بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل کجاست؟
امام على علیه السلام :
لا یَزکو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛
هیچ آیینى، با نادانى رُشد نمى کند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74
سایه جنگ سرد و امید به رنسانس علمی:
ماهیت جنگ،از دیدگاه اخلاقی امری مذموم و ناپسند است.اما جنگها در طول تاریخ فواید بسیاری داشته اند و می توان گفت که دانش و فناوری در این بین بیشتر از همه از جنگ منتفع شده اند.پس از انقلاب صنعتی و به خصوص در قرن بیستم این امر مشهودتر است سیاستمداران اروپایی و آمریکایی با سرریزکردن بودجه ها به بخشهای پژوهشی و مخصوصا دانشگاه ها،هیچ وقت ضرر نکرند.مثال های زیادی در طول تاریخ می توان زد که روشنگر این امر است.مثلا علوم هوافضا بدون شک مدیون جنگ جهانی دوم و پس از آن جنگ سرد است.دستاوردهای نازی ها در تکمیل موتور جت در موشک وی دو و پس از آن رقابت پروفسور فون بروان در جبهه ی غرب و مهندس کورولوف در جبهه ی شرق،هرچند که کاملا جنبه نظامی داشت اما نتایجش سفر انسان به ماه و آغاز عصر فضا و پیشرفتهای بی نظیری چه در جنبه های نظری و چه در جنبه های عملی شد.همچنین سرخوردگی آمریکایی ها از سفر روسها به فضا بود که باعث ضد آمریکاییها سراغ سرمایه گذاری علمی در این بخش بروند.از یک طرف کیهان شناسی ای که بعد از ارایه نسبیت عام توسط انیشتین در سال 1916 دچار یک رکود و خمیدگی شده بود،جان تازه ای گرفت و این امر منجر به دستاوردهایی در این حوزه به خصوص در دهه 1970 و 1980 شد که در تاریخ علم بی نظیر است یکی دیگر از حوزه های دانش که به شدت مدیون جنگ است علوم محاسباتی و کامپیوتر ها هستند.آلن تورینگ،پدر این شاخهعلم هم در دوره جنگ دوم جهانی،نخستین کامپیوتر لامپی را برای افشای رمزهای ارتباطات آلمانیها در انگلستان ابداع کرد.پس از آن بازهم رقابت قدرتها و عملیاتهای جاسوسی و ضد جاسوسی بود که باعث پیشرفت همزمان چندشاخه مربوط به علوم و مهندسی کامپیوتر مثل نرم افزار،سخت افزار،رباتیک و غیره شد.مثالهایی از این دست فراوانند.فیزیک و مهندسی لیزر،پلاسما،انرژی هسته ای،میکروبیولوژی و ژنتیک شاخه هایی از این دانش هستند که به طور مستقیم و غیره مستقیم پیشرفتهای عظیم شان در دهه های اخیر را مدیون نیازهای جنگی قدرتمندان هستند.پس از پایان جنگ سرد در 1987 و پیمان دوستی دو ابرقدرت،تقریبا تهدید پر رنگی بالای سرجامعه جهانی نبوده است جالب اینجاست که از همان زمان است که هیچ انقلاب پر رنگی در نظریه پردازی علمی دیده نمی شود.شاهد این امر نقل قول معروف فیزیک دان بزرگ،استیون واینبرگ است که در جایی گفته که از سال 1986 (که مدل استاندارد ذرات بنیادی با تدوین نظریه کیو سی دی تکمیل شد)تقریبا هیچ کار علمی دیگری در دنیا انجام نشده است.البته واضح است که منظور واینبرگ از این حرف،در نظریه پردازی و علم محض است.در شاخه های کاربردی،در ده سال اخیر پیشرفتهاب عظیمی رخ داده،که پررنگ ترین آنها در نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی بوده است،اما باز نکته اینجاست که بسیاری از این پیشرفتها مدیون نظریه هایی هستند که در اواسط قرن پیش و زیر سایه جنگ سرد تدوین شده اند.
با آغاز هزاره سوم،اتفاقات عجیبی در دنیا افتاد که به شدت همه شیون زندگی بشری و همین طور علم را تحت تاثیر قرار داده است.اتفاقاتی که پس از حمله القاعده به برجهای تجارت جهانی و سپس ایده عجیب نومحافظه کاران حاکم بر ایالات متحده یعنی راه اندازی برنامه جنگ برای صلح در دنیا رخ داد،بیش از هرچیزی بر روند سیاستگذاری های علمی در چند سال اخیر تاثیر گذاشته است.شیوه عملیات تروریست ها که اصولا جنگ نامنظم است،نشان می دهد که باید ماشین جنگی برای عملیات های نامنظم به شدت آماده شود.عدم توانایی ارتش آمریکا در پیداکردن محل بن لادن و به خصوص تلفات سنگین برای فتح غارهای توره بوره نشان داد که فناوریهایی که در جنگ با ارتش های منظم عراق و یوگوسلاوی موفق عمل کردند،در نبردهای نامنظم ناتوان هستند و هرچقدر هم که از اسلحه های سنگینی مثل،بمبهای خوشه ای و ناپالم و اورانیوم ضعیف شده استفاده شود،بازهم برای تحلیل حرکت دشمن در نبرد نامنظم نیاز به فناوریهای پیشرفته تری حس می شود.پیروزی شگفت انگیز حزب الله در جنگ 33 روزه اخیر و عدم کارآمدی ماشین جنگی پیشرفته رژیم صهیونیستی هم تایید دیگری بر این امر است.به نظر می رسد که همانطور که ماشینهای محاسبه لامپی در جنگ دوم جهانی و کامپیوتر ها و ابزارهای محاسبه خطی و دیجیتال در جنگ سرد یکی از تاثیرگذارترین ابزارهای نظامی بوده اند،در نبردهای قرن بیست و یکم هم باید به سراغ ابزارهای محاسبه غیرخطی رفت.بدون شک اختصاص بودجه برای ساخت ابزارهای کاربردی در این زمینه،پیش از هرچیز نیازمند کار نظری عظیمی است که از عهده نهادهای آکادمیک برمی آید.با توجه به این امر و طبق گفته های بالا،بعید به نظر نمی رسد که در آینده نزدیک،شاهد پیشرفتهای عظیمی در محاسبات غیر خطی باشیم؛رنسانس هایی نظیر مکانیک کوآنتومی در آستانه جنگ دوم جهانی که ماحصل جنگی اش،بمب اتمی بود و یا علوم هوافضا که در بالا به آن اشاره شد.این پیشرفتهای نظری،ما به ازای کاربردی هم دارند.نظریه هایی شبیه گیم تیوریدر ریاضیات کاربردی و اقتصاد یا علوم شناختی و شبکه های عصبی و به خصوص هوش مصنوعی و همین طور کامپیوترهای کوانتومی شاید با وجود این تهدیدهایی که بالای سر صلح و امنیت جهانی وجود دارد،بتواند پیشرفتهای عظیمی بکنند.
هرچند که شاید کاربرد اولیه این پیشرفتها در عملیات جنگی باشد اما بدون شک پس از آن وارد زندگی بشری می شوند و می توانند خیلی از مشکلات پیش روی بشر را برطرف کنند.استخراج انرژی هسته ای یا مهندسی ژنتیک،بهترین مثال از این دست هستند.
در اجلاس جی هشت که این روزها اخبارش به گوش می رسد،بازهم بحث جنگ سرد داغ شده است.استقرار سپر موشکی ناتو در جمهوری چک برای دفاع از اروپا از تهدید موشکی ایران،سخنرانی کوبنده پوتین علیه این اقدام آمریکا و گفتن اینکه ایران صلا تهدید موشکی برای اروپا نیست و تهدید روسیه به هدف گیری اروپای غربی توسط موشکهای روسی و سپس سخنرانی بوش در پراگ علیه روند دموکراسی در روسیه،جهان را در آستانه اجلاس سران هشت کشور صنعتی دنیا به زیر سایه جنگ سرد برده است.تیتر روزنامه های اروپا و آمریکا در چند روز اخیر،گویای همین امر است.هرچند در ابتدای این بحث گفتیم که ماهیت جنگ،از دیدگاه اخلاقی امری مذموم و ناپسند است،اما همین فضای دهشت انگیز شاید باعث پیشرفتهای عظیم علمی شود که به قول واینبرگ، از 1986 تا حالا متوقف شده است.جنگ،اگر نابودکننده نباشد،سازنده است.