاه به علم با دو دید کاملا متفاوت وجود دارد نگاه به علم از زاویه دین و نگاه فلسفی کمی با نگاه آن به صورت امروزی متفاوت است و ماهیت خاصی قایل است جدا از بحث اینکه علم باید باعث زیادی خود نفس بشود و نه اطلاعات علم در جایگاه دینی تسخیری است دقت کنید این تسخیر با تسخیر فقهی که حرام شمرده می شود فرق دارد و منظور ما آن نیست تسخیر در ماهیت است و مبنای درک دارد و از تسخیر ماهیت اشیا را شامل می شود تا تسخیر در افکار و اراده ها و حتی نوع غیرمجاز که هکان تسخیر لفظی بین فقهاست اما اسلام به ماهیت علم اعتقاد دارد تسخیر با بحث علم مورد نظر مادی گراها با دو شیوه تجربی گرایی و حس گرایی تقریبا نگاه کاملا متفاوتی دارد نگاه کنید اگر ما با نگاه مادی گرایی صرف پیش برویم در طبیعت خواه ناخواه در هر شرایط علم به دست آمده حقیقت اصلی نیست بلکه تجزیه تحلیل ما از شرایط است و در ضمن اگر تمام حواس درست کار کرده باشد که اگر ما با این الگو هم پیش برویم هیچ گاه نظریات انیشتین هاینزبرگ و استیون هاوکینگ و کتابهایی مثل تارخچه زمانش اساسا نباید نوشته می شد در ضمن گفتیم این علم درکی تز دنیای بیرون است اما تجزیه تحلیل درون ماست نه حقیقت بیرون حتی اگر عینی کامل باشد حتی توصیف عینی مثل عکس پس در هر صورت بازهم اصل علم درونی است نه بیرونی در ضمن آن تسخیری که هرچه آنچه در آسمانها و در زمین است با رسیدن به حقیقت درونی بدست می آید نه محیط بیرون و اینجا وارد اصطلاح و مقوله مکاشفه می شویم و در مبانی عرفانی بحث مجاز مطرح می شود اساسا نکته جالب اینجاست که اگر تاریخچه روش علمی مورد بررسی قرار گیرد متعلق به اسلام و مبانی اولیه کاملا اسلامی بوده و امثال بوعلی با رویکرد عرفانی و الهی به نماز و ارتباط با خدا و عرفان و دید فلسفی به علوم و نگاه علمی به علوم غریبه پیش برده اند اما امروزه در روش علمی تمام مبانی از جمله اخلاق نگاه فقهی دینی و پیش فرضهای قرآنی را حداقل به عنوان یک پیش فرض ساده هم رد می کنند و این جای تعجب دارد این موارد خاص در ادامه تفاوتهای شدیدی را با رویکرد دینی بوجود آورده تا حدی که با توجه به منابع رسمی آموزشی بعضی مسایل غیرقابل درک است مثلا تعریف توهم را اگر با دید پزشکی بسنجیم اگر قبول کنیم نود و نه درصد توهمات اساسا ماهیت کاملا مادی دارند و مثلا به خاطر ضعف و یا بیماری یا مواد مخدر و افیونی ایجاد می شود اما آن یک درصد که اصلا توهم نیست و شاید مثلا نه به خاطر فرشته بلکه مثلا یک جن بوده باشد چی این مورد چه می شود یا با نگاه فلسفی در خود هرم مازلو بین روانشناسان و جامعه شناسان و نگاه اسلامی که محبت و عرفان را اصل آفرینش می داند تفاوت است یا در مورد ماهیت تصور ،پزشکی جوابی نمی دهد و حداکثر با توجیه هورمونی و مادی و روانشناسی دست  به کار می شود اما دیدگاه دینی متفاوت است مثلا در دیدگاه دینی بیماری حاصل بدبینی است و اینجا هر بیماری ای تعریف می شود نه فقط بیماری های روانی یا عصبی حتی این بدبینی بین افراد هم امکان دارد و و به طور خاص اثر چشم یا چشم زخم نامیده می شود و راهکارهای جلوگیری خودش را دارد.دقت کنید در مورد ساختار اندیشه هیچ گاه بحث نمی شود ما مقصودمان چشم سوم یا ورود حواس انتزاعی به ماجرا نیست بلکه خود ساختار اندیشه و تعریف منطقی از عقل سلیم است که ما مسوول آن هستیم و در قرآن به چشمها و گوش و قلب همراه با هم اشاره شده است و برای آن موضوعات و دریچه های زیادی در قرآن باز شده است اینجا حتی تعاریف اصلی مثل وحی خدا فرشته پیامبر یا مسایل دیگر نیز بعد از این تعریف جایگاه مشخص تر و هدف دار تری می یابند ما حتی هنوز صحبت از اینکه دادن حقی براساس شناخت حقیقت آن چیز است و یا رابطه ی علوم عقلانی و علوم وحیانی با هم هنوز هم بحث نکردیم



یک مثال بارز برای رویکردها در مورد کیمیاگری است در مدل اصلی موارد اصلی مثل علم اسما و حروف و تجوید و علم تسخیر اشیا وجود دارد اما روش شیمی امروزی مبنای دیگری دارد مدل اول حتی ما اثبات خدا اثبات قدرت خدا و قدرت بشر و مبانی دیگر را هم داریم اما مدل امروزی بیشتر بر کشف قوانین جهان است نه سنتهای الهی و با تعریف خدا به نوعی هم می توان گفت دیدن نظم بدون اهمیت ناظم باعث تغییر کامل این رویکرد می شود باز اگر برگردیم به اول ماجرا علت در تعریف روح نفس ماهیت عقل و بحث چشم و گوش و قلب خواهیم یافت این بخشی از ماجراست

نکته ی دیگر بازهم در مورد داستان هری پاتر اینکه در یکی از داستانها تحت عنوان درس تغییر به نوعی به سبک فوق و کیمیا گری اشاره شده البته سبک داستان کمی به مسخ هم شباهت دارد و به نوعی بیشتر یحث تغییر موقت است مثل موش به لیوان و برگشت آن .استفاده از این موارد با رویکرد انگلیسی در خرافی ترین کشور دنیا باعث جهت گیری و خوراک فکری خاصی است بی دلیل و هدف نیست 



نکته برداشتی از آیات قرآن که الگوست

هرکس دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و ما همه ی خواسته اش را به او نمی دهیم اما اگر کسی آخرت را بخواهد نه تنها تمام بلکه مضاعف و دو برابر و ده برابر و همچنین بدون حساب پاداشش می دهیم و از نظر سطحی کمی و کیفی به او پاداش دنیا و آخرت بیشتری می دهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰