یکی از همکارام امروز تعریف میکرد که تو مدرسه رو کیف بچش نوشتن «خر» با غم و اندوه و بغض اومده خونه؛ مامانش گفته عیب نداره کیفتو برات با صابون تمیز میکنیم.
گفته کیفو ول کن ، من خرم؟؟ من که اینقدر با همه مهربونم..
🔻داستانی درباره کافکا وجود دارد به این مضمون:
🔹زمانی که کافکا به دلیل بیماری به برلین نقل مکان میکنه در پارک دختر کوچکی رو میبینه که عروسک مورد علاقهش را گم کرده و گریه میکنه. کافکا با دخترک پارک رو میگرده اما پیداش نمیکنن و به دخترک میگه، فردا بیا پارک بیا تا با هم دنبالش بگردیم.
🔹فردای کافکا نامهای را به دخترک میده که توسط عروسک نوشته شده و به دخترک گفته، گریه نکن، من به سفر دور دنیا رفتم و برایت از ماجراهایی که در سفر دارم مینویسم. کافکا هر روز نامهای برای دخترک میآورد
🔹تا روزی که کافکا عروسکی را با خودش میاره و دخترک با دیدنش شروع به گریه میکنه و به کافکا میگه این شبیه عروسک من نیست، همونجا کافکا نامه دیگری به دخترک میده که در آن عروسک به دخترک نوشته که مسافرت سبب تغییرش شده.
🔹دخترک عروسک را با خوشحالی بغل میکنه و به خانه ش میره . یک سال بعد کافکا میمیره و دخترک سالها بعد زمانی که یه دختر جوان شده داخل عروسک نامهای با امضای کافکا پیدا میکنه که نوشته
هر چیزی را که بدان عشق میورزی، احتمالا زمانی از دست خواهی داد اما عشق به طریق دیگری به تو باز خواهد گشت❤️
💠زیبا سخن بگوییم👌
بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم.
نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم.
بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود.
نگوییم : گرفتارم.
بگوییم : راست میگی؟ راستی؟
نگوییم : دروغ نگو.
بگوییم : خدا سلامتی بده.
نگوییم : خدا بد نده.
بگوییم : هدیه برای شما.
نگوییم : قابل ندارد.
بگوییم : با تجربه شده.
نگوییم : شکست خورده.
بگوییم : مناسب من نیست.
نگوییم : به درد من نمیخورد.
بگوییم : با این کار چه لذتی میبری؟
نگوییم : چرا اذیت میکنی؟
بگوییم : شاد و پر انرژی باشید خدا قوت.
نگوییم : خسته نباشید.
بگوییم: من.
نگوییم: اینجانب.
بگوییم: دوست ندارم.
نگوییم: متنفرم.
بگوییم: آسان نیست.
نگوییم: سخت است.
بگوییم : بفرمایید.
نگوییم : در خدمت هستم.
بگوییم : خیلی راحت نبود.
نگوییم : جانم به لبم رسید.
بگوییم : مسئله را خودم حل میکنم.
نگوییم : مسئله ربطی به تو ندارد.
🔻چرا زیاد خوابیدن بد است؟
🔹خواب از ۵چرخه تشکیل شده است: هر چرخه حدود یک ساعت و نیم طول می کشد. کل ۴۵۰ دقیقه - حدود ۷.۵ ساعت است. و اگر قبلاً از خواب بیدار شده اید، اما نمی خواهید بلند شوید و دوباره به خواب رفته اید، بر ریتم های بیولوژیکی تأثیر منفی می گذارد.
🔹این فرضیه نیاز به ۸ساعت خواب را رد می کند - ۷.۵ کافی است.
🔹بیدار شدن در مراحل اول و دوم ساده تر است، در مراحل دیگر بسیار دشوارتر است. و اگر چند ساعت بیشتر بخوابید، این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد و در آن صورت احساس خوبی نخواهید داشت.
🔹بنابراین مهم نیست که وقتی به رختخواب می روید چقدر خسته هستید، به محض بیدار شدن از خواب برخیزید . این به شما انرژی بسیار بیشتری نسبت به یک چرت طولانی مدت می دهد.
تا حالا دقت کردین که از لحاظ علمی تنفس انسان در حقیقت در سطح اندام تا داخل سلول یک آتش و احتراق کاملا علمی و کنترل شدس؟
تا حالا به این موضوع فکر کردین که اگر روی چای که خوردیم دوباره چای بریزید تفاله ها هر بار بیشتر ته استکان باقی می مونه . غذا خوردن و رسوب مواد و سموم هم در بدن دقیقا همین مدله و مثلا شاید این مثال خیلی زیبا و برازنده نباشه اما وقتی آدم سرکه سیب می خوره دقیقا در حالت کلی مثل جرم گیر لوله فاضلاب چربی ها و قندها و سموم به حالت و نوعی دیگر تمیز می شن و میشه نوعی نگاه فلسفی بهش کرد
خوشبختی نتیجهی سه چیز است: تجربهی دیروز،استفادهی امروز،و امید به فردا.
اما متاسفانه اغلب انسانها با سه چیز دیگر زندگی میکنند: حسرت دیروز، اتلاف امروز،و ترس از فردا...
در زمان جدایی دو آلمان٬ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭسید. ﺍﻭ ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺍشت. ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻣﺮﺯﯼ گمرک از او پرسید: ﺩﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺍﻭ گفت: ﺷﻦ!
ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ کرد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، متوجه شد ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺟﺰ ﺷﻦ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ در کیسهها نیست. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺒﻮﺭ داد.
ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺺ ﭘﯿﺪﺍ شد. دوباره در کیسههای همراه مرد چیزی جز شن نبود. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ شد و مأمور به این نتیجه رسید که این مرد دیوانه است.
ﭘﺲ ﺍﺯ متحد شدن آلمان یک ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ دید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ گفت : چرا در آن سالها کیسههای شن را با خودت از مرز رد میکردی؟
ﻣﺮﺩ گفت : من کیسههای شن را رد نمیکردم. من هر هفته یک دوچرخه نو را قاچاقی از مرز رد میکردم
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﻓﺮﻋﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ!
سه بیت، سه نگاه، سه برداشت...
موسی خطاب به خداوند در کوه طور:
اَرَنی ( خود را به من نشان بده)
خداوند:
لن ترانی ( هرگز مرا نخواهی دید)
برداشت سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
برداشت حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
برداشت مولانا:
ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"
اگر اونقدر شجاع بودی که شروع کردی، و اونقدر قوی هستی که داری ادامه میدی
پس حتما اونقدر لیاقت داری که به خواستهت یا حتی به بهتر از اون برسی
معلم برگه امتحانو قبول نکرده گفته دستخط خودت نیست یکی جات امتحان داده، مامانش با نمونه تکالیف رفته گفته همیشه من مینوشتم ولی ایندفعه خودش نوشته🤦🏻♂️😅
یه روز یه استاد فلسفه از شاگردانش به عنوان آزمون از شاگردانش یک صندلی وسط کلاس میگذارد و می گوید اثبات کنید که صندلی اینجا وجود ندارد. همگی صفحه ها در مورد عدم وجود صندلی نوشتند اما فقط استاد به یک نفر نمره داد . کسی که نوشت کدام صندلی؟
تلخ ترین قسمت هر آهنگ، همونجاییه که اصلا توجه ات به صدای خواننده نیست!
تمام توجه ات پیش یه تصویر از گذشتست!
✍🏻
ضرب المثل چه کشکی ، چه پشمی!!
«وقتی آدم سر حرف و وعده خود نمی ماند!»
چوپانی، گله را به صحرا برد و به درختِ
گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدنِ گردو مشغول شد که ناگهان گردبادِ سختی درگرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد، شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور، بقعه ی امامزاده ای را دید و گفت: " ای امام زاده! گلّه ام نذر تو، از درخت، سالم پایین بیایم."
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه ی قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: " ای امام زاده! خدا راضی نمی شود که زن و بچه ی منِ بیچاره، از تنگدستی و خواری بمیرند و تو، همه ی گلّه را صاحب شوی. نصفِ گلّه را به تو می دهم و نصف هم برای خودم.."
قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیکِ تنه ی درخت رسید، گفت: "ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها را خودم نگهداری می کنم در عوض، کشک و پشمِ نصفِ گله را به تو می دهم."
وقتی کمی پایین تر آمد گفت: " بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود، کشکش مالِ تو، پشمش مالِ من به عنوان دستمزد. "
وقتی باقیِ تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید، نگاهی به گنبدِ امامزاده انداخت و گفت: چه کشکی چه پشمی، حالا ما یک غلطی کردیم. غلطِ زیادی که جریمه ندارد!!
من منظورم از استراحت کردن اینه که دلم میخواد بدون استرس وقتمو تلف کنم.
آب بعد از بستنی
خواب بعد از گریه
ساندویچ بعد از استخر
نشستن با حوله بعد از حموم
بوس بعد از آشتی
سادههای دلچسب.
تو همینقدر برام خوبی...
لویی پاستور، زیست شناس، شیمیدان و دانشمند فرانسوی، ۱۲۵ سال پیش در ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۵ درگذشت. شهرت وی به دلیل ارائه تئوری جرم و رد نظریه ارسطو بود. کشف واکسن هاری و عمل پاستوریزهکردن از اقدامات مهم وی است.
به گزارش ایمنا، لویی پاستور که بیشتر با پاستوریزاسیون و واکسیناسیون شناخته میشود، در حوزهها دیگری از جمله پزشکی نیز درخشیده است و علت بسیاری از بیماریهای میکروبی و راه تولید واکسن آنها را کشف کرده است.
لویی پاستور (Louis Pasteur) متولد ۲۷ دسامبر ۱۸۲۲ در فرانسه است. او سومین فرزند خانواده بود. پدر لویی، جان ژوزف پاستور نام داشت و به شغل دباغی (چرم سازی) مشغول بود. لویی پاستور به هنر علاقه داشت و برخی مواقع به ماهیگیری میپرداخت.
لویی پاستور در رشته فلسفه از دانشگاه رویال بزانسون فارغالتحصیل شد و علاوه بر تدریس در همان دانشگاه، در رشته ریاضی مشغول به ادامه تحصیل شد. از آنجا که در ریاضیات پیشرفته زیاد موفق نبود، رشته خود را به علوم عمومی تغییر داد و سال ۱۸۴۲ فارغالتحصیل شد. پاستور یک سال بعد وارد دانشگاه تربیت معلم اکول نرمال سوپریور شد. او به دعوت آنتوان جروم بالارد، شیمی دان مشهور، بهعنوان دستیار آزمایشگاه دانشگاه مشغول به کار شد و روی فرآیند بلورنگاری به تحقیق و پژوهش پرداخت.
.
پاستور به عنوان هیئت علمی در دانشگاه استراسبورگ مشغول شد و پس آن نیز در دانشگاه لیل، مطالعات خود روی فرایند تخمیر را آغاز کرد. لویی پاستور مدتی بعد به اکول نرمال سوپریور بازگشت و به عنوان مدیر مطالعات علمی آن دانشگاه مشغول به فعالیت شد.
پاستور در سال ۱۸۶۷ بهعنوان عضو ارشد هیئت علمی شیمی آلی دانشگاه سوربون انتخاب شد اما پس از مدت کوتاهی، به خاطر کسالتی که داشت استعفا داد. پس از آنکه آزمایشگاه شیمی فیزیولوژیکی اکول نرمال سوپریور تأسیس شد، پاستور تا سال ۱۸۸۸ مدیر آن بود. آخرین فعالیت بزرگ کاری پاستور، تأسیس انستیتو پاستور در پاریس بود که تا آخر عمر بهعنوان رئیس آن کار میکرد.
لویی پاستور در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمد.
پاستور علاوه بر نظریات بنیادی مختلف در زمینه علوم مولکولی و شیمی، مطالعات متنوعی در علوم زیست و شیمی داشته است. از معروفترین آنها واکسیناسیون و تخمیر است.
پاستور مدتی را به مطالعه روی ساختار ویژگیهای مختلف کریستالها پرداخت و در نهایت یکی از اولین کسانی بود که ایزومرها را کشف کرد. ایزومر یا همپار، به ترکیبهای مختلفی گفته میشود که فرمول ساختاری متفاوت و فرمول شیمیایی یکسان دارند.
زمانی که پاستور در لیل مشغول به کار بود، نظریهی برزلیسو و لیبیگ را نقض کرد. طبق نظریهی آن آن دو نفر، تخمیر نتیجه تجزیهی مولکولی است؛ اما پاستور اعتقاد داشت که فقط وجود مخمر میتواند آغازگر فرآیند تخمیر باشد به شروع این فرآیند امیدوار بود.
لویی پاستور در میان تحقیقاتش در مورد فرآیند تخمیر، متوجه شد که وجود میکروارگانیسمها (میکروبها) میتواند محصولات این فرآیند مانند شیر را تخریب کند. وی پس از آزمایشهای مختلف در نهایت فرایند گرم کردن مایعاتی مثل شیر تا دمای ۶۰ تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد را برای از بین بردن همه باکتریها و قارچهای موجود در آن ارائه داد.
مطالعات پاستور روی فرایند تخمیر، باعث پیدایش نظریه میکروبی بیماریها شد. طبق این نظریه میکروارگانیسمها در بیماری انسانها و حیوانات نقش دارند. نظریه پاستور موجب شد جوزف لیستر، جراح معروف انگلیسی، فرآیند ضد عفونی کردن اجسام پیش از عمل جراحی را ابداع کند.
اواخر قرن نوزدهم میلادی، لویی پاستور در آزمایشی نمونه باکتریها را به تعدادی پرنده تزریق کرد تا آنها را به وبا مبتلا کند. از آنجا که برخی باکتریها از قبل خراب شده بودند، نتوانستند بیماری ایجاد کنند. در تزریق دوم، پاستور متوجه شد که بدن پرندگان به باکتری مقاوم شده است و بیمار نشدند.
مدتی بعد دستیار پاستور فراموش کرده بود که باکتریها را دوباره به پرندگان تزریق کند و این باکتریها به مدت یک ماه در آزمایشگاه ماندند. پس از یک ماه که باکتریها به پرندگان تزریق شد، باز هم نتوانست پرندگان را بیمار کرده و بکشد. این گونه بود که پاستور کاملاً مطمئن شد که باکتری ضعیف شده، بدن جانوران را نسبت به بیماری ایمن میکند.
پاستور تحقیقات خود را بهصورت تجربی و روی بیماری سیاه زخم ادامه داد و توانست روشی کاربردی برای ساخت واکسن آن پیدا کند. مدتی بعد مشخص شد که پاستور از گرما و پتاسیم کرومات برای ضعیف کردن میکروب استفاده کرده است.
اولین دانشمندی که روی فرآیند واکسیناسیون تحقیق کرد، ادوارد جنر نام داشت که از نمونههای ضعیفشدهی ویروس Vaccinia برای درمان بیماری آبله استفاده کرد. پاستور پس از این کشف بزرگ، نام آن را به افتخار تحقیقات جنر، واکسیناسیون گذاشت.
واکسن هاری یکی دیگر از انقلابیترین اکتشافات پاستور در خلال تحقیقات ایمنیشناسی بدن بوده است.
انستیتو پاستور یک مؤسسه غیرانتفاعی فرانسوی است که پژوهشهایی را در حوزه میکروارگانیسمها، بیماریها و واکسنها اجرا و مدیریت میکند. این مؤسسه بنام بنیانگذار آن لویی پاستور نام گذاری شدهاست. در حال حاضر ۳۲ شعبه از این مؤسسه در ۲۹ کشور جهان فعالیت میکنند. یونسکو با همکاری انستیتو پاستور مدالی به نام این دانشمند فرانسوی در صد سالگی مرگ او ابداع کرد و هر دو سال یک بار آن را به تحقیقات برجسته در زمینهی سلامت انسانها اهدا میکند.
لویی پاستور زمانی که برای تدریس به دانشگاه دژون رفته بود، با ماری لورنت، دختر رئیس دانشگاه، ازدواج کرد و دارای پنج یا شش فرزند شدند. تنها دو فرزند آنها تا سن بلوغ زنده ماندند و بقیه بر اثر بیماری حصبه از دنیا رفتند. ماری پاستور شیمیدان و باکتری شناس سرشناس زمان خود بود و به عنوان دستیار همسرش کار میکرد.
امام جمعه بندرعباس در آبان ۱۳۹۷، در خطبههای نماز جمعه خود گفت: «شخصی به نام عماد زاده در صفحه ۲۴۱ کتاب اسلام در جهان به این موضوع اشاره کرده است که چگونه یک جمله امام سجاد (ع) موجب کشف میکروب توسط پاستور دانشمند فرانسوی شد. در این کتاب نوشته شده که امام سجاد (ع) در جایی دشمنانش را نفرین کرده که خداوند آب آنها را با وبا و غذایشان را با دوا بیامیزد که همین جمله موجب شد پاستور به دنبال کشف میکروب برود و موفق هم شد.»
مدتها پیش متنی منتشر شد که به عنوان وصیت نامه پاستور دست به دست میشود. این متن به شرح زیر است:
در هر حرفه و شغلی که هستید نه اجازه دهید که به بدبینیهای بی حاصل آلوده شوید و نه بگذارید که بعضی لحظات تأسف بار که برای هر ملتی پیش میآید شما را به یاس و نا امیدی بکشاند.
"در آرامش حاکم بر آزمایشگاهها و کتابخانههایتان زندگی کنید.
نخست از خود بپرسید: "من برای یادگیری خود چه کردهام؟ "
سپس همچنان که پیش تر میروید بپرسید: "من برای کشورم چه کردهام؟ "
و این پرسش را آنقدر ادامه دهید تا به این احساس شادی بخش و هیجانانگیز برسید که: "شاید سهم کوچکی در پیشرفت و اعتلای بشریت داشتهاید. "
اما صرفه نظر از هر پاداشی که زندگی به تلاشهایمان بدهد یا ندهد، آنگاه که لحظه مرگ فرا میرسد هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوییم:
«من آنچه در توان داشتهام انجام دادهام» "
پاستور در سن ۷۳ سالگی و در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۵ در نزدیکی پاریس درگذشت. مقبره او در زیرزمین انستیتو پاستور در پاریس قرار دارد.
شاید شبها در مناطق خارج از شهر به آسمان نگریستهاید و تعداد بیشماری از ستارگان را در آسمانها دیدهاید و به این مثلاً اندیشیدهاید که عظمت جهان هستی چقدر باشد.
میتوان گفت که ما در کهکشان راهشیری قرار داریم و کهکشان راهشیری دارای تعداد زیادی ستاره و سیاره است و خورشید ماه تنها یکی از ۱۰۰ میلیارد پا ۴۰۰ میلیارد ستارهای است که تخمین زده میشود در کهکشان راهشیری قرار دارند
کهکشان کناره ما کهکشان آندرو مرا میباشد که در فاصله ۲ میلیون و ۵۳۷ هزار سال نوری زمین قرار دارد.کهکشان آندورا را از راهشیری بزرگتر است و یک تریلیون ستاره را دارا میباشد.
قبلاً دانشمندان تصور میکردند که در کیهان ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد کهکشان وجود داره تحی سرشماریهای اخیر دانشمندان حکایت ازین دارد که تعداد کهکشانها به بیشاز ۱ یا حتی ۲ تریلیون کهکشان میرسد.
دانشمندان به تازگی تخمین زده اند یک سپتیلیون (۱۰ به توان ۲۴) ستاره در جهان هستی وجود دارد،نشمندای دانشگاه هاوایی گفتن روی کره زمین حدود ۱۰ به توان ۱۸ دانه ماسه وجود داره و تعداد ستارههای جهان هستی حتی از تعداد دانه ماسههای روی کره زمین هم بیشتر است.
در حدیث شماره 310 از رسول اکرم (ص) را درباره عظمت جهان هستی نقل شده است:
..و آسمان دنیا و آنچه در آن و بر آن است در برابر آنچه که بالای آنست همچون حلقه ای در بیابان خالی میباشد، و این دو آسمان در برابر آسمان سوّم همچون حلقه ای در بیابان تهی است و این سوّمی با آنچه در آن و بر آن است در برابر آسمان چهارم همچون حلقه ای در فلات تهی است. به همین منوال تا آسمان هفتم. و این هفت آسمان با آنچه در آن و بر آن است در برابر دریایی که از ساکنان زمین پوشیده شده، همچون حلقه ای در بیابان تهی است . و هفت آسمان و دریای پوشیده در برابر کوه سرد چون حلقه ای در بیابان تهی است.
برچسبها: ستارگان, بزرگی جهان, عظمت جهان, شن
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مهر ۱۴۰۰ ساعت 15:55 توسط رامین فخاری | نظر بدهید
اکنون که شما در حال خواندن این متن در شهر یا روستای خود هستید روستای شما یکی از دهها روستایی است که یک شهر می تواند داشته باشد و شهر شما یکی از ده هزار شهر روی زمین و کشور شما یکی از ۱۹۸ کشور کره زمین است.
اما وسعت کره زمین نیز در برابر عظمت جهان هستی به اندازه دانه شن یکی از سواحل روی زمین نیست زیرا خورشید ستاره ای که کره زمین به دور آن میچرخد تنها یکی از بین سیصد میلیون ستاره راه شیری است،مساحت کره زمین برابر ۵۱۰٬۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر است که اگر یک فوتون نور کل کره زمین را سفر بکند با توجه به سرعت نور که سیصد هزار کیلومتر در هر ثانیه است در مدت زمان ۲۸ دقیقه کره زمین را سفر می کند.تصور کنید که قطر(دقت کنید نه مساحت) کهکشان راه شیری برابر با۱۰۵٬۷۰۰ سال نوری است(در حالی که کل مساحت زمین برابر با ۲۸ دقیقه نوری است) و فاصله خورشید تا زمین ۸ دقیقه نوری است.هر سال نوری هم معادل طی ۹٬۴۶۰٬۷۳۰٬۴۷۲٬۵۸۰٬۸۰۰ کیلومتر و سریع ترین فضای پیمای ساخت بشر در هر ثانیه ۷/۵ کیلومتر راه میرود در حالی که نور در هر ثانیه ۳۰۰ هزار کیلومتر راه می رود یعنی یک ثانیه نوری برابر ۴۰ هزار ثانیه زمینی و یک سال نوری برابر با ۴۰ هزار سال زمینی با مقایسه با قوی ترین فضا پیمای ساخت دست بشر است خودروهایی که ما در اختیار داریم با سرعت صد کیلومتر در ساعت ۱/۶ کیلومتر در دقیقه راه می روند در حالی که سرعت نور در یک دقیقه برابر با ۱۸ میلیون کیلومتر است.
(به تصاویر حلقوی شکل موجود در این پست دقت کنید در آخر نوشته به آنها خواهیم رسید)
از راه شیری بالاتر می رویم،راه شیری بخش کوچکی از پانصد میلیارد کهکشان رصد شده در جهان ما است،وسعتزمین در برابر راه شیری به اندازه یک دانه شن هم نیست و راه شیری در برابر کل جهان هستی هم یک دانه شن نیست.جالب تر که گفته شد این است که کل این کهکشان ها تنها ۴ درصد از جهان ما را تشکیل میدهند و ۲۲ درصد آن از یک جسم مرموز بنام ماده تاریک و ۷۴ درصد آن از انرژی تاریک تشکیل شده اند که ماهیت آن برای بشر ناشناخته است.نقشه زیر با استفاده از اشعه ایکس از جهان قابل مشاهده ما ساخته شده است شکل نقشه حالت بیضوی یا حلقه ای شکل دارد.
اما جالبتر این است که همه مواردی که در بالا اشاره شد تنها جهان مشاهده شده ما را تشکیل میدهند و بعضی از فیزیکدانان نظریه هایی مبنی بر وجود جهان های موازی دارند و میگویند که احتمال دارد که بی نهایت جهان های دیگر به موازات جهان ما وجود داشته باشد که هر کدام قوانین فیزیکی و موجودات خاص خودش را داشته باشد(که مبحث جهان های موازی در قرآن نیز رد نشده است به آیه اول سوره حمد مراجعه کنیدـشاید بهشت و جهنم نیز در جهان های موازی باشند)یعنی ما در حالتی شبیه بینهایت به توان بینهایت به سر میبریم و عظمت جهان هستی برای ما قابل درک نیست.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:
گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؛ آری به خدا قسم!خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی...(صدوق،خصال،ج۲،ص۴۵۰؛بحارالانوار،ج۶۳،ص۸۲-۸۳)
منظور از هزار هزار همیشه در عرب عدد کثرت و بی نهایت بوده است که حضرت امام صادق(ع)به آن پرداخته است
از حضرت علی ( علیه السلام ) پرسیدند:
پیش از آدم ابوالبشر چه کسی بود ؟ حضرت علی فرمودند : " آدمی دیگر ! خداوند ۱۰۰۰ عالم و ۱۰۰۰۰۰۰ آدم آفریده است و تو در آخرین عالم و سلسه ی آخرین آدمیان هستی ! " ( کتاب روح و ریحان ، ص ۱۳۳)
در حدیث شماره 310 از رسول اکرم (ص) رادرباره عظمت جهان هستی نقل شده است:
..و آسمان دنیا و آنچه در آن و بر آن است در برابر آنچه که بالای آنست همچون حلقه ای در بیابان خالی میباشد، و این دو آسمان در برابر آسمان سوّم همچون حلقه ای در بیابان تهی است و این سوّمی با آنچه در آن و بر آن است در برابر آسمان چهارم همچون حلقه ای در فلات تهی است. به همین منوال تا آسمان هفتم. و این هفت آسمان با آنچه در آن و بر آن است در برابر دریایی که از ساکنان زمین پوشیده شده، همچون حلقه ای در بیابان تهی است . و هفت آسمان و دریای پوشیده در برابر کوه سرد چون حلقه ای در بیابان تهی است.
یک نکته زیبا درباره این حدیث این است که تا کنون شکل رصد شده جهان ما حالت حلقوی شکل و بیضوی شکل دارد و اکثر کهکشان ها و کهکشان راه شیری ما نیز شکل حلقوی شکل دارد و همچنین بر طبق گفته برخی از فیزیک دانان ممکن است سیاهچاله ها که بریدگی هایی در فضا و زمان هستند و معمولا حالت بیضوی شکل دارند راهایی برای سفر بین این جهان ها باشند.
نکته دیگر حدیث رسول اکرم(ص)می تواند دلیلی بر اثبات حقانیت شب معراج باشد زیرا دقیقا شکلی که از جهان دید با یافته های علمی مشابهت دارد و شکل کهکشان راه شیری و شکل توصیف شده از جهان بیضوی و حلقوی شکل با مشاهدات علمی امروز مطابقت دارد.و این توصیف دقیق نشانگر و موید این است که زمانی که بشر هیچ تلشکوپ و سفینه فضایی برای مشاهده فضا و شکل فضا در اختیار نداشت و در شبی که رسول اکرم(ص)به بالا عروج فرمودند همه عظمت جهانی هستی را مشاهده فرمودند.
منظور از بیابان نیز فضای خلا و یا فواصل بین ستارگان می تواند باشد که مانند بیابان خشک و خالی است.
سخن پایانی بر خلاف تبلیغات جریان های بیخدا و که سعی در اثبات تصادفی بودن جهان ما دارند اگر تنها به اطراف خود دقت کنید مشاهده میکنید که یک پیچ و مهره ساده بطور تصادفی پدید نمی آید و باید دست هایی آن را ساخته باشد در نتیجه اگر فردی تامل کند قطعا به این مساله درخواهد یافت که اگر یک پیچ و مهره ریز نمی تواند حاصل تصاف باشد جهانی به این عظمت نیز که در آن سیاره ها با نظم خاصی به دور ستاره های کهکشان و کهکشان ها به دور هم می چرخند با همه زیبایی هایش نمی تواند تنها حاصل یک تصادف باشد،بیشک جهان هستی یک آفریدگار قدرتمند و هنرمند را دا را می باشد که همه این زیبایی ها و رنگ ها را در هم آمیخته است.
برچسبها: شب معراج, اثبات شب معراج, عظمت آفرینش, عظمت خلقت