نقشه و توطعه جهانی را به طوری میتوان ریزبینانه اما واضح دید اصلی ترین نقشه آن و نقطه اوج آن زمانی اجرا شد که جایگاه بازیگری در پر امتیاز ترین فیلم و مهمترین نقش در پرفروشترین رمان فانتزی که قدرت گرفته از داستان انسان کامل و خلق اول و ستاره آن یعنی دست خداوندی است است به زیباترین ترین بازیگر که از خاندان دوازدهم یهود است و در تاریخ شهادت مولود کعبه و درهم کوبنده خیبر و درب ورودی اسم اعظم به دنیا آمده است می دهند که هیچکدام از موارد به هیچ عنوان شانسی نبوده است اما باید گفت که نه تنها امامان و معصومان و اهل بیت پیامبر و پیامبر اسلام نور واحد هستند بلکه تمام پیامبران الهی فقط و فقط یک حرف زدند و همگی به کلمه الله دعوت کردند پس هیچ فرقی بین آنها نیست و کل شی یرجع الی اصله این یعنی بیست و پنج سال در حال اتمام است و نوزده سال آینده حقیقت بیشتر آشکار می شود.
بخشی از دیالوگ فیلم بانوی عمارت وصف حال است کسانی که به آفتاب ایمان ندارند پس صریح و صادقانه بیان می داریم
اعلان اخطار
ما نیز چون شما سایه نشینیم خورشید عدالت بر خلوت شما تابیدن گرفته و بزودی یکان یکان شما را آفتابی خواهیم کرد از جناب کاووس پذیرایی درخور به عمل می آید منتظر اعلام بعدی باشید.
از ما بترسید و از این ترس بمیرید که مستضعف ضعیف نخواهد ماند چون ذاتش قدرت است
پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به کوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد، آیاتی را از رأس مطهّر شنیده و روایت کرده اند .
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرِ مطهّر حضرت را به کوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد، آیاتی را از رأس مطهّر شنیده و روایت کرده اند .
در روایتی از زید بن ارقم آمده است: سر مبارک حضرت امام حسین را بر نیزه در کوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحـَابَ الکَهفِ والرَّقیمِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا؛ (1) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟ » . موی بر تنم راست شد و گفتم. این ماجرا عجیبتر از جریان اصحاب کهف است. (2)
در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارک را در جایگاهی که در صیارفه برایش معین کرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونه ای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا : «انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا» تلاوت کرد. (3)
سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می کردند که این آیه را تلاوت فرمود: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» (4) (5)
سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه می خواند: (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم)(6) (7)
ابن وکیده گوید : از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می فرماید:
ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار “اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ (8) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را مىکشند” . (9)
منهال ابن عمرو گوید : سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا) تلاوت می کرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد. (10)
و وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله ، دستور به کشتن او داد ، سر مبارک با صدای بلند فرمود: (لا حول و لا قوه الا بالله) . (11)
مورخان گفته اند که: چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مبارکه را قراءت میکرد.
شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می کند که جهان در ضمن معادله ای حکیمانه جریان می کند که یکی از جمله های آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار میرود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.
معنی این آیه آن است که: ای انسان! آیا چنان گمان میکنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست
زمانی که سر امام حسین ـ علیه السّلام بالای نیزه حمل میشد، شیخ مفید به نقل از زید بن أرقم آورده است، روز دوّم که عبیدالله دستور داد تا سرهای شهدا را در کوفه بگردانند «من سر امام حسین را دیدم که آیهای از سوره کهف را که ـ ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا را تلاوت میکرد
آنچه مورّخین و علماء و بزرگان علوم اسلامی پیرامون مسأله شهادت امام حسین علیه السّلام و حمل سر مبارک ایشان به مجلس ابن زیاد در کوفه و از آنجا به شام نقل کردهاند عبارت از این است: که در آخرین لحظات که سپاه دشمن بر امام حسین علیه السّلام یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در کوفه برده شد. بعد از چند روزی که سرهای شهداء کربلاء به همراه کاروان اسراء در کوفه بود عبید الله دستور داد که اسراء و سرهای شهدا را به همراهی 500 نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالیکه سرهای شهدا بر روی نیزهها حمل میشد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.
شیخ مفید میفرمایند: بامداد روز بعد که عبید الله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارک حضرت امام حسین را با دیگر سرها در میان تمام کوچهها و قبیلههای کوفه بگردانند.
علامة مجلسی هم در بحار به ذکر این مطلب اشاره کرده است و میگوید: از زید بن ارقم روایت شده است که میگوید من شنیدم که سر امام حسین این آیه را تلاوت میکرد[12]«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[13]
امّا روضة الشهداء ملا حسین کاشفی به این مطلب اشاره میکند و مینویسد: وقتی کاروان اسراء به همراه سرها در حالیکه بر روی نیزهها حمل میشدند و به طرف شام برده میشدند، در بین راه یک مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این کاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد که لبهای وی به هم میخورد. میگوید راوی که این یهودی گفت من نزدیکتر رفتم و گوش فرا داشتم که این کلمات را شنیدم «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ»[14]
یحیی از مشاهدة این جریان متعجّب شد و پرسید این سر کیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی که مادرش فاطمه دختر پیامبر محمد مصطفی است و در این زمان که یحیی این جریان را دید مسلمان شد.[15]
پی نوشت ها:
1. کهف (18) ، آیه 9.
2. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.
3. مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.
4. شعراء (26) ، آیه 227.
5. مناقب، ابن شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.
6. بقره(2) ، آیه 137.
7. اسرار الشهادة ، ص 488.
8. غافر (40) ، آیه 71.
9. شرح قصیدة ابیفراس ،ص 148.
10. خصائص سیوطی ، ج 2 ، ص 127.
11. مقتل العوالم ، ص 151.
[12] . مجلسی، بحار الانوار، نشر بیروت، چاپ سوّم،1403 هجری، ج 45، ص 121.
[13] . کهف/9.
[14] . شعراء/227.
[15] . کاشفی سبزواری، حسین، روضه الشهداء، قم، نشر نوید آلام، چاپ اوّل، 1379، ص 458.
دانلود مداحی برای اهل بیتدریافت عنوان: مداحی گل یاس مهربونم فاطمه چراغ خونم بنی فاطمه حجم: 4.36 مگابایت توضیحات: مداحی گل یاس مهربونم فاطمه چراغ خونم بنی فاطمه و محمود کریمیدریافت عنوان: انا مظلوم حسین حجم: 29 مگابایت توضیحات: انا مظلوم حسین نذار القطری دریافت عنوان: یا حسین غریب مادر حجم: 9.18 مگابایت توضیحات: یا حسین غریب مادر سید جواد ذاکر
💠 پرجمعیتترین گردهمایی تاریخ کره ی زمین با بیش از 26 میلیون شرکتکننده داوطلب.
💠 طولانیترین راهپیمایی جهان با 400 مایل.
💠 بزرگترین #اطعام دهی جهان با 200 میلیون نفر وعده غذایی.
💠 طولانیترین #نماز جماعت جهان اسلام در طول تاریخ با 30 کیلومتر.
💠 بزرگترین حجم خدمات #داوطلبانه و رایگان (استراحتگاه، تلفن، تأمین امنیت، ماساژ دست و پا، استحمام، اینترنت، میان وعدهها و... .)
💠 بزرگترین پروژه خدمات شهری جهان (12 هزار نیروی خدماتی.)
💠 متکثرترین آئین مذهبی (شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، بودایی، زردشتی؛ همه آمده بودند.)
💠 پرخطرترین و در عین حال #امنترین مانور اقتدار امت اسلامی.
💠 مأیوس کنندهترین همایش تاریخی برای دشمنان بشریت و مسرت بخش ترین برای مدافعان ارزشهای الهی و ناب اسلامی.😊
💠 و البته بزرگترین سانسور خبری یک واقعه با این عظمت از سوی رسانههای مدعی بیطرفی دنیا (بسیاری از رسانهها حتی در حد زیرنویس هم خبر اربعین را انتشار ندادند.)
گروه فضای مجازی: در موتورهای جستجوگر، دو کلمه «عاشورا» و «Ashura» ما را با چه تصاویری روبه رو میکند؟
قصد این یادداشت یک اطلاعرسانی و یک همیاری است. اصل مطلب این است که با نوشتن کلمه «Ashura» در موتورهای جستجو مانند گوگل که نهتنها ما ایرانیها بلکه اکثر کاربران اینترنت در جهان به استفاده مداوم و همیشگی از آن عادت کردهایم، با تصاویری از صحنههای قمهزنی و استفاده از آلات و ابزاری مانند زنجیرهای تیغدار روبهرو میشویم که فضایی پر از خون و وحشت را در تصاویر نمایان کرده است.
نوحه و عزاداری بر مصیبتهای سید و سالار شهیدان عالم، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و گردهمایی شیعیان برای عزاداری، علاوه بر اینکه باعث صفای باطن میشود، خود شیوهای است که یاد این قیام عظیم را گرامی بداریم و هرساله در ماتم آن ظلم بزرگ اشک بریزیم؛ اما آن زمانی که دچار افراط میشویم و چهره دیگری را به نمایش میگذاریم که به هیچوجه شایسته نیست، مورد سوءاستفاده دشمنان قرار میگیریم و در نتیجه کار به سرانجامی نامطلوب میرسد.
جستجوی کلمه«Ashura»کاربران سراسر جهان را با صدها تصاویر از روز عاشورا مواجه میکند؛ البته این تصاویر اغلب از مراسم عاشورا شیعیان در دیگر کشورها به ویژه عراق و پاکستان است.
جستجوی کلمه«عاشورا»، کربلا، حسین و... (به زبان عربی) کاربر را با تصاویر گرافیکی زیبا روبرو میکند چرا که از این تصاویر به کرات در سایتهای متعدد استفاده شده و بارها روی آن کلیک شده و میزان بالای بازدیدکننده، آن را بر ردیفهای اول بخش تصاویر موتورهای جستجو نشانده است.
شاید بتوان جایگزینی و جابهجایی این تصاویر دور از شأن تشیع را با یک همت جمعی و فراخوان از تمامی عاشوراییان جهان میسر کرد.
برگزاری مسابقات متعدد عکاسی، مسابقات فتوبلاگ، تشویق جوانان ایرانی و دیگر کشورها به تهیه عکس از مراسم عزاداری در نقاط مختلف کشور و جهان و آپلود آن در وبگاههای متعدد و به نمایش گذاشتن آن با جذابیتهای بصری بالا به همراه توضیحات کامل از این آئینهای عزاداری به زبانهای زنده دنیا به ویژه انگلیسی ـ برای آنکه بازدید بیشتری از آن صورت گیرد ـ قطعاً به مرور کمک خواهد کرد که این تصاویر جایگزین شود.
همه میدانیم که ولایت حقیقی و انحصاری از آن خداست و از غیر خدا کاری ساخته نیست؛ آن گونه که قرآن کریم با یادآوری این معنا میفرماید: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی[1]؛ یعنی: ولایت منحصراً از آن خداوند است»، و همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیر[2]؛ یعنی: برای انسان ولی و یاوری جز خدا نخواهد بود.»
از همین رو هنگامی سخن از ولایت پیامبر و اهلبیت- صلوات الله علیهم اجمعین- به میان میآید در واقع این ولایت برگرفته از همان ولایت الهی بوده و جدای از آن نیست. پس اهلبیت- علیهمالسلام- برای ما هیچگاه هدف و مقصود نهایی نبوده و نیستند. محبت و عشق ما به آن بزرگواران نیز به خاطر ولایت الهی است که در وجود آنها تبلور یافته است. همچنین از آن جهت تبعیت و اطلاعت ایشان بر ما واجب است که آنها ما را به ولایت و اطاعت از خداوند رهنمون میسازند. در این راستا باید ابراز محبت و اطاعت ما از اهلبیت- علیهمالسلام- نیز به گونهای باشد که دیگران گمان نکنند که شیعه، ائمه خود را هدف و مقصود نهایی میداند و برای آن بزرگواران محبت و ولایتی مستقل از ولایت خداوند قائل است. البته این معنا در ذهن بیشتر شیعیان متمرکز بوده و همه به آن اعتقاد دارند، اما گاهی رفتارها و سخنان بعضی از شیعیان ناآگاه خلاف آن را به دیگران القاء میکند.
پس هنگامی که بزرگان دین میگویند:«سینه خیز به سمت حرم نروید، نگویید سگ حسین هستم، به حالت سجده آستانه قبور ائمه را نبوسید، و… » همه این نهیها به خاطر آن است که نباید به گونهای نشان داد که اهلبیت- علیهمالسلام- هدف و مقصود نهایی هستند، بلکه خضوع و خشوع کامل را باید به خداوند متعال نشان داد و از منشأ و انگیزه محبت به اهلبیت- علیهمالسلام- منحرف نشویم.
البته این سخن بارها توسط اهلبیت- علیهمالسلام- به شیعیان تذکر داده شده است چنانچه هنگامی عبدالسلامِ هَرَوِی خدمت امام رضا علیهالسلام عرض مینماید که نزد مردم شایع کردهاند که شما ادّعا میکنید مردم بنده زر خرید ما هستند! آن حضرت در پاسخ فرمودند: «خداوندا! اى کسى که آسمانها و زمین را آفریدهاى و به ناپیدا و پیدا آگاهى، تو شاهدى که من چنین مطلبى را هرگز نگفتهام، و از احدى از پدرانم- علیهمالسّلام- نشنیدهام که چنین کلامى گفته باشند، بار الها! تو خود میدانى که از این مردم چه ستمهایى به ما وارد شده است، و اینکه این افترا هم از ستمهاى ایشان ست که درباره ما روا داشتهاند.»
نکته جانبی اینکه علوم غریبه براساس کشف و شهود و آزمایشات
علمی درونی در خود فرد است و به نوعی کرامت بروز آن است و تجلی ایمان در روح و
عملیاتی شدن اول ایمان و بعد موارد دیگر در عمل،هدف می باشد
یک بحث کلی وجود دارد اینکه مبنای علوم و نگاه به علم با دو دید کاملا متفاوت وجود دارد نگاه به علم از زاویه دین و نگاه فلسفی کمی با نگاه آن به صورت امروزی متفاوت است و ماهیت خاصی قایل است جدا از بحث اینکه علم باید باعث زیادی خود نفس بشود و نه اطلاعات علم در جایگاه دینی تسخیری است دقت کنید این تسخیر با تسخیر فقهی که حرام شمرده می شود فرق دارد و منظور ما آن نیست تسخیر در ماهیت است و مبنای درک دارد و از تسخیر ماهیت اشیا را شامل می شود تا تسخیر در افکار و اراده ها و حتی نوع غیرمجاز که هکان تسخیر لفظی بین فقهاست اما اسلام به ماهیت علم اعتقاد دارد تسخیر با بحث علم مورد نظر مادی گراها با دو شیوه تجربی گرایی و حس گرایی تقریبا نگاه کاملا متفاوتی دارد نگاه کنید اگر ما با نگاه مادی گرایی صرف پیش برویم در طبیعت خواه ناخواه در هر شرایط علم به دست آمده حقیقت اصلی نیست بلکه تجزیه تحلیل ما از شرایط است و در ضمن اگر تمام حواس درست کار کرده باشد که اگر ما با این الگو هم پیش برویم هیچ گاه نظریات انیشتین هاینزبرگ و استیون هاوکینگ و کتابهایی مثل تارخچه زمانش اساسا نباید نوشته می شد در ضمن گفتیم این علم درکی تز دنیای بیرون است اما تجزیه تحلیل درون ماست نه حقیقت بیرون حتی اگر عینی کامل باشد حتی توصیف عینی مثل عکس پس در هر صورت بازهم اصل علم درونی است نه بیرونی در ضمن آن تسخیری که هرچه آنچه در آسمانها و در زمین است با رسیدن به حقیقت درونی بدست می آید نه محیط بیرون و اینجا وارد اصطلاح و مقوله مکاشفه می شویم و در مبانی عرفانی بحث مجاز مطرح می شود اساسا نکته جالب اینجاست که اگر تاریخچه روش علمی مورد بررسی قرار گیرد متعلق به اسلام و مبانی اولیه کاملا اسلامی بوده و امثال بوعلی با رویکرد عرفانی و الهی به نماز و ارتباط با خدا و عرفان و دید فلسفی به علوم و نگاه علمی به علوم غریبه پیش برده اند اما امروزه در روش علمی تمام مبانی از جمله اخلاق نگاه فقهی دینی و پیش فرضهای قرآنی را حداقل به عنوان یک پیش فرض ساده هم رد می کنند و این جای تعجب دارد این موارد خاص در ادامه تفاوتهای شدیدی را با رویکرد دینی بوجود آورده تا حدی که با توجه به منابع رسمی آموزشی بعضی مسایل غیرقابل درک است مثلا تعریف توهم را اگر با دید پزشکی بسنجیم اگر قبول کنیم نود و نه درصد توهمات اساسا ماهیت کاملا مادی دارند و مثلا به خاطر ضعف و یا بیماری یا مواد مخدر و افیونی ایجاد می شود اما آن یک درصد که اصلا توهم نیست و شاید مثلا نه به خاطر فرشته بلکه مثلا یک جن بوده باشد چی این مورد چه می شود یا با نگاه فلسفی در خود هرم مازلو بین روانشناسان و جامعه شناسان و نگاه اسلامی که محبت و عرفان را اصل آفرینش می داند تفاوت است یا در مورد ماهیت تصور ،پزشکی جوابی نمی دهد و حداکثر با توجیه هورمونی و مادی و روانشناسی دست به کار می شود اما دیدگاه دینی متفاوت است مثلا در دیدگاه دینی بیماری حاصل بدبینی است و اینجا هر بیماری ای تعریف می شود نه فقط بیماری های روانی یا عصبی حتی این بدبینی بین افراد هم امکان دارد و و به طور خاص اثر چشم یا چشم زخم نامیده می شود و راهکارهای جلوگیری خودش را دارد.دقت کنید در مورد ساختار اندیشه هیچ گاه بحث نمی شود ما مقصودمان چشم سوم یا ورود حواس انتزاعی به ماجرا نیست بلکه خود ساختار اندیشه و تعریف منطقی از عقل سلیم است که ما مسوول آن هستیم و در قرآن به چشمها و گوش و قلب همراه با هم اشاره شده است و برای آن موضوعات و دریچه های زیادی در قرآن باز شده است اینجا حتی تعاریف اصلی مثل وحی خدا فرشته پیامبر یا مسایل دیگر نیز بعد از این تعریف جایگاه مشخص تر و هدف دار تری می یابند ما حتی هنوز صحبت از اینکه دادن حقی براساس شناخت حقیقت آن چیز است و یا رابطه ی علوم عقلانی و علوم وحیانی با هم هنوز هم بحث نکردیم
یک مثال بارز برای رویکردها در مورد کیمیاگری است در مدل اصلی موارد اصلی مثل علم اسما و حروف و تجوید و علم تسخیر اشیا وجود دارد اما روش شیمی امروزی مبنای دیگری دارد مدل اول حتی ما اثبات خدا اثبات قدرت خدا و قدرت بشر و مبانی دیگر را هم داریم اما مدل امروزی بیشتر بر کشف قوانین جهان است نه سنتهای الهی و با تعریف خدا به نوعی هم می توان گفت دیدن نظم بدون اهمیت ناظم باعث تغییر کامل این رویکرد می شود باز اگر برگردیم به اول ماجرا علت در تعریف روح نفس ماهیت عقل و بحث چشم و گوش و قلب خواهیم یافت این بخشی از ماجراست
نکته ی دیگر بازهم در مورد داستان هری پاتر اینکه در یکی از داستانها تحت عنوان درس تغییر به نوعی به سبک فوق و کیمیا گری اشاره شده البته سبک داستان کمی به مسخ هم شباهت دارد و به نوعی بیشتر یحث تغییر موقت است مثل موش به لیوان و برگشت آن .استفاده از این موارد با رویکرد انگلیسی در خرافی ترین کشور دنیا باعث جهت گیری و خوراک فکری خاصی است بی دلیل و هدف نیست
نکته برداشتی از آیات قرآن که الگوست
هرکس دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و ما همه ی خواسته اش را به او نمی دهیم اما اگر کسی آخرت را بخواهد نه تنها تمام بلکه مضاعف و دو برابر و ده برابر و همچنین بدون حساب پاداشش می دهیم و از نظر سطحی کمی و کیفی به او پاداش دنیا و آخرت بیشتری می دهیم
با
خدا میشه حرف زد با خدا حرف بزن تا خدا باهات حرف بزنه نماز حرف زدن با خداوند است
و تمام تعهدات به ایمان و شاخه های آن را در خود جای داده است نماز ظهر مهمترین
نماز است و باید به معشوق عاشق عشق ورزید-ثارة الله-سلام آخر نماز شروعی بزرگ است
باید سلام در وجود تجلی یابد سلام رمز ورود و شروع صحبت است سلام نام خداوند است و
معنی بر سلامت خواهی دارد یعنی شروعی با قصد و نیت سلامتی در نماز باید قلب را نگه
داشت نماز باید اقامه شود نه اینکه فقط خوانده شود در ضمن چشم بستن هم مکروه پس بهتر است نداشته باشیم این مورد در
ادامه بحث می شود چون تغییر فاز می دهد.در ادامه قرآن حرفهای رسمی خداوند است
استخاره قواعد خود را دارد و در آن قرآن بر اساس حقیقت زنده انگاشته می شود فال
حافظ هم چون بر مبنای قرآن است معتبر است و از نظر فهمیدن راحتتر است.تمام جهان
آیت الهی است و هیچ چیز اتفاقی نیست این موارد لحاظ می شود در آخر حرف زدن با
خداوند که مورد نظر است موارد ارتباط مستقیم خداوند با انسان حرف زدن
وحی-فرشته-از
ورای حجاب
حم
عسق شوری 51شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن بگوید،مگر از طریق وحی،یا از
وراء حجاب،یا رسولی می فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند،چرا که او
بلند مقام و حکیم است
طارق
به منظور فعالسازی اذکار مهم است
خداوند
با انسان از سه طریق ارتباط مستقیم برقرار می کند حجاب مومنه نیز در این مرحله
معنا می یابد مگرنه عدم جلوه گری برای غریبه حتی در فرهنگ غیر مسلمان مثل مسیحی
نیز مذموم و نابسند است و از نظر مراحل تعالی روحانی سطح تسلیم است.سه مورد عبارت
از وحی از طریق فرشتگان و از ورای حجاب معمولا دادن اخبار علم الهی هشدار و موارد
این چنین را شامل می شود برای این موضوع حضور قلب ضروری است و اهتمام به خواندن
نماز علل الخصوص نماز ظهر.در کل حتی با فتوای استنادی که توسط مراجع نیز تایید و
اعلام شده ارتباط با فرشتگان و وحی فقط مختص پیامبران نیست-البته ما در قرآن اشاره به دشمنی با فرشتگان هم داریم یعنی اگر هم دیدند مایه ی خیر و برکت نیست مثل شمر که امام زمان خویش را دید و حتی حرف زد و شناخت اما چه نفعی داشت آنهم بدون ایمان؟و قبول حق- اما فرد مورد وحی در
صورت ادعا قابل بحث و پیگیری است معمولا هم این افراد با ادعاهای پلکانی اقدام به
جذب نیروها-مریدان-می کنند دقت کنید بیان ادعای ایمان داشتن خود دال بر عدم ایمان حقیقی است البته منظور عمل نکردن و بروز تظاهرات ایمانی نیست بلکه هرگونه داشتن ادعا در این زمینه اشتباه محض و خلاف سیر حقیقی است تاکید می شود معمولا مدعیان پلکانی عمل می کنند حتی برای شما خواننده محترم این مقالات فقط و فقط به منظور انتقال دانش و تجربیات به منظور رشد و رفع مشکلات و پیشرفت جامعه است و به هیچ وجه این علوم به فرد خاصی نیز نباید اختصاص یابد و یکی از اصلی ترین اهداف نیز این تابو شکنی بوده است چرا که هدف تثبیت و محکم تر کردن پایه های دین به کمک دانش است البته دانش حقیقی مثل دانش پیامبران ،دانشی که سعادت به دنبال آورد و انسان را زیاد کند و به مقام خلافت اللهی برساند.
دقت کنید در ادعای پلکانی معمولا از ارتباط سطح پایین شروع می شود مثلا ارتباط با یکی از نایبان امام زمان بعد خودش نایب معرفی می کند بعد امام زمان یا قطب یا باب معرفی می کند و حتی در ادامه خود خدا هم معرفی می کنند معمولا اینان دارای کراماتی نیز هستند تا مورد قبول واقع شوندکه البته طیف بسیار زیادی از اینها فقط و فقط شیاد اند و از شعبده بازی و یا روشهای غیرقانونی و سرقت کسب اطلاعات می کنند اما به هر حال این طرح کلی است
یکی
از موارد ارتباط مستقیم خداوند با انسان از طریق فرشتگان است گفتیم برای ارتباط
نماز مهم است علل الخصوص نماز حال این نماز به جماعت باشد و معارف آن نیز درک شده
باشد بیشترین بازده را خواهد داشت برای ارتباط با فرشتگان آیات و احادیث و اذکار
موجود اند که تاحد امکان در جزوه آمده است در این جا موارد و نکات جمع آوری شده
جدیدی را عرضه می نماییم در قرآن به تعداد جفتهای بالهای فرشتگان اشاره شده اما
این در حالت روحانی آنهاست آنها درحالت ارتباط مستقیم آنها مانند انسان اند و
معمولا در هر حالتی حتی ارتباط با مونث بازهم در هیبت مردانه حلول می کنند-مریم- و
معمولا در کالبد فردی که از نظر شخص بسیار خوب است و در حقیقت نیز با خداوند
ارتباطات قوی دارد و فرد مورد نظر را نیز قبول دارد در ارتباط خبر دادن تذکر دادن
بیدار کردن برای نماز و حتی خبر دادن برای موارد شخصی را نیز شامل می شود ارتباط
گفتیم نماز است حرف زدن خدا با انسان و دادن نعمات گوناگون فقط برای پیامبران
نبوده حکومت ذوالقرنین و حکمت لقمان مثالهایی از این دست اند مگر نه این است که
روح القدس بر مریم فرود آمد در ضمن تمام وحهای پیامبر نیز قرآن نبوده بخشهایی هم
حدیث قدسی است مواردی مثل انسانهای نیکوکار و ابدال مثل نخودکی بهجت و 0000نیز
گواههای دیگری از این باب اند در مورد حلقه نیز باید بگویم که خود فرد باید
توانایی این را داشته باشد که خودش از طریق اذکار حلقه ایجاد کند و خودش ارتباط
داشته باشد این گونه بهتر است فهم خواستن از خداوند در نماز مهم است نگاه کنید حتی
شیطان برای گمراه کردن بشر که خود گناهی علاوه بر گناه عدم سجده بر انسان است چون
دستور خداوند را لغو کرده از خداوند می خواهد تا رستاخیز فرصت گمراهی انسان را
داشته باشد که البته خداوند تا وقت معین به او مهلت می دهد یا دعای موسی که خداوند
او را در خانواده یعقوب وارد می نماید یا موارد دیگر اینها شروع ارتباط است و فهم
مسایل بعد شروع ارتباط اولین مورد ارتباط فهم اسم سلام است
ذهن
زیبا داشتن هدف است و اندیشه قوی اینجا اژدها در مقابل مارها اعتبار می یابد باید
بدانیم چه می خواهیم بحث فهم زندگی ایمانی درونسازی و خودسازی بر اساس آن و
خوابهای بیدار برای به نتیجه رساندن است اول ذهن باید ساخته شود.و توانایی های فرد
افزایش یابد بحث ارتباط با خداوند دقیقا یادگرفتن ماهی گیری است خداوند انسان را
براساس ایمانش هدایت می کند بر اساس کلیات اول ارتباط است و روند خواب بیدار
بهترین شیوه است تا قبل رسیدن به بیداری و روشن بینی کامل و درون سازی تمام و کمال
درک ایمان و اعتماد به خداوند و درک آیات است
موکل
از جنس فرشته باشد یا اجنه به نوعی برادر است و سلام دادن به او اهمیت دارد ارتباط
و رشد دو طرفه است اگر جن باشد بر اساس قاعده جدایی دنیاها هیچ وقت دنیای شما را
خراب نمی کند ولی معمولا با روشهایی علل الخصوص در تنهایی اگر سمت خلاف بروید مانع
خلاف شما شده آنهم به روش تذکر جالب اینکه هیچ وقت هم بحث ترس و ناراحتی هم نیست
واقعا رابطه برادرانه است و سلام گونه
فیلم
خبر مستند کارتون نماهنگ تفسیر و تحلیل خلاقیت همگی را خودتان خواهید دید حتی بالا
بردن سطح یادگیری و آینده بینی و پیشبینی اتفاق بر اساس عملکرد فعلی در اینجا
فیلمی در کار نیست شیطنتهای دجال هم نیست خودتانید به خودتان ایمان بیاوریدو همچنین زندگی کنید و فعالیت داشته باشید و تکامل خود را ادامه دهید در
خواب بیدار مهم نیست دقیقا چه متد(منظور الگوی شخصی)هایی را می روید فقط یک نکته اصلی و اساسی دارد
که برای جلوگیری از احتلام هم به کار می رود که این است با ذهن فعال به خواب بروید
ولی به هیچ وجه من الوجوه در حین تغییر فاز به مسایل جنسی فکر نکنید قرار نیست
کمبودهای فکری خود در بیداری را در خواب جستجو کنید خواب یک مرحله مجزا از زندگی
است نه یک ضمیمه.در ضمن پس از یک فکر تحمیلی مثل دیدن فیلم نخوابید در حالت عادی
هم کمی صبر کنید تا فعالیت ذهنی کمی آرامش یابد بیشتر درد متعالی یافتن و با آرامش
خوابیدن مهم است اینکه با ذهن باز بخوابید نه با دلمشغولی یعنیفکر حقیقی خودتان. این امر با توجه به مرگ موقت
بودن خواب اهمیت می یابد پس از مرگ هم همین شرایط حاکم است یعنی اگر فرد نتواند
روش تعالی خویش را بیابد در برزخ نیز نمی تواند شرایط را درک نماید.اصل خواب و
رویابینی در سطح آلفا مغز اتفاق می افتد و از نظر فیزیکی در زمانی که چشم ها بسته
است.
احتمالا به
طور تاریخی با دید حکومتی و گسترده اولین موکل گیری از زمان ساسانیان شروع شد و
بحث کی نژادی نیز به صورت علمی مورد توجه قرار گرفت چه در ارتباط مستقیم با خدا چه
موکل سلام جایگاه ویژه ای دارد در ارتباط مستقیم با خداوند نماز ظهر مهمترین بخش
کار است بحث ارتباط با موجودات غیر ارگانیک اصل نیست در حالت کلی چه جن چه انس هیچ
کدام بر دنیای دیگری تاثیر ندارند و هیچ تسلطی نیز بر انسان ندارند شیاطین هیچ
تسلی ندارند و از عالم غیب هم هیچ اطلاعی ندارند،بعد وارد شدن آنها از نظر جهان موازی
امکان تاثیر مستقیم دارند روش بابازارها در عمل شیطان پرستی است و خودشان برده ی
شیطان خواهند شد اما در کی نژادی رابطه متفاوت است امکان اینکه موکل ظاهر شود در
صورت درخواست امکان دارد اما بر اساس سلام خواهد بود و نه سلطه خواهی افراد عادی
هیچ گاه دست به احضار نزنند حتی برای سالکان نیز خطراتی وجود دارد در ارتباط با جن
مسلمان یا کافر با توجه به شخصیت حساس اجنه هر گونه خطری محتمل است وجود حلقه های
دفاعی قبل از هر گونه عملی مهم است یادتان باشد اجنه دیگر ثقلین این جهان اند شاید
فهمیده باشید دلیل اینکه در زمان ورود به یک خانه خالی نیز مستحب است سلام بدهید
چیست روش کلی آینده بینی از طریق موکل رسیدن به کتاب تقدیر است قضا و بلا بر اساس
رفتار حال تغییر می کنند و آینده بر اساس حال است تقدیر ثابت است و به ندرت قابل
تغییر است تقدیر مستقیما از سوی خداوند اعمال می شود مثال زمان و مکان مرگ شماست
این موضوعی مشخص است می توانید از بس بخورید سکته کنید مرگ طبیعی داشته باید یا
شهید شوید یا به عنوان یک خلافکار بد توسط پلیس بمیرید در ضمن بدون شک هیچ جنی
برتری به انسان ندارد و قدرت آینده بینی هم ندارند اگر داشتند شیاطین از جنس جن
خود را از عذاب خوارکننده رها می کردند.دقت کنید دلیل انجام کارهای محیر العقول در اجنه به دلیل خود جنس و امکانات وجودی آنهاست که اکتسابی هم نیست فقط خودشان آن را تقویت یا تضعیف می کنند سرعت و قدرت بالا و امکان نامریی بودن از چشم سایر موجودات خاکی-البته منظور انسان و نه همه ی حیوانت-و عمر طولانی باعث می شود در موارد مثل کسب اطلاعات از مکان یا افراد مختلف و یا حتی اطلاع از زمان ها و حوادث خیلی خیلی قدیمی مفید باشند اما در کل اعتماد به آنها سخت است حال از هر فرقه ای می خواهند باشند مهم نیست بحث در اینجا نوع رابطه است
و هرکس عاشقش بشوم او را می کشم و خون بهایش بر من واجب می شود و خود خون بهایش می شوم
یا لثارات الحسین
حدیث قدسی
اگر بدن حیاتی داشته باشد بدون شک این حیات بدون خون امکان ندارد اگر حیات بدنه ی اسلام داشته باشد بدون شک با خون حسین است که.در رگهای اسلام جریان دارد بدون شک محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه.داشته است
دوستم با دوستانت دوستم با دوستان دوستانت و دوستم با دشمن دشمنانت یا حسین
دشمنم با دشمنانت و دشمنم با دوست دشمنانت و دشمنم با دشمن دوستانت یا حسین
کربلا نشان دادن یک مفهوم است آنهم عدم جدایی قرآن و عترت حتی اگر سر بر بدن نباشد
اگر قرآن گفت تا می توانید قرآن بخوانید تو حتی بدون سر هم بازهم قرآن خواندی اگر قرآن گفت شب زنده داری کنید تنها خواسته ات در شب عاشورا فرصت برای یک شب زنده داری برای خواندن قرآن است اگر ابراهیم فقط اسماعیلش را به قربانگاه برد تو تمام خانواده ات را بردی و از کودک تا پسر شبیه پیامبرت را تقدیم خدا کردی اگر سلیمان به لشگریان جن و انسش می بالید تو از سر مردانگی در مقابل نامردان از آنها استفاده نکردی اگر خدا برای پیامبرانش یا مثل ابراهیم نام نیکو را برای تاریخ گذاشت و سلامشان کرد تو در بین مسیحی و حتی کافر هم نام نیکو داری و خدا تو را خون خود نامید اگر قرآن نماز ظهر را تاکید کرد تو نماز ظهر را به جماعت زیر تیر خواندی که به تاریخ بگویی من به نماز عشق می ورزم از نماز کمک بگیرید و نماز از فحشا باز می دارد و پشت ولی را خالی نکنید حسین جان تک تک لحظه های حضور تو تفسیر تک تک آیات کلام وحی است من چه بگویم که زبانم قاصر است
حسین جان گفتند کل یوم عاشورا کل ارض کرب و بلا ااین روزها جایت خالی است اگر آن روز در حرم امن قصد ریختن خونت را کردند امروز هم با مسلمانان این کار را می کنند امروز هم اگر تشنه باشی در حرم الهی بازهم آبت نمی دهند انگار این طایفه که از همان ابتدا با جگرخواری شروع کردند بازهم ول کن تاریخ نیستند و امروز هم همان کار هارا می کنند همان هایی که زینبت را اسیر کردند و شهر به شهر گردانند امروز همین همان کارها را می کنند انگار تاریخ بازی درآورده آن روز که کودکت را کشتند فقط آن روز نبود این قوم به کودک کشی عادت پیدا کردند یک روز در لباس آل سعود در یمن و حتی در تبدیل عروسی به عزا یک روز در قاموس اسراییل و کشتن زنده مردم جلوی دوربین و قاچاق اعضای انسانها و زنان و مردان و کودکان آنها فراتر هم رفته اند و گاهی کودکان را در جنگی که خودشان راه انداخته اند غرق می کنند خودشان جنگ می افروزند و بردگان را با وعده به قصرهای خود می خوانند .حسین جان انگار همیشه باید سر زکریا را در تاریخ ببردند تا صدایشان را قطع کنند ولی انگار هیچگاه حتی سر بریده هم از حق کوتاه نمی آید نمی دانم چرا هر دو سر را یک جا گذاشتند نمی دانم چرا هر بار یک قطره خون که بچکد تا جواب نگیرد خون پاک نمی شود.انگار زمانی که قرآن سر نیزه کردند دیدند هنوز دلشان خنک نشده برای انتقام از قرآن ناطق تفسیرش هم سر نیزه کردند ولی قرآن بازهم قرآن می خواند حتی اگر با چوب بر دهانش بزنند یا حتی اگر صدای طبلها را بلند کنند که صدایت نیاید امروز در تمام تاریخ صدایت پیچیده است و این صدا خواب آسوده را بر استکبار حرام کرده و حتی نوای طبلها هم برای محرمت جان می دهند
حسین تو قوانین را برهم زدی چون در راه اربعینت فقط مسلمانان از همه ی فرق نیستند حتی ارمنی ها هم میایند می گویند پیامبرمان یکی نیست اما حسین مان که یکی است اینجا دیگر فقط قانون قانون عشق توست که بعد از هزار و چهارصد سال بزرگترین راهپیمایی بشری را به خاطر تو انجام می دهند ای خون خدا حتی دشمنانت هم فهمیده اند برای مبارزه با تو هم باید لباس عزایت را بپوشند تا حرفشان خریدار باشد اما نمی دانند حرارتی که از کربلایت و سوختن خیمه ها در قلب مومنان افروخته شد هرگز هرگز سرد نخواهد شد
یا حسین تو امام آزادگانی نه فقط مسلمانان تو امام تمام آزادی خواهان جهانی
ای حسین جان کسانی تو را کشتند که پشتت نماز خواندند حافظ قرآن بودند اما معنی ولایت را نفهمیدندو حتی نذر ساخت مسجد کردند تا خونت را بریزندحسین جان جانم و پدر و مادرم به فدایت
حسین جان می دانم کسی حکم خارجی بودنت را داد که زمانی بر امام علی که حاکم شرع بود قاضی شرع شد و حکم کرد وامام قبول کرد اما تاریخ چه کرد شمر مگر یار علی در صفین نبود
ای حسین می گویند داستان کربلا داستان عشق و عاشقی بود و یزید فامیل شما بود خب مگر شهربانو همسری شایسته تر از شما مگر می توانست برگزیند یا اگر یزید مرد را بر طمع زنش به جنگ فرستاد و دستور عدم بازگشتش را داد و نیت غصب زنش را گرفت اما شما نیز خواستگار شدید که این ملعون به هدفش نرسد آیا عیب تاریخ است که این کار را خیر را رد می کنند یا نیت خیر و عشق را گانه نابخشودنی می داند حتی داستانتان آنقدر عاشقانه بود که لیلی و مجنون نیز اسیر عشق کربلا شدند و هر کار کردند تا برای معنی یافتن خویش در کربلا وارد شوند و شاید اینگونه مفهومی یابند
حسین حرف بسیار دارم اما تاریخ نشان داد که حسین همیشه همان حسین است و شیطان همان چهره های زر و زور تزویر را می پوشاند فقط امروز کمی به قول خودشان جهان اولی تر شده اند اما از جهان عشق حسینی و عشق الهی هنوز هم بویی نبرده اند حسین همیشه جایگاه شما و جایگاه یزید مشخص است این ابن سعد و شمر و حر اند که باید جایگاه خود را بیابند
حسین جان پدرت فرمود کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنان بیدار می شود آری پس از تو آنهایی که فرار کردند و یاری ات نکردند راحت نبودند و حتی حریم امن الهی نیز دیگر امنیتی نداشت و قصر کوفه هم به هیچکس وفا نکرد
حسین جان ای خون خدا ای کشتی نجات و چراغ هدایت بشریت قسمت می دهم به جدت رسول الله و کتابش قسمت می دهم به جان مادرت زهرا و محسنش قسمت می دهم به علی و نماز معراج گونه اش قسمت می دهم به حسن و تابوت و قبر بی ضریحش قسمت می دهم به ادب و دو دست برادرت ابوالفضل و آبی که شرمنده اش شد قسمت می دهم به خون علی اصغرت که ارزشش را فقط آسمانها فهمیدند قسمت می دهم به جمال و کمال علی اکبرت قسمت می دهم به تب و تنهایی سجادت در عاشورایت یا حسین کمک کن همیشه عزادارت بمانم و در رکاب فرزند زهرا این انقلاب و کشورش را به دست صاحبش برسانیم که همگی مسوول این امانت برزگت هستیم و در سایه توجهش از صدمات دشمنان مصون.حسین جان دستم را رها مکن که در این جا جز تو و خدایت امیدی ندارم