سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

آرام باش و گوش کن

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ

روزى کشاورزى متوجه شد ساعت طلاى میراث خانوادگى اش را در انبار علوفه گم کرده. بعد از آنکه در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودک  که بیرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد. به محض اینکه اسم جایزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه هاى علوفه را گشتند اما بازهم ساعت پیدا نشد.همینکه کودکان ناامید از انبار خارج شدند پسرکى نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتى دیگر به او بدهد. کشاورز نگاهى به او انداخت. کودک مصممی به نظر میرسید. باخود اندیشید: چرا که نه!. پس کودک به تنهایى درون انبار رفت و بعد از مدتى به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحیر از او پرسید چگونه موفق شدى درحالیکه بقیه کودکان نتوانستند؟

کودک پاسخ داد: من کار زیادى نکردم، فقط آرام روى زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تیک تاک ساعت را شنیدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا یافتم!


"ذهن وقتى در آرامش است بهتر از ذهن پرمشغله کار میکند. هرروز اجازه دهید ذهن شما اندکى آرامش یابد تا ببینید چطور باید زندگى خود را آنگونه که مى خواهید سروسامان دهید"


💠💠💠💠💠💠💠💠


◀داستانهای آموزنده 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی