ﺟﺎﯾﺰﻩ مضخرفترین ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﻄﺮ ﺭﯾﺰﺵ ﮐﻮﻩ
ﺧﺐ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ؟ 😕😕
ﺭﺩ ﻧﺸﯿﻢ؟ ﺯﻭﺩ ﺭﺩ ﺷﯿﻢ؟ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺮﯾﻢ؟ نریم ؟ برگردیم ؟ با خودمون چتر ببریم؟ زنجیر سقف بزنیم؟ 😕
ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ کرد لامصب؟ 😒
ﺟﺎﯾﺰﻩ مضخرفترین ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﻄﺮ ﺭﯾﺰﺵ ﮐﻮﻩ
ﺧﺐ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ؟ 😕😕
ﺭﺩ ﻧﺸﯿﻢ؟ ﺯﻭﺩ ﺭﺩ ﺷﯿﻢ؟ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺮﯾﻢ؟ نریم ؟ برگردیم ؟ با خودمون چتر ببریم؟ زنجیر سقف بزنیم؟ 😕
ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ کرد لامصب؟ 😒
⌛️پیداکردن عظیمترین حقایق عالم با یک سوال!
🍎 ۱۴ دی ۱۰۲۹، ۴ ژانویه ۱۶۴۳م: تولد اسحاق نیوتون، کاشف قانون جاذبه
📝رهبر انقلاب: یک چیزهاى طبیعى در زندگى انسان هست که انسان به اینها توجه ندارد. آن وقتى انسان راه اندیشمندى و راه فهم به رویش باز مىشود که روى اینها دقت کند، اینها براى انسان سؤالانگیز باشد. مثل #نیوتون که از یک حادثهى طبیعى و تکرارى، هزاران بار تکرارى در زندگى هر آدمى، ناگهان به یک حقیقت بزرگ مىرسد... یک حادثهى طبیعى و تکرارى براى همهى انسانها، ناگهان یک انسان به این توجه کرد؛ این چیست؟ چرا پائین مىافتد؟ واقعا هم سؤالانگیز است. چرا بالا نمىرود؟ چرا یکبار اتفاق نمىافتد که انسان یک چیزى را رها کند، به جاى اینکه بیاید پائین برود طرف دیگر؟ هرگز چنین چیزى پیش نیامده. خب، این سؤال، این توجه، این بر روى یک نکته ناگهان تکیه کردن؛ این همان چیزى است که راه را به سوى انسان باز مىکند. انسان به فکر برمىآید، سؤال براى انسان طرح مىشود، دنبال پاسخ این مىگردد و ناگهان مثلا نیروى عظیم جاذبه، یک حقیقت عظیم عالم به این وسیله کشف مىشود. ۱۳۵۹/۰۵/۲۷
@khamenei_history
☑️عضویت در کانال Khamenei.ir:👇
https://telegram.me/joinchat/BVJQOTudY702teu92Y-2ow
ابولحسن خرقانی میگه:
جواب ٢نفر مرا سخت تکان داد.....
مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد،
اوگفت:
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!
مستی دیدم که افتان خیزان در جاده اى گل آلود میرفت،
به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی،
گفت : من بلغزم باکی نیست،
بهوش باش تو نلغزی شیخ
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید
یاد این متن داستایوفسکى از کتاب نفرین شدگان افتادم
هر"پرهیزکاری"گذشته ای دارد..............
وهر"گناه کاری"آینده ای..................
پس قضاوت نکن
خدا چه شکلیه؟!
سوألى که براى اکثر مردم ، مسلمون و غیر مسلمون ، کوچیک و بزرگ حتما پیش اومده،اینه که خدا از کجا اومده ، الان کجاست ؟
از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!
اگر شما هم دوست دارید جواب این سؤالها رو بگیرید باید بدونید عقل و درک و فهم ما قادر نیست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال کفار راجع به خداوند به زیبایی جواب دادند وهم ضعف و عدم درک ما از وجود خداوند را شرح دادند .👌🌺
سؤال کفار از امام على(ع)
در چه سال و تاریخى خدایت به وجود امد ؟
امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزى که وجود داشته .
کفار گفتند:
چه طور میشود؟ !
هرچیزى که به وجود آمده یا قبلش چیزى بوده که از او به وجود آمده ویا تبدیل شده!!
امام على (ع) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسید قبل از عدد ٢ چه عددیست ؟
گفتند ١
امام پرسید و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هیچ
امام فرمود چطورمیشود عدد یک که بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند که خود احد و واحد حقیقى است نمیشود چیزى نباشد ؟؟
کفار گفتند خدایت کجاست وکدام جهت قرار گرفته؟!!
️
امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چیز مشرف است .
گفتند چطور ممکن است که همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مکانى تاریک خوابیده باشید صبح که بیدار شوید روشنایی را از کدام طرف و کجا می بینید ؟
کفار گفتند همه جا و از همه طرف
امام فرمود پس چگونه خدایى که خود نور سماوات و ارض است نمیشود همه جا باشد؟؟
کفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشید است خدایت از چیست !؟
چطور میشود از چیزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود خداوند خودش خالق خورشید و نور است ایا شما قدرت طوفان و باد را ندیده أید؟ باد از چیست که نه دیده میشود نه از چیزى است،در حالى که قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.
گفتند :خدایت را برایمان توصیف کن.از چه درست شده ؟
ایا مثل آهن سخت است ؟
یا مثل آب روان ؟
ویا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
ایا تا به حال کنار مریضى در حال مرگ بوده اید و با او حرف زده اید ؟
گفتند : آرى بوده ایم وحرف زده ایم .
امام فرمود : آیا بعداز مردنش هم بااو حرف زدید ؟
گفتند نه چطور حرف بزنیم در حالى که او مرده ؟!
امام فرمود : فرق بین مردن و زنده بودن چه بود که قادر به تکلم وحرکت نبود؟؟
گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بودید و میگویید که روح از بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را که جلو چشم شما خارج شده برایم توصیف کنید از چه جنس و چگونه بود !؟
همه سکوت کردند .
امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصیف روحى که جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بیرون آمده را ندارید؛ چطور قادر به فهم و درک ذات أقدس احدیت و خداى خالق روح هستید؟
🔊لطفأ نـشر دهید.🔊
⏳صدقه جاریه است⏳
✍ الـلـهـمـ عـجـلـ لـولـیـکـ الـفـرجـ ✍
این را بخوانید قشنگه👆🏻
از کودکی پرسیدند:وقتی بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟
گفت:می خواهم خوشحال شوم!
گفتند:ظاهرا تو مفهوم سوال را درک نکردی.
پاسخ داد :چرا،اما گویا شما مفهوم زندگی را درک نکرده اید!!
👏👏👏
شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "
جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند ..
مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
- یا علی ! سؤالی دارم .
علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟
امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !
مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟
حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :
- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد .
حضرت علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !
کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد : یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمهای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز !
چرا همه یک سؤال را میپرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته میشد..
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید :
- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت ..
همه از پاسخهای امام شگفت زده شده بودند که … نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود .
نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به رو چشم دوخت ..
مردم که فکر نمی کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :
- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :
علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند.
هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند ، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم .
کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علیبنابیطالب، ص142.