سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۳۶۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ق.ظ

هاچیکو


داستان کوتاه هاچیکو

داستان کوتاه هاچیکو
داستان کوتاه هاچیکو

این یک داستان واقعی است:

در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش او به افسانه ای از یاد نرفتنی بدل گشت. هاچیکو سگ سفید نری از نژاد آکیتا که در اوداته ژاپن در نوامبر سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. زمانی که هاچیکو دو ماه داشت به وسیلۀ قطار اوداته به توکیو فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیبوئی میرسید قفس حمل آن از روی باربر به پائین می افتد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم می شود و او از قفس بیرون آمده و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرود در همین زمان یکی از مسافران هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل میبرد و به نگهداری از او می پردازد.

این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.

پروفسور به قدری به این سگ دلبسته می شود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از این سگ اختصاص می دهد. دور گردن هاچیکو قلاده ای بود که روی آن عدد ۸ نوشته شده بود (عدد هشت در زبان ژاپنی هاچی بیان می شود و نماد شانس و موفقیت است) و پروفسور نام اورا هاچیکو می گذارد. منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت ۴ برمی گشت. هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او می خواهد که به خانه برگردد هاچیکو نمی‌رود و او مجبور می شود که خود هاچیکو را به منزل برساند و از قطار آن روز جا می ماند.

در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب می بیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته و با هم به خانه برمیگردند از آن تاریخ به بعد هرروز هاچیکو و پروفسور باهم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت ۴ هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او می ماند، تمام فروشندگان و حتی مسافران هاچیکو را می شناختند و با تعجب به این رابطۀ دوستانه نگاه میکردند. در سال ۱۹۲۵ دکتر شابرو اوئنو در سر کلاس درس بر اثر سکتۀ قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که ۱۸ ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش می نشیند و خانوادۀ پروفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش می ماند و هربار که خانوادۀ پروفسور جلوی رفتنش را می گرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت ۴ به ایستگاه میرساند. این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی می کشاند، و در روزنامه ها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته می شد و همه میخواستند از نزدیک با این سگ باوفا آشنا شوند. هاچیکو خانوادۀ پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسوده‌ای میخوابید، فروشندگان و مسافران برایش غذا می آوردند و او ۹ سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند و در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال و ۴ ماهگی منتظر صاحب مورد علاقه‌اش باقی‌ماند.

وفاداری هاچیکو در سراسر ژاپن پیچید و در سال ۱۹۳۵ تندیس یادبودی روبروی در ایستگاه قطار شیبوئی از او ساخته شد.

تا امروز تندیس برنزی هاچیکو همچنان در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور است.

در زمان جنگ جهانی دوم تندیس تخریب شد و در سال ۱۹۴۷ دوباره تندیس جدیدی از هاچیکو در وعدگاه همیشگی اش بنا شد، اگرچه این بنا حالت ایستاده داشت و به زیبایی تندیس اول نبود، اما یادبودی بود از وفاداری و عشق زیبای هاچیکو برای مردم ژاپن؛ در سال ۱۹۶۴ تندیس دیگری از هاچیکو همراه با خانواده ای که هرگز، انتظار و عشق اجازۀ داشتنش را به او نداده بود در اوداته روبروی زادگاهش بنا شد.

آقای جیتارو ناکاگاوا نخست وزیر ژاپن انجمن برای حفظ و پرورش نژاد آکیتا به وجود آورد وتندیسی به یادبود هاچیکو بنا نهاد.

منبع:ویکی پدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۳
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ق.ظ

داستان کوتاه آخر ماه


داستان کوتاه آخر ماه

داستان کوتاه آخر ماه
داستان کوتاه آخر ماه

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : (چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )

دخترک چانه لرزانش را جمع کرد… بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد… اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه… اونوقت… اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم…


اونوقت قول می دم مشقامو تمییز بنویسم…
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۷
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ق.ظ

نکته ای از زبان دکتر امت فاکس


نکته ای از زبان دکتر امت فاکس

دکتر امت فاکس
دکتر امت فاکس

تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه‌ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه می‌دید پیشخدمت‌ها کوچکترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی که پس از او وارد شده‌بودند در مقابل بشقاب‌های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.

وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود، نزدیک شد و گفت: ” من حدود بیست دقیقه است که در ایجا نشسته‌ام بدون آنکه کسی کوچک‌ترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته‌اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می‌شوند؟
مرد با تعجب گفت: ” ولی اینجا سلف‌سرویس است” سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده‌بود، اشاره‌کرد و ادامه‌داد به آنجا بروید، یک سینی بردارید هرچه می‌خواهید انتخاب کنید، پول آن را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید! ”

امت فاکس که قدری احساس حماقت می‌کرد، دستورات مرد را پی‌گرفت اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که : زندگی هم در حکم سلف‌سرویس است. همه نوع رخدادها، فرصت‌ها، موقعیت‌ها، شادی‌ها، سرورها و غم‌ها در برابر ما قرار دارد. در حالی که اغلب ما بی‌حرکت به صندلی خود چسبیده‌ایم و آنچنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده‌ایم از اینکه چرا او سهم بیشتری دارد که هرگز به ذهنمان نمی رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه می‌خواهیم برگزینیم.

منبع :

ketabpardazan.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۵
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ق.ظ

داستان کوتاه دانه های قهوه


داستان کوتاه دانه های قهوه

داستان کوتاه دانه های قهوه
داستان کوتاه دانه های قهوه

زن جوانی پیش مادر خود می‌رود و از مشکلات زندگی خود برای او می‌گوید و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است.

مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد. سپس توی اولی هویج ریخت در دومی تخم مرغ و در سومی دانه های قهوه. بعد از بیست دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد و اول هویج را در ظرفی گذاشت، سپس تخم مرغ‌ها را هم در ظرفی گذاشت و قهوه را هم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت. سپس از دخترش پرسید که چه می‌بینی؟
او پاسخ داد : هویج، تخم مرغ، قهوه. مادر از او خواست که هویج‌ها را لمس کند و بگوید که چگونه‌اند؟ او این کار را کرد و گفت نرمند. بعد از او خواست تخم مرغ‌ها را بشکند، بعد از این که پوسته آن را جدا کرد، تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد.

دختر از مادرش پرسید مفهوم این‌ها چیست؟

مادر به او پاسخ داد: هر سه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده‌اند، آب جوشان، اما هرکدام عکس‌العمل متفاوتی نشان داده‌اند. هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر می‌آمد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت می‌کرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایه درونی آن سفت و محکم شد. دانه های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.

مادر از دخترش پرسید: تو کدامیک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش می‌آید تو چگونه عمل می‌کنی؟ تو هویج، تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟

به این فکر کن که من چه هستم؟ آیا من هویج هستم که به نظر محکم می‌آیم، اما در سختی‌ها خم می‌شوم و مقاومت خود را از دست می‌دهم؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع می‌کند اما با حرارت محکم می‌شود؟

یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش و طعم دل پذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هر چه شرایط بدتر می‌شود تو بهتر می‌شوی و شرایط را به نفع خودت تغییر می‌دهی.

آنچه مرا نکشد، مرا قوی تر خواهد ساخت و من شرایط سخت را به نفع خود تغییر می دهم.

منبع:

http://degaresh.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۴
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

داستان کوتاه نگاه مثبت


داستان کوتاه نگاه مثبت

داستان کوتاه نگاه مثبت
داستان کوتاه نگاه مثبت

نقل قولی از یکی از اساتید دانشگاه:

“چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.
دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم مینشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.
پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟


کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!
گفتم نمیدونم کیو میگی!
گفت همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!
گفتم نمیدونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف وکفشش همیشه ست هست باهم!
بازم نفهمیدم منظورش کی بود!
اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر،
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه…
چقدر خوبه مثبت دیدن…
یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟
حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…
شما چی فکر میکنید؟
چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۲
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۱ ق.ظ

لطفا...چند دقیقه.....


لطفا...چند دقیقه...
لطفا…چند دقیقه…

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که تو را به راه درست هدایت می کند.

می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین اونقدر بزرگه ولی آینه عقب اونقدر کوچیکه؟! چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.

تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان…

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره……

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۱
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ

جواب بدید ببینم

یک معمای خیلی جالب:سه تابچه تو خونه بودن اولی عشق نام داشت دومی محبت نام داشت و سومی دوستت دارم بودیک روز پدرشان عشق و محبت رابه بازار بردحالا بگو کی خونه مونده؟؟؟؟نشنیدم بازم بگو؟واقعاً؟!!!!!

دوستان جواب رو کامنت بذارن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۶
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ

پنج به علاوه یک 5+1

یهویی عاشق این متن شدم…!


خدا زمین را آفرید 

واختیارش راسپرد به 1+5







.

.

.






.

.

.

.

.




۱ محمد

۲ علی

۳ فاطمه 

۴ حسن  

۵ حسین

+

1عباس


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۹
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ

پدر

ﭘﺪﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ دخترش ﻭ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ دختر ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ! 

ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﮕﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟

دختر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ !         

 ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﻟﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﺯﺣﻤﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺍﺯ ﺷﻮﻧﻪ دخترش ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻮ ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ 

 دختر ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ!          

ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻧﻈﺮﺕ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ؟          

دختر ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﺸﺘﻤﻪ... . . . اگر پدرتوهم مثل پدره من لیاقته این دعا را داشت،این دعا رو پخش کن: خدایا اگر پدرم گناه داشت اورا ببخش...اگر اورا غمگین دیدی قلب اورا خوشحال کن...اگر خوشحال دیدی خوشحالیش را تمام مکن... اگراو مریض است اورا شفا ده...اگر مدیون دیدی دین اورا پرداخت کن...واگراورا مرده دیدی اورارحم کن و به بهشت وارد کن...



سرچشمه ی عشق با علی آمده است گل کرده بهشت تا علی آمده است شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع) کز کعبه صدای یا علی آمده است.

تقدیم به همه پدران....

پیشاپش ولادت حضرت علی(ع)وروزپدرروبه تمام پدرهامبارک باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۶
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ

line

بسم الله الرحمن الرحیم

اخطار اخطار اخطار اخطار اخطار اخطار   

خداییش اول بخون لایک مهم نیست

متاسفانه با دید زدن پیج های مختلف رسمی در لاین مسایل زیادی قابل توجه است که شبکه های زیادی در لاین فعالیت های خاص و مغرضانه ای دنبال می کنند در این راستا دو نوع سبک خاص قیفی شکل و عنکبوتی موجودیت و توجه بیشتری را جلب می کند که اساس آن تبادل لینک است اولین دسته پیج های مستقیما جنسی است 

الف:دقت کنید وقتی در جکوزی آب گرم می خواهید وارد شوید اول از اطراف و مرحله مرحله وارد می شوید سپس وارد عمق آن می شوید مرحله صفر پیج های تقریبا بدون ارتباط با مسایل جنسی و عموما دانلود یا پیج های متفرقه هستند که نمی توان ارتباط عمدی آنها را نیز اثبات کرد مرحله اول این دسته پستهای سبک مدلینگ گزاری و تصاویر عاشقانه دو نفره و پستهای نشان دهنده و عادی سازی ازدواج سفید است که پس از شکستن قبح آن با روش تبادل لینک وارد مرحله دوم یعنی پستهای جوکهای بالای هیجده سال عکسها و فیلمهای پورنو و شیرهای فک و قلابی برای ترویج بیشتر است نکات ویژه اینکه حتی اگر تماما مذهب و شریعت و هر دین را کنار بگزاریم بازهم مسایلی خاص در این پیج ها وجود دارد که آنها را خاص می کند مثلا در نگارش داستان سکسی بیشتر اسامی مذهبی مثل امامان و حتی پیامبران وجود دارد اما اسامی باستانی تقریبا استفاده نمی شود کلیدواژه این این پیج ها نیز با عنوان های خاله عمو دایی و مشابه اینهاست معمولا پیج های پر ریپورتشان را نیز هر چند وقت یک بار دوباره بارگذاری یا لینک می کنند یادتان باشد حتی اگر غیر مذهبی ترین دیدگاه را نیز حتی در مورد دیدن فیلمهای سوپر یا موارد آموزشی جنسی بپذیریم بازهم بدون شک هیچ کدام از فیلمها درست نیست که البته طی قوانین مغزی و حتی سکسولوژی این مسایل نیز صحیح نیست و ما فیلم سوپر درست عملا نداریم بگذریم در مورد نوشته و کمیک مغز دارای فعالیت بیشتری است و خود پردازنده ی حقیقی است در بیشتر این کمیک ها ارتباط جنسی با محارم و خانواده تریج داده می شود که در تمام جهان نه فقط و فقط فرقه ضاله بهاییت که کاملا متصل به صهیونیسم جهانی است این اعتقاد را دارد در مورد عکس داستان و فیلم نیز اشاره شد

ب:دسته دوم پیج های عنکبوتی است یعنی درست است که با تبادل و شیر منتشر می شوند اما عملکرد متفاوتی دارند اینکه عناوین این پیج ها مذهبی تر و حتی انقلابی و اسلامی است و عناوینی همچون انتظار ظهور سرباز جهاد دفاع و یا نامهای امامان معصوم را دارند و در پستهای روزانه نیز هیچ مسایل سیاسی دسته ای نیز نمی گذارند حتی ابراز علاقه به رهبری نیز می کنند این دسته خطر مخصوص خود را دارند چرا که مشاهده شده پس از جذب کمی و کیفی اففراد و آماده سازی ذهن ایشان نظر شاید کاملا کاملا متضاد نسبت به روح پستهای قبلی بگذارند مثل ترویج شبهات بدون جواب یا اتهام زنی های بی مورد یا حتی جهت دهی های فکری کلان و موج سواری بر روی حوادث و بازی با احساسات جوانان پر اشتیاق که این مسایل کاملا با مخالفینی مثل سلطنت طلبها و انجمن حجیه یا طرفداران شیرازی کاملا منطبق می باشد نکته جالب اینکه دسته سومی از پیج ها نیز موجود است که بیشتر به سبک فراماسون ها فعالیت دارد و حتی تحلیلهای بسیار بسیار زیبایی ارایه می دهند و به نوعی حتی روشنگرند اما آنها نیز تقریبا مثل جریان دوم اند اما دارای چهره مبارز اند ویژگی کلی دنیای مجازی عدم شناخت حقیقی افراد است اما نگارشات و افکار خواه ناخواه در اعتقادات و اندیشه تاثیر خواهد گذاشت پس باید مراقب بود که به خاطر تشنه بودن از هر لجن زاری آب نخوریم

نکته طبق تحلیل نگارش شده شما حتی باید به خود من نیز باید با شک روبرو شوید نه اینکه تایید یا لایک کنید یا شیر بلکه فقط محض اطلاع رسانی بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۵
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ب.ظ

دوست مجازی

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﺫﺭﻩ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﭘﺸﺖ ﻫﺮ "ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻮﺩ" ﻫﺴﺖ ... !

ﯾﮏ ﮐﻢ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﭘﺸﺖ "ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ" ﻫﺴﺖ ... !

ﻗﺪﺭﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﭘﺸﺖ "ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺍﺻﻼ" ﻫﺴﺖ ... !

ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺧﺮﺩ ﭘﺸﺖ "ﭼﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ" ﻫﺴﺖ ... !

ﻭ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺩﺭﺩ ﭘﺸﺖ "ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ" ﻫﺴﺖ


به سلامتی هرکس که درونش داره میسوزه

اما ترجیح میده لباشو به هم بدوزه...

به سلامتی سوالایی ک پرسیده نمیشن اما جوابشون

بغض میشه تو دل ادم..!

به سلامتی خودمون که نه مخاطب بودیم نه خاص

چه برسه به مخاطب خاص!




✘☜خُودَمو دوُست ندارَم ❥ ☞


                  ⇦ چِرا ؟!؟⇨



♚↲چُون با هَمه می خندم ↱♚


♜⇚ هَمه رو دِلداری میدَم ⇛♜


♞↞نِگران هَمه میشم↠♞


♝↺بِه هَمِه اَهَمیَت میدَم↻♝


♛⇇بُغض خیلی هارو بـِه خَندِه تَبدیل

   می کُنم⇛♛




         ✘وَلی✘




✘☜ هیچ کَس ☞✘

✘☜ هیچ وَقت ☞✘


           ^نَفهَمید^

            `تو دِلم`

     ∅ چی میگذَره



یچ بدبختیِ بزرگ تر از ناراضی بودن نیست ... بعضی ها همیشه ناراضی هستند حتی اگر بهترین زندگی را داشته باشند .... !


لائو تسه .



باران بهانه است!!!..

آسمان راهوس بوسه زدن برخاک است...

چه دعایی کنمت بهترازاین...

که خدا پنجره ای روبه اتاقت باشد...

عشق محتاج نگاهت باشد...

عقل لبریز زبانت باشد،

ودلت وصل خدایت باشد..


میخــــــــــوام دعــــــــــــا کنــــــــــــم


نه برای خـــــــودم برای دوستـــــــــای مجازیم که :👇

              

   بعضیاشون خیلی گرفتــــــــــــارن 😰

       بعضیاشون خیلی دلشکستــــــــــــن 💘       

            بعضیاشون خیلی تنهــــــــــــان 🚶

                بعضیاشون خیلی نا امیــــــــــــدن 😢

                     بعضیاشون عاشقــــــــــــن 💑


خـــــــــداجــــون هـــــوای دلاشــــونو❤داشتـــــــه باش، 

یه دستـــــــى👋 به ســـــروگـــــوش زندگیشون بکش، 

نذار حســــــــــــرت به دل 💔بمونن



به سلامتی کسی که عاشق دریا بود اما قایق نداشت

به سلامتی کسی که دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت

به سلامتی کسی که زجر کشید اما ضجه نزد

به سلامتی کسی که زخم داشت ولی ناله ای نکرد

به سلامتی کسی که نفس میکشید اما همنفس نداشت

به سلامتی کسی که خندید ولی غمش را کسی نفهمید



ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺠﺎﺯی ﻣﻦ …!!!


ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﺑﯿﺎ ، می خوﺍﻡ

ﺭﺍﺯﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻢ . 

ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺮﺍ ﻣﻌﺘﺎﺩ واتس ، ﻻﯾﻦ ، ﻭﺍﻳﺒﺮ ﻭ … ﺷﺪﯾﻢ؟

ﭼﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﻧﺖ ﻫﺴﺘﻴﻢ؟

ﭼﺮﺍ ﯾﻪ ﺷﺐ

ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻤﻮﻥ ﻗﻄﻊ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ می شیم؟

ﺑﻪ ﺧﺎطر

ﺍﯾﻦ ﮐﻪ 

ﻣﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﻤﻮن رﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ . 

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ

ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺠﺎﺯﯾﻪ!

ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﻭﺭ

ﮐﻨﻪ ﮐﻪ 

ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ

ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ 

ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﺮﺍﺑﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ

ﺁﺭﻩ

ﺧﻮﺩ ﻣﺎ و متأسفانه

ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ 

ﺩﺭﺩﻫﺎﻣﻮن رﻮ ، ﺗﻮ ﭘُﺴت هاموﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ …

ﺍﯾﻨﺠﺎ 

ﺍﮔﺮ ﯾﮑﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻪ ، ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺳﺶ

ﺍﺳﺘﯿﮑﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ 

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ....

ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﯿﺴﺖ ...

ﺍﯾﻨﺠﺎ … 

ﺗﻮی ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﮐﻮچک ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻣﻦ

ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ

ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ

ﻭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯿﻪ

ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ .… 

ﺁﺭﻩ .… 

قبوﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ 

ﻭﻟﯽ

ﻫﻤﯿﻨﻪ .… 

ﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻭ

اونقدر ﻗﺸﻨﮕﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ 

ﮐﺎﺵ 


ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎی ﻭﺍﻗﻌﯿﻤﻮن رو هﻢ ﺑﺘﻮﻧﯿﻢ به همین اندازه ﺯﯾﺒﺎﺵ کنیم . . . .



بسلامتی خودمو خودت ک اگه مرد نباشیم نامردم نیستیم…



نازنینا، دوست یعنی انتخاب

یعنی از بنده سلام از تو جواب

دوست یعنی دل به ما بستی رفیق؟

دوست یعنی یاد ما هستی رفیق؟

دوست یعنی مطلبت را دیده ام

یعنی احوال تو را پرسیده ام

دوست یعنی در رفاقت کاملی

دوست یعنی: نیستی و... در دلی

دوست یعنی: دوستی را لایقم؟

تو حقیقت، من مجازی عاشقم

دوست یعنی کار و بارم خوب نیست

تو نباشی، روزگارم خوب نیست

دوست یعنی بغض لبخندم شکست

دوری و جای تو گلدانی نشست

دوست یعنی مثل جان و در تنی

دوست یعنی خوب شد تو با منی

دوست یعنی حسرت و لبخند و آه

میشوم دلتنگ رویت گاه گاه

دوست یعنی جای پایت بر دل است

دوری از تو جان شیرین مشکل است

دوست یعنی نکته های پیچ پیچ

دوست یعنی جز محبت، هیچ هیچ

دوست یعنی از سکوت من بخوان

دوست یعنی در کنار من بمان

دوست یعنی خنده های ریز ریز

دوست یعنی دوستت دارم عزیز !


غمگین نشو

وقتی کسی تلاشت را نمی‌بیند

و هنرت را درک نمی‌کند..


طلوع خورشید منظره‌ای تماشایی است

اما بیشتر مردم

همیشه‌ی خدا

آن موقع صبح

خواب هستند.


لایق پرستش است کسی مثل توکه دراین بی مهری ها بی چشم داشت محبت میکند... . .. ....


♥♠::.من گذشــــتم از غــــرورم تــــارســــیدم بہ نگــــاھت من قســــم خــــوردم بمــــونم تاقــــیامت درکــــنارت....



از کودکی پرسیدند:وقتی بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟


گفت:می خواهم خوشحال شوم!


گفتند:ظاهرا تو مفهوم سوال را درک نکردی.


پاسخ داد :چرا،اما گویا شما مفهوم زندگی را درک نکرده اید!!


برو سمت رویات و عشقت

جلوتر یه تابلوس، نوشته:؛

؛«گور بابای همه»؛

کاری رو بکن که می‌طلبه تنت

دنیا رو خدا ساخت، بری پی‌ آرزوهات

خیلی‌ خیلی‌ زوده تا…؛

؛…منم بشم یه آدم عادی و برم پی‌ زن و زندگی

وقتی هنوز زنده‌ای…؛

؛… باید خرج کنی‌ عمرتو تو یه راه نو. تو…؛

؛…می‌خوای عین همه بشی‌ مهندس و دکتر؟؛

بشو، اگه، خودت دوست داری



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۲
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۰ ب.ظ

لره

ﻟﺮﻩ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻴﺸﻪ ﻣﻴﺮﻥ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﺵ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻛﻨﻦ

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﻣﻴﮕﻦ ﻳﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﮕﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺮﻭ ﮔﻔﺖ

ﻣﻦ ﻧﺮﻡ ﺧﺎﮐﻢ ﻏﺼﺐ ﻣﻴﺸﻪ .

ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﮐﻒ ﭘﻮﺗﻴﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺫﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻨﻢ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ

ﺑﺎﺧﻮﻥ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ .

ﺁﺭﻩ ﺭﻓﻴﻖ ﺟﮏ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﻘﻴﻘﺘﻪ .

امیر سرلشگر خلبان شهید خلعتبری



ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺟﻬﺎﯼ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﻭﺍﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺍﻧﻮﻗﺖ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺘﻬﺎ ﺟﮑﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ

ﻣﯿﺴﺎﺯﻧﺪ ..

ﻣﺠﺘﻬﺪﯾﻦ ﺩﺍﻋﺶ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﻼﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭﻟﯽ

ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺟﮑﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﮑﺎﺭﻡ ﻣﯿﺴﺎﺯﻧﺪ ...

ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﮑﺎﺡ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﺪ 10

ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﻣﯿﺂﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﻏﺮﺑﯿﻬﺎ

ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ

ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺟﻮﮐﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﺎﻣﻮﺳﯽ ﻧﺼﯿﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﺎﮎ ﺷﻤﺎﻝ

ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﮐﺸﯿﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﭘﻮﻝ

ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺟﮏ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻧﺪ ...

ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎﯾﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺭﺯﻭﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ

ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺑﮑﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻮﯾﯽ ﻧﺒﺮﺩﻧﺪ ﺣﺎﻝ ﺟﮏ ﺑﯽ

ﻓﺮﻫﻨﮕﯿﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﻟﺮ ﻣﯿﺴﺎﺯﻧﺪ ...

ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﻢ !!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۰
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

لطفا با لبخند وارد شوید

لطفا با لبخند وارد شوید ...نظرتون در مورد این جمله چیه که هدف زندگی ما بدون مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستن است و موفقیت یعنی هدف انگیزه اراده.شکست عدم موفقیت نیست بلکه تاخیر در پیروزی است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۹
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ب.ظ

خدای من ....

خدای ﻣﻦ ...

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...

ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، 

ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...

 ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ...

ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

 ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... 

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ ...

 ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... 

ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ ...

ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ...

ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ...

ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ.....!!!

تا آرام گیرد این قلب نا آرام من..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۶
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۵ ب.ظ

دو رود

خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان

انتخابــی است کـــه کردیم برای خودمان‌


این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند

غـــم نداریم‌، بــــزرگ است خدای خودمان‌


بگذاریم که با فلسفه‌شان خوش باشند

خودمان آینــــه هستیــــم برای خودمان‌


ما دو رودیم کــــه حالا سرِ دریا داریم‌

دو مسافر یله در آب و هوای خودمان‌


احتیاجی بـــه در و دشت نداریم‌، اگـر

رو به هم باز شود پنجره‌های خودمان‌


من و تـو با همه ی شهر تفاوت داریم‌

دیگران را نگذاریم بــه جـــای خودمان‌


درد اگر هست برای دل هم می گوییم‌

در وجــود خودمان است دوای خودمان‌


دیگران هرچه کــه گفتند بگویند، بیا

خودمان شعر بخوانیم برای خودمان‌


شاععر مهدی فرجی



ﺯﻏﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ

ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻏﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ

ﺗﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻮﺩ،

ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﯽ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ ...

ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻏﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻣﻮﺷﯿﻢ؛

ﺍﮔﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﻢ

ﮐﻪ ﺭﻭﺷﻨﻨﺪ

ﮐﻪ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺣﺮﺍﺭﺗﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...

ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻃﺒﻊ ﺁﻥ ﻫﺎ

ﻧﻮﺭ ﻭ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ .

ﭘﺲ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ

ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﺒﺨﺸﺪ!



ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ

ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﯾﻚ ﻣﻌﺠﺰﻩ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮔﺎﻡ ﻫﺎﯾﺶ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺳﺖ..

ﻛﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻮﯼ …

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ…

ﺩﺭﺩﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﻐﺰ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺣﺲ ﻣﯽﻛﻨﯽ

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻚ ﺣﺲ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ،

ﻫﯿﭻﻛﺲ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻤﺎﻥ ﻛﻨﺪ

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻮﻉ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ،

ﺗﻌﺒﯿﺮﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ

ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ .

خوشبختی لذت بردن از لحظه اکنون است



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۵
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

شاعرانه با امام زمان(ع)

امام زمان 

گاهی خیال میکنم از من بریده ای 

بهتر ز من برای دلت برگزیده ای 

از من عبور میکنی و دم نمیزنی 

تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای 

یک روز میرسد که به آغوش گیرمت 

هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای

اللهم عجل لولیک الفرج بحق اخیک الحسین ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۰
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ

زیباترین قسم سهراب

زیباترین قسم سهراب.

نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی

به حباب نگران لب یک رود قسم،وبه کوتاهی آن لحظه شادک گذشت

غصه هم میگذرد،


آنچنانی که فقط خاطره ای خواهند.


لحظه هاعریانند...

به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۷
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ

اراده

هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت، مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند!! (ADOLF HITLER)





هرکس همت ندارد تیره بخت میشود  




 

انسان باید سرنوشت خود را برگزیند، نه اینکه آن را بپذیرد.






باید از گذشته درس بیاموزیم، نه اینکه در گذشته ها زندگی کنیم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۸:۳۶
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ق.ظ

جملات زیبا

این دوازده جمله را حتماً بخوانید .

💞⚪⚪⚪💞

یادت باشه تا خودت نخوای هیـچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه❕

💞⚪⚪⚪💞

یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی❕

💞⚪⚪⚪💞

یادت باشه خدا همیشه مواظبته❕

💞⚪⚪⚪💞

یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بگذاری ....        

💞⚪⚪⚪💞

منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش ...اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند❕

💞⚪⚪⚪💞

زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند

مراقب حرفهایمان باشیم .

💞⚪⚪⚪💞

گاهی در حذف شدن کسی از زندگیتان حکمتی نهفته است .اینقدر اصرار به برگشتنش نکنید❕

💞⚪⚪⚪💞

آدما مثل عکس هستن،زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین❕

💞⚪⚪⚪💞

زندگی کوتاه نیست ، مشکل اینجاست که ما زندگی را دیرشروع میکنیم❕

💞⚪⚪⚪💞

دردهایت را دورت نچین که دیوارشوند ، زیرپایت بچین که پله شوند…

💞⚪⚪⚪💞

هیچوقت نگران فردایت نباش ، خدای دیروز و امروزت ، فرداهم هست…

 اگر باشی ...❕

💞⚪⚪⚪💞

ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولى اوقرنهاست که خداست …

💞⚪⚪⚪💞

💞فقط الله💞

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۰