👈 حل مشکلات بنگاههای تولیدی راهش فقط «خصوصیسازی» بود / ادارهی بنگاهها توسط دولت عامل مشکلات و فساد بود
✏️ در مورد مسئلهی خصوصیسازی که بعضی از دوستان گفتند و تکرار کردند و بیرون هم همانها را میگویند: هر قانون خوبی را ممکن است بد عمل کنند. اینی که ما امکانات کشور، امکانات تولیدی، کارخانجات، اینها را بدهیم دست دولت، دستگاههای تولیدی و بنگاههای تولیدی بزرگ را دولت نمیتواند، مشکلات به وجود میآید، فساد به وجود میآید. چه قدر در این چند سال این مسائل پیش آمده. این راهش فقط خصوصیسازی بود. هیچ چارهی دیگری وجود نداشت واقعاً و این کار ناگهان انجام نگرفت. با فکر، با مطالعه، با پیشبینی، ساعتها بحث کردن انجام گرفت. بله، من قبول دارم، آن توقعی که بنده داشتم از خصوصیسازی، تا حالا آن توقع برآورده نشده. اما کارهای خوبی هم انجام گرفته.
✏️ اینی که شما میگویید بنگاه دولتی را دادند به بخش خصوصی، او دلارش را به دولت برنمیگرداند، این درست نیست. آنی که دلار را برنمیگرداند، همان بنگاه فعلاً دولتی است.
✏️ البته بخش خصوصی هم اشکالاتی دارد؛ مراقبت میخواهد، دقت میخواهد، رعایت میخواهد. ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
🖼 #دیدار_دانشجویان
💻پی نوشت :فرق بین لیبرال سرمایه داری و خصوصی سازی به نوعی فرق بین بشریت و انسانیت است اما بدون شک کلید حل مشکل اقتصاد بنا به نظر رهبر انقلاب خصوصی سازی است و هیچ راه حل دیگری ندارد یعنی خود مردم یک مثال دیگر که خیلی به آن تا به امروز توجه نمی شد بحث اسلام و حج است مستطیع به زبان ساده خودمانی می شود بچه پولدار که شرایط دینی خاصی بر آن است مکه هم میعادگاه و زمان حج هم یعنی زمان مناسب خب اینها یعنی اینکه خدا رو شکر روند جهان باعث حذف صهیونیسم است و مشکلات جهان حل خواهد شد آن شا الله. یک موضوع می ماند و آن ظهور است چرا همیشه می گوییم او خواهد آمد شاید اصلا در دوره ما این ظهور نباشد که صد البته حضور هست پس باید زندگی کرد و قوانین دین و همچنین شریعت اسلام که وجود دارد انجام شود. آماده سازی برای ظهور یعنی دستورات اجرا شود البته اینکه اصل مقام امام امت برای فقط و فقط خود معصوم است شکی نیست اما نمی شود بدون فرمانده هیچ اقدام موثری کرد وکالت در حقیقت همین است آن شا الله آینده نزدیک روشن است
میزان نوشت: شهید سرلشکر، ولی الله فلاحی رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی، در پاسداشت عملکرد عالی شهید شیرودی او را به عنوان ستاره غرب کشور معرفی کرد.
هشتم اردیبهشت سالروز آسمانی شدن سردار رشید اسلام شهید علیاکبر شیرودی است، او که دی ماه ۱۳۳۴ در روستای بالا شیرود تنکابن متولد شد، سال ۵۱ با ورود به ارتش جمهوری اسلامی ایران و استخدام در هوانیروز پس از طی دوران مقدماتی خلبانی در تهران و خلبانی با بالگرد کبری در اصفهان، سال برای ادامه خدمت خود به کرمانشاه منتقل شد، این انتقال فصل مبارزات انقلابی شهید شیرودی را در جریان پیروزی انقلاب اسلامی رقم زد.
شهید شیرودی در جریان پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از تریبونهای انقلاب اسلامی، سخنرانیهایی در راستای معرفی ابعاد انقلاب و آرمانهای امام خمینی (ره) در افزایش اطلاعات مردم به عمق انقلاب و تقویت روحیه انقلابی آنها در مسیر مبارزه با رژیم طاغوت انجام داد، روحیه انقلابی و ولایتپذیری، چهره این شهید والامقام را به شکل ستارهای درخشان در کنار تمثال شهدا در آسمان انقلاب اسلامی ثبت کرد.
شهید شیرودی پس از پیروزی انقلاب اسلامی این بار در جبهه مبارزه با منافقین و معاندین در دفاع نظام جمهوری اسلامی با لباس بسیجی خلبانی در سنگر حفظ امنیت مرزهای کشور به ویژه در شمال غرب، نام خود را به عنوان یکی از چهرههای مهم در ایجاد امنیت در این منطقه ثبت کرد، شهید شیرودی با نقش تعیین کننده در آزادسازی پاوه، نمره قبولی در امتحان مهم مبارزه با ضد انقلاب گرفت.
شهید سرلشکر، ولی الله فلاحی رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلام، در پاسداشت عملکرد عالی شهید شیرودی او را به عنوان ستاره غرب کشور معرفی کرد، سرلشکر فلاحی در توصیف جایگاه شهید شیرودی این سردار اسلام را ناجی غرب، ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر معرفی کرد، تبدیل غیر ممکنها به ممکن از جمله برجستهترین ابعاد شخصیتی شهید شیرودی بود.
شهید چمران یکی از سرداران رشید اسلام در دوران دفاع مقدس و حتی به ویژه جبهه مقاومت با خدمات ارزشمندی که در لبنان برای دفاع از اسلام و اُمت اسلامی در مسیر جبهه مبارزه با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی در کارنامه خدمت خود ارائه کرد در توصیف جایگاه شهید شیرودی، این شهید بزرگوار را ستاره درخشان جنگ در کردستان معرفی کرد.
شهید شیرودی به ستارههای سردوشی به عنوان درجات تشویقی توجهی نداشت، دنبال داشتن ستاره در آسمان ولایت و دفاع از انقلاب اسلامی بود، احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی از اهداف بلند این سردار رشید اسلام بود، حضور در جبهه حق علیه باطل را وظیفه شرعی میدانست و با اطاعت از رهبر خود امام راحل، همانند عقابی تیزپرواز دشمن را با شجاعت کم نظیر خود کلافه کرده بود، شهید شیرودی در دوران دفاع مقدس از جمله رکوردداران بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد در دنیا بود.
مصاحبه شهید شیرودی با مجله انقلاب
شهید شیرودی در مصاحبه با مجله پیام انقلاب، علت زنده ماندنش پس از انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ را، مشیت و عنایت الهی عنوان میکند. آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری، برای بازپسگیری ارتفاعات بازی دراز به سوی سر پل ذهاب گسیل میکند.
خلبان یار احمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین میگوید: بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیک کرده و آن را منهدم کرد و خود نیز به شهادت رسید، شهید شیرودی در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده شد.
شهید شیرودی، دانشآموخته مکتب مالک اشتر
امام خمینی (ره) در مورد شهادت شهید شیرودی گفت: او آمرزیده است، فرمانده معظم کل قوا در زمان شهادت شهید شیرودی این سردار رشید اسلام را شخصیتی مکتبی، مؤمن و مبارز در راه خدا توصیف کردند، بی شک شهید شیرودی در سنگر خدمت و دفاع از ولایت از دانشآموختگان مکتب مالک اشتر بود و علی زمان خود را تا نثار خون خود پای درخت انقلاب اسلامی تنها نگذاشت.
شهید شیرودی در وصیتنامه خود پرواز را پل عاشق برای رسیدن به معشوق توصیف میکند، این سردار رشید اسلام در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است «در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم، چون احساس میکنم، هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم. اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمیگرفتم و به جبهه نمیرفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است.»
امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته عباس رمضانی، در گفتگو با میزان، گفت: هوانیروز را باید با واژه قهرمان معرفی کرد، دفاع جانانه هوانیروز و شهدای خلبان ما فراموش نخواهد شد، خلبانان کبری هوانیروز امثال شهید شیرودی خوزستان را نجات دادند.
وی تصریح کرد: خلبانان شهید هوانیروز از جمله شهید بزرگوار شیرودی با بمباران مواضع دشمن در دوران دفاع مقدس ردپایی ماندگار در تاریخ انقلاب از خود برجا گذاشتند، نبرد کبریهای هوانیروز با تانکهای دشمن متجاوز آنطور که باید و شاید معرفی نشده است، عملیاتهای خطرناک و موفقیتآمیز این عزیزان در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شد.
خلبانان هوانیروز به ویژه در دوران دفاع مقدس مظلوم واقع شدند
مشاور فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر نقش اثرگذار شهید شیرودی در صحنههای مختلف دفاع از حریم جمهوری اسلامی ایران، آزادسازی پاوه را در منطقه بازی دراز از جمله رشادتهای ماندگار شهید شیرودی دانست و اضافه کرد: خلبانان هوانیروز به ویژه در دوران دفاع مقدس مظلوم واقع شدند، باید زحمات و قهرمانی این عزیزان بیشتر به تصویر کشیده شود.
رمضانی بر ولایتمداری، ایمان و شجاعت از شاخصهای شخصیت شهدایی همچون شهید شیرودی تأکید کرد و اظهار داشت: ولایی بودن نام این عزیزان ما را در تاریخ ماندگار کرده است.
اقتدای حضرت آیتالله خامنهای در نماز جماعت به امامت شهید شیرودی
حجت الاسلام والمسلمین حسن باقری نیز نیز در گفتگو با میزان، در سالروز شهادت شهید شیرودی با اشاره به ۳۰۰ شهید هوانیروز، شهیدان علی اکبرشیرودی و احمد کشوری را از شهدای شاخص هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران برشمرد و گفت: هوانیروز نقش مهمی در دفاع مقدس و رخدادهایی مانند عملیات مرصاد، بازی دراز و آزادسازی پاوه داشت و شهدایی همچون شیرودی در این صحنه نقشآفرینی کردند.
رئیس عقیدتی سیاسی هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با بیان خاطرهای از امام خمینی (ره) در زمان دریافت خبر شهادت شهید شیرودی، تصریح کرد: امام راحل با شنیدن خبر شهادت رزمندگان و فرماندهان میفرمودند؛ خدا بیامرزد این عزیزان ما را، اما وقتی خبر شهادت شهید شیرودی به امام راحل رسید، ایشان فرمودند؛ او آمرزیده است.
باقری با بیان جملهای ماندگار از فرمانده معظم کل قوا در زمان دریافت خبر شهادت شهید شیرودی، اظهار داشت: مقام معظم رهبری هم در مورد جایگاه شهید کشوری فرمودند: «ایشان تنها نظامی بودند که من در نماز جماعت به او اقتدا کردم.»
حاج حسین یکتا به نقل از امام خامنه ای اگر رهبر نبودم رئیس فضای مجازی میشدم مقام معظم رهبری فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور میشدم که این اهمیت فضای مجازی را برای مقام معظم رهبری نشان میدهد.
ترجمه باید تحت تلفظی باشد و دقیقا منظور و کلمات را برساند و تا حد ممکن از هرگونه داخل پرانتزی که ذهن مخاطب را جهت دهی می کند باید پرهیز کرد چون خود خدا می داند چه بگوید تفسیر به هر روشی باشد عملا القای ذهنیت است و مجاز نیست بلکه فقط و فقط تعبیر اصل است یعنی بگوییم با توجه به خود آیات و اسناد موثق از پیامبر و امامان می توان این استنباط را بکنم و شخصی است . در حقیقت تفسیر فقط و فقط برای خود امام عصر و زمان است و حتی در مورد وکیل و فرد مشخص شده از سوی ایشان هم باید احتیاط نمود در ضمن این نکته ضروری است که اصل دین مهمتر از فرع است و اصول دین کاملا مشخص هستند و کاملا کاملا عقلانی است و اینکه در قروه هم تقلید کرد آنهم زمانی است که فرد خود نتواند به احتیاط برسد ذکر مجدد این مورد ضروری است که تمام پیامبران و امامان در یک خط هستند و هزاران دین ندارم و همه ادیان اسلام اند و نام دیگر قرآن فرقان است یعنی حتی باید تورات و انجیل هم خوانده شود و با تطبیق با قرآن به موارد عقلایی و اعتقادی آن عمل شود شریعت و دستورات دینی حتی در طول زمان نزول هم به روز شده اند و نباید علت اختلاف فرض شوند نباید نادیده گرفته شود که بیشترین داستان های قرآن در مورد حضرت موسی علیه السلام است پس باید تعریف شود این یعنی پیشرفت
ان شا الله شب شهادت بی بی دوعالم مادرمان حضرت زهرای اطهر(س) همراه با شهدای به حق،زنده ی شلمچه برای تعجیل در فرج آقا،دعاگوی همه مومنان و مستضعفین جهان باشیم و در سوگ می نشینیم .و خود را برای هرچه بهتر سرباز آقا بودن و اطاعت از خودشان و نایبشان آماده کنیم.
محل مناطق عملیاتی جنوب و راهیان نور .امیر حسین سوری با طلب حلالیت از تمامی دوستان
✅ راز های موفقیت امام خمینی (ره) از منظر رهبر انقلاب
⚡️ ارتباط ایشان با خدای یگانه : «امام خمینی بدین خاطر توانست این حرکت عظیم را در دنیا بوجود آورد، که با خدا ارتباط داشت و دراین راه ملاحظه هیچ چیزی را نمی کرد.
⚡️به اعتقاد من، اخلاص و توجه و اتصال به خدا مهمترین رمز موفقیت او بود.
⚡️وقتی یک انسان، خود را به اقیانوس بی پایان وصل می کند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فائق آید
⚡️بر اساس یک حقیقت قرآنی هرکس خداوند را یاری کند خداوند در مقیاسی عظیم او را نصرت می کند و امام با ایمان کامل به این قانون الهی، با تلاش بی وقفه برای تحقق دین خدا یعنی آباد کردن دنیا و آخرت ملت ایران، به نصرت خدا برخاست
⚡️مردمی بودن ایشان : « امام وارد صحنه شد، وسط میدان آمد، میان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبیین کرد و آنها را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه اى مثل ایمان خود رساند؛ آنگاه ایمان و انگیزه مردم و تعالیم اسلام، معرکه را به سود حقّ و حقیقت تمام کرد.
⚡️« محور همه اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه میشد: اسلام و مردم.
⚡️نگاه بین المللی :مخاطب امام در سخن و ایده سیاسی اش فقط ملت ایران نبود، بلکه او بشریت را مخاطب پیام خود قرار می داد.
🔴🔴متن کامل نامه دوم امام خامنه ای به عموم جوانان در کشورهای غربی🔴🔴
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.
لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعهها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشهها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دورهی معاصر، جهان غرب با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، بههیچوجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعهی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟
از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند، جذب این نوع گروهها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیهی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگیهای پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابریها و احیاناً تبعیضهای قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقدههایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.
بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتابزده که جامعهی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیونها انسان فعّال و مسئولیّتپذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلیشان محروم سازد و از صحنهی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطببندیهای موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خوا
هناخواه خاصیّت برگشتپذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایستهی این ناسپاسیها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی میشناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. در این صورت، در آیندهای نهچندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالودهای استوار کردهاید، سایهی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آیندهای روشن را بر صفحهی گیتی میتاباند.