سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

اربعین👇🏿👇🏿👇

زائر حسین ع...


میگفت شب شد، زنگ یه خونه ای رو زدم،

طبقه بالایی دیر جواب داد، طبقه پائینو زدم، هر دو صاحب خونه بالا و پایین باهم رسیدن.

میگفت اون از یه طرف می کشید منو، این یکی از یه طرف دیگه....

هرکی میخواست منو  مهمون خودش کنه.

تا اینکه اون دو تا با هم عربی حرف میزنن و یکی گریه می کنه و کناری می ایسته و با اون یکی وارد خونه شدم 


شب که شد با عربی دست و پاشکسته ماجرا رو پرسیدم اون عرب اینطور تعریف کرد:

ما هر دو صاحب پسر بودیم که پسر اون طرف میزنه و تو دعوا پسر منو می کشه و چند ساله زندانه،


تو گیر و دار آوردن شما به خونه م گفت؛

به شرطی میذارم مهمون تو بشه که رضایت بدی پسرم آزاد شه.

منم بهش گفتم: زائر "حسین" رو بده به من، پسرت آزاد....


چه کردی با این دل ها حسین جان ...



🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃


ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی