کمدی تلخ
کمدی تلخ یعنی
امروز سوار یه ماشین ۷۰۰ میلیونی شدم
به مقصد که رسیدم ۱۰ هزارتومن کرایه دادم!
کمدی تلخ یعنی
امروز سوار یه ماشین ۷۰۰ میلیونی شدم
به مقصد که رسیدم ۱۰ هزارتومن کرایه دادم!
مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.
That is why We decreed for the Children of Israel that whoever kills a soul, without [its being guilty of] manslaughter or corruption on the earth, is as though he had killed all mankind, and whoever saves a life is as though he had saved all mankind. Our apostles certainly brought them manifest signs, yet even after that, many of them commit excesses on the earth.
چهل حدیث درباره عفو و اغماض
«مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»: اِقبَلْ عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ اِلَیکَ. اگر کسی از تو عذر خواهی کرد تو نیز عذر او را بپذیر (که نشانه شخصیت والای تو است). (تحفالعقول، ص ٨٢)
١ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن یَعْفُ یَعْفُ اللهُ عَنهُ.
هر کس عفو و گذشت داشته باشد خدا نیز از او گذشت خواهد نمود. (شهابالاخبار، ص ١٤٣)
٢ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
شیئانِ لایوُزَنُ ثوابُهُما: العَفُو و العدلُ.
دو چیز است که (عظمت) ثواب آنها قابل ارزیابی نیست: یکی عفو و اغماض و دیگری عدل و انصاف. (فهرست غرر، ص ٢٥٢)
٣ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اِقبَلْ عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ اِلَیکَ.
اگر کسی از تو عذر خواهی کرد تو نیز عذر او را بپذیر (که نشانه شخصیت والای تو است). (تحفالعقول، ص ٨٢)
٤ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مُرُوَّتُنا اَهلَ البَیتِ اَلعفْوُ عَمَّن ظَلَمَنا وَ إعطاءُ مَن حرَمَنا.
فتوّت و بزرگمنشی ما خاندان رسالت عفو و اغماض از کسی که به ما ظلم کرده و بذل و عطا به کسی که ما را محروم نموده است. (تحفالعقول، ص ٣٧)
٥ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اذا اُسیءَ اِلَیکُم فَاعْفُوا واصفَحوا کما تُحِّبُّون أَن یُعفی عَنکُم.
اگر کسی به شما بدی کرد شما چشمپوشی کنید و گذشت داشته باشید همانطور که دوست دارید دیگران هم نسبت به شما گذشت داشته باشند. (تحفالعقول، ص ١٤٧)
٦ـ «امام جعفرصادق علیهالسلام»:
اَلعَفوُ زکاةُ الظَّفَرِ.
زکات فتح و پیروزی، عفو و گذشت از خطای دیگران است. (بحار، ص ٧٨، ص ٢٦٨)
٧ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
عَوِّدْ نَفسَکَ السَّماحَ.
خودت را به گذشت و جوانمردی عادت بده. (دستور معالِمالحِکَم، ص ٦٩)
٨ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
اذا قَدَرتَ علی عَدُوِّکَ فَاجعَلِ الَعفوَ عَنهُ شُکراً لِلقُدرةِ عَلَیهِ.
هر زمان که بر دشمنت پیروز شدی به شکرانة این پیروزی او را ببخش. (لئالیالأخبار،ج ٢، ص ١٦٢)
٩ـ «امام حسین علیهالسلام»:
إنَّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفی عَن قُدرَةٍ.
باگذشتترین مردم آن کسی است که با تکیه بر مسند قدرت، عفو و اغماض داشته باشد. (بحار، ج ٧٨، ص ١٢١)
١٠ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
ما أقبَحَ العُقوبَةَ مَع الاعتذار.
چقدر زشت و ناروا است که انسان، گنهکاری که از او پوزش میطلبد، عقوبت نماید. (فهرست غرر، ص ٢٤١)
١١ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
عَلیکُم بِالعَفِو فَاِنَّ العَفْوَ لایزیدُ العَبدَ اِلاّ عِزاًّ فَتَعافُوا یُعِزُّکُمُ اللهُ.
بر شما باد عفو و اغماض را. عفو و گذشت بر عزت و سرافرازی بنده میافزاید، شما گذشت داشته باشید خداوند شما را عزیز و سرافراز میگرداند. (اصول کافی، ج ٣، ص ١٦٧)
١٢ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
معاجَلَةُ اِلانتقامِ مِن شِیَم اِللِّئامِ.
عجله و شتاب در انتقام گرفتن، روش مردمان فرومایه است. (فهرست غرر، ص ٣٩٦)
١٣ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
شَرُّ الناسِ مَن لایَغفِرُ الذَّنبَ و لایُقیلُ العَثْرَةَ.
بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نمیبخشد و از لغزش آنها نمیگذرد. (بحار، ج ٧٧، ص ٦٦)
١٤ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
اَلنّدامَةُ علیَ العَفوِ أفضَلُ وَ أیسَرُ مِنَ النَّدامَةِ عَلَی العُقوبَةِ!
پشیمانی از عفو و گذشت بهتر از پشیمانی از عقوبت و انتقام است (جبرانش آسانتر است). (اصول کافی، ج ٣، ص ١٦٨)
١٥ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
قِلّةُ العَفوِ أَقبَحُ العُیوبِ والتَّسَرُّعُ اِلَی اِلانتقامِ أَعظَمُ الذُّنوبِ.
زشتترین عیبها کم گذشتبودن، و بزرگترین گناهان عجله در انتقام گرفتن است. (فهرست غرر، ص ٢٥٣)
١٦ـ «امام حسن عسکری(علیهالسلام)»:
خیرُ اِلاخوانِ مَن نَسِیَ ذَنبَکَ وَ ذَکَر اِحسانَکَ اِلَیهِ.
بهترین دوستان تو آن کسی است که خطایت را فراموش کند و (تنها) خوبیهایت را به یاد داشته باشد. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٧٩)
١٧ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
عجِبتُ لِمَن یَرجو فضلَ مَن فوقَهُ کَیفَ یَحرُمُ مَن دونَه؟!
تعجب میکنم از کسی که به فضل و عنایت (پروردگار) مافوق خود امید دارد چگونه مادون خود را ناامید مینماید؟! (و از لغزش او نمیگذرد) (فهرست غرر، ص ٣٠٩)
١٨ـ «امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
اَلعافُونَ عَنِالنّاسِ یَدخُلونَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِساب.
کسانی که همواره خُلق و طبعشان عفو و گذشت از دیگران است (فردا) بدون حساب، وارد بهشت خواهند شد. (لئالیالأخبار، ج ٢، ص ١٦٢)
١٩ـ امام حسن مجتبی(ع):
لاتُعاجِلِ الذّنبَ بِالعُقوبَةِ وَ اجعَلْ بَینهُما لِلاِعْتذارِ طَریقاً.
در عقوبت کسی که به تو بدی کرده عجله نکن و (با بزرگواری خود) یک راه پوزشی برای او باقی بگذار. (بحار، ج ٧٨، ص ١١٣)
٢٠ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اِقبَلْ عُذرَ أَخیکَ فَاِنْ لَمَ یَکُنْ لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذراً!
عذر برادر دینیات را بپذیر و اگر برای خطای خود عذری نداشت تو برای او عذری بتراش! (تحفالعقول، ص ١٠٧)
٢١ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اَلعَفوُ عِندَ القُدْرَةِ مِن سُنَنِ المُرسَلین(ع) و المُتّقین.
عفو و گذشت در عین قدرت، روش پیامبران مرسل علیهمالسلام و متقیان پرهیزکار است. (بحار، ج ٧١، ص ٤٢٣)
٢٢ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
المُؤمِنُ نِصفُهُ تَغافُلٌ.
نیمی از رفتار مؤمن، مبنی بر تغافل و نادیده گرفتن است. (الشِّهاب فیالحِکَم والآداب، ص ٧)
٢٣ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
تَغافَلْ یُحَمدْ أَمْرُکَ.
تو برخی از امور و ناگواریها را نادیده بگیر، تا موقعیت و امورت ستوده گردد. (فهرست غرر، ص ٢٩٧)
٢٤ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
مِن اَشرَفِ اَفعالِ الکَریمِ غَفلتُهُ عمّا یَعلَمُ.
یکی از شریفترین اعمال یک شخص بزرگوار نادیده گرفتن معلومات خود از (عیوب) دیگران است. (نهجالبلاغه، کلمة ٢١٣)
٢٥ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
اُعفُ عَمَّن ظَلَمَک کَما أنَّکَ تُحِبُّ أَنْ یُعفی عَنک.
همان گونه که دوست داری دیگران (اگر به آنها ظلم کردی) از تو گذشت کنند تو هم نسبت به کسی که به تو ظلم کرده گذشت داشته باش. (تحفالعقول، ص ٣١٧)
٢٦ـ امام حسن مجتبی(ع):
لَو شَتَمَنی اَحدٌ فی إحدی اُذُنَیَّ ثُمّ اعتَذَرَ فیالأُخری لَقَبِلتُ.
اگر کسی برابر یک گوش من مرا دشنام دهد بعد در گوش دیگر از من عذرخواهی کند عُذر او را میپذیرم. (احقاقالحق، ج ١١، ص ١١٦)
٢٧ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اِقبَلْ من مُتَنَصِّلٍ عُذرَهُ فَتَنالُکَ الشَّفاعَة.
اگر کسی از تو معذرت خواست تو عذر او را بپذیر تا شفاعت شفیعان (فردا) نصیبت گردد. (مواعظ صدوق، ص ٧٦)
٢٨ـ «امام رضا(علیهالسلام)»:
مَا التَقَتَ فِئتانِ قَطُّ اِلاّ نَصَراللهُ أعظَمَهُما عَفواً.
هر گاه دو گروه با هم محاربه کنند خداوند گروهی را نصرت میدهد که عفو و گذشت آن بیشتر باشد. (امالی شیخ مفید آستان قدس، ص ٢٣١)
٢٩ـ «امام جعفرصادق علیهالسلام»:
ثلاثٌ مِن مَکارِمِ الدُّنیا وَ الآخِرة: تَعفُو عَمَّن ظَلَمَکَ وَ تَصِلُ مَن قَطَعکَ و تَحلُمُ اذا جُهِلَ عَلیَکَ.
سه خصلت از نشانههای شرافت دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده گذشت کنی، با کسی که با تو قطع علاقه کرده رابطه برقرار کنی و در برابر آدم نادانی که به تو بیحرمتی نموده خویشتنداری نمایی. (اصول کافی، ج ٣، ص ١٦٧)
٣٠ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
من کثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فی عُمُرهِ.
کسی که زیاد اهل گذشت باشد عمرش طولانی خواهد بود. (بحار، ج ٧٥، ص ٣٥٩)
٣١ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
مَن لَم یَتغافَلْ ولاَیَغُضُّ عَن کثیرٍ مِنَ الأُمورِ تَنَغَّصَتِ عَیشُه.
کسی که تغافل نکند و از بسیاری از امور چشمپوشی ننماید زندگی منغّص و ناگواری خواهد داشت. (فهرست غرر، ص ٢٩٧)
٣٢ـ «امام زینالعابدین(علیهالسلام)»:
إنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَن یَمینِکَ ثُمّ تَحَوَّلَ عَن یَسارِکَ وَ اعتَذَر اِلیکَ فَاقْبَلْ عُذَرهُ.
اگر کسی از طرف راست تو آمد و ناسزا گفت بعد برگشت و از طرف چپ از تو عذرخواهی کرد تو عذر او را بپذیر. (بحار، ج ٧٨، ص ١٤١)
٣٣ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
أَعَزُّ العِبادِ عَلیَ اللهِ اَلّذی اِذا قَدَرَ عَفی.
عزیزترین بندگان در نزد خدا آن کسی است که وقتی به قدرت رسید عفو و گذشت داشته باشد. (جامعالسعادات، ج ١، ص ٣٠٣)
٣٤ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
أَحسنُ اَفعالِ المُقتَدِرِ، اَلعَفْوُ.
عفو و اغماض، نیکوترین عَمل یک انسان مقتدر و تواناست. (فهرست غرر، ص ٢٥٢)
٣٥ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
ما عفی رَجُلٌ مِن مَظَلَمَةٍ یَبَتَغی بِها وَجَه اللهِ الاّزادَهُ اللهُ بِها عِزاًّ یَوْمَ القِیامَة.
کسی که برای رضا خدا از یک مظلمه و حق خود بگذرد، خداوند در قیامت بر عزّت و سرافرازی او میافزاید. (جامعالسعادات، ج ١، ص ٣٠٣)
٣٦ـ «امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
ثلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ کانَ سَیّداً: کَظْمُ الغَیظِ وَالعفْوُ عَنِ المُسیءِ وَالصِّلَةُ بِالنَّفس وَ المالِ.
سه خصلت در هر کس باشد نشانة سَروری و آقایی او است: فرو بردن خشم خود در وقت غضب، عفو و اغماض از خطای دیگران، و صلة ارحام با جان و مال. (تحفالعقول، ص ٣٣٠)
٣٧ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
أقیلوا ذَویِ المُرؤاتِ عَثَراتِهِم فَما یَعثُرُ مِنهُم عاثِرٌ اِلاّ وَ یَدُهُ بِیداللهِ یَرفَعُهُ.
از لغزشهای جوانمردان با فُتوّت درگذرید، هیچ یک از آنها نمیلغزد جز اینکه دست (لطف) خدا در دست او بوده وی را رفعت و برتری میدهد. (نهجالبلاغه، کلمة ١٩)
٣٨ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
عَظِّموا اقدارَکُم بِالتَّغافُلِ عن الدَّنِیَّ مِنَ الأُمورِ.
با ندیده گرفتن امور جزئی و کوچک، بر اعتبار و حیثیت خود بیفزایید. (تحفالعقول، ص ٢٢٦)
٣٩ـ «پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَثَلُ المؤمنِ مَثَلُ الأرضِ، مِنافعهم منها وَ اَذاهُم عَلیها!
مؤمن همانند زمین میماند خیر و منفعتش برای دیگران، و آزار و ناگواریهای دیگران بر علیه آن است. (تحمل و بردباری او زیاد است.) (بحار، ج ٧١، ص ٤٢٢)
٤٠ـ «مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
العَفْوُ عَنِ المُقِرِّ لاعَنِ المُصِرِّ!
عفو گذشت سزاوار کسی است که به خطاهای خود اعتراف و اقرار میکند نه آن کسی که از تقصیرات و خطاهایش دستبردار نیست. (نهج حدیدی، ج ٢٠، ص ٣٣٠)
خلاصه پرسش
قرآن کریم در آیاتی میفرماید پاسخ بدی را با خوبی بدهید، اما در فرازی دیگر میگوید جواب بدی را با همان نوع از بدی بدهید! توجیه این ناهمخوانی چیست؟!
پرسش
سلام؛ خداوند در آیه 34 سوره فصلت فرمود بدی را با خوبی دفع کن، اما در سوره شوری آیه 40 فرمود جواب هر بدی همان بدی است. بنده دقیقاً نمیدانم فرق این دو آیه چیست؟ با توجه به اینکه در قرآن هیچ تناقضی وجود ندارد.
پاسخ اجمالی
قرآن کریم در یکی از آیاتش در مورد نیکی و بدی و چگونگی برخورد و واکنش در برابر بدیها میفرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم»؛[1] هرگز نیکى و بدى یکسان نیست؛ بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!
مشابه همین توصیه در آیات دیگری از قرآن نیز وجود دارد.[2]
اما در جایی دیگر در واکنش نسبت به بدیها میفرماید: «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها»؛[3] کیفر بدى، مجازاتى است مانند آن!
در نخستین برخورد با این دو آیه ممکن است این پرسش برای تلاوت کننده قرآن مطرح شود که چگونه است که قرآن کریم در رابطه با نحو برخورد با بدیها دو نوع واکنش را مطرح میفرماید؛ یعنی در یک آیه میگوید جواب بدی را با خوبی بدهید، اما در جایی دیگر میگوید پاسخ بدی را باید مانند خودش با بدی داد؟!
ابتدا باید گفت که در ادامه همین آیه دوم نیز به این نکته اشاره شده است که «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین»؛ هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خدا است؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد.
به عبارت دیگر، اگرچه از لحاظ حقوقی میتوان پاسخ بدی را همان نوع از بدی داد، اما باز هم یک فرد باایمان اگر به دنبال اجر و پاداش الهی است، بهتر است گذشت را پیشه کند.
در ادامه باید خاطرنشان کرد که آیه اول در زمینه دعوت مردم به سوی خدا و تعالیم و آموزههای اسلام در برابر مشرکان و مخالفان است. در این آیه خدای متعال خطاب به پیامبر(ص) میفرماید؛ بهترین شیوه دعوت به سوى خدا و نزدیکترین راه رسیدن به هدف، در برخورد با مخالفان، واکنش مهرآمیز به بدیهاست؛ یعنی بهترین راهکار برای دعوت به سوى خدا، و مؤثرترین شیوه، دعوتى است که بیشتر در دلها اثرگذار باشد؛ از اینرو خدای متعال به پیامبرش فرمود: «لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ». معنای این جمله این است که: دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نیک، و نداشتن آن، و داشتن خصلت بد یکسان و تأثیرش و نفوذ با هم برابر نیست؛ لذا فرمود بدی را با نیکی دفع کن: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ».
خدای متعال با این جمله، به این توهم - که اگر خوبی و بدی با هم مساوی نیستند، پس چه باید کرد؟ - پاسخ داد، و فرمود: "بدى را به بهترین راهش دفع کن". که معنایش آن است که در واکنش به بدىها از روش متناسبی که مقابل آن بدی است استفاده کن، مثلاً باطل آنان را با حقى که نزد تو است دفع کن، نه با باطلى دیگر، و جهل آنان را با حلم و بدیهایشان را با عفو، و همچنین هر بدى دیگرشان را با خوبى مناسب آن.[4] نتیجه چنین برخوردی آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، مانند دوستان گرم و صمیمى شوند.
اما در آیه دوم، در مقام بیان یک حقوق انسانی است، و آن حقی است که برای مظلوم در برابر ظلم ظالمان در نظر گرفته شده است؛ لذا این آیه حکم مظلوم را که درخواست یارى کرده، بیان مینماید که چنین کسى در دفاع از خود میتواند در مقابل ستمگر رفتارى، مانند رفتار او داشته باشد که چنین تلافى و انتقامى ظلم و تجاوز نیست.
ممکن است در اینجا این سؤال پیش آید که اگر تلافى مظلوم، ظلم و تجاوز نیست؛ چرا آیه مورد بحث آنرا هم "سیئه" خوانده است؟ در پاسخ به این پرسش برخی گفتهاند: این واکنش چون رفتاری مشابه با بدی ستمگر است، از این جهت از آن واکنش مشروع نیز با تعبیر سیئه یاد شده است. چنانکه قرآن کریم در جاى دیگر نیز در بیان واکنش متناسب به تجاوزگر، از تعبیر «تجاوز» بهره جست: «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ».[5]
بنابر این سیئه اولى هم از جهت لفظ سیئه است و هم از جهت معنا، اما سیئه دوم فقط از جهت لفظ سیئه است و فاعل آن گناه کار نیست؛ بلکه در حقیقت جزا و کیفر سیئه و بدی است.[6]
برخی نیز گفتهاند: از اینرو هر دو عمل را سیئه و بد خوانده، زیرا با هر کسی چنان رفتاری شود ناراحتش میکند، ظالم با ظلم خود مظلوم را ناراحت میکند و مظلوم هم با انتقام خود ظالم را ناراحت میکند.[7]
پس در آیه شریفه حقیقت معناى کلمه رعایت شده، البته این نکته را هم گنجانده که مجازات ظلم ظالم باید مثل آن باشد(جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها) نه بیشتر، که در این صورت عملى پسندیده است، و گر نه عمل زشتى خواهد بود. [8]
خلاصه اینکه این آیه در صدد بیان حکم عادلانه است و آن بیان سنخیت بین بدی(ظلم) و کیفر آن در هر مورد و هر چیزی است، و اینکه عفو و گذشت در برابر ظالم صحیح نیست، مگر آنکه گذشت باعث اصلاح وی شود، اما گذشتی که باعث شود ظالم به ظلم خود ادامه دهد و جرأت بر کارش پیدا کند، این هم ظلم به نفس است.[9]
به بیان دیگر، آیه جزاء(وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها)، در صدد ترسیم ضابطه عادلانه کلی است؛ لذا «سنخیت بین سیئه و جزای آن» قاعدهای است که استثنا پذیر نیست.[10]
[1]. فصلت، 34.
[2]. رعد، 22؛ مؤمنون، 96؛ قصص، 54.
[3]. شوری، 40.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 392، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. بقره، 194.
[6]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 9، ص 40، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش.
[7]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 229، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[8]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 64.
[9]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 26، ص 237، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.
[10]. همان، ص 238.
آیات مرتبط
سوره البقرة (178) : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى ۖ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَىٰ بِالْأُنْثَىٰ ۚ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ۗ ذَٰلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ ۗ فَمَنِ اعْتَدَىٰ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ
سوره البقرة (179) : وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
سوره البقرة (194) : الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ
سوره آل عمران (134) : الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
سوره آل عمران (159) : فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
"اینجا دوکوهه است
معبری روبه آسمان
ودرانتهای این بهشت بچه های تخریب
آماده میشوند تامعبری بزنندازنور
اینجا دوکوهه است
میعادگاه عاشقان
وحبیب ـ مسلم ـ کمیل
همه آماده میشویم تا دردل تاریخ
حماسه بسازیم
قلبهارافتح کنیم
گلها به آسمان هدیه کنیم
موسوی پناه ـ دین شعاری ـ نریمان
چه هم همه ایست
بیاتاپیشانی بندت را ببندم
بیافانسقه ات رامحکم کنم
بیا کلاه خودت رابرسرت بگذارم
راستی خشابت راپرکرده ای
قراراست ماتاریخ را رقم بزنیم
ودوکوهه جاودان می شود
کربلای۵ ـکربلای۸ ـ بیت المقدس۲
اینجا دوکوهه است
جایگاه فاتحان
ومادرپیچ وخم زندگی روزمره
گم شده ایم در سال۶۵"
شاعر محمد هادی مهرانی
ضمیمه:
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویش به پایان آریم
آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آن همه جان بازی ها
بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند
ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
آرمیدند همه در حرم حرمت و ما
ساکن کوی خرابات و مغانیم هنوز
نو بهار آمد و بگذشت ولیکن من و دل
همچنان در تف آسیب خزانیم هنوز
بس شگفت است که با این همه تابش
چو نخست در پس پرده پندار نهانیم هنوز
ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم
همچنان از مدد عشق جوانیم هنوز
اوستاد همه فن بوده و هستیم ادیب
با همان نام همان شوکت و شأنیم هنوز.
"ادیب نیشابوری"
☀️ امام صادق علیه السلام:
🔹 إنَّ الرّجُلَ لَیَسألُنی الحاجَةَ فاُبادِرُ بقَضائِها؛ مَخافَةَ أن یَستَغنِیَ عنها فلا یَجِدَ لَها مَوقِعاً إذا جاءَتهُ
🔹 هر گاه کسی از من چیزی بخواهد، در رفع نیاز او شتاب میورزم؛ زیرا بیم آن میرود که کار از کار بگذرد و اقدام من در کمک به او، دیگر به کارش نیاید.
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، ص۱۷۹
🔰
چیزی که چروک های روی صورت رو از بین میبره
پوله پول
خیار و ماست حروم نکنید
به بابام یه عکس سوییچ 207 نشون دادم گفتم:
ببین بابائه واسه دختر متولد 76 ماشین خریده 😒
تو چشام زل زد گفت:
چند سال دیگه منم واسه خواهرت میخرم 😐
گاهی وقتا به نظرم باید سکوت کنم
ساکت شدن بهتر از نابودشدن است😑😂😂
بابای من تو همه ی آب و هواها و روزهای هفته و مناسبت ها براش عجیبه برم بیرون،هروقت میخوام برم بیرون با این واکنش ها مواجه میشم:الان؟؟ تو هوای برفی؟تو این آفتاب؟ تو بارون؟سر صبح؟تو این تاریکی؟لنگ ظهر؟ تو روز تعطیل؟وسط هفته؟ آخر هفته؟پیاده؟ با ماشین؟
😑😑😑😑
ما ایرانیا اگه همه گناهامون بخشیده بشه
بازم واسه دوتا دروغ (اونم سلام میرسونه) و (قابل شما رو نداره) میریم جهنم 😕😢🤣
سلام
نکاتی در خوانش آزمایش و برگه جواب آزمایش وجود دارد که در بیان عمومی قابل اجراست بدین نحو که این مورد باید از طرف مراجعه کننده و پذیرش آزمایشگاه مورد توافق قرار باید بگیرد که تفسیر نتیجه آزمایش غیر ممکن است و دلایلی بر این ادعا ثابت است و حتی در کشور های مترقی از نظر علم پزشکی حتی یک پزشک که وارد حیطه تخصصی آزمایشگاه می شود حق مهر و تجویز از وی سلب می شود از دلایل مهم اینکه مهمترین موارد در تفسیر نتایج بالین بیمار است که به طور تخصصی بررسی شود که این شامل مصرف دارو ها تاریخچه شخصی و خانوادگی بیمار شرایط لحظه ای و زمانهای خاص بیماری یا شرایط خاص نمونه گیری در زمان های خاص مد نظر پزشک می باشد و هیچ نتیجه ای نیز قابل تعمیم عمومی نیست و شرایط ظاهری و نتایج نیز حتما در یکسری جواب خلاصه نمی شود یعنی شاید فردی چاق باشد اما چربی خون یا کبد چرب نداشته باشد اما برعکس موضوع باشد یا فرد در طی زمان و درمان باشد و نباید نتیجه آزمایش را بگوییم خوب است یا بد یا استرس وارد شود . حتی در جواب آزمایشات مثبت و منفی که جواب کاملا واضح است نیز بهتر است به پزشک ارجاع شود مثلا برای بارداری شاید فرد در زمان مناسب آزمایش نداده باشد و چند روز بعد مثبت شود این مورد را پزشک یا ماما باید به بیمار توضیح دهد و معمولا آزمایشگاه در مضیقه وقت و آداب نمی تواند کامل فرد را توجیه کند و برگه های آموزش و شرایط آزمایشگاهی همه موارد را نیز شاید شامل نشود .حال از بحث بگذریم به نتیجه آزمایش می رسیم که بیشتر مد نظر مراجعه کننده و پزشک است اینکه نتایج یک آزمایش در دو آزمایشگاه به شرطی یکسان اچیا مشابه است که شرایط بیمار کامل کامل یکی باشد و حتی نمونه سرم یکی باشد و متد نیز یکی باشد و همچنین واحدها هم یکی باشد و در یک بازه زمانی انجام شود . نتیجه اینکه سجاد این شرایط غیر ممکن است پس تفاوت نسبی در نتایج دو آزمایشگاه طبیعی است اما در دیدن نتایج یک آزمایش مربوط به یک فرد در دو آزمایشگاه به این نکته دقت شود که مثلا اگر آزمیش مورد نظر هورمون است تاریخ های دقیق دوره فرد یا شرایط دارو و روانی و جسمی باید لحاظ شود متد آزمایش و واحدهای روبروی نتایج نیز حتما باید دیده شود تا مراجعه کننده یا پزشک دچار اشتباه محاسباتی نشود مثلا شاید در جواب یکی به میلی
لیتر باشد یکی به لیتر
میگن 75% جمعیت جهان هوش ریاضیشون ضعیفه،
خدا رو شکر من تو 45% بقیه قرار دارم...☺️
به بابام یه عکس سوییچ 207 نشون دادم گفتم:
ببین بابائه واسه دختر متولد 76 ماشین خریده 😒
تو چشام زل زد گفت:
چند سال دیگه منم واسه خواهرت میخرم 😐
گاهی وقتا به نظرم باید سکوت کنم
ساکت شدن بهتر از نابودشدن است😑😂😂
🤣
یکی به شبکه آی فیلم پیام داده بود نوشته بود بتمن و سوپرمن خیالین
فیلمای ما قشنگن که زندگی واقعی رو نشون میدن
بابام از اونور داد زد ....... یارو با مقنعه میره تو تختخواب واقعیه؟ 😂😂
شهرجوک 😂
🌸 امام حسین (علیهالسلام) :
با گذشتترین مردم کسی است که هنگام قدرت در گذرد.
📚 بحارالانوار، ج۷۱، ص٤۰۰
🌸🍃 #جهاد_تبیین
#آموزش
💠
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟»
سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!»
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟»
افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!»
مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را میدانم، زمانی که تو 3 سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!»
فلسفه عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد!
"این مگه اصن تو کتاب بود" چیست ؟
سوالی است که موقعِ امتحانات پس از خواندن هر سوال ، در ذهن یک دانش آموز تکرار میشود!😂
چند نفر از پلی عبور میکردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند...
همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند به آنها کمک رسانند... ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است که نمیتوان برایشان کاری کرد، به آن دو گفتند که امکان نجاتتان وجود ندارد! و شما به زودی خواهید مرد!!!
در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند اما همه دائما به آنها میگفتند که تلاشان بی فایده است و شما خواهید مرد!!!
پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد. اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد...
بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست... اما او با توان بیشتری تلاش میکرد و بالاخره از رودخانه خروشان خارج شد. وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست.
در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند...!!!
«ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن میگویند»
مقصد زندگی
سال ها پیش، حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که بتواند با اسبش طی کند را به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار می رفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمین ها سوار بر اسبش شد و با سرعت شروع کرد به تاختن. با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت. حتی وقتی گرسنه و خسته بود، متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند. وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود به نقطه ای رسید . خسته بود و داشت می مرد. از خودش پرسید: چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدرا زمین بدست بیاروم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.
داستان بالا شبیه سفر زندگی خودمان است. برای بدست آوردن ثروت، قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف کرد، غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
وقتی به گذشته نگاه می کنیم. متوجه خواهیم شد که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند.
زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست ، بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد. زندگی تعادلی است بین کار و تفریح، خانواده و اوقات شخصی. بایستی تصمیم بگیری که چه طور زندگیت را متعادل کنی. اولویت هایت را تعریف کن و بدان که چه طور می توانی با دیگران به توافق برسی اما همیشه اجازه بده که بعضی از تصمیماتت بر اساس غریزه درونیت باشد. شادی معنا و هدف زندگی است. هدف اصلی وجود انسان. اما شادی معنا های متعددی دارد. چه نوع شادی را شما انتخاب می کنید؟ چه نوع شادی روح بلند پروازتان را ارضا خواهد کرد؟